جریان خواب علامه حسن زاده درمورد علامه شعرانی
تبهای اولیه
اين ابيات اشاره است به روياى صالحه ديگرى كه فرمود: در خدمت استادم آقاى شعرانى در تهران بودم كه شبى ايشان را در خواب ديدم كه يك لوح زرين بشكل مستطيل در دست مباركشان دارند كه عكس چهار نفر از روحانيون است كه دو نفر از آنان را نمى شناسم ولى دو نفر ديگر يكى مرحوم استاد علامه فاضل تونى بود و ديگرى خود مرحوم آقاى شعرانى ؛ و آن لوح يكپارچه طلا و زرين بود و خيلى شيرين و با يك خطى بسيار زيبا و دلنشين كه مثل آن خط را در طول عمرم نديده ام در آن نوشته بود و عكس اين بزرگواران بصورت برجسته بر روى آن لوح واقع شده بود و با خط بسيار جليل و شيرين نوشته بود: ((يا حسن خذ الكتاب بقوة )) و در همان عالم خواب كه بودم بيدار شدم يعنى خوابيده بودم ولى خيال مى كردم كه بيدار شدم و بعد از بيدارى در خواب لوح دست من بود و من خيلى تعجب مى كنم كه عجب من بيدار شدم و همچنان همان لوح دست من است و باقيمانده است به خودم مى گويم كه پس بايد مسئله را پنهان دارم چون اگر دولتى ها متوجه اين لوح شوند از دستم مى گيرند لذا بايد سر و صدا براه نياندازم چون آنها به طمع طلا و زرين بودن آن نمى گذارند كه در دستم بماند ولى من بدون سر و صدا دوان دوان به خدمت آقاى شعرانى مشرف مى شوم كه اين لوح را تقديم محضر ايشان كنم به محضرش تشرف پيدا مى كنم و عرض مى كنم آقا جان اين لوح را حضرت عالى در عالم خواب به من داده ايد و ايشان نيز خيلى لذت مى برد و از آن تعريف مى كند و مرا به حفظ و نگهدارى آن لوح خيلى سفارش مى كند كه باز از خواب بيدار شدم متوجه شدم كه آن بيدار شدن از خواب و تشرف محضر آقاى شعرانى همه را نيز در خواب بودم و خيال كردم بيدار شده ام . فردا براى درس كه به محضرش مشرف شدم واقعه را تعريف كردم .
آنكه در مصراع دوم فرمود: خطابى چون به يحياى پيمبر، تنظير است به آيه دوازده سوره مباركه مريم كه خطاب به يحياى پيامبر (عليه السلام ) آمده است :
يا يحيى خذ الكتاب بقوة و اتيناه الحكم صبيا.
و آنكه در مصراع دوم بيت بعدى آمده است : بُدى اواه و آن پاداش اوه ناظر است به آيه 114 سوره توبه كه ((ان ابراهيم لاءواه حليم )) و آيه 76 سوره هود كه فرمود: ((ان ابراهيم لحليم اواه منيب )) كه حضرت ابراهيم بسيار به درگاه خداوند دعا و تضرع و آه داشت . در فرهنگ جامع آمده : اواه مرد با يقين و نرم دل به بسيار دعا و زارى كننده از بيم خدا. و ان ابراهيم لاواه حليم (يعنى ) بدرستى كه ابراهيم (عليه السلام ) هر آينه دعا و زارى كننده است و صبور. و اين چند روياى شيرين بدان جهت مطرح شده است كه شاهدى صادق باشند براى بيت دوازدهم همين باب كه فرمود:
لذا به عنوان شاهد، حضرت مولى چون خود اهل آه و تضرع و زارى شبانه بود و بر مشرب ابراهيم خليل الرحمن (عليه السلام ) به آه مشغول بود و به همين جهت حقايقى برايش مكشوف گشت به خودش خطاب كرد كه چون اواه بودى اين پاداش آن آه تو است يعنى هر كسى كه ابراهيمى مشهد بشود و اهل آه و تضرع شبانه باشد به او چنين پاداش مى دهند كه انا لا نضيع اجر من احسن عملا. ((بُدى اواه و آن پاداش اوه )).
آرى در الهى نامه حضرتش آمده : ((الهى به چهل و سه رسيده ام . چند سال ايام صباوت بود و بعد از آن تا اربعين ، دوران نخوت جوانى و غرور تحصيل فنون جنون . اينك حاصل بيدارى دو ساله ام ، آه گاه گاهى است . ((يا لا اله الا انت )) جز آه در بساط ندارم ؛ از من آهى و از تو نگاهى . الهى عمرى آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم )).
در رساله رموز كنوز فرمود: در الهى نامه گفته ام : ((الهى ولى تو صادق آل محمد فرمود: ((ان آه اسم من اسماء الله ))، و نبى تو خاتم الانبياء فرمود:
((كل اسم من اسماء الله اعظم )) حسن را از همه اسم اعظم بى شمارت فقط يك اسم اعظم آه است كه جز آه در بساط ندارد)).
عصر روز دوشنبه 11/9/75 ساعت 35/4 در تماس تلفنى به محضر اقدس مولايم در مورد اين بيت مذكور سوال نمودم كه مراد از اين كتاب ((الكتاب )) چيست ؟ حضرتش فرمود كه اين رويا را در اولين سالى كه شروع به استخراج تقويم نجومى نمودم كه سال 1337 هجرى شمسى بود ديده ام كه لوح زرينى را جناب آقاى شعرانى به من داده اند كه عكس چهار نفر از علماء به صورت برجسته در او بود و اين عبارت در آن نوشته بود كه ((يا حسن خذ الكتاب بقوة )) و من پيش خودم اينطور تعبير مى كردم كه اينك كه در چاپخانه تقويم را مشغول چاپ اند و كتاب نصاب ما هم كه به طبع رسيده است و اشتغال به تصحيح خزائن و كليله و دمنه دارم مبادا اين كتابها مرا از كتاب اصلى الهى يعنى قرآن كريم باز دارد لذا بخودم مى گفتم كه بايد قرآن را اخذ كنم كه به من فرموده اند: ((يا حسن خذ الكتاب بقوة )).
و مراد از اين (الكتاب ) را قرآن گرفته ام .
منبع:شرح دفتر دل