شما درست میفرمایین که در هم گذشته و هم اکنون زنان بی سرپرست وجود داره
اما واقعا آیا نیت از ازدواج حمایت از اون زن هاست؟
اگر اینطور آقایون فداکار هستند پس چرا ما بچه های بی سرپرست داریم و جز موارد معدودی که با اختیار هست بقیه موارد به اجبار و ناچاری سرپرستی کودکی و پذیرفتن؟
اما تا صحبت از زن های بی سرپرست میشه همه آقایون آماده فداکاری هستند؟
باسلام
قصد مردان هر چیزی میتواند باشد.
روحی، روانی، جنسی یا هر عامل و انگیزه دیگر.
ولی بحث ما در مورد قصد شوهر نبود بلکه مصلحت نوعی ای بود که برای تشریع این حکم مد نظر شارع است.
بر اساس همین مصلحت نیز مفسده ناراحتی زن اول نادیده گرفته میشود.
حضرت یعقوب با دو خواهر ازدواج کردند که بعدا در اسلام چنین ازدواجی حرام شد
ازدواج با دو خواهر حرام شد، خب چه ارتباطی به حق ازدواج مجدد دارد؟!
آیا کنیز آن ها با مادرشون برابر بودند؟
چرا مطلب را میپیچانید؟!
شما گفتید که ازدواج مجدد یعنی تحقیر زن. من هم از پیامبران و امامان(ع) برایتان نمونه آوردم، بجای دادن پاسخ مستدل به حواشی چنگ میزنید
اولاً اگر از دید شما نگاه کنیم قرار است ما احساس جنس زن را بررسی کنیم، دیگر نگفته بودید که منظورتان فقط احساس زنهای آزاد است!!
ثانیاً اصلاً گیریم که کنیز با زن آزاد برابر نیست. خب یعنی اگر مردی زن دوم بگیرد به شرطی که از زن اولش پایینتر باشد، شما دیگر مشکلی ندارید؟
چرا ما در زندگی پیامبران و ائمه فقط بخش های تعدد زوجات و نگاه کنیم و این بخش و حذف کنیم؟! این کار کجایش منطقی و عادلانه هست؟!
اینکه سوال ما از شما بود!
عرض کردیم اگر ازدواج مجدد تحقیر زن است، چرا شما سایر ازدواجهای پیامبر(ص) و امام علی(ع) را نادیده میگیرید؟
که متاسفانه پاسخی نمیدهید و فقط سوال را وارانه کرده و تحویل خودمان میدهید! (در این مورد نکتهای هست که در پست بعدی عرض میکنم)
ببینید آقای رضا د و هر فرد دیگری شما هرچقدر بگید مردها نیازهایی دارند من هم بجایش میگم زن ها هم نیازهایی دارن
ایرادی ندارد، بگوئید. به شرطی که معقول باشد و هدفتان عدالت باشد، نه مساوات
با منطق شما اگر نیازی رفع نشد زن مجازه طلاق بگیره یا خیانت کنه
اولاً طرح مسئله از سوی شما کمی ایراد دارد به دلایل مختلف که پرداختن به هر کدام زمان زیادی میخواهد
اما بطور خلاصه نوع نیاز جنسی و ارضای جنسی در مرد و زن تفاوتهایی دارد که در بررسی باید مد نظر قرار بگیرد
از طرفی اینکه میفرمائید اگر نیازی برطرف نشد یعنی چه؟ یعنی امروز نیازی برطرف نشد فردا صبح زن درخواست طلاق کند؟
یا یک ماه صبر کند؟ یا یک سال؟ یا بیشتر؟ به نظرم شما خواهر گرامی کمی دارید 0 و 100 به موضوع نگاه میکنید
ثانیاً چرا با منطق من بررسی کنیم؟ بهتر است با منطق قرآن بسنجیم
پاسخ سایت اسلام کوئست به سوالی مشابه سوال شما درمورد حق طلاق:
"طبق موازین اسلامی، هر مردی موظف است؛ در حد امکان؛ نیازهای جنسی همسر خود را برآورده نماید و حتی نباید به امور مباحی بپردازد که او را از چنین وظیفهای باز میدارد. مسلماً خود ارضایی و در نتیجه عدم توجه به همسر، از گناهان بزرگی است که مرد باید پاسخ گوی آن در مقابل خدا باشد. طبق موازین اسلامی، چنین مردی گناهکار بوده و طبق قانون نیز اگر این رفتار مرد، موجب ایجاد عسر و حرج برای زن شود، او حق مراجعه به دادگاه برای طلاق را خواهد داشت" لینک منبع:http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3427
این برای حق طلاق. اما درمورد خیانت:
«عَلِيٌّ ع: مَنِ اتَّخَذَ مِنَ الْإِمَاءِ أَكْثَرَ مِمَّا يَنْكِحُ أَوْ يُنْكِحُ فَالْإِثْمُ عَلَيْهِ إِنْ بَغَيْن» امام علی(ع): کسی که بیش از اندازه ای که نکاح می کند کنیز بگیرد، اگر آن کنیزها لغزشی بکنند، گناهش بر اوست من لایحضره الفقیه، ج3، ص451 «مَنِ اتَّخَذَ جَارِيَةً فَلَمْ يَأْتِهَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ [يَوْماً] ثُمَّ أَتَتْ مُحَرَّماً كَانَ وِزْرُ ذَلِكَ عَلَيْهِ» هر کسی که کنیزی میگیرد، اگر هر چهل روز یکبار نزد او نرود و آن کنیز مرتکب حرامی بشود، گناهش بر اوست صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج2، ص539
البته روایات بالا درمورد کنیز است و از طرفی من هم دنبال این نیستم که جواز خیانت را صادر کنم
حرفم این است که دقیقاً اگر مردی دید توان ارضای جنسی زنش را ندارد و زن هم توان صبر کردن ندارد، بر مرد واجب است که زن را طلاق بدهد
مورد دیگر الان مشاورات قبل از ازدواج برای شناخت و جلوگیری از همین مشکلات هست هرکسی میتونه هم شکل و خودش و پیدا و ازدواج بکنه پس این موردم قابل پیشگیریه
به هیچ عنوان قابل پیشگیری نیست! مگر اینکه کسی قبلاً تجربه رابطه داشته باشد
از حضور شما و سایر خانمها عذرخواهی میکنم برای مثالی که میزنم
الان یک پسر مجرد به راحتی میتواند با چندین دختر رابطه برقرار کند. نه تنها پولی خرجشان نمیکند که خرجش را هم میدهند!
خب پس پسرها هم بگویند وقتی میتوانیم بدون هیچ زحمتی 100 تا دوستدختر داشته باشیم مگر مرض داریم برویم فقط برای یک زن صبح تا شب جان بکنیم؟!
میتوانیم برای خودمان مجرد بمانیم و از زندگی لذت ببریم. نه مهریه و نفقه بر گردن ماست، نه مجبوریم خرج عروسی و خرید خانه و.... را پرداخت کنیم
هر وقت خواستیم با رفقای خود به مسافرت میرویم و با کمترین درآمد بهترین زندگی را میکنیم شما برای چنین مردی چه دلیلی میتوانید بیاورید که او را مجاب کنید به زندگی مشترک تن بدهد؟
چند روز پیش یه جوکی خوندم تا مرز سکته رفتم از بس خندیدم.
نوشته بود : به دختره گفتم هدفم از دوستی رابطه ی جنسیه. یکی زد تو گوشم گفت گمشو آشغال بی شعور.
بعد رفت با یه پسری رابطه جنسی برقرار کرد که بهش نگفته بود هدفم از دوستی رابطه ی جنسیه.
به نظرم سیستم اکثر زنها اینجوریه که نباید باهاشون بحث منطقی بکنی. چون نمی پذیرند.
