ترسیدن از مرگ و آخرت؛ و راههای درمان آن
تبهای اولیه
باسلام
من خییلی از مرگ و از روز قیامت بخصوص عذاب هایی که بخاطر خشم خداست می ترسم .می خواستم بدونم آیا ترسم طبیعی است ؟و چی کار می تونم بکنم که از ترسم کم بشه ؟البته اگه ترسیدن در این باره بده.
[FONT=microsoft sans serif]یکی از ویژگی هایی که برای مومنان مطرح می شود همین ترس از عذاب وقیامت است چرا که این ویژگی با توجه به میزان معرفت اشخاص کم رنگ یا پر رنگ می شود.ترس مومنان از قیامت در واقع ترس از عمل خودشان است نه ترس از عدالت خداوند.کسانی که به ایات الهی یقین دارند وآیاتی همچون «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ* وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ» را ملاک کار وزندگی دنیایی خویش قرار می دهند طبیعتا نسبت به قیامت وحسابرسی ،ترس دارند چرا که نتیجه ی ایمان به این دادگاه ترس وخوف خواهد بود. البته این ترس ترس مذمومی نیست به شرطی که حالت آنها بین خوف ورجا باشد یعنی در عین حالی که ترس از قیامت دارند به آن میزان امید به عفو و بخشش پروردگار داشته باشندمهمترین دستور برای زایل شدن ترس ،پاکی عمل است که در قران وروایات به آن سفارش شده ایم.
[FONT=microsoft sans serif]امام صادق عليه السلام به عبداللّه بن جندب مى فرمايند:
يَا ابْنَ جُنْدَبٍ يَهْلِكُ الْمُتَّكِلُ عَلَى عَمَلِهِ وَ لايَنْجُو الْمُجْتَرِئُ عَلَى الذُّنُوبِ الواثِقُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ. قُلْتُ: فَمَنْ يَنْجُو؟ قالَ: الَّذينَ هُمْ بَيْنَ الرَّجاءِ وَ الْخَوْفِ كَأَنَّ قُلُوبَهُم فى مَخْلَبِ طائِرٍ شَوْقاً إِلى الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعَذابِ. «1»
اى پسر جندب! هر كه بر عمل خود تكيه داشته باشد هلاك مىشود و آن كس كه بى باكانه گناه مى كند و دل به رحمت خدا بسته است، نجات نخواهد يافت.
عرض كردم: پس چه كسى نجات مى يابد؟ فرمود: كسانى كه بين اميد و ترس مثل اين كه دلهايشان در چنگال پرنده اى است به واسطه اشتياقى كه به پاداش و ترسى كه از كيفر دارند. [FONT=microsoft sans serif]
«ترس» حالتى انفعالى است که ما در برابر تهديد، خطر يا ضرر از خود بروز مىدهیم. بنابراین ترس از آن نظر كه به صورت واكنش طبيعى و غير ارادى در انسان ظاهر مىشود، رفتارى غير اختيارى و غير ارادى است ولی آنچه که مهم است هدف ترسیدن می باشد در مواردى كه نتيجه و هدف درست ومناسبی براى ترس وجود دارد، تقويت و ايجادآن مطلوب است بنابراین ترس از خدا وقیامت وعذاب جهنم به دليل ثمرات و نتايج فراوان دنيوى و اخروى ، نه تنها مطلوب، كه لازم و ضرورى است. یکی از فواید ترس از عقوبت الهی ، انجام وظايف و عبادات است
در زندگى فردى، اجتماعى، دنيوى و اخروى، محرك اصلى در بيشتر رفتارها و اعمال انسانْ ترس است براى خداباوران و معتقدان به جهان آخرت، همچنين ترس از سختىهاى شب اول قبر و عذاب جهنمْ می تواندمحرك بسيارى از رفتارهای درست باشد.
بنابراین تقویت ایمان وبالا بردن معرفت وتلاش در جهت انجام واجبات وترک محرمات بهترین راهکار برای ایجاد تعادل وقرار گرفتن بین حالت خوف ورجا می باشد.
