سلام
دختر یکی از اقوام با که با من 4 سال اختلاف سنی داره ، و از بچگی با هم بزرگ شدیم و همبازی بودیم ، بعد ا ز اینکه من وارد دانشگاه شدم (توی تهران دانشجو شدم ولی خونواده تو شهرستان زندگی می کنن )؛ علنا توی نامه هایی که تو جیبم می ذاشت به من ابراز علاقه کرد. ( در ضمن من 20 سالمه و اون 16 سالشه). البته قبل از دانشگاه هم بود ولی خیلی خفیف تر و لی از وقتی اومدم دانشگاه بیشتر شده. حالا هم که دیگه بیشتر برام اس ام اس های عاشقونه میفرسته. توی نامه هاش ازم می خواست که بهش نام بدم ولی من هیچ وقت این کار رو نکردم و در جواب اس هاش هم من هیچ اس ام اس عاشقونه ای براش نمی فرستم که یه وقت تحریک نشه. و فقط جواب اس هاش رو با اس های متفرقه میدم. ولی من این وسط زیر بار فشار روانیو عاطفی دارم له میشم.
من از یه جهت نگرانم که اگه این رابطه رو ادامه بدم و بعد بخوام با یکی دیگه ازدواج کنم به مشکل بخورم. و از طرفی هم میگم شاید این همون کسیه که برای ازدواج با من مناسبه.
خلاصه این که هنوز تصمیم نگرفتم. راستی یه چیز دیگه ( توی اس هاش یه بار بهم گفت که مامانش میدونه که اون برام اس میده ) .دختر بدی هم نیست. نماز روزه هاش سر جاشه.
حالا لطفا نظراتتونو بگین که من چیکار کنم؟
اگه باید رابطه رو قطع کنم چطور این کارو بکنم که ناراحت نشه؟
اگه مطلبه دیگه ای هم نیاز بود بگم بگید. ممنون. :Ghamgin:
سلام.
دقیق نمی دونم منظورش از اینکه مامانش میدونه چیه. فقط همین حد که بهم دو بار گفت که مامانم می دونه که بهت اس میدم ، نگزان نباش. ازش پرسیدم منظورت چیه؟ گفت هیچی منظور خاصی نداشتم . من هم زیاد اصرار نکردم.
نه تقریبا 17 سالشه
آخه همین طور راحت که شما می کید که نیست. اولا من حالا حالا ها توانایی ازدواج رو ندارم و دانشجو هستم و بیکار.
ثانیا این خانم هنوز سنش کمه (البته هر دو مون سنمون کمه) و نمی تونیم این موضوع رو با خونواده هاموت مطرح کنیم.
ممنونم دوست عزیز
شما درست میگید و اینطور نیست که من همینطور راحت و بی خیال باشم ، بلکه من هم خیلی دارم اذیت میشم.
از یه طرف میگم شاید این همون فردیه که باید انتخاب کنم ، از یه طرف دوست دارم بتونم انتخاب کنم.
از یه طرف می ترسم خونواده هامون بفهمن و روابط بین خونواده ها سرد بشه.
سلام و با عرض تشکر به خاطر توصیه های خوبتون.
با نظر منطقی شما موافقم و خیلی نظر قشنگی بود ولی من هنوز خودم رو در اون سطح نمی دونم که بتونم ملاک های همسر آینده ام رو انتخاب کنم و بنابراین باید بریم سراغ نظر سوم، که این هم خیلی کار سختیه ، چرا که فکر می کنم به محض این که این حرفا از دهنم بیرون بیاد ، یک سری محدودیت ها برام اعمال بشه که روابطمو با فامیل و آشنایان محدود کنه و همچنین جلوی پدر و مادر وجهه ای رو که دارم از دست میدم.
حالا نظرتون چیه؟
باتشکر فراوان از شما دوستان گرامی به خاطر نظرات ارزشمندتان.
اولا من فکر می کنم هنوز ملاک عای کاملی برای ازدواج مشخص نکردم.
ثانیا بر فرض که ملاک های من با ایشون جور در اومد ، اون موقع من چی کار کنم. چون همونطور که گفتم برای هر دومون زوده که ازدواج کنیم چرا که ایشون هنوز 17 سالشه و من هم هنوز دانشجو هستم و حالا حالا ها ( حداقل تا 2-3 سال دیگه) باید در خارج از شهر محل زندگیم درس بخونم. و هنوز استطاعت ازدواج رو ندارم.
