با كودكان لوسمان چه برخوردي داشته باشيم
تبهای اولیه
کودکان موجودات در حال رشدی هستند و براساس این که در سالهای اولیه زندگی چگونه تربیت شوند و آموزش ببینند، سبک خاص رفتاری پیدا می کنند. این سبک رفتاری الگویی تقریباً ثابت و دائمی برای آنها به وجود میآورد، و تعیین کنندهِ نحوه ارتباطات و برخوردهای آنان نیز می باشد. هر خانواده در ارتباط با فرزندان شیوه خاص خود را دارد؛ و این نحوه برخورد، در تلاقی با ساختار ژنتیکی هر فرد، باعث می شود که شخصیتهایی بسیار متفاوت و متمایز شکل بگیرند.
رشد اجتماعی کودکان یکی از حیطه های رشدی است که دقیقاً به ما نشان می دهد آیا فرزند مطابق با سن تقویمی یا شناسنامه ای خود رفتار می کند یا خیر؟ و اگر مطابق با سن شناسنامه ای رفتار نمی کند چه دلایلی برای این مسئله وجود دارد و رفتارهای او چگونه شکل گرفته است؟ یکی از سبکهای غلط رفتاری کودکان، ناتوانی در ایجاد و برقراری رابطه سالم با همسالان است؛ یعنی کودکانی وجود دارند که راههای برقراری ارتباط سالم را نمی دانند. این گروه از کودکان بعضاً تحت عنوان «کودکان لوس» نامگذاری میشوند.
آن چه در این نوشتارموردبحث قرار می گیرد عوامل مؤثر در شکل گیری این گونه رفتارهاست.
● چرا کودکان لوس می شوند؟ یکی از دلایل لوس شدن کودکان روش های غیرقابل قبول والدین به لحاظ تربیتی است؛ والدین محبت کنندهِ افراطی که معیارهای تربیتی و روشهای یادگیری را در نظر نمی گیرند و صرفاً با محبتهای بی حد و حساب مانع اجتماعی شدن رفتارهای کودکان می شوند. چنین کودکانی معنای صبر و تحمل را در زندگی نمیآموزند و انسانهایی عجول و شخصیتهایی متزلزل بار خواهند آمد.
● آیا می توان کودکان لوس را اصلاح کرد؟ بله؛ چنانچه والدین از روشهای غیر قابل قبول دست بردارند و در مورد فرزندان خود قوانین تربیتی درستی را اعمال کنند، و به شرط آن که روشهای جدید ثابت و مستمر باشد، می توان امید داشت که این روشها به تدریج مؤثر واقع شوند.
● نقش تشویق و تنبیه در تربیت کودک تشویق و تنبیه دو روش متفاوت تربیتی هستند و بایستی ویژگیهایی داشته باشند تا مؤثر واقع شوند. این دو روش چنانچه به موقع و با اصول درست اعمال گردند، می توانند از لوس شدن کودکان جلوگیری کنند. معمولاً کودکان لوس، والدین تسلیم شونده دارند. آنها در مقابل خواسته های کودک فوراً تسلیم میشوند و هر آن چه که او طلب کند، برایش فراهم میکنند. در خانوادهای که کودک لوس پرورش داده میشود، اثری از روشهای تنبیهی مناسب دیده نمی شود. یعنی چنانچه کودک کار اشتباهی مرتکب شود یا این که بخواهد تعیین کننده باشد و به والدین خود دستور دهد یا این که با داد و فریاد و عصبانیت حرف خود را به کرسی بنشاند، در این خانواده هیچ گونه روش مناسبی برای جلوگیری از این رفتارها و جهت دهی به آنها وجود ندارد. این نوع خانوادهها از لحاظ روان شناسی به خانوادههای محبت کنندهِ افراطی آزاد گذارنده معروف اند؛ خانوادههایی که بی نهایت توجه، محبت و محافظت در مورد فرزندان خود دارند و در عین حال آنها را برای انجام هرگونه عملی آزاد می گذارند.
این مسئله بسیار اهميت دارد که ميزان مقاومت، ایستادگی و انعطاف خود را در برابر فرزندانمان مورد بررسی قرار دهیم. بعضی از والدین پس از مقاومتی کوتاه در مقابل تقاضاهای فرزند، تسلیم می شوند و خواسته های کودک را به همان شکلی که او می خواهد برآورده می کنند. محبت در حد متعادل، توجه به نیازها و برآوردن آنها در حد معقول و داشتن روش های مناسب و علمی برای تشویق و تنبیه کودکان از جمله مواردی است که بایستی در خانواده وجود داشته باشد.
