به گناه عادت کرده ام!

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به گناه عادت کرده ام!
سلام،خسته نباشید. من 30 سالمه،درسته که 20 سال شاید بیشتر هست ک چند گناه کبیره رو دارم همین طور ادامه میدم،البته نماز و روزه هام همه سر جاش هست.ببینید من گناه کردم تا دلتون بخواد،گناهان کبیره ای هم انجام دادم خیلی،دل شکستم و بی احترامی ب پدر و مادر ک هنوزم گاهی اوقات ادامه داره ب خصوص ب مادر ک وقتی منو عصبانی میکنه. حق الناس هم ک دارم. هربار توبه کردم اما باز توبه رو شکستم. تو زندگیم خیلی مشکل افتاده. اصلا هرچی خدا رو صدا میکنم جواب نمیده،نذر میکنم جواب نمیده،ب اهل بیت علیهم السلام قسم میدم جواب نمیده،ب ائمه علیهم السلام توسل میکنم جواب نمیده،الان مدت هاست ک مشهد هم نمیتونم برم،فقط یه بار کوچیک بودم رفتم،قم هم نرفتم. یعنی اصلا توفیق نمیشه تا برم. خلاصه بهتون بگم من وقتی میبینم از ته دل دعا میکنم اما خدا جواب نمیده خب پیش خودم فکر میکنم ک خدا منو دوس نداره وگرنه این همه التماس کردم هیچی ب هیچی در صورتی ک داستان گناه کاران نظیر شعوانه یا کسانی دیگه رو میخونم و میبینم ب اونا چ عنایتی شده با اون همه کارا،دیگه کلا اصلا نابود میشم ک خدا جواب منو نمیده. ب خاطر همون باز گناه میکنم. توبه هم فایده نداره،چون ب گناهان عادت کردم نمیتونم زیاد دووم بیارم. میخوام از خونه بزارم برم بی خبر و ب مشهد برم شاید آقا حاجت من رو داد. دیگه خسته شدم واقعا خسته شدم. دیگه چقدر باید التماس کنم چقدر باید بدبختی بکشم؟ چرا خدا ب من توفیق نمیده؟ ببینید یه مشکل دیگه ای هم دارم،من قبلا با رفیقام خوب بودم اما الان اصلا ب خاطر خودم نمیخوام با بعضی از اونا حرف بزنم و بگردم،اصلا میبینم اونا رو باعث عذاب من میشن و مقصر اونا نیستنا مقصر خودم هستم،اصلا میخوام تنها باشم اینطوری بیشتر راحت هستم،آیا این گناهه ک با اونا حرف نزنم؟ ببینید شما رو ب خدا یه راه حل یه کمکی کنید واقعا دارم نابود میشم اصلا ناامیدی منو گرفته خیلی زیاااااااااااااد. بعدشم من نمیتونم زیاد ب اعمال مستحب برسم آیا حتما خدا از ما خواسته مستحبات رو انجام بدیم؟ ببینید من نمیتونم آهنگ غمگین گوش ندم آیا این گناهه؟ ازتون خواهش میکنم ب من کمک کنید تا نجات پیدا کنم،شما رو ب خدا این پیام منو با دقت بخونید و ب سوالات من جواب بدید و راهنمایی کنید منو. دارم کم میارم دیگه و دارم از همه چیز و همه کس ناامید میشم. دیگه خسته شدم.  ب دادم برسید. التماستون میکنم
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد حافظ
اصلا هرچی خدا رو صدا میکنم جواب نمیده
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت شما؛ ما فکر می‌کنیم جواب دادن خدا مثل جواب دادن ما به همدیگر است در حالیکه اینطور نیست؛ جواب خدا به شما به این نیست که مثلا حال خوش به شما داده بشه یا مثلا حاجت شما برآورده بشه؛ جواب خدا به این است که شما با اختیار و اراده خودتون -یعنی اختیاراً- به کمال خودتون نزدیک شوید؛ کمال شما نزدیک شدن به خداست؛ چون خدا کمال بی‌نهایت است و ما هم بی‌نهایت طلبیم. چه بسا حال خوش، شما را از این کمال دور کند؛ مثلا چون دچار عُجب و غرور می‌گردید از خداوند دور می‌شوید -یعنی از همین‌جایی که هستید عقب‌تر خواهید رفت؛ چه بسا برآورده شدن حاجت، شما را از قرب به حق دور کند کما این که در بیشتر موارد همین طور است. شاید بگویید حاجت من از مقوله امور حلال و مشروع است و به هیچ وجه خلاف شرع و دین نیست؛ ولی قرار نیست هر چه که حلال است به سود و مصلحت شما هم باشد. ثروت برای عده‌ای غفلت‌زا ست در عین حال که برای عده‌ای دیگر، غفلت‌زداست این خداست که می‌داند شما از کدام نوع و دسته‌اید. بهتر است بدانید این که خدا را صدا می‌زنید همین صدا زدن، پاسخ خداست؛ پس جلوتر  و خیلی سریع‌تر از آنچه که شما فکرش را می‌کنید پاسخ را گرفته‌اید منتهی اینقدر این فاصله کم و ناچیز است شما گمان می‌کنید پاسخی مشت‌پر کن نگرفته‌اید. دقت داشته باشید با آنچه که در این دنیا عادت کرده‌اید با خدا مواجه نشوید؛ مثلاً عادت کرده‌ایم تا کسی را صدا می‌زنیم؛ جواب بله از او بشنویم ولی لازم است که این عادت‌ها را در مورد خدا جاری نکنیم. این که به شما اجازه داده شده که به همین مقدار با خدا رابطه داشته باشید، بزرگترین نعمت و عطیه است؛ شما تصور کنید کسی دستهایش آلوده باشد و آب هم نداشته باشد؛ حال روز این شخص چگونه است نسبت به کسی که در کنار دریاست و هیچ غمی بابت آلودگی دست و صورتش ندارد چون در کنار آب دریاست و هر بار که آلوده شد خود را در آن شستشو می‌دهد.
من وقتی میبینم از ته دل دعا میکنم اما خدا جواب نمیده خب پیش خودم فکر میکنم ک خدا منو دوس نداره وگرنه این همه التماس کردم هیچی ب هیچی در صورتی ک داستان گناه کاران نظیر شعوانه یا کسانی دیگه رو میخونم و میبینم ب اونا چ عنایتی شده با اون همه کارا،دیگه کلا اصلا نابود میشم ک خدا جواب منو نمیده.
آیا واقعا بین شما و کسانی که مورد عنایت ویژه‌ی خدا قرار گرفته‌اند و شما داستان‌هایشان را مطالعه کرده یا شنیده‌اید  شباهت برقرار است؟ آنچه که شما را با آن «دیگران» شبیه می‌سازد ظاهر شما نیست آنچه که موجب می‌گردد شما خودتان را با آن «دیگران» مقایسه کنید اشتراک در گذشته‌ی سیاه و تاریک نیست تنها اگر آنچه که در درون آنها هنگام توبه گذشته در شما هم رخ می‌دهد شما حق دارید این گونه مطالبه کنید که چرا به آنان چنین تحفه‌ای داده شد ولی به من داده نشد! توبه همه کسانی که شما از آنها یاد کردید از جنس توبه نصوح است یعنی به نقطه‌ای رسیدند که دیگر نمی‌توان در نیت آنها بویی از برگشت به افکار و اعمال گذشته پیدا کرد. رفتار پس از توبه، بهترین علامتی است که با آن بفهمیم توبه‌ای که کردیم، از کدام مدل است. آنگاه خودتان را به جای خدا بگذارید؛ خدایی که از نهایی‌ترین لایه‌ی قصد باطنی ما از توبه باخبر است چگونه با چنین کسی که قصد نهایی‌اش بریدن مطلق از گناه نیست رفتار خواهید کرد؟! در برخی موارد شخص به خاطر گرفتن حاجتی که برای رسیدن به آن حاضر به انجام هر کاری هست و می‌داند کسی جز خدا نمی‌تواند آن را برآورده کند، از طرفی گناهان خود را مانعی برای درخواست آنها از خدا می‌بیند و لذا توبه می‌کند؛ اما این توبه، به جهت خسته شدن و تنفر از خود گناه نیست بلکه به هدف رسیدن به خواسته و حاجت خود است. چنین توبه‌ای ظاهرش توبه است اما باطنش، کلاه گذاشتن سر خدا و فریفتن خداست؛ چون در ته دلش اینگونه محاسبه می‌کند که من اگر چه آن گناه را دوست دارم -چون واقعا لذت بخش است- ولی چون فعلا می‌خواهم به حاجتم برسم و آن گناه مانع استجابتش شده؛ به صورت ظاهری، موقتا رابطه خودم را با آن گناه رابطه گرگ و میش وانمود می‌کنم تا خدا دلش به حالم بسوزد و حاجتم را بدهد آنوقت هم که حاجتم را گرفتم بالاخره یه کاریش می‌کنیم ...! ما گمان می‌کنیم خدا مانند همه کسانی است که با ما در ارتباط اند و از قصد و نیتی که در دل ما نهفته است خبر ندارند خدا هم بی‌خبر است. تازه ما به جای آن که از توبه خودمان توبه کنیم در عوض منتظر باز شدن درهای آسمان هستیم تا ملائکه بر ما نازل شوند و ناز ما را بخرند. پس یکی از راه‌های علاج توبه کردن از توبه است چون توبه ناخالص در خور معبود ما نبوده بلکه اهانتی به او خواهد بود.