اینکه قرآن می فرماید: زنان کشتزار شمایند یعنی چه؟
تبهای اولیه
نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ (223بقره) زنانِ شما كشتزار شما هستند. پس، از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد، و براى شخص خودتان[در بهرهمندى از آنها] پيشدستى كنيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد، و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده.
آیا طبق این آیه می توان گفت که خدا زنها را آفریده که مردها از ایشان بچه دار شوند؟ و دیگر لذت و بحثهای دیگر مطرح نیست؟ اگر اینجور باشد سخن خلیفه دوم رضی الله عنه درست خواهد بود که ما در جاهلیت زنها را برای بچه دار شدن فقط نگه می داشتیم. نظر شما چیست؟
آیا طبق این آیه می توان گفت که خدا زنها را آفریده که مردها از ایشان بچه دار شوند؟ و دیگر لذت و بحثهای دیگر مطرح نیست؟ اگر اینجور باشد سخن خلیفه دوم رضی الله عنه درست خواهد بود که ما در جاهلیت زنها را برای بچه دار شدن فقط نگه می داشتیم. نظر شما چیست؟
سلام
یک اصل عقلانی می گوید اثبات شی نفی ما عدا نمی کند . یعنی اگرشما گفتید من دختر پدرم هستم معنایش این نیست که شما مادر ندارید یا خواهر ندارید یا عمو ندارید .
قرآن کریم در این آیه شریفه به مساله ایجاد فرزند و نقش مادر اشارات حکیمانه ای دارد . چون زن را کشتزار معرفی می کند . او زمینی است برای نطفه مرد لذا باید مرد اول دقت کند چه زمینی را انتخاب می کند چون زمین طیب با زمین خبیث فرق دارد . زمین خبیث جز خار و خاشاک به بار نمی آورد . از سوی دیگر زارع باید ببیند چه می کارد ؟ گندم یا جو چون گندم از گندم بروید جو زجو . نطفه پاک است یا ناپاک که از هر یک فرزندی متفاوت متولد می شود . و چه معانی شریفتری که باز قابل برداشت است .
پس آیه در مقام بیان سایر برخورداریهای زن و مرد از یکدیگر نیست .
خوب بود آن مطلب را در مورد جناب عمر نقل نمی کردید چون خیلی نگاه محدودی است که هیچ با تعالیم دین سازگار نیست . آیا جناب عمر " لتسکنوا الیها " و " جعل بینکم موده و رحمه " را نشنیده بود که روابط زن و مرد را در بچه دار شدن از او منحصر دانسته است ؟
موفق باشید
سلام.
به نظر بنده، این آیه شریفه فقط در صدد بیان یک حکم از احکام مختلف، و یک شأن از شئون زندگی خانوادگی و ارتباط زن و شوهر است و قصد تعریف جامع و مانع "زن" و جایگاه او را ندارد. عقلاً درست نیست که ما همه حقیقت "زن" را منحصر در این آیه شریفه بدانیم.
با سلام
قرآن کریم در این آیه شریفه مى فرماید: "[FONT=Century Gothic]‘نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُواْ حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِکُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّکُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ’
..(1) زنان شما، محل بذر افشانى شما هستند، پس هر زمان که بخواهید، مى توانید با آن ها آمیزش کنید. (سعى نمایید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستید! وتقوا داشته باشید.".
"حرث" مصدر و به معناى زراعت و به زمینى که در آن کشت و زرع مى شود، گفته مى شود. از مقدم داشتن جملة "نساء کم حرث لکم" بر امر به آمیزش و مجدداً تعبیر به حرث معلوم مى شود منظور توسعه در موضوع آمیزش از نظر زمان یا مکان است، نه از نظر اعضا و اندام زنان.
