جمع بندی تفاوت میان دو صیغه «کسب» در آیه 286 سوره بقره
تبهای اولیه
[="Arial Black"][="Blue"]به نام خدا
سلام
در آیه شریفهلا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۚ لَها ما كَسَبَت وَعَلَيها مَا اكتَسَبَت ، چرا دو صیغه مختلف از "کسب" به کار رفته؟ در حالیکه هر دو فعل ، مربوط به نفس می باشند و تفاوت فقط در کار نیک و کار سوء است و گرنه از لحاظ فاعل و خود فعل (انجام کار) یکسان است و تفاوت در ارزشی یا ضد ارزشی بودن کار است. چرا برای کار مثبت از "کسبت" استفاده نموده و برای گناه ، از "اکتسبت" استفاده نموده؟[/][/]
[="Tahoma"]«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت»
خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى كند. (انسان) هر كار (نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار (بدى) كند، به زيان خود كرده است.(بقره: 2/ 286)
با سلام و درود
برای این که چرا در آیه شریفه برای اعمال نیک «کسب» و برای اعمال بد «اکتسب» استعمال شده، احتمالاتی داده شده است:
1. «كسب» در باره امورى گفته مى شود كه انسان با تمايل درونى و بدون تكلف آن را انجام مى دهد و موافق فطرت او است؛ در حالى كه «اكتسب» نقطه مقابل آن است، يعنى كارهايى كه بر خلاف فطرت و نهاد آدمى است.
اين خود مىرساند كه اعمال نيک، مطابق فطرت و نهاد آدمى است و اعمال شر، ذاتا بر خلاف فطرت است.(تفسير نمونه، ج 2، ص 401)
2. «كسب» مخصوص كارهايى است كه فايده آن منحصر به خود انسان نيست بلكه ديگران را هم در بر مى گيرد [مانند اعمال خير]؛ در حالى كه «اكتساب» در مواردى گفته مى شود كه اثر كار تنها دامنگير خود انسان مى گردد و اين در مورد گناه است.(ر.ک: مفردات ألفاظ القرآن، ص 709)
3. «اكتساب» متضمن اعتمال (عمل كردن از روى اضطراب و سرعت) است، و نفس نسبت به شر، اشتهاء و میل دارد لذا در تحصیل و انجام آن، تلاش جدی و بیشتری دارد؛ ولی برای خیر، چون مستلزم كلفت و سختی است و دلالت بر اعتمال نمى كند، تعبیر «کسب» به کار رفته است. (منهج الصادقين فى إلزام المخالفين، ج 2، ص 162؛ أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج 1، ص 166)
نکته:
اين تفاوت، در صورتى است كه كسب و اكتساب، در مقابل هم قرار گيرند؛ و الا از این جهت که ثواب و عقاب، نوعی کسب محسوب می شوند، اطلاق کسب و اکتساب [که از یک ماده مشتق می شوند] بر هر دو صحیح است.
باب افتعال از ثلاثی مزید بیشترین کاربردش برای بیان مطاوعه است.
مطاوعه یعنی پذیرفتن فاعل این فعل ، اثر فعل و فاعل دیگری را.
مثال قرآنی: ما نهاکم عنه فانتهوا.
از آنچه شما را نهی کرد ، باز ایستید.
سوره حشر آیه 7
در اعمال خیر ،؛ ثلاثی مجرد ذکر فرموده است و در اعمال شر ، باب افتعال ثلاثی مزید را ذکر فرموده است زیرا مقتضی اولی در انسان صاحب عقل و شعور، عمل صالح است. یعنی عاقل باید طبق آنچه صلاح دنیا و آخرت اوست عمل کند. اما فعل معاصی و شر برر خلاف مقتضی اولی است زیرا یا به واسطه غلبه شهوت است یا غلبه اخلاق سیئه یا اغوای شیطان. کأنه شهوت یا شیطان بر نفس چیره می شود و به او فرمان می دهد و او را وادار به معصیت میکند و نفس هم از او اطاعت می کند و گناه را انجام می دهد.
پرسش:
در آیه شریفه «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها ۚ لَها ما كَسَبَت وَعَلَيها مَا اكتَسَبَت»، چرا دو صیغه مختلف از "کسب" به کار رفته؟ چرا برای کار مثبت از "کسبت" و برای گناه، از "اکتسبت" استفاده نموده است؟
پاسخ:
«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت»؛ خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى كند. (انسان) هر كار (نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار (بدى) كند، به زيان خود كرده است.(1)
بیان تفسیری:
برای این که چرا در آیه شریفه برای اعمال نیک «کسب» و برای اعمال بد «اکتسب» استعمال شده، احتمالاتی داده شده است:
1. «كسب» در باره امورى گفته مى شود كه انسان با تمايل درونى و بدون تكلف آن را انجام مى دهد و موافق فطرت او است؛ در حالى كه «اكتسب» نقطه مقابل آن است، يعنى كارهايى كه بر خلاف فطرت و نهاد آدمى است.
اين خود مى رساند كه اعمال نيک، مطابق فطرت و نهاد آدمى است و اعمال شر، ذاتا بر خلاف فطرت است.(2)
2. «كسب» مخصوص كارهايى است كه فايده آن منحصر به خود انسان نيست بلكه ديگران را هم در بر مى گيرد [مانند اعمال خير]؛ در حالى كه «اكتساب» در مواردى گفته مى شود كه اثر كار تنها دامنگير خود انسان مى گردد و اين در مورد گناه است.(3)
3. «اكتساب» متضمن اعتمال (عمل كردن از روى اضطراب و سرعت) است، و نفس نسبت به شر، اشتهاء و میل دارد لذا در تحصیل و انجام آن، تلاش جدی و بیشتری دارد؛ ولی برای خیر، چون مستلزم كلفت و سختی است و دلالت بر اعتمال نمى كند، تعبیر «کسب» به کار رفته است. (4)
نکته:
اين تفاوت، در صورتى است كه كسب و اكتساب، در مقابل هم قرار گيرند؛ و الا از این جهت که ثواب و عقاب، نوعی کسب محسوب می شوند، اطلاق کسب و اکتساب [که از یک ماده مشتق می شوند] بر هر دو صحیح است.
پی نوشت ها:
1. بقره: 2/ 286.
2. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج 2، ص 401.
3. ر.ک: راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، محقق: داوودی، دارالشامیة، ص 709.
4. فیض کاشانی، منهج الصادقين فى إلزام المخالفين، تهران - کتابفروشی اسلامیه، ج 2، ص 162؛ بیضاوی، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، بیروت - دار احیاء التراث العربی، ج 1، ص 166.