جمع بندی حالات بد ذکر گفتن

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حالات بد ذکر گفتن
سلام می خواستم تجربه ای از خودم را به اشتراک بگذارم طیق نوشته هایی که از اینترنت خواندم متوجه شدم بعضی از آدم ها وقتی ذکر می گویند حالت های ترس می گیرند و ایجاد وهم و جنون در آن ها می شود مثل ذکر هایی اعم از ذکر یونسیه و دعاهای دیگر که در اینترنت وجود دارد در مورد این موضوع فکر کردم و فهمیدم که بعضی از آدم ها ذکر را در مغز می گویند که ایجاد وسواس می کند ذکر را باید بر لب جاری کرد و گفتش یا باید اگر می خواهید در دل بگویید که لب تکان نخورد باید با زبان کوچک ذکر بگویید متاسفانه بعضی از آدم ها که به عنوان استاد میشناسیم و آدم های بزرگ و مورد اعتماد ما هستند نمی دانند که چرا بعضی از اذکار حالت هایی برای آدم رغم می زنند باید اذکار را درست گفت وگرنه تعداد ذکر مهم نیست و این را خیلی از آدم ها نمی دانند که متاسفانه ایجاد شبه هایی می کند من خودم نیز ذکر یونسیه را می گفتم و روزی بیست هزار بار می گفتم ولی برام مشکلی پیش نیامد و برعکس حرف بعضی ار ادم ها که برام قابل احترام اند ذکر هیچ مشکلی ندارد بلکه مشکل در ذکر گفتن آدم هاست و ذکر نیازی به استادی در این خصوص ندارد ولی هر چند باید یکسری پرسش هایی اعم از چگونگی زندگی کردن از ذکر را بیاموزیم من این مطلب را فهمیدم من خودم الان فرشته ای دارم که با آن در ارتباطم و این موضوع را بهم گفت من هم اینجا نوشتم تا یک سری شبه ها را روشن کنم امیدوارم از این مطلب استفاده کنید واقعا نعمت ذکر را من خیلی مهم می دانم باید عاشقی کرد با هر ذکری دوای هر دردی در اذکار الهی است یک سری کشف هایی کردم که جالبه براتون بگویم یک سری مریضی و امراض مثل اسکیزوفرنی و جنون و ایدز و حتی سرطان با ذکر لا اله الا الله درست می شود در مورد اسکیزوفرنی و جنون یک بیماری روحی هستش و هممون می دانیم که بیماری روحی کاملا باید با اذکار حل شوند و این استدلال من هستش برای این امراض روانی و مریضی هایی مثل ایدز هستند که مربوط به ویروس هایی هستند, که این بیماری ها نیز با ذکر حل می شوند و چرایی این مسئله این هست که وقتی ذکر می گوییم نور الهی بدن زیاد می شوند و با نور این ویروس ها کشته می شوند و بیماری درمان پیدا می کند و حتی سرطان نیز به همین گونه است و می شود از دارو گیاهی هم استفده کرد که یکی از مهمترین داروهای گیاهی روغن نارگیل هست که بدن را کاملا پاک می کند چون روغن ها خاصیت انتقال دهنذه دارند و ویروس ها را از بدن خارج می کنند. من به صورت شهودی فهمیدم روغن نارگیل,مادر طبیعت هست و باید بفهمیم که بعضی بیماری ها واقعا به شکلی ساده درست می شوند اما با قرص هایی عجیب و غریب آن بیماری به بدترین شکل در بدن رواج پیدا می کند یک سری مسائلی را من می دانم و چون فرشته دارم از این مسائل کاملا آگاهم و امیدوارم از این مسائل لذت ببرید و استفاده کنید و از دوستان می خوام که مسئله اول را کاملا جدی بگیرند که حالت ذکر گفتن را باید درست گفت متاسفانه بک سری سهل انگاری ها شبه هاتی را درست می کند که برای دین مبین ما را از شآن و مقام می اندازد
