حيات طيبه يعني چه؟
تبهای اولیه
در قرآن به حيات طيبه اشاره شده است اين حيات طيبه چيست؟معني اش چيست ؟توضيح بدهيد
با سلام
تعبیر "حیات طیبه" در قرآن مجید تنها در سوره نحل آیه 97 آمده است.
در این آیه می خوانیم:" مَنْ عَمِلَ صلِحاً مِّن ذَکرٍ أَوْ أُنثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسنِ مَا کانُوا یَعْمَلُونَ" یعنی: هر کس عمل صالح انجام دهد در حالی که مومن است، خواه مرد باشد یا زن، به او حیات پاکیزه می بخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادند، خواهیم داد.
بخش عمده ای از روایاتی که این تعبیر در آنها به کار رفته است، مربوط به تفسیر همین آیه و یا ذکر دعاهایی است که در آنها از خداوند "حیات طیبه" درخواست شده است.
از اینرو تفاسیر قرآن کریم بهترین منبع درباره اطلاعات مربوط به "حیات طیبه" هستند که می توان به تفاسیر نمونه، المیزان و مجمع البیان ذیل آیه 97 سوره نحل اشاره کرد.
به طور خلاصه از این آیه و روایات و تفاسیر ذیل آن، چند نکته قابل برداشت است:
1- شرط برخورداری از حیات طیبه:
آنچنانکه آیه مذکور صراحت دارد، ایمان و عمل صالح دو رکن اصلی برای برخورداری از این نعمت هستند؛ دو رکنی که در بسیاری از آیات قرآن کنار یکدیگر ذکر شده اند و از همدیگر قابل تفکیک نیستند.
البته باید توجه داشت که عمل صالح آن چنان مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که تمام فعالیتهای مثبت و مفید و سازنده را در همه زمینه های علمی، فرهنگی و سیاسی، اقتصادی، نظامی و مانند آن شامل می شود.
2- بر اساس منطق اسلام و قرآن، زن و مرد با وجود تفاوتهایی که از نظر جسم و روح دارند از جهت شخصیت انسانی و مقامشان در پیشگاه خداوند کاملا برابرند و معیاری که بر شخصیت آنها حکومت می کند، یک معیار بیش نیست یعنی ایمان و عمل صالح. (من عمل صالحا من ذکر و انثی و هو مومن ... )
3- درباره اینکه مراد از "حیات طیبه" و زندگی پاک و پاکیزه چیست، در روایات و تفاسیر، مصادیق متعددی نام برده شده است مثل:
الف- قناعت و رضا دادن به مصیب.
در نهج البلاغه آمده که از حضرت علی (ع) پرسیدند، منظور از آیه "فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَوةً طیِّبَةً" چیست؟ حضرت فرمود: قناعت.[1]
ب- رزق روزانه
ج- عبادت توام با روزی حلال
د- توفیق بر اطاعت از فرمان خدا
هـ- روزی حلال
البته باید توجه داشت که موارد فوق تنها بعضی از مصادیق روشن "حیات طیبه" هستند چرا که این تعبیر در آیه بصورت مطلق آمده است.
در نتیجه "حیات طیبه" مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که همه این موارد و غیر آنها را در بر می گرد.
حیات طیبه یعنی زندگی پاکیزه از انواع آلودگیها، ظلمها، خیانتها، عداوتها و دشمنی ها، اسارتها و ذلتها، انواع نگرانیها و هر چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار می سازد. نتیجه این پاکیزگی، تحقق جامعه ای قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح ، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی خواهد بود.
جامعه ای که از نابسامانی ها و درد و رنجهایی که بر اثر استکبار، ظلم، طغیان، بت پرستی و انحصار طلبی بوجود می آید، در امان است.
دل کسی که از "حیات طیبه " برخوردار است، تنها به خداوند تعلق دارد؛ تنها قرب به او را می خواهد و تنها از خشم و دوری از او، هراسان است. از دنیای فانی رو گردان است و مدبر واقعی همه امور را خداوند متعال می داند، در نتیجه شیطان و هوای نفس در او راه نخواهد داشت.
چنین انسانی در وجود خدا چنان شوق و کمال و نیرو و غربت و لذت و سروری می باید که قابل توصیف نیست. و این است پادااش ایمان و عمل صالح.