سلام
من هم از چند نفر شنیدم که این عکس العمل احساسیه ولی چیکار باید بکنم؟
شما گفتین «
خدا نکنه یه دختر تو این سن عاشق کسی بشه...» میشه بگین منظورتون چیه ؟ منظور شما اینه که اگه تو این سن عاشق بشه عشقش کاذبه یا خیر اگه تو این سن عاشق بشه دیگه ول کن نیست ؟
میشه بیشتر توضیح بدین؟
ممنونم از نظرت
حالا میشه بهم بگی چطور بهش بگم که هم ناراحت و سرخورده نشه و غرورش نشکنه ( چون اون پا پیش گذاشته و اگه من بخوام تمومش کنم فکر می کنم خیلی داغون بشه) و هم تا یه چند سالی بی خیال ما شه.
آخه می دونی هر اسی که برام می فرسته ، کلی داغونم می کنه(بالاخره پسر جوونم دیگه) و من هم چند بار وسوسه شدم که براش اس های عاشقونه بفرستم ولی جلوی خودمو گرفتم و این کارو نکردم.
ممنون
میشه بگین منظورتون از این حرف چی بود؟
بعد هم من الان دوست دارم درسمو بخونم تا موقش برسه . سوال اصلیم این بود که اگه باید رابطه ام رو تموم کنم چطور باید این کار رو بکنم ؟
با عرض سلام خدمت کارشناس محترم.
همونطور که گفتم ایشون اول ، (اوایلی که وارد دانشگاه شده بودم پارسال ) موقعی که به منزل ایشون می رفتم موقع برگشتن بهم می گفت که جیبتو نگاه کن و بعد از اینکه به خونه می رسیدم جیبمو نگاه می کردم می دیدم که نامه توش گذاشته و توی نامه اش نوشته بود که من تو رو به عنوان برادر خودم دوست دارم (آخه برادر نداره) . و چند بار این عمل تکرار شد و توی نامه هاش ازم خواست که براش نامه بنویسم ولی من این کارو نکردم. یه بار هم ازم خواست که عکسمو بهش بدم و من این کارو کردم.
خونواده ما خانواده ای کاملا مذهبی هستند و خانواده ایشان هم تقریبا همین طور هستند. و خود ایشان هم نماز خون هست و در بیرون منزل با چادر ولی در منزل و جلوی اقوام با مانتو و شال ولی کاملا پوشیده .
البته این رو هم بگم که ایشون اهل آهنگ گوش دادن هم ( تاحدودی) هست . . که البته خود من هم ( البته کمتر از ایشون ) تا حدودی این طور هستم.
من این تاپیک رو تازه دیدم واقعا از اظهار نظر بعضیها شوکه شدم!
چیزی که از طرف آقا علی مشاهده کردم:
مثبت: حفظ خونسردی برای تصمیم گیری عاقلانه، مشورت با دیگران، پذیرفتن حرف حق از جانب دیگران
منفی: دلسوزی برای آن خانم که مبادا جواب ردّ بدهم چه بر سرش میاد، پاسخ به پیامک های آن خانم (حتی یک تک زنگ هم نباید از جانب شما زده میشد)
خوب اینکه شما هنوز ملاک خودتون رو برای ازدواج، مشخص نکردید نشون میده که هنوز به اون بلوغ لازم برای تشکیل خانواده نرسیده اید و اون خانم هم کم حیایی خودش رو با این کارها نشون داد! مطمئن باشید که هروقت ملاکهای انتخاب همسر خودتون رو تعیین کردید و از این بابت مطمئن بودید می توانید شخص مورد نظرتان را پیدا کنید.(داشتن ملاک = داشتن ترازو).
خلقت زن به این صورت است که عاشق شوهر خودش خواهد شد و شوهرش را مطلقا برای خودش می خواهد. پس اگر در آینده، همسری انتخاب کردید به شما از اینجور علاقه ها بلکه بیشتر، نشان خواهد داد.
شما نگران این نباشید که اگر جواب ردّ به او بدهم چه خواهد شد. این همه پسرها خواستگاری رفتند و جواب شنیدند " دختر ما میخواهد به تحصیلاتش ادامه بدهد" حالا یک دختر چنین پاسخی را از یک پسر بشنود :ok:
توصیه ی اکید دارم که این موضوع را (گذشته از جواب کارشناسان اینجا) با روانشناس دانشگاهتون به صورت حضوری در میان بگذارید.