با نام و یاد دوست         کارشناس بحث: استاد کافی
mshn said in حالات بد ذکر گفتن
ذکر را باید بر لب جاری کرد و گفتش یا باید اگر می خواهید در دل بگویید که لب تکان نخورد باید با زبان کوچک ذکر بگویید  
باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید این که اذکار در یک تقسیم بندی، به لفظی و قلبی تقسیم می شود، صحیح است «چه نیکو فرموده است رسول الله (صلّى الله علیه و آله و سلّم) که: «أَلا انَبِّئُكُمْ بِما هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أفْضَلُ مِنْ أنْ تَلْقُوْا عَدُوَّكُمْ فَتَضْرِبُوا رِقابَهُمْ وَ يَضْرِبُونَ رِقابَكُمْ؟ ذِكْرُ اللّهِ (1) آیا شما را خبر ندهم به آنچه که جهاد و غزوه شما در راه خداست؟ آن ذکر بارى سبحانه است. (در توضیح این روایت آمده است:) «وَ ذلِكَ أنَّهُ لا يَعْلَمُ قَدْرَ هذِهِ النَّشْأَةِ الْانْسانِيَّةِ إِلّا مَنْ ذَكَرَ اللّهَ الذِّكْرَ المَطْلُوبَ مِنْهُ، فَإنَّهُ تَعالی جَليسُ مَنْ ذَكَرَهُ، وَالْجَليسُ مَشْهُودُ الذّاكِرِ، وَ مَتی لَمْ يُشاهِدِ الذّاكِرُ الْحَقَّ الَّذی جَليسَهُ فَلَيْسَ بِذاكِرٍ (2) زیرا قدر این نشئه را نمى داند مگر آن کسى که خدا را ذکر مى کند به ذکر مطلوب، چه اینکه حق تعالى جلیس ذاکرش است، و جلیس، مشهود ذاکر است، و هر گاه ذاکر حق سبحانه را که جلیس اوست مشاهده نکند ذاکر نیست.» سعى کن که ذکر را قلب بگوید که عمده حضور قلب است، وگرنه ذکر با قلب ساهى (غافل) (و اکتفا به ذکر لسانی که در اصطلاح اهل معرفت آنرا وِرد می گویند)، پیکر بى روان و کالبد و بى جان است، و در حدیث آمده است که: «لَیسَ الذِّکرُ قَولاً بِاللِّسَانِ فَقَط (3) ذکر در محدوده زبان خلاصه نمى شود.» بلکه خداوند سبحان فرمود: «وَ لاَ تُطِع مَن اَغفَلنَا قَلبَهُ عَن ذِکرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ کَانَ اَمرُهُ فُرُطاً (4) و از آن که ما دلش را از ذکر خود بى خبر ساخته ایم و از پى هواى نفس خود مى رود و در کارهایش اسراف مى ورزد پیروى مکن.»(5) این مطلب هم که در ذکر، توجه قلبی و حضور قلب هم شرط است صحیح است که حقیقت ذکر همین حضور قلب است وذکر بدون حضور قلب مانند در دست داشتن نابینا در دست خود یک مشعل است که به حال او مفید نخواهد بود البته ذکر لفظی فوائدی دارد از جمله اینکه هر عضوی باید از ذکر وعبادت حظ خود را ببرد و اکتفا به ذکر قلبی زبان را از حظش محروم می سازد چنانچه خواندن قران از روی قران ونگاه به ان بهتر از حفظ خواندن است که در حفظ خواندن چشم از بهره خود از عبادت محروم می شود. اما این که مرقوم فرمودید «اگر می خواهید در دل بگویید که لب تکان نخورد باید با زبان کوچک ذکر بگویید» این ادعا نیاز به دلیل دارد و بنده در مجامع روایی و یا در سخنان بزرگان و اهل معرفت به چنین مطلبی برخورد ننموده ام. موفق باشید. پی نوشت: 1. شيخ بهايى،محمد بن حسين‏، منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح‏،ادعيه و زيارات‏،حکمت،تهران،مقدمه حسن زاده آملی، ص38. 2.همان. 3.همان. 4.کهف/28. 5.حسن زاده آملی، حسن، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، تشیع، ص38.
