توبه قبوله یا نه؟
تبهای اولیه
سلام
میگند صدبار اگر توبه شکستی باز آی
این به این معناست که اگه هر دفعه یه گناهه جدیدی کردیم که نمیدونسنیم میشه ازش توبه کنیم؟
آخه آیه ی 17 سوره ی نساء اومده
اگه کسی گناهی را ندانسته انجام داد و توبه کرد توبه اش پذیرفته است
پس تکلیف ماها که از اول نتیجه ی خیلی منکرارا یاد میگیریم
وبعد عمدا و یا سهوا اون گناه را انجام میدیمو
بعد از اینکه سرمون خورد به سنگ میریم واسه توبه چیه؟
خدا قبولمون نمیکنه؟
سلام میگند صدبار اگر توبه شکستی باز آی این به این معناست که اگه هر دفعه یه گناهه جدیدی کردیم که نمیدونسنیم میشه ازش توبه کنیم؟
با سلام
بله
توبه از درهاي بزرگ لطف و رحمت الهي و موهبتي آسماني است . انسان مومني که مرتکب گناه شده واجب است که فورا توبه کند و روح تيره شده خود را با آب توبه واستغفار صيقلي دهد . توبه بعد از هر گناه، واجب شرعي است و اگر گناه، هزاران بار هم تکرار شود باز نه تنها توبه امر مطلوبي است بلکه واجبي شرعي و عقلي است . ممکن است انسان گنهکار از توبه کردن مکرر خسته و ملول گردد اما خداوند هرگز ازقبول توبه بنده و آمرزش او خسته نمي گردد. پس بنا براين هيچ موقع از درگاه خداوند نا اميد نشويد.
انسانى كه گاهى دچار گناه خطا مىگردد و بعد پشيمان مىگردد و خود را ملامت و سرزنش مىكند، به مرحلهاى رسيده كه داراى نفس لوّامه و سرزنشگر شده است و يك پله از مرحله نفس اماره يعنى نفسى كه به زشتى و بدى امر مىكند و از انجام آن ملول نمىگردد و بيمى ندارد، بالاتر آمده و يك قدم به هدف نزديك شده است. بايد خدا را شاكر بود و از او خواست كه توفيق رسيدن به مراحل بالاتر و هر چه بيشتر نزديكتر شدن به خود را به ما عنايت كند.
در روايتي از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميخوانيم كه هر فرزند آدمي دچار خطا ميشود و بهترين آنان كسي است كه بسيار از خطاهايش به سوي خدا باز ميگردد(ميزان الحكمه، بحث توبه)
بسيار بازگشت گاهي اشاره به خطاهاي مختلف دارد و گاهي اشاره به يك خطا دارد چون گاهي انسان عمل بدي را بدون قصد مرتكب ميشود و آن را تكرار ميكند كه بهتر آن است سريع از گذشته خود توبه كنيد.
آخه آیه ی 17 سوره ی نساء اومده اگه کسی گناهی را ندانسته انجام داد و توبه کرد توبه اش پذیرفته است پس تکلیف ماها که از اول نتیجه ی خیلی منکرارا یاد میگیریم وبعد عمدا و یا سهوا اون گناه را انجام میدیمو بعد از اینکه سرمون خورد به سنگ میریم واسه توبه چیه؟ خدا قبولمون نمیکنه؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟باید چیکار کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (نسا/17)
در اين آيه صريحا مسئله توبه و پارهاى از شرائط آن را بيان مىكند و مىفرمايد:" توبه تنها براى آنها است كه گناهى را از روى جهالت انجام مىدهند".
اكنون ببينيم منظور از" جهالت" چيست؟ آيا همان جهل و نادانى و بىخبرى از گناه است، و يا عدم آگاهى از اثرات شوم و عواقب دردناك آن مىباشد؟
كلمه" جهل" و مشتقات آن گرچه به معانى گوناگونى آمده است ولى از قرائن استفاده مىشود كه منظور از آن در آيه مورد بحث طغيان غرائز و تسلط هوسهاى سركش و چيره شدن آنها بر نيروى عقل و ايمان است، و در اين حالت، علم و دانش انسان به گناه گرچه از بين نمىرود اما تحت تاثير آن غرائز سركش قرار گرفته و عملا بى اثر مىگردد، و هنگامى كه علم اثر خود را از دست داد، عملا با جهل و نادانى برابر خواهد بود.