بر اساس این آیه جامعه انسانى براى دوام نوع و بقاى نسل محتاج زنان است ، زیرا خدا شگل گیرى انسان را در طبیعت رحم قرار داده، طبیعت مردان را راغب به زنان فرموده و میان مردان و زنان دوستى و مهربانى بر قرار کرده است. از این رو غرض تکوینى این است که وسیله اى براى بقاى نوع فراهم شود. (2).
بنابراین این آیه در اصطلاح مفسران از آیات الاحکام است .
یعنی در صدد بیان یک حکم فقهی و در ادامه آیه حکم اخلاقی را بیان کرده وخطاب به مردان می فرماید : از خدا بترسید و تقوا داشته باشید.
این آیه نمی خواهد شأن و مقام زنان را ناچیز نماید ، بلکه به مردان توصیه می کند که تداوم نسل انسان در وجود زن است ، پس کیفیت زناشویی و مراقبت از زنان باید چگونه باشد تا نسلی سالم و مفید تقدیم جامعه بشری شود ، همان گونه که برای به دست آوردن محصول سالم از زمین مراقبت می کنید.
در روایتى ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل مى کند : "معنای" فأتوا حرثکم انّى شئتم" این است که هر ساعتى خواستید، با عیال خود نزدیکى کنید". (3)
که این نیز حکم فقهی است ، البته این موضوع با برخی از روایات تخصیص می خورد ، مثلا آمیزش در هنگام روزه دار بودن منع شده است و در روایات بسیاری از موارد نیزمکروه دانسته شده است. بعضی از فقها نیز از این آیه استنباط کرده اند که عمل مقاربت تنها از جلو می تواند درست باشد ، زیرا فرزند تنها از این طریق به عمل می آید. هم چنین خداوند پس ازآیه فرمان به تقوا و پرهیزکاری می دهد که می فهماند باید حقوق زن هم در نظر گرفته شود و از مرز عدالت و تقوا تجاوز نکنند.
خداوند پس از آزاد گذاشتن نسبی مردان در زمان آمیزش با زنان، آنان را از هر گونه تجاوز از این حریم به بیرون از خانه با شدت باز می دارد وبا در اختیار گذاشتن زن در آمیزش نسبی و تأمین نیاز غریزی او و تعیین حقوق و قوانین خاص ، راه هر گونه آزدای جنسی وبی حد و حصر و بی بند و باری نیزگرفته است.
براى اطلاع بیشتر مى توانید به تفاسیرى هم چون المیزان و نمونه مراجعه فرمایید.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت ها :
1.بقره (2) آیه 223.
2. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان ، ج 2، ص 301 ـ 303 ، با تلخیص .
3.همان، ج 2، ص 309.
http://www.pasokhgoo.ir/fa/node/1122
بعضی از فقها نیز از این آیه استنباط کرده اند که عمل مقاربت تنها از جلو می تواند درست باشد ، زیرا فرزند تنها از این طریق به عمل می آید.
سلام. آیا موضوع مورد اشاره، حکم حرمت دارد؟
لطفاً صفحه 28 به بعد فایل پیوست را ببینید، برخی از فقها از همین آیه برای خلاف مطلب فوق استفاده کرده اند.
" (فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ).
در اينجا زنان تشبيه به مزرعه شدهاند، و اين تشبيه ممكن است براى بعضى سنگين آيد كه چرا اسلام درباره نيمى از نوع بشر چنين تعبيرى كرده است در حالى كه نكته باريكى در اين تشبيه نهفته شده، در حقيقت قرآن مىخواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد كه زن وسيله اطفاء شهوت و هوسرانى مردان نيست، بلكه وسيلهاى است براى حفظ حيات نوع بشر، اين سخن در برابر آنها كه نسبت به جنس زن همچون يك بازيچه يا وسيله هوسبازى مىنگرند، هشدارى محسوب مىشود.
" حرث" مصدر است و به معنى بذرافشانى است و گاهى به خود مزرعه نيز اطلاق مىشود.
