حضور ام المومنین ها،عایشه و حفصه در مباهله
تبهای اولیه
طبق آنچه در کتابهای معتبر آمده ام المومنین عایشه و حفصه در مباهله بوده اند و آیه مباهله آنها را شامل می شود. سيوطى در تفسير آيه مباهله، مطلبى را از ابن عساكر (متوفاى 571) به نقل از حضرت صادق ، از پدرش حضرت باقر نقل كرده است. او مىنويسد: رسول خدا صلّى اللّه عليه ، ابو بكر را همراه فرزندانش! و عمر را همراه فرزندانش! و عثمان را همراه فرزندانش! و على را همراه فرزندانش! براى مباهله آورد. ( تفسیر درالمنثور ج 2 ص 38 و 39 )حلبى (متوفاى 1044) هم در سيرهاش روايت كرده است: آنان با بنى قريظه مشورت كردند و به سفارش آنان، خودشان براى مباهله حاضر نشدند. سپس عمر از رسول خدا صلّى اللّه عليه پرسيد:
اگر بخواهى كه آنان را لعنت كنى، در اين حال دست چه كسانى را در دست خود مىگيرى؟ فرمود: دست على و حسن و حسين و فاطمه و حفصه و عايشه را در دست می گيرم. سپس اضافه كرده است: و همين چيزى است كه قول خداوند بر آن دلالت مىكند كه مىفرمايد: «وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ» ( انسان العیون ج 3 ص 240 ).
[=century gothic]با سلام[=century gothic]
[=century gothic]ديگر از آياتى كه بر برترى على مرتضى عليه السلام بر همه پيامبران غير از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم دلالت دارد آيه مباهله است:
[=century gothic] فمن حاجك فيه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و أنفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله على الكاذبين (1) .
[=century gothic] «پس هر كه درباره آن (قرآن يا عيسى) با تو به بحث و مجادله پرداخت پس از آنكه علم آن به تو رسيد،پس بگو:بياييد ما و شما فرزندان و زنان و جانهاى خويش را بخوانيم آن گاه به درگاه خدا زارى كنيم و در حق يكديگر نفرين كنيم و لعنت خدا را بر هر كدام از ما دو گروه كه دروغگوست قرار دهيم».
[=century gothic] شأن نزول آيه
[=century gothic] از مسائلى كه به حد ضروريات اوليه و امور مسلم رسيده است نزول آيه مباهله در حق اهل عبا و پنج تن برگزيده خدا عليهم السلام است،به گونهاى كه اين مطلب را بسيارى از محدثان و مفسران و مورخان و متكلمان در كتابهاى خود آورده وجزء مسائل مسلم و غير قابل ترديد انگاشتهاند،بلكه بيشتر مسلمانان قائلند كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در داستان مباهله با نصاراى نجران از زنان جز پاره تن خود فاطمه عليها السلام،و از فرزندان جز دو نوه و گلهاى خود حسن و حسين عليهما السلام،و از جانها (كسانى كه به منزله جانند يا حكم خود شخص را دارند) جز برادرش على عليه السلام را كه نسبت به او منزلت هارون با موسى عليه السلام را داشت،فرا نخواند.:Sham:
اينانند اهل اين آيه،و بسيارى از علماى عامه نزول اين آيه را درباره آنان ذكر كردهاند،از جمله:
1ـمحمد بن جرير طبرى در تفسير خود گويد:پيامبر صبح زود بيرون آمد در حالى كه حسين را در آغوش و دست حسن را در دست گرفته و فاطمه پشت سر حضرتش حركت مىكردـدرود خدا بر همه آنان باد. (2)
[=Century Gothic]2ـحاكم نيشابورى در«مستدرك»و ابو نعيم در«دلائل»از جابر بن عبد الله انصارى آوردهاند كه گفت:عاقب و سيد (دو تن از سران نصاراى نجران) بر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم وارد شدند و حضرت آنان را به اسلام دعوت نمود... (و داستان را ادامه مىدهد تا آنجا كه گويد) پس آنها را به نفرين در حق يكديگر فراخواند و آنان وعده دادند.فردا صبح رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دست على و فاطمه و حسن و حسين را گرفت و آمد و كسى را نزد آنان فرستاد اما آنان نپذيرفتند... (و در آخر سخن درباره معناى آيه گويد) مراد از انفسنا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و على،و از ابناءنا حسن و حسين،و از نساءنا فاطمه عليهم السلام مىباشد[=Century Gothic](3)
[=Century Gothic]3ـجار الله زمخشرى گويد:[=Century Gothic]پس نصاراى نجران نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمدند در حالى كه آن حضرت،حسين را در آغوش و دست حسن را در دست گرفته و فاطمه در پشت سر آن حضرت و على در پشت سر فاطمه عليهم السلام در حركت بود وپيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به آنان مىفرمود:هرگاه من دعا كردم شما آمين بگوييد.اسقف نصارا به همراهان گفت :«اى گروه نصارا،من چهرههايى را مىبينم كه اگر خداوند بخواهد كوهى را به خاطر آنان از جا مىكند،با آنان مباهله نكنيد كه به هلاكت مىرسيد»...و در اين حادثه دليلى بر فضيلت اصحاب كساء هست كه دليلى از آن قوىتر وجود ندارد.[=Century Gothic] (4)[=Century Gothic].
