خواهش می کنم کمکم کنید زندگی برادرم در حال نابودی است

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خواهش می کنم کمکم کنید زندگی برادرم در حال نابودی است

سلام
یک مشکل خیلی بزرگ برای خانواده ام پیش اومده که فکر می کنم به دلیل جو مذهبی این سایت هیچ محل دیگه ای نمی تونم مطرحش کنم خواهش می کنم دقیق بخونید برای درک کامل موقعیت مجبور شدم موقعیت زندگیم رو به تفصیل بیان کنم پیشاپیش به دلیل زیادی مطلب ازتون عذر می خوام بعد از خدا تنها امیدم شما بزرگوارانید
بنده در خانواده ای نسبتا مذهبی و آبروداری بزرگ شدم هم خانواده ی پدریم و هم خانواده ی مادریم تقیدات مذهبی کمتری داشتن اما به لطف خدا این تفاوت در نحوه ی تربیت ما تاثیری نداشت و همگی مخصوصا برادر بزرگترم افرادی مقید بارآمدیم برادر بزرگترم که بیشتر از همه از خوی پدرم به ارث برده بود بسیار مذهبی و سربه زیر بود همیشه چند سالی بیشتر از سنش می فهمید اهل نماز شب بود مسائل روز رو کاملا استدلال می کرد و همه اون رو به عنوان یک پسر مذهبی کامل می شناختند تمام این مسائل باعث شد که پدرو مادرم خیلی زود و در زمانی که اون فقط 22 سال داشت به این فکر بیفتادند که برای او همسر مناسبی پیدا کنند در نهایت دختر همکار پدرم را پسندیدن این دختر که ز نام داشت بسیار مذهبی و مودب بود پدرش بسیار بسیار مرد شریف و مهترمی بود و بی اندازه به پدرم شباهت داشت در زمانی که خبر این ازدواج به همه رسید تمامی اقوام همکاران پدرم از این تشابه و همکفی دو خانواده خوشحال شدند در همون روز های اول عاشق عروسمون شدم عاشق متانتش عاشق حیاش همیشه اون رو خواهر و الگوی خودم می دونستم وقتی بهم می گفتن خواهرشوهر بهم برمیخورد در زمانی که نامزد بودند یادم نمی آد حتی ذره ای ازش رنجیده باشم متاسفانه اوضاع خوب پیش نرفت بعد از اینکه برادرم به همراه همسرشون زندگیشون رو شروع کردند بعد از چند مدتی اوضاع عوض شد درست یادم نیست اما فکر می کنم سر یک مهمونی بود که من به علت امتحان سنگینی که فرادش داشتم اونجا نرفته بودم از قرار معلوم یکی از اقوام ز در اون مهمونی از خواهرم خوششون می آد و خواستن که این مسئله با مادرم مطرح بشه جزییات درست یادم نیست اما چیزی که یادمه اینکه این مسئله با خانوادمون مطرح نشد و ما از طریق دیگری از این موضوع مطلع شدیم در اون زمان ما هیچ عکس العمل سوئی از خودمون نشون ندادیم و مسئله رو با این استنباط که خانم ز این آقا را بهتر ازما می شناختند تمام کردیم اما حساسیتهای ایشون نسبت به خانواده ی ما شروع شد دائما از خواهرشون خوب می گفتند و اشکالات من و خواهرم را بزرگ می کردند البته در ابتدا ما متوجه این رفتارشون نمی شدیم از آنجایی که ایشون رو خواهر خودمون می دونستیم این نوع مسائل رو انتقاد می دانستیم تا اینکه دایره این رفتار گسترده تر شد و رنگ و روی توهین به خودش گرفت هر چه می گذشت زندگی به کام برادرم تلخ تر می شد دخالت های بی اندازه مادر ز و کشوندنشون به بازار و مراکز خرید دو مسئله رو در پی داشت اول اینکه برادرم رو نسبت به زندگیش سرد کرد دوم اینکه عدم توانایی ایشون برای تامیین مخارج خرید ها و حفظ آبرو در مقابل مادرشون ایشون رو به سمتی کشوند که مخارجشون را از طریق دیگری تامین کنند متاسفانه متاسفانه ایشون به برداشت پول از منزل ما و حتی جیب شوهرشون مبادرت کردند پذیرش این مسئله برای من بسیار سنگین بود خانوادم برای حفظ آبرو سکوت کردند و تا به این زمان به روی خودشون نیاوردند متاسفانه این مسئله حدود یک سال است که ادامه دارد برادرم گاهی می فهمد و گاهی با تلاش بی اندازه ی ما متوجه نمی شود اما چند وقتی است که فاصله ی این برداشت ها کم شده و خانواده ی من را که دو ماه دیگر عروسی برادرکوچکترم را در حال برگزاری دارند در تنگنا قرار داده است چند روزی است پدرو مادرم به این فکر افتادند این مسئله را برای همیشه تمام کنند آنان به فکر زیر پاگذاشتن آبرو و متاسفانه طلاق افتاده اند دلیلشان هم این است که ایشون چند وقت پیش از جیب پدرم برداشتند و حجب و حیای پدر و دختری راشکستند(قبلا از کیف مادرم یا بنده و یا از طلا ها برداشته بودند جیب پدرم تا چندی پیش حرمتش حفظ شده بود) در حال حاضر خانواده ام در شرایط به شدت بد روحی به سر می برند مطمئنا گریه های وقت و بی وقت مادرم هیچ وفت از خاطرم پاک نمی شود بنده از همه ی شما بزرگواران تمنا دارم قبل از آن که به تصمیمشان جامه ی عمل بپوشانند به بنده کمک کنید تا راهی پیدا کنم این مسئله مناسب تر حل بشه به نظر شما در شرایطی که عروسمون از اینکه ما از این براداشتها اطلاع پیدا کردیم بی خبره چه طوری می شه کاری کرد ایشون به زشتی عملش پی ببره ؟