[FONT=microsoft sans serif]
1 بحار الأنوار: 75/ 280، باب 24، حديث 1؛ تحف العقول: 302.[FONT=microsoft sans serif]
باسلام
من خییلی از مرگ و از روز قیامت بخصوص عذاب هایی که بخاطر خشم خداست می ترسم .می خواستم بدونم آیا ترسم طبیعی است ؟و چی کار می تونم بکنم که از ترسم کم بشه ؟البته اگه ترسیدن در این باره بده.
در ديدگاه اسلام ترس از مرگ به دو قسم ترس ممدوح و ترس مذموم تقسيم ميشود؛ اسلام، فكر و ترس از مرگ را در جاي خويش نيكو شمرده است چون چه بسا ياد و ترس از مرگ انسان را از بسياري خطرات مادي و معنوي ايمن نگاه ميدارد.
آنچه كه اسلام به مخالفت از آن برخواسته است ترس جاهلانه از مرگ و عواملي كه سبب ترس مذموم از مرگ ميشود است
عوامل ترس از مرگ
می توان عوامل ترس از مرگ را به دو نوع طبیعی و غیر طبیعی تقسیم کرد. عامل طبیعی مرگ، ریشه در انس و الفت انسان با عزیزان خویش مانند همسر، فرزند، دوستان و ... دارد، گسستن از این انس و الفت به طور طبیعی در هر انسانی موجب نگرانی و رنج خواهد بود[1]
عمده ترین عوامل ترس و نگرانی غیرطبیعی از مرگ عبارتند از:
1. ناآگاهی از حقیقت مرگ:
از عوامل مهم ترس از مرگ آن است که انسان از حقیقت مرگ، که انتقال از سرای فانی به سرای باقی است، غافل باشد و چنین پندارد که با مرگ هستی او پایان می پذیرد بسیارى از مردم مرگ را به معناى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مىکنند. بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد. اگر انسان مرگ را به این معنا تفسیر کند، حتماً از آن گریزان خواهد بود..
طبیعی است که چنین انسانی که به صورت فطری خواستار بقا و زندگی جاودان است، از فرا رسیدن مرگ در هراس خواهد بود. كه اين حب خلود و بقا از حب ذات نشات ميگيرد. تعالیم اسلام با تشریح حقیقت مرگ به مبارزه با این عامل برمی خیزد. اسلام مرگ را تولدی تازه معرفی می کند که از رهگذر آن، انسان عالم فانی و گذرا را ترک می گوید و به جهانی باقی و جاودان گام می نهد.
امام هادی(علیه السلام) به یکی از یاران خویش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بیتابی کرده و می گریست، فرمود: «یا عبدالله تخاف من الموت لانک لاتعرفه»
ای بنده خدا، تو از مرگ می ترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمی شناسی[2]
همچنین وقتی از امام جواد(ع) در مورد ترس مسلمانان آن زمان از مرگ سوال شد، فرمودند:
«لانهم جهلوه فکرهوه و لو عرفوه و کانوا من اولیاء الله عز و جل لاحبوه و لعلموا ان الآخرة خیر لهم من الدنیا » چون بدان جهل دارند پس آن را ناخوشایند می دارند، و اگر آن را می شناختند و از دوستان خداوند بودند بدان محبت می ورزیدند و می دانستند که آخرت برای آنان از دنیا بهتر است[3]
بنابراین راه وحشت نداشتن از مرگ این است که انسان معتقد باشد که مرگ پا نهادن به یک جهان وسیع است و به هیچ وجه پایان زندگى نیست. از سوى دیگر به وظایف شرعى خود عمل کند و به رحمت واسعه امیدوار باشد. خدا را نسبت به بنده خود مهربان تر از مادر به فرزندش بداند. متوجه این مسئله باشد که همه از او بیم و بازگشت مان به سوى او است و او مطمئناً آفریده خود را دوست دارد.
در این صورت نه تنها از مرگ نمىترسد، بلکه آن را دوست خواهد داشت و به آن عشق ورزید.