mshn said in حالات بد ذکر گفتن
باید اذکار را درست گفت وگرنه تعداد ذکر مهم نیست و این را خیلی از آدم ها نمی دانند که متاسفانه ایجاد شبه هایی می کند
باسمه تعالی اتفاقا تعداد ذکر مهم است و موضوعیت دارد. اگر دعایی و ذکری موثق و از حیث سندی قابل اعتماد باشد، آن شرایط باید کاملا رعایت گردد. زیرا آن امور به منزله دندانه یک کلید است. اگر یک کلیدی قرار باشد قفلی را باز کند، متناسب با آن قفل، دندانه های خاصی را روی کلید تعبیه می کنند که اگر یک دندانه کم و یا زیاد باشد. آن قفل باز نخواهد شد. ادعیه و اذکار موثق و قابل اعتمادی که تعداد و شرایط خاصی در آنها لحاظ شده، قرار است قفل مشکل ما را باز نماید. لذا باید دقیقا مو به مو آن شرایط رعایت گردد تا انسان به نتیجه برسد. حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در این زمینه می فرمایند: «العدد کاشنان المفتاح، اذا نقصت او زادت لا یفتح الباب و الزیاده علی العدد المطلوب اسراف و النقص منه اخلال (1) تعداد هر ذکر مانند دندانه‌های یک کلید است، اگر آن دندانه‌ها کم یا زیاد شوند در باز نمی شود، و زیادی بر تعداد ذکر اسراف و کم کردن از تعداد ذکر اخلال است».(1) یا آن دعا ها و اذکار با شرایط خاص و تعداد مشخص، مانند یک نقشه گنج می باشد. انسان برای رسیدن به گنج باید دقیقا مطابق نقشه عمل کند که اگر نیم متر و یا کمتر و بیشتر خلاف نقشه رفتار شود،گنجی عائد انسان نخواهد شد. مثلا در اعمال شب قدر، دو رکعت نماز با شرایط خاص هست که بعد از نماز 70 مرتبه باید «استغفرالله و اتوب الیه» گفت بدون «ربی» که این طریقه حتما موضوعیت دارد و باعث آمرزش انسان و والدین می گردد. اینجا برای گرفتن چنین گنج شیرینی، باید مطابق نقشه معصوم پیش برویم. یعنی اگر در اینجا «ربی» را اضافه کنیم و 70 بار مطابق معمول بگوییم«استغفر الله ربی و اتوب الیه» ثواب برده ایم منتها ان نتیجه مورد نظر را به دست نیاورده ایم. پس باید دقیقا مطابق آن شرایطی که در دعا و اذکار موثق رسیده عمل کنیم تا به نتیجه برسیم. پی نوشت: 1. حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، کلمه343، بوستان کتاب. ص382.  
