تاریخچه مذهب تشیع
تبهای اولیه
با سلام
وان من شیعته لابراهیم
محدثین ومورخین شیعه و سنی معترفند که در زمان رسول خدا(ص) لقب شیعه از زبان مبارک رسول الله (ص) به پیروان امام علی (ع) اطلاق گردید و تعدادی از اصحاب به شیعه علی ملقب بودند :
http://www.askdin.com/thread19896.html#post232065
بزرگترین رجالی عامه ذهبی میگوید :
وان الارض لله يورثها من يشاء من عباده والعا قبة للمتقين
http://javdan.blogfa.com/
باسلام و احترام
مدتی است که در خصوص نوپیدا بودن مذهب تشیع سخنانی شنیده می شود . گروهی با انگیزه های شیعه ستیزی ادعا می کنند مذهب شیعه در دویست سیصد سال اخیر طراحی و ارائه شده است .
نیاز به دلایل خوب برای پاسخگویی به یکی از این مدعیان دارم . لطفا" راهنمایی نمایید.
با سلام
خیلی از مخالفان و منکران ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، بر این باورند که مدتها بعد از ظهور اسلام، مذهب تشیع تاسیس گردید. (و به قول خودشان، عبدالله بن سبأ یهودی، بانی و مؤسس مذهب شیعه است).
اینان حتی به کتابهای خود مراجعه نمی کنند و ببینند که پیامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) ده ها حدیث درباره ی شیعیان امیرالمؤمنین و اهل بیت (علیهم السلام) فرموده است.
در اینجا به نیت چهارده معصوم (علیهم السلام) چهارده حدیث از کتب اهل سنت که پیامبر (صلى الله عليه وآله) به علی (علیه السلام) و شیعیانش بشارت داده است را ذکر کرده ام.
1- جلال الدین السیوطی در تفسیر خود «الدر المنثور» از جابر بن عبد الله انصاري که از کبائر صحابه خاتم الانبياء بوده نقل مي نمايد که جابر گفت در خدمت رسول اکرم بوديم که علي بن ابي طالب وارد شد پيامبر فرمود: «والذي نفسي بيده ان هذا و شيعته هم الفائزون». یعنی: « قسم به او كه جان من در دست اوست، این (علی) و شیعیان او، رستگاران روز قیامت هستند». (الدر المنثور ج6 ص 379 )
2- و نیز در همان تفسیر ( الدر المنثور ج 8 ص 589) از ابن عباس (حبر امت) نقل شده است: هنگامیکه آیه ی 7 سوره بینه { إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ } نازل شد، پیامبر ( صلى الله عليه وآله ) به امیرالمؤمنین علی -علیه السلام - فرمود: «هو أنت وشيعتك يوم القيامة راضين مرضيين». (النهاية ابن الأثير ج 4 ص 106 اللمعة البيضاء، ص413، حديث 1125 ; شواهد التنزيل، ج 2، ص459 ; المناقب، ص265، حديث 247 )
3- ابن حجر در باب 11 صواعق و نيز علامه سمهودى در جواهر العقدين از «حافظ جمال الدين محمد بن يوسف زرندى مدنى» نقل مى كند كه: چون آيه مذكور نازل گرديد، پيغمبر اسلام خطاب به على (ع) فرمود: «يا عليّ هو أنت و شيعتك، تأتي أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين و يأتي أعداؤك غضباناً مقمحين قال يا رسول الله و من عدوّي؟ قال: من تبرأ منك و لعنك» یعنی : ««يا على! تو و شيعيانت خير البريه هستيد.
روز قيامت تو و شيعيانت در حالى كه از خدا راضى و خدا هم از شما راضى است، مى آييد و دشمنان تو با حالتى خشمناك كه دستهايشان به گردنشان بسته مى باشد، خواهند آمد.
آنگاه اميرالمؤمنين (ع) پرسيد دشمن من كيست؟ فرمود: كسى كه از تو بيزارى مى جويد و تو را لعن مى نمايد». (ينابيع المودة لذوي القربى، ج 2، صص357 و 452 ; النهاية، ج 3، ص276 به نقل از الغدير، ج 3، ص78 )
4- پیامبر (ص) فرمود : «أي عليّ ألم تسمع قول الله تعالى: (إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ) هم أنت و شيعتك و موعدي و موعدكم الحوض إذا اجتمعت الأمم للحساب تدعون غرّاً محجّلين» یعنی «يا على! آيا آيه شريفه (كسانى كه ايمان آورده اند و صاحبان عمل صالح و خير البريه...) را نشينده اى؟ به درستى كه آن ها «شيعيان» تو مى باشند و وعده گاه من و شما در روز قيامت، كنار حوض كوثر خواهد بود. همان روزى كه خلايق، براى رسيدگى به حساب گرد آيند، شما را نيز بخوانند، و شما روسفيد خواهيد بود و شما را پيشواى روسفيدان صدا زنند.» (این حدیث را ابو المؤيد موفق بن احمد خوارزمى در مناقب حاكم ابوالقاسم عبيدالله بن عبدالله الحسكانى در كتاب «شواهد التنزيل لقواعد التفضيل»، محمد بن يوسف گنجى شافعى در «كفاية الطالب» و سبط ابن جوزى حنفى در «تذكرة الخواص و در ينابيع المودة لذوى القربى، ج 1، ص125 و ج 2، ص357 آمده است)
5- ابن حجر در صوائق از ام سلمه و از قول پیامبر روایت کرده است که پیامبر (صلى الله عليه و آله) به حضرت علی(علیه السلام) فرمود: «يا علي أنت وأصحابك في الجنة, أنت وشيعتك في الجنة» یعنی : «تو و يارانت در بهشت جاي داريد، و شيعة تو در بهشت سکني گزينند» (الصواعق ص 161 و نیز در تاريخ بغداد 12/289 )
6- و زمخشری در کتاب خود (ربيع الابرار) ذکر کرده است که پیامبر فرمود «يا علي اذا کان يوم القيامة اخذت بحجزة الله، وانت اخذت بحجزتي، واخذ ولدک بحجزتک وأخذ شيعة ولدک بحجزتک وأخذ شيعة ولدک بحجزهم فنريَ اين يؤمربنا؟». یعنی : « اي علي! وقتي روز قيامت به هم رسد من دامنِ خدا را مي*گيرم، و تو دامن و بند کمر مرا، وفرزندان تو دامنِ تو را، و شيعة فرزندان تو دامنِ آنها را؛ آنگاه در انتظارِ آن خواهيم بود که دستور دهند ما را به کجا برند».
7- احمد در مناقب و ابن حجر در صواعق ص 161 نقل کرده اند که پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمود: «أما ترضى أنك معي في الجنة وشيعتنا عن إيماننا وشمائلنا». یعنی : « آیا به این راضی نیستی که با من در بهشت باشی و شیعیانمان در سمت چپ و راست ما قرار گیرند؟ ».
8- مغازلی به سند خود از انس بن مالك روایت کرده است که پیامبر (صلى الله عليه وآله ) فرمود: «يدخلون من أمتي الجنة سبعون ألف لا حساب عليهم, ثم التفت إلى علي فقال: هم شيعتك وأنت أمامهم» یعنی : «از امت من هفتاد هزار نفر وارد بهشت می گردند که حساب و باز پرسی در مورد آنها به عمل نمی آيد». آنگاه رو کرد به علی(ع) و فرمود: « اينان شيعيان تو هستند و تو امام و رهبر آنها می باشی». (مناقب المغازلي : 293).
9- پیامبر می فرمایند: « إذا كان يوم القيامة دعي الناس بأسمائهم واسماء أمهاتهم , إلا هذا ـ يعني علياً ـ وشيعته , فانهم يدعون بأسمائهم واسماء آبائهم لصحة ولادتهم» یعنی رسول خدا فرمودند: چون قیامت بر پا گردد تمام مردم با اسمهاى خودشان و اسمهاى مادرانشان خوانده مىشوند، مگر این (مقصود امیر المؤمنین است) و شیعیان او. (مروج الذهب ج 2 ص 51 و ج3 ص 7).
10- پیامبر (صلى الله عليه وآله) به حضرت علی (عليه السلام) فرمود : « ياعلي، إن الله قد غفر لك و لذريتك و لولدیك و لأهلك و لشيعتك و لمحبي شيعتك» یعنی «ای علی! همانا خداوند تو را و ذریّه ات را و پدر و مادرت را و خانواده ات را و شیعیان و پیروانت را و محبین شیعیانت را بخشیده است». (الصواعق : 161 و 232 و 235) .
11- پیامبر (صلى الله عليه وآله) فرمود : « يا عليّ ، إن أول أربعة يدخلون الجنة : أنا و أنت و الحسن و الحسين و ذرارينا خلف ظهورنا و أزواجنا خلف ذرارينا و شيعتنا عن أيماننا و عن شمائلنا » یعنی : «یا علی! اولین چهار نفری که وارد بهشت می شوند، من و تو و حسن و حسین هستیم و سپس ذریهٔ ما و پس از آنها همسران ما هستند و شیعیانمان در طرف راست و چپ ما قرار دارند.» (المعجم الكبير للطبراني ج1 ص 319 ح 950 , تاريخ دمشق لابن عساكر ج 5 ص 543 , الصواعق : ص 161 , مجمع الزوائد ج 9 ص 131) .
12- در کفایة الطالب، ص135، و در مجمع الزواید ج 9 ص 131 آمده است که حضرت رسول (ص) به امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «انت اول داخل الجنة من امتی وان شیعتک علی منابر من نور مسرورون مبیضة وجوههم حولی ,اشفع لهم فیکونون غدا فی الجنة جیرانی» یعنی : تو نخستین کسی از امت من هستی که وارد بهشت می شوی و شیعیان و پیروانت بر منبرهایی از نور، شاد و خرم، با صورت هایی سفید و نورانی، گرداگرد من خواهند بود. من شفاعتشان را می کنم و آنها فردا، در بهشت برین، همسایگانم می باشند».
13- حاکم در مستدرکش، ج 3 ص 160، و ابن عساکر در تاریخش، ج4 ص318، و محب الدین در ریاضش، ج2 ص253، و ابن الصباغ در فصولش، ص 11 نقل کرده اند که رسول خدا (ص) فرمود: «انا الشجرة و فاطمة فرعها و علي لقاحها و الحسن و الحسین ثمرتها و شیعتنا ورقها» یعنی: من اصل درختم و فاطمه فرع آن و علی لقاح آن و حسن و حسین میوه های آن و شیعیانمان برگهای آنند.»
14 - رسول خدا (ص) فرمود: «انگشتان خود را با انگشتری عقيق بيارائيد زيرا عقيق نخستين سنگی است که برای خدا به وحدانيت٫ برای من به نبوت٫ برای علی به وصايت و خلافت ، برای فرزندانش به امامت و برای شيعيان علی به بهشت گواهی داده است». ( مناقب المغازلی ص281 )
با سلام (و به قول خودشان، عبدالله بن سبأ یهودی، بانی و مؤسس مذهب شیعه است).
در مورد عبدالله بن سبأ، ضرب المثل مشهوري است که ميگويند:
آدم دروغگو، هميشه کم حافظه است.
اينها آمدند براي اين که مقابله با فرهنگ نوراني شيعه بکنند،داستان يا اسطوره و افسانه عبدالله بن سبأ را جعل کردند و در رابطه با زندگينامه او، کتابهاي معتبر اهل سنت، دچار تناقضگويي شدهاند.
مثلا آقاي طبري - که از مورخان بنام اهل سنت است و ذهبي از او به عنوان امامِ در تاريخ و تفسير نام ميبرد - وقتي به زندگينامه عبدالله بن سبأ ميرسد، ميگويد:
کان عبدالله بن سبأ يهوديا من أهل الصنعاء و أمه سوداء.
عبدالله بن سبأ، يهودي بود از اهل صنعاي يمن و مادرش، يک سياهپوست بود.
آقاي عبد القاهر بغدادي - از استوانههاي کلامي اهل سنت - ميگويد:
آقاي عبدالله بن سبأ، يهودي است و اهل حيره عراق است.
يعني يکي ميگويد براي عراق است و ديگري ميگويد که براي يمن است. فاصله ميان عراق و يمن، إلي ما شاء الله است.
همچنين آقاي محمد ابو زهره - که از او تعبير به امام ميکنند و از شخصيتهاي بلند آوازه اهل سنت در عصر حاضر است - ميگويد:
کان يهوديا من الحيرة أظهر الإسلام.
عبدالله بن سبأ يهودي بود و از حيره عراق بود.
برخي ميگويد که ايشان اهل روم بوده است. حتي برخي در محل زندگي عبدالله بن سبأ، گرفتار تناقضگويي شدهاند.
اينکه ايشان در چه زماني ظهور کرده است؟ آقاي طبري ميگويد:
يهودي بود و در زمان عثمان، به ظاهر مسلمان شد و مردم را عليه عثمان تحريک کرد و منجر به قتل عثمان شد.
آقاي عبد القاهر بغدادي ميگويد:
عبدالله بن سبأ، يهودي بود و در زمان علي بن أبي طالب مسلمان شد.
الفرق بين الفرق لعبد القاهر البغدادي، ص15
اما در مورد عقائد عبدالله بن سبأ از ديدگاه علماي اهل سنت، آقاي اسفرايني ميگويد:
إنه کان يؤمن أن عليا نبي.
عبدالله بن سبأ معتقد بود که علي بن أبي طالب، نبي است.
آقاي عبد القاهر بغدادي ميگويد:
ثم يؤمن بأنه إله.
عبدالله بن سبأ، معتقد بود که علي، خداست.
آقاي شهرستاني - از استوانههاي کلامي اهل سنت - ميگويد:
کان يؤمن بأن عليا ليس إله کاملا، بل حلّ به جزء الألوهية.
معتقد بود که علي بن أبي طالب، خداي کامل نبود، بلکه بخشي از الوهيت در او حلول کرده بود..
باز هم آقاي عبد القاهر بغدادي ميگويد:
کان يؤمن بأن عليا وصي النبي.
عبدالله بن سبأ عقيده داشت که علي بن أبي طالب، وصي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.
آقاي شهرستاني و ايجي ميگويند:
عبدالله بن سبأ معتقد بود که علي از دنيا نرفته است و درون ابر زندگي ميکند و رعد و برقي که شما ميشنويد، صداي علي است و روزي خواهد آمد و دنيا را پر از عدل و داد ميکند.
آقاي طبري - سازنده افسانه عبدالله بن سبأ - ميگويد:
کان ينادي بأن النبي سيرجع لا عليا.
کسي که در رجعت برميگردد، علي نيست و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است.
شما ببينيد! اين تناقضهايي است که درباره عبدالله بن سبأ دارند. يکي ميگويد که سازنده مذهب شيعه بوده است و يکي ميگويد که معتقد بود که حضرت علي (عليه السلام) خداست و يکي ميگويد که معتقد بود که حضرت علي (عليه السلام)، پيامبر است و يکي ميگويد که معتقد بود که حضرت علي (عليه السلام)، همان حضرت مهدي (عليه السلام) است و در ميان ابرها زندگي ميکند. خود اين آقايان، درباره عبدالله بن سبأ به يک نقطه مشترکي نرسيدند.
يکي ميگويد که در سال 30 هجري در زمان عثمان، مسلمان شد.
آقاي طبري در جاي ديگر ميگويد که در سال 33 هجري مسلمان شده است. آقاي إبن اثير ميگويد که در سال 27 هجري مسلمان شده است.
اينها نشان ميدهد که چون اين افسانه، واقعيت ندارد، هر روز فکري ميکنند و يک چيزي بر اين افسانه ميافزايند، لذا دچار فراموشي ميشوند و نميدانند که قبلا چه نوشتهاند. اين تناقضگوييها دلالت ميکند بر اينکه اين مسائل و افسانهها، دروغ و جعلي و ساختگي است و همان انگيزههاي سهگانه ذکر شده، براي جعل افسانه عبدالله بن سبأ حاکم است. سيد محمد حسيني قزويني