خلبانان شهید نهاجا در طول دفاع مقدس
تبهای اولیه
1- Afshin-Azar, Gholam-Hossein
افشین آذر، غلامحسین
2- Djahanshahloo, Morad-ali
جهانشاهلو، مراد علی
3- Nazerian, Mansour
ناظریان، منصور
4- Orouji, Gholam-Hossein
عروجی، غلامحسین
5- Yousef, Toraj
تورج، یوسف
6- Hojati, Seyyed Mohamad
حجتی، سید محمد
7- Eshgi Poor, Khodabakhsh
عشقی پور، خدابخش
8- Eslami nia, Abbas
اسلامی نیا، عباس
9- Din Mohammadi, Massihollah
دین محمدی، مسیح الله
10- Raminfar, Ghaffar
رامین فر، غفار
11- NoParast Haqiqi, Parviz
نوع پرست حقیقی، پرویز
12- Harouni, Bijan
هارونی بیژن
13- Movahhed, Qolam-Reza
موحد، غلامرضا
14- Dejpasand, Naser
دژپسند، ناصر
15- Mohammadi, Ali yar
محمدی، علی یار
16- KhoshNiyyat, Qolam-Ali
خوش نیت، غلامعلی
17- Zarif Khadem, Mohammad Kazem
ظریف خادم، محمد کاظم
18- Mohammadi Nokhandaan, Masoud
محمدی نوخندان، مسعود
19- Qolamrezayee, Fathali (Qolamreza)
غلامرضایی، فتحعلی (غلامرضا)
20- Kadkhodayee Alyaderani, Hassan
کدخدایی الیادرانی، حسن
21- Mulla Ali Akbari, Alireza
ملا علی اکبری،علیرضا
22- Bashiri Moosavi, Seyyed Ali Akbar
بشیری موسوی، سید علی اکبر
23- Karami, Mohammad Reza
کرمی، محمد رضا
24- Karam, Mohammad Reza
کرم، محمد رضا
25- Moqimi, Hoseyn
مقیمی، حسین
26- YazdanDoost Hamedani, Hoseyn
یزداندوست همدانی، حسین
27- Rahmatian Masooleh, Firooz
رحمتیان ماسوله، فیروز
28- As\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\'adi Yeysaghee, Amrollah
اسعدی ییساقی، امرالله
29- Jafari Chenarani, Azizollah
جعفری چنارانی، عزیزالله
30- Roozi Talab, Mohammad Hoseyn
روزی طلب، محمد حسین
31- Shoqi, Homayoun
شوقی، همایون
32- Azizi Moqaddam, Javad
عزیزی مقدم، جواد
33- Amiri Darbaan, Masoud
امیری دربان، مسعود
34- Saz-Abadi Barjloo, Mohammad
سبزآبادی برجلو، محمد
35- Jafari, Khosro
جعفری، خسرو
36- Sheerinee Ataroodi, Jafar
شیرینی عطارودی، جعفر
37- Sepehr, Changiz
سپهر، چنگیز
38- Bahraam, Hoseyn
بهرام، حسین
39- Daryaniaan Tabrizi, Alireza
دریانیان تبریزی، علیرضا
40- Khosro Poor, Qolam-Reza
خسرو پور، غلامرضا
41- Noori Bahaadori, Seyyed Hesamoddin
نوری بهادری، سید حسام الدین
42- Ranjbaraan, Qolam-Reza
رنجبران، غلامرضا
43- Mansouri, Jahaan-Bakhsh
منصوری، جهانبخش
44- Barbari, Asadollah
بربری، اسدالله
45- Del-Hamed, Ebrahim
دل حامد، ابراهیم
46- Haji, Mohammad
حاجی، محمد
47- Kianjoo, Qodratollah
کیانجو، قدرت الله
48- Vakili Zahir, Mohammad
وکیلی ظهیر، محمد
49- Mortezaee FarazHandi, Mostafa
مرتضایی فرزهندی، مصطفی