[1]نهج البلاغه ، کلمات قصار، شماره 229
و در جمله" فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً" حيات، به معناى جان انداختن در چيز و بخشیدن حيات به آن است، پس اين جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى مؤمنى را كه عمل صالح كند به حيات جديدى غير آن حياتى كه به ديگران نيز داده زنده مىكند و مقصود اين نيست كه حياتش را تغيير مىدهد، مثلا حيات خبيث او را مبدل به حيات طيبى مىكند كه اصل حيات همان حيات عمومى باشد و صفتش را تغيير دهد، زيرا اگر مقصود اين بود كافى بود كه بفرمايد:" ما حيات او را طيب مىكنيم" ولى اينطور نفرمود، بلكه فرمود: ما او را به حياتى طيب زنده مىسازيم.
پس آيه شريفه نظير آيه" أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ" است كه افاده مىكند خداى تعالى حياتى ابتدايى و جداگانه و جديد به او افاضه مىفرمايد.
از باب تسميه مجازى هم نيست كه حيات قبلى او را بخاطر اينكه صفت طيب به خود گرفته مجازا حياتى تازه ناميده باشد، زيرا آياتى كه متعرض اين حيات هستند آثارى حقيقى براى آن نشان مىدهند، مانند آيه" أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ" و آيه سوره انعام كه در چند سطر قبل ذكرش كرديم همه اينها آثارى واقعى و حقيقى براى اين حيات سراغ مىدهند، مثلا نورى كه در آيه انعام است قطعا نور علمى است كه آدمى بوسيله آن بسوى حق راه مىيابد، و به اعتقاد حق و عمل صالح نائل مىشود.
و نيز فرموده:" مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ" و اين علم و اين قدرت جديد و تازه، مؤمن، را آماده مىسازند تا اشياء را بر آنچه كه هستند ببينند، و اشياء را به دو قسم تقسيم مىكنند، يكى حق و باقى، و ديگرى باطل و فانى، وقتى مؤمن اين دو را از هم متمايز ديد از صميم قلبش از باطل فانى كه همان زندگى مادى دنيا و نقش و نگارهاى فريبنده و فتانهاش مىباشد اعراض نموده به عزت خدا اعتزاز مىجويد، و وقتى عزتش از خدا شد ديگر شيطان با وسوسههايش، و نفس اماره با هوى و هوسهايش، و دنيا با فريبندگىهايش نمىتواند او را ذليل و خوار كنند، زيرا با چشم بصيرتى كه يافته است بطلان متاع دنيا و فناى نعمتهاى آن را مىبيند.
چنين كسانى دلهايشان متعلق و مربوط به پروردگار حقيقىشان است، همان پروردگارى كه با كلمات خود هر حقى را احقاق مىكند، جز آن پروردگار را نمىخواهند، و جز تقرب به او را دوست نمىدارند، و جز از سخط و دورى او نمىهراسند، براى خويشتن
حيات ظاهر و دائم سراغ دارند كه جز رب غفور و ودود كسى اداره كن آن حيات نيست، و در طول مسير آن زندگى، جز حسن و جميل چيزى نمىبينند، از دريچه ديد آنان هر چه را كه خدا آفريده حسن و جميل است، و جز آن كارها كه رنگ نافرمانى او را به خود گرفته هيچ چيز زشت نيست.
اين چنين انسانى در نفس خود نور و كمال و قوت و عزت و لذت و سرورى درك مىكند كه نمىتوان اندازهاش را معين كرد و نمىتوان گفت كه چگونه است، و چگونه چنين نباشد و حال آنكه مستغرق در حياتى دائمى و زوال ناپذير، و نعمتى باقى و فنا ناپذير، و لذتى خالص از الم و كدورت، و خير و سعادتى غير مشوب به شقاوت است، و اين ادعا، خود حقيقتى است كه عقل و اعتبار هم مؤيد آن است، و آيات بسيارى از قرآن كريم نيز بدان ناطق است، و ما در اينجا حاجت به ايراد آن همه آيات نداريم.
اين آثار زندگى جز بر زندگى حقيقى مترتب نمىشود، و زندگى مجازى بويى از آن ندارد، خداوند اين آثار را بر حياتى مترتب كرده كه آن را مختص به مردم با ايمان و داراى عمل صالح دانسته، حياتى است حقيقى و واقعى و جديد، كه خدا آن را به كسانى كه سزاوارند افاضه مىفرمايد.
و اين حيات جديد و اختصاصى، جداى از زندگى سابق كه همه در آن مشتركند نيست، در عين اينكه غير آن است با همان است، تنها اختلاف به مراتب است نه به عدد، پس كسى كه داراى آن چنان زندگى است دو جور زندگى ندارد، بلكه زندگيش قوىتر و روشنتر و واجد آثار بيشتر است، هم چنان كه روح قدسى كه خداى عز و جل آن را مخصوص انبياء دانسته يك زندگى سومى نيست، بلكه درجه سوم از زندگى است، زندگى آنان درجه بالاترى دارد.