mshn said in حالات بد ذکر گفتن
 ذکر نیازی به استادی در این خصوص ندارد ولی هر چند باید یکسری پرسش هایی اعم از چگونگی زندگی کردن از ذکر را بیاموزیم  
باسمه تعالی نسبت به اذکار خاص باید عرض شود همانطوریکه هیچ انسانی از حیث ظاهر شبیه دیگری نیست حتی دوقلوها که حداقل در بند انگشت از هم ممتاز می شوند و اثر انگشت هر انسانی مختص به همان انسان است، هیچ انسانی از حیث باطن هم شبیه دیگری نیست و باطن افراد هم با یکدیگر فرق می کند. لذا در مسیر سیر و سلوک، که سالک در خدمت استاد کامل و مکملی قرار می گیرد که باطن افراد را می خواند، و مطابق باطن خاص، دستور العمل می دهد، دیده می شود که دو شاگرد با هم مسیر سیر وسلوک را در خدمت یک پیر طریق شروع می کنند ولی دستور العمل‌های هر یک، با هم تفاوت می کند، چون باطن هایشان باهم فرق می کند. مانند اینکه دو نفر هستند، که هردو سرما خورده اند و گلویشان درد می کند، وقتی این دو شخص خدمت پزشک می روند، آقای دکتر به یکی پنی سیلین فقط تجویز می کند و به دیگری کپسول، با اینکه هردو سر ما خورده اند، چرا؟ چون یکی از این افراد علاوه بر سرما خوردگی، مشکل زخم معده دارد، لذا داروی کپسول برای او مفید نیست و باید پنی سیلین مصرف کند، ولی دیگری مشکل زخم معده را ندارد، لذا فقط باید کپسول مصرف کند. پس اگر یک خضر راهی دستورالعملی را به یکی از شاگردانش داد، و او عمل کرد و نتیجه گرفت، ما نباید توقع داشته باشیم که آن دستور العمل را انجام دهیم و همان نتیجه را بگیریم، چون این دستورالعمل با تعداد خاص خود مختص این باطن بود و چه بسا برای باطن خاص ما مفید واقع نشود.
mshn said in حالات بد ذکر گفتن
دوای هر دردی در اذکار الهی است   یک سری کشف هایی کردم که جالبه براتون بگویم   یک سری مریضی و امراض مثل اسکیزوفرنی و جنون و ایدز و حتی سرطان با ذکر لا اله الا الله درست می شود در مورد اسکیزوفرنی و جنون یک بیماری روحی هستش و هممون می دانیم که بیماری روحی کاملا باید با اذکار حل شوند و این استدلال من هستش برای این امراض روانی و مریضی هایی مثل ایدز هستند که مربوط به ویروس هایی هستند, که این بیماری ها نیز با ذکر حل می شوند و چرایی این مسئله این هست که وقتی ذکر می گوییم نور الهی بدن زیاد می شوند و با نور این ویروس ها کشته می شوند و بیماری درمان پیدا می کند و حتی سرطان نیز به همین گونه است و می شود از دارو گیاهی هم استفده کرد که یکی از مهمترین داروهای گیاهی روغن نارگیل هست که بدن را کاملا پاک می کند چون روغن ها خاصیت انتقال دهنذه دارند و ویروس ها را از بدن خارج می کنند. من به صورت شهودی فهمیدم روغن نارگیل,مادر طبیعت هست و باید بفهمیم که بعضی بیماری ها واقعا به شکلی ساده درست می شوند اما با قرص هایی عجیب و غریب آن بیماری به بدترین شکل در بدن رواج پیدا می کند
باسمه تعالی  این نظام، نظام اسباب و مسببات است، قاعده‌ای که بیانگر یک امر کلی الهی است که خداوند نمی‌خواهد هر کاری را از راه اعجاز و معجزه به انجام برساند. بلکه برای هر چیزی یک خاصیتی قرار داده که به طور طبیعی وظیفه و نقش خود را ایفا می‌کنند. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:«أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ (1) خداوند ابا دارد که اشیاء را جریان دهد به جز به وسیله اسباب» بنابراین برای حل مشکل، باید به آن اسباب مراجعه نمود و مراجعه بیمار به پزشک و مصرف دارو، در همین راستا می باشد. حال چه پزشک مادی و یا طبیب معنوی مانند اهل بیت، و چه داروی مادی و یا داروی معنوی مانند ذکر، قرآن و ادعیه. این که در درمان بیماری فقط بخواهیم به ذکر و دعا اکتفا نماییم، صحیح نمی باشد. در روایت آمده است: «حضرت موسی‌بن عمران (علیه السلام) مریض شد، بنی‌اسرائیل به عیادتش آمدند، بیماری او را تشخیص داده و گفتند: اگر به وسیله فلان گیاه خود را معالجه کنی، بهبودی خواهی یافت. موسی گفت: دارو استعمال نخواهم کرد تا خداوند بدون دوا مرا شفا دهد. مدتی مریضی او ادامه یافت تا اینکه به او وحی شد که به عزت و جلالم سوگند شفایت نمی‌دهم، مگر اینکه خود را به وسیله همان دارویی که بنی‌اسرائیل گفتند مداوا کنی. بعد از این موسی (علیه‌السلام) آنان را خواست و گفت: همان دارو را بیاورید تا استفاده کنم. طولی نکشید که حضرت بهبود یافت.»(1) در واقع برای درمان بیماری، هم باید به داروی معنوی مانند دعا و ذکر مراجعه نمود و هم به داروی مادی. مانند دو بالی که پرنده برای پرواز به آنها نیاز دارد. نمی توان ادعا کرد که چون این بیماری، روحی است، پس فقط باید با ذکر، آن را حل نمود. بیمار روحی هم باید به مشاوره و روانشناس مراجعه نماید، داروهای آن ها را مصرف نماید و در عین حال از دعا و ذکر هم غافل نباشد. پی نوشت: 1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار (ط- بيروت)، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، 1403ق، ج2،ص90. 2.فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج7،ص432.  
