تفاوت گذاری بین انسانها در قرآن

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت گذاری بین انسانها در قرآن

آیه 26 سوره نساء می فرماید: ذلک لمن خشی العنت منکم و ان تصبروا خیر لکم
برای کسانی از شما که بترسند از نظر غریزه جنسی به زحمت بیافتند و با این حال نیز خودداری از ازدواج با کنیزان برای شما بهتر است.
چرا با آنکه انسان ممکن است به گناه بیافتد باز هم قرآن می گوید با کنیزان ازدواج نکنید؟ در حالی بیشتر ائمه شیعه با کنیزان ازدواج کرده اند .آیا قرآن انسانها را از لحاظ خلقت مورد ارزش گذاری قرار می دهد ؟

با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی در جواب به این سوال می توان به چند نکته اشاره کرد.
نکته اول: اینکه در اینکه مراد از صبر چیست؟ و صبر بر چه چیزی بهتر است؟ که در اینجا دو احتمال داده اند احتمال اول اینکه صبر بر عدم ازدواج با کنیزان بهتر است. که این همان فرض سوال ماست. احتمال دوم اینکه صبر بر زنا بهتر است به این معنا که انسان صبر کند و در دام زنا نیافتد این بهتر است و رجحان وبرتر بودن این صبر روشن است.
نکته دوم: اما اینکه چرا از ازدواج با کنیزان نهی شده که می توان به چند فلسفه اشاره کرد
یکی از فلسفه های اين حكم ممكن است اين باشد، كه كنيزان مخصوصا در آن زمان در شرائط تربيتى نامطلوبى به بار مى‏آمدند و طبعا داراى كمبودهايى از نظر( اخلاقى) و( روانى) و(عاطفى) بوده‏اند، و مسلما فرزندانى كه ثمره ازدواج با آنها بود، رنگ اخلاقى مادر را كم و بيش داشت، و به همين جهت اسلام طرح دقيقى براى آزادى تدريجى بردگان تنظيم كرده است تا به اين سرنوشت گرفتار نشوند، و ضمنا به خود بردگان امكان داده شود، تا با يكديگر ازدواج كنند. البته اين موضوع منافات با آن ندارد كه بعضى از كنيزان وضع استثنايى خاصى از نظر اخلاقى و تربيتى داشته باشند، زيرا آنچه در بالا اشاره شد مربوط به وضع اكثريت آنها بوده است و اگر مى‏بينيم مادر بعضى از بزرگان اسلام كنيز بوده‏اند از همين نظر است.
از دیگر دلایل این حکم می توان به این نکته اشاره کرد که بعد از ازدواج با کنیزان صاحبان آن کنیزها به شرحى كه در فقه ذكر كرده‏اند در خود كنيزان و در فرزندان ايشان حق دارند، در صورتى كه در ازدواج صاحب كنيز شرط كند كه هر چه از اين كنيز فرزند برايت متولد شود برده من باشد، اين شرط لازم الوفاء است،[1] و در باره خود كنيز هم مالك حق دارد كنيز شوهر داده‏اش را به خدمت بگيرد، و حتى بفروش برساند، پس نهى از ازدواج با كنيزان از اين بابت‏ها است.
شما فرض کنید فردی با کنیز فردی دیگر ازدواج می کند و صاحب فرزند می شوند و بعد از چند سال صاحب کنیز بگوید من کنیزم را می فروشم ؟؟؟
نکته دیگری که می توان به آن اشاره کرد این است که شاید خداوند خواسته با این مرز بندی رعایت حال برده های مذکر را کرده باشد چون چه بسا اگر این حکم وضع نمی شد افراد آزاد با کنیزها ازدواج می کردند و برده های مذکر فردی را برای ازدواج پیدا نمی کردند ولی با وضع این حکم برده ها هم موقعیت ازدواج پیدا می کنند.[2]

[1]- کتاب القواعد، به نقل از ترجمه الميزان، ج‏4، ص: 446.

[2]- برداشت از تفاسیر المیزان، نمونه، و تفسیر نور.

آیه 26 سوره نساء

يُرِيدُ اللّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶﴾

خدا مى‏خواهد براى شما توضيح دهد و راه [و رسم] كسانى را كه پيش از شما بوده‏اند به شما بنماياند و بر شما ببخشايد و خدا داناى حكيم است (۲۶)

!!!!!!!!!!!!!

