حرف های یک روشنفکر
تبهای اولیه
در ابتدا گزیده هایی از کتاب ((فاطمه ،فاطمه است)) دکتر علی شریعتی
* در تشیع علوی، تقیه ((تاکتیک)) بوده است.
تقیه برای ((حفظ ایمان)) است و نه مثل امروز ، ((حفظ مومن)) *
* هیچ مذهبی، تاریخی و ملتی ، چنین خانواده ای ندارد. خانواده ای که در آن، پدر علی است، و مادر فاطمه، و پسر حسین، و دختر زینب. همگی در زیر یک سقف و در یک عنصر یک خانواده.
و در عین حال ، به هیچ خانواده ای، از جانب ملتی، این همه عشق و اخلاص و ایمان و شعر و خون نثار نشده است. *
البته شریعتی یه روشنفکر واقعیه.
نه مثل این به ظاهر روشنفکرایی که فیس بوکو پر کردند.
با 200 نفر جنس مخالف دوستند.
بعد میگن دلت پاک باشه ، یه خورده روشنفکر باش ، متحجر نباش.
شریعتی یه روشنفکر واقعیه.
ممنونم.
انشاءالله خودتم روشنفکر واقعی هستی.
* علت اصلی عقیم ماندن ایمان ما به اسلام و محمد(ص) و راه علی(ع) و کار حسین (ع) ، این است که ان ها را نمی شناسیم؛ به این ها (( عشق داریم، اما شعور نداریم.))محبت هست، اما معرفت نیست. راز این معما، که این دین حیات بخش به ما حیات نمی بخشد، این است که مردم ما به آن ایمان دارند، اما آگاهی ندارند. چه کسی باید این آگاهی را می داد؟ در یک کلمه: ((عالم!)) او بود که باید علی را می شناساند و مکتب علی را می آموخت. *
ولی گاهی عشق هم معرفت میاره.
مطمئناً اون عشق هم با آگاهی هستش. عشق بدون آگاهی مثل ماشینی میمونه که چراغ نداره و تو تاریکی داره حرکت میکنه. دیگه خطراتش رو خودتون به ذهن بیارید. ولی اکه اندکی آگاهی و عقل و تفکر( روشنایی ) باشه ، آره عشق معرفت میاره