یعنی اون کاری که می خوای انجام بدی رو بدون توجه به نظر مخالف اونها انجام بده.
بعدش با چند تا زبون بازی و عزیزم و فدات بشم سر و تهش رو هم بیار. خیلی راحت هم می پذیرند.
فقط باید این حس بهشون القا بشه که نظرشون مهم و تاثیر گذاره حتی اگر واقعا اینطور نباشه.
من هم قبلا این مشکل رو با مادرم داشتم الان خیلی کمتر شده.
یعنی هرچی می نشستم منطقی حرف میزدم هیچ توی کتش نمیرفت و فقط می خواست حرف خودش رو اجرا کنه که ثابت کنه نظرش مهمه.
منم دیدم اگر بخوام همینجوری پیش برم زندگیم کلا مختل میشه.
از اون موقع در بیشتر موارد کار خودمو میکنم ولی قبل از انجام و بعد از انجام کارم
شروع میکنم چاپلوسی و عشق منی و همه ی زندگیمی و کدوم خری ناراحتت کرده ( میگه خوده خرت :khandeh!: ) و اینها خیلی راحت کنار میاد و حالش خوب میشه.
الانم ممکنه خانم ها بیان بگن نه ما اینجوری نیستیم ولی هستن :khandeh!:
مورد دوم تفاوت بین زن های گذشته و همچنین شرایط و نحوه زندگی ها و ارتباطات هست.
مثلا میبینیم بعد از مدتی یک روستا خالی از سکنه میشه و جوان ترها کوچ میکنن و شرایط متغیر هست. یا خانم ها جاهایی کار آفرینی میکنن.
به نظرم چه بهتر میشه جلوی عوامل مشکلات و گرفت.
اگر جایی هم ازدواج های متعدد بود باز هم باید حقوق زن کاملا رعایت و با رضایت کامل باشه و باز هم نباید اون خانواده مورد اذیت و تمسخر عده ای باشند.
اما به نظرم اینکه بیایم به عنوان یک عامل نجات بخش سعی در ترویجش داشته باشیم موفق نخواهیم بود.
این هم نکته دیگری که بنده نگفتم.
بحث ما بر سر این نبود که این کار را ترویج بدهیم یا ندهیم.
بلکه برسر این بود که
ملاک و حکمت اینکه خداوند متعال چنین حکمی را صادر کردند چه بوده است.
اما اینکه اکنون هم چنین مصلحتهایی وجود دارد یا نه، بحث دیگری است که بررسی مفصلی را نیاز دارد
چه بسا مستحباتی که در گذشته انجام میشده و الان مسکوت گذارده شده است به جهت تغییر شرایط زمانه.
ازدواج موقت هم میتواند یکی از این احکام باشد که ادله صرفا انجام آنرا مباح یا نهایتا مستحب میکند.
اما هیچ گاه دلالت بر حرمت ندارد.
[FONT=microsoft sans serif]باسلام خدمت کاربران محترم
باتوجه به اینکه بیش از 20 صفحه در این زمینه بحث شده است، فکر میکنم که بحثها دیگر تکراری باشد.
بنابراین تاپیک جهت جمع بندی بسته خواهد شد.
به نظرم سیستم اکثر زنها اینجوریه که نباید باهاشون بحث منطقی بکنی. چون نمی پذیرند.
یعنی اون کاری که می خوای انجام بدی رو بدون توجه به نظر مخالف اونها انجام بده.
بعدش با چند تا زبون بازی و عزیزم و فدات بشم سر و تهش رو هم بیار. خیلی راحت هم می پذیرند
پرسش: اینکه با توجه به اینکه خداوند ابتدا یک زن را برای یک مرد آفریده است، آیا نمی توان گفت که مدل اصلی خدا تک همسری است؟ و اگر اینطور است آیا اسلام خلاف این مدل دستور نداده است؟
پاسخ: در این مورد، لازم است بدانیم اینکه مرد یک همسر داشته باشد یا نه، به خودی خود هیچ حکمی ندارد.