سلام .
میفهمم چی میگید . معمولا این چنین رفتارها از کسانی سر میزنه که احساس میکنن یه ظلم بزرگی در حقشون شده و بیشتر در فکر انتقام هستند تا اینکه بخوان از اون پول استفاده کنن . آدم هایی که خیلی خوب هستند یه دفعه از یه کسی که خیلی بهش اطمینان دارند یه چیزی میبینند که ازش توقع نداشتند همچین کاری رو بکنه . همین مساله باعث میشه اونا کارایی رو بکنن که اصلا هیچ توجیهی نداره . به نظر من یه اتفاقی افتاده ...

من در مرحله نخست بهتون میگم اول اون سو تفاهم رو حل کنید ... بعد از مدتی
به ایشون بفهمونید که فهمیدید .
همون کاری رو بکنید که امام حسن و حسین کردند . یه روز مثلا شما به ایشون بگید یکی از دوستاتنون یه دختر کوجیک داره که هی از جیب مادرش پول بر میداره .مادرش به سختی اون پول رو جور میکنه . از طرفی هم دخترش رو خیلی دوست داره . به نظر تو چه عاملی باعث شده اون دختره از جیب مادرش پول برداره .... و بهش بگو به نظرت باید چجوری این مشکل رو حل کرد که طرف ناراحت نشه .

سلام علیکم

کاربرگرامی، با تشکر از اعتماد شما به این انجمن و ارایه مشکل تان، سوال شما به اطلاع کارشناسان مشاوره که با آی دی های سبز و آبی هستند رسیده. انشالله در اولین فرصت پاسخ شما را خواهند داد.:Gol:

سلام
وظیفه نهی از منکر با حفظ آبروی طرف مقابل بر شما واجبه مثلا میتونید با نوشتن یک نامه بدون اینکه کسی متوجه بشه ایشون رو از این کار زشت نهی کنید این میتونه اولین مرحله از وظیفه شما باشه در صورتی که تاثیری نداشت باید مراحل بعدی رو طی کنید.
بقیه مسائل رو باید با مشاورین محترم در میون بزارید.

با سلام خدمت شما دوست عزیز
شما از کجا مطمئنید که اون پول برداشته؟ شاید یکی دیگر از افراد خانواده این کار رو کرده؟
به نظر من شما در اتاقی که پول ها رو نگهداری میکنید، یه دوربین مخفی بزارید تا مدرکی بر علیه دزد داشته باشید. و الا اگر بدون مدرک بگید که تو پول از جیب ما برداشتی، حاشا میکنه و حتی شاید ازتون شکایت کنه که شما بدون دلیل دارید به من تهمت میزنید و مظلوم نمایی میکنه.
به نظر من اگر میتونید بر علیه اون مدرک جور کنید بعد از اینکه مدرک ها رو ببینه حالش جا میاد. حتی اگر طلاقش هم بدید دیگه جرات نمیکنه مهریهشو بگیره.
خلاصه بیگدار به آب نزنید.