امیرمؤمنان (ع) فرمود:
«به خدا سوگند! فرزند ابى طالب علاقهاش به مرگ بیش تر است از کودک شیرخوار به پستان مادر».[4]
امام سجاد (ع) فرمود: «مرگ براى مؤمنان مانند کندن لباس چرکین و پرحشرات است، و گشودن غل و زنجیرهاى سنگین، و تبدیل آن به فاخرترین لباسها و خوشترین عطرها و راهوارترین مرکبها و مناسبترین منزلها». [5]
پيامبر اكرم عليه الصلاه فرمود: «انما تنتقلون من دار الي دار» همانا شما از خانه اي به خانه اي ديگر ميرويد[6]
امام حسین (ع) در کربلا هنگام شدت گرفتن جنگ در باره حقیقت مرگ به اصحاب خود فرمود: «شکیبایى کنید اى فرزندان مردان بزرگوار، مرگ تنها پلى است که شما را از ناراحتىها و رنجها به باغهاى وسیع بهشت و نعمتهاى جاودان منتقل مىکند. کدام یک از شما از انتقال یافتن از زندان به قصر ناراحتید؟ اما نسبت به دشمن شما همانند این است که شخصى را از قصدى به زندان و عذاب منتقل کنند. پدرم از رسول خدا (ص) نقل فرمود: دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است . مرگ پل آنها به باغهاى بهشت و پل اینها به جهنم است»
[1] سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، موسسه سیدالشهدا، چاپ اول، 1369، ج9، ص215
[2] شیخ صدوق، معانی الاخبار، بیروت، موسسه الاعلمی، ص290، ح9.
[3] همان، ح8.
[4] نهج البلاغه، خطبه 5
[5] تفسیر نمونه، ج 22، ص 262
[7] بحار الانوار ج6 ص280
[8] تفسير نمونه ج 22 ص 263]
ادامه دارد
ادامه دارد
2. دلبستگی شدید به دنیا:
یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، عشق به زندگي و دلبستگی شدید به دنیاست به گونه ای که از آخرت خویش کاملا غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد. چنین انسانی برای بهره مندن شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و همواره از فرا رسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر می برد، زیرا چنین می پندارد که مرگ پایان بخش تمام لذت ها و کامیابی های اوست و او را از علایق و دلبستگی هایش، برای همیشه جدا می سازد.
علي عليه السلام ميفرمايد:
«و اعلموا أنَّه ليس من شيء الاّ و يكاد صاحبه يشبع منه و يملُّه الاَّ الحياة فانَّه لا يجد في الموت راحة»؛
توجّه كنيد كه انسان سرانجام همه لذّتهاي دنيا سير ميشود، جز لذّت زندگي؛ براي اين كه هيچ كس در مرگ آسايش نميبيند.»[1]
کسى خدمت پیامبر (ص) عرض کرد: چرا مرگ را دوست ندارم؟ فرمود: آیا ثروت دارى؟ عرض کرد: آرى، فرمود: چیزى از آن را پیش از خود فرستادهاى است؟ عرض کرد: نه، فرمود: به همین دلیل است که مرگ را دوست ندارى (یعنى نامه اعمالت خالى از حسنات است).[2]
کسى از ابوذر پرسید: چرا از مرگ متنفریم؟ جواب داد: براى این که دنیا را آباد کردهاید، و آخرت تان را ویران. طبیعى است که دوست ندارید از نقطه آباد به نقطه ویران منتقل شوید.
اسلام برای برطرف کردن این عامل، همواره حقارت و زبونی دنیا را گوشزد می کند و به انسان هشدار می دهد که دنیای فانی و زودگذر شایسته دلبستگی نیست.
قرآن کریم دنیا را با تمام نعمتهایش ناچیز، و آخرت را برتر و بهتر معرفی می کند:
(قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی)؛ «به آنها بگو سرمایه زندگی دنیا ناچیز است و سرای آخرت برای كسی كه پرهیزكار باشد بهتر است.» [3]
علی(ع) نیز با گذرا خواندن دنیا و جاودان خواندن آخرت، در همه انسان ها این انگیزه را ایجاد می کند که به دنیای زودگذر دل نبندند:
«ایها الناس انما الدنیا دار مجاز و الآخرة دار قرار» ؛ «ای مردم، دنیا سرای گذرا و آخرت خانه جاودان است.»[4]
کسی که بر اثر تعالیم دینی، جهان آخرت را سرای برتر و لذایذ آن را ارزشمندتر از نعمتهای دنیوی بداند و دلبستگی حقیقی او به جهان جاودان باشد، از اینکه با مرگ از لذتهای دنیوی محروم گردد، هراسی نخواهد داشت.