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]4ـفخر رازى گويد:[=Century Gothic]چون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دلائل كافى براى نجرانيان آورد ولى آنان بر جهل و نادانى خود پافشارى كردند،به آنان فرمود:خداوند مرا امر فرموده كه اگر حجت را نپذيريد با شما مباهله كنم.گفتند:ما مىرويم در كار خود مىانديشيم سپس حضور شما مىرسيم.چون بازگشتند به عاقب كه رايزن آنان بود گفتند:اى عبد المسيح،نظر شما چيست؟گفت :اى ترسايان،به خدا سوگند شما به خوبى مىدانيد كه محمد پيامبرى است كه از جانب خدا فرستاده شده است و سخن درستى را هم درباره صاحب شما (عيسى عليه السلام) آورده است...پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در حالى كه عبايى از موى سياه بر دوش داشت بيرون شد و حسين را در آغوش و دست حسن را به دست گرفته و فاطمه پشت سر او و على رضى الله عنه پشت سر فاطمه در حركت بود،و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مىگفت:هر گاه من دعا كردم شما آمين گوييد.اسقف نجران كه اين صحنه را مشاهده كرد گفت:«اى ترسايان،من چهرههايى را مىبينم كه اگر از خدا بخواهند تا كوهى را از جا بركند خداوند چنان كند،پس با آنان مباهله نكنيد كه هلاك مىشويد و ديگر تا روز قيامت يك نفر نصرانى بر روى زمين باقى نخواهد ماند». ..
[=century gothic] و روايت شده است كه:«چون پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با آن عباى مويين بيرون شد حسن رضى الله عنه آمد و پيامبر او را به زير عبا برد،سپس حسين رضى الله عنه آمد او را نيز زير عبابرد،سپس فاطمه و سپس علىـرضى الله عنهماـآمدند،آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آيه تطهير را خواند:انما يريد الله...» (5) .و بدان كه اين روايت به منزله روايتى است كه صحت آن در ميان اهل تفسير و حديث مورد اتفاق است. (6)
5ـقرطبى گويد.ابناءنا دليل آن است كه نوههاى دخترى را نيز فرزند نامند،زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم حسن و حسين را با خود آورد و فاطمه پشت سر آن حضرت و على پشت سر فاطمه در حركت بود و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به آنان مىگفت:هر گاه من دعا كردم شما آمين گوييد. (7)
6ـسبط ابن جوزى گويد:«چون آيه ندع ابناءنا و ابناءكم نازل شد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فراخواند و گفت:خداوندا،اينان اهل منند ».[=century gothic](8) و عين همين عبارت را ابو حيان اندلسى (9) و احمد حنبل (10) و گنجى شافعى (11) آوردهاند.
[=century gothic] اين اقوالى كه در شأن نزول آيه آورديم قطرهاى از دريا و ذرهاى از صحراى بىكران است،براى اطلاع بيشتر رجوع كنيد به كتاب«احقاق الحق»3/46ـ79.
و در اينجا خوب است شقوقى را كه در آيه احتمال مىرود از زبان محقق دانشمند استاد محمد تقى فلسفىـكه خداوند او را از گزند حوادث مصون بداردـبياوريم.ايشان گويند:
[=century gothic] مباهله پنج تن اهل كساء و برگزيدگان الهى عليهم السلام با نصاراى نجران از نظر عقلىچهار گونه تصور دارد:1
) دعاى هر دو طرف مستجاب شود و هر دو دسته هلاك گردند.
2) دعاى هيچ كدام مستجاب نشود،و اين امر سبب شود تا هر دو گروه كه از سردمداران اجتماع و مبلغان دين بودهاند از نظر مردم بيفتند و ارزش آنان ساقط شود.
3) دعاى نجرانيان مستجاب شود و گروه مخالف آنان گرفتار عذاب الهى شود.
4) دعاى خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مستجاب شود و نجرانيان دچار عذاب و هلاكت گردند.
پىنوشتها:
1ـسوره آل عمران/ .60
2ـجامع البيان 3/299.در اين روايت نامى از على عليه السلام برده نشده و روايت ناقص است . (م)
3ـتفسير در المنثور 2/ .38
4ـتفسير كشاف 1/ .434
5ـسوره احزاب/ .33
6ـتفسير كبير 8/ .85
7ـتفسير الجامع لأحكام القرآن 4/ .104
8ـتذكرة الخواص/ .18
9ـالبحر المحيط 2/ .479
10ـمسند 1/ .185
11ـتذكرة الخواص/ .18
قويترين دليل بر فضليت اصحاب كساء
نظر به اهميت اين رويداد در تاريخ اسلام، بديهى است بايدافرادى در آن شركت كنند كه از شايستگى كافى برخور دار باشند;زيرا اين رخداد در تاريخ دين اسلام ثبت خواهد شد. به همين جهت،پيامبر بزرگوار اسلام از ميان كسان و اصحاب خود تنها چهار تن را انتخاب كرد كه عبارتند از: حضرت على بن ابى طالب، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسين(عليهم السلام).
از عايشه چنين نقل شده است:
روز مباهله پيامبر اسلام چهار تن همراهان خود را زير عباى مشكى وارد كرد و اين آيه را خواند:
«انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهلالبيت و يطهركم تطهيرا».
ولی از حضورش کسی چیزی نگفته در منبع معتبر