جمع بندی پرسش: 1- آیا ذکر را باید بر لب جاری کرد یا قلب؟ 2-آیا رعایت عدد، در اذکار مهم است؟ 3-آیا ذکر، نیاز به استاد دارد؟ 4-آیا با گفتن ذکر، بیماری درمان می شود؟ پاسخ: 1-این که اذکار در یک تقسیم بندی، به لفظی و قلبی تقسیم می شود، صحیح است «چه نیکو فرموده است رسول الله (صلّى الله علیه و آله و سلّم) که: «أَلا انَبِّئُكُمْ بِما هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أفْضَلُ مِنْ أنْ تَلْقُوْا عَدُوَّكُمْ فَتَضْرِبُوا رِقابَهُمْ وَ يَضْرِبُونَ رِقابَكُمْ؟ ذِكْرُ اللّهِ (1) آیا شما را خبر ندهم به آنچه که جهاد و غزوه شما در راه خداست؟ آن ذکر بارى سبحانه است. (در توضیح این روایت آمده است:) «وَ ذلِكَ أنَّهُ لا يَعْلَمُ قَدْرَ هذِهِ النَّشْأَةِ الْانْسانِيَّةِ إِلّا مَنْ ذَكَرَ اللّهَ الذِّكْرَ المَطْلُوبَ مِنْهُ، فَإنَّهُ تَعالی جَليسُ مَنْ ذَكَرَهُ، وَالْجَليسُ مَشْهُودُ الذّاكِرِ، وَ مَتی لَمْ يُشاهِدِ الذّاكِرُ الْحَقَّ الَّذی جَليسَهُ فَلَيْسَ بِذاكِرٍ (2) زیرا قدر این نشئه را نمى داند مگر آن کسى که خدا را ذکر مى کند به ذکر مطلوب، چه اینکه حق تعالى جلیس ذاکرش است، و جلیس، مشهود ذاکر است، و هر گاه ذاکر حق سبحانه را که جلیس اوست مشاهده نکند ذاکر نیست.» سعى کن که ذکر را قلب بگوید که عمده حضور قلب است، وگرنه ذکر با قلب ساهى (غافل) (و اکتفا به ذکر لسانی که در اصطلاح اهل معرفت آنرا وِرد می گویند)، پیکر بى روان و کالبد  بى جان است، و در حدیث آمده است که: «لَیسَ الذِّکرُ قَولاً بِاللِّسَانِ فَقَط (3) ذکر در محدوده زبان خلاصه نمى شود.» بلکه خداوند سبحان فرمود: «وَ لاَ تُطِع مَن اَغفَلنَا قَلبَهُ عَن ذِکرِنَا وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ کَانَ اَمرُهُ فُرُطاً (4) و از آن که ما دلش را از ذکر خود بى خبر ساخته ایم و از پى هواى نفس خود مى رود و در کارهایش اسراف مى ورزد پیروى مکن.»(5) این مطلب هم که در ذکر، توجه قلبی و حضور قلب هم شرط است صحیح است که حقیقت ذکر همین حضور قلب است و ذکر بدون حضور قلب مانند در دست داشتن نابینا در دست خود یک مشعل است که به حال او مفید نخواهد بود البته ذکر لفظی فوائدی دارد از جمله اینکه هر عضوی باید از ذکر وعبادت حظ خود را ببرد و اکتفا به ذکر قلبی زبان را از حظش محروم می سازد چنانچه خواندن قران از روی قرآن و نگاه به آن بهتر از حفظ خواندن است که در حفظ خواندن چشم از بهره خود از عبادت محروم می شود. 2-اگر دعایی و ذکری موثق و از حیث سندی قابل اعتماد باشد، آن شرایط باید کاملا رعایت گردد. زیرا آن امور به منزله دندانه یک کلید است. اگر یک کلیدی قرار باشد قفلی را باز کند، متناسب با آن