ولى اگر گناه بر اثر چنين جهالتى نباشد بلكه از روى انكار حكم پروردگار و عناد و دشمنى انجام گيرد، چنين گناهى حكايت از كفر مىكند و به همين جهت توبه آن قبول نيست، مگر اين كه از اين حالت بازگردد و دست از عناد و انكار بشويد.
در واقع اين آيه همان حقيقتى را بيان مىكند كه امام سجاد ع در دعاى ابو حمزه با توضيح بيشترى بيان فرموده است آنجا كه مىگويد:
الهى لم اعصك حين عصيتك و انا بربوبيتك جاحد و لا بامرك مستخف و لا لعقوبتك متعرض و لا لوعيدك متهاون لكن خطيئة عرضت و سولت لى نفسى و غلبنى هواى.
.." خداى من هنگامى كه به معصيت تو پرداختم اقدام به گناه از راه انكار خداونديت نكردم و نه بخاطر خفيف شمردن امر تو بود و نه
مجازات ترا كم اهميت گرفتم و نسبت به آن بى اعتنا بودم و نه وعده كيفرت را سبك شمردم بلكه خطايى بود كه در برابر من قرار گرفت و نفس اماره، حق را بر من مشتبه كرد و هوى و هوس بر من چيره شد".(تفسير نمونه، ج3، ص: 314)
در اسلام فرق است بين جاهل قاصر (كسي كه بدون كوتاهي، علم حلال و حرام به دست او نرسيده) و جاهل مقصّر (كسي كه امكانات، كتب، علماء، برنامههاي تلويزيون معارف و ... در اختيار او بوده ولي او واجبات و محرمات و هر چه را كه عقلاً لازم است، ياد نگرفته است.
حقيقت توبه و گناه
گناه در واقع حركت در خلاف مسير تكامل و رشد است. گناه يعني، تخريب كردن ساختمان شخصيت الهي خود و خود را كمتر از مقام خليفه اللهي و امانتدار الهي دانستن. گنهكار با كج گذاشتن ظرف وجودي خود، خودش را از درياي رحمت الهي محروم ميكند، او تنها به خود ضرر ميرساند و هيچ آسيب و زياني به خداوند متعال نميرساند.
توبه درلغت به معناي بازگشت است يعني انسان به خود بيايد، در مسير تكامل و رشد حركت كند و لكههاي گناه و غفلت را از آيينه زنگار گرفته فطرت خود پاك كند. توبه نعمتي است كه خداوند به انسان ارزاني داشته و شكر اين نعمت به اين است كه توبه و عهدشكني نكنيم.
توّاب: تواب، صيغه مبالغه است كه گاهي به خدا و گاهي هم به بنده نسبت داده ميشود. هر گاه به خدا نسبت دهند يعني او بسيار پذيرنده توبه بندگان است و از عقاب كردن آنها صرف نظر ميكند، ولي زماني كه به بندة او نسبت دهيم به معني اين است كه او از تمام مردم و اعمال زشت و گناهان بريده و به سوي پروردگار مهربان بازگشت نموده است.(1)
در روايتي از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميخوانيم كه هر فرزند آدمي دچار خطا ميشود و بهترين آنان كسي است كه بسيار از خطاهايش به سوي خدا باز ميگردد(2)بسيار بازگشت گاهي اشاره به خطاهاي مختلف دارد و گاهي اشاره به يك خطا دارد چون گاهي انسان عمل بدي را بدون قصد مرتكب ميشود و آن را تكرار ميكند كه بهتر آن است سريع از گذشته خود توبه كنيد.