[1] نهج البلاغه (صبحي صالح) ص 192
[2] تفسير نمونه ج 24، ص 123
[3] سوره نساء ايه 77
[4] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 203
ادامه دارد
ادامه دارد
3.ترس از حسابرسی اعمال
یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است. این عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوی دیگر از اعمال خویش راضی نیستند.
بدیهی است که این دسته از گنهکاران به شدت از مرگ می ترسند، زیرا می دانند که با مرگ مهلت آنان به پایان می آید و زمان کیفر اعمالشان فرا می رسد. قرآن کریم از گروهی از یهودیان یاد میکند که به سبب اعمال زشتشان، هرگز آرزوی مرگ را نکرده و از مرگ هراسانند:
«وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِین» «ولی آنها هرگز تمنای مرگ نمیكنند به خاطر اعمالی كه از پیش فرستادهاند، و خداوند ظالمان را بخوبی میشناسد.»[1]
شخصی از امام مجتبی(ع) پرسید: به چه دلیل ما مرگ را ناخوشایند می دانیم؟ امام(ع) پاسخ دادند:
«إِنَّكُمْ أَخْرَبْتُمْ آخِرَتَكُمْ وَ عَمَرْتُمْ دُنْیَاكُمْ فَأَنْتُمْ تَكْرَهُونَ النُّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرَانِ إِلَی الْخَرَابِ »
«زیرا شما آخرت خویش را (به دلیل گناهان و اعمال زشت) ویران ساختید و دنیای خود را آباد کردید و دوست نمی دارید که از آبادی به ویرانی روید[2]
اسلام برای خنثی کردن این عامل، همواره بر گشودگی در توبه و بخشندگی و توبه پذیری خداوند تاکید می کند. جرم و گناه انسان هر قدر هم که سنگین باشد، در صورت توبه حقیقی و جبران حقوق تضیع شده، قابل بخشایش است و ناامیدی از رحمت خدا، خود گناهی بس بزرگ شمرده می شود.
از سوی دیگر انسان بر اساس آموزه شفاعت می تواند با ایجاد شایستگی و قابلیت لازم در خود، به شفاعت شفیعان در آخرت امیدوار باشد
[1] سوره جمعه، آيه 7
[2] بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج6، ص129، ح18
ادامه دارد
ادامه دارد
4.دست نيافتن به آرزوها و اهداف
امام علي عليه السلام مرگ را عامل دستنيافتن آدمي به آرزوها و اهداف خويش ميداند و ميفرمايد:
«فانّ الموت... مباعد طيّاتكم»؛ مرگ ميان شما و هدفهايتان فاصله ميشود.[1]
به هر حال هر گونه آرزويي ممكن است با حلول مرگ، بر باد رود و لذا انساني كه به سرنوشت و مرگ بينديشد، دل به فريب آرزوها نميسپارد، چنانكه امام علي عليه السلام ميفرمايند:
«لو راي العبد الأجل و مصيره، لابغض الأمل و غروره»؛ اگر انسان اَجل و عواقب آن را ميديد، با آرزو و فريب آرزوها دشمني ميورزيد.» [2]
يكي ديگر از عوامل نگراني و ترس و اضطراب مردم نسبت به مرگ، نگراني از حوادث پس از مرگ است. قسمتي از اين حوادث مربوط، به اين دنياست از قبيل: بيسرپرست ماندن كودكان، ازدواج همسران، تقسيم و تصرّف اموال، كاميابي دشمنان، فروپاشي تن و... و قسمتي مربوط به آن دنياست از قبيل: عذاب قبر و مشكلات حساب و كتاب اخروي.
ابن سينا عوامل و اسباب ترس از مرگ را از ديدگاه اشخاص مختلف به شرح زير مطرح ميكند:
الف ـ عدهاي از مجهول و مرموز بودن مرگ ميترسند.
ب ـ گروهي از معلوم نبودن سرنوشت انسان پس از متلاشي شدن بدن بيمناكند.
ج ـ و بعضيها از نابودي مطلق جسم و روح ميترسند.
د ـ و برخي از درد و رنج جان دادن نگرانند.
ه·· ـ و جمعي از عذاب بعد از مرگ ميترسند.