قفل، دندانه های خاصی را روی کلید تعبیه می کنند که اگر یک دندانه کم و یا زیاد باشد. آن قفل باز نخواهد شد. ادعیه و اذکار موثق و قابل اعتمادی که تعداد و شرایط خاصی در آنها لحاظ شده، قرار است قفل مشکل ما را باز نماید. لذا باید دقیقا مو به مو آن شرایط رعایت گردد تا انسان به نتیجه برسد. 3-نسبت به اذکار خاص باید عرض شود همانطوریکه هیچ انسانی از حیث ظاهر شبیه دیگری نیست حتی دوقلوها که حداقل در بند انگشت از هم ممتاز می شوند و اثر انگشت هر انسانی مختص به همان انسان است، هیچ انسانی از حیث باطن هم شبیه دیگری نیست و باطن افراد هم با یکدیگر فرق می کند. لذا در مسیر سیر و سلوک، که سالک در خدمت استاد کامل و مکملی قرار می گیرد که باطن افراد را می خواند، و مطابق باطن خاص، دستور العمل می دهد، دیده می شود که دو شاگرد با هم مسیر سیر وسلوک را در خدمت یک پیر طریق شروع می کنند ولی دستور العمل‌های هر یک، با هم تفاوت می کند، چون باطن هایشان باهم فرق می کند. 4-این نظام، نظام اسباب و مسببات است، قاعده‌ای که بیانگر یک امر کلی الهی است که خداوند نمی‌خواهد هر کاری را از راه اعجاز و معجزه به انجام برساند. بلکه برای هر چیزی یک خاصیتی قرار داده که به طور طبیعی وظیفه و نقش خود را ایفا می‌کنند. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:«أَبَى اللَّهُ أَنْ يُجْرِيَ الْأَشْيَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ (6) خداوند ابا دارد که اشیاء را جریان دهد، جز به وسیله اسباب» بنابراین برای حل مشکل، باید به آن اسباب مراجعه نمود و مراجعه بیمار به پزشک و مصرف دارو، در همین راستا می باشد. حال چه پزشک مادی و یا طبیب معنوی مانند اهل بیت (علیهم السلام)، و چه داروی مادی و یا داروی معنوی مانند ذکر، قرآن و ادعیه. این که در درمان بیماری فقط بخواهیم به ذکر و دعا اکتفا نماییم، صحیح نمی باشد، بلکه هر دو باید باشد، مانند دو بالی که پرنده برای پرواز به آنها نیاز دارد. پی نوشت ها: 1. شيخ بهايى،محمد بن حسين‏، منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح‏،ادعيه و زيارات‏،حکمت،تهران،مقدمه حسن زاده آملی، ص38، (نرم افزار مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی از نرم افزار های نور) 2.همان. 3.همان. 4.کهف/28. 5. حسن زاده آملی، حسن، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، تشیع، ص38، (نرم افزار مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی از نرم افزار های نور) 6.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار (ط- بيروت)، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، 1403ق، ج2،ص90.
موضوع قفل شده است