این مانند آن میماند که بگوییم انسان به خودی خود در هر وعده یک بشقاب غذا بخورد یا دو بشقاب.
یک لباس داشته باشد یا دو لباس.
یک بار مسافرت برود یا دو بار
یک بچه داشته باشد یا دو بچه.
[FONT=microsoft sans serif]اینها نحوه براورده کردن نیازهای (جسمی و روحی) هر شخصی است و از انجا که انسانها از نظر روحی و جسمی کاملا با هم متفاوت هستند، راه های ارضای این نیازها نیز متفاوت است.
این نیازها بر اساس استقرایی که اندیشمندان و نفس شناسان انجام داده بودند، یا از شهوت ناشی میشود یا از غضب و یا از قوه عاقله انسان.
و این قوا گرچه در اصل کارکرد در همه انسانها به یک صورت هستند ولی از نظر شدت و ضعف در هر فردی با فرد دیگر، بلکه در هر دوره ای برای یک فرد خاص تفاوت میکند.
[FONT=microsoft sans serif]اینکه برای حضرت ادم یک زن افریده شده است، دلایل مختلفی میتوانست داشته باشد.
شاید از همه مهمتر این باشد که وقتی هنوز خلق نشده است، قاعدتا تمایلی به یک زن یا بیشتر ندارد تا برای ارضای صحیح این نیاز خداوند مثلا دو زن برای این امر خلق کند.
ولی اینکه بخواهیم از این جریان، طبیعی بودن تک همسری و خلاف فطرت بودن چند همسری را به دست بیاوریم، کاملا تفسیر بی دلیل و بدون مستند است.
نکته بعدی اینکه بر اساس قواعد اصولی، وقتی انسان با یک فعل و یک گفته روبرو میشود، اصل بر تقدم گفته بر فعل است.
بدین معنا که اگر سخنی یک مضمونی داشت و ظاهر کاری که انجام شده است مضمونی دیگر را تایید میکرد، مضمون سخن مقدم بر فعل است.
بنابراین
برفرض فعل خداوند چنین مفهومی را به ذهن متبادر کند(چه واقعا انجام دهنده نیز چنین قصدی داشته و چه نداشته است)،
وقتی خداوند به وسیله پیامبرش چند همسری را مجاز اعلام میکند و فعلی را انجام میدهد مضمونی که از سخن به دست می اید، بر مدلولی که از فعل و عمل ایشان به ذهن میرسد، مقدم میشود.
[FONT=microsoft sans serif][FONT=microsoft sans serif]پرسش: با توجه رقابت و حسادت بین هووها، به بنیان خانواده صدمه می زند، آیا این دستور اسلام باعث سستی بنیان خانواده نمی شود؟
[FONT=microsoft sans serif]در مورد حسادت بین همسران یک مرد، لازم است ابتدا به چند نکته توجه کرد:
نخست اینکه لازم است بررسی شود که حسادت بین زنهای یک شخص، تا چه اندازه است. ایا حسادت بین آنها به کیان خانواده اسیب میرساند یا نه.
نکته بعدی اینکه، بعد از تعیین میزان مخرب بودن این حسادت، لازم است مصلحتی که این حکم برای بقای نوع خانواده ها نه تنها یک خانواده خاص، تعیین شود.
مصلحت و فایده ای که:
فاسد نشدن در نتیجه ارضا نشدن نیازهای جنسی، روحی، مالی و عاطفی زنی که به عنوان همسر اول فرصت ازدواج نیافته است
عدم فساد اخلاقی مردی که در ازدواج اولش این نیازهایش برآورده نشده است.
طلاق نگرفتن از همسر اول که جدا شدنش معضلات فردی و اجتماعی فراوانی را به همراه دارد.
