بزرگ ترين معجزه قرن = کربلائي کاظم ساروقي؟؟؟
تبهای اولیه
سلام علیکم و رحمة الله. آیا شما هم تا به حال به تعابیری چون «بزرگترین معجزه قرن» یا «معجزۀ انکارناپذیر» در مورد داستان کربلایی ساروقی، برخورد داشته اید؟!
خلاصۀ داستان این است که ایشان بیسواد بوده و گویا خواب امام علی را می بیند و به لطف امام علی، چشمانش به قرآن باز شده و کلمات قرآن را نورانی می دیده و می توانسته بخواند و سایر کلمات را حتی اگر از نهج البلاغه بود ،نمی توانست بخواند. از قرار معلوم ایشان قرآن را هم حفظ می کند. ادعا می شود که علامه طباطبایی هم از ایشان امتحانی به عمل آورده اند و صحت ادعای ایشان بر حضرت علامه ثابت شده است.
بنده خواهشمندم اگر کارشناسان بخش کلام، احساس می فرمایند که این ادعای «بزرگترین معجزه قرن» یا «اعجاز انکارناپذیر» یا حتی ادعای معجزه بودن، در مورد این حادثه قابل اثبات است، تشریف بیاورند و توضیح بدهند که چگونه این ماجرا را می توان به چنین تعابیری متصف کرد. اگر هم اینطور نمی دانید که صراحتاً بفرمایید این ماجرا معجزه نیست و معجزه نامیدنش غلط است.
بنده اینجا هم مثل جاهای دیگر، فقط با کارشناس بحث خواهم داشت.
با سپاس
سلام علیکم و رحمة الله. آیا شما هم تا به حال به تعابیری چون «بزرگترین معجزه قرن» یا «معجزۀ انکارناپذیر» در مورد داستان کربلایی ساروقی، برخورد داشته اید؟!خلاصۀ داستان این است که ایشان بیسواد بوده و گویا خواب امام علی را می بیند و به لطف امام علی، چشمانش به قرآن باز شده و کلمات قرآن را نورانی می دیده و می توانسته بخواند و سایر کلمات را حتی اگر از نهج البلاغه بود ،نمی توانست بخواند. از قرار معلوم ایشان قرآن را هم حفظ می کند. ادعا می شود که علامه طباطبایی هم از ایشان امتحانی به عمل آورده اند و صحت ادعای ایشان بر حضرت علامه ثابت شده است.
بنده خواهشمندم اگر کارشناسان بخش کلام، احساس می فرمایند که این ادعای «بزرگترین معجزه قرن» یا «اعجاز انکارناپذیر» یا حتی ادعای معجزه بودن، در مورد این حادثه قابل اثبات است، تشریف بیاورند و توضیح بدهند که چگونه این ماجرا را می توان به چنین تعابیری متصف کرد. اگر هم اینطور نمی دانید که صراحتاً بفرمایید این ماجرا معجزه نیست و معجزه نامیدنش غلط است.
بنده اینجا هم مثل جاهای دیگر، فقط با کارشناس بحث خواهم داشت.
با سپاس
با سلام و عرض ادب و تقدیر از پرسش بسیار خوبتان
اینکه چنین فردی با این مشخصات بوده و با عنایات اهل بیت علیهم السلام حافظ قرآن شده است طبق نقل های مختلف از علمای بزرگ شیعه قطعی و یقینی است، کربلایی کاظم ساروقی فردی بی سواد بود که با عنایت ویژه ای که به ایشان شد، کل قرآن را از حفظ شدند؛ نه تنها الفاظ قرآن را حفظ بودند بلکه معانی و معارف قرانی نیز بر قلب ایشان الهام شده بود. ایشان الفاظ آیات را به صورت نور مشاهده می کردند و اگر کلمه ای غیر از قران به ایشان نشان داده می شد متوجه می شدند که آیه قرآنی نیست و ...
چنین پدیده ای نه تنها بعید نبوده بلکه به غیر از ایشان، بزرگواران ناشناخته ای بوده و هستند که آیات قرآن را به صورت نور مشاهده می کنند و بر اثر تقوی و رعایت دقیق احکام الهی عنایت های ویژه ای این گونه افراد شده است.
ایشان می فرمودند من سه چیز را رعایت میكردم كه شاید به خاطر همین سه چیز مورد لطف خداوند قرار گرفتم:
این كه هرگز لقمه حرام نخوردم
هرگز نماز شبم ترك نشد
پرداخت خمس و زكاتم را هرگز قطع نكردم.
لذا هر فردی مراقبت لازم را در اعمال خود داشته باشد عنایت های ویژه اهل بیت شامل حال وی خواهد شد. ممکن است انسان بر اثر تقوی به مقام کشف و شهود برسد و در این حالت معارف عظیمی را صاحب شود. چنانکه از آیت الله سعادت پرور نقل شده است که ایشان در عالم کشف و شهود به معارفی دست پیدا کردند که به گفته خودشان اگر بخواهند این معارف را به قلم بیاورند صدها سال به طول می انجامد.
کربلایی کاظم ساروقی هم بر اثر تقوایی که داشتند چنین عنایتی به ایشان شده است که با عنایت ویژه اهلبیت علیهم السلام بدون هیچ مطالعه ای به معارف قرآن دست پیدا کردند و آیات نورانی قرآن کریم در قلب ایشان الهام گردید.
اینکه بتوان به این پدیده خارق العاده را معجزه نام نهاد یا نه! بنده نظر علمای بزرگ را ندیدم، اما طبق تعریف معجزه(آیت الله مصباح، اصول عقاید، ص221)، اطلاق این عبارت بر امور خارق العاده ای بود که پیامبران برای اثبات ادعای خود می آوردند، مانند قرآن کریم، زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی علیه السلام و ... .
اگر چه چنین پدیده ای خارق العاده است و عادتا چنین پدیده ای محال است اما اطلاق معجزه بر چنین پدیده ای با تعریف اعجاز همخوانی ندارد، انسان های مهذب دیگری هم بوده و هستند که امور خارق العاده ای از ایشان سر می زند اما هیچ کدام از این امور را اعجاز نمی گویند.
حال ببینیم نظر سایر دوستان در این رابطه چیست .
سلام علیکم و رحمة الله.
حال ببینیم نظر سایر دوستان در این رابطه چیست .
البته ترجیح بنده عدم دخالت دوستان است، تا در بحث شلوغکاری نشود، ولی نمی توان مانع پرسش و پاسخ دیگران را گرفت، امّا بنده التزامی به پاسخ به پرسشهای سایر کاربران از سوی خودم نمی بینم.
چنین پدیده ای نه تنها بعید نبوده بلکه به غیر از ایشان، بزرگواران ناشناخته ای بوده و هستند که آیات قرآن را به صورت نور مشاهده می کنند و بر اثر تقوی و رعایت دقیق احکام الهی عنایت های ویژه ای این گونه افراد شده است.
ایشان می فرمودند من سه چیز را رعایت میكردم كه شاید به خاطر همین سه چیز مورد لطف خداوند قرار گرفتم:
این كه هرگز لقمه حرام نخوردم
هرگز نماز شبم ترك نشد
پرداخت خمس و زكاتم را هرگز قطع نكردم.
لذا هر فردی مراقبت لازم را در اعمال خود داشته باشد عنایت های ویژه اهل بیت شامل حال وی خواهد شد. ممکن است انسان بر اثر تقوی به مقام کشف و شهود برسد و در این حالت معارف عظیمی را صاحب شود. چنانکه از آیت الله سعادت پرور نقل شده است که ایشان در عالم کشف و شهود به معارفی دست پیدا کردند که به گفته خودشان اگر بخواهند این معارف را به قلم بیاورند صدها سال به طول می انجامد.
کربلایی کاظم ساروقی هم بر اثر تقوایی که داشتند چنین عنایتی به ایشان شده است که با عنایت ویژه اهلبیت علیهم السلام بدون هیچ مطالعه ای به معارف قرآن دست پیدا کردند و آیات نورانی قرآن کریم در قلب ایشان الهام گردید.
این امور ربطی به پرسش بنده ندارند. زیرا:
اولاً پرسش از اثبات شدگی است و نه از محتمل بودن.
ثانیاً نپرسیده ایم کربلایی ساروقی چگونه به چنین مقامی رسید.
اتفاق نظر: ماجرای کربلایی ساروقی، معجزه نیست.
اینکه بتوان به این پدیده خارق العاده را معجزه نام نهاد یا نه! بنده نظر علمای بزرگ را ندیدم، اما طبق تعریف معجزه(آیت الله مصباح، اصول عقاید، ص221)، اطلاق این عبارت بر امور خارق العاده ای بود که پیامبران برای اثبات ادعای خود می آوردند، مانند قرآن کریم، زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی علیه السلام و ... .
اگر چه چنین پدیده ای خارق العاده است و عادتا چنین پدیده ای محال است اما اطلاق معجزه بر چنین پدیده ای با تعریف اعجاز همخوانی ندارد، انسان های مهذب دیگری هم بوده و هستند که امور خارق العاده ای از ایشان سر می زند اما هیچ کدام از این امور را اعجاز نمی گویند.
این بخش به پرسش مربوط است، پس مسلم است که ماجرای کربلایی ساروقی، هر چه که باشد، مصداق معجزه نیست. حال در مورد خارق العادگی:
اختلاف نظر: آیا این ماجرا خارق العاده است؟
اینکه چنین فردی با این مشخصات بوده و با عنایات اهل بیت علیهم السلام حافظ قرآن شده است طبق نقل های مختلف از علمای بزرگ شیعه قطعی و یقینی است، کربلایی کاظم ساروقی فردی بی سواد بود که با عنایت ویژه ای که به ایشان شد، کل قرآن را از حفظ شدند؛ نه تنها الفاظ قرآن را حفظ بودند بلکه معانی و معارف قرانی نیز بر قلب ایشان الهام شده بود. ایشان الفاظ آیات را به صورت نور مشاهده می کردند و اگر کلمه ای غیر از قران به ایشان نشان داده می شد متوجه می شدند که آیه قرآنی نیست و ...
فرمایشات شما در این بخش، برخلاف نگرش بنده است:
اولاً چگونه اینکه منشأ ماجرا عنایت اهل بیت است را، قطعی و یقینی می دانید؟ طبق نقل قول های مختلف علمای بزرگ شیعه؟ تنها شاهد عنایت اهل بیت، خود آقای کربلایی ساروقی هستند که مدعی هستند که در خواب چیزی دیده اند، و این ادعا را برای دیگران مطرح کرده اند. به فرض ثقه بودنِ ایشان، باز هم با گزارشی واحد طرف هستیم؛ آیا خبر واحد یقین آور است؟! آیا غیر از این است که خوابِ دیگری به خصوص وقتی غیرمعصوم باشد، حجت نیست؟
ثانیاً از کجا با این یقین می فرمایید که ایشان پیش از این ادعا، بیسواد بوده اند؟ از کجا می دانید کل قرآن را حفظ نبوده اند؟ روش امتحان و آزمودن ایشان این بوده که کتابی حاوی جملات قرآنی و جملات عربی دیگر را به ایشان نشان می داده اند، مثلاً در متن جملاتی از نهج البلاغه هم بوده است، و ایشان فقط کلمات قرآنی را نورانی می دیده و می توانسته بخواند. بدیهی است که اگر ایشان از قبل باسواد و حافظ قرآن بوده باشد، به راحتی از چنین امتحانی سربلند بیرون می آید.
ثالثاً اساساً بحث نورانی دیدن و توانایی خواندن کلمات قرآن، کمی عجیب است، مثلاً بسیاری از کلمات در قرآن و غیر قرآن مشترک هستند. حتی ممکن است عباراتی بیش از یک کلمۀ مشترک باشند. کربلایی ساروقی، اگر با کلمۀ «هو» روبرو می شد، آنرا نورانی می دید یا خیر؟ نکند اگر یک «هو»ی قرآنی بود آنرا می دید و می توانست بخواند ولی اگر یک «هو»ی غیرقرانی بود، نورانی نبود و نمی توانست آنرا بخواند؟
رابعاً ادعای ویژه سند ویژه می طلبد. چنین ماجراهایی را به اشکال مختلف، در اقصی نقاط جهان ادعا شده است، مهم این است که این ادعاهای ویژه، باید سندی ویژه نیز در پی داشته باشند، چنانکه تواتر شق القمر باعث می شود که آنرا باور کنیم و بر اساس یکی دو روایت صحیح نمی توانیم به وقوع آن یقین کنیم..
خامساً چندی پیش سه کودک مسیحی، ادعا کردند حضرت مریم را بر سر چشمه ای دیده اند و آن چشمه، بر اساس ادعای آنها زیارتگاه شد و تا به حال هزاران نفر از آن چشمه شفا گرفته اند، ولی آیا این دلیل بر وقوع امری خارق العاده است؟ آیا ممکن نیست این شفا دادنها فقط به خاطر ناامید برنگشتن بندگان باشد و آن سه کودک دروغ گفته باشند یا چیزی که دیده اند، مریم مقدس نباشد؟!
اولاً چگونه اینکه منشأ ماجرا عنایت اهل بیت است را، قطعی و یقینی می دانید؟ طبق نقل قول های مختلف علمای بزرگ شیعه؟ تنها شاهد عنایت اهل بیت، خود آقای کربلایی ساروقی هستند که مدعی هستند که در خواب چیزی دیده اند، و این ادعا را برای دیگران مطرح کرده اند. به فرض ثقه بودنِ ایشان، باز هم با گزارشی واحد طرف هستیم؛ آیا خبر واحد یقین آور است؟! آیا غیر از این است که خوابِ دیگری به خصوص وقتی غیرمعصوم باشد، حجت نیست؟
با سلام و عرض ادب و عذرخواهی بابت تأخیر طولانی
شواهد بسیاری بر حقانیّت این امر خارق العاده وجود دارد، علمای زمان وی و همچنین علمای فعلی هم بر حقانیت و صحت این امر تأکید دارد که در ادامه به اسامی برخی از این بزرگواران اشاره خواهم کرد.
در حقانیت رخ داده شدن این حادثه حتی ذره ای تردید وجود ندارد به صورتی که در طول 38 سال در ایران و چند کشور خارجی چه علماء و مراجع شیعه و سنی و ما بقی مردم اجتماع او را مورد امتحان قرار دادند و بر حقانیت و راستی رخ داده شدن این امر بزرگ تایید نمودند و شهادت دادند و حداقل این را برای حقانیت این اتفاق می توان گفت که علماء و مراجع تقلید افرادی نیستند که این تایید جمعی آنها را بتوان زیر سوال برد و منکر شد و اسناد ویدیویی و مکتوب آن در دست می باشد.
