خداییش عجب حوصله این دارین شما یه موضوع به این واضحی رو چطور یه عده میخوان بگن نیست وجود نداره
شاید شماها خیلی تو زندگی خوشبحالتون که این همه بدبختی مردم نمیبینید
من هم خیر سرم یکی از جوونهای فلک زده همین خراب شده هستم و میدونم که افسرده ام همه علائمش هم در خودمون میبینم ولی دیگه پوست کلفت کردیم
با افسردگی خو گرفتیم جزئی از زندگی مردم ایران بخصوص جوونها شده کلا غمگین وافسرده نباشیم انگار یه چیزی رو گم کردیم
اگه یه لحظه شاد باشیم وبخنیدیم احساس گناه بهمون دست میده از بس با شادی غریبه ایم از بس عقده های فرو خرده وارزوهای دست نیافته داریم
از بس ارزوی خیلی چیزا تو دلمون مونده از بس از هر نظر یه جوون ایرانی کمبود داره.
من یه جوون ایرانیم سالها با هزار بدبختی وسختی که یه مرد هم نمیتونه تحمل کنه تا اینجا خودمو رسوندم تو بدترین شرایط ولی چی عایدم شده هیچی
یه جسم فرسوده وروحی خسته ودرمانده کلا نمیدونم چرا توی این مملکت هر بیشتر تلاش کنی کمتر نتیجه میگیری در عوض یه عده فقط میخورن ومیخوان وجیبشون پر پول میشه
این شرایط منه تازه کلی دوست واشنا دارم دقیقا همین شرایط دارن به سختی درس خوندن بهترین مدارج علمی رو طی کردن بهترین دانشگاها درس خوندن ولی هر روز وضعیت زندگیشون بدتر میشه
همه دچار ناامیدی وبی انگیزگی شدن افسرده شدن خیلیاشون کارشون به دکتر وقرص اعصاب هم کشیده حالا یه عده نیان بگن لابد ادمای بی دینی هستن نخیر اتفاقا همشون ادمای مقیدی هستن
ولی این رو بدونین ما انسان هستیم اونم یه انسان معمولی معصوم نیستیم که بتونیم در برابر سختیها ومشکلات صبر ایوب گونه داشته باشیم
صبر من دختر یا یه پسر تاریخ انقضا داره مگه تا کی میتونه تحمل کنه یه سال دوسال 10 سال 20 سال 30 سال اخه چقدر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه چند سال قراره عمر کنه؟
یه زمانی کم میاره دیگه به اخر میرسه نمیتونه توانشو نداره هر چی هم خدا خدا کنی هیچ جوابی برات نمیاد هیچ کمکی بهت نمیشه فقط یاد گرفتیم دل خودمون به اینکه در معرض ازمایش امتحان الهی هستیم خوش کردیم . ولی تا کی باید امتحان پس داد؟؟ خدا چرا داره صبر من بنده حقیر با خودش مقایسه میکنه یا با معصومینش؟ به خودش قسم اینجوری داره مارو بیشتر از خودش دور میکنه بیشتر امیدمون از دس میدیم اخه چقدر باید یه دری بزنی به روت باز نشه؟
بابا ما واقعا افسرده وغمگینیم این یه واقعیته محضه!!!!!!!! هر کی قبول نداره همت کنه بره امار بگیره کافیه فقط یه خیابون شهرشون تا اخر بره بعد متوجه میشه چند درصد مردم میگن ما واقعاخوشبخت شاد هستیم چند درصد میگن غمگین وافسرده .