بعد از مقایسه ضرر فردی و منفعت فردی و اجتماعی این دو(ممنوعیت ازدواج مجدد و جواز ان) میتوان در مورد این سخن گفت که این حکم شرعی آیا باعث سست شدن بنیان خانواده میشود یا نمیشود.
باتوجه به این نکات،
این درست است که هر زنی نسبت به شوهرش حساسیت دارد و نمیخواهد او به غیر از او به شخص دیگری دلبستگی داشته باشد، ولی این حالت ایده آل است.
یعنی در حالت ایده آل، هر مردی به واسطه حساسیت همسرش و قوام خانواده خود حتما باید از دلبستگی و تعلق خاطر به زنی دیگر اجتناب کند ولی اگر این حالت ایده آل پیش نیامد چه؟
یعنی اگر نیاز روحی و جسمی آن مرد با بودن همراه با آن زن، تامین نشد تکلیف چیست؟
یا اگر شرایط خاص اجتماعی پیش آمد، مثلا اگر جنگ یا هر حادثه ای پیش آمد و تعداد مردان بسیار کمتر ازتعداد زنان شد، تکلیف چیست؟
در این موارد میتوان چشم را بر روی واقعیت بست و به جای اجازه تعدد همسر قانونی، راه های غیر قانونی را در پیش گرفت.
ازدواج مجدد را ممنوع کرد، ولی در عوض روابط نامشروع و غیر قانونی را مرسوم کرد. چیزی که امروزه در غرب معضل اجتماعی شده است.
اینها مسائلی است که پیش روی یک قانون گذار است و یک قانون گذار غیر احساساتی و منطقی، به جای اینکه مصلحت یک گروه یا مصلحت فردی را نگاه کند، به مصلحت اجتماع نگاه میکند و نگاه کلان تر را جایگزین احساساتی شدن و نمایش تبلیغاتی و انتخاباتی میکند.
باسلام
قصد مردان هر چیزی میتواند باشد.
روحی، روانی، جنسی یا هر عامل و انگیزه دیگر.
ولی بحث ما در مورد قصد شوهر نبود بلکه مصلحت نوعی ای بود که برای تشریع این حکم مد نظر شارع است.
بر اساس همین مصلحت نیز مفسده ناراحتی زن اول نادیده گرفته میشود.
چرا مطلب را میپیچانید؟!
شما گفتید که ازدواج مجدد یعنی تحقیر زن. من هم از پیامبران و امامان(ع) برایتان نمونه آوردم، بجای دادن پاسخ مستدل به حواشی چنگ میزنید
اولاً اگر از دید شما نگاه کنیم قرار است ما احساس جنس زن را بررسی کنیم، دیگر نگفته بودید که منظورتان فقط احساس زنهای آزاد است!!
ثانیاً اصلاً گیریم که کنیز با زن آزاد برابر نیست. خب یعنی اگر مردی زن دوم بگیرد به شرطی که از زن اولش پایینتر باشد، شما دیگر مشکلی ندارید؟
اینکه سوال ما از شما بود!عرض کردیم اگر ازدواج مجدد تحقیر زن است، چرا شما سایر ازدواجهای پیامبر(ص) و امام علی(ع) را نادیده میگیرید؟
که متاسفانه پاسخی نمیدهید و فقط سوال را وارانه کرده و تحویل خودمان میدهید!