50- Qadiri Moqaddam Niazi, Hooshang
قدیری مقدم نیازی، هوشنگ
51- Masoomi, Seyyed Abolqasem
معصومی، سید ابوالقاسم
52- Saqiri, Mostafa
صغیری، مصطفی
53- Mir, Mohammad
میر، محمد
54- Ranjbar Tareh iee, Ali
رنجبر طره ای، علی
55- Nadimi, Dariush
ندیمی، داریوش
56- Rostamian, Alireza
رستمیان، علیرضا
57- Khojasteh Nikoo, Qolam-Ali
خجسته نیکو، غلام علی
58- Hassani, Seyyed Ebrahim
حسنی، سید ابراهیم
59- Eqbali Dogaheh, Seyyed Ali
اقبالی دوگاهه، سید علی
60- Haatami Gazani, Seyyed Abdolhoseyn
حاتمی گزنی، سید عبدالحسین
61- Mahd-Yar, Abolfazl
مهدیار، ابوالفضل
62- Shaadmaan Bakht, Mahmood
شادمان بخت، محمود
63- Asil Adab, Nasrollah
اصیل ادب، نصرالله
64- Farzin, Mohammad Ali
فرزین، محمد علی
65- Fazilat, Hamid
فضیلت، حمید
66- Djedi Ardebili, Ghaf
جدی اردبیلی، غفور
67- Sadri Nowshaad, Asqar
صدری نوشاد، اصغر
68- Zabihi Atrakaleh, Parviz
ذبیحی اترکله، پرویز
69- Mohammadi, Asadollah
محمدی، اسدالله
70- Kiyan-Ara Tabrizi, Hooshang
کیان آرا تبریزی، هوشنگ
71- Akbari Samani, Nematollah
اکبری سامانی، نعمت الله
72- Tabataee Soltani, Seyyed Shahaaboddin
طباطبایی سلطانی، سید شهاب الدین
73- Kambakhsh Ziyaee, Mohammad
کام بخش ضیایی، محمد
74- Hoseyni, Seyyed Mohammad Taqi
حسینی، سید محمد تقی
75- Omid-Bakhsh, Ebrahim
امید بخش، ابراهیم
76- Khosh-Been (Bin?), Yunos
خوش بین، یونس
77- Zanjani, Amir
زنجانی، امیر
78- Abolhasani Darunkelaiee, Abolhasan
ابوالحسنی درونکلایی، ابوالحسن
79- Sharifi, Ebrahim
شریفی، ابرهیم
80- Moftakharee, Hasan
مفتخری، حسن
81- Roosta, Mohammad-Kazem
روستا، محمد کاظم
82- Aqaiee, Nosratollah
آقایی، نصرت الله
83- Malaaek Sefat, Ali Asqar
ملائک صفت، علی اصغر
84- Ramezani, Ahmad
رمضانی، احمد
85- Yazdan-Panaah, Mahmood
یزدان پناه، محمود
86- Qohestaani, Mohammad Hasan
قهستانی، محمد حسن
87- Kopal, AbdolReza
کوپال، عبدالرضا
88- Damirian, Jalal
دمیریان، جلال
89- Nadi, Hoseyn
نادی، حسین
90- Mansour Qoreishi, Mohammad Taqi
منصور قریشی، محمد تقی
91- Ekhbari, Khosro
اخباری، خسرو
92- Bakhtyari, Mohammad
بختیاری، محمد
93- Mozaffari, Jamal
مظفری، جمال
94- Naari Qomi, Hoseyn
ناری قمی، حسین
95- Daaraabi Soofiani, Mohammad Hoseyn
دارابی صوفیانی، محمد حسین
96- Joudaki, ؟؟؟
جودکی، ؟؟؟
97- Zoghi Moqaddam, Rahim
ذوقی مقدم، رحیم
98- Nader-Nia, ؟؟؟
نادر نیا، ؟؟؟
99- Baazargaan, Ebrahim
بازرگان، ابراهیم
100- Davoodi, Poolad
داوودی، پولاد
101- Mohammadi Azad, Mansour
محمدی آزاد، منصور
102- Babaiee, Abbas