اين آن چيزى است كه تدبر در آيه شريفه مورد بحث آن را افاده مىكند، و خود يكى از حقايق قرآنى است، و با همين بيان، علت اينكه چرا آن زندگى را با وصف طيب توصيف فرموده روشن مىشود، گويا همانطور كه روشن كرديم حياتى است خالص كه خباثتى در آن نيست كه فاسدش كند و يا آثارش را تباه سازد.
تفسیر المیزان ج12ص 492
در قرآن به حيات طيبه اشاره شده است اين حيات طيبه چيست؟معني اش چيست ؟توضيح بدهيد
با سلام و تشکر:Gol:
در قرآن كريم «حيات طيبه» تنها در يك سوره آمده است. آنجا كه مي فرمايد: «مَن عَمِلَ صالحاً مِن ذَكَرٍ اَو اُنثي وَ هُوَ مؤمِنٌ فَلَنُحيِيَنَّهُ حيوةً طَيّبةً وَ لَنَجزِيَنَّهُم اَجرَهُم بِاَحسَنِ ما كانُوا يَعمَلونَ؛[1] هر كس عمل صالح انجام دهد، در حالي كه مومن است، خواه مرد باشد يا زن، به او حيات پاكيزه مي بخشيم، و پاداش آنها را به بهترين اعمالي كه انجام دادند خواهيم داد»
مفسران در معني «حيات طيبه» (زندگي پاكيزه) تفسير هاي متعددي آورده اند: بعضي آن را به معني روزي حلال تفسير كرده اند. بعضي به قناعت و رضا دادن به نصيب، بعضي به رزق روزانه، بعضي به عبادت توام با روزي حلال، و بعضي به توفيق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن. ولي مفهوم حيات طيبه آن چنان وسيع است كه همة اين موارد را شامل مي شود.[2]
علامه طباطبايي در تفسير گران سنگ الميزان چنين گفته است: «در جملة ... فَلَنُحيِينَّهُ حَياةً طيّبةً» حيات، به معناي جان بخشيدن به چيزي و افاضه حيات به آن است. پس لفظ اين جمله با صراحت دلالت دارد بر اين كه خداي تعالي مومني را كه عمل صالح كند به حيات جديدي غير آن حياتي كه به ديگران نيز داده زنده مي كند و مقصود اين نيست كه حياتش را تغيير مي دهد، مثلا حيات خبيث او را مبدل به حيات طيبي مي كند كه اصل حيات همان حيات عمومي باشد و صفتش را تغيير دهد، زيرا اگر مقصود اين بود كافي بود كه بفرمايد: «ما حيات او را طيب مي كنيم» ولي اين طور نفرمود، بلكه فرمود: «ما او را به حياتي طيب زنده مي سازيم.»لذا روشن مي شود كه حيات طيب در اين دنيا آشکار است. يعني، خداي تعالي حياتي ابتدائي و جداگانه و جديد به او افاضه مي فرمايد. و اين آيه با آية 122 سورة مباركة انعام روشن و تبيين خواهد شد كه مي فرمايد: «اَوَمَن كانَ مَيتاً فَاَحيَيناهُ وَ جَعَلنا لَهُ نوراً يمشي به في الناس...؛ آيا كسي كه مرده بود و ما او را زنده كرديم و نوري برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم آمد و شد مي كند مثل كسي است كه...»[3]
نتيجة بحث اينكه، هر كه ايمان به خدا و معاد داشته باشد، مرد باشد يا زن در صورتي كه نيكوكار باشد در دنيا زندگي دلچسپ و در آخرت بهتر از آنچه كرده، پاداش خواهد ديد. و مشخص شد كه حيات طيبه مي تواند مفاهيم بسيار وسيعي را داشته باشد با توجه به اين كه در دنبال آن، سخن از جزاي الهي به نحو احسن به ميان آمده استفاده مي شود كه حيات طيبه مي تواند يك مصداقي مربوط به دنيا باشد و جزاي احسن مربوط به آخرت.
موفق باشید ...:roz:
پاورقی______________________
[1]. نحل/ 97.
[2]. ر. ك: تفسير نمونه، ج 11، ص 394.
[3]. طباطبايي، سيد محمد حسيني، تفسير الميزان، ترجمة سيد محمد باقر موسوي همداني، قم، انتشارات اسلامي وابسته به جامعة مدرسين حوزة علمية، جلد12، ص 491.