(در این مورد نکتهای هست که در پست بعدی عرض میکنم) ایرادی ندارد، بگوئید. به شرطی که معقول باشد و هدفتان عدالت باشد، نه مساوات
اولاً طرح مسئله از سوی شما کمی ایراد دارد به دلایل مختلف که پرداختن به هر کدام زمان زیادی میخواهد
اما بطور خلاصه نوع نیاز جنسی و ارضای جنسی در مرد و زن تفاوتهایی دارد که در بررسی باید مد نظر قرار بگیرد
از طرفی اینکه میفرمائید اگر نیازی برطرف نشد یعنی چه؟ یعنی امروز نیازی برطرف نشد فردا صبح زن درخواست طلاق کند؟
یا یک ماه صبر کند؟ یا یک سال؟ یا بیشتر؟ به نظرم شما خواهر گرامی کمی دارید 0 و 100 به موضوع نگاه میکنید
ثانیاً چرا با منطق من بررسی کنیم؟ بهتر است با منطق قرآن بسنجیم
"طبق موازین اسلامی، هر مردی موظف است؛ در حد امکان؛ نیازهای جنسی همسر خود را برآورده نماید و حتی نباید به امور مباحی بپردازد که او را از چنین وظیفهای باز میدارد. مسلماً خود ارضایی و در نتیجه عدم توجه به همسر، از گناهان بزرگی است که مرد باید پاسخ گوی آن در مقابل خدا باشد. طبق موازین اسلامی، چنین مردی گناهکار بوده و طبق قانون نیز اگر این رفتار مرد، موجب ایجاد عسر و حرج برای زن شود، او حق مراجعه به دادگاه برای طلاق را خواهد داشت"پاسخ سایت اسلام کوئست به سوالی مشابه سوال شما درمورد حق طلاق:
لینک منبع: http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa3427
این برای حق طلاق. اما درمورد خیانت:
«عَلِيٌّ ع: مَنِ اتَّخَذَ مِنَ الْإِمَاءِ أَكْثَرَ مِمَّا يَنْكِحُ أَوْ يُنْكِحُ فَالْإِثْمُ عَلَيْهِ إِنْ بَغَيْن»امام علی(ع): کسی که بیش از اندازه ای که نکاح می کند کنیز بگیرد، اگر آن کنیزها لغزشی بکنند، گناهش بر اوست
من لایحضره الفقیه، ج3، ص451 «مَنِ اتَّخَذَ جَارِيَةً فَلَمْ يَأْتِهَا فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ [يَوْماً] ثُمَّ أَتَتْ مُحَرَّماً كَانَ وِزْرُ ذَلِكَ عَلَيْهِ»
هر کسی که کنیزی میگیرد، اگر هر چهل روز یکبار نزد او نرود و آن کنیز مرتکب حرامی بشود، گناهش بر اوست
صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج2، ص539
البته روایات بالا درمورد کنیز است و از طرفی من هم دنبال این نیستم که جواز خیانت را صادر کنم
به هیچ عنوان قابل پیشگیری نیست! مگر اینکه کسی قبلاً تجربه رابطه داشته باشدحرفم این است که دقیقاً اگر مردی دید توان ارضای جنسی زنش را ندارد و زن هم توان صبر کردن ندارد، بر مرد واجب است که زن را طلاق بدهد
چند روز پیش یه جوکی خوندم تا مرز سکته رفتم از بس خندیدم.
نوشته بود : به دختره گفتم هدفم از دوستی رابطه ی جنسیه. یکی زد تو گوشم گفت گمشو آشغال بی شعور.
بعد رفت با یه پسری رابطه جنسی برقرار کرد که بهش نگفته بود هدفم از دوستی رابطه ی جنسیه.
به نظرم سیستم اکثر زنها اینجوریه که نباید باهاشون بحث منطقی بکنی. چون نمی پذیرند.
یعنی اون کاری که می خوای انجام بدی رو بدون توجه به نظر مخالف اونها انجام بده.
بعدش با چند تا زبون بازی و عزیزم و فدات بشم سر و تهش رو هم بیار. خیلی راحت هم می پذیرند.
فقط باید این حس بهشون القا بشه که نظرشون مهم و تاثیر گذاره حتی اگر واقعا اینطور نباشه.
من هم قبلا این مشکل رو با مادرم داشتم الان خیلی کمتر شده.
یعنی هرچی می نشستم منطقی حرف میزدم هیچ توی کتش نمیرفت و فقط می خواست حرف خودش رو اجرا کنه که ثابت کنه نظرش مهمه.