● والدینی محبت کننده و در عین حال قاطع باشیم وقتی صحبت از قاطع بودن به میان می آید، برخی از والدین تصور میکنند که جدی و قاطع بودن به این معناست که مثلاً پرخاشگر هم باشیم و یا این که چنانچه فرزندمان از ما پیروی نکرد، با زور و خشونت مواردی را به او تحميل کنیم. حال آن که در مقوله های تربیتی، قاطع و جدی بودن به این معناست که از اصولی پیروی کنیم و قوانینی برای فرزندانمان داشته باشیم، به علاوه، اصرار به اجرای آن قوانین در خانواده وجود داشته باشد. ثبات خُلق و ثبات اندیشه و رفتار در والدین ضروری است. چنانچه اصول تربیتی خود را تغییر دهیم و به گفته های خود چندان اعتقادی نداشته باشیم، فرزندان به اصول و قوانین خانواده پایبند نخواهند شد. پس جدی و قاطع بودن به معنای آن است که در اجرای اصول و قوانین خانواده باری به هر جهت رفتار نکنیم.
ادامه دارد
ادامه
● همه چیز به موقع و در زمان خود بایستی انجام پذیرد چنانچه کودکان از قوانین خانواده پیروی نکنند و حتی خلاف آن عمل کنند، برای مثال در جمع فامیل رفتاری از آنها سر بزند که مطابق با موازین تربیتی نباشد، آیا لازم است که مثلاً در جمع مورد تنبیه یا سرزنش قرار گیرند؟ مسلماً نه؛ یادآوری نکات تربیتی و قوانین مورد نظر به کودک بایستی در منزل و به طور خصوصی صورت گیرد. کودکان برای قضاوت دیگران راجع به خودشان اهمیت فراوانی قائلند و چنانچه در حضور دیگران مورد توبیخ قرار گیرند رنجیده خاطر می شوند و در پارهای موارد رفتارهای تلافی جویانه از آنها سر خواهد زد. چنانچه حریم خانواده امنیت و اطمینان لازم را برای کودک فراهم کند، او به راحتی می تواند اشتباهات خود را بپذیرد و هر موردی را که به او تذکر داده شود تغییر دهد.
می توانیم به جای ناامیدکردن مکرر و پی در پی کودکان، آنها را به داشتن رفتارها و اندیشه های خوب و مثبت تشویق کنیم. به علاوه، لازم است از شتابزدگی بپرهیزیم. در واقع بایستی به مراحل رشد کودک دقت داشته باشیم؛ و به این نکته مهم توجه کنیم که آیا کودک برای انتظاری که از او داریم آمادگی لازم را دارد؛ یا خواسته و انتظار ما بالاتر از سن و توان اوست؟ رفتارهای کودکان و همین طور یادگیری بسیاری از رفتارها به رشد سیستم عصبی - مرکزی مربوط میشود.
پختگی سیستم عصبی- مرکزی بایستی انجام شود تا کودکی قادر باشد صحبت کند، حرکت کند، راه برود، معنای بسیاری از مطالب را درک کند و خود قادر به انجام عمل باشد. پس انتظار پیش از موقع و در واقع انتظارات زودرس از کودکان باعث فشارها و استرسهای روحی برای آنان می شود و چنانچه کودکان نیز با کلام و زبان خود، والدین را از این وضعیت آگاه نکنند، این فشارها به گونه ای دیگر خود را نشان می دهند. مثلاً ممکن است به صورت علائم و نشانههای جسمانی یا حرکتها و پرشهایی که به تیک عصبی شناخته میشوند ظاهر گردند.
والدین محبت کنندهِ افراطی که معیارهای تربیتی و روشهای یادگیری را در نظر نمی گیرند و صرفاً با محبتهای بی حد و حساب مانع اجتماعی شدن رفتارهای کودکان می شوند. چنین کودکانی معنای صبر و تحمل را در زندگی نمیآموزند و انسانهایی عجول و شخصیتهایی متزلزل بار خواهند آمد. اهمیت و ضرورت دانستن مطالب و نکات مطرح در مورد رشد کودکان آن است که به والدین این شناخت را می دهد که به انتظارات خود نگاه مجددی داشته باشند تا چنانچه انتظارات و خواسته های آنها بیش از حد توان فرزندان است و یا برعکس، خواستههایشان بسیار کمتر از توانمندی کودکان است، رفتارهای خود را اصلاح کنند.
فرصتهایی که به کودکان داده می شود تا در جمع همسالان خود قرار بگیرند باعث می شود که ضمن بازی، با هم ارتباط برقرار کنند و بسیاری رفتارهای اجتماعی را از یکدیگر بیاموزند. همکاری، تعاون، اشتراک و نظایر آن از مفاهیمی است که میتوان با قرار دادن کودکان در گروه همسن به آنها آموخت.
● نتیجه گیری رفتارهایی که از کودکان سر می زند كه در واقع سبک زندگی آنان را نشان می دهد، آموختنی و اکتسابی است. بنابراین آن چه در مورد شخصیت، عادات، تجربیات و یادگیری کودکان مشاهده می کنیم، همه نشأت گرفته و تأثیرپذیر از محیط زندگیشان است. روشهایی که والدین در قبال فرزندان اعمال میکنند، از جمله روشهای تشویقی و تنبیهی، قوانین و مقررات در خانواده، نحوه اجرای قوانین خانواده، انعطاف داشتن، سختگیر، قاطع و یا تسلیم شونده بودن در ساختار فکری کودکان و رفتارهای آنان بسیار مؤثر است.
یکی از سوالاتی که بین پدر و مادرها زیاد پرسیده می شه اینه که راه صحیح محبت کردن به فرزندان چیه؟ که فرزندانشون نه دچار کمبود محبت بشن و نه به اونها زیاد از حد محبت بشه؟
همه ما می دونیم که یکی از نیاز های اساسی فرزندان ما محبت هستش و محدوده ی این محبت تا جاییه که مانع از تربیت صحیح فرزندان نشه، در اینجا به یکی از روش ها و راهکارهای تربیتی می پردازیم در پست های بعدی روشهای دیگه ای رو در ابراز محبت بیان خواهیم کرد. ان شاء الله
اولین راهکار:
محبت به جا:
یکی از روشهای اساسی که بعضی از پدر و مادر ها هم از این روش برای تربیت فرزندانشون استفاده می کنند خرج کردن محبت به جا است یعنی اینکه پدر ومادر منتظر هستند که یک کار مثبت از فرزندشان سر بزند مثلا؛ کودک شما چادر به سر می کند و شروع می کند به نماز خواندن، شما در آن حالت کودک خودتون رو می بوسید و یا نوازش می کنید و یا از روشهای دیگر اظهار محبت استفاده می کنید و یا اینکه وقتی شما به خونه وارد می شید اون به شما سلام می کنه شما هم جواب سلام با ابراز محبت بهش می دید و هم اینکه یه دست نوازش گرم بر سر می کشید و یا اینکه کارهای خودش رو خودش انجام می ده و یا گاهی توی کارهای خونه به شما کمک می کنه، اگه محبت های خود را محدود کنید به زمانهایی که کارهای مثبت انجام می دهند هم یک محدودیت برای محبتهای خود قائل شده اید و هم اینکه بچه ی شما دچار کمبود محبت نمی شه و از همه مهم تر اینکه فرزند خودتون رو دارید به خوبی تربیت می کنید و زمینه ی کارهای خوب رو در بچه هاتون تقویت می کنید اگه می خواید که بچه ها اعتماد به نفسشون هم تقویت بشه می تونید از این روش استفاده کنید و برای اینکه بچه ها بتونند کارهاشون رو خودشون انجام بدهند باید مهارت کارها رو بشون به خوبی یاد بدهید تا به شما نگویند بلد نیستم
یکی با یک کودک شیطون و حرف گوش نکن مواجه بود روزی پیش مولایمان امیر المومنین(علیه السلام) رفت و از دست کودکش نالان بود و از امام راه حلی خواست. مولی الموحدین(علیه السلام) فرمودند: فرزندت را نزن ولی برای ادب کردنش با او قهر کن ولی مواظب باش که قهر تو زیاد طول نکشد و زود با او آشتی کن.
فکر کنم که روش دوم رو هم فهمیدید بله درسته دریغ از محبت البته این هم بجا باید باشه
راهکار دوم:
دریغ از محبت
اگه از بچه شما کار بدی سرزد یا اینکه نخواست که به حرف های شما توجه کنه می تونید به جای دست به تنبیه زدن با اظهار عصبانیت بدون خشونت خرج دادن ابراز ناراحتی کنید و اگه کار ساز نبود با اون قهر کنید. جای دیگه ایی که می تونید با محبت کردن یا دریغ کردن از اون برای تربیت بچه تون استفاده کنید هدیه خریدن هست هر وقت دیدید که کار خوبی انجام داد مثل اینکه بچه ۳ ساله شما وضو گرفته و با شما میاد نماز می خونه شما هم برای اینکه هم به اون محبت کرده باشید هم اینکه نماز خوندن رو در بچه نهادینه بکنید میرید یه سجاده قشنگ و کوچیک براش هدیه می گیرید یا اینکه به خاطر سلام کردنش یه هدیه کوچولو می گیرید مثل عروسک بعد هم بهش بگید که به خاطر سلام کردنش به دیگران براش این عروسک رو گفتید
![](http://www.free-clipart-pictures.net/free_clipart/baby_clipart/baby_clipart_car.gif)