و اون خانم هم کم حیایی خودش رو با این کارها نشون داد!
سلام دوست گرامی RQ-170
این قضاوتی که میکنید اصلا عادلانه نیست!!!!!! شما با روحیات یک دختر 16 ساله اصلا آشنا نیستید.دختر در این سن خیلی احساساتی عمل می کنه و این اصلا دست خودش نیست و درست نیست که این دختر رو به بی حیایی محکوم کنید!!!!!!!!!!:Moteajeb!: [/QUOTE]
سلام دوست گرامی RQ-170
این قضاوتی که میکنید اصلا عادلانه نیست!!!!!! شما با روحیات یک دختر 16 ساله اصلا آشنا نیستید.دختر در این سن خیلی احساساتی عمل می کنه و این اصلا دست خودش نیست و درست نیست که این دختر رو به بی حیایی محکوم کنید!!!!!!!!!!:Moteajeb!:
نظر کارشناسان را خواهیم دید :vamonde:
این اصلا دست خودش نیست
پَ نَ پَ ... دست موبایلشه!
شما با روحیات یک دختر 16 ساله اصلا آشنا نیستید.
درست می فرمایید.
اما این خانم 17 ساله اینقدر عقلش می رسیده که از وقتی این آفا دانشگاه دولتی قبول شده، ارتباط رو شروع کرده!
سلام دوست خوبم
واقعا اين همه خويشتنداري! به نظر من كسي كه مي تونه اين قدر بر هيجان و لذت هاي آني كنترل داشته باشد زمينه موفق شدن را دارد. توجه به آزمايش زير سخنم را روشن تر مي كند.
آزمايشي جالب توجه در سال 1960 روانشناس آمریکایی دکتر والتر میشل آزمایشی را بر روی کودکان چهارساله انجام داد.او به کودکان پیشنهاد کرد اگر بتوانند تا زمانی که او به دنبال کاری می رود و بر می گردد آنان بتوانند صبر کنند دو عدد شیرینی جایزه می گیرند،اما اگر نتوانند تا آن موقع صبر کنند، فقط یک شیرینی همین الان به آن ها می دهد.یقینا این آزمایش ذهن هر کودک چهار ساله ای رادرگیر می سازد.
ذهنی که نمونه ای کوچک از نبرد همیشگی تکانه و مهار نفس، میل و خویشتن داری، کامرواسازی و صبر است.این که کودک کدام گزینه را انتخاب می کند می توان به سرعت به شخصیت او پی برد و می توان پیش بینی کرد کودک احتمالا در مسیر زندگی خود چه خط سیری را انتخاب می کند.نتیجه آزمون این بود:بعضی از کودکان چهارساله می توانستند برای مدتی حدود 15 تا 20 دقیقه دست به شیرینی ها نزنند تا آزمون گر بازگردد.آنها برای آنکه در این مبارزه مقاومت کنند چشمان خود را بستند تا مجبور نباشند شیرینی های وسوسه گر را نگاه کنند، سر خود را میان دستانشان می گرفتند، با خود حرف می زدند،آواز می خواندند، با دست و پایشان بازی می کردند یا حتی سعی می کردند بخوابند.
این گروه کودکان به عنوان پاداش دو شیرینی می گرفتند تا دیگران که تکانشی تر بودند وتحمل کمتری داشتند آنان همان یک شیرینی را درست پس از آنکه آزمونگر اتاق را برای انجام کارش ترک کرد قاپیدند. این آزمایش در کودکستانی در محوطه دانشگاه استانفورت صورت گرفت و از آنجایی که این تحقیق اساسا شامل فرزندان کارکنان دانشگاه استانفورت می باشد، دکتر والتر میشل ردپای همان کودکان چهارساله را تا زمان فارغ التحصیلی از دبیرستان دنبال کرد.
تمایز این کودکان در نحوه کنار آمدن خود با این لحظات سرشار از خواسته ها وتمایلات به خوبی آشکار ساخت.دوازده تا چهارده سال بعد زمانی که همین کودکان در نوجوانی و در سن 18 سالگی مورد ارزیابی قرار گرفتند تفاوت عاطفی ،هیجانی و اجتماعی موجود میان گروه کودکانی که شیرینی را قاپیدند و هم سالان آنها که کامروا سازی خود را در خوردن شیرینی به تاخیر انداختند چشمگیر بود.