" انى" از اسماء شرط است و غالبا به معنى" متى" كه به معنى زمان است استعمال مىشود، و در اين صورت آن را" انى" زمانيه مىگويند و گاهى نيز به معنى مكان است، مانند آنچه در آيه 37 سوره آل عمران آمده: قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ،" زكريا گفت اى مريم! اين غذا (ى بهشتى) را از كجا آوردهاى؟، گفت: از نزد خدا".
اگر" انى" در آيه فوق زمانيه باشد، توسعه زمانى مساله آميزش جنسى را بيان مىكند، يعنى در هر ساعتى از شب و روز مجاز هستيد و اگر مكانيه باشد، توسعه در مكان و چگونگى انواع آميزش است.
اين احتمال نيز وجود دارد كه اشاره به هر دو جنبه باشد و به اين ترتيب، دو همسر مىتوانند هر گونه و در هر زمان و مكان، از لذت جنسى بهره گيرند، (جز آنچه در قانون شرع ممنوع شده است).
سپس در ادامه آيه مىافزايد:" با اعمال صالح و پرورش فرزندان صالح، آثار نيكى براى خود از پيش بفرستيد" (وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ).
اشاره به اينكه هدف نهايى از آميزش جنسى، لذت و كامجويى نيست بلكه بايد از اين موضوع، براى ايجاد و پرورش فرزندان شايسته، استفاده كرد، و آن را به عنوان يك ذخيره معنوى براى فرداى قيامت از پيش بفرستيد، اين سخن هشدار مىدهد كه بايد در انتخاب همسر، اصولى را رعايت كنيد كه به اين نتيجه مهم، يعنى تربيت فرزندان صالح و نسل شايسته انسانى منتهى شود.
سلام علیکم جمیعا
قرآن را معمولا با توجه به شان نزولش تفسیر و تعبیر میکنند.
این آیه در مذمت و تذکر و حتی خط و نشان کشیدن ترک زنان و آن قسم معروف که آن زمان مــــــــــــــــــردان عرب معمولا برای خوف زنان بکار میبردند :
(لِلَّذِينَ يؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ(البقرة/226)
کساني که زنان خود را «ايلاء» مينمايند [= سوگند ياد ميکنند که با آنها ، آميزشجنسي ننمايند،] حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. (و در ضمن اين چهار ماه، وضع خود را با همسر خويش، از نظر ادامه زندگي يا طلاق، روشن سازند.) اگر (در اين فرصت،) بازگشت کنند، (چيزي بر آنها نيست؛ زيرا) خداوند،آمرزنده و مهربان است.)
و این لفظ حتی پس از اسلام آوردنشان تکرار میشد آمده است .
وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(البقرة/227)
و اگر تصميم به جدايي گرفتند، (آن هم با شرايطش مانعي ندارد؛) خداوند شنوا و داناست.
و خداوند تعداد طلاق را 3 بار معین فرمود و این حکم فقه الهی است . که زن را اگر کسی 3 بار طلاق دهد ...
آیا طبق این آیه می توان گفت که خدا زنها را آفریده که مردها از ایشان بچه دار شوند؟ و دیگر لذت و بحثهای دیگر مطرح نیست؟ اگر اینجور باشد سخن خلیفه دوم رضی الله عنه درست خواهد بود که ما در جاهلیت زنها را برای بچه دار شدن فقط نگه می داشتیم. نظر شما چیست؟
بله این نکته که زنان در دوره جاهلیت برده و شبه حیوان بودند صحیحی تر است:
زن در دوره جاهليت از شخصيتى مستقلّ برخوردار نبود و نهاد خانواده استحكام لازم را نداشت. روابط ناسالم ميان مرد و زن و قوانين نادرست ازدواج- كه بيشتر كامجويى بى قيد و شرط مردان را تأمين مىكرد- عفت عمومى را كمرنگ و سلامت نسل را به خطر انداخته بود.