از اینکه در این مدت کوتاه پاسخهای شما را می خوانم به شدت خوشحالم
muhamad aga پرسیدند که آیا مطمئنید ایشون برداشته اند باید بگم بله ما کاملا مطمئنیم ایشون کاملا بی منطق برداشت می کنند به عنوان مثال یک بار در یک مهمانی حضور داشتیم در پایان آن مهمانی بنده مستاصل بودم گردنبند مادرم را که به من قرض داده بودند کجا بگذارم می ترسیدم از گردنم بیفتد ایشون گفتند که به ایشون بسپارم و بعدا از ایشون بگیرم من هم همین کاررا کردم اما متاسفانه ایشون به مادرم ندادند و زمانی که از ایشون پرسیدم ادعا کردند دادند ما هم برای آن که موضوع به گوش براردرم نرسد و بیش از این ناراحتشان نکند سکوت کردیم و موضوع را برای همنیشه منتفی کردیم امثال این موارد بسیار زیاد است. muhamad aga همچنین فرمودند علیه ایشون مدرک جمع کنیم ما هم به این فکر افتادیم اما نه برای اینکه علیه ایشون در دادگاه استفاده کنیم بلکه برای آنکه متوقفشون کنیم اما پدرم معتقدند که این مسئله کار درسی نیست مسئله اینه که ایشون طی این چند سال اخیر بسیار دچار تغییر شدند هر وقت که به طلاق فکر می کنم خوبی های چند سال قبلشون (مخصوصا در زمانی که بنده در حال به شدت بد روحی به سر می بردم و کنکور داشتم) باعث می شه نسبت به این تصمیمیم بدبین بشم الان هم از شما راهی رو طلب دارم که بتونم به واسته ی اون مسئله رو خارج از وادی طلاق حل کنم محمد آقا فرمودند در حال حاضر وظیفه ی نهی از منکر بر ما واجبه بله شما کاملا درست می گید الان که دقیق فکر می کنم می بینم ما هم در گناه ایشون سهیم هستیم چرا که سکوت کردیم روشی هم که گفتند شاید عملی باشه فکر می کنم باید روش فکر کرد آقای ایلخانی فرمودند حتما اتفاقی افتاده نمی دانم شاید ، با اینکه به نظرم بعیده بهش فکر می کنم ولی چیزی که خودم بیشتر به اون فکر می کنم حسادت زنانه است مسئله اینه که ایشون یک خلا بزرگ در زندگیشون حس می کنند زندگی برادرم یک زندگی ساده است همون طور که گفتم ایشون در سن بسیار پایینی ازدواج کردند و تا چندی پیش مشغول تحصیل بودند و به صورت پاره وقت کار می کردند پدرم در زندگی بهشون کمک می کردند اما غرور براردرم باعث می شد نگذارند بیش از حد بهشون کمک بشه چندی است به توصیه مادرم دست از تحصیل برداشته اند و تحصیلات خود را در مقطع ارشد باقی گذاشتند و تمام وقت در دو جا کار می کنند شاید خلا پول برایشان حل شود اما متاسفانه هر چه جلوتر می رویم نه تنها حل نمی شود بلکه حریص تر شده اند و همان طور که اشاره کردم فاصله ی برداشت ها کمتر هم شده اینکه گفتید از حیطه ی دین وارد شویم به نظرم فکر بسیار خوبی است به دنال موقعیت مناسب خواهم بود
همچنان چشم انتظار نظرتتان هستم
در پناه حق