کسانی که در سن چهار سالگی در مقابل وسوسه نفس مقاومت کرده بودند در نوجوانی از نظر اجتماعی صالح تر ،کار آمدتر ودارای قدرت ابراز وجود بودند و بهتر می توانستند با ناکامی های زندگی دست و پنجه نرم کنند وبر اثر فشار روانی ابتکار عمل کمتر از دستشان خارج می شد.در رویارویی با مشکلات به جای کنار کشیدن ، به استقبال چالش ها می رفتند، آنان متکی به نفس بودند و در کارها از خود خلاقیت نشان می دادند.اما حدود یک سوم کودکانی که شیرینی را قاپیدند تعداد کمی از این خصوصیات را داشتند و از نظر روانشناختی نسبتا مساله دار مساله دار بودند.آنان در نوجوانی خود را از تماس های اجتماعی کنار می کشیدند. لجوج و فاقد قدرت تصمیم گیری بودند.ناملایمات به آسانی موجب دلسردی آنها می شد.خودشان را موجودی بی ارزش می پنداشتند، در مقابل فشار روحی نظم کار از دستشان خارج می شدبه همه چیز بی اعتماد و آزرده خاطر بودند.احتمال بروز رشک و حسد در آنان زیاد بوده و در مقابل بد رفتاری دیگران به صورت افراطی پاسخ می دادند که این کار موجب درگیری می شد.
پس از گذشت چهارده سال هنوز نمی توانستند کامرواسازی خود را به تاخیر بیاندازند.
(برگرفته از کتاب "هوش هیجانی از دانيل گلمن ،ترجمه "سیروس آقایار و دکتر پرویز شریفی)
بمب رابطه
ايشان رابطه يك طرفه را با شما شروع كرده است و شما تا حالا زير اين رابطه را امضا نكرده ايد. توضيح دادن زياد و جواب دادن و حتي سرزنش و نصيحت مي تواند شروع رابطه از سوي شما تلقي شود. بنابراين در اينجا بهترين مديريت از سوي شما بايد انجام شود چون ترمز هيجان شما كار مي كند. بنابراين ناشي گري شما با توضيح و نصيحت و... مي تواند بمب ارتباط باشد.
بنابراين با برخورد خنثاي خود اجازه ندهيد آتش عشق در وجود او شعله بكشد.
او به تدريج مي پذيرد كه شما اهل اين ارتباط نيستيد و با اين موضوع كنار مي آيد مشكل زماني بروز مي كند كه او مزه رابطه را بچشد و بعد شما بخواهيد او را متقاعد كنيد كه ارتباط را تمام كند.
پس
تغييرات زندگي
زندگي مدام در حال تحول است سن اي دختر كم است و شما نيز شرايط ازدواج را نداريد. تأييد اين ارتباط ممكن است به ضرر شما يا ايشان تمام شود چون واقعا ممكن است يك نفر به دليلي مدتي بعد با فرد ديگري ارتباط برقرار كند يا ازدواج كند.
تفسير ارتباط
براي اين ارتباط دلائل مختلفي مي توان در نظر گرفت يكي از آنها اين است كه ممكن است واقعا اين دختر از اين رابطه يك چيز طلب كند اين كه او هم بالاخره كسي را دارد و از غافل افرادي يا دوستانش در مدرسه عقب نيست و كسي هست كه او را دوست داشته باشد و به فكرش باشد و اين يك نوع امتياز براي خودش محسوب كند. يعني در واقع به اصل ارتباط و تناسب هاي لازم براي ازدواج تفكر عميقي ندارد.
اگر....
اگر شما هم كنج دلتان اين دختر خانه كرده است بدون هماهنگي با خانواده و بررسي امكان ازدواچ اجازه ندهيد اين احساس نيرو بگيريد به هر حال مي توانيد به او براي آينده فكر كنيد و با خانواده ايشان را مورد مشورت و بررسي قرار دهيد.
اگر شرايط به هردليلي موجود نيست به دلائلي كه بيان شد و اين كه فرموديد ممكن است اين عشق به رسوايي و كدر شدن رابطه بين خانواده ها ختم شود ختم اين رابطه را واقعا اعلام كنيد و به هيچ وجه حتي براي توضيح به آن دامن نزنيد
ذكر لااله الا الله را زياد تكرار كنيد
وقتهايي كه به او فكر مي كنيد زمينه رشد خيال را با جاب جا شدن، ذكر ، آواز خواندن، تلاوت قرآن، محاسبه رياضي و... ببنديد.
