جمع بندی خلقت جهان و موجودات، نیاز یا تفریح!؟

تب‌های اولیه

54 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام علیکم

وقتی با اثبات منطقی نشون دادم که 2×2=5 اونموقع میفهمید چرا میگم منطق یه دیدگاه شخصیه!!!

آقا مسعود،اونوقت که جمله زیر رو برات نوشتم،اگه .... بودی،نباید تاپیک رو ادامه میدادی،با این جملت و اون حرکتت(اون معادله ساده و مسخره) شخصیت خودتو بردی زیر سوال.(به جای سه نقطه،هرچی که میخواید بزارید،ولی این جمله به جای سه نقطه بهتره "برای خودت ارزش قائل" )

این حقیقت رو از من داشته باش،........فرق بین آدم عالم و آدم خالی از علم رو از سوالها و جملاتی که بیان میکنه،میشه فهمید.

محض اطلاعت باید بگم،این معادله از خط پنجم و به بعدش اشتباهه و نامعادلست.(ولی تو شبکه های اجتماعی به عنوان عجایب علم معرفی میشد و هیچکس به خودش زحمت حساب کردنش رو نمیداد :Ghamgin:)

الان با این کارت همه میفهمن که هر چیو که میبینی و برات جذابه،به عنوان منطق قبول میکنی و حتی برای اثباتش برای خودت هم،قدمی برنمیداری،شاید اون موضوع جذاب کلا دروغ باشه و فقط ظاهرش زیبا باشه.

از مسعود جان،خواهش میکنم که،از مدیران محترم،خواهش کنه که،تاپیک قفل بشه :ok:

بابت شوخی بیش از حد،عذرخواهی میکنم
درپناه حق

سلام علیکم

آقا مسعود،اونوقت که جمله زیر رو برات نوشتم،اگه .... بودی،نباید تاپیک رو ادامه میدادی،با این جملت و اون حرکتت(اون معادله ساده و مسخره) شخصیت خودتو بردی زیر سوال.(به جای سه نقطه،هرچی که میخواید بزارید،ولی این جمله به جای سه نقطه بهتره "برای خودت ارزش قائل" )

محض اطلاعت باید بگم،این معادله از خط پنجم و به بعدش اشتباهه و نامعادلست.(ولی تو شبکه های اجتماعی به عنوان عجایب علم معرفی میشد و هیچکس به خودش زحمت حساب کردنش رو نمیداد :Ghamgin:)

الان با این کارت همه میفهمن که هر چیو که میبینی و برات جذابه،به عنوان منطق قبول میکنی و حتی برای اثباتش برای خودت هم،قدمی برنمیداری،شاید اون موضوع جذاب کلا دروغ باشه و فقط ظاهرش زیبا باشه.

از مسعود جان،خواهش میکنم که،از مدیران محترم،خواهش کنه که،تاپیک قفل بشه :ok:

بابت شوخی بیش از حد،عذرخواهی میکنم
درپناه حق

سلام

یه سوال پرسیدما!! فقط مونده درباره حرکت وضعی زمینم بحث بشه و جواب این سوال مشخص نشه!!!(فقط جواب دو سه نفر قابل قبول بود که اونام گفته بودن نمیشه فهمید!!)

شما بفرمایید، همه ی مردم میتونن بفهمن که این معادله اشتباهه!!؟؟ اونایی که نمیتونن بفهمن، این استدلال جزوی از منطقشون نمیشه!!!؟؟

در مورد اون جمله، آدم عالم سوال میپرسه تا اثبات یا ابطال کنه ولی آدم خالی از علم سوال میکنه تا پر بشه و براشم مهم نیست از چی!!!:ok:

با سلام
جمع بندی تایپک با این سوال

سلام
سوالی که همیشه ذهنمو درگیر میکرده اینه که چرا خدا باید جهان به این بزرگی و همینطور موجودات درونیشو بسازه!!!؟؟
اگه بگیم نیاز داشته که برای خدا نقص تعریف کردیم! اگه بگیم برای تفریح بود و در واقع ما اسباب بازیای خدا هستیمم که زیاد با عقل جور در نمیاد!! پس چی!؟

جمع بندی

با سلام
عرض ادب و احترام

برای رسیدن به جواب به چند مساله باید دقت نمایید

۱- بی نیازی خدا به این معنا است که کارهایش، برای منفعت و یا تکامل خود او نیست.
(بر خلاف ما انسان ها که نیازمندیم و کارهایمان را برای رفع نیازهای خود انجام می دهیم) و این به معنای بی هدفی خدا نیست.
و خدا در افعالش هدف دارد و حکیمانه آن ها را انجام می دهد.

و از آن جا که هدف او به خودش باز نمی گردد، تا نیازی از او را برطرف کند،

پس باید فایده و منفعت افعال خدا، متوجه باقی خلق باشد.
پس نکته اساسی این است که ما بین بی نیازی، با بی هدف بودن فرق بگذاریم.
که غالبا این فرق مورد غفلت ما واقع می شود.


این تفکر که خلق را بی هدف بداند، در قرآن نکوهش شده و ذات خدا را منزه از آن خوانده است.
«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَ أَنَّكُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَلىَ اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ؛مومنون، آیات ۱۱۵و۱۱۶
آیا چنین پنداشتید كه ما شما را به عبث و بازیچه آفریده ‏ایم هرگز به ما رجوع نخواهید كرد - زیرا خداى به حق، برتر از آن است كه عبث كند.»


۲- باید متوجه اهداف طولی نیز باشیم.
به عنوان مثال کسی درس می خواند تا معدل خوبی کسب کند. اما معدل خوب، هدف نهایی او نیست.
بلکه معدل خوب را برای قبولی در کنکور می خواهد.
و کنکور نیز هدف نهایی او نیست.
بلکه قصد تحصیلات عالی در رشته ای خوب دارد تا شغلی خوب، درآمدی خوب، زندگی ای خوب و ... را به دست آورد.
پس اگر در جواب سوال از هدف خدا، جوابهای مختلفی شنیدید،
می توانید با این نکته مساله را برای خودتان حل کنید.

و در نهایت با توجه به دو نکته ای که بیان شده است، می توان گفت که خداوند، ما را خلق کرده، تا او را عبادت کنیم.
و بسیاری از موجودات مادی را نیز خلق کرده، تا مسخر ما شوند و ما را در زندگی دنیایی کمک کنند.

«وَ مَا خَلَقْتُ الجْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ذاریات/۵۶ جن و انس را جز براى پرستش خود نیافریده ‏ام.»

«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكمُ مَّا فىِ الْأَرْضِ وَ الْفُلْكَ تجَرِى فىِ الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ؛حج/۶۵
آیا ندیده ‏اى كه خدا هر چه را در روى زمین است مسخّر شما كرده است و كشتیها را كه در دریا به فرمان او مى ‏روند

«أَ لَمْ تَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً؛لقمان/۲۰
آیا ندیده ‏اید كه خدا هر چه را كه در آسمانها و زمین است رام شما كرده است و نعمتهاى خود را چه آشكار و چه پنهان به تمامى بر شما ارزانى داشته»
و آیات بسیار دیگری که این نکته را بیان می کند.

این هدف از خلقت، مرتبه ای از هدف است که راه را به ما نشان می دهد.
و برایمان روشن می کند که چگونه می توانیم در مجموعه هستی، در سر جای حقیقی خویش قرار بگیریم.
و شاید به همین دلیل در قرآن، این مرتبه از هدف برای خلقت بیان شده است.

که دانستنش مورد نیاز ما بوده است.

و کافران را کسانی معرفی کرده که خلقت را بیهوده تصور می کنند.

«وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنهَمَا بَاطِلًا ذَالِكَ ظَنُّ الَّذِینَ كَفَرُواْ؛ ص/۲۷
ما این آسمان و زمین و آنچه را كه میان آنهاست به باطل نیافریده ‏ایم. این گمان كسانى است كه كافر شدند.»

و در مقابل آن مومنان کسانی هستند که به بیهوده نبودن خلقت، آگاه شده اند:

«الَّذِینَ یَذْكُرُونَ اللَّهَ قِیَمًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَكَّرُونَ فىِ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَاذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار؛آل عمران/۱۹۱
آنان كه خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته، یاد مى‏كنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى‏اندیشند:
اى پروردگار ما، این جهان را به بیهوده نیافریده‏اى، تو منزهى، ما را از عذاب آتش بازدار.»

ما در این بحث ابتدا به اثبات بی نیازی خداوند می پردازیم

این که خداوند بی نیاز است را با استدلال و براهین عقلی ثابت می نماییم

اگر فرد نیازمند باشد باید که از اجزایی تشکیل شده باشد تا اجزا او برطرف کننده نیازهای هم باشند

در صورتی که ذات باری تعالی بسیط است
یعنی موجودی نمی تواند برطرف کننده نیاز او باشد
به عبارتی خداوند وجودی است که در ذات خود نیازمند به هیچ موجودی نیست

دقت نمایید به این استدلال

تمام موجوداتى که در این جهان مى‏ بینیم همه روزى معدوم بوده‏ اند سپس لباس وجود بر تن کرده ‏اند،
و یا به تعبیر دقیق تر روزى هیچ نبوده‏ اند و سپس وجود شده‏ اند،
این دلیل بر آن است که آنها" معلول" وجود دیگرى هستند و از خود هستى ندارند،

و مى‏ دانیم هر وجود معلولى وابسته و قائم به" علت" خویش و سراپا نیاز و احتیاج است،

و اگر آن علت نیز معلول علت دیگرى باشد او هم به نوبه خود محتاج و نیازمند خواهد بود،
و اگر این امر تا بى‏نهایت، تسلسل ( ادامه) پیدا کند،
مجموعه‏اى از موجودات نیازمند و فقیر خواهیم داشت،

مسلم است که چنین مجموعه‏ اى هرگز وجود نخواهد یافت،
چرا که بى‏ نهایت نیاز، نیاز است، و بى‏ نهایت فقر، فقر.
هرگز از بى نهایت صفر عددى به وجود نمى‏ آید
و از بى نهایت وابسته استقلالى حاصل نمى‏ شود.

از اینجا نتیجه مى ‏گیریم که سرانجام باید به وجودى برسیم
که قائم به ذات است و مستقل از تمام جهات، و علت است و معلول نیست،
و او واجب الوجود است.
چنین موجودی که علت مطلق است،
از همه بی نیاز است و همه در اصل وجود و استمرار آن، محتاج او هستند.

و اما در مورد هدف از خلقت که فرمودین با هم عبارت های علامه طباطبایی را در المیزان ج18 ص 579 ذیل ایه 58 سوره ذاریات با دقت مطالعه می نماییم

وَ مَا خَلَقْتُ الجْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ؛ذاریات/۵۶ جن و انس را جز براى پرستش خود نیافریده ‏ام

[FONT=arial]و جـمله (الا ليعبدون ) استثنائى است از نفى، و شكى نيست كه اين استثناء ظهور در اين دارد كـه خـلقـت بـدون غـرض نـبـوده،
و غرض از آن منحصرا عبادت بوده،
يعنى غرض اين بـوده كـه خـلق، عـابـد خـدا بـاشـنـد، نـه ايـنـكـه او مـعبود خلق باشد،
چون فرموده (الا ليـعـبـدون ) يـعـنـى : تـا آنـكـه مـرا بـپـرستند، و نفرموده : تا من پرستش شوم يا تا من معبودشان باشم.

عـلاوه بـر ايـن، غـرض هـر چـه بـاشـد پـيـداسـت امرى است كه صاحب غرض به وسيله آن اسـتـكـمـال مـى كـنـد،
و حـاجـتش را برمى آورد،
در حالى كه خداى سبحان از هيچ جهت نقص و حاجتى ندارد.
تا به وسيله آن غرض نقص خود را جبران نمايد و حاجت خود را تاءمين كند.

و نـيـز از جـهتى ديگر فعلى كه بالاخره منتهى به غرضى كه عايد فاعلش نشود لغو و سـفـيـهـانـه اسـت،
لذا نـتيجه مى گيريم كه خداى سبحان در كارهايى كه مى كند غرضى دارد،
اما غرضش ذات خودش است، نه چيزى كه خارج از ذاتش باشد، و كارى كه مى كند از آن كـار سـود و غرضى در نظر دارد،
ولى نه سودى كه عايد خودش گردد، بلكه سودى كه عايد فعلش شود.

ايـنـجـاسـت كـه مـى گـويـيم خداى تعالى انسان را آفريد تا پاداش دهد،
و معلوم است كه ثواب و پاداش عايد انسان مى شود،
و اين انسان است كه از آن پاداش منتفع و بهره مند مى گردد،
نه خود خدا، زيرا خداى عزّوجلّ بى نياز از آن است.

و اما غرضش از ثواب دادن خود ذات متعاليش مى باشد، انسان را بدين جهت خلق كرد تا پاداش دهد،
و بدين جهت پاداش دهد كه اللّه است.

پس پـاداش كـمـالى اسـت بـراى فـعـل خـدا، نـه بـراى فـاعل فعل كه خود خدا است
، پس عبادت غرض از خلقت انسان است،
و كمالى است كه عايد انسان مى شود،
هم عبادت غرض است و هم توابع آن - كه رحمت و مغفرت و غيره باشد.

و اگر براى عبادت غرضى از قبيل معرفت در كار باشد،
معرفتى كه از راه عبادت و خلوص در آن حاصل مى شود در حقيقت غرض اقصى و بالاتر است،
و عبادت غرض متوسط است.

موضوع قفل شده است