و ـ و گروهي از جدايي از مال و جاه و لذايذ و خوشيهاي زندگي بيمناكند.[3]
6. نگراني از نقص و كمبود عمل
انسانهاي با ايمان در هر شرايطي كه باشند اعمال خود را ناچيز ديده و از اين بابت نگرانند. علي عليه السلام ميفرمايد:
«ينبغي للعاقل ان يعمل للمعاد و يستكثر من الزّاد قبل زهوق نفسه و حلول رمسه»[4]
همين افزودن بر زاد و توشه هميشه مورد تأكيد انبيا و اوليا بوده است و توشه را هر چه زيادتر هم باشد نسبت به طولاني بودن راه ناچيز شمردهاند.
علي عليه السلام ميفرمايند:
«آگاه باش كه راهي سخت و دراز در پيش داري كه توفيق شما در پيمودن اين راه در گرو آن است كه به شايستگي بكوشي و تا ميتواني توشه برگيري و بار گناه خود را سبك گرداني كه سنگيني آن در اين راه دشوار، رنج آور است. پيشاپيش تا ميتواني به آن سراي توشه بفرست. مستمندان را ياري رسان تا بدين وسيله توشهاي بر دوش آنان بگذاري كه روز قيامت به تو باز گردانند تا ميتواني انفاق كن و برگ عيشي به گور خويش بفرست. اگر از تو وام خواهند غنيمت بشمار كه اگر به وامي دست كسي را بگيري در روزهاي سخت آن دنيا، دست تو را بگيرند. بدان كه در پيش روي تو گردنههاي صعب العبور وجود دارد كه تا ميتواني بايد سبك بار بوده و توشه راه داشته باشي.»[5]
7. كثرت گناه
يكي ديگر از عوامل نگراني مؤمنان از مرگ زيادي گناهان است. حضرت علي عليه السلام ميفرمايند:
«چنان مباش كه به خاطر گناهان زياد خود مرگ را ناخوش داري.»[6]
بنابراين اگر گناهكار نباشي بايد همانند مولا از مرگ باك نداشته باشي كه تو به سوي آن بروي يا او به سوي تو گام بردارد.[7]
[1] نهج البلاغه (صبحي صالح) ص 351
[2] همان ص 534
[3] ابن سينا، مجموعه رسائل، «رسالة في دفع الغّم من الموت»
[4] غرر الحكم و درر الكلم آمدي،ج 6، ص 440
[5] نهج البلاغه،نامه 31، بند 9.
[6] همان، حكمت150
[7] همان خ 155
ادامه دارد
ادامه دارد
پس انسان مؤمن با امید رحمت بى پایان و توجه به مهربانى و لطف خداوند و انجام وظایف و تکالیف شرعى خود و ترک محرمات و توبه و بازگشتن به سوى پروردگار مىتواند در مورد مرگ چنان بیندیشد که نه تنها از آن نترسد، بلکه مشتاق آن گردد، چرا که در آن جا با رسول خدا (ص) و ائمه اطهار(ع) همنشین شده و از نعمتهایى که در تصور نمىگنجد، بهرهمند خواهد شد. کسانی که با دیدگاه الهی، مرگ را گذرگاه حیات ابدی و باز شدن دفتر زندگی نوینی میدانند و باورشان این است که رحمت و مغفرت خداوند بیپایان است، به لطف و رحمتش امیدوار میگردند و هراسی از مرگ ندارد، چه آن که هر چقدر گناهان آنان بزرگ و زیاد باشد، با رحمت نامحدود خداوند قابل مقایسه نیست، پس با آب توبه آثار گناهان را شستشو میدهند و با بیم و امید زندگی میکنند، زیرا توبه کننده «محبوب» خداست.
قرآن کریم میفرماید:
«انّ الله یحب التوابین»[1] . کسی که دوستدارش خداوند است، چه غم دارد و از چی هراس داشته باشد، در حالی که همه چیز از بهشت و جهنم، دنیا و آخرت در اختیار و تحت فرمان دوستش است؟!
