جمع بندی بررسی سندی یک روایت (امام باقر (ع) و پرتاب سنگ در جمرات)

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی سندی یک روایت (امام باقر (ع) و پرتاب سنگ در جمرات)

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما عزیزان ...

میخواستم لطف کنید روایت زیر را که از امام باقر علیه السلام منقول است مورد بررسی سندی و رجالی قرار دهید و اعتبار یا عدم اعتبار آنرا گزارش کنید .

لطف بفرمایید منابعی که این حدیث در آنها آمده است را هم درج نمایید .

با تشکر ...

از امام باقر علیه السلام نقل شده است که :

« قَالَ أَبُو الصَّخْر: وَكَانَ أَبُو طَاهِرٍ فِي دَارِ الصَّيْدِيِّينَ نَازِلًا، قَالَ: فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ عِنْدَ الْعَصْرِ وَبَيْنَ يَدَيْهِ رَكْوَةٌ مِنْ مَاءٍ وَهُوَ يَتَمَسَّحُ، فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ، فَرَدَّ عَلَيْنَا السَّلَام.
ثُمَّ ابْتَدَأَنَا فَقَالَ: مَعَكُمْ أَحَدٌ؟.
فَقُلْنَا: لَا. ثُمَّ الْتَفَتَ يَمِيناً وَ شِمَالًا هَلْ يَرَى أَحَداً.
ثُمَّ قَالَ:
أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي أَنَّهُ كَانَ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بِمِنًى- وَ هُوَ يَرْمِي الْجَمَرَاتِ- وَإِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ الإمام الباقر صلوات الله علیه رَمَى الْجَمَرَاتِ قَالَ: فَاسْتَتَمَّهَا ثُمَّ بَقِيَ فِي يَدِهِ بَعْدُ خَمْسُ حَصَيَاتٍ، فَرَمَى اثْنَتَيْنِ فِي نَاحِيَةٍ وَثَلَاثَةً فِي نَاحِيَةٍ.
فَقَالَ لَهُ جَدِّي: جُعِلْتُ فِدَاكَ، لَقَدْ رَأَيْتُكَ صَنَعْتَ شَيْئاً مَا صَنَعَهُ أَحَدٌ قَطُّ، رَأَيْتُكَ رَمَيْتَ الْجَمَرَاتِ ثُمَّ رَمَيْتَ بِخَمْسَةٍ بَعْدَ ذَلِكَ، ثَلَاثَةٍ فِي نَاحِيَةٍ، وَاثْنَتَيْنِ فِي نَاحِيَةٍ.
قَالَ: نَعَمْ إِذَا كَانَ كُلَّ مَوْسِمٍ أُخْرِجَ الْفَاسِقَانِ الْغَاصِبَانِ ثُمَّ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا هَاهُنَا لَا يَرَاهُمَا إِلَّا إِمَامٌ عَدْلٌ، فَرَمَيْتُ الْأَوَّلَ اثْنَتَيْنِ وَالْآخَرَ ثَلَاثَةً، لِأَنَّ الْآخَرَ أَخْبَثُ مِنَ الْأَوَّلِ. »

* یکی از اصحاب حضرت امام محمد باقر صلوات الله علیه نقل می کند که در سفر حج به همراه امام باقر صلوات الله علیه در جمرات بودیم بعد از اینکه حضرت رمی جمرات را انجام دادند و تمام شد تعداد 5 سنگ در دستان حضرت باقی ماند که دو سنگ را به طرفی از ستون جمرات انداخت و سه سنگ نیز به طرف دیگر ستون جمرات پرتاب نمود.
من که از این کار حضرت تعجب کرده بودم از ایشان پرسیدم :
امروز از شما کاری دیدم که تا به حال از کسی ندیده بودم آیا می شود علت این کار را برایم بیان فرمایید؟
حضرت پاسخ دادند:
بله! موقعی که موسم حج در هر سال فرا می رسد آن دو فاسق غاصب خلافت آورده می شوند سپس در اینجا قرار داده میشوند(یعنی در ستون جمرات این دو را میبندند) و هیچ کس جز امام معصوم عادل آنها را نمی بیند.
من نیز دو سنگ به اولی زدم و سه سنگ به دومی ، چرا که دومی خبیث تر از اولی بود. *