تفسیر نور

نساء آيه 25

وَمَنْ لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلاً أنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَتِ الْمُؤْمِنَتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيمَنُكُمِ مِّنْ فَتَيَتِكُمُ الْمُؤْمِنَتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَنِكُمْ بَعْضُكُمْ مِّنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَتٍ غَيْرَ مُسَفِحَتٍ وَلَا مُتَّخِذَ تِ أَخْدَانٍ فَإِذَآ أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَ لِكَ لِمَنْ خَشِىَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ‏
ترجمه
و هر كس از شما، كه توانايى مالى ندارد تا با زنان آزادِ باايمان ازدواج كند، پس از كنيزانِ با ايمانى كه شما مالك آنيد، (به زنى بگيرد) و خداوند به ايمان شما داناتر است. همه از يكديگريد، پس (نگوييد: كه من آزادم و تو كنيز. و) با اذن صاحبانشان آن كنيزان را به همسرى درآوريد و مهريه نيكو و به‏طور شايسته به آنان بدهيد، به شرط آنكه پاكدامن باشند، نه اهل فحشا و نه اهل دوست گرفتن‏هاى پنهانى. پس آنگاه كه كنيزان، صاحب همسر شدند، اگر مرتكب زنا شوند، كيفرشان نصف كيفر زنانِ آزاد است. اين (نوع از ازدواج،) براى كسانى از شما رواست كه از (رنج وفشار بى‏همسرى و) افتادن به گناه و زنا بر خود بترسد، با اين همه، صبر كردن (وازدواج نكردن با كنيزان) برايتان بهتر است و خداوند بخشنده و مهربان است.
نکته ها

چنانكه در نكته‏هاى آيه قبل گفته شد، مراد از «المحصنات المؤمنات» در اين آيه، زنان آزاد است. زيرا در مقابل آن، «فتياتكم المؤمنات» بكار رفته كه به معناى كنيزان است. قرآن در جاى ديگر نيز در مورد كنيزان، واژه‏ى «فتيات» را بكار برده و مى‏فرمايد: «لاتكرهوافتياتكم‏على‏البغاء»
[259] كنيزان خود را برارتكاب زنا اجبار نكنيد.
كلمه‏ى «اَخدان»، جمع «خِدن» به معناى دوست ورفيق است، امّا معمولا در مورد كسانى به كار مى‏رود كه ارتباط با آنها به صورت پنهانى وبراى امور نامشروع است. اين كلمه در مقابلِ «مسافحات» بكار رفته كه به معناى كسانى است كه زناى آشكار و علنى دارند.
كلمه‏ى «طَول» به معناى توانايى و داشتن امكانات است و كلمه‏ى «عَنت» به معناى سختى و رنج و مشكلات اشت.
كسانى كه مالك كنيز مى‏شوند، بدون آنكه نيازى به عقدِ ازدواج باشد، حقّ آميزش با او را دارند. لذا مراد از ازدواج با كنيزان كه در اين آيه مطرح شده است، ازدواج با كنيز ديگران است كه بايد با اجازه‏ى صاحبان آنها باشد.
گرچه ازدواج با كنيزان نكوهيده است، امّا در ميان آنها زنان برجسته‏ى بسيارى بوده‏اند كه صاحب كمالات بوده و به همين جهت برخى اولياى خدا آنان را به همسرى گرفته و از آنان صاحب فرزندانى بزرگ شده‏اند.
259) نور، 33.

پيام ها
1- در اسلام، براى موضوع ازدواج، بن‏بست نيست. «ومن لم يستطع»
2- قانونگذار بايد به نيازهاى طبيعى افراد جامعه از يك سو و فشارهاى اقتصادى آنان از سوى ديگر توجّه داشته باشد. «و من لم يستطع....»
3- ازدواج با كنيز را تحمّل كنيد، ولى ننگ گناه را هرگز. «فمن ما ملكت ايمانكم»
4- از ازدواج با زن آزاد مى‏توان صرف نظر كرد، ولى از شرط ايمان نمى‏توان گذشت. «فتياتكم المؤمنات»
5 - ايمان، شرط اساسى در هر ازدواجى است. «المحصنات المؤمنات، فتياتكم المؤمنات»
6- ايمان ظاهرى براى ازدواج كافى است، ما مأمور به باطن نيستيم. «واللَّه اعلم بايمانكم»
7- ازدواج با كنيز، حقارت نيست. «بعضكم من بعض»
8 - رضايتِ مالك كنيز در ازدواج، مانند اذن پدرِ دختر، شرط است. «باذن‏اهلهنّ»
9- مالكان بدانند كه كنيزان از اهل خودشانند. «اهلهنّ»
10- به كنيزان نيز مثل زنان آزاد، بايد مهريه نيكو داد. «آتوهنّ اجورهنّ بالمعروف»
11- مهريه را به خود كنيز بدهيد. حقوق اقتصادى و اجتماعى بردگان بايد مراعات شود. «آتوهنّ اُجورهنّ»
12- ميزان مهريه بايد بر اساس عُرف و شئون زن باشد. «بالمعروف»
13- شرطِ بقاى ازدواج، پاكدامنى، دورى از فحشا و روابط نامشروع است. «محصنات غير مسافحات ...»
14- مجازات زن بدكار اگر كنيز باشد، به خاطر كنيز بودن و محروميّت‏هاى آن،به نصف كاهش مى‏يابد. «فعليهنّ نصف ما على المحصنات»
15- فراهم آوردن ازدواج‏هاى سهل و آسان در جامعه، راه جلوگيرى از مفاسد جنسى است. «ذلك لمن خشى العنت»
16- سالم‏سازى روانى از اهداف اسلام است. «ذلك لمن خشى العنت»
17- صبر و خوددارى، از ازدواج با كنيز بهتر است. «وان تصبروا خير لكم»

موضوع قفل شده است