منم دیدم اگر بخوام همینجوری پیش برم زندگیم کلا مختل میشه.
از اون موقع در بیشتر موارد کار خودمو میکنم ولی قبل از انجام و بعد از انجام کارم
شروع میکنم چاپلوسی و عشق منی و همه ی زندگیمی و کدوم خری ناراحتت کرده ( میگه خوده خرت :khandeh!: ) و اینها خیلی راحت کنار میاد و حالش خوب میشه.
الانم ممکنه خانم ها بیان بگن نه ما اینجوری نیستیم ولی هستن :khandeh!:
این هم نکته دیگری که بنده نگفتم.
بحث ما بر سر این نبود که این کار را ترویج بدهیم یا ندهیم.
بلکه برسر این بود که
ملاک و حکمت اینکه خداوند متعال چنین حکمی را صادر کردند چه بوده است.
اما اینکه اکنون هم چنین مصلحتهایی وجود دارد یا نه، بحث دیگری است که بررسی مفصلی را نیاز دارد
چه بسا مستحباتی که در گذشته انجام میشده و الان مسکوت گذارده شده است به جهت تغییر شرایط زمانه.
ازدواج موقت هم میتواند یکی از این احکام باشد که ادله صرفا انجام آنرا مباح یا نهایتا مستحب میکند.
اما هیچ گاه دلالت بر حرمت ندارد.
[FONT=microsoft sans serif]باسلام خدمت کاربران محترم
باتوجه به اینکه بیش از 20 صفحه در این زمینه بحث شده است، فکر میکنم که بحثها دیگر تکراری باشد.
بنابراین تاپیک جهت جمع بندی بسته خواهد شد.
در پناه حق
یاعلی
من به عینه دیدم
کلاً مردها و زنها شناخت کمی از هم دارند متاسفانه
پرسش: اینکه با توجه به اینکه خداوند ابتدا یک زن را برای یک مرد آفریده است، آیا نمی توان گفت که مدل اصلی خدا تک همسری است؟ و اگر اینطور است آیا اسلام خلاف این مدل دستور نداده است؟
پاسخ:
در این مورد، لازم است بدانیم اینکه مرد یک همسر داشته باشد یا نه، به خودی خود هیچ حکمی ندارد.
این مانند آن میماند که بگوییم انسان به خودی خود در هر وعده یک بشقاب غذا بخورد یا دو بشقاب.
یک لباس داشته باشد یا دو لباس.
یک بار مسافرت برود یا دو بار
یک بچه داشته باشد یا دو بچه.
[FONT=microsoft sans serif]اینها نحوه براورده کردن نیازهای (جسمی و روحی) هر شخصی است و از انجا که انسانها از نظر روحی و جسمی کاملا با هم متفاوت هستند، راه های ارضای این نیازها نیز متفاوت است.
این نیازها بر اساس استقرایی که اندیشمندان و نفس شناسان انجام داده بودند، یا از شهوت ناشی میشود یا از غضب و یا از قوه عاقله انسان.
و این قوا گرچه در اصل کارکرد در همه انسانها به یک صورت هستند ولی از نظر شدت و ضعف در هر فردی با فرد دیگر، بلکه در هر دوره ای برای یک فرد خاص تفاوت میکند.
[FONT=microsoft sans serif]اینکه برای حضرت ادم یک زن افریده شده است، دلایل مختلفی میتوانست داشته باشد.
شاید از همه مهمتر این باشد که وقتی هنوز خلق نشده است، قاعدتا تمایلی به یک زن یا بیشتر ندارد تا برای ارضای صحیح این نیاز خداوند مثلا دو زن برای این امر خلق کند.
ولی اینکه بخواهیم از این جریان، طبیعی بودن تک همسری و خلاف فطرت بودن چند همسری را به دست بیاوریم، کاملا تفسیر بی دلیل و بدون مستند است.
نکته بعدی اینکه بر اساس قواعد اصولی، وقتی انسان با یک فعل و یک گفته روبرو میشود، اصل بر تقدم گفته بر فعل است.