شناختن مواضع گناه و طاعت (حلال و حرام)
از آنجايي كه گناه براي شخصيت و روح والاي انسان مثل سم و زهر است، اسلام دستور داده كه هر مكلفي از حدود آن آشنا باشد، تا در لجنزار و مرداب آن گرفتار نشود، به خاطر همين، مراجع بزرگوار تقليد ميفرمايند انسان مسائلي را كه نياز دارد بايد (واجب است) فوراً ياد بگيرد، پس در فرهنگ اسلام و شيعه اين امر پذيرفته نيست كه انسان دست به هر كاري بزند و توبه كند. حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: «اشدّ الذنوب ما استهان به صاحبه» يعني شديدترين و بدترين گناهان آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمارد.(3)
توبه نصوح:
توبة نصوح به توبه صادق محكم، و توبهاي كه در آن فرد به گناه باز نميگردد،(4) گفته ميشود و آن توبهاي است كه خداوند در قرآن ما را سفارش نموده است: يا ايها الذين آمنوا تُوبوا الي اللهِ توبةً نصوحاً.(5) اي كساني كه ايمان آوردهايد به سوي خدا توبه نصوح (كه در آن بازگشت به گناه نباشد) كنيد. در نهج البلاغه آمده است كه حضرت علي به كسي كه به شكل زباني فقط استغفار ميكرد. فرمود: «مادرت به عزايت بنشيند.» بعد ايشان شرايط توبه حقيقي را بيان نمودند كه: 1. ندامت و پشيماني از كار گذشته كند. 2. عزم بر ترك بازگشت به گناه براي هميشه كند. 3. حق مردم را برگرداند تا هنگام مردن پاك باشد و با رحمت خدا ملاقات كند. 4. حق خدا و تكاليف او را انجام دهد يعني هر واجبي كه ترك كرده و ضايع ساخته است. حقش را به جا آورد. 5. گوشتهايي كه از حرام بر بدنش از رشوه و... روئيده را به سبب حزن، اندوه، رياضت و تمرين آب كند. 6. به بدنتي سختي طاعت را بچشاند همانگونه كه شيريني گناه را چشانده است. پس مشخص ميشود، كسي كه توبه ميكند اگر قصد جدّي بر ترك آن گناه نداشته باشد،در واقع توبة حقيقي نكرده است و كسي كه توبة حقيقي نكرده از فضائل توبه كار حقيقي محروم است. (پوشش گناهان توسط جوارح و اعضاي بدنش و زمين كه شاهد آن بوده و فراموشي دو ملك موكل گناهش را، دوستي خداوند، مثل كسي كه اصلاً گناه نكرده باشد، تبديل گناه به نيكي، استجابت دعاهايش، بهشتي شدن، مورد ثنا و تحسين ملائك، طول عمر و بركت و توسعه در رزق و...).
دفع ضرر محتمل و قطع ضرر:
اگر به ما بگويند اين روزها دزد زياد شده است ما سعي ميكنيم از خانه و اسباب خودمان بيشتر مراقبت كنيم تا مبادا به وسايل ما دستبرد بزنند و به قول معروف دفع ضرر محتمل از نظر عقل واجب است، پس اگر بگويند. گناه باعث بيمار كردن دل و قلب ميشود، انسان عقلاً لازم است كه از آن دوري كند و همين طور قطع ضرر هم عقلاً لازم است كه حقيقت توبه همين است يعني انسان با بازگشت به خدا جلوي ضرر آن گناه را ميگيرد(6) و اگر نگيرد مثل بيماري است كه به غذايي ميل دارد كه برايش مضر است و او هم از آن غذا پرهيز نميكند. كسي كه عمداً گناه ميكند و توبه را تأخير مياندازد با دو مشكل روبرو مي شود: 1. قساوت قلب و متراكم شدن گناهان و سخت شدن بازگشت در مراحل و زمانهاي بعدي. 2. سررسيدن ناگهاني مرگ و (حسرت بدون فرصت جبران).
تكرار توبه مسخره كردن است
در روايات آمده است: «كسي كه توبه ميكند و مرتب توبه و عهدشكني ميكند مثل اين است كه خدا و دستورات او را مسخره كرده است».(7) در عوض روز قيامت او را مقابل درب بهشت در حالي كه باز است ميگذارند و ميگويند بفرمائيد، وقتي جلو آمد و خواست داخل شود، درب بسته ميشود، آن قدر اين امر تكرار ميشود كه صداي گنهكار بلند ميشود كه آيا مرا مسخره كردهايد، ندا ميرسد خير تو ما را در دنيا مسخره كرده بودي كه هر روز گناه ميكردي و دوباره توبه ميكردي.
