حرمت شراب
تبهای اولیه
منظورتون از این عنوان چیه ؟
:Gig:شما سوالتون چیه ؟
فلسفه حرمت شراب رو میخاید یا :Gig:
سلام بر شما
در این آدرس به نحو کامل درباره تحریم شراب سخن رفته است اگر ملاحضه بفرمایید خالی از لطف نیست .
http://www.askdin.com/showthread.php?t=543
به نام یگانه هستی بخش
در مورد شراب چند آیه در قرآن مجید وجود دارد که به آنها اشاره می شود.[="]
آخرین سوره ای که بحث شراب را مطرح می کند در سوره مائده می باشد:« يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الخَْمْرُ وَ الْمَيْسرُِ وَ الْأَنصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(90)
با توجه به گسترش شرابخواری در جامعه شبه جزیره عربستان و عادت اعراب به استفاده از انواع مشروبات، خداوند در بیان حکم خمر شیوه تدریج را به کار بردند. زیرا اگر از ابتدا قرآن می فرمود شراب حرام و استفاده از آن ممنوع است، ای چه بسا مورد پذیرش عمومی قرار نگرفته و افرادی به مقابله با آن می پرداختند.
:Gol::Gol:
يكى از جهت اينكه كلمه" انما" در آن بكار رفته. دوم از اينكه شراب را پليد و رجس خوانده، سوم اينكه آن را عمل شيطان ناميده، چهارم از جهت اينكه مشتمل بر امر صريح است به اجتناب از آن، پنجم از جهت اينكه فرموده است در آن اجتناب انتظار و توقع رستگارى هست، ششم از اين جهت كه مشتمل است بر بيان مفاسدى كه بر آشاميدن شراب مترتب است، هفتم از اينكه مىپرسد، آيا اين مقدار از بيان مرتكبين اين عمل را از عمل زشتشان باز مىدارد يا نه؟
هشتم از اينكه بعد از آن همه تاكيد آنان را به اطاعت خدا و رسول امر نموده از مخالفتشان بر حذر مىدارد، نهم آنكه مىفرمايد خداوند از اينكه شما اطاعتش بكنيد يا نكنيد بى نياز است، دهم اينكه در يك آيه بعد مىفرمايد:" لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ..." چون بنا بر توضيحى كه بعدا خواهيم داد اين آيه نيز خالى از دلالت بر تشديد نيست.
گفته اند كه چون حرمت شراب نازل شد (س 5 آ 90) پارهاى از ياران رسول خدا از او پرسيدند: حال ياران ما كه روزى در بدر و احد شركت داشتهاند و به خدا و رسول و روز رستاخيز نيز گرويده بودند، ولى پيش از اين حرمت، شراب نوشيدهاند، چون است؟ زيرا خداوند آنرا پليد شمرده و پرهيز از آن واجب است. اما در- گذشتگان مسلمانان از آن آگاه نبودهاند.- اين بود كه آيه 93 سوره مائدة در اين باره نزول يافت و آنچه را كه رفته بود گناه نشمرد.
انسان مىتواند نماز نخواند زيرا نماز حكم تشريعى است نه تكوينى(گرچه عصیان وگناه کرده)، يا ممكن است، رغم دستور دين، باده نوشى كند زيرا حرمت شراب حكم تشريعى است نه «تكوينى» ولى قادر نيست هنگامى كه تمام شرايط جوش آمدن آب فراهم شد آن را از جوشش باز دارد. پس قانون را نمىتوان به مبارزه خواند يعنى چنان قاطع و سرسخت است كه تحدّى بردار نيست. ولى يك سلسله فطريات و نيازها و گرايشهاى طبيعى در انسان وجود دارد كه به آن صلابت و سرسختى نيست و تا حدودى شكننده و انعطاف پذير است و در مقام مقايسه با قوانين قاطع هستى تا حدى نرمش به خرج مىدهد و دست كم براى مدتى كوتاه هم شده مىتوان با آن زور آزمايى و تحدّى كرد ولى چنان نيست كه بتوان آنها را يكسره مهار كرد يا به طور قطعى بر آنها چيره شد. نفس اژدهاست؛ ليكن خفته است! دير و زود اين تمايلات و كششها و غرايز يا فطريات سر بر مىدارند و انسان را به زانو در مىآورند.وزآن جمله شراب که ضررهای خویش بربدن راآشکار خواهد کرد