شما زمينه موفقيت در دانشگاه را داريد اگر اين رابطه را كنترل نكنيد روز به روز از قدرت تمركز و حافظه تان كاسته مي شود.
تلاش كنيد از تكنيك كنترل محرك استفاده كنيد يعني كمتر با او مواجه شويد و هر چيز كه ذهن تان را به او مشغول مي كند را از دسترس دور كنيد.
حديث پاياني
اگر كسي گرفتار عشق مجازي شود و عشق خود را كنترل كند و در آن وضع از دنيا برود شهيد از دنيا رفته است( ميزان الحكمه بحث عشق)
حق يارتون
منم یه همچین مشکلی دارم ولی اختلاف سنیش یه ساله!!!!اول اصلا جوابشو نمیدادم !!!(شماره منو از گوشی داییم گرفته بود(فامیل زن داییمه)) بعد دیگه خیلی شدید شده بود و هر روز هی زنگ میزد و اس میداد و میگفت من عاشقتمو فلانو اینا !!!من همچنان جوابشو نمیدادم تا این که یکی از دوستاش یه روز زنگ زد گفت این از درسش افتاده و این حرفا که منم بهش اس ام اس زدم که من اون ادمی که فک میکنی نیستمو هنوز عاشق شدن واسه تو زوده و بزرگ تر که بشی میری تو اجتماع با پسرای دیگه اشنا میشی و از این حرفا !!!! از اون موقع اس و زنگ زدناش کم شده و منم همچنان جوابشو نمیدم هرچند گاهی حضوری و اتفاقی شاید همو ببینیم ولی منزیاد اهمیت نمیدم!!!!فک کنم از سرش بپره!!!!شایدم نه!!!
منم یه همچین مشکلی دارم ولی اختلاف سنیش یه ساله!!!!اول اصلا جوابشو نمیدادم !!!(شماره منو از گوشی داییم گرفته بود(فامیل زن داییمه)) بعد دیگه خیلی شدید شده بود و هر روز هی زنگ میزد و اس میداد و میگفت من عاشقتمو فلانو اینا !!!من همچنان جوابشو نمیدادم تا این که یکی از دوستاش یه روز زنگ زد گفت این از درسش افتاده و این حرفا که منم بهش اس ام اس زدم که من اون ادمی که فک میکنی نیستمو هنوز عاشق شدن واسه تو زوده و بزرگ تر که بشی میری تو اجتماع با پسرای دیگه اشنا میشی و از این حرفا !!!! از اون موقع اس و زنگ زدناش کم شده و منم همچنان جوابشو نمیدم هرچند گاهی حضوری و اتفاقی شاید همو ببینیم ولی منزیاد اهمیت نمیدم!!!!فک کنم از سرش بپره!!!!شایدم نه!!!
سلام
ببین اولا خوشحالم که پسری رو می بینم که با تمام جوان بودنش باز هم فقط به خدا فکر کرده و به اون دختر بی محلی کرده
بنظرم تحت هیچ حالت بهش توجه نکنید فرضا شما خواستید باهاش ازدواج هم کنید اون دختر قابل اعتماد نیست از نظر من دختری که به خودش اجازه ابراز احساسات به یه پسر نامحرم رو میده ممکن اجازه خیلی کارهای دیگه هم بده و این خیلی بده و این فرد از دایره پاکی پا بیرون می ذاره
به نظر من اون دختر هنوز به بلوغ فکری نرسیده اگر بعد چند سال به بلوغ فکری برسه شاید از حرفش برگرده و اینجا شمایید که ضرر می کنید باید هر کاری که می کنید عاقبتش رو هم بسنجید
چقد بعضیا بی رحمانه قضاوت میکنن......من یه دخترم ...میدونم الان چه حسی داره...اون الان تنها چیزی که براش مهمه صدای زنگ گوشیشه که بله از آقا علی اسمس اومده.....اصلا به این فک نمیکنه که کارش اشتباه باشه...دیدش محصور شده به موبایلش.....:dokhtar:حتی شاید خدارو شکر کنه که چنین احساسی پیدا کرده....نباید گفت اون بی حیاست....:Esteghfar:
من این تاپیک رو تازه دیدم واقعا از اظهار نظر بعضیها شوکه شدم!