بابایی، عباس
103- Bastann, Hasan
باستانی، حسن
104- Asad-Zadeh, Abolfazl
اسد زاده، ابوالفضل
105- Balazadeh, Mohammad
بالازاده، محمد
106- Tavakkoli, Ebrahim
توکلی، ابراهیم
107- Alavi, ؟؟؟
علوی، ؟؟؟
108- Saqiri, Hamid
صغیری، حمید
109- Taleb Hosseini, Mir-Emad
طالب حسینی، میر عماد (؟؟؟)
110- ?, Seyyed Mohammad Taqi
؟؟؟، سید محمد تقی
111- Hashemian Karbekandi, Asqar
هاشمیان کربکندی، اصغر
112- Azadian Haremi, Shir-Ali
آزادیان هارمی، شیر علی (سر علی ؟؟؟ /// سبز علی ؟؟؟)
113- Ekradi, Davood
اکرادی، داوود
114- Shokooh-Nia, Mohammad
شکوه نیا، محمد
115- Peirovani, Yadollah
پیروانی، یدالله (؟؟؟)
116- Engheta\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\', Jahangir
انقطاع، جهانگیر
117- Taleb-Mehr, Hasan
طالب مهر، حسن
118- Emami, Fariborz
امامی، فریبرز
119- Hesari, Behzad
حصاری، بهزاد
120- Alikhah, Fereidoon
علی خواه، فریدون
121- Hekmati, Homayoun
حکمتی، همایون
122- Karimi, Siroos
کریمی، سیروس
123- Dallal-Khosh, Ebrahim
دلال خوش،
124- Khosravi, Ali
خسروی، علی
125- Zartaabi, Mohammad
زرتابی، محمدی
126- Sakhayee, Yazdan
سخایی، یزدان
127- Fateh-Nejad, Asqar
فاتح نژاد، اصغر
128- Rezayee, Abdollah
رضایی، عبدالله
129- Faraaz, Ataollah
فراز، عطاالله
130- Zolfaghari, Fereidoon
ذوالفقاری، فریدون
131- Nowroozi, Mohammad Reza
نوروزی، محمدرضا
132- Salar Sedigh, Mansour
سالار صدیق، منصور
133- Esmailee, Mohammad Ali
اسماعیلی، محمد علی
134- Del-Hamed, Hasan
دل حامد، حسن
135- Eftekhari, Reza
افتخاری، رضا
136- Mardani, Jafar
مردانی، جعفر
137- Mahdavi Damavandi, Seyyed Mohammad Mahdi
مهدوی دوماندی، سید محمد مهدی
138- Al -e Agha, Seyyed Mohammad Hashem
آل آقا، سید محمد هاشم
139- Beik Mohammadi, Birjand
بیک محمدی، بیرجند
140- Azarfar, Mohammad Reza
آذرفر، محمد رضا
141- Soleimaani, Ali Mohammad
سلیمانی، علی محمد
142- Beh-Nia, Ali Asqar
بهنیا، علی اصغر
143- Taheri, Jahanbakhsh
طاهری، جهانبخش
144- Ghafi, Mokhtar
غفوری، مختار
145- Mostashari, Mehrzad
مستشاری، مهرزاد
146- Asadi, Mohammad Kazem
اسدی، محمد کاظم
147- Hagh-Shenas, Mohammad
حق شناس، محمد
148- Farahmandfar, Asadollah
فرهمندفر، اسدالله
149- Ahmadi Oloon Abadi, Seyed Abolmajd
احمدی علون آبادی، سید ابوالمجد
150_ doran ، abbas
دوران ، عباس
زندگینامه غلامحسین افشین آذر بهمن سال ۱۳۲۶ در شهر تهران و در یک خانواده متوسط و پرجمعیت به دنیا آمد. وی از همان کودکی به تحصیل اشتیاق فراوان داشت ولی به علت شرایط مالی خانواده مجبور بود در کنار درس کار هم بکند.
افشین آذر پس از اتمام تحصیلات متوسطه با نمرات بالا و همچنین به علت علاقه به رشته خلبانی وارد دانشکده افسری شد.
سپس برای تکمیل تحصیلات به آمریکا رفت و گواهینامه پرواز با هواپیماهای مختلف از جمله جنگنده اف ۵ را اخذ کرد.
غلامحسین افشین آذر پس از دو سال به ایران بازگشت و در پایگاههای مختلف نیروی هوایی خصوصا پایگاه دوم شکاری تبریز مشغول به خدمت شد و چندی بعد به درجه استاد خلبانی و فرماندهی گردان ۲۳ تبریز نائل آمد.وی اوایل سال ۱۳۵۶ ازدواج کرد که ماحصل آن دو فرزند پسر و دختر میباشد که بعدها هر دو موفق به کسب مدرک پزشکی شدند.همسرم بی نهایت مهربان و دلسوز بودند، تمام نزدیکان ایشان حتی کسانی که برای اولین بار با ایشان برخورد داشتند تحت تاثیر قرار می گرفتند و ایشان بسیار خوش اخلاق و مهربان بود و همیشه تاکید داشت اگر کسی در هر شغلی با هر لباسی که باشد توجه به مادیات فکر و ذهنش را مشغول کند مطمئنا نه خودش از کارش راضی خواهد بود و نه خداوند و به عکس اگر کسی عاشق کارش باشد و هدفش فقط خدمت به مردم باشد هم خدا از کار وی راضی خواهد بود و هم خودش. ایشان بسیار صادق و درستکار بودند و خدا میداند که چقدر از تبعیض تنفر داشت. ایشان به مسائل مذهبی و دینی پایبند بودند و دلی پاک و روحی بزرگ داشتند. یکی از کارهایشان که من هم شاهدش بودم این بود که به خانواده هایی که می شناختند و میدانستند ابرومندانه زندگی میکنند ولی از نظر مالی وضعیت خوبی ندارند سر میزد و تا انجاییکه می توانست کمک میکرد. و من واقعا حسرت این صفات خوبشان را می خوردم و در دلم ایشان را تحسین می کنم. بی نهایت خانواده دوست بود و همیشه به یاد خانواده اش خصوصا پدر و مادرش بودند و به انها نهایت احترام را داشت و هر وقت یکی از نزدیکان یا دوستان و یا اشنایان فرقی نمی کرد با شکلی روبرو می شدند با ایشان در میان می گذاشتند. روحش شاد ویژگیهای اخلاقی غلامحسین افشین آذر: بسیار به وظیفه و حرفه خود متعهد بود و انجام مسئولیت آن هم به نحو احسن از هر کاری برایشان ارجحیت داشت. وی در عین حال بسیار شوخ طبع، مهربان، فروتن و خانواده دوست بود. این خلبان سرافراز پس از انقلاب اسلامی و با آغاز جنگ تحمیلی همراه با دیگر دوستان غیورش به قصد دفاع از خاک میهن در مقابل دشمن ایستاد تا دین خود را به میهن و ملت ادا کند.
شهادتسرانجام سرلشکر خلبان غلامحسین افشین آذر اول مهر سال ۱۳۵۹ در حین عملیات ۱۴۰ فروندی پسازانجام ماموریت و پیاده کردن اهداف با موفقیت کامل، هواپیمای وی هنگام بازگشت نزدیک (کمان ۶۶) موصل در خاک عراق سقوط کرد و وی مفقودالاثر شد.
سرانجام پس از آن سالها چشم انتظاری در سال ۱۳۸۱ بقایای پیکر پاک شهید سرلشکر خلبان غلامحسین افشین آذر به میهن بازگردانده شد و در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران آرام گرفت.آخرین وداع از زبان همسر شهیداواخر شهریور سال ۱۳۵۹ بود. ایشان طبق معمول هر سال دو هفته مرخصی گرفتند. در آن سال ما جهت دیدار پدر و مادر همسرم از تبریز به تهران آمدیم. هنوز دو سه روزی از آمدن ما به تهران نگذشته بود که از پایگاه تبریز با همسرم تماس گرفتند و اعلام کردند که هرچه سریعتر خودشان را به ستاد معرفی کنند. ایشان بلافاصله عازم تبریز شدند و فردای آن روز طی تماس تلفنی گفتند که در حال آماده باش هستند و از ما خواستند به تبریز بازگردیم.
صبح فردا تبریز بودیم که ناگهان هواپیماهای دشمن پایگاه را بمباران کردند و ما بسیار وحشتزده و نگران شدیم! با گردان تماس گرفتم ولی موفق نشدم با ایشان صحبت کنم. مجدداً بعدازظهر همان روز پایگاه هوایی تبریز توسط هواپیماهای دشمن بمباران شد که این بار پس از چند ساعت خودشان به منزل آمدند و سعی کردند تا ما را آرام کنند. در آن زمان پسرم به سختی بیمار بود و دچار تب شدیدی شده بود.
از ایشان خواستم چند ساعتی مرخصی بگیرند تا پسرمان را به درمانگاه ببریم ولی با در نظر گرفتن شرایط خاص و حساس پیش آمده، این کار را به من سپردند و خود به ستاد بازگشتند. به دستور پزشک درمانگاه، پسرم باید به مدت ۲۴ ساعت در آنجا بستری میشد! سعی کردم ایشان را پیدا کنم ولی باز هم موفق نشدم، تا اینکه خودشان با درمانگاه تماس گرفتند و من موضوع بستری شدن پسرمان را با پدرش در میان گذاشتم.
آن شب همسرم تنها نیم ساعت فرصت کرد به درمانگاه آمده تا با پزشک صحبت کند و مجدداً به پایگاه بازگشت.
فردا صبح در حالی که بمباران هوایی همچنان ادامه داشت با وجودی که پسرم هنوز وضعیت جسمی خوبی نداشت و طبق دستور پزشک میبایست تحتنظر قرار میگرفت، به دلیل دلشوره زیادی که داشتم از پزشک معالجش درخواست کردم اجازه ترخیص شدن پسرم را از درمانگاه بدهد و با توجه به اینکه خودآموخته رشته پرستاری بودم با گرفتن دستورات لازم از پزشک به منزل بازگشتم.
به محض ورود به منزل با همسرم روبرو شدم که در حال پوشیدن لباس پروازش بود.
پرسیدم:
ـ کی بر میگردین؟
همانطور که از من خداحافظی میکردند و صورت پسر کوچکمان را میبوسیدند، گفتند:
ـ مشخص نیست، فقط شما نترسید و مواظب خودتان باشید.
ایشان سعی کردند من را که به شدت نگران بودم و دلشوره عجیبی داشتم، آرام کنند! تا پلهها همسرم را بدرقه کردم. در آخرین لحظه با نگاهی که پر از نگرانی بود ـ چون ما بچه دوم را نیز در راه داشتیم ـ گفتند:
ـ مواظب خودتان باشید و با سپردن ما به خدا، خداحافظی کردند و رفتند...
این آخرین خداحافظی و دیدار من با همسرم بود. تا بعدازظهر صبر کردم و منتظر تماسی از طرف ایشان بودم ولی هیچ خبری نشد!
بعد از مدتی با گردان تماس گرفتم و جویای حال ایشان شدم که جواب درستی نمیدادند تا سرانجام از فرماندهی تماس گرفتند و گفتند: در مأموریتی که همسرم همراه با دیگر همرزمانش رفته بودند دو نفر بازنگشتهاند که ایشان یکی از آن دو نفر بودند و در عین حال به من امیدواری می دادند که ایشان زندهاند و در جستجوی یافتن نشانی از ایشان هستند.
تنها خدا میداند که در آن ساعتهای انتظار و بیخبری، ما چه لحظههای سختی را پشتسر گذاشتیم!
پس از دو روز خبر آوردند که هواپیمای همسرم در خاک عراق افتاده و خودش هم اسیر شده! به این صورت سالهای طاقتفرسای انتظار به امید آزادی ایشان پس از پایان جنگ شروع شد.
پس از اتمام جنگ و بازگشت اسرا به ایران، از این خوشحال بودیم که ایشان نیز جزء اسرای آزاد شده باشند و یا لااقل خبری از ایشان برایمان بیاورند، ولی متأسفانه حتی خلبانانی که اسیر بودند و همسرم را میشناختند نیز خبر درستی برای ما نداشتند.
با این که هیچ خبری از زنده بودن یا شهادت ایشان نداشتیم، ولی قطع امید نکردیم. تا اینکه سرانجام پس از گذشت ۲۳ سال از مفقودالاثر شدن ایشان، در سال ۱۳۸۱ بقایای پیکر مطهرش همراه ۹ نفر از همرزمان خلبانش به میهن بازگردانده شد و پس از سالها غربت و تنهایی استخوانهای پاکشان در خاک میهن آرام گرفت.
همسر شهید سرلشگر خلبان غلامحسین افشین آذر با سعی و تلاش و از خودگذشتگی و با احساس حضور روح بزرگوار آن شهید والامقام، فرزندان خود را تربیت کرد و به آخرین مراحل رشد و پیشرفت رساند.
شهید سرگرد خلبان منصور ناظریان
در دی ماه ۱۳۳۳ در اصفهان متولد شد و پس از پایان تحصیلات با شوق به پرواز وارد نیروی هوایی گردید، دوره مقدمات پرواز را در قلعهمرغی گذراند و برای دور پیشرفته پرواز به آمریکا اعزام شد و با اتمام تحصیلات و اخذ وینگ پروازی به ایران باز میگردد و بعنوان خلبان اف-۵ تایگر به پایگاه چهارم شکاری دزفول منتقل میشود.روز یکم مهر ماه ۱۳۵۹ در قالب عملیات کمان ۹۹ ماموریت مییابد پایگاه هوایی ناصریه را در استان زیقار عراق بمباران نماید دسته پرواز راس ساعت ۵:۳۰ صبح به پرواز در میآیند و هر چهار فروند به خوبی پایگاه را بمباران و به سمت مرز خودی گردش و وارد خاک کشور میشوند ولی در نزدیکی پایگاه دزفول در روزی که پدافند منطقه حداقل چهار هواپیما را مورد اصابت قرار داد وی نیز به اشتباه مورد هدف پدافند خودی قرار میگیرد و بدلیل ارتفاع پائین فرصت ترک هواپیما را نمییابد، منصور که به تازگی پدر خود را از دست داده بود در کنار پدر خود در آرامگاه تخت فولاد اصفهان آرام میگیرد.
سردار رشيد اسلام شهيد غلامحسين عروجي
نام پدر : محمد ابراهيم
نوع عضويت : ارتش _ نيروي هوايي
محل تولد : ملاير
تاريخ تولد : ۰۵ / ۰۲ / ۱۳۲۹
تحصيلات : ليسانس
سمت : خلبان بمبافكن F5 پايگاه چهارم شكاري
محل شهادت : خاك دشمن
عمليات : برون مرزي
تاريخ شهادت : ۰۱ / ۰۷ / ۱۳۵۹
زندگی نامه:
در شهرستان سامن ملاير غلام حسين عروجي معصومانه چشم بر جهان گشود. عارفانه زيست و عاشقانه به لقاء دوست رسيد.
در هنگام تولد او اوضاع مادي خانوادهاش در شرايط نابهساماني قرار داشت. بههمين دليل از همان ابتدا شهيد عروجي با مشکلات و دشواريهاي زندگي مواجه گرديد. روح مقاوم و متوکل او همه ناملايمات را در برابرش تسهيل و جهت آزموني بزرگ و حساس آمادهاش نموده، پدرش به معلمي اشتغال و از همين طريق امرار معاش ميکرد.
او پس از گذراندن دوران مقدماتي تحصيل به سازمان ارتش ملحق گرديد و در دانشکده خلباني به ادامه تحصيل پرداخت. شهيد عروجي با توجه به هوش و استعداد سرشارش خيلي زود مقطع دانشکده را بهپايان برده و بهعنوان خلباني زبده و آماده فارق التحصيل گرديد. او اگر چه در ارتش و تحت مقررات دقيق آن قرار داشت اما اين وضعيت باعث نگرديد که از عشق امام و اتقلاب حسيني اش صرف نظر کرده و خاموش بماند. از هر فرصتي بر عليه رﮊيم پليد پهلوي استفاده مينمود و با درايت ردي از خود بر جا نمي گذاشت.
شهيد عروجي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ازدواج کرد و تشکيل خانواده داد. او سپس به دزفول منتقل شده و در آنجا بهخدمت پرداخت. با شروع جنگ ۸ ساله چون پروانهاي عاشق از آتش و خطر دوري نورزيد و بهعنوان خلبان هواپيماي شکاريF ۵ مأموريت خود را آغاز کرده تا آنکه در يکي از مأموريتهاي هوايي بهدست پدافند خصم مورد اصابت قرار گرفته و در آسمان آسماني شد.
شهید سرلشکر خلبان غلامحسین عروجی
در اردیبهشت ماه سال 1329 در ملایر متولد شد با پایان تحصیلات مهر 49 وارد نیروی هوایی شد پس از پایان دوره پیشرفته پرواز در آمریکا در فروردین 1355 به ایران بازگشت و بعنوان خلبان اف5 انتخاب و به پایگاه چهارم شکاری منتقل گردید . در روز یکم مهر ماه سال 1359در قالب عملیات کمان 99 ماموریت می یابد پایگاه هوایی ناصریه را بمباران نماید ولی روی هدف مورد اصابت پدافند دشمن قرار می گیرد و به شهادت می رسد پیکر پاک ایشان هنوز به میهن بازنگشته است
سلسله مطالب "اولین ها و خواص پیرسواران"
سرلشگر، خلبان شهید :
غلامحسین عروجی
غلامحسين عروجی فرزند مرحوم محمدابراهیم متولد 1329 در پیرسواران.
شهید بزرگوار، تحصیلات ابتدایی را در پیرسواران گذراند. برادرش او را برای ادامه تحصیل نزد خانواده خود به اهواز برد. حسین دوره متوسطه تا دیپلم را در اهواز سپری کرد. او دانش آموز زرنگ و تیزهوشی بود. وی در آزمون خلبانی سال49 پذیرفته شد و دوره پیشرفته لیسانس خلبانی را در آمریکا سپری کرد و در فروردین 55 به ایران بازگشت و به عنوان خلبان بمب افكن F5 در پایگاه شکاری دزفول مشغول خدمت در نیروی هوایی ارتش شد. حسین جزو خلبانان زبده نیروی هوایی بود.
مرحوم پدرش معلم قرآن بود و بعد از مرحومین افراسیاب و شیخ مهدی، سومین کسی بود که در پیرسواران مربی مکتب خانه بود.
شهید گرانقدر عروجی، پس از انقلاب اسلامی با یکی از دختران فامیل به نام افسانه عروجی ازدواج کرد و با شروع جنگ تحمیلی، متهورانه از ساعات آغازین جنگ در عملیات های مختلف نیروی هوایی علیه دشمن شرکت کرد تا نهایتا یکم مهر ماه 1359 طی یک عملیات هوایی، هنگام حمله به پایگاه هوایی ناصریه عراق، هواپیمایش مورد اصابت ضد هوایی دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.