اسلام در اين جنبه از زندگى جاهلى تحوّلى چشمگير پديد آورد. مقام انسانى زن را زنده كرد و براى وى حقوق اجتماعى ويژهاى در نظر گرفت. قوانين مربوط به ازدواج و طلاق را معين و مدوّن ساخت وانواع ازدواجهاى عرب جاهلى را كه پاكى و سلامت نسل را ازميان مىبرد ممنوع اعلام كرد.
حقوق زن
زنان در عصر جاهليت جزء اموال و دارايى مردان به شمار مىرفتند، بگونهاى كه پس از مرگ مرد جزء ميراث او به حساب مىآمدند
و درحالى كه زن و دارايى او از آن مرد بود، زن هيچ گونه ارثى نداشت. دليلش اين بود كه مىگفتند: زن قدرت جنگى و دفاعى ندارد و كسى كه نمىتواند از اموال دفاع كند- و از خود او هم بايد دفاع كرد- حق ارث بردن ندارد.اسلام حق مالكيت را براى زنان همانند مردان به رسميت شناخته، برايشان شخصيت حقوقى مستقل قائل است.
قرآن كريم دراين باره چنين فرموده است:
«... لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّااكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ ...»
مردان از آنچه كسب كردهاند نصيبى دارند و زنان از آنچه به دست آوردهاند نصيبى دارند.
اسلام حق ارث را نيز را براى زنان به رسميت شناخت و اين استدلال را كه چون قدرت بر گرفتن سلاح ندارند، از ارث محرومند، باطل دانست.
قرآن كريم درباره حق ارث زنان مىفرمايد:
«لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَالْاقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَالْاقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ اوْكَثُرَ نَصيباً مَفْرُوضاً»
براى مردان از آنچه پدر ومادر ونزديكان به جا مىنهند، نصيبى است و براى زنان از آنچه پدر ومادر و نزديكان به جا مىنهند، نصيبى است، خواه آن كم باشد يا بسيار، نصيبى معيّن است.
زن درنظام جاهلى از حق تعيين سرنوشت محروم بود ونمىتوانست خودش مسير زندگى آيندهاش از جمله ازدواج را تعيين كند. پدر يا رئيس قبيله بود كه سرنوشت زن را تعيين مىكرد.براى ازدواجها مهريه تعيين مىشد، اما خود زن هيچ بهرهاى ازآن نداشت، بلكه مهريه از آن ولىّ او بود. زنان در جاهليّت حقّ نداشتند برابر مردان بايستند و درمقابل نظر آنان اظهار نظر كنند، وحتّى در پارهاى موارد با آراء و تصميمات گرفته شده توسط مردان، مخالفت و گفتگو كنند.
اين معنا از سخن عمر استفاده میشود كه در پاسخ سؤال مربوط به نزول سوره تحريم بر پيامبر (ص) توضيح داد در ميان ما عربها سابقه نداشت كه زنان مقابل مردان بايستند. پس از هجرت پيامبر به مدينه روزى همسر من در برابر سخن من ايستادگى كرد.
یاحق
اقوام پيشين در مورد زنان در عادت ماهيانه عقائد مختلفى داشتند: يهود فوق العاده سخت گيرى مىكردند و در اين ايام به كلى از زنان در همه چيز جدا مىشدند، در خوردن و آشاميدن و مجلس و بستر، و در تورات كنونى احكام شديدى در اين باره ديده مىشود. «1»
و به عكس آنها مسيحيان هيچ گونه محدوديت و ممنوعيتى براى خود، در برخورد با زنان، در اين ايام قائل نبودند، و اما بت پرستان عرب، دستور و سنت
__________________________________________________
1) در باب 15 از سفر لاويان تورات چنين مىخوانيم:" اگر زنى صاحبه جريان باشد و جريان از بدنش خون حيض باشد تا هفت روز جدا خواهد بود و هر كس كه او را مس كند تا به شام ناپاك باشد- و هر چيزى كه وقت جدا ماندنش بر آن بخوابد ناپاك و هر چه كه بر آن نشسته باشد ناپاك باشد- و هر كسى كه بسترش را لمس نمايد لباس خود را بشويد و خويشتن را با آب شستشو دهد و تا به شام ناپاك باشد ..." و احكام ديگرى از اين قبيل.