(توبه باید واقعی و حقیقی باشد. چه بسا افرادی که استغفار می کنند، باز به گناه آلوده می شوند و هیچ گونه تصمیم جدّی بر ترک گناه نمی گیرند. کار این گونه افراد با این گونه استغفار و توبه، شبیه استهزاء و مسخره کردن خدا است)
خوف و رجا:
ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ ما را تشويق و راهنمايي ميكنند كه بين حالت خوف (ترس از خدا) و رجاء (اميد به رحمت واسعه خدا) باشيم و بين اين دو تعادل ايجاد كنيم يعني در نظر داشته باشيم همان خدايي كه ارحم الراحمين است اشدُّ المعاقبين نيز مي باشد(8) كار شيطان و نفس امّاره اين است كه اين تعادل را به هم زنند. مثلاً هميشه از رحمت واسعه خدا بر ايمان دم ميزنند و ميگويد: «ترسي به دل راه نده، گناه كن او ميبخشد» يا ميگويند: «تو كه جهنمي هستي، كار خوب و اميد چه فايده؟ خدا سختگيرترين انتقام گيرنده هاست.» وقتي انسان كار را تمام شده حساب نمود، تن به هر پستي و گناهي ميدهد چون درهاي بازگشت را به سوي خود بسته ميپندارد، پس بايد مابين خوف و رجا باشيم كه هر دو حالت به ما كمك ميكند تا مرتكب گناه نشويم و به مسير تكاملي خود ادامه دهيم.
نكته پاياني:
با توجه به مطالب گذشته مشخص ميشود كه حقيقت توبه، به عزم و اراده و به بازنگشتن ميباشد، يعني اينكه اگر كسي به قصد بازگشت توبه كند، توبة حقيقي نكرده است. ديگر اينكه طبق نظر عقل، دفع ضرر احتمالي واجب و لازم است، يعني اگر انسان بداند كه در اين مسير جان او بيمار ميشود و يا زهر ميخورد از آن پرهيز ميكند پس انسان بايد اولاً از گناه كه حقيقت آن سمّ است پرهيز كند. دوم براي اينكه به درة هلاكت سقوط نكند، لازم است با دقت كامل برود و دست در دست راهنمايان (ائمه و قرآن) بگذارد و تا مبادا دچار لغزش و آسيب اخلاقي شود.
پاورقی:
1. ناصري، علي اكبر، بازگشت به خدا، چاپ بنگاه مطبوعاتي ايران، 1346، ص 3.
2. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمه، بحث توبه.
3. توبه انقلاب دروني عليه خويشتن، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، 1361، ص 12.
4. همان، ص 49.
5. تحريم:18.
6. توبه انقلاب دروني عليه خويشتن، ص 39 با كمي تغيير.
7. بازگشت به خدا، ص 19.
8. مصباح يزدي، محمد تقي، پندهاي امام صادق، موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1382، ص 98.
توبه آغوش رحمت کتابیست پر محتوا از استاد شیخ حسین انصاریان .
فهرست کتاب بدین شرح است :
توبه آغوش رحمت
شناسنامه كتاب
سخن ناشر
مقدمه
نعمت ها و مسئوليت انسان
1 ـ فراوانى و گستردگى نعمت
2 ـ راه تحصيل نعمت
3 ـ توجه به نعمت
4 ـ شكر نعمت
5 ـ پرهيز از ناسپاسى در كنار نعمت
6 ـ بى شمار بودن نعمت
7 ـ قدرشناسان نعمت
8 ـ زشتى اسراف در نعمت
9 ـ بخل از خرج كردن نعمت
10 ـ علل از دست رفتن نعمت
11 ـ اتمام نعمت
12 ـ پاداش بجا خرج كردن نعمت
گناه و راه درمان آن
بازگشت به حق
داستان توبه كنندگان
سود سرشار خود نگهدارى
آراسته شدن به زيبايى و زدودن زشتى
جهت ماستفاده از کتاب مراجعه کنید به :
http://www.erfan.ir/farsi/book/book.php?BookID=39
کتاب توبه، نگاشته حضرت آيت الله حسن زاده آملي
مقدمه مؤ لّف
امـيـد اسـت كـه ايـن اءثـر مـؤ ثـَر مـؤ ثـِر مـورد قـبـول ارباب دانش و اصحاب بينش قرار گيرد،و نـفـوس شـيـقـه و شـيـفـتـه بكمال را چراغى فرا راه رستگارى بوده باشد، و موجب مزيدبـركـات نـاشـر مـحـترم ، و سبب ارتقاء و اعتلا مقام معنوى مترجم عزيز و مـعـظـم و يـادگـارىپـــايـــدار در روزگـــار از ايـن كـمـتـرين برقرار بوده باشد. قـوله تـعـالى شـانـه : انا لانـضـيـع اءجـر مـن احـسـن عـمـلا. قـم ـ حـسـن حـسـن زاده آمـلى . 12 ذى الحـجه 1419 ه ق10/1/1378 ه ش .