چیزی که از طرف آقا علی مشاهده کردم:
مثبت: حفظ خونسردی برای تصمیم گیری عاقلانه، مشورت با دیگران، پذیرفتن حرف حق از جانب دیگران
منفی: دلسوزی برای آن خانم که مبادا جواب ردّ بدهم چه بر سرش میاد، پاسخ به پیامک های آن خانم (حتی یک تک زنگ هم نباید از جانب شما زده میشد)
خوب اینکه شما هنوز ملاک خودتون رو برای ازدواج، مشخص نکردید نشون میده که هنوز به اون بلوغ لازم برای تشکیل خانواده نرسیده اید و اون خانم هم کم حیایی خودش رو با این کارها نشون داد! مطمئن باشید که هروقت ملاکهای انتخاب همسر خودتون رو تعیین کردید و از این بابت مطمئن بودید می توانید شخص مورد نظرتان را پیدا کنید.(داشتن ملاک = داشتن ترازو).
خلقت زن به این صورت است که عاشق شوهر خودش خواهد شد و شوهرش را مطلقا برای خودش می خواهد. پس اگر در آینده، همسری انتخاب کردید به شما از اینجور علاقه ها بلکه بیشتر، نشان خواهد داد.
شما نگران این نباشید که اگر جواب ردّ به او بدهم چه خواهد شد. این همه پسرها خواستگاری رفتند و جواب شنیدند " دختر ما میخواهد به تحصیلاتش ادامه بدهد" حالا یک دختر چنین پاسخی را از یک پسر بشنود :ok:
توصیه ی اکید دارم که این موضوع را (گذشته از جواب کارشناسان اینجا) با روانشناس دانشگاهتون به صورت حضوری در میان بگذارید.
موفق باشید
و اون خانم هم کم حیایی خودش رو با این کارها نشون داد!
سلام دوست گرامی RQ-170
این قضاوتی که میکنید اصلا عادلانه نیست!!!!!! شما با روحیات یک دختر 16 ساله اصلا آشنا نیستید.دختر در این سن خیلی احساساتی عمل می کنه و این اصلا دست خودش نیست و درست نیست که این دختر رو به بی حیایی محکوم کنید!!!!!!!!!!:Moteajeb!:
[/QUOTE]
نظر کارشناسان را خواهیم دید :vamonde:
پَ نَ پَ ... دست موبایلشه!
درست می فرمایید.
اما این خانم 17 ساله اینقدر عقلش می رسیده که از وقتی این آفا دانشگاه دولتی قبول شده، ارتباط رو شروع کرده!
سلام دوست خوبم
واقعا اين همه خويشتنداري! به نظر من كسي كه مي تونه اين قدر بر هيجان و لذت هاي آني كنترل داشته باشد زمينه موفق شدن را دارد. توجه به آزمايش زير سخنم را روشن تر مي كند.
آزمايشي جالب توجه
در سال 1960 روانشناس آمریکایی دکتر والتر میشل آزمایشی را بر روی کودکان چهارساله انجام داد.او به کودکان پیشنهاد کرد اگر بتوانند تا زمانی که او به دنبال کاری می رود و بر می گردد آنان بتوانند صبر کنند دو عدد شیرینی جایزه می گیرند،اما اگر نتوانند تا آن موقع صبر کنند، فقط یک شیرینی همین الان به آن ها می دهد.یقینا این آزمایش ذهن هر کودک چهار ساله ای رادرگیر می سازد.
ذهنی که نمونه ای کوچک از نبرد همیشگی تکانه و مهار نفس، میل و خویشتن داری، کامرواسازی و صبر است.این که کودک کدام گزینه را انتخاب می کند می توان به سرعت به شخصیت او پی برد و می توان پیش بینی کرد کودک احتمالا در مسیر زندگی خود چه خط سیری را انتخاب می کند.نتیجه آزمون این بود:بعضی از کودکان چهارساله می توانستند برای مدتی حدود 15 تا 20 دقیقه دست به شیرینی ها نزنند تا آزمون گر بازگردد.آنها برای آنکه در این مبارزه مقاومت کنند چشمان خود را بستند تا مجبور نباشند شیرینی های وسوسه گر را نگاه کنند، سر خود را میان دستانشان می گرفتند، با خود حرف می زدند،آواز می خواندند، با دست و پایشان بازی می کردند یا حتی سعی می کردند بخوابند.