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

سؤال:
لطفا روایت زیر را که از امام باقر (علیه السلام) منقول است مورد بررسی سندی و رجالی قرار دهید و اعتبار یا عدم اعتبار آن را با ذکر منابعی که این حدیث در آن‌ها آمده است بیان بفرمایید.
« قَالَ أَبُو الصَّخْر: وَكَانَ أَبُو طَاهِرٍ فِي دَارِ الصَّيْدِيِّينَ نَازِلًا، قَالَ: فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ عِنْدَ الْعَصْرِ وَبَيْنَ يَدَيْهِ رَكْوَةٌ مِنْ مَاءٍ وَهُوَ يَتَمَسَّحُ، فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ، فَرَدَّ عَلَيْنَا السَّلَام.
ثُمَّ ابْتَدَأَنَا فَقَالَ: مَعَكُمْ أَحَدٌ؟.
فَقُلْنَا: لَا. ثُمَّ الْتَفَتَ يَمِيناً وَ شِمَالًا هَلْ يَرَى أَحَداً.
ثُمَّ قَالَ:
أَخْبَرَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي أَنَّهُ كَانَ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بِمِنًى- وَ هُوَ يَرْمِي الْجَمَرَاتِ- وَإِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ الإمام الباقر صلوات الله علیه رَمَى الْجَمَرَاتِ قَالَ: فَاسْتَتَمَّهَا ثُمَّ بَقِيَ فِي يَدِهِ بَعْدُ خَمْسُ حَصَيَاتٍ، فَرَمَى اثْنَتَيْنِ فِي نَاحِيَةٍ وَثَلَاثَةً فِي نَاحِيَةٍ.
فَقَالَ لَهُ جَدِّي: جُعِلْتُ فِدَاكَ، لَقَدْ رَأَيْتُكَ صَنَعْتَ شَيْئاً مَا صَنَعَهُ أَحَدٌ قَطُّ، رَأَيْتُكَ رَمَيْتَ الْجَمَرَاتِ ثُمَّ رَمَيْتَ بِخَمْسَةٍ بَعْدَ ذَلِكَ، ثَلَاثَةٍ فِي نَاحِيَةٍ، وَاثْنَتَيْنِ فِي نَاحِيَةٍ.
قَالَ: نَعَمْ إِذَا كَانَ كُلَّ مَوْسِمٍ أُخْرِجَ الْفَاسِقَانِ الْغَاصِبَانِ ثُمَّ يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا هَاهُنَا لَا يَرَاهُمَا إِلَّا إِمَامٌ عَدْلٌ، فَرَمَيْتُ الْأَوَّلَ اثْنَتَيْنِ وَالْآخَرَ ثَلَاثَةً، لِأَنَّ الْآخَرَ أَخْبَثُ مِنَ الْأَوَّلِ. »

پاسخ:
این روایت در مستدرک الوسائل محدث نوری و بحار الانوار علامه مجلسی و الاختصاص شیخ مفید و بصائر الدرجات عالم بزرگوار محمد بن حسن بن فروخ صفار آمده است. مستدرک از الاختصاص نقل کرده و بحار الانوار از بصائر الدرجات. از طرفی، سند الاختصاص همانند سند بصائر الدرجات است، پس با توجه به این که جناب صفار (1) یک قرن جلوتر از شیخ مفید (2) زندگی می‌کرده، می‌توان حدس زد که شیخ مفید هم روایت را از بصائر الدرجات گرفته و نقل کرده است؛ بنابراین می‌توان گفت اولین کتابی که این روایت در آن آمده و بقیه از او نقل کرده‌اند، بصائرالدرجات مرحوم صفار است.
اما متن اصلی روایت که گویای سند روایت هم هست _و در نوشتار شما، سه خط ابتدایی آن نقل نشده_ چنین است:
«حدثنا أحمد بن محمد عن الحسن بن علي عن أبي الصخرة قال حدثني الحسن بن علي قال دخلت أنا و رجل من أصحابنا على علي بن عيسى بن عبد الله بن أبي طاهر العلوي قال أبو الصخر فأظنه من ولد عمر بن علي قال و كان أبو طاهر في دار الصيديين نازل قال فدخلنا عليه عند العصر و بين يديه ركوة من ماء و هو يتمسح فسلمت عليه فرد علينا السلام ثم ابتدأنا فقال معكم أحد فقلنا لا ثم التفت يمينا و شمالا لا يرى أحدا ثم قال أخبرني أبي عن جدي أنه كان مع أبي جعفر محمد بن علي بمنى و هو يرمي الجمرات و إن أبا جعفر ع رمى الجمرات قال فاستتمها ثم بقي في يده بعد خمس حصيات فرمى اثنتين في ناحية و ثلاثة في ناحية فقال له جدي جعلت فداك لقد رأيتك صنعت شيئا ما صنعه أحد قط رأيتك رميت الجمرات ثم رميت بخمسة بعد ذلك ثلاثة في ناحية و اثنين في ناحية قال نعم إنه إذا كان كل موسم أخرجا الفاسقين الغاصبين ثم يفرق بينهما هاهنا لا يراهما إلا إمام عدل فرميت الأول اثنتين و الآخر ثلاثة لأن الآخر أخبث من الأول» (3)
ابتدای روایت، مطابق نقل الاختصاص چنین است:
«أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسن بن علي الوشاء عن أبي الصخر أحمد بن عبد الرحيم عن الحسن بن علي رجل كان في جباية مأمون قال دخلت أنا و رجل من أصحابنا على أبي طاهر عيسى بن عبد الله العلوي قال أبو الصخر و أظنه من ولد عمر بن علي و كان نازلا في دار الصيديين فدخلنا عليه عند العصر و بين يديه ركوة من ماء و هو يتمسح فسلمنا عليه فرد علينا السلام ثم ابتدأنا فقال معكما أحد فقلنا لا ثم التفت يمينا و شمالا هل يرى أحدا ثم قال أخبرني أبي جندي أنه كان مع أبي جعفر محمد بن علي ع بمنى ...» (4)
در واقع سند روایت چنین می شود:
«حدثنا أحمد بن محمد عن الحسن بن علي عن أبي الصخرة قال حدثني الحسن بن علي عن علي بن عيسى بن عبد الله بن أبي طاهر العلوي عن أبيه عن جده عن أبي جعفر محمد بن علي».
سند این روایت ضعیف است زیرا احمد بن عبدالرحیم ابو الصخر، مجهول است و اطلاعات رجالی درباره او نداریم. نیز حسن بن علی که ابو الصخر از او نقل روایت می‌کند هم ظاهرا مجهول است. ابو طاهر أحمد بن عيسى بن عبد الله نیز ظاهرا از نظر رجالی مجهول است.
مطابق نقل شیخ مفید، جناب ابوصخر _که او را نمی‌شناسیم_ از مردی به نام حسن بن علی _که به گفته ابو الصخر، در دار الحکومه مأمون کار می‌کرده_ نقل می‌کند که من و مردی دیگر، نزد ابو طاهر عیسی بن عبدالله رفتیم. ابو الصخر می‌گوید: من گمان کردم ابو طاهر از اولاد عمر بن علی است (5) و ابو طاهر بعد از اطمینان از اینکه غریبه‌ای وجود ندارد، با نهایت احتیاط این روایت را برایمان نقل کرد...

نتیجه:
این روایت از نظر سندی ضعیف است و به تنهایی قابل اعتماد و استناد نیست.

منابع:
1. متوفی 290 هجری قمری.
2. متوفی 413 هجری قمری.
3. صفار، محمد، بصائر الدرجات، ص 286 و 287، ح 8.
4. مفید، محمد،
الاختصاص، ص 277.
5. ظاهرا این گمانش درباره نسب ابو طاهر _مطابق آنچه که در سندی در امالی شیخ طوسی درباره نسب ابو طاهر آمده_ درست بوده است: أبو طاهر أحمد بن عيسى بن عبد الله بن محمد بن عمر بن علي ابن أبي طالب؛ رجوع کنید به سند روایتی که در الأمالي‏ للطوسي، ص 55 آمده است.

موضوع قفل شده است