خاصى نزد آنها در اين زمينه يافت نمىشد، ولى ساكنان مدينه و اطراف آن، بعضى از آداب يهود را در اين زمينه اقتباس كرده بودند، و در معاشرت با زنان در حال حيض، سختگيريهايى داشتند، در حالى كه ساير عرب چنين نبودند، و حتى شايد آميزش جنسى را در اين حال جالب مىدانستند و معتقد بودند اگر فرزندى نصيب آنها شود بسيار خونريز خواهد بود، و اين از صفات بارز و مطلوب، نزد اعراب باديهنشين خونريز بود
2- ذكر طهارت و توبه در كنار يكديگر در آيات فوق ممكن است اشاره به اين باشد كه طهارت، مربوط به پاكيزگى ظاهر، و توبه اشاره به پاكيزگى باطن است.
اين احتمال نيز وجود دارد كه طهارت در اينجا به معنى آلوده نشدن به گناه بوده باشد يعنى خداوند، هم كسانى را كه آلوده به گناه نشدهاند دوست دارد و هم كسانى كه بعد از آلودگى توبه كنند، و در زمره پاكان در آيند.
معناى آيه اين است كه نسبت زنان به جامعه انسانى نسبت كشتزار است به انسان كشتكار، همانطور كه كشتزار براى بقاى بذر لازم است، و اگر نباشد بذرها به كلى نابود مىشود، و ديگر غذايى براى حفظ حيات و ابقاى آن نمىماند، همچنين اگر زنان نباشند نوع انسانى دوام نمىيابد، و نسلش قطع مىشود، آرى خداى سبحان تكون و پديد آمدن انسان، و يا بگو به صورت انسان در آمدن ماده را تنها در رحم مادران قرار داده، و از سوى ديگر طبيعت مردان را طورى قرار داده كه متمايل و منعطف به سوى زنان است با اينكه مقدارى از آن ماده اصلى در خود مردان هم وجود دارد، و در نتيجه ميان دو دسته از انسانها مودت و رحمت قرار داده و چون چنين بوده قطعا غرض از پديد آوردن اين جذبه و كشش، پديد آوردن وسيلهاى بوده براى بقاى نوع، پس ديگر معنا ندارد، آن را مقيد به وقتى و يا محلى معين نموده، از انجام آن در زمانى و مكانى ديگر منع كند، بله مگر آنكه در يك موردى خاص انجام اين عمل مزاحم با امرى ديگر شود، امرى كه فى نفسه واجب بوده، و اهمالش جايز نباشد،
همچنين اگر زنان نباشند نوع انسانى دوام نمىيابد، و نسلش قطع مىشود
سلام.
این مسأله (دوام نوع انسان) از نظر اهمیت، در صدر همه مسایل قرار دارد. زیرا همه مسایل مهم و عالی دیگر مثل "پیشرفت علم" ، "عبادت شدن خدا" و ... ، منوط و مشروط به "وجود انسان" است و چون عمر انسان محدود است، لذا "وجود انسان" ، منوط به "دوام یافتن نوع انسان" است.
در اين آيه، زنان به مزرعه و كشتزارى تشبيه شدهاند كه بذر مرد را در درون خود پرورش داده و پس از 9 ماه، گل فرزند را به بوستان بشرى تقديم مىكنند. هم چنان كه انسان، بدون كشت و مزرعه از بين مىرود، جامعه بشرى نيز بدون وجود زن نابود مىگردد.
زنان وسيلهى هوسبازى نيستند، بلكه رمز بقاى نسل بشر هستند. پس لازم است در آميزش جنسى، هدف انسان توليد يك نسل پاك كه ذخيره قيامت است باشد و در چنين لحظات و حالاتى نيز هدف مقدّسى دنبال شود. جملهى «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» هشدار مىدهد كه از راههاى غير مجاز، بهره جنسى نبريد و به نحوى حركت كنيد
در مورد انی شئتم آیا میتوانیم بگوییم تم خطاب به مرد و زن با هم است؟یعنی هم خواست زن مهم است و هم خواست مرد!منظورم اینست که این ارتباط فقط به خواست مرد نباشد. یا اینکه هروقت خواستید،اما دلیل نمیشود رضایت زن شرط نباشد،مثل انکه بگوییم هروقت خواستی به دیدن پدرت برو،اما مسلم است که اگر او نخواست نمیتوانیجبورش کنی تو را ببیند.یعنی منظور این آیه این است که این کار بر شما حلال است،اما به این معنی نیست که نظر زن مهم نیست.همینطور که میدانیم انی شئتم در مواردی مثل روزه یا عادت زن محدود میشود،پس این نمیتواند معنای مطلق باشد.
نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ (223بقره) زنانِ شما كشتزار شما هستند. پس، از هر جا [و هر گونه] كه خواهيد به كشتزار خود [در]آييد، و براى شخص خودتان[در بهرهمندى از آنها] پيشدستى كنيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ديدار خواهيد كرد، و مؤمنان را [به اين ديدار] مژده ده.
آیا طبق این آیه می توان گفت که خدا زنها را آفریده که مردها از ایشان بچه دار شوند؟ و دیگر لذت و بحثهای دیگر مطرح نیست؟ اگر اینجور باشد سخن خلیفه دوم رضی الله عنه درست خواهد بود که ما در جاهلیت زنها را برای بچه دار شدن فقط نگه می داشتیم. نظر شما چیست؟
به باور جمعى از يهود، معاشرت مردان با زنان در مدت حيض مطلقاً حرام است، هر چند به صورت غذا خوردن سر يک سفره و يا زندگى در يک اطاق باشد.
در مقابل اين گروه، برخى مسيحيان، هيچ گونه فرقى ميان حالت حيض و پاکى زن قائل نيستند و حتى آميزش جنسى را جايز مى دانند. اين رفتارها و باورهاى افراطى و تفريطى بر مشرکان عرب نيز بى تأثير نبوده است. برخى مسلمانان از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) در اين باره پرسيدند آيات مورد بحث (بقره،222ـ223) در پاسخ اين پرسش نازل شده است.«نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُواْ حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُم...»(بقره،223)
در اين آيه زنان به مزرعه تشبيه شده اند و در اين تشبيه نکته ظريفى نهفته است و آن اين که قرآن با اين تشبيه ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى مجسم مى کند که زن يک وسيله فرونشاندن شهوت نيست، بلکه وسيله اى است براى حفظ حيات نوع بشر; به بيان روشن تر، همان گونه که انسان براى ادامه زندگى به تغذيه نياز دارد و بدون کشت و زرع مواد غذايى، حيات او تأمين نمى شود، همچنين براى ادامه نوع خود نيز نيازمند به وجود زن است. اين سخن در برابر آن هايى که نسبت به جنس زن همچون يک بازيچه و وسيله هوس بازى مى نگريستند و مى نگرند، هشدارى محسوب مى شود.
«حرث» مصدر و به معناى بذرافشانى است و گاهى به محل زراعت (مزرعه) نيز اطلاق مى شود. «أنّى» از اسم هاى شرط است و غالباً به معناى «متى» که به معنى زمان است، استعمال مى شود; بنابراين، از کلمه «أنّى» اگر زمانيه باشد، توسعه در زمان آميزش جنسى با زنان استفاده مى شود که شامل تمام ساعات شبانه روز مى گردد; يعنى آميزش جنسى در هر ساعتى مجاز است و اگر مکانيه باشد، منظور توسعه در مکان و محل و چگونگى آميزش است.
ر.ک: تفسيرنمونه، آيت الله مکارم شيرازى و ديگران، ج 2، ص 91ـ92