مقدمه مترجم
فصل نخست : تعلق به امور جسمانى و توبه (2)
فصل دوم : وجوب توبه
پـس حـال كـه آشـكـار گـشت كه افعال بندگان ، به واقع متصف به حسن و قبح عقلى اند، مـىتـــوانـــيـم بـگـويـيـم كـه احـكـام مـتـعـلق بـه ايـن افـعـال نـيـز بـر پـنج قسم ، منقسم اند. بدين قراركه حسن ، بر چهار قسم است كه عـبـارتـند از: واجب ؛ مندوب ( مستحب )؛ مباح و مكروه . قبيح رانيز بيش از يك قسم نيست كه عبارت از حرام است . پس مجموع احكام حسن ، اضافه بر قبيح، پنج است .
يـــكـــى از عـــلمـــا گـــفـــتـــه اســـت : تـــوبـــه از ســـه امـــر تـــشـــكـــيـــل يـــابـــد:(اول ) عـلم و (دوم ) حـال و (سـوم ) عمل . اما علم ، پس آن عبارت از يقين است به آن كه گناهان، سمومى مهلكند و حجابى مـيـان عـبـد و مـحبوبش . اين يقين ، حالتى ديگر را ثمر مى دهد كهعـبـارت بـاشـد از تـــاءلم بـراى فـوات مـطـلوب و تـاسـف بـرفعل ذنوب و از اين حالت ، تعبير به نـدم ( پـشيمانى ) مى شود، كه آن نيز حالتى سومرا مـوجـب مـى شـود، و آن عـبـارت اسـت از تـرك گـنـاهـان در هـرحال و عزم بر آن كه ديگر در آينده به سويشان باز نـگـردد، و حـقـوق خـداى تـعـالى و حـقـوقمـــردمـــان را كـــه در گـــذشـــتـــه ، پـــايـمـال كـرده ، تـدارك بـيـنـد و بـه جـاى آورد. چنانچه نتواندحـقوق مردم را باز گـرداند، بايد عبادات خويش را افزون كند تا به قيامت ، پس از كسرحقوق مردم از آنها، قدرى بماند كه او را كفايت كند.
فصل سوم : توبه مبعضه
فصل چهارم : توبه موقت
فصل پنجم : وجوب توبه از گناهان بزرگ و كوچك
فصل ششم : توبه تفصيلى و اجمالى
مـــصـــنـــف ( مـــحـــقـــق طـوسـى ) بـه وجوب تفصيل در جايى كه گناهان در خاطر شخص ، مـذكـوربـــاشـــنـــد اشـــكـــال وارد كـــرده اســت ، چـه اجـتـزا، بـه پـشـيـمـانـى بـر هـــمعـــمـــل قـــبـــيـــحـــى كـــه از شـــخــص صـادر شـده مـمـكـن اسـت ؛ اگـر چـه بـه طـورتفصيل بدانها متذكر نباشد.
فصل هفتم : آيا به ياد آوردن گناه ، گناه است و تجديد توبه لازم است ؟
فصل هشتم : عزم بر بازنگشتن
فصل نهم : مراد از قبول توبه
مـــصـــنـف ( مـحقق طوسى ) از دليلى كه بر مخالفت با او آورده اند پاسخ داده است . بيان ايـندليـــل چـــنـــيـــن اســـت كـــه اگـــر تـــوبـــه ، ذاتـــا مـــســـقـط عـقـاب بـاشـد، درحـال مـعـايـنـه و سـراى آخـرت نـيـز بـايد آن را مرتفع نمايد. (مصنف ) پاسخ داده اسـت كـهتـــوبه در صورتى موجب سقوط عقاب است كه بر وجه مقرر باشد، و اين وجـه آن اسـت كـهبـــر گـــنـــاه بـــه ســـبـــب قـــبـــحـــش ، پـــشـــيـــمـــانـــى حـــاصـــل آيـــد؛حـــال آن كـــه در آخــرت جـايـى بـراى پـشـيـمـانـى نـيـسـت و تـنـهـا الجـاءحاصل است .
فصل دهم : استحباب غسل براى توبه ، و اشارتى به گناهان بزرگ و كوچك
فصل يازدهم : توشه اى از آداب توبه
فصل دوازدهم : شتاب در توبه
فصل سيزدهم : حث بر توبه در آيات و اءخبار
خاتمه : تبرك به كلام علوى
جهت ماستفاده از کتاب مراجعه کنید به :
http://akhlagh.porsemani.ir/node/1120