این گروه کودکان به عنوان پاداش دو شیرینی می گرفتند تا دیگران که تکانشی تر بودند وتحمل کمتری داشتند آنان همان یک شیرینی را درست پس از آنکه آزمونگر اتاق را برای انجام کارش ترک کرد قاپیدند. این آزمایش در کودکستانی در محوطه دانشگاه استانفورت صورت گرفت و از آنجایی که این تحقیق اساسا شامل فرزندان کارکنان دانشگاه استانفورت می باشد، دکتر والتر میشل ردپای همان کودکان چهارساله را تا زمان فارغ التحصیلی از دبیرستان دنبال کرد.
تمایز این کودکان در نحوه کنار آمدن خود با این لحظات سرشار از خواسته ها وتمایلات به خوبی آشکار ساخت.دوازده تا چهارده سال بعد زمانی که همین کودکان در نوجوانی و در سن 18 سالگی مورد ارزیابی قرار گرفتند تفاوت عاطفی ،هیجانی و اجتماعی موجود میان گروه کودکانی که شیرینی را قاپیدند و هم سالان آنها که کامروا سازی خود را در خوردن شیرینی به تاخیر انداختند چشمگیر بود.
کسانی که در سن چهار سالگی در مقابل وسوسه نفس مقاومت کرده بودند در نوجوانی از نظر اجتماعی صالح تر ،کار آمدتر ودارای قدرت ابراز وجود بودند و بهتر می توانستند با ناکامی های زندگی دست و پنجه نرم کنند وبر اثر فشار روانی ابتکار عمل کمتر از دستشان خارج می شد.در رویارویی با مشکلات به جای کنار کشیدن ، به استقبال چالش ها می رفتند، آنان متکی به نفس بودند و در کارها از خود خلاقیت نشان می دادند.اما حدود یک سوم کودکانی که شیرینی را قاپیدند تعداد کمی از این خصوصیات را داشتند و از نظر روانشناختی نسبتا مساله دار مساله دار بودند.آنان در نوجوانی خود را از تماس های اجتماعی کنار می کشیدند. لجوج و فاقد قدرت تصمیم گیری بودند.ناملایمات به آسانی موجب دلسردی آنها می شد.خودشان را موجودی بی ارزش می پنداشتند، در مقابل فشار روحی نظم کار از دستشان خارج می شدبه همه چیز بی اعتماد و آزرده خاطر بودند.احتمال بروز رشک و حسد در آنان زیاد بوده و در مقابل بد رفتاری دیگران به صورت افراطی پاسخ می دادند که این کار موجب درگیری می شد.
پس از گذشت چهارده سال هنوز نمی توانستند کامرواسازی خود را به تاخیر بیاندازند.
(برگرفته از کتاب "هوش هیجانی از دانيل گلمن ،ترجمه "سیروس آقایار و دکتر پرویز شریفی)
بمب رابطه
ايشان رابطه يك طرفه را با شما شروع كرده است و شما تا حالا زير اين رابطه را امضا نكرده ايد. توضيح دادن زياد و جواب دادن و حتي سرزنش و نصيحت مي تواند شروع رابطه از سوي شما تلقي شود. بنابراين در اينجا بهترين مديريت از سوي شما بايد انجام شود چون ترمز هيجان شما كار مي كند. بنابراين ناشي گري شما با توضيح و نصيحت و... مي تواند بمب ارتباط باشد.
بنابراين با برخورد خنثاي خود اجازه ندهيد آتش عشق در وجود او شعله بكشد.
او به تدريج مي پذيرد كه شما اهل اين ارتباط نيستيد و با اين موضوع كنار مي آيد مشكل زماني بروز مي كند كه او مزه رابطه را بچشد و بعد شما بخواهيد او را متقاعد كنيد كه ارتباط را تمام كند.
پس
تغييرات زندگي
زندگي مدام در حال تحول است سن اي دختر كم است و شما نيز شرايط ازدواج را نداريد. تأييد اين ارتباط ممكن است به ضرر شما يا ايشان تمام شود چون واقعا ممكن است يك نفر به دليلي مدتي بعد با فرد ديگري ارتباط برقرار كند يا ازدواج كند.