بدین معنا که اگر سخنی یک مضمونی داشت و ظاهر کاری که انجام شده است مضمونی دیگر را تایید میکرد، مضمون سخن مقدم بر فعل است.
بنابراین
برفرض فعل خداوند چنین مفهومی را به ذهن متبادر کند(چه واقعا انجام دهنده نیز چنین قصدی داشته و چه نداشته است)،
وقتی خداوند به وسیله پیامبرش چند همسری را مجاز اعلام میکند و فعلی را انجام میدهد مضمونی که از سخن به دست می اید، بر مدلولی که از فعل و عمل ایشان به ذهن میرسد، مقدم میشود.
[FONT=microsoft sans serif]
[FONT=microsoft sans serif][FONT=microsoft sans serif]پرسش: با توجه رقابت و حسادت بین هووها، به بنیان خانواده صدمه می زند، آیا این دستور اسلام باعث سستی بنیان خانواده نمی شود؟
[FONT=microsoft sans serif]در مورد حسادت بین همسران یک مرد، لازم است ابتدا به چند نکته توجه کرد:
نخست اینکه لازم است بررسی شود که حسادت بین زنهای یک شخص، تا چه اندازه است. ایا حسادت بین آنها به کیان خانواده اسیب میرساند یا نه.
نکته بعدی اینکه، بعد از تعیین میزان مخرب بودن این حسادت، لازم است مصلحتی که این حکم برای بقای نوع خانواده ها نه تنها یک خانواده خاص، تعیین شود.
مصلحت و فایده ای که:
فاسد نشدن در نتیجه ارضا نشدن نیازهای جنسی، روحی، مالی و عاطفی زنی که به عنوان همسر اول فرصت ازدواج نیافته است
عدم فساد اخلاقی مردی که در ازدواج اولش این نیازهایش برآورده نشده است.
طلاق نگرفتن از همسر اول که جدا شدنش معضلات فردی و اجتماعی فراوانی را به همراه دارد.
بعد از مقایسه ضرر فردی و منفعت فردی و اجتماعی این دو(ممنوعیت ازدواج مجدد و جواز ان) میتوان در مورد این سخن گفت که این حکم شرعی آیا باعث سست شدن بنیان خانواده میشود یا نمیشود.
باتوجه به این نکات،
این درست است که هر زنی نسبت به شوهرش حساسیت دارد و نمیخواهد او به غیر از او به شخص دیگری دلبستگی داشته باشد، ولی این حالت ایده آل است.
یعنی در حالت ایده آل، هر مردی به واسطه حساسیت همسرش و قوام خانواده خود حتما باید از دلبستگی و تعلق خاطر به زنی دیگر اجتناب کند ولی اگر این حالت ایده آل پیش نیامد چه؟
یعنی اگر نیاز روحی و جسمی آن مرد با بودن همراه با آن زن، تامین نشد تکلیف چیست؟
یا اگر شرایط خاص اجتماعی پیش آمد، مثلا اگر جنگ یا هر حادثه ای پیش آمد و تعداد مردان بسیار کمتر ازتعداد زنان شد، تکلیف چیست؟
در این موارد میتوان چشم را بر روی واقعیت بست و به جای اجازه تعدد همسر قانونی، راه های غیر قانونی را در پیش گرفت.
ازدواج مجدد را ممنوع کرد، ولی در عوض روابط نامشروع و غیر قانونی را مرسوم کرد. چیزی که امروزه در غرب معضل اجتماعی شده است.
اینها مسائلی است که پیش روی یک قانون گذار است و یک قانون گذار غیر احساساتی و منطقی، به جای اینکه مصلحت یک گروه یا مصلحت فردی را نگاه کند، به مصلحت اجتماع نگاه میکند و نگاه کلان تر را جایگزین احساساتی شدن و نمایش تبلیغاتی و انتخاباتی میکند.
موفق باشید.