اين جهان هم چون درخت است اى كرام ........................ سخت گيرد خام ها مر شاخ را
چون بپخت و گشت شيرين لب گران ............................ چون از آن اقبال شيرين شد دهان
ما بر او چون ميوه هاى نيمْ خام ............................. زان كه در خامى نشايد كاخ را
سست گيرد شاخ ها را بعد از آن ............................. سرد شد بر آدمى ملك جهان
[1] سوره بقره آیه 222
سوال:
من خیلی از مرگ و از روز قیامت بخصوص عذاب هایی که بخاطر خشم خداست می ترسم .می خواستم بدونم آیا ترسم طبیعی است ؟و چی کار می تونم بکنم که از ترسم کم بشه ؟
پاسخ:
یکی از ویژگی هایی که برای مومنان مطرح می شود همین ترس از عذاب و قیامت است چرا که این ویژگی با توجه به میزان معرفت اشخاص کم رنگ یا پر رنگ می شود.ترس مومنان از قیامت در واقع ترس از عمل خودشان است نه ترس از عدالت خداوند.کسانی که به آیات الهی یقین دارند و آیاتی همچون «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ* وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ» را ملاک کار و زندگی دنیایی خویش قرار می دهند طبیعتا نسبت به قیامت و حسابرسی ،ترس دارند چرا که نتیجه ی ایمان به این دادگاه ترس و خوف خواهد بود. البته این ترس ،ترس مذمومی نیست به شرطی که حالت آنها بین خوف و رجا باشد یعنی در عین حالی که ترس از قیامت دارند به آن میزان امید به عفو و بخشش پروردگار داشته باشند مهمترین دستور برای زایل شدن ترس ،پاکی عمل است که در قران و روایات به آن سفارش شده ایم.
امام صادق (عليه السلام) به عبداللّه بن جندب مى فرمايند:
يَا ابْنَ جُنْدَبٍ يَهْلِكُ الْمُتَّكِلُ عَلَى عَمَلِهِ وَ لايَنْجُو الْمُجْتَرِئُ عَلَى الذُّنُوبِ الواثِقُ بِرَحْمَةِ اللَّهِ. قُلْتُ: فَمَنْ يَنْجُو؟ قالَ: الَّذينَ هُمْ بَيْنَ الرَّجاءِ وَ الْخَوْفِ كَأَنَّ قُلُوبَهُم فى مَخْلَبِ طائِرٍ شَوْقاً إِلى الثَّوابِ وَ خَوْفاً مِنَ الْعَذابِ. «1»
اى پسر جندب! هر كه بر عمل خود تكيه داشته باشد هلاك مىشود و آن كس كه بى باكانه گناه مى كند و دل به رحمت خدا بسته است، نجات نخواهد يافت.
عرض كردم: پس چه كسى نجات مى يابد؟ فرمود: كسانى كه بين اميد و ترس مثل اين كه دلهايشان در چنگال پرنده اى است به واسطه اشتياقى كه به پاداش و ترسى كه از كيفر دارند.
«ترس» حالتى انفعالى است که ما در برابر تهديد، خطر يا ضرر از خود بروز مىدهیم. بنابراین ترس از آن نظر كه به صورت واكنش طبيعى و غير ارادى در انسان ظاهر مىشود، رفتارى غير اختيارى و غير ارادى است ولی آنچه که مهم است هدف ترسیدن می باشد در مواردى كه نتيجه و هدف درست و مناسبی براى ترس وجود دارد، تقويت و ايجاد آن مطلوب است بنابراین ترس از خدا و قیامت و عذاب جهنم به دليل ثمرات و نتايج فراوان دنيوى و اخروى ، نه تنها مطلوب، كه لازم و ضرورى است. یکی از فواید ترس از عقوبت الهی ، انجام وظايف و عبادات است
در زندگى فردى، اجتماعى، دنيوى و اخروى، محرك اصلى در بيشتر رفتارها و اعمال انسانْ ترس است براى خداباوران و معتقدان به جهان آخرت، همچنين ترس از سختىهاى شب اول قبر و عذاب جهنمْ می تواند محرك بسيارى از رفتارهای درست باشد.بنابراین تقویت ایمان و بالا بردن معرفت و تلاش در جهت انجام واجبات و ترک محرمات بهترین راهکار برای ایجاد تعادل وقرار گرفتن بین حالت خوف و رجا می باشد.
1 بحار الأنوار: 75/ 280، باب 24، حديث 1؛ تحف العقول: 302.