تفسير ارتباط
براي اين ارتباط دلائل مختلفي مي توان در نظر گرفت يكي از آنها اين است كه ممكن است واقعا اين دختر از اين رابطه يك چيز طلب كند اين كه او هم بالاخره كسي را دارد و از غافل افرادي يا دوستانش در مدرسه عقب نيست و كسي هست كه او را دوست داشته باشد و به فكرش باشد و اين يك نوع امتياز براي خودش محسوب كند. يعني در واقع به اصل ارتباط و تناسب هاي لازم براي ازدواج تفكر عميقي ندارد.
اگر....
اگر شما هم كنج دلتان اين دختر خانه كرده است بدون هماهنگي با خانواده و بررسي امكان ازدواچ اجازه ندهيد اين احساس نيرو بگيريد به هر حال مي توانيد به او براي آينده فكر كنيد و با خانواده ايشان را مورد مشورت و بررسي قرار دهيد.
اگر شرايط به هردليلي موجود نيست به دلائلي كه بيان شد و اين كه فرموديد ممكن است اين عشق به رسوايي و كدر شدن رابطه بين خانواده ها ختم شود ختم اين رابطه را واقعا اعلام كنيد و به هيچ وجه حتي براي توضيح به آن دامن نزنيد
ذكر لااله الا الله را زياد تكرار كنيد
وقتهايي كه به او فكر مي كنيد زمينه رشد خيال را با جاب جا شدن، ذكر ، آواز خواندن، تلاوت قرآن، محاسبه رياضي و... ببنديد.
شما زمينه موفقيت در دانشگاه را داريد اگر اين رابطه را كنترل نكنيد روز به روز از قدرت تمركز و حافظه تان كاسته مي شود.
تلاش كنيد از تكنيك كنترل محرك استفاده كنيد يعني كمتر با او مواجه شويد و هر چيز كه ذهن تان را به او مشغول مي كند را از دسترس دور كنيد.
حديث پاياني
اگر كسي گرفتار عشق مجازي شود و عشق خود را كنترل كند و در آن وضع از دنيا برود شهيد از دنيا رفته است( ميزان الحكمه بحث عشق)
حق يارتون
منم یه همچین مشکلی دارم ولی اختلاف سنیش یه ساله!!!!اول اصلا جوابشو نمیدادم !!!(شماره منو از گوشی داییم گرفته بود(فامیل زن داییمه)) بعد دیگه خیلی شدید شده بود و هر روز هی زنگ میزد و اس میداد و میگفت من عاشقتمو فلانو اینا !!!من همچنان جوابشو نمیدادم تا این که یکی از دوستاش یه روز زنگ زد گفت این از درسش افتاده و این حرفا که منم بهش اس ام اس زدم که من اون ادمی که فک میکنی نیستمو هنوز عاشق شدن واسه تو زوده و بزرگ تر که بشی میری تو اجتماع با پسرای دیگه اشنا میشی و از این حرفا !!!! از اون موقع اس و زنگ زدناش کم شده و منم همچنان جوابشو نمیدم هرچند گاهی حضوری و اتفاقی شاید همو ببینیم ولی منزیاد اهمیت نمیدم!!!!فک کنم از سرش بپره!!!!شایدم نه!!!
سلام
ببین اولا خوشحالم که پسری رو می بینم که با تمام جوان بودنش باز هم فقط به خدا فکر کرده و به اون دختر بی محلی کرده
بنظرم تحت هیچ حالت بهش توجه نکنید فرضا شما خواستید باهاش ازدواج هم کنید اون دختر قابل اعتماد نیست از نظر من دختری که به خودش اجازه ابراز احساسات به یه پسر نامحرم رو میده ممکن اجازه خیلی کارهای دیگه هم بده و این خیلی بده و این فرد از دایره پاکی پا بیرون می ذاره
به نظر من اون دختر هنوز به بلوغ فکری نرسیده اگر بعد چند سال به بلوغ فکری برسه شاید از حرفش برگرده و اینجا شمایید که ضرر می کنید باید هر کاری که می کنید عاقبتش رو هم بسنجید
چقد بعضیا بی رحمانه قضاوت میکنن......من یه دخترم ...میدونم الان چه حسی داره...اون الان تنها چیزی که براش مهمه صدای زنگ گوشیشه که بله از آقا علی اسمس اومده.....اصلا به این فک نمیکنه که کارش اشتباه باشه...دیدش محصور شده به موبایلش.....:dokhtar:حتی شاید خدارو شکر کنه که چنین احساسی پیدا کرده....نباید گفت اون بی حیاست....:Esteghfar: