@@@خوردنی های حرام@@@
تبهای اولیه
قسم ناحق
درچند حديث حضرت محمدمصطفي«ص» در مورد قسم خوردن و احكام آن ميفرمايند:
«حديث-٢» سوگند خوردن سبب ترويج كالا وفروش آن به دروغ ميشود اما اين قسم ازبين برنده بركت درآن معامله ميشود.
«حديث- ٣» هركس به غيرنام الله قسم ياد كند به تحقيق كه شرك به الله آورده است و اين شرك درصورتي است كه اعتقاد قسم به غير الله داشته باشد.
«حديث- ٤» هركس به چيزي سوگند خورد اما بعداً انجام دادن آن را بهتر ديد، پس سوگندش را بشكند وكفاره آنرا بدهد وآنچه خيراست انجام دهد.
«حديث- ٥» هركس با قسم دروغ قسمتي ازمال فرد مسلماني رادرمعاملات بگيرد آنكس در روزحشر درحالي الله را ملاقات ميكند كه الله ازاو خشمگين و ناراضی است.
« حديث- ٦» آگاه باشيدكه الله شما را نهي كرده است از اينكه به پدرانتـان سوگند بخوريد و هر كس سوگند ميخورد پس بايد به خدا سوگند بخورد و يا سكوت كند.
«حديث- ٧» كسيكه به قسم خوردن مال مسلمان را بگيرد الله آتش دوزخ را بر او واجب گردانيده و جنت را برايش حرام مينمايد».
امام صادق علیه السلام بسیار می فرمود: قسم به خداوند نخورید راست باشد یا دروغ.«کافی»
امام علی (ع): از قسم خوردن بپرهيزيد، چرا كه كالا را تلف مىكند و بركت را از بين می برد.«كافى، ج 5، ص 162، ح 4» منبع : سایت دانشگاه علوم حدیث قم
خوردن مال یتیم
1- حلبى، از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که در کتاب امیر مؤمنان على علیه السلام آمده است: آن که از روى ستم و به ناروا مال یتیم را حیف و میل مى کند، فرجام کار خود را خواهد دید، و بال و مکافات این عمل زشت او در دنیا گریبانگیر نسل او و در عالم آخرت دامنگیر خود او خواهد شد، که خداوند (در قرآن کریم) فرموده است: «بایستى بیمناک باشند کسانى که عهده دار امور یتیمانند (تا بر آنان ستم روا ندارند و اموالشان را حیف و میل نکنند) همان گونه که بر حال فرزندان صغیرى که از خود بجاى مى گذارند، نگرانند، پس باید از خدا بترسند (در مورد یتیمان) سخنى محکم و درست و عارى از غرض بگویند». سوره نساء/ آیه 9. و اما در مورد مکافات آخرت، خداوند مى فرماید: «کسانى که اموال یتیمان را به ناحق و از روى ستم مى خورند، شکمهاى خود را پر از آتش مى کنند و بزودى در آتش برافروخته دوزخ خواهند سوخت»؛ «عن الحلبی عن أبی عبدالله ع قال إن فی کتاب علی ع أن أکل مال الیتامى ظلما سیدرکه وبال ذلک فی عقبه من بعده فی الدنیا فإن الله عز و جل یقول- و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قولا سدیدا و أما فی الآخرة فإن الله عز و جل یقول- إن الذین یأکلون أموال الیتامى ظلما إنما یأکلون فی بطونهم نارا و سیصلون سعیرا».
2- سماعة بن مهران، از امام معصوم علیه السلام (از امام صادق یا حضرت موسى بن جعفر علیهم السلام) روایت کرده است که فرمود: براستى که خداوند عز و جل در خوردن مال یتیم دو کیفر قرار داده است: یکى کیفر آخرت که آتش (دوزخ) است، و دیگرى کیفر دنیوى است که خداوند در (قرآن) مى فرماید: «بایستى بیمناک باشند کسانى که عهده دار امور یتیمانند (تا بر آنان ستم روا ندارند و اموالشان را حیف و میل نکنند) همان گونه که بر حال فرزندان صغیرى که از خود بجاى مى گذارند، نگرانند، پس باید از خدا بترسند (در مورد یتیمان) و سخنى محکم و درست و عارى از غرض بگویند». و مراد خداوند آن است که بترسد از اینکه با فرزندان او (پس از درگذشت وى) همان کار را بکنم که او در حق یتیمان (تحت کفالت خود) روا داشت؛ «عن سماعة بن مهران قال سمعته یقول إن الله عز و جل وعد فی مال الیتیم عقوبتین أما أحدهما فعقوبة الآخرة النار و أما عقوبة الدنیا فهو قوله عز و جل- و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قولا سدیدا یعنی بذلک لیخش أن أخلفه فی ذریته کما صنع هو بهؤلاء الیتامى».
3- معلى بن خنیس نقل کرده است که (با جمعى) به محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شدیم و آن حضرت فرمود: هر کس مال یتیمى را به ناروا بخورد، خداوند کسى را بر او یا فرزندان مسلط مى سازد که (همان) ستم (را) روا دارد، چرا که خداوند عز و جل در کتاب خود، قرآن کریم مى فرماید: «بایستى بیمناک باشند کسانى که عهده دار امور یتیمانند (تا بر آنان ستم روا ندارند و اموالشان را حیف و میل نکنند) همان گونه که بر حال فرزندان صغیرى که از خود بجاى مى گذارند، نگرانند، پس باید از خدا بترسند (در مورد یتیمان) و سخنى محکم و درست و عارى از غرض بگویند»؛ «عن المعلى بن خنیس عن أبی عبدالله ع قال دخلنا علیه فابتدأ فقال من أکل مال الیتیم سلط الله علیه من یظلمه و على عقبه فإن الله عز و جل یقول و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قولا سدیدا».
خوردن مال حرام
1. لقمه حرام، تاریکی قلب و دل می آورد
علت اینکه انسان لازم است از خوردن مال حرام اجتناب کند، این است که حرام، قلب را تاریک می کند و بصیرتش را از بین می برد؛ ولی خوردن حلال سبب روشنایی و بیناییِ دل می شود و تاریکی یا روشنایی دل از اعتقاد قلبی پدید می آید نه از مالی که انسان به حرام یا حلال بودنش معتقد است.
2. لقمه حرام، باعث عدم استجابت دعا می شود
وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله از حریص بر دنیا یاد می کرد، می فرمود: چه بسیار آدم ژولیده موی، خاک آلوده و دورافتاده در سفرها که طعام و لباسش حرام و خوراکش حرام است و دست هایش را بلند می کند و یارب یارب می گوید. پس کجای آن دعا مستجاب می شود.
3. لقمه حرام، عدم قبولی نماز را در پی دارد
غزالی گوید: ...ابن عباس می گوید: خداوند نماز کسی را که در شکمش مال حرام باشد، قبول نمی کند.
چنین گویند که هر که یک لقمه حرام خورد، چهل روز، تیر دعای او بر نشانه اجابت نرسد.
4. لقمه حرام، آتش دوزخ را به همراه دارد
[پیامبر صلی الله علیه و آله ] فرمود: هر گوشتی که از حرام بروید، آتش او را سزاوارتر است.
5. لقمه حرام، مانع رسیدن به سعادت و توفیق می شود
(از صفات رذیله متعلقه به قوّه شهویه) مال حرام خوردن و از آن اجتناب نکردن است و آن از نتایج حبّ دنیا و حرص بر آن است و از اشدّ مهلکات و اعظم موانع وصول به سعادت است.
بیشتر کسانی که به هلاکت رسیده اند، سببش آن بوده و اکثر مردم که از فیوضات و سعادات محروم مانده اند، به واسطه آن شدی. سدّی از این محکم تر در راه توفیق نیست و پرده ای از این مانع تر بر چهره تأیید نه و کسی که تأمل کند، می داند که خوردن حرام، اعظم حجابی است بندگان را از وصول به درجه ابرار و قوی تر مانعی است از اتصال به عالم انوار. سراچه دل را از آن، تیرگی و ظلمات و خباثت و غفلت حاصل و نفس انسانی به واسطه آن به اسفل درکاتِ هلاکت و ضلالت واصل می گردد.
6. لقمه حرام، باعث عدم قبولی واجبات و مستحبات است
از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله مروی است که در بیت المقدس فرشته ای هست که هر شب ندا می کند که هر که بخورد چیزی را که حرام باشد، خدا از او نه قبول می فرماید سنّتی را و نه واجبی را.
7. لقمه حرام، باعث گلایه زن و فرزند در روز قیامت است
وارد شده است که زن و فرزندان آدمی در روز قیامت به او می آویزند و او را در موقف حضور پروردگار باز می دارند و می گویند: پروردگارا! حق ما را از این شخص بستان. به درستی که ما جاهل به احکام شریعت بودیم و او ما را تعلیم نکرد و غذای حرام به ما خورانید و ما عالم به آن نبودیم.
8. لقمه حرام، درد و رنج جسمی می آورد
ابوالقاسم جعفربن احمدالرازی گوید: ابوالخیر عَسقلانی را ماهی آرزوی همی آمد به چندین سال، چون از جایی پدیدار آمد حلال، دست فرا کرد تا بخورد. استخوانی از استخوان های ماهی به انگشت وی فرا شد؛ بدان سبب دست از وی بداشت. گفت: یارب! کسی دست به شهوتِ حلال دراز کند، چنین کنی. آنکه دست به شهوت حرام دراز کند، با وی چه کنی.
9. لقمه حرام، در اولاد اثر سوء دارد
از قصّه پر غصّه آدم که گندم بهشت خورد، حکایت قابیل که می گویند نطفه وجود او از آن گندم بسته بود، به عبرتی برگیر؛ خاصیّت دو دانه گندم منهیّ مباح بهشت که آن باشد، خاصیت چرب و شیرین مهملات حرام و شبهه دار دنیا چه خواهد بود و بدان که تأثیر غذا در نطفه از قبیل تأثیر ساعت و حالت مرد و زن و اثر ترک ذکر حق در زمان جماع خواهد بود که به سر حدّ الجاء و اجبار نرسد و لهذا آن شخص مکلّف می باشد و تصحیح نیّت و قوّت تدبیر خود مناز و با قوت لایموت بساز که ضرر طعام دغدغه دار بدان از آن منفک نمی شود.
10. لقمه حرام، روزه را باطل می کند
غیبت و دروغ و بهتان و قوت حرام، روزه باطل کند به دلیل قرآن؛ قال اللّه تعالی: «سَمّاعُونَ لِلْکَذِبِ أکّالُونَ لِلسُّحْتِ.» دروغ و خوردن حرام، حق تعالی به یکدیگر مقرون کرده است.
در خبر است که دو زن در عهد رسول صلی الله علیه و آله به روزه بودند. در آخر روز گرسنگی ایشان را چنان به رنج آورد که نزدیک بود، هلاک شوند. دستوری خواستند از رسول صلی الله علیه و آله که روزه بگشایند. رسول صلی الله علیه و آله دستوری داد. چون روزه بگشادند، قدحی بدیشان فرستاد و ایشان را فرمود: قی کنید در این قدح. به هر دُوان، قدح پر از خون تازه و گوشت تازه کردند، مردمان شگفت بماندند. رسول صلی الله علیه و آله گفت: عجب مدارید از این حال که ایشان از رزق حلال به روزه بوده اند و به رزق حرام روزه بگشادند.
12. لقمه حرام، درهای حکمت را بر دل می بندد
در حدیث است که هر کس طعامی را از روی شهوت و خواهش نفس (نه از روی نیاز بدن) بخورد، خداوند، حکمت را بر دل او حرام فرماید.
13. لقمه حرام، دین را تباه می کند
راستی چقدر تا به حال حق دیگران را رعایت کرده ایم.آیا تا به حال حق دیگران را ضایع کرده اید.
اگر حق دیگران را ضایع کرده ایم چکار کنیم.چطور جبران کنیم.
حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ و کتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یکی از عمدهترین اهداف بعثت پیامبران است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»
[1]؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل کردم تا مردم قیام به عدالت کنند و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشکار شود.این نشان که احترام به حقوق دیگران و ادای آن یکی از اساسیترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن کریم در آیات بسیاری مؤمنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی و... دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است.
در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره مینماییم.
«یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ»؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید اموال یکدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید»؛ [2] یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری که بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
قرآن کریم، به هنگام نکوهش از قوم یهود و ذکر اعمال زشت آنان میفرماید: «...وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...»؛[3]
آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف میکردند. (ناگفته پیداست که مراد از اکل و خوردن، در این آیه کنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سکونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است).
بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی که فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، در تحت این قانون کلی قرار دارند.
در کتب روایی نیز توجه فراوانی به حق الناس شده است. به طوری که اگر تمام روایات مربوطه جمع بندی شود، چندین جلد کتاب خواهد شد.
امّا در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره میشود.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُترکُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛
امّا ظلمی که بخشوده نمیشود ظلمی است که بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر میکنند.»[4]
و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و میفرماید: «جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله کانَ ذلک مؤدّیاً الی القیامِ بِحقوقِ الله؛
خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و کسی که حقوق بندگانش را رعایت کند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد کرد».[5]
حدود و موارد حق الناس
باید گفت بر اساس آیات و روایات اسلامی، مردم ومؤمنان دارای سه نوع حق و احترام میباشند.
1. احترام به مال مردم
در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مؤمن و گاهی اموال دیگران محترم است ومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر کسی از راه ربا، رشوه، فریبکاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از کسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.
2. احترام جان مردم
جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصی دارد بنابراین هیچ کس نمیتواند به جان مسلمان، لطمهای از قبیل ضرب و جرح وارد آورد یا با دادن غذای فاسد و مسموم و یا اعتیاد به مواد مخدر و یا هر چیز دیگری، سلامتی کسی را به خطر اندازد. بنابراین احترام به جان و بدن و سلامتی افراد، تا آن حدّ مورد اهمیت و مؤاخذه است که حتی خداوند هم از آن صرف نظر نمیکند! امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: خداوند میفرماید: «به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هیچ ظالمی نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدنی باشد، یا با فشار دادن دستی از روی ستم، محقق شده باشد».[6]
علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن دیگران، انسان نمیتواند با ترساندن و اندوهگین ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان دیگران موجبات ناراحتی آنان را فراهم نماید،درغیر این صورت باید همه ضربهها و خسارتهای وارده را جبران نماید. و اگر چنین نکند، در دنیا و آخرت کیفر کردار ناروای خویش را خواهد دید.
3. حفظ آبروی دیگران و احترام به آن
عرض و آبروی افراد هم، دارای حرمت و مصونیت فوق العادهای است و از موارد حق الناس به شمار میآید. بنابراین انسان نمیتواند به وسیله غیبت، تهمت، افشاگری و هرگونه رفتار دیگری، به آبرو و حیثیت دیگری ضربه و آسیبی وارد نماید، زیرا در غیر این صورت مرتکب ظلم بزرگی در حق او شده که باید به جبران آن بپردازد. چنان که امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «مَن کسَرَ مؤمِناً فَعلَیْه جَبْرُهُ؛ هر کس حیثیت مؤمنی را بشکند، بر او واجب است که آن را جبران نماید».[7]
نتیجه گیری:
حاصل آن که حق الناس از نظر اسلام دارای گسترة وسیعی میباشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و میتوان گفت که بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینکه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد. پس باید دانست که جامعه بر عهدة هر یک از اعضای خود حقوقی دارد که همگی به احترام و ادای آن موظفند وعمل به آنچه آدمی، خود انتظار انجام آن را از دیگران دارد، پایینترین درجه آن است. چنان که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره حق مؤمن بر مؤمن سؤال شد، آن حضرت فرمود: «... اَیْسَرُ حَقٍّ مِنها اَنْ تُحبُّ لِنفْسِکَ و تَکْرهُ لهُ ما تَکرَهُ لِنَفْسِکَ...؛
کمترین میزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را برای خودت دوست میداری برای او نیز دوست بداری و آنچه را برای خودت نمیپسندی، برای او نپسندی.[8]»
پی نوشتها