کمک;200322 نوشت:
از اینکه در این مدت کوتاه پاسخهای شما را می خوانم به شدت خوشحالم
muhamad aga پرسیدند که آیا مطمئنید ایشون برداشته اند باید بگم بله ما کاملا مطمئنیم ایشون کاملا بی منطق برداشت می کنند به عنوان مثال یک بار در یک مهمانی حضور داشتیم در پایان آن مهمانی بنده مستاصل بودم گردنبند مادرم را که به من قرض داده بودند کجا بگذارم می ترسیدم از گردنم بیفتد ایشون گفتند که به ایشون بسپارم و بعدا از ایشون بگیرم من هم همین کاررا کردم اما متاسفانه ایشون به مادرم ندادند و زمانی که از ایشون پرسیدم ادعا کردند دادند ما هم برای آن که موضوع به گوش براردرم نرسد و بیش از این ناراحتشان نکند سکوت کردیم و موضوع را برای همنیشه منتفی کردیم امثال این موارد بسیار زیاد است. Muhamad aga همچنین فرمودند علیه ایشون مدرک جمع کنیم ما هم به این فکر افتادیم اما نه برای اینکه علیه ایشون در دادگاه استفاده کنیم بلکه برای آنکه متوقفشون کنیم اما پدرم معتقدند که این مسئله کار درسی نیست مسئله اینه که ایشون طی این چند سال اخیر بسیار دچار تغییر شدند هر وقت که به طلاق فکر می کنم خوبی های چند سال قبلشون (مخصوصا در زمانی که بنده در حال به شدت بد روحی به سر می بردم و کنکور داشتم) باعث می شه نسبت به این تصمیمیم بدبین بشم الان هم از شما راهی رو طلب دارم که بتونم به واسته ی اون مسئله رو خارج از وادی طلاق حل کنم محمد آقا فرمودند در حال حاضر وظیفه ی نهی از منکر بر ما واجبه بله شما کاملا درست می گید الان که دقیق فکر می کنم می بینم ما هم در گناه ایشون سهیم هستیم چرا که سکوت کردیم روشی هم که گفتند شاید عملی باشه فکر می کنم باید روش فکر کرد آقای ایلخانی فرمودند حتما اتفاقی افتاده نمی دانم شاید ، با اینکه به نظرم بعیده بهش فکر می کنم ولی چیزی که خودم بیشتر به اون فکر می کنم حسادت زنانه است مسئله اینه که ایشون یک خلا بزرگ در زندگیشون حس می کنند زندگی برادرم یک زندگی ساده است همون طور که گفتم ایشون در سن بسیار پایینی ازدواج کردند و تا چندی پیش مشغول تحصیل بودند و به صورت پاره وقت کار می کردند پدرم در زندگی بهشون کمک می کردند اما غرور براردرم باعث می شد نگذارند بیش از حد بهشون کمک بشه چندی است به توصیه مادرم دست از تحصیل برداشته اند و تحصیلات خود را در مقطع ارشد باقی گذاشتند و تمام وقت در دو جا کار می کنند شاید خلا پول برایشان حل شود اما متاسفانه هر چه جلوتر می رویم نه تنها حل نمی شود بلکه حریص تر شده اند و همان طور که اشاره کردم فاصله ی برداشت ها کمتر هم شده اینکه گفتید از حیطه ی دین وارد شویم به نظرم فکر بسیار خوبی است به دنال موقعیت مناسب خواهم بود
همچنان چشم انتظار نظرتتان هستم
در پناه حق

خواهر من نظر شخصی بنده این است چرا این خانوم کاری که انجام میدهد خیلی علنی هست و یواشکی نیست . بطوری که همه شما راحت متوجه شده اید .

این شخص میخواهد با این کار چیزی را نشان دهد چون اگر به آن وسایل نیز احتیاج داشت عقل سالم حکم میکند یواشکی انجام دهد تا کسی نفهمد تا آبرشو برود.

شاید او از شما یا برادرتون دلخور هست با این کار میخواهد زمینه طلاق را فراهم کند او را مقصر ندادید این وسط یک اتفاقی افتاده که بی خبر هستید.

مواردی که بالا گفتید 180 درجه متفاوت هست اصلا امکان ندارد همچین چیزی خانومی که محجبه مومن خوب الگو بعد یه مدت بشه دزد و ....

دنبال دلیل باشید تا طلاق.

نظر من این است شما امکانی فراهم کنید تا باز این کار را تکرار کند زمانی که همه دیدند جوری که راه در رو یا دروغ گفتن نباشد مثلا نگویند من انجام ندادم

بعد شما هم نه فقط مادرتان در یک جای خلوت صدایش کند با آن خانوم صحبت کند.

نه با لحن تند به چشم دزد به چشم مادری دلسوز.

مثلا اینگونه که چه اتفاقی افتاده یک مدت هست کار هایی انجام میدهی که احساس میکنم در زندگی شما مشکلی پیش آمده آیا پسرم نمیتواند مخارج خانه را تامین کند این کار ها در شان شما نیست همه ما دوستت داریم دختران من شما رو الگو قرار دادند چه اتفاقی افتاده از پسرم خطایی سر زده به من بگو من به کسی نمیگم و اینگونه ...

احتمال دارد این خانوم مهر مادری را ببینید حقیقت را بیان کنید طلاق را مناسب نیست شاید سو تفاهمایی شده . شاید در زندگی برادر شما اتفاقی افتاده این خانوم زجر میکشد.و منتظر هست شما ازش بپرسید .تا سفر دل خود را باز کند

شاید کسی اذیت میکند ایشان را و این پولها را به او میدهد یا به خانواده پدری خود کمک میکند. چون اینهمه تغییر امکان ندارد .

بخصوص میفرمایید در جایی کار میکند مادرتان یواشکی به سر کار ایشان بروند ببینید چه اتفاقی افتاده .احتمال دارد مسئله ای پیش آمده و به شما نمیگوید.

بگیردید ببینید به غیر این کار کارهای مشکوک دیگری نیز انجام میدهد به این مسئله فکر کنید و همینجا پاسخ دهید .مثلا تلفن زیاد استفاده کردن اس ام اس زدن زیاد

خودشونو گم کردن دیر از سر کار اومدن .اظطراب .خواب های ناقص.بطوری که شاید همیشه خوب میخوابیدند الان شبها چند بار بیدار میشن یا خوابشون نمیبره

انشا الله ما هم شما را دعا میکنیم مشکلات شما حل شود.

آقای iran masood از این که به این مسئله توجه کردید ممنونم در گفته هاتون این طور استنباط کردم که تصور می کنید این مسئله در خانواده علنی شده نخیر اصلا این طور نیست ایشون تصور می کنند ما متوجه کم شدن وسایل نمی شویم حتی برادرم تصور می کنند فقط مادرم از این موضوع مطلع اند خوشبختانه هنوز خیلی از حرمت ها شکسته نشده فرمودید شاید می خواهند از این طریق طلاق بگیرند نه این طور نیست اتفاقا چند روز پیش بود که مرا مجاب می کردند هر چه زودتر ازدواج کنم این که گفتید مادرم جلو بروند کاملا درسته اصلا حضور من به عنوان یک کوچکتر فقط اوضاع رو بدتر می کنه مطمئن هستم ایشون این پولها رو به منزل پدرشون نمی برند چرا که پدرشون از موقعیت بالای اجتماعی برخوردارند و کاملا از هر لحاظ در رفاهند من هم با شما موافقم ممکن است در محیط کار مسئله ای باشد چراکه تازگی ها از صحبت هاشون متوجه شدم همکارانی به شدت پول دار دارند ممکن است چنین مسئله ای باعث شده سعی کنند در مقابل اطرافیانشان حفظ آبرو کنند از این که خوب می خوابند یا نه مطلع نیستم اما اهل اس ام اس و زنگهای اضافه نیستن
از این که به مشکل بنده توجه دارید باز هم ممنونم
درپناه حق

کمک;200334 نوشت:
آقای iran masood از این که به این مسئله توجه کردید ممنونم در گفته هاتون این طور استنباط کردم که تصور می کنید این مسئله در خانواده علنی شده نخیر اصلا این طور نیست ایشون تصور می کنند ما متوجه کم شدن وسایل نمی شویم حتی برادرم تصور می کنند فقط مادرم از این موضوع مطلع اند خوشبختانه هنوز خیلی از حرمت ها شکسته نشده فرمودید شاید می خواهند از این طریق طلاق بگیرند نه این طور نیست اتفاقا چند روز پیش بود که مرا مجاب می کردند هر چه زودتر ازدواج کنم این که گفتید مادرم جلو بروند کاملا درسته اصلا حضور من به عنوان یک کوچکتر فقط اوضاع رو بدتر می کنه مطمئن هستم ایشون این پولها رو به منزل پدرشون نمی برند چرا که پدرشون از موقعیت بالای اجتماعی برخوردارند و کاملا از هر لحاظ در رفاهند من هم با شما موافقم ممکن است در محیط کار مسئله ای باشد چراکه تازگی ها از صحبت هاشون متوجه شدم همکارانی به شدت پول دار دارند ممکن است چنین مسئله ای باعث شده سعی کنند در مقابل اطرافیانشان حفظ آبرو کنند از این که خوب می خوابند یا نه مطلع نیستم اما اهل اس ام اس و زنگهای اضافه نیستن
از این که به مشکل بنده توجه دارید باز هم ممنونم
درپناه حق

مسئله علنی شدن منظورم این نبود که جلوی همه اینکارو بکنه.

چون گفتید گردنبندتونو دادید و گفته ندادید این حرفو زدم چون این مسئله یکم شک برانگیزه.

به شما میگفت ازدواج کنید آیا شخصی را پیشنهاد کرد مثلا از همکارانشون؟

آیا با همکارانشون مهمانی یا جایی میروند که پول لازم داشته باشند ؟شاید این دلیل باشد.

مادرتان به برادرتان بگوید که با کارکردن خانومش مخالفت کند ببینید آیا اسرار میکند مثلا بگویند نمی خواهم سر کار بروید یا نمیخواهم آنجا کار کنید محل کار تغییر کند اگر استخدام نیست.چون فرمودید پاره وقت کار میکند.

پس جستجو کنید مشکل را در محل کارشان بهتر است و برادر شما نیز باهاشون صحبت کند؟

سلام
ممنون از این که سئوال تان را با ما در میان گذاشتید و ما را امین خود دانستید
تشکر می کنم از کاربرانmuhammad-agaو محمد و iran masood که همدلی کردند و نظر خود را بیان کردند و واقعا به نکات خوبی اشاره کردند.
هر کسی از ابعادی به موضوع نگاه کرده بود و این نشان دهنده این است که تفسیر رفتار انسان مانند فرایندهای روانی اش پیچیده است . بله یک رفتار می تواند علل مختلفی داشته باشد به عنوان نمونه همین دزدی می تواند از علل زیر را داشته باشد:
1- انتقام
2- تقاص و رسیدن به حق خود
3- لجبازی (برای رسیدن به خواسته خود مثل طلاق یا برای به خود آوردن همسر و...)
4- عقده ناداری و نگاه سنگین دیگران و خواسته هایی که به هدف نرسیده
5- اعتیاد (برای رسیدن به مواد و....)
6 - اختلال روانی (سرقت تکانه ای و اجباری- اختلال شخصیت مرزی و اختلال افسردگی دو قطبی- عشق ناهنجار و...)
7 - و...
بنابراین باید با دقت باید یکی یکی موارد را بررسی کرد. و نباید در تصمیم گیری عجول بود. باید تصور کنید این اتفاق از سویی یکی از اعضای واقعی خانواده اتفاق اتفاده و به جای رسوا کردن و مچ گیری دنبال علاج باشید که خوشبختانه خانواده شما اهل رسوا کردن و انتقام و....نیستند و این جو کمک می کند مشکل به شکل ریشه ای حل شود

ادامه دارد....

راهکارهای عملی
1- برادرتان بیش از هرکسی می تواند در علت یابی موثر باشد
2- برادرتان را تشویق کنید وقت بیشتری را با او بگذراند. از نظر عاطفی برایش کمبود نگذارد و گاهی به مناسبتی هدیه ای برایش بگیرد( متناسب با وضع مالی).
3- اگر پدرتان در مخارج ازدواج بین برادرتان و فرزندان دیگرش تفاوت زیادی گذاشته است اگر می تواند جبران کند و اگر نمی تواند به آنها شرایطش در دو موقعیت را توضیح دهد
4- با او دوست شوید و او را با مشاوران تلفنی 09640 آشنا کنید تا اگر تمایل داشت خودش برای رفع مشکلاتش اقدام کند.
5- زمینه دزدی را بر او ببندید.
6- اگر برادرتان صبور و خوددار است این موضوع توسط یکی از اعضای خانواده با او مطرح شود و از او بخواهد تا برای حل مشکل با علت یابی اقدام کند.
7- اگر خواب وخوراک و وضعیت خلقی نامناسبی دارد از روان شناس بالینی کمک بگیرد.
8- مراقب رفتارهای تان باشید تا ناخودآگاه او را طرد نکنید.
9- زمینه های معنوی ارتباط با ائمه، زیارت و نماز را در خانواده پررنگ کنید.
10- اگر چیزی نیاز داشت و ضرروری بود به عنوان قرض خانواده (پدرتان) به او پول بدهد یا کمکش کند (متناسب با شرایط)

موضوع قفل شده است