يقيناً خدا سرنوشت هيچ ملتى را [به سوى بلا و نكبت و شكست و شقاوت] تغيير نمىدهد تا آنكه آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتار شايسته] در وجودشان قرار دارد به زشتىها و گناه تغيير دهند . و چون خدا نسبت به ملتى آسيب بخواهد [براى آن آسيب] هيچ راه بازگشتى نيست ؛ زيرا براى آنان در برابر خدا هيچ ياورى نخواهد بود .«11»
سوالی که جوابش معلوم و مشخصه چرا اینقدر بحث میشه در موردش
بهتر نیست برای حل مشکا راهکار ارائه بدیم تا اینکه امارهای مختلف از کشورهای دیگه بذاریم
اونا کلا از ریز ترین مسائل تا بزرگترین مسائل با ما فرق دارن
پاسخ [=arial]
با سلام
عرض ادب و احترام[=arial]
مقایسه دو مساله و مولفه زمانی می تواند منتج به نتیجه صحیح شود که معیارها و شاخص های هر دو مولفه یکی باشد به عبارتی دوموضوع دارای شاخص های واحدی باشند تا در مقایسه ان شاخص ها به نتیجه واحدی رهنمون شد ولی وقتی دو مولفه از شاخص های متفاوتی برخوردارند چگونه می توان ان دو مولفه را با هم مقایسه کرد؟
همان طور که می دانیم معیار و شاخص بین جوامع اسلامی مخصوصا ایران اسلامی با معیار و شاخص با جوامع غربی یکی نیستند
به عبارتی اگر درجوامع غربی معیار شادی جوانان را حضور در شب نشینی ها و پارتی ها مختلط و تعداد کاباره های سطح شهر و مصرف قرص های روان گردان و مشروبات الکلی و ....می دانند
درجوامع اسلامی معیار نشاط مردم حضور در برنامه های معنوی است مثل ماه رمضان و اعیاد و.....است
طبق معیارهای جوامع غربی هیئتها و عزاداری ها و گریه کردن به اهل بیت و سرمزار رفتن ها و هفتم و چهلم و....ها از عوامل افسردگی است ولی طبق شاخص های اسلامی جوانان ایرانی با حضور مراسم عزاداری ها و هئیت ها به خودسازی مشغول اند و روح خود را تعالی می بخشند و این از عوامل نشاط است
طبق معیارهای جوامع غربی نشاط را فقط در جسم انسان می دانند و به روح و تعالی ان کاری ندارند ولی طبق شاخص های اسلامی روح انسان است که باید متعالی شود و هر چقدر روح انسان نزدیک به خدا می شود و تقرب به الی الله دارد انسان بانشاط تر می شود
طبق این تعالیم الابذکر الله تطمین القلوب است و قلب ها با یاد خدا ارامی می گیرد و ارامش قلبی موجب نشاط است ولی طبق شاخص های جوامع غربی انسان با دوری از خدا ونزدیکی به گناه است که با نشاط تر می شود
در جوامع اسلامی انسان هرچقدر از جنس مخالف فاصله می گیرد(((به معنای روابط نامشروع و گناه)))) متعالی تر می شود زیرا امرخدا است و دین اسلام ولی در جوامع غربی در فیلم ها و برنامه و رمان ها و .......دختر و پسرهایی را که دوست از نوع جنس مخالف قبل از ازدواج نداشته باشد را انسانهایی ناتوان و افسرده و غیر اجتماعی معرفی می نمایند و همچنین لذتهای جنسی و تنوع در ازدواج و همجنس و غیر همجنس و حیوان .......را موجب نشاظ می دانند
[=arial]و هزاران دلیل از این دست را می توان شمرد و نوشت که معیارهای سنجش افسردکی و نشاط در جوامع غربی با جواع اسلامی مخصوصا ایران اسلامی یکی نیست
از طرفی دشمنی برخی نهادهای بین المللی که تحت سیطره دشمنان اسلام و ایران قرار دارند بر کسی پوشیده نیست و ایشان درصدد القای جامعه افسرده از ایران به جهانیان هستند تا بدین سان فرهنک و تمدن غربی را تمدنی غالب و پیروز معرفی نمایند و با استفاده از امپراطوری رسانه ای به جهانیان بگویند که کشور های مستقل و مقاوم در مقابل تمدن غربی دچار چنین مشکلاتی هستند و برای رهایی از این مشکلات باید به دامن تمدن غرب بیایند
[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"] یارقیه;712070 نوشت:
خودم چند تا دیگه قرار بدم ... با اجازه جمع:khandeh!:
[/]
[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"] *آبی بیکران*;712023 نوشت:
[/]
[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]این آخریشه دیگه... تشریف بردم...:khandeh!:
[/]
إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ [=times new roman]ۗ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ [=times new roman]ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ﴿١١﴾
يقيناً خدا سرنوشت هيچ ملتى را [به سوى بلا و نكبت و شكست و شقاوت] تغيير نمىدهد تا آنكه آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتار شايسته] در وجودشان قرار دارد به زشتىها و گناه تغيير دهند . و چون خدا نسبت به ملتى آسيب بخواهد [براى آن آسيب] هيچ راه بازگشتى نيست ؛ زيرا براى آنان در برابر خدا هيچ ياورى نخواهد بود .«11»
سوالی که جوابش معلوم و مشخصه چرا اینقدر بحث میشه در موردش
بهتر نیست برای حل مشکا راهکار ارائه بدیم تا اینکه امارهای مختلف از کشورهای دیگه بذاریم
اونا کلا از ریز ترین مسائل تا بزرگترین مسائل با ما فرق دارن
[=arial]جمع بندی
سوال
ایا واقعا جوان ایرانی افسرده است؟؟ایا واقعا ملت ایران افسرده است ؟؟؟
پاسخ
[=arial]
با سلام
عرض ادب و احترام[=arial]
مقایسه دو مساله و مولفه زمانی می تواند منتج به نتیجه صحیح شود که معیارها و شاخص های هر دو مولفه یکی باشد به عبارتی دوموضوع دارای شاخص های واحدی باشند تا در مقایسه ان شاخص ها به نتیجه واحدی رهنمون شد ولی وقتی دو مولفه از شاخص های متفاوتی برخوردارند چگونه می توان ان دو مولفه را با هم مقایسه کرد؟
همان طور که می دانیم معیار و شاخص بین جوامع اسلامی مخصوصا ایران اسلامی با معیار و شاخص با جوامع غربی یکی نیستند
به عبارتی اگر درجوامع غربی معیار شادی جوانان را حضور در شب نشینی ها و پارتی ها مختلط و تعداد کاباره های سطح شهر و مصرف قرص های روان گردان و مشروبات الکلی و ....می دانند
درجوامع اسلامی معیار نشاط مردم حضور در برنامه های معنوی است مثل ماه رمضان و اعیاد و.....است
طبق معیارهای جوامع غربی هیئتها و عزاداری ها و گریه کردن به اهل بیت و سرمزار رفتن ها و هفتم و چهلم و....ها از عوامل افسردگی است ولی طبق شاخص های اسلامی جوانان ایرانی با حضور مراسم عزاداری ها و هئیت ها به خودسازی مشغول اند و روح خود را تعالی می بخشند و این از عوامل نشاط است
طبق معیارهای جوامع غربی نشاط را فقط در جسم انسان می دانند و به روح و تعالی ان کاری ندارند ولی طبق شاخص های اسلامی روح انسان است که باید متعالی شود و هر چقدر روح انسان نزدیک به خدا می شود و تقرب به الی الله دارد انسان بانشاط تر می شود
طبق این تعالیم الابذکر الله تطمین القلوب است و قلب ها با یاد خدا ارامی می گیرد و ارامش قلبی موجب نشاط است ولی طبق شاخص های جوامع غربی انسان با دوری از خدا ونزدیکی به گناه است که با نشاط تر می شود
در جوامع اسلامی انسان هرچقدر از جنس مخالف فاصله می گیرد(((به معنای روابط نامشروع و گناه)))) متعالی تر می شود زیرا امرخدا است و دین اسلام ولی در جوامع غربی در فیلم ها و برنامه و رمان ها و .......دختر و پسرهایی را که دوست از نوع جنس مخالف قبل از ازدواج نداشته باشد را انسانهایی ناتوان و افسرده و غیر اجتماعی معرفی می نمایند و همچنین لذتهای جنسی و تنوع در ازدواج و همجنس و غیر همجنس و حیوان .......را موجب نشاظ می دانند
[=arial]و هزاران دلیل از این دست را می توان شمرد و نوشت که معیارهای سنجش افسردکی و نشاط در جوامع غربی با جواع اسلامی مخصوصا ایران اسلامی یکی نیست
از طرفی دشمنی برخی نهادهای بین المللی که تحت سیطره دشمنان اسلام و ایران قرار دارند بر کسی پوشیده نیست و ایشان درصدد القای جامعه افسرده از ایران به جهانیان هستند تا بدین سان فرهنک و تمدن غربی را تمدنی غالب و پیروز معرفی نمایند و با استفاده از امپراطوری رسانه ای به جهانیان بگویند که کشور های مستقل و مقاوم در مقابل تمدن غربی دچار چنین مشکلاتی هستند و برای رهایی از این مشکلات باید به دامن تمدن غرب بیایند