این ماجرا را افراد زیادی پس از دیدن کربلایی کاظم و انجام امتحانات از او در طی 38 سال، تایید نمودند و اسناد آن موجود می باشد که تعداد قابل توجهی از آن اسناد که مربوط به تصدیق علماء گذشته می باشد به صورت مکتوب بوده و تعدادی از این اسناد نیز ویدیویی می باشند.
از جمله علماء و مراجع تقلید عظام گذشته می توان 1- آیت الله العظمی بروجردی،2- امام خمینی، 3- آیت الله امینی صاحب الغدیر، 4- آیت الله مرعشی نجفی، 5- آیت الله میلانی،6- آیت الله حجت کوه کمری، 7- آیت الله خوانساری، 8- آیت الله سید احمد زنجانی، 9- آیت الله دستغیب،10- آیت الله صدر،11- آیت الله فاضل لنکرانی و ... را نام برد.
از جمله علماء و مراجع تقلید زنده فعلی که در زمان جوانی خود کربلایی کاظم را از نزدیک دیده اند و مورد امتحان و تصدیق قرار داده اند می توان افراد ذیل را نام برد:
1- رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای ۲- آیت الله مکارم شیرازی ۳- آیت الله خزعلی ۴- آیت الله شبیری زنجانی ۵- آیت الله نوری همدانی ۶- آیت الله سبحانی ۷- آیت الله وحید خراسانی ۸- آیت الله مصباح یزدی ۹- آیت الله استادی ۱۰- آیت الله صافی گلپایگانی ۱۱- آیت الله مقتدایی ۱۲- آیت الله محفوظی ۱۳- آیت الله شاه آبادی ۱۴- آیت الله مظاهری ۱۵- آیت الله گرامی ۱۶- آیت الله سیستانی
شهید سید عبدالحسین واحدی از سران فدائیان اسلام با زحمت زیاد از چند سوره، کلماتی را به طوری کنار هم تنظیم کرده بود که وقتی در محضر جمعی از علما آنها را خواند هیچ یک از آنها احتمال نداده بودند که آن آیه از قرآن نباشد ولی کربلایی کاظم به او گفت: این کلمه را از فلان سوره و آن کلمه را از فلان سوره و تقریباً بیست کلمه را از بیست سوره، همه را یک به یک نام برد و قبل و بعد آن کلمهها را از همان سورهای که نام میبرد تلاوت میکرد و گفت: چند واو هم از جیب برای اتصال کلمات بین آنها گذاشتهای! میخواهی مرا امتحان کنی.
آيتالله خزعلی كه خود حافظ قرآن و نهجالبلاغه و صحيفة سجّاديه ميباشند، نيز در ملاقات خود با او، دو آيه را كه در كلمات با هم اشتراك داشتند، ضميمه كرده، پشت سر هم خوانده، محلّ آن را از او ميپرسند، (يكي آيه 67 انعام و ديگري آيه 88 سوره ص)، بدين ترتيب: «لكن بنا مستقر و سوف تعلمون و لتعلمن بناء بعد حين». بلافاصله در جواب میگويد: اين دو آيه، از دو جای قرآن است: يكی سوره انعام و ديگری از سوره ص. كسی حرف واو را در كاغذی پشت سر هم، به اين صورت: «وو» يك واو را به قصد «ولاالظالين» و ديگري را به قصد «زيد و عمرو و ...» نوشته و به كربلايی كاظم نشان داد. گفت: يكی واو قرآن است و ديگری از غير قرآن. گفتند: كربلايی كاظم! از كجا تشخيص دادی؟ گفت: يكي نور داشت و ديگري نداشت.
آيتالله محسنی ملايری میگويد: كربلايی كاظم، بسيار كندذهن و يك ماه رمضان در ملاير ميهمان من بود و به مسجد میآمد. هر چه كردم دعای سيروز رمضان را ياد بگيرد نتوانست ولی به معجزه امام(علیه السلام) تمام قرآن را مستقيماً و معكوساً تند و سريع بدون هيچ توقفی میخواند.
ثانیاً از کجا با این یقین می فرمایید که ایشان پیش از این ادعا، بیسواد بوده اند؟ از کجا می دانید کل قرآن را حفظ نبوده اند؟ روش امتحان و آزمودن ایشان این بوده که کتابی حاوی جملات قرآنی و جملات عربی دیگر را به ایشان نشان می داده اند، مثلاً در متن جملاتی از نهج البلاغه هم بوده است، و ایشان فقط کلمات قرآنی را نورانی می دیده و می توانسته بخواند. بدیهی است که اگر ایشان از قبل باسواد و حافظ قرآن بوده باشد، به راحتی از چنین امتحانی سربلند بیرون می آید.
سطح تسلط او بر قرآن قابل یادگیری و آموختنی نبود
تسلط و توانایی کربلایی محمد کاظم کریمی بر قرآن آموختنی نبود که فردی بتواند این ادعا را بنماید که او این تسلط را با تلاش و یا نبوغ خود آموخته و به دست آورده است.
بازگویی شماره و مکان قرآن با خواندن آیه سریعا و بدون مکث
خواندن قرآن به صورت وارونه از انتها به ابتدا
تشخیص عبارات قرآن در میان کتابهای عربی و فارسی با دستخطهای یکنواخت سریعا
باز کردن قرآن و نشان دادن مکان آیه تقریباً بدون ورق زدن با هر چاپ قرآنی
تشخیص سریع اختلاط کلمات و آیات قرآنی با همدیگر و باز گویی مکان هر کدام
جستجوی عبارتها و کلمات در قرآن و تعداد و مکان تکرار هر کدام بدون هیچ گونه مکثی
بیان کردن تعداد حروف سورهها و اطلاعاتی در مورد تکرار حرفها و...
تشخیص قرآنی بودن یا نبودن نوشته های یکسان افراد با توجه به نیات درونی آنها
اطلاع داشتن در اسرار قرآن و خواص آیات
محمد کاظم کریمی ( معروف به کربلایی کاظم ) بعد از افشاء معجزه قرآنی تا آخر عمر بنا به دعوت علماء و مردم به کشور عراق ، عربستان ، کویت ، مصر و شهرهای بزرگ ایران سفر میکند و با حضور در صدها جلسه عمومی و خصوصی در برابر جمعیت کثیر و علمای اعلام و نیز طلاب پرسشگر به همه سوالات پاسخ می دهد . مثلاً کسی پرسیده آقای کریمی در قرآن کلمه (( الله )) چند دفعه تکرار شده ؟ او بدون لحظه ای تامل تعدادش را می گفته . سوال کنندگان بعدی بدون فرصت دادن نمونه این سوال را می پرسیدنده اند و ایشان فوری پاسخ میداده است . چند فا ؟ چند الف ؟ چند حیم ؟ چند کاف ؟ چند ؟ چند ؟ تعداد همه را بدون تامل می گفته . حتی تعداد هر کلمه از کلمات قرآن را اگر می پرسیدند اعلام میکرده . آیات قرآن« را نیز از آخر به اول میخوانده . کدام حافظ قرآن قادر است چنین پاسخ هایی را بدهد ؟ کدام حافظ قرآن به خود جرات میداده در مدرسه فیضیه قم ، در مدارس علمیه شهر نجف و در محضر علمای اعلام و در میان خبرنگاران داخلی و خارجی ادعا کند هر سوالی از قرآن دارید بپرسید و پاسخ بگیرید ؟
تسلط او بر قرآن فقط محدود به ظواهر آیات نبود بلکه او بر مکی و مدنی بودن آیات، شان نزول آیات، خواص آیات و ... نیز اطلاع و آگاهی داشت و یکی از گلایه های آن مرحوم در اواخر حیاتشان هم همین مطلب بود که چرا فقط از ظواهر قرآن از او پرسیده شد.
ثالثاً اساساً بحث نورانی دیدن و توانایی خواندن کلمات قرآن، کمی عجیب است، مثلاً بسیاری از کلمات در قرآن و غیر قرآن مشترک هستند. حتی ممکن است عباراتی بیش از یک کلمۀ مشترک باشند. کربلایی ساروقی، اگر با کلمۀ «هو» روبرو می شد، آنرا نورانی می دید یا خیر؟ نکند اگر یک «هو»ی قرآنی بود آنرا می دید و می توانست بخواند ولی اگر یک «هو»ی غیرقرانی بود، نورانی نبود و نمی توانست آنرا بخواند؟
فرزند ایشان در این رابطه می گوید: ایشان آیات قرآن را به صورت نور می دید. یک روز شیخ مرتضی حایری پسر آیه الله حایری یزدی کتاب جواهر را جلو پدرم باز می کند و می فرماید این قرآن است. پدرم نگاه می کند و می گوید همه سیاه است، این قرآن نیست. اما پدرم در میان متن جواهر به آیه ای برمی خورد و می گوید اما این آیه قرآن است.
آیه الله مرعشی (رحمه الله) نیز یک روز یک کتاب فارسی را مقابل پدرم باز می کند (تعلیمات دینی) و می گوید قرآن است. اما پدرم بازهم می گوید: نه کلمات و حروف سیاه است، قرآن نیست.
نمونه ای دیگر از شواهد حقانیت این حادثه
حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با فرزند کربلایی کاظم در تاریخ 01/03/85:
«مرحوم کربلایی کاظم را من در حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در دیده بودم ، در کنار مناره مسجد گوهر شاد نشسته بود . قرآنش هم دستش بود ، هر کس هر آیه ای را می پرسید با این که اصلا سواد نداشت قرآنش را باز میکرد و با دستش آن آیه را نشان می داد . این را من خودم دیدم و امتحان کردم این سماعی نبود . مرحوم کربلایی کاظم همان کسی است که بیسواد و در جوانی بر اثر یک توسل به امامزادگانی که در ساروق است حافظ قرآن شد ، بنده هم رفتم آن امامزادگان را زیارت کردم ، آن شبستانی که ایشان شب در آنجا بیتوته کردند و در همان جا هم مشرف به حمل قرآن شدند را بنده رفته و دیده ام . آیت الله بروجردی ایشان را امتحان و تایید کرده بودند .
موقعی که شهید نواب صفوی، کربلایی محمد کاظم را به مشهد آوردند و در بالای منبر او را به علما معرفی کردند از کربلایی سؤالهایی درباره قرآن و آیات قرآن کردم و حافظ قرآن شدن ایشان را جزو کرامات دیدم»
در خصوص کربلائي کاظم، اگر خوابي بوده، اين خواب فقط منشأ ظهور آيت الهي بوده است، نه اينکه صرفاً يک خوابي در ميان باشد،
ايشان فقط يک امّي نبوده که تنها حافظ قرآن گردد،
ايشان قرآن مجيد را همانطور که از اوّل به آخر ميخوانده، از آخر به اوّل هم ميخوانده از حفظ !
ايشان هر آيهاي که ميپرسيدي قرآن مجيد را باز ميکرده و بدون اينکه به آن نگاه کند انگشتش را روي آيه مورد نظر ميگذاشته!
از کجا با این یقین می فرمایید که ایشان پیش از این ادعا، بیسواد بوده اند؟...
همه اهالي محلّ ايشان که کشاورزند و با ايشان نشست و برخاست داشتهاند گواهي دادهاند که مثل ايشان بيسواد بودهاند.
گواهي اين افراد به صورت صوتي و تصويري در دسترس است
بدیهی است که اگر ایشان از قبل باسواد و حافظ قرآن بوده باشد، به راحتی از چنین امتحانی سربلند بیرون می آید.
بزرگوار اين بديهي از کجا بديهي است؟!
ثالثاً اساساً بحث نورانی دیدن و توانایی خواندن کلمات قرآن، کمی عجیب است، مثلاً بسیاری از کلمات در قرآن و غیر قرآن مشترک هستند. حتی ممکن است عباراتی بیش از یک کلمۀ مشترک باشند. کربلایی ساروقی، اگر با کلمۀ «هو» روبرو می شد، آنرا نورانی می دید یا خیر؟ نکند اگر یک «هو»ی قرآنی بود آنرا می دید و می توانست بخواند ولی اگر یک «هو»ی غیرقرانی بود، نورانی نبود و نمی توانست آنرا بخواند؟
آيا عجيب بودن چيزي مانع از پذيرش آن است؟!
آقاي مصباح يزدي ميگويند: حرف «واو» را با قصد قرآنيِت نوشتم و يک حرف ديگر «واو» را بدون قصد قرآنيّت و به کربلائي کاظم نشان دادم،
کربلائي کاظم آن حرفي که با قصد قرآنيت نوشته بودم را نشان داد گفت اين از قرآن است!
اگر چه چنین پدیده ای خارق العاده است و عادتا چنین پدیده ای محال است اما اطلاق معجزه بر چنین پدیده ای با تعریف اعجاز همخوانی ندارد،
با عرض سلام مجدد و تبريک ايّام رمضانيّه
نزاع بر سر اطلاق تعبير معجزه بر اين نوع قضايا، يک نزاع لفظي است و بايد توجه داشت:
منظور از «معجزه» در اين نوع موارد، معناي اصطلاحي آن نيست، بلکه مراد از آن، معناي عرفياش ميباشد.
بيان ذلک: بعضي از الفاظ و عبارات، فقط در معناي لُغوي به کار ميروند، بعضي ديگر علاوه بر معناي لغوي، معناي اصطلاحي هم دارند،
و قسم ديگر هم هست که علاوه بر معناي لغوي، در عرف عام هم يک معنا دارند و در عرف خاص هم معنايي ديگر،
مثالهايش فراوان است، براي مثال:
کلمه «يوم» (روز) :
در لغت عبارت است از طلوع خورشيد تا غروب آن،
و در اصطلاح شرعي عبارت است از فجر صادق تا غروب خورشيد، و گاهي هم به معناي مطلق زمان به کار ميرود،
و در اصطلاح منجّمين عبات است از زماني که خورشيد دائره نصف النهار را مفارقت ميکند تا لحظهاي که مجددا به آن برميگردد.
يا الفاظي از قبيل صلات ، زکات ، طهارت ، شرط ، ووو که معاني مختلف لغوي و عرفي و اصطلاحي دارند.
توجه نکردن به اختلافات معنايي مذکور، موجب ايجاد مشکلات در بحثها خواهد شد.
در اينجا بحث ما بحث کلامي نيست تا کسي به اطلاق تعبير معجزه بر موضوع مورد بحث، اشکال کند،
تعبير «معجزه» در اينگونه موارد از لحاظ عرفي يعني يک امري که خارق العاده بوده و عادتاً ممکن نيست مگر با يک عنايت الهي،وگرنه هر امر خارق العادهاي را عرفاً معجزه نميگويند.
و قضيّه کربلائي کاظم يقيناً مصداق اين معنا از معجزه ميباشد،
بلکه با توجه به ابعاد گوناگونش ميتوان آن را يک فرد اکمل از معجزه به معناي مذکور، محسوب کرد.
و الله وليّ التوفيق.
با سلام و عرض ادب
با سلام .
سوالی که پیش می آید این است که در میان سرخپوستان و هندی ها نیز کارهای خارق العاده ای انجام می پذیرد که علم جدید قادر به توضیحش نیست . چرا نتیجه نگیریم که دین سرخ پوست ها حق است ؟
2 .
چه علماء و مراجع شیعه و سنی
چرا این علما سنی که این معجزات آشکار را می بینند _در داستانی شنیده ام که مفتی اعظم مصر به دلیل دیدن همین کربلایی کاظم ، مذهب تشیع را به عنوان یکی از مذاهب اسلامی قبول میکند _ و به قول شما وقوع آن را تصدیق میکنند ؛ به آیین تشیع در نمی آیند ؟
تسلط او بر قرآن فقط محدود به ظواهر آیات نبود بلکه او بر مکی و مدنی بودن آیات، شان نزول آیات، خواص آیات و ... نیز اطلاع و آگاهی داشت و یکی از گلایه های آن مرحوم در اواخر حیاتشان هم همین مطلب بود که چرا فقط از ظواهر قرآن از او پرسیده شد.
من تا حالا نشنیده بودم ولی به نظرم مبالغه از یه حد خاص گذشت. چون اگر عالم به مواردی بود که در نقل قول بالا گفتید چرا علما پس از این که براشون محرز شد این معجزه هست اشکالات قرآنیشون رو با ایشون برطرف نکردن که مثلا الان بدون اختلاف بدونیم فلان سوره مکی یا مدنیه؟
جناب آقای برنامه ریز روح انسان دارای قابلیت های بسیاری است؛ در اثر ریاضت، انسان موفق به انجام چنین کارهای خارق العاده ای می شود، مرتاضان روح خود را ریاضت و سختی می دهند لذا به برخی امور خارق العاده قدرت پیدا می کنند، اما ریاضتی که این افراد به روح خود تحمیل می کنند غیر شرعی است. اسلام چنین اجازه ای را به انسان نداده است؛ منتهی انسان با ریاضت شرعی می تواند کارهای خارق العاده تر از کارهای مرتاضان بدهد، نمونه های فراوانی در تاریخ اسلام وجود دارد که بسیاری از افراد با ریاضت های شرعی به مقامات بلندی رسیده اند که کارهای مرتاضان در مقابل کارهای این بزرگواران عددی محسوب نمی شود.
در ارتباط با مطلب دومتون عرض می شود ممکن است کسی به حقانیت مذهبی پی ببرد اما برخی تعصّبات مانع از گرایش به آن مذهب باشد، بسیاری از بزرگان زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به حقانیت وی واقف بودند امّا حاضر نبودند دین اسلام را به عنوان مذهب خود قبول کنند.
با سلام .
چرا این علما سنی که این معجزات آشکار را می بینند _در داستانی شنیده ام که مفتی اعظم مصر به دلیل دیدن همین کربلایی کاظم ، مذهب تشیع را به عنوان یکی از مذاهب اسلامی قبول میکند _ و به قول شما وقوع آن را تصدیق میکنند ؛ به آیین تشیع در نمی آیند ؟
سلام
ای کاش قبل از مطرح کردن این مطلب کمی به تاریخ نگاه میکردید!
به نظر شما چرا با وجود معجزه های آشکار تر، خارق العاده تر در زمان پیامبران گذشته، باز هم مردم ایمان نمی آوردند؟!
جناب آقای برنامه ریز روح انسان دارای قابلیت های بسیاری است؛ در اثر ریاضت، انسان موفق به انجام چنین کارهای خارق العاده ای می شود، مرتاضان روح خود را ریاضت و سختی می دهند لذا به برخی امور خارق العاده قدرت پیدا می کنند، اما ریاضتی که این افراد به روح خود تحمیل می کنند غیر شرعی است. اسلام چنین اجازه ای را به انسان نداده است؛ منتهی انسان با ریاضت شرعی می تواند کارهای خارق العاده تر از کارهای مرتاضان بدهد، نمونه های فراوانی در تاریخ اسلام وجود دارد که بسیاری از افراد با ریاضت های شرعی به مقامات بلندی رسیده اند که کارهای مرتاضان در مقابل کارهای این بزرگواران عددی محسوب نمی شود.
با سلام. جناب هادی جواب شما به مطالب من تکمیل شده که به جوابگویی به پستهای بعد از پاسخ ناقصتون می پردازید؟ شما هنوز به بخشهایی از پرسشهای من جواب نداده اید.
با سلام. با توجه به اینکه کارشناس بحث بدون پاسخ به بخشهای چهارم و پنجم پرسش بنده به پاسخگویی به سایر کاربران پرداختند به نظر می رسد قصد پاسخگویی به آن دو مورد را ندارند. لذا بنده فعلاً نظرم را در مورد پاسخهای قبلی عرض می کنم:
با سلام و عرض ادب و عذرخواهی بابت تأخیر طولانی
شواهد بسیاری بر حقانیّت این امر خارق العاده وجود دارد، علمای زمان وی و همچنین علمای فعلی هم بر حقانیت و صحت این امر تأکید دارد که در ادامه به اسامی برخی از این بزرگواران اشاره خواهم کرد.
در حقانیت رخ داده شدن این حادثه حتی ذره ای تردید وجود ندارد به صورتی که در طول 38 سال در ایران و چند کشور خارجی چه علماء و مراجع شیعه و سنی و ما بقی مردم اجتماع او را مورد امتحان قرار دادند و بر حقانیت و راستی رخ داده شدن این امر بزرگ تایید نمودند و شهادت دادند و حداقل این را برای حقانیت این اتفاق می توان گفت که علماء و مراجع تقلید افرادی نیستند که این تایید جمعی آنها را بتوان زیر سوال برد و منکر شد و اسناد ویدیویی و مکتوب آن در دست می باشد.
این ماجرا را افراد زیادی پس از دیدن کربلایی کاظم و انجام امتحانات از او در طی 38 سال، تایید نمودند و اسناد آن موجود می باشد که تعداد قابل توجهی از آن اسناد که مربوط به تصدیق علماء گذشته می باشد به صورت مکتوب بوده و تعدادی از این اسناد نیز ویدیویی می باشند.
از جمله علماء و مراجع تقلید عظام گذشته می توان 1- آیت الله العظمی بروجردی،2- امام خمینی، 3- آیت الله امینی صاحب الغدیر، 4- آیت الله مرعشی نجفی، 5- آیت الله میلانی،6- آیت الله حجت کوه کمری، 7- آیت الله خوانساری، 8- آیت الله سید احمد زنجانی، 9- آیت الله دستغیب،10- آیت الله صدر،11- آیت الله فاضل لنکرانی و ... را نام برد.
از جمله علماء و مراجع تقلید زنده فعلی که در زمان جوانی خود کربلایی کاظم را از نزدیک دیده اند و مورد امتحان و تصدیق قرار داده اند می توان افراد ذیل را نام برد:
1- رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای ۲- آیت الله مکارم شیرازی ۳- آیت الله خزعلی ۴- آیت الله شبیری زنجانی ۵- آیت الله نوری همدانی ۶- آیت الله سبحانی ۷- آیت الله وحید خراسانی ۸- آیت الله مصباح یزدی ۹- آیت الله استادی ۱۰- آیت الله صافی گلپایگانی ۱۱- آیت الله مقتدایی ۱۲- آیت الله محفوظی ۱۳- آیت الله شاه آبادی ۱۴- آیت الله مظاهری ۱۵- آیت الله گرامی ۱۶- آیت الله سیستانیشهید سید عبدالحسین واحدی از سران فدائیان اسلام با زحمت زیاد از چند سوره، کلماتی را به طوری کنار هم تنظیم کرده بود که وقتی در محضر جمعی از علما آنها را خواند هیچ یک از آنها احتمال نداده بودند که آن آیه از قرآن نباشد ولی کربلایی کاظم به او گفت: این کلمه را از فلان سوره و آن کلمه را از فلان سوره و تقریباً بیست کلمه را از بیست سوره، همه را یک به یک نام برد و قبل و بعد آن کلمهها را از همان سورهای که نام میبرد تلاوت میکرد و گفت: چند واو هم از جیب برای اتصال کلمات بین آنها گذاشتهای! میخواهی مرا امتحان کنی.
آيتالله خزعلی كه خود حافظ قرآن و نهجالبلاغه و صحيفة سجّاديه ميباشند، نيز در ملاقات خود با او، دو آيه را كه در كلمات با هم اشتراك داشتند، ضميمه كرده، پشت سر هم خوانده، محلّ آن را از او ميپرسند، (يكي آيه 67 انعام و ديگري آيه 88 سوره ص)، بدين ترتيب: «لكن بنا مستقر و سوف تعلمون و لتعلمن بناء بعد حين». بلافاصله در جواب میگويد: اين دو آيه، از دو جای قرآن است: يكی سوره انعام و ديگری از سوره ص. كسی حرف واو را در كاغذی پشت سر هم، به اين صورت: «وو» يك واو را به قصد «ولاالظالين» و ديگري را به قصد «زيد و عمرو و ...» نوشته و به كربلايی كاظم نشان داد. گفت: يكی واو قرآن است و ديگری از غير قرآن. گفتند: كربلايی كاظم! از كجا تشخيص دادی؟ گفت: يكي نور داشت و ديگري نداشت.
آيتالله محسنی ملايری میگويد: كربلايی كاظم، بسيار كندذهن و يك ماه رمضان در ملاير ميهمان من بود و به مسجد میآمد. هر چه كردم دعای سيروز رمضان را ياد بگيرد نتوانست ولی به معجزه امام(علیه السلام) تمام قرآن را مستقيماً و معكوساً تند و سريع بدون هيچ توقفی میخواند.
نخست اینکه امتحانی که دیگران کرده اند، چه حجیتی دارد برای ما؟ گویا ما باید از قبل مسلمان باشیم و حجیت آیات عظام و علما را پذیرفته باشیم، و بعد هر شهادتی که داده اند بپذریم.
دوم اینکه خب از اینگونه شهادتها در بین بزرگان بسیاری مذاهب داده شده و می شود. چرا ما شهادتهای آنها را باور نکنیم؟
سطح تسلط او بر قرآن قابل یادگیری و آموختنی نبود
تسلط و توانایی کربلایی محمد کاظم کریمی بر قرآن آموختنی نبود که فردی بتواند این ادعا را بنماید که او این تسلط را با تلاش و یا نبوغ خود آموخته و به دست آورده است.
بازگویی شماره و مکان قرآن با خواندن آیه سریعا و بدون مکث
خواندن قرآن به صورت وارونه از انتها به ابتدا
تشخیص عبارات قرآن در میان کتابهای عربی و فارسی با دستخطهای یکنواخت سریعا
باز کردن قرآن و نشان دادن مکان آیه تقریباً بدون ورق زدن با هر چاپ قرآنی
تشخیص سریع اختلاط کلمات و آیات قرآنی با همدیگر و باز گویی مکان هر کدام
جستجوی عبارتها و کلمات در قرآن و تعداد و مکان تکرار هر کدام بدون هیچ گونه مکثی
بیان کردن تعداد حروف سورهها و اطلاعاتی در مورد تکرار حرفها و...
تشخیص قرآنی بودن یا نبودن نوشته های یکسان افراد با توجه به نیات درونی آنها
اطلاع داشتن در اسرار قرآن و خواص آیاتمحمد کاظم کریمی ( معروف به کربلایی کاظم ) بعد از افشاء معجزه قرآنی تا آخر عمر بنا به دعوت علماء و مردم به کشور عراق ، عربستان ، کویت ، مصر و شهرهای بزرگ ایران سفر میکند و با حضور در صدها جلسه عمومی و خصوصی در برابر جمعیت کثیر و علمای اعلام و نیز طلاب پرسشگر به همه سوالات پاسخ می دهد . مثلاً کسی پرسیده آقای کریمی در قرآن کلمه (( الله )) چند دفعه تکرار شده ؟ او بدون لحظه ای تامل تعدادش را می گفته . سوال کنندگان بعدی بدون فرصت دادن نمونه این سوال را می پرسیدنده اند و ایشان فوری پاسخ میداده است . چند فا ؟ چند الف ؟ چند حیم ؟ چند کاف ؟ چند ؟ چند ؟ تعداد همه را بدون تامل می گفته . حتی تعداد هر کلمه از کلمات قرآن را اگر می پرسیدند اعلام میکرده . آیات قرآن« را نیز از آخر به اول میخوانده . کدام حافظ قرآن قادر است چنین پاسخ هایی را بدهد ؟ کدام حافظ قرآن به خود جرات میداده در مدرسه فیضیه قم ، در مدارس علمیه شهر نجف و در محضر علمای اعلام و در میان خبرنگاران داخلی و خارجی ادعا کند هر سوالی از قرآن دارید بپرسید و پاسخ بگیرید ؟
تسلط او بر قرآن فقط محدود به ظواهر آیات نبود بلکه او بر مکی و مدنی بودن آیات، شان نزول آیات، خواص آیات و ... نیز اطلاع و آگاهی داشت و یکی از گلایه های آن مرحوم در اواخر حیاتشان هم همین مطلب بود که چرا فقط از ظواهر قرآن از او پرسیده شد.
اثبات اینکه این امور آموختنی نیستند که به عهدۀ مدعی است، ولی حتی وقوع الین مسئله هم با شهادت صرفی که مسلمانها و همکیشان و افرادی که اعتقاد راسخ به قرآن دارند، نمی تواند حجیت داشته باشد. هر مکتبی برای خودش از اینگونه امور خارق العاده را با شهادت افراد زیادی از بین همفکران دارد.
فرزند ایشان در این رابطه می گوید: ایشان آیات قرآن را به صورت نور می دید. یک روز شیخ مرتضی حایری پسر آیه الله حایری یزدی کتاب جواهر را جلو پدرم باز می کند و می فرماید این قرآن است. پدرم نگاه می کند و می گوید همه سیاه است، این قرآن نیست. اما پدرم در میان متن جواهر به آیه ای برمی خورد و می گوید اما این آیه قرآن است.
آیه الله مرعشی (رحمه الله) نیز یک روز یک کتاب فارسی را مقابل پدرم باز می کند (تعلیمات دینی) و می گوید قرآن است. اما پدرم بازهم می گوید: نه کلمات و حروف سیاه است، قرآن نیست.نمونه ای دیگر از شواهد حقانیت این حادثه
حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با فرزند کربلایی کاظم در تاریخ 01/03/85:
«مرحوم کربلایی کاظم را من در حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در دیده بودم ، در کنار مناره مسجد گوهر شاد نشسته بود . قرآنش هم دستش بود ، هر کس هر آیه ای را می پرسید با این که اصلا سواد نداشت قرآنش را باز میکرد و با دستش آن آیه را نشان می داد . این را من خودم دیدم و امتحان کردم این سماعی نبود . مرحوم کربلایی کاظم همان کسی است که بیسواد و در جوانی بر اثر یک توسل به امامزادگانی که در ساروق است حافظ قرآن شد ، بنده هم رفتم آن امامزادگان را زیارت کردم ، آن شبستانی که ایشان شب در آنجا بیتوته کردند و در همان جا هم مشرف به حمل قرآن شدند را بنده رفته و دیده ام . آیت الله بروجردی ایشان را امتحان و تایید کرده بودند .
موقعی که شهید نواب صفوی، کربلایی محمد کاظم را به مشهد آوردند و در بالای منبر او را به علما معرفی کردند از کربلایی سؤالهایی درباره قرآن و آیات قرآن کردم و حافظ قرآن شدن ایشان را جزو کرامات دیدم»
باز هم این فرمایشات بعد از اثبات اینکه ایشان از پیش باسواد و حافظ قرآن نبوده اند، ممکن است.
به بخش و رابعاً و خامساً از پست 4 هم هیچ جوابی ندادید.
من تا حالا نشنیده بودم ولی به نظرم مبالغه از یه حد خاص گذشت. چون اگر عالم به مواردی بود که در نقل قول بالا گفتید چرا علما پس از این که براشون محرز شد این معجزه هست اشکالات قرآنیشون رو با ایشون برطرف نکردن که مثلا الان بدون اختلاف بدونیم فلان سوره مکی یا مدنیه؟
اين مطلب ( مكي يا مدني بودن ) از جمله مسائل علوم قرآني است كه مربوط به شان نزول و محل و زمان نزول آيه است نه از قرآن . ايشان كه حاضر در محل و زمان نزول در 1400 سال پيش كه نبودند .
اين مطلب ( مكي يا مدني بودن ) از جمله مسائل علوم قرآني است كه مربوط به شان نزول و محل و زمان نزول آيه است نه از قرآن . ايشان كه حاضر در محل و زمان نزول در 1400 سال پيش كه نبودند .
نقل قولم را نگاه میکردید بد نبود
نقل قولم را نگاه میکردید بد نبود
ديدم , اشكال شما هم بجا بود . بنده هم نوشتم . مشكل اين ادعا اين است كه ممكن است استنباط شخصي راوي از گلايه كربلائي كاظم مبني بر پرسش از ظواهر قرآن باشد چون در ليست قابليت هاي ايشان اين مطلب ذكر نشده . مگر اينكه از قول علما مويدي براي اين ادعا وجود داشته باشد ؛
كه اگر چنين باشد دانستن آن موارد امر بعيد و غير ممكني نيست . چرا كه آنكسي كه آن آيات را بر سينه كربلائي گذاشته ميتوانسته اين آگاهي را هم به او بدهد .
من تا حالا نشنیده بودم ولی به نظرم مبالغه از یه حد خاص گذشت. چون اگر عالم به مواردی بود که در نقل قول بالا گفتید چرا علما پس از این که براشون محرز شد این معجزه هست اشکالات قرآنیشون رو با ایشون برطرف نکردن که مثلا الان بدون اختلاف بدونیم فلان سوره مکی یا مدنیه؟
با سلام
در اصالت كرامت كربلايي كاظم ره شكي نيست حتي اقوام اينجانب نير وي را ديده اند و آزمايشش كرده اند ....
اما اينكه چرا اختلاف قرائات را برطرف نكردند اين همان آزمايش وفتنه خداي سبحان است كه از روز اول خلقت آدم وجود داشته ودارد چون خداوند اگر ميخواست بنص قران همه را هدايت واختلافات را رفع وامت را واحده ميكرد در زمان عثمان هنگام جمع وتوحيد مصاحف اين كار را ميكرد :
وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاء فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ {الأنعام/35}
وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ {هود/118} اگر پروردگارت ميخواست همه مردم را امت واحد قرار ميداد هميشه مختلفند !
سلام
ای کاش قبل از مطرح کردن این مطلب کمی به تاریخ نگاه میکردید!
به نظر شما چرا با وجود معجزه های آشکار تر، خارق العاده تر در زمان پیامبران گذشته، باز هم مردم ایمان نمی آوردند؟!
سلام.
نیازی به نگاه کردن به تاریخ نیست ،چطور میتوانید ثابت کنید که معجزات اتفاق افتاده اند در حالی که هیچ اثر فیزیکی از خود باقی نگذاشته اند ؟ طوفان نوح به آن بزرگی باید اثرات زیادی از خود باقی می گذاشت اما تا آنجا که من میدانم تا به حال این مسائل دیده نشده است .
در ضمن اگر بنا به تاریخ بود که وجود امام زمان هم گویا سندیت تاریخی ندارد . پس شما چرا به او معتقد هستید ؟
جناب آقای برنامه ریز روح انسان دارای قابلیت های بسیاری است؛ در اثر ریاضت، انسان موفق به انجام چنین کارهای خارق العاده ای می شود، مرتاضان روح خود را ریاضت و سختی می دهند لذا به برخی امور خارق العاده قدرت پیدا می کنند، اما ریاضتی که این افراد به روح خود تحمیل می کنند غیر شرعی است. اسلام چنین اجازه ای را به انسان نداده است؛ منتهی انسان با ریاضت شرعی می تواند کارهای خارق العاده تر از کارهای مرتاضان بدهد، نمونه های فراوانی در تاریخ اسلام وجود دارد که بسیاری از افراد با ریاضت های شرعی به مقامات بلندی رسیده اند که کارهای مرتاضان در مقابل کارهای این بزرگواران عددی محسوب نمی شود.
چرا این علما ، این قدرت های الهی خودشان را امروزه که دوربین فیلم برداری وجود دارد رو نمیکنند تا همه به حقانیت اسلام و تشیع پی ببرند ؟
چرا این کارهایشان را در پیش دانشمندان انجام نمی دهند تا معلوم شود واقعا چه چیزی در حال اتفاق افتادن است و باز حق روشن شود ؟
اگر دست هایی پشت پرده است و صهیونیست ها چون نمی خواهند حقانیت اسلام ثابت شود دانشمندانش را از این کار منع کرده چرا علما خود دانشمندان و علم را به چالش دعوت نمیکنند ؟
علم همه چیز را نمی داند ، برای رخداد های غیر عادی شاید بتوان در آینده تفسیر های فیزیکی بیان کرد ، کما اینکه در گذشته خواب به روح نسبت داده می شد و امروزه گویند به مغز .
سلام.
نیازی به نگاه کردن به تاریخ نیست ،چطور میتوانید ثابت کنید که معجزات اتفاق افتاده اند در حالی که هیچ اثر فیزیکی از خود باقی نگذاشته اند ؟ طوفان نوح به آن بزرگی باید اثرات زیادی از خود باقی می گذاشت اما تا آنجا که من میدانم تا به حال این مسائل دیده نشده است .
در ضمن اگر بنا به تاریخ بود که وجود امام زمان هم گویا سندیت تاریخی ندارد . پس شما چرا به او معتقد هستید ؟
سلام
من فعلا به هیچ چیزی معتقد نیستم
در مورد طوفان نوح هم یه جستجو بکنید اثراتی باقی مونده
فرعونی هم که توسط حضرت موسی غرق شد جدیدا پیدا شده و دانشمند محققش هم مسلمان شد
سلاممن فعلا به هیچ چیزی معتقد نیستم
در مورد طوفان نوح هم یه جستجو بکنید اثراتی باقی مونده
فرعونی هم که توسط حضرت موسی غرق شد جدیدا پیدا شده و دانشمند محققش هم مسلمان شد
سلام .
نمیدونم مسلمونا کی میخوان دست از دروغ گویی بردارن ؟ نمیدونم شایدم توطئه دشمناست که این سخنان بی منبع را پخش میکنن تا چهره اسلام را خراب کنن .
به هر حال ، هیچ شاهدی مبنی بر مسلمان شدن دکتر موریس بوکای وجود نداره و شما که همچین ادعایی کردی باید اثباتش کردی.
[=sans-serif] Islamic sources claim that he converted to Islam later.[4][=sans-serif] This is denied by other sources.[5][=sans-serif] That been said, there is no evidence That Dr. Bucaille has converted to Islam. He never stated that he is a Muslim, not in his writings nor in his lectures and nobody personally heard him say so.
نقل از ویکی پدیا https://en.wikipedia.org/wiki/Maurice_Bucaille
ویرایش :
یک توضیحی هم بدم ، قضایایی مثل شیعه شدن انیشتین و سایر گفته هایی که به نفع اسلامگرایان هستش و اثبات حقانیت اسلام هستند تا آنجا که من تحقیق کردم بالکل دروغ اند . دینداریتان را با اینطور چیزها پایه ریزی نکنید .
سلام .
نمیدونم مسلمونا کی میخوان دست از دروغ گویی بردارن ؟ نمیدونم شایدم توطئه دشمناست که این سخنان بی منبع را پخش میکنن تا چهره اسلام را خراب کنن .
به هر حال ، هیچ شاهدی مبنی بر مسلمان شدن دکتر موریس بوکای وجود نداره و شما که همچین ادعایی کردی باید اثباتش کردی.نقل از ویکی پدیا https://en.wikipedia.org/wiki/Maurice_Bucaille
خودتون بهتر میدونید میشه هر متنی رو به ویکی پدیا اضافه کرد
لیست کتاب های منتشر شده ایشون رو در همون ویکیپدیا هم ببینید بد نیست که بیشتر در دفاع از اسلام و رد تناقض اسلام با علم روز بوده شما توجیحی برای این دارید؟
درضمن شما گفتید "اثری از معجزه ها نیست" من هم بهتون اثری از معجزه نشون دادم پس مسلمان شدن یا نشدن این دانشمند زیاد مهم نیست.
سلام
چندین منبع خبری مسلمان شدن ایشون رو تصدیق کردن.. از حمله http://www.arabnews.com/news/443500 اما مطمینا به دلیل اینکه شبکه های ماهواره ای و اخبار دست خودشونه ، اینچور خبرها رو نمیزارن زیاد درز پیدا کنه ..
In his excitement, he stood before the attendants and loudly said, “I have converted to Islam and believed in this Qur’an.”
سلامچندین منبع خبری مسلمان شدن ایشون رو تصدیق کردن.. از حمله http://www.arabnews.com/news/443500 اما مطمینا به دلیل اینکه شبکه های ماهواره ای و اخبار دست خودشونه ، اینچور خبرها رو نمیزارن زیاد درز پیدا کنه ..
سلام
خب این هم منبع اسلام هست دیگ (islamic sources) به هر حال فکر نمیکنم یک نفر بیاد برای دفاع از عقاید دیگران چندین کتاب بنویسه. عقایدی که خودش بهشون اعتقادی نداره.
سلام
خب این هم منبع اسلام هست دیگ (islamic sources) به هر حال فکر نمیکنم یک نفر بیاد برای دفاع از عقاید دیگران چندین کتاب بنویسه. عقایدی که خودش بهشون اعتقادی نداره.
این هم سخنرانی خودشون .. هفت تا ویدئوست برای دوستمون که نیاز به اثبات داشتن ...https://www.youtube.com/watch?v=XaSfE1DW2-w کتابهاشون هم معرفی میشه..
یاعلی
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
در ضمن اگر بنا به تاریخ بود که وجود امام زمان هم گویا سندیت تاریخی ندارد . پس شما چرا به او معتقد هستید ؟
کاربر گرامی حداقل 40 روایت صحیح السند در ارتباط با امام زمان سلام الله علیه فقط در منابع شیعه وجود دارد!(حداقل 40 روایت آن هم فقط شیعه!)
وانگهی از دیدگاه تواریخ و احادیث اهل سنت هم این مطلب ثابت است در ادیان دیگر هم اشاراتی به حضرت ولی امر علیه السلام وجود دارد
عرفا و فلاسفه اسلامی فراوان درباره انسان کامل در هر عصر سخن گفته اند مفسران هم که بماند!
حال بنده نمیدانم شما چگونه میگویید سندیت ندارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
(میتوانید به این منابع برای مطالعه بیشتر مراجعه فرمایید: http://www.valiasr-aj.com/persian/sh...hp?idnews=4907 و http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/besharat http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/hokoomat-e-mahdi
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
با سلام
چرا قرائات قرآن؟!
درباره ی ضرورت طردِ فنونِ قرآئات در برابر یگانه قرائت فوق حدّ تواتر قرآنِ موجود نزد مسلمانان جهان، در این سطور سخن با آن دسته از برادران و خواهران ایمانی است که در تلاشند قرآن را با الفاظی دیگر که در متن آن نیست، قرائت کنند!! در حالی که قرآن می فرماید: [=Traditional Arabic]﴿انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون[=Traditional Arabic]﴾ (حجر،٩) در این آیه چنان که مشاهده می شود، خدای تعالی با ده لفظ ذیل: [=Traditional Arabic]﴿ان، نا، نحن، نزّل، نا، ان، نا، له، ل، حافظون[=Traditional Arabic]﴾ تأکید نموده است که قرآن را خودش حفظ خواهد فرمود و در مورد هیچ یک از کتب آسمانی چنین تأکیدی بکار نبرده است. بنابرین قرآن، همان گونه که به پیامبر گرامی نازل شده بی کم و کاست در دسترس همگان است. ما به نحوه حفظ آن کاری نداریم و بحث تاریخی هم نمی کنیم، زیرا جز هدر رفتن اوقات خود و شما فایده ی دیگری ندارد،
تنها برای رفع اختلاف برخی از مسلمانان درباره ی قرآئتِ قرآن، با دقّت و تدبّر بیشتری در قرآن، به آیه ی 18 و 19 سوره ی قیامت نظر می افکنیم:
محققاً تنها بر ماست گردآوری قرآن و [شیوه ی] خواندنش، پس هنگامی که آن را خواندیم در نتیجه پیروی کن خواندنش را
در اینجا بسیار واضح و روشن است که ضمیر [=Traditional Arabic]﴿هُ[=Traditional Arabic]﴾ در [=Traditional Arabic]﴿قرأناه[=Traditional Arabic]﴾ تنها به یک قرآئت اشاره می کند نه به چند قرائت، و گرنه، باید آیه این گونه نازل می شد: «فإذا قرأناه بقرائاته المختلفه فاتّبع قرائآته»!! اینجا پس از تأملی مختصر، می بینیم که خدای متعال در این آیه فرموده است:
و نفرموده است که «قرائات گوناگون و متعددش را پیروی کن». اگر خدای متعال اراده کرده بود که از چندین قرائت پیروی شود، آیه را این گونه نازل می فرمود: «فاتّبع قرائآتِه»!!
از بحث گذشته دریافتیم که نحوه ی قرائت قرآن، تنها یک گونه است نه چند گونه!! و آن هم تنها به وسیله ی قرآنی که خدای تعالی، خود آن را حفاظت فرموده و در دسترس مردم قرار داده، میسّر است؛ و نام این قرائت قرآن نیز «قرائت به روایت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از خدای متعال» است، اگرچه به نامی دیگر مشهور شده؛ ولی خدای سبحان با حفص و عاصم، قرآن و قرائتش را حفظ نکرده، بلکه با قدرت لایزال خویش، خود محافظ قرآن و نحوه ی قرائت آن بوده و خواهدبود.
خدای تعالی با ده لفظ ذیل: ﴿ان، نا، نحن، نزّل، نا، ان، نا، له، ل، حافظون﴾ تأکید نموده است که قرآن را خودش حفظ خواهد فرمود
با سلام
درست است اما يك سوال :
خداي متعال كدام قرائت يا قران را حفظ كرده : مالك يا ملك يوم الدين ؟!
بزبان ديگر كداميك از بين دولب مبارك خاتم الرسل ص خارج شده است ؟
سلام علیکم
سرکار تزکیه ضمن ارزوی قبولی طاعات و عبادات از اینکه به موارد 4 و 5 حضرت عالی پاسخ جداگانه ندادم عذرخواهی می کنم ...
پاسخ به مورد چهارم:
اگر اشکال حضرت عالی در این است که شخص جناب کربلایی کاظم در چنین مقامی نبوده اند، دو راه وجود دارد تا بتوانید از این امر اطلاع پیدا کنید:
الف: اینکه خود حضرت عالی وی را از نزدیک ملاقات کرده باشید و خارق العاده بودن چنین امری را حضوری مشاهده فرمایید.
ب: از علمای تراز اول و مورد اعتماد این خبر را دریافت کرده باشید، این خبر را حتی اگر یک فرد مانند آیت الله بروجردی یا امام خمینی رحمه الله علیه نقل می کردند کافی بود انسان به این امر یقین پیدا کند. در حالی که نه تنها یک نفر بلکه تعداد بسیاری از علما این حادثه را نقل و مورد تأیید قرار داده اند. با توجه به مورد اعتماد بودن این علما که خیلی از این بزرگواران از مراجع تقلید هستند انسان به چنین امری یقین پیدا می کند.
اگر راویان یک حادثه بیشتر از چند نفر تجاوز کند و به حدود 30 الی 40 نفر برسد این خبر متواتر است چون محال است این تعداد از علمای بزرگ بر وقوع یک حادثه دروغین اجماع کنند . بنابراین اینکه تعداد قابل توجهی از علما این خبر را نقل فرمودند انسان به وقوع چنین حادثه ای یقین پیدا می کند.
پاسخ به مورد پنجم:
ماجرایی که حضرت عالی بیان کردید ادعای سه کودک بود، اما ادعایی که در مورد کربلایی کاظم می شود ادعای مردانی است که مورد وثوق هستند و اجماع آن ها بر یک اتفاق یقین آور است.
پاسخ به مورد چهارم:
اگر اشکال حضرت عالی در این است که شخص جناب کربلایی کاظم در چنین مقامی نبوده اند، دو راه وجود دارد تا بتوانید از این امر اطلاع پیدا کنید:
الف: اینکه خود حضرت عالی وی را از نزدیک ملاقات کرده باشید و خارق العاده بودن چنین امری را حضوری مشاهده فرمایید.
ب: از علمای تراز اول و مورد اعتماد این خبر را دریافت کرده باشید، این خبر را حتی اگر یک فرد مانند آیت الله بروجردی یا امام خمینی رحمه الله علیه نقل می کردند کافی بود انسان به این امر یقین پیدا کند. در حالی که نه تنها یک نفر بلکه تعداد بسیاری از علما این حادثه را نقل و مورد تأیید قرار داده اند. با توجه به مورد اعتماد بودن این علما که خیلی از این بزرگواران از مراجع تقلید هستند انسان به چنین امری یقین پیدا می کند.
اگر راویان یک حادثه بیشتر از چند نفر تجاوز کند و به حدود 30 الی 40 نفر برسد این خبر متواتر است چون محال است این تعداد از علمای بزرگ بر وقوع یک حادثه دروغین اجماع کنند . بنابراین اینکه تعداد قابل توجهی از علما این خبر را نقل فرمودند انسان به وقوع چنین حادثه ای یقین پیدا می کند.
سلام علیکم و رحمة الله. اولاً بنده نگفتم ایشان چنین مقامی نداشته، عرض کردم این امر برای اثبات نیاز به مدرک ویژه دارد.
ثانیاً آنچه در حد تواتر نقل شده، امتحان افراد از دانش قرآنی ایشان است، که امری آموختنی است. کسی که دیده ایشان خواب دیده و کلمات قرآنی را نورانی دیده، فقط خود ایشان است و لاغیر.
پاسخ به مورد پنجم:
ماجرایی که حضرت عالی بیان کردید ادعای سه کودک بود، اما ادعایی که در مورد کربلایی کاظم می شود ادعای مردانی است که مورد وثوق هستند و اجماع آن ها بر یک اتفاق یقین آور است.
خب ماجرایی که شما می فرمایید هم ادعای یک مرد است. آن مردان دیگر فقط امتحان کردند، و در مورد ادعای آن سه کودک نیز بسیاری از علمای مسیحی آنرا تأیید کرده و بسیاری از آن محل شفا گرفته اند.
خودتون بهتر میدونید میشه هر متنی رو به ویکی پدیا اضافه کرد
بله هر متنی را میشه اضافه کرد و به همین دلیل هستش که در ویکی پدیای فارسی نوشته شده که او مسلمان شده است و داستان احتمالا علمی تخیلی پیدا شدن جسد سالم فرعونی که غرق شده و فریاد بوکای !!! که آی مردم من مسلمان شدم _ احتمالا خالق این داستان احتمالی اقتباسی از هم واقعه اورکا ارشمیدس کرده _ را نوشته اما منبعی نداده است . در ویکی پدیای انگلیسی هم آنجا که داستان احتمالا علمی تخیلی را نوشته باز هم منبع داده نشده است. بوکای کتاب هایی نوشته با عنوان : موسی و فرعون در انجیل ، قرآن و تاریخ و همچنین " مومیایی های فرعون : تحقیقات پزشکی مدرن " در یادداشت هایی که در رابطه با این دو کتاب خواندم چیزی درباره اسلام آوردن او ندیدم .
آن ویدیویی که شما می گویید را نیز دیدم ، در حقیقت همان ویدیویی است که سرکار خانوم مشک معرفی کرده اند، بسم الله نمی گوید بلکه می گوید سلام علیکم و این چیز عجیبی نیست برای کسی که در اجتماع مسلمانان است و دوست آن هاست و پزشک پادشاه عربستان سعودی است. ضمنا همان ویدیو اثباتی است بر مسلمان نبودن ایشان چون گویا از سال های 1972 تا 1974 در مصر مشغول تحقیق در رابطه با فرعون بودند و در نتیجه فریاد ارشمیدوسی ! و در نتیجه مسلمان شدن باید در همان سال ها اتفاق افتاده باشد و فیلم حتما بعد از سال 1978 است چون درباره کتاب ایشان که در سال 1978 منتشر شده است، است و میبینیم که مجری مراسم که در همان فیلمی که خانوم مشک معرفی کرده اند هیچ سخنی از مسلمان شدن ایشان یا آن واقعه عجیب پیدا شدن جسد غرق شده فرعون زده نمی گوید ، در حالی که طبیعی است که چنین چیزی را بگوید چون مشغول معرفی کردن ایشان است . منصفانی که این سطور را میخوانند و از یوتیوب استفاده نمیکنند این لینک از آپارات را که همان فیلم است را ببینند تا ببینند آیا آنچه ادعا کردم راست بود یا دروغ : http://www.aparat.com/v/LNouh
ضمنا هیچ ویدیویی در هیچ کجا از بوکای ندیدم که او اصلا درباره مسلمان شدنش سخن بگوید و یا صحتی باشد بر پیدا شدن جسد فرعون حتی ! با اینکه دو ساعت در یوتیوب و غیره گشتم و تنها فیلم هایی که در یوتیوب پیدا کردم همان داستان ارشمیدوسی !!! عجیب بود که سازنده آن ویدیو ها همان داستانی که به فارسی ترجمه شده _ و منظورم همان فریاد ایشان بعد از قرائت آیات قرآن است _ را به صورت پاورپوینت مانند درست کرده بود .
تمام این قضایای بالا به اضافه تجارب تلخی که از داستان هایی همچون شیعه شدن انیشتین دارم به گمان من باید هر محقق منصفی را به این نتیجه برساند که مسلمان شدن بوکای و حتی پیدا شدن جسد فرعون داستانی بیش نیست .
چه چیزی باید وجود داشت تا من باور میکردم که بوکای واقعا جسد فرعونی را که غرق شده پیدا کرده ؟
مصاحبه ای از بوکای در این مورد یا یک تصویر از یکی از کتاب های ایشان که این نوشته شده باشد .
چه چیزی باید وجود داشت تا من باور میکردم ایشان مسلمان شده ؟
یک مصاحبه کوچک از ایشان
از آنجا که بوکای به عربستان سعودی نزدیک بود و پزشک مخصوص پادشاه آن کشور بود ، آیا عربستان سعودی _ ثروتمند ترین کشور منطقه _ عرضه این را نداشت که یک مصاحبه اختصاصی از ایشان بگیرد راجع به مسلمان شدن ایشان و از آن مهم تر پیدا شدن جسد فرعون غرق شده ؛ که در آن بوکای به صراحت بگوید که ای ملت من مسلمان شدم و از آن مهم تر رامسس دوم که طبق گفته قرآن غرق شده بود ، پیدا شده .
بگذارید ببینم ، یک میلیارد و خورده ای مسلمان داریم و هیچ کدامشان عرضه به خرج نداده که یک دوربین فیلم برداری در دهه 80 میلادی بردارند و همان کارهایی را بکنند که در بالا گفتم . شاید دوربین فیلم برداری در دهه 80 گران بوده و موسسات اسلامی هم بی پول ، الان چطور ، به هر حال ادعای پیدا شدن جسد فرعون باید در یکی از کتاب هایی که معرفی کردم وجود داشته باشد ، الحمدلله که مسلمانان هم تلفن همراه دوربین دار دارند ، آیا نمی توانند از کتاب بوکای ، از آن صفحه ای که این ادعا شده عکس بگیرند و در اینترنت پخش کنند به جای آن فیلم های مضحکی که در یوتیوب وجود یا در نوشته جات سایت های بی سر و ته عربی وجود دارد دارد ، بگذارند ؟
یعنی باید تمام این کار ها را یک محقق برود انجام دهد و چندین کتاب از بوکای بخواند تا ببیند بوکای همچین ادعایی کرده است یا نه
تمام حرفم این است که یا تمام این داستان دروغ است و یا مسلمانان خیلی خیلی بی بخار اند که من از آنجا که خودم مسلمان بودم احتمال میدهم دومی صحیح تر است البته من امروز هم تقریبا مسلمان هستم پس لطفا این غرغر های بنده را به عنوان نقد درون دینی بپذیرید که المومن مرآت المومن و تمام سخنانم شامل خودم هم می شود .
چندین منبع خبری مسلمان شدن ایشون رو تصدیق کردن.. از حمله http://www.arabnews.com/news/443500 اما مطمینا به دلیل اینکه شبکه های ماهواره ای و اخبار دست خودشونه ، اینچور خبرها رو نمیزارن زیاد درز پیدا کنه ..
سلام خانوم مشک .
بنده هم مثل شما همین سایت را دیدم ولی نمی دانم چطور توانستید به گفته هایش اطمینان پیدا کنید در حالی که همان اشکالاتی که در بالا اشاره کردم متوجه این سایت نیز هست ؟
آیا در روزگاری که هر فرد یک رسانه است و شبکه های اجتماعی و اطلاع رسانی چون فیس بوک و اینستاگرام و تلگرام وجود دارد ، یک عکس از صفحات کتاب ایشان که این ادعا را کرده باشد اینقدر سخت است برای یک میلیارد و خورده ای مسلمان ؟ آیا این اشکال از خودمان نیست ؟
و از آن بد تر . آیا این اشکال افرادی همچون آقای x نیست که بدون منبع ، ادعا میکنند ؟ بعد طرفدارانشان خورده میگیرند که چرا ایشان را قبول ندارید ؟
نه سرکارخانوم مشک ، مشکل از شکاکان منصف نیست ، هر چه هست از مسلمانی ماست .
پ.ن : من از سرکار خانوم تزکیه بابت انحراف پیدا کردن تاپیک عذرخواهی میکنم و این آخرین پاسخ من درباره موریس بوکای بود .
و داستان احتمالا علمی تخیلی پیدا شدن جسد سالم فرعونی که غرق شده
من واقعا متعجب شدم از مقاومت شما در مقابل این موضوع!!! جالبه!!!
واقعا جاله شما 3 کتاب از ایشون اسم بردید و مدعی شدید که یادداشت هایی از آنها را مطالعه کردید و جایی ندیدید که ایشون بگه من مسلمان هستم!
1- شاید این گفته بین یادداشت هایی که شما مطالعه کردید نبوده!!!
2- کتاب های موریس به کتاب هایی که شما معرفی کردید محدود نبوده!
3- کتاب علمی به نظر شما زندگی نامه هست که ایشون اونجا جار بزنن من مسلمان هستم؟!
4- غرب به شدت در مقابل اسلام آوردن دانشمندان و افراد روشنفکرش مقاومت میکنه این گرایش به اسلام قبل از داعش به شدت زیاد بود و حتی اکثر این افراد علنا اعلام اسلام نمیکردند!!!
فرض کنیم شما مسلمان نیستید آیا ویدئو و... تهیه میکنید و این مسئله رو در مکانی که همه در مقابل این قضیه واکنش نشون میدن پخش میکنید؟!
5- کتاب های این دانشمند که شما در همون ویکیپدیا نخواستید ببینید!!!
Reflections on the Koran (تاملی در قرآن)
The Bible, The Qur'an and Science
which told that the Qur'an contains no statements contradicting established scientific facts
که نشان میدهد قرآن هیچ تناقضی با حقیقت های علمی ندارد.
The Qur’an and Modern Science (قرآن و علم روز)
جالبه آدم 3 کتاب در دفاع از دینی بنویسه که خودش اون دین رو قبول نداره! (البته به نظر شما باید ممکن باشه)
شما حتی پیدا شدن فرعون رو هم انکار میکنید!!! تاسف باره!!! مسئله ای که تا به حال کسی منکرش نشده بود!!! حتی یک سرچ خشک و خالی هم نکردید تا فیلم ها و تصاویر این مومیایی در موزه رو ببینید البته چون شما دلتون نمیخواد قبول کنید به این تصاویر و ویدئو ها هم انگ فتوشاپ و یا ساختگی نزنید خوبه.
The mummy was received at Le Bourget airport, just outside Paris, with the full military honours befitting a king.
بعد از تحقیقاتی که روی مومیایی در فرانسه انجام شد این مومیایی به مصر بازگشت و حتی رئیس جمهور مصر هم از اون دیدن کرده.
After Ramesses' mummy returned to Egypt it was visited by President Anwar Sadat and his wife.
این هم ویدئو از این مومیایی در مصر ویدئو های زیادی هست من اولین نتیجه رو گذاشتم
[=Roboto]Taken in the hall of Mummies in the Cairo Museum.
میتونید تشریف ببرید مصر موزه cario در تالار مومیایی ها این مومیایی رو ببنید و کله جهان رو به دروغ گویی متهم نکنید!
طبق گفته ویکیپدیا موسی در 1400 ق.م. به دنیا اومده و در 1201 ق.م. از دنیا رفته.
طبق گفته ویکیپدیا این مومیایی هم در بین سال های 1279 ق.م. و 1213 ق.م. فرعون مصر بوده یعنی دقیقا 12 سال قبل از فوت موسی سلطنت این مومیایی تموم شده.
“Ramses II’s mummy was sent to Paris in 1970s for examination. French scientist Maurice Bucaille, who conducted a CT scan on the mummy, said he found remains of salt inside the mummy,” said Hagar adding that this result indicates that Ramses II drowned, consistent with his death as depicted in the waters of the Red Sea.
البته از نظر شما باید تمامی منابع معاند و مخالف اسلام این قضیه رو تایید کنن تا بتونید قبول کنید و همه ی منابع اسلامی و مسلمانان دروغ گو هستند.
موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
درست است اما يك سوال :خداي متعال كدام قرائت يا قران را حفظ كرده : مالك يا ملك يوم الدين ؟!
بزبان ديگر كداميك از بين دولب مبارك خاتم الرسل ص خارج شده است ؟
"مالك يوم الدين" خدا مالك و حكم كننده روز بروز حقيقت و ملكوت طاعات رحمانى و شيطانى است، در اينجا «مالك» است نه «مَلِك». در اين باره دو روايت متعارض از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده كه سه نفر در نقل هر دو شركت دارند، كه در يكى: «كان يقرأ مالك» و در ديگرى «كان يقرأ مَلِك» است، اين دو روايت در دو قرائت يكديگر را نفى نموده و كنار مى زنند، آنگاه چيزى كه باقى مى ماند قرآن است كه بى شك در تمامى نسخه هايش، لفظ «مالك» را تصديق مى نمايد، و در نتيجه لفظ «ملك» كنار نهاده مى شود.
نگرشى عمومى در تصوير از مالك و ملك اين است كه مالك مطلق از مَلك مطلق تواناتر است، و حكومتش دامنه دارتر ازحكومت اوست، سوره حمد ـ با مثانى هفت گانه و تعبيراتى شايسته و بنيادين ـ داراى «مالك» كه عميق تر و دقيق تر از «ملك» است مى باشد، و يا تعبيراتى ديگر همچون «دين» چرا كه در برگيرنده تمامى چيزهايى است كه به گونه اى با قيامت پيوند مى خورند، پس خدا مالك و دارنده تمامى هستى، زمان و مكان و موجودات و ملِك بر تمامى آنهاست، و اصولاً بين اصل مالك و ملك مطلق عموم و خصوص من وجه است، كه يا ملك است و مالك نيست، و يا مالك است و ملك نيست، ولى "مالك يوم الدين" از "ملك يوم الدين" اخص است.
ولى در مقايسته با خدا، مالكيت و ملكيت او به گونه مطلق شامل زمان و مكان و كل موجوداتى است كه در حال و مال و كار و عقايد و پاداششان در انحصار زمان و مكانند، يعنى غير او تنها مى تواند مالك جزئى كوچك از مكان باشد، و مالكيت زمان در انحصار خداست؛ چون اضافه به "يوم الدين" شده، خدا مالك زمان آخرين مى باشد. اين آيه منحصر به فرد بوده و كلمه مالك تنها در يك جاى ديگر قرآن تكرار شده "مالك الملك" (دارنده ملك هستى) (3:26) امّا ملك در پنج جاى قرآن آمده است. مثلاً "ملك الناس" (دارنده و حاكم آدميان) (114:2) اين تكرار بيشتر دليل بر وسعت معنايش نيست،
زيرا تمامى آنها بيشتر شامل حكومت و دارندگى دنيوى و مادى است، در حالى كه "مالك يوم الدين" مالك زمان آخرين، داراى وسعت معنايى بالاتر از مكان، يعنى زمان است، زيرا زمان خود برداشتى است از اصل حركت ماده، و كسى كه مالك زمانست، لزوما مالك اصل ماده و حركت و ساير جهات ماده است، و چون زمان آخرت از زمان و مكان دنيا مهمتر است، مالكيت زمان آخرت، به طريق اولى مالكيت زمان همه چيز آخرت و دنياست، يعنى هرگز هيچ ذات و حالتى از ماده در هيچ زمان و مكانى نيست، مگر آن كه پروردگار مالك و ملك آنهاست، ولى «مَلك» يوم الدين» داراى معناى محدود، نارسا و ناقصى از قدرت نامحدود الهى است، و ملازمتى با مالكيت و ملكيت زمان و چيزهاى ديگر كه فرع و اصل زمان است ندارد، يعنى پادشاه روز جزا كه فقط سلطه است و نه مالكيت.
در حقيقت بايد گفت «مالك» به لحاظ ساختارى و معنوى دربر گيرنده مَلِك نيز هست، ولى ملك يا پادشاه حيطه مالك را ندارد، روى اين اصل هر لفظى به جاى مالك ـ چه ملك و يا غير آن بگذاريم ـ معنا ناقص خواهد بود.
به این منبع:http://www.olumquran.com/fa/publication/farsi-books/item/tj-forghan1
در حقيقت بايد گفت «مالك» به لحاظ ساختارى و معنوى دربر گيرنده مَلِك نيز هست، ولى ملك يا پادشاه حيطه مالك را ندارد، روى اين اصل هر لفظى به جاى مالك ـ چه ملك و يا غير آن بگذاريم ـ معنا ناقص خواهد بود.
سلام
اما اسناد ومدارك ميگن :
سنن أبي داود )
4001 حدثنا سعيد بن يحيى الأموي حدثني أبي حدثنا ابن جريج عن عبد الله بن أبي مليكة عن أم سلمة أنها ذكرت أو كلمة غيرها قراءة رسول الله صلى الله عليه وسلم بسم الله الرحمن الرحيم ( الحمد لله رب العالمين الرحمن الرحيم ملك يوم الدين ) يقطع قراءته آية آية قال أبو داود سمعت أحمد يقول القراءة القديمة ( مالك يوم الدين ) .
تحقيق الألباني :
صحيح الترمذي ( 3107 )
احمد میگوید که قرائت قدیمی مالک یوم الدین بوده پس یعنی قرائت جدید و محدثی در دین توسط بعضی افراد مانند مروان حکم ایجاد شده براي.....
( سنن أبي داود )
4000 حدثنا أحمد بن حنبل حدثنا عبد الرزاق أخبرنا معمر عن الزهري قال معمر وربما ذكر ابن المسيب قال كان النبي صلى الله عليه وسلم وأبو بكر وعمر وعثمان يقرءون ( مالك يوم الدين ) وأول من قرأها ( ملك يوم الدين ) مروان قال أبو داود هذا أصح من حديث الزهري عن أنس والزهري عن سالم عن أبيه .
همچنين علامه مجلسي ره قرائت مالك را مرجوح دانسته :
علامه مجلسی ره در بحار الأنوار / جزء 82 / صفحة [23]
وفي أخبارنا وردت القراءتان، وإن كان مالك أكثر،
وهذا مما يرجحه ... ترجیح با مالک یو م الدین است .
خب ماجرایی که شما می فرمایید هم ادعای یک مرد است. آن مردان دیگر فقط امتحان کردند، و در مورد ادعای آن سه کودک نیز بسیاری از علمای مسیحی آنرا تأیید کرده و بسیاری از آن محل شفا گرفته اند.
سلام علیکم
تائید یا رد مساله ای باید با شواهد و قرائن همراه باشد . یعنی هم تائید و هم رد
کربلائی کاظم نزد علمای شیعه ایران وعراق و همچنین نزد علمای اهل سنت مصر ( بهمراهی نواب صفوی ) برده شد. و از ایشان پرسش های متعددی شد بعنوان نمونه یکی از علمای الازهر مصر قسمتی از یک آیه قرآن را به قسمتی انتهای آیه ای دیگر متصل کرد و از ایشان پرسید این آیه در کجای قرآن است و کربلائی مکتب نرفته نقص مربوطه را مشخصا گفت و نهایتا علمای فریقین گواهی بر وقوع اعجاز و صحت تکریم ایشان امضاء کرده اند .
خب این یک شاهد . در رد آن چه میتوان گفت ؟
برای آن سه کودک هم حتما قرائنی بوده که شما اشاره کردید .
لازم است برای تائید یا رد شواهد را بررسی کرد بدنبالش رفت نه اینکه من در خانه بنشینم بگوئیم این هست و آن نیست بنا بر سند خودم.
آنچه در حد تواتر نقل شده، امتحان افراد از دانش قرآنی ایشان است، که امری آموختنی است.
خواندن سورههاي قرآن مجيد بطور معکوس از آخر به اوّل از حفظ، امري آموختني است!!
هر آيهاي که توسط اشخاص خوانده ميشد کربلائي کاظم بدون اينکه به مصحف شريف نگاهي بيندازد مصحف را باز ميکرد و انگشتش را روي آن آيه ميگذاشت! اين هم امري آموختني است!
کسي که به گواهي افراد محل، امّي و بيسواد بوده ناگهان حافظ کلّ قرآن مجيد شده، اين هم امري آموختني است!
و در عصري که کامپيوتري نبود، او از حفظ ميگفت که کدام سوره چه تعداد از کدام حرف را دارد و کدام آيه بيشترين تعداد از کدام حرف را دارد...،
بلي همه اينها امري آموختني است فقط اين فراست و باهوشي شماست که اصلا آموختني نيست و معجزه ميباشد!
چرا این علما سنی که این معجزات آشکار را می بینند...
در تکميل پاسخي که جناب «هادي» به شما دادند مبني بر تأثير منفي تعصّبات، عرض ميشود:
شما ظاهرا فکر کرديد ايمان هم يک شيء مادّي است تا داخل لوله آزمايش کنيد و به آن پي ببريد!
ايمان يک امر قلبي است و شخص ميتواند بدون اينکه شما به آن آگاهي بيابيد آن را در قلبش داشته باشد ولي اظهار نکند و شما هم راهي به اثبات آن نداريد؛
چه بسا کساني که از خوف تقيّه، از اظهار ايمان خود ترسانند؛
آن دانشمند سنّي اگر ايمان خود به مکتب اهل بيت را ابراز کند آيا شما سلامت جانيش را تضمين ميکنيد؟!
«نسائی» که از بزرگترین دانشمندان مکتب خلفاء بود و صاحب یکی از صحاح ستّه،
فضائل معاویه را در دمشق انکار کرد، آنقدر او را زدند تا جان سپرد!
اینها به بزرگترینشان هم رحم نمیکنند.
[=Franklin Gothic Medium] خلاصۀ داستان این است که ایشان بیسواد بوده و گویا خواب امام علی را می بیند و به لطف امام علی، چشمانش به قرآن باز شده و کلمات قرآن را نورانی می دیده و می توانسته بخواند و سایر کلمات را حتی اگر از نهج البلاغه بود ،نمی توانست بخواند. از قرار معلوم ایشان قرآن را هم حفظ می کند. ادعا می شود که علامه طباطبایی هم از ایشان امتحانی به عمل آورده اند و صحت ادعای ایشان بر حضرت علامه ثابت شده است. بنده خواهشمندم اگر کارشناسان بخش کلام، احساس می فرمایند که این ادعای «بزرگترین معجزه قرن» یا «اعجاز انکارناپذیر» یا حتی ادعای معجزه بودن، در مورد این حادثه قابل اثبات است، تشریف بیاورند و توضیح بدهند که چگونه این ماجرا را می توان به چنین تعابیری متصف کرد. اگر هم اینطور نمی دانید که صراحتاً بفرمایید این ماجرا معجزه نیست و معجزه نامیدنش غلط است. بنده اینجا هم مثل جاهای دیگر، فقط با کارشناس بحث خواهم داشت.سلام علیکم و رحمة الله. آیا شما هم تا به حال به تعابیری چون «بزرگترین معجزه قرن» یا «معجزۀ انکارناپذیر» در مورد داستان کربلایی ساروقی، برخورد داشته اید؟!
با سپاس
بسم الله الرحمن الرحیم
معجزه که بوده است، ولی معجرهی اهل بیت علیهمالسلام که در حق ایشان جاری گشت ... و البته اگر به دنبال آن هستید که این معجزه را برایتان اثبات کنیم شما لطف کنید ابتدا معجزه بودن تبدیل عصا به مار برای حضرت موسی علیهالسلام را اثبات بفرمایید، هر ایرادی که به معجزه بودن کار کربلایی ساروقی گرفتید را حقیر به چیزهایی که شما معجزه میدانید وارد خواهم کرد ... اگر بفرمایید کار ایشان قابل انجام برای دیگران هم هست و قابل یادگیری است حقیر هم شما را رجوع میدهم به شبههای که فرعون در اذهان مردم انداخت که موسی علیهالسلام بزرگ ساحران است و اوست که به ساحران سحر آموخته است و در نتیجه هر کاری که بکند سحر است و از علوم غریبه که قابل یادگیری است ... تا وقتی که معنای معجزه خوب فهمیده نشود هر معجزهای را میتوان غیرمعجزه معرفی کرد ... ولی اگر معنای معجزه خوب درک شود آن وقت میتوان وضع کربلایی ساروقی رحمهالله را هم مصداق معجزه دانست، معجزهی اهل بیت علیهمالسلام که در حق ایشان جاری شده است و به اهل بیت علیهمالسلام و دین خدا دعوت میکند و نه به شخص خود ایشان که تنها مورد لطف خداوند و خلفای او قرار گرفتهاند و آیتی قرار گرفتهاند حتی برای علمایی که در برخی مسائل شبهه دارند، مثل آن عالم بزرگوار که گفتند من شک داشتم که آیا ممکن است جای واو و فاء در قسمهای قرآنی تغییراتی کرده باشد و به مرور زمان یکی به دیگری بدل شده باشد یا نه که در امتحان گرفتن از کربلایی ساروقی دانستم که حتی جای واو و فاء در قسمهای قرآن هم تغییری نکرده است و واو به صورت واو و فاء به صورت فاء باقی مانده است، هر کدام در جای خودشان ...
در نهایت به نظر شما ایشان علم خود به قرآن را از چه کسی آموختهاند؟ از علمایی که از ایشان امتحان میگیرند و از ایشان چیز یاد میگیرند؟ آیا اگر از شیطان یا از سایر جنیان علم خود را گرفته باشند آن را در خدمت دین خدا به کار میگیرند یا مانند سامریّ دکّان جدیدی برای خودشان باز میکنند؟ نهایتاً آیا ایشان برای حقانیت دین خدا آینه و نشانه بودهاند یا نبودهاند؟ ... اگر تا همین آیةالبیّنه و نشانهی آشکار بودنش را بپذیرید کار تمام است، چون معجزه در اصل آیه و نشانه است و معجزه بودن آن (عجز دیگران در مقابل آن) دیگر فرع است بر اصل آیه بودن آن، یک ویژگی برای تعریف معجزه است و نه اصل تعریف معجزه، تا چه رسد به اینکه این عجز دیگران در مقابل آن فقط عجزی در عمل و در عالم خارج باشد یا همچنین عجزی باشد که حتی در فضای یک ذهن منطقی هم قابل اثبات است، تا چه رسد به اینکه اثبات آیةالبیّنه بودن یک آیةالبیّنه متوقف بر اثبات این عجزها باشد ...
[SPOILER][SPOILER][SPOILER] اگرچه با توجه به تذکر آبیرنگتان احتمالاً از شنیدن پاسخ شما محروم خواهیم ماند ولی حقیر هم متوجه نمیشوم که شما چرا خود را در ردیف شبههافکنها قرار دادهاید؟ چون ما را نادان دوست میدانید و میخواهید با شبههافکنها همراه شوید تا همراهی ایشان را به دست بیاورید و به ایشان نهیب بزنید که وجود دارند کسانی که مؤمن باشند و اهل خرافهگری نباشند؟ اگر در این میان برخی از حقایق و برخی از آیات الهی را با برچسب خرافهگری زایل و غیرقابل استفاده برای سایر مؤمنان نمودید چه؟ تا بحال به این موضوع فکر کردهاید؟[/SPOILER][/SPOILER][/SPOILER]
علی ایّ حال ان شاء الله در پناه خدا باشید و عاقبتتان بخیر و التماس دعای خیر در ایام پربرکت این ماه مبارک
یا علی علیهالسلام
اگرچه با توجه به تذکر آبیرنگتان احتمالاً از شنیدن پاسخ شما محروم خواهیم ماند ولی حقیر هم متوجه نمیشوم که شما چرا خود را در ردیف شبههافکنها قرار دادهاید؟ چون ما را نادان دوست میدانید و میخواهید با شبههافکنها همراه شوید تا همراهی ایشان را به دست بیاورید و به ایشان نهیب بزنید که وجود دارند کسانی که مؤمن باشند و اهل خرافهگری نباشند؟ اگر در این میان برخی از حقایق و برخی از آیات الهی را با برچسب خرافهگری زایل و غیرقابل استفاده برای سایر مؤمنان نمودید چه؟ تا بحال به این موضوع فکر کردهاید؟
به چه نکته زیبایی آقای سین اشاره کرده اند .
این دقیقا همان کاری بود که بنده در اواخر مسلمانی ام _ یا بهتر بگویم در اواخر ایمان با درجه بالایم _ انجام میدادم. خودم را با شبهه افکن ها همراه می کردم تا موافقت ایشان را به دست آورم و در نهایت خودم هم شدم شبهه افکن !
البته گویا افرادی با تیپ شخصیتی حقیر به صورت default خود بزرگ پندار و بزرگ بین و من هم کارم به جایی رسید که دیگر حتی آقای بهجت را هم خرافاتی می دانستم !
به هر حال امیدوارم بزرگواران رویه مرا در پیش نگیرند و رویه آقای سین را در پیش بگیرند که جایی گفته بودند که بسیار شده که عالم بزرگواری نکته ای را فرموده که من در ابتدا می گفتم که نادرستی اش واضح است اما به خود نهیب می زدم که بعید است چنین عالم بزرگی چنان حرف غلطی را بزند و بعد روی آن مساله که بیشتر فکر می کردم متوجه میشدم که بله ، حق با آن عالم است .
چه بسا کساني که از خوف تقيّه، از اظهار ايمان خود ترسانند؛
در ارتباط با مطلب دومتون عرض می شود ممکن است کسی به حقانیت مذهبی پی ببرد اما برخی تعصّبات مانع از گرایش به آن مذهب باشد، بسیاری از بزرگان زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به حقانیت وی واقف بودند امّا حاضر نبودند دین اسلام را به عنوان مذهب خود قبول کنند.
آقایان ممنون از نقل قولتان .
من فقط در پی اینم که بگویم در تمام ادیان و عرفان های زمینی اشخاص می توانند کارهای خارق العاده ای کنند و پیروان آن ادیان هم آن ها را نشان درستی آیین خودشان می پندارند.
شیعیان به کربلایی کاظم استناد میکند .
سنیان شاید به مولوی ، در حالی که بعضی بزرگان شیعه مولوی را به شدت نفی میکنند حال آنکه کارهای خارق العاده اش را میخوانیم .
مسیحیان به این فیلم موجود در یوتیوب _ که نخواهم دیدش _ https://www.youtube.com/channel/UCllPhZWrjvwGRg6o9VUUW2A استناد میکنند .
مجموعه ای تلویزیونی به نام It's Supernatural به کارگردانی شخصی به نام Sid Roth پخش می شود که به معجزات عیسی مسیح در زمان حال حاضر ما می پردازد و Sid Roth در این برنامه با افراد مختلفی که این معجزات را دریافت کرده اند و یا حضرت عیسی به نحوی زندگی آنها را تغییر داده است مصاحبه میکند . این برنامه ها و مصاحبه ها را میتوانید مستقیما از سایت ایشون ببینید ولی شبکه نجات این مصاحبه ها را دوبله و پخش میکند که بنده همین ویدیوهای دوبله شده را قرار می دهم .لازم به ذکر است که شبکه نجات هر هفته از دوشنبه تا جمعه هر شب ساعت ده و نیم این مجموعه را پخش میکند.- مهمان این قسمت برنامه یک کشیش مسیحی است. این کشیش سالیان درازی در کلیسایی موعظه میکرد. در این کلیسا اعتقاد بر این بود که دیگر عیسی مسیح در زمان حاضر معجزه نمی کند و به همین دلیل ایشون به هیچ وجه یک واسط برای شفای بیماران نبودند تا اینکه با برنامه های Sid Roth آشنا می شوند و به حقیقت معجزات عیسی در زمان ما پی می برند و خودشان هم به عیسی مسیح متوسل شده و از آن به بعد واسطه ای برای معجزه کردن می شوند.
- مهمان این قسمت برنامه یک کشیش مسیحی است که این شخص بیمارانی را شفا میدهد و در قسمتی از برنامه توضیح میدهد که چگونه مورد تمسخر یک بی خدا قرار میگیرد و بعد از آن چه اتفاقی می افتد .
در ضمن این نکته که شما بقیه را یا متعصب می بینید یا در حال تقیه و یا کور خیلی جالب است .
برای آن علمای سنی هم حتما حالتی پیش می آید شبیه آنچه که شما بعد از دیدن فیلم های بالا حس خواهید کرد . قبلا برای شما ثابت شده که تشیع حق است و برای این اتفاقات لابد توجیهاتی خواهید کرد و در هر صورت خللی به ایمان شما وارد نخواهد شد، دیگر ربطی به تقیه و تعصب ندارد .
آن دانشمند سنّي اگر ايمان خود به مکتب اهل بيت را ابراز کند آيا شما سلامت جانيش را تضمين ميکنيد؟!
بنده به جای کلمه " سنی " شیعه و به جای " مکتب اهل بیت " مسیحیت را قرار می دهم و همین سوال را از شما می پرسم .
سنیان شاید به مولوی ، در حالی که بعضی بزرگان شیعه مولوی را به شدت نفی میکنند حال آنکه کارهای خارق العاده اش را میخوانیم .
ادّعاي بدون اثبات چقدر راحت است! نه مالياتي دارد و نه عوارضي!
در ضمن این نکته که شما بقیه را یا متعصب می بینید یا در حال تقیه و یا کور خیلی جالب است .
شما علّت ايمان نياوردن را جويا شديد و پاسخ وجود تعصّب يا تقيه هم احتمالاتي هستند که در اين باب مطرح است؛
حالا شما چون هدفتان تخريب دين است و ميخواهيد آن را به کرسي بنشانيد لذا به هيچ جوابي که موافق با آن هدفتان نباشد راضي نخواهيد شد.
بنده به جای کلمه " سنی " شیعه و به جای " مکتب اهل بیت " مسیحیت را قرار می دهم و همین سوال را از شما می پرسم .
سؤال را با سؤال جواب ميدهند؟
و اين سؤال به چه دليل است؟ طفره رفتن از پاسخ يا منحرف کردن بحث؟
همان طور که شما با دیدن این فیلم مسیحی نخواهید شد ، یک خداناباور هم با شنیدن داستان کربلایی کاظم مسلمان و شیعه نخواهد شد . تنها قلقلکش خواهد داد که شاید متافیزیک وجود داشته باشد .
در ضمن این نکته که شما بقیه را یا متعصب می بینید یا در حال تقیه و یا کور خیلی جالب است .
برای آن علمای سنی هم حتما حالتی پیش می آید شبیه آنچه که شما بعد از دیدن فیلم های بالا حس خواهید کرد . قبلا برای شما ثابت شده که تشیع حق است و برای این اتفاقات لابد توجیهاتی خواهید کرد و در هر صورت خللی به ایمان شما وارد نخواهد شد، دیگر ربطی به تقیه و تعصب ندارد .
چه ربطی داره؟!
شما 1 شیعه رو پیدا کنید که به معجزات حضرت عیسی اعتقاد نداشته باشد! هیچ توجیحی در کار نخواهد بود ایشان هم یکی از پیامبران بزرگ خدا بوده اند و چه اشکالی دارد واسطه ای باشند برای کسانی که به ایشان توسل میکنند؟!
البته اون بخش صحبتتان که تنها با این معجزات کسی مسلمان، مسیحی و غیره نمیشود هم خدا در قرآنش گفته و هم ما قبولش داریم.
پیش از آنان [اهل] هیچ شهری که آن را نابود کردیم [با دیدن معجزه] ایمان نیاوردند؛ پس آیا اینان ایمان می آورند؟! (انبیا 6)
چه اشکالی دارد واسطه ای باشند برای کسانی که به ایشان توسل میکنند؟!
شما علّت ايمان نياوردن را جويا شديد و پاسخ وجود تعصّب يا تقيه هم احتمالاتي هستند که در اين باب مطرح است؛
اشکالش این است حضرت مسیح با این کار باعث می شود ایمان پیروانش به آیین مسیحیت بیشتر شود و در نهایت ایشان در حال کفر بمیرند ، حال آنکه می توانست به خواب آن کشیش که انجیل را هزار بار خوانده و آن آیه که مژده آمدن پیامبر اسلام را هزار بار دیده و باز به قول شما حتما به خاطر تعصب آن را قبول نمی کند ، بیاید و بگوید اسلام بیاور ای کافر متعصب اسلام بیاور ؛ به جای آنکه به او شفا دادن مردم را یاد بدهد .
یک پارادوکسی هم بین صحبتای شما و آقای هادی وجود دارد ، آن کشیش که به دلیل تعصبش اسلام نیاورده چرا باید کرامت بهش داده شود ؟
اگر کرامات کشیش را رد نکنید تنها نتیجه منطقی این است که بعضی ها هر چند به دنبال حقیقت اند اما در نهایت موفق به کشفش نمی شوند و آن کشیش نه متعصب بوده و نه در حال تقیه بلکه نفهمیده اسلام و تشیع حق است و این همان چیزی است که در پست بالا گفتم .
شما چون هدفتان تخريب دين است و ميخواهيد آن را به کرسي بنشانيد لذا به هيچ جوابي که موافق با آن هدفتان نباشد راضي نخواهيد شد.
هدف همچون ایمان یک حقیقت قلبی است و نمیتوان آن را از روی ظاهر کشف کرد همان طور که در داستان خضر و موسی ، هدف خضر از کشتن بچه خیر بوده اما از دور هدفش را انجام یک جنایت خواهیم دید .
بنابراین بهتر است به جای تهمت زدن به این و آن که اتفاقا در آن دنیا هم عوارض دارد و هم مالیات به امثال بنده که که طبق گفته خودتان چون ایمان یک امر قلبی است و نمیدانید ایمانمان در چه حد است ، پاسخ بدهید .
اين سؤال به چه دليل است؟ طفره رفتن از پاسخ يا منحرف کردن بحث؟
هیچ کدام یک تشبیه است . مسیحیان نیز می توانند ادعا کنند که علمای شیعه به حقانیت دین عیسی پی برده اند اما به دلیل مجازات ارتداد و حفظ جان این امر را مخفی می کنند .
ادّعاي بدون اثبات چقدر راحت است! نه مالياتي دارد و نه عوارضي!
اگر به اعتراضات بزرگان شیعه به مولوی شک دارید نظرات آیات صافی و نوری همدانی از مراجع تقلید درباره مولوی را بخوانید .
اما اگر به کرامات مولوی و سایر عرفا _ که جایگاهشان در نزد علمای شیعه مثل مولوی است _ شک دارید در مورد مولوی منبعم مقدمه کتاب پله پله تا ملاقات خدا تالیف دکتر عبدالحسین زرین کوب بود و سایر عرفا نیز گمان نمیکنم نشنیده باشید .
اشکالش این است حضرت مسیح با این کار باعث می شود ایمان پیروانش به آیین مسیحیت بیشتر شود و در نهایت ایشان در حال کفر بمیرند ، حال آنکه می توانست به خواب آن کشیش که انجیل را هزار بار خوانده و آن آیه که مژده آمدن پیامبر اسلام را هزار بار دیده و باز به قول شما حتما به خاطر تعصب آن را قبول نمی کند ، بیاید و بگوید اسلام بیاور ای کافر متعصب ؛ به جای آنکه به او شفا دادن مردم را یاد بدهد .
یک پارادوکسی هم بین صحبتای شما و آقای هادی وجود دارد ، آن کشیش که به دلیل تعصبش اسلام نیاورده چرا باید کرامت بهش داده شود ؟
بر فرض آمد و گفت؛ آن کشیش مجبور است که اسلام بیاورد، آیا این با اختیار انسانی تناقضی ندارد؟! به نظر شما چرا خداوند اسم حضرت علی را در قرآن صراحتا نیاورده تا شک و شبهه ای باقی نماند و باعث انحراف نشود؟
به نظر شما با ثابت شدن حقانیت مسیحیت حقانیت اسلام هم به تناسب ثابت نمیشه؟ حداقل برای کسانی که با اسلام آشنایی دارند!
و یک مورد دیگ، شما از کجا میدونید آن آیه که مژده ی پیامبر اسلام را میدهد در انجیلی که آن کشیک خوانده وجود دارد؟!
با توجه به صحبت های شما کلا خدا حق ندارد یه کسی جز مسلمانان کمک کند.
[="Navy"]عزيزاني که تلاش ميکنند قضيه کربلائي کاظم را خيلي عادي و طبيعي جلوه دهند، چرا نميتوانند يک نمونه مشابه آن را براي ما نشان دهند؟! اين که اينقدر عادي است![/]
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
سلاماما اسناد ومدارك ميگن :
سنن أبي داود )
4001 حدثنا سعيد بن يحيى الأموي حدثني أبي حدثنا ابن جريج عن عبد الله بن أبي مليكة عن أم سلمة أنها ذكرت أو كلمة غيرها قراءة رسول الله صلى الله عليه وسلم بسم الله الرحمن الرحيم ( الحمد لله رب العالمين الرحمن الرحيم ملك يوم الدين ) يقطع قراءته آية آية قال أبو داود سمعت أحمد يقول القراءة القديمة( مالك يوم الدين ) .تحقيق الألباني :
صحيح الترمذي ( 3107 )احمد میگوید که قرائت قدیمی مالک یوم الدین بوده پس یعنی قرائت جدید و محدثی در دین توسط بعضی افراد مانند مروان حکم ایجاد شده براي.....
( سنن أبي داود )
4000 حدثنا أحمد بن حنبل حدثنا عبد الرزاق أخبرنا معمر عن الزهري قال معمر وربما ذكر ابن المسيب قال كان النبي صلى الله عليه وسلم وأبو بكر وعمر وعثمان يقرءون ( مالك يوم الدين ) وأول من قرأها ( ملك يوم الدين ) مروان قال أبو داود هذا أصح من حديث الزهري عن أنس والزهري عن سالم عن أبيه .همچنين علامه مجلسي ره قرائت مالك را مرجوح دانسته :
علامه مجلسی ره در بحار الأنوار / جزء 82 / صفحة [23]
وفي أخبارنا وردت القراءتان، وإن كان مالك أكثر،
وهذا مما يرجحه ... ترجیح با مالک یو م الدین است .
برادر گرامی آیا شما متنی که بنده قرار دادم را خواندید؟؟ بنده هم گفتم مالک صحیح است! حال با اما اگر نه بلکه با قطعیت قرآنی روایی ادبی و عقلی! نمیدانم دلیل این اما و اگر ها چیست؟
بزرگوار قرائت فوق حد تواتر مسلمانان جهان مالک است! در اين باره دو روايت متعارض از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده كه سه نفر در نقل هر دو شركت دارند، كه در يكى: «كان يقرأ مالك» و در ديگرى «كان يقرأ مَلِك» است، اين دو روايت در دو قرائت يكديگر را نفى نموده و كنار مى زنند، آنگاه چيزى كه باقى مى ماند قرآن است كه بى شك در تمامى نسخه هايش، لفظ «مالك» را تصديق مى نمايد، و در نتيجه لفظ «ملك» كنار نهاده مى شود.
بزرگوار شما اهل سنت هستید؟ اگر آری که بحث را بر روی منابع اهل سنت انجام دهیم اگر خیر پس چرا از منابع اهل سنت برای احتجاج به مطلبی که از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام پاسخ دارد استفاده میکنید؟
وانگهی شما که با یک شخص از اهل عامه صحبت نمیکنید که از منابع آنها استفاده میکنید!! آن هم با آن سیستم عجیب و مضجکی که در مصادر و منابعشان دارند که منحرفان و منافقانی چون عمرو عاص و مغیره بن شعبه و معاویه را صحابی و ثقه میدانند!!
توصیه میکنم در گفتگو با هر شخص و در هر موضوعی از مصادر عامه استفاده نکنید چون برای یک شخص شیعه و محب و پیرو مذهب جعفری منابع و احادیث آنها (جز آنچه موافق قرآن کریم و فرمایش عترت طاهرین علیهم السلام است) ارزش علمی و عملی ندارد!
اما فرمایش خدای سبحان در حفظ بی چون و چرا و کم و کاست قرآن کریم و قرائت فوق حد تواتر مسلمانان جهان در طول تاریخ و روایات فوق حد تواتر اهل بیت علیهم السلام درباره حفظ قرآن کریم و تمسک و تبیین و توضیح آیات قرآن با قرائت فعلی و برتری عقلی و ادبی و لغوی قرائت فعلی بر سایر قرائات دیگر هیچ جای شبهه و قیل و قالی برای قرآن کریم و قرائت آن و استدلال به این آیات باقی نمیگذارد و وجود تعدادی روایت و نظر برخی از علما در برابر مطالب فوق محلی از اعراب ندارد!
اگر نقدی دارید بفرمایید
با تشکر
بسم الله الرحمن الرحیماللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
برادر گرامی آیا شما متنی که بنده قرار دادم را خواندید؟؟ بنده هم گفتم مالک صحیح است! حال با اما اگر نه بلکه با قطعیت قرآنی روایی ادبی و عقلی! نمیدانم دلیل این اما و اگر ها چیست؟
بزرگوار قرائت فوق حد تواتر مسلمانان جهان مالک است! در اين باره دو روايت متعارض از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده كه سه نفر در نقل هر دو شركت دارند، كه در يكى: «كان يقرأ مالك» و در ديگرى «كان يقرأ مَلِك» است، اين دو روايت در دو قرائت يكديگر را نفى نموده و كنار مى زنند، آنگاه چيزى كه باقى مى ماند قرآن است كه بى شك در تمامى نسخه هايش، لفظ «مالك» را تصديق مى نمايد، و در نتيجه لفظ «ملك» كنار نهاده مى شود.
بزرگوار شما اهل سنت هستید؟ اگر آری که بحث را بر روی منابع اهل سنت انجام دهیم اگر خیر پس چرا از منابع اهل سنت برای احتجاج به مطلبی که از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام پاسخ دارد استفاده میکنید؟
وانگهی شما که با یک شخص از اهل عامه صحبت نمیکنید که از منابع آنها استفاده میکنید!! آن هم با آن سیستم عجیب و مضجکی که در مصادر و منابعشان دارند که منحرفان و منافقانی چون عمرو عاص و مغیره بن شعبه و معاویه را صحابی و ثقه میدانند!!
توصیه میکنم در گفتگو با هر شخص و در هر موضوعی از مصادر عامه استفاده نکنید چون برای یک شخص شیعه و محب و پیرو مذهب جعفری منابع و احادیث آنها (جز آنچه موافق قرآن کریم و فرمایش عترت طاهرین علیهم السلام است) ارزش علمی و عملی ندارد!اما فرمایش خدای سبحان در حفظ بی چون و چرا و کم و کاست قرآن کریم و قرائت فوق حد تواتر مسلمانان جهان در طول تاریخ و روایات فوق حد تواتر اهل بیت علیهم السلام درباره حفظ قرآن کریم و تمسک و تبیین و توضیح آیات قرآن با قرائت فعلی و برتری عقلی و ادبی و لغوی قرائت فعلی بر سایر قرائات دیگر هیچ جای شبهه و قیل و قالی برای قرآن کریم و قرائت آن و استدلال به این آیات باقی نمیگذارد و وجود تعدادی روایت و نظر برخی از علما در برابر مطالب فوق محلی از اعراب ندارد!
اگر نقدی دارید بفرمایید
با تشکر
با سلام و احترام
دوست عزیز
به ما میگویند قرائت قرآن کنونی متواتر است
اما مشکلی که وجود دارد علما هستند
علما قرائات دیگر را جایز میدانند
گویی هنوز قرائت متواتر را قبول نکرده اند و شک دارند.
نظر شما چیست؟
به ما گفته اند
خداوند وعده داده که قرآن را حفظ کند
به ما گفته اند قران و قرائت کنونی متواتر است
اکنون کسی نیست بگوید چرا قرائات را جایز میدانند؟
مگر قرآن واحد نبود؟ مگر پیامبر چند قران داشتند تا چند قرائت متفاوت داشته باشند؟ وقتی قبول داریم قرائت ما متواتر است یعنی همین قرائت از رسول خدا ص به ما رسیده. پس جواز قرائات دیگر، چه صیغه است دیگر؟!!!!
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سلام علیکم
با سلام و احترامدوست عزیز
به ما میگویند قرائت قرآن کنونی متواتر استاما مشکلی که وجود دارد علما هستند
علما قرائات دیگر را جایز میدانند
گویی هنوز قرائت متواتر را قبول نکرده اند و شک دارند.نظر شما چیست؟
به ما گفته اند
خداوند وعده داده که قرآن را حفظ کند
به ما گفته اند قران و قرائت کنونی متواتر استاکنون کسی نیست بگوید چرا قرائات را جایز میدانند؟
مگر قرآن واحد نبود؟ مگر پیامبر چند قران داشتند تا چند قرائت متفاوت داشته باشند؟ وقتی قبول داریم قرائت ما متواتر است یعنی همین قرائت از رسول خدا ص به ما رسیده. پس جواز قرائات دیگر، چه صیغه است دیگر؟!!!!
بزرگوار به نظر بنده بیشتر به خاطر روایت زدگی است (البته منکر سنت قطعیه معصومین علیهم السلام نیستم و به نظر بنده اگر کسی منکر احادیث و سنت قطعیه و موافق قرآن کریم و حقیقی شود در حقیقت منکر 10 ها آیه قرآن کریم شده است)
اما متاسفانه برخی از علما بدون توجه به فرمایش خدای سبحان در حفظ بی چون و چرا و کم و کاست قرآن کریم و قرائت فوق حد تواتر مسلمانان جهان در طول تاریخ و روایات فوق حد تواتر اهل بیت علیهم السلام درباره حفظ قرآن کریم و تمسک و تبیین و توضیح آیات قرآن با قرائت فعلی و برتری عقلی و ادبی و لغوی قرائت فعلی بر سایر قرائات متاسفانه به خاطر وجود تعدادی روایت که حتی در صورت صحت سند و صحت استدلال باز هم در برابر قرآن کریم و روایات متواتر اهل بیت علیهم السلام دیگر نقشی نخواهد داشت معتقد به جواز قرائات مختلف و ... شدند
در حالی که حتی اگر بخواهیم به این موضوع مثل یک حکم نگاه کنیم و 4 منبع کتاب و سنت و اجماع و عقل را محور قرار دهیم باز هم نمیتواند نظر آن آقایان مورد تایید باشد!
یک مطلب ساده خدمت شما عرض کنم:
همه میدانیم که روایت ثقلین متواتر است و هم چنین روایات عرض احادیث منسوب به اهل بیت بر قرآن کریم و رد آن روایات در صورت مخالفت با قرآن کریم هم متواتر بلکه فوق حد تواتر است!
حال سوال اینجاست:
اگر ملاک و محور سنجش روایات غلط از صحیح به فرمایش معصومین علیهم السلام قرآن کریم است و از طرفی قرائات قرآن متفاوت است( که میدانیم این تفاوت قرائات معمولا باعث تفاوت معنی میشود) چطور میتوانیم بفهمیم که کدام روایت صحیح و کدام غلط است؟؟؟؟؟؟
چون عملا یک دور به وجود می آید!برای فهم صحت یا عدم صحت روایت به قرآن مراجعه کنیم و برای صحت قرائات یا فهم آیات(البته سوای از تبیین و شرح که آن یک بحث دیگر است) به روایات مراجعه کنیم خوب این یک دور واضح است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نتیجه اش همین اختلاف نظرات و فتاوا و مذاهب و برداشت ها تفسیر ها و ... است!!
نمونه عملی آن در احکام فقهی همان بحثی بود که با شما و جناب استاد صدرا و جناب هادی 99 در تاپیک مسح پا داشتیم(دوستان مراجعه کنند: http://www.askdin.com/showthread.php?p=811468#post811468)
دقیقا همین مشکل در 10 ها مسئله و حکم فقهی و تفسیری و حدیثی و فلسفی و کلامی و عقیدتی و... وجود دارد!(که اگر خواستید یا دیگر دوستان بخواهند مطرح میکنم)
نکته پایانی اینکه: (( نحوه ی قرائت قرآن، تنها یک گونه است نه چند گونه!! و آن هم تنها به وسیله ی قرآنی که خدای تعالی، خود آن را حفاظت فرموده و در دسترس مردم قرار داده، میسّر است؛ و نام این قرائت قرآن نیز «قرائت به روایت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از خدای متعال» است، اگرچه به نامی دیگر مشهور شده؛ ولی خدای سبحان با حفص و عاصم، قرآن و قرائتش را حفظ نکرده، بلکه با قدرت لایزال خویش، خود محافظ قرآن و نحوه ی قرائت آن بوده و خواهدبود. ))
به این کلیپ صوتی توجه کنید: http://www.forghan.ir/darsname/inside/4/779/%D8%A8%D8%AD%D8%AB%DB%8C_%D8%A8%D8%A7_%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%B4%D8%A8%DB%8C%D8%B1%DB%8C_%D8%B2%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C_
و به این منبع هم مراجعه کنید: http://www.albalaq.com/post/57.htm
با تشکر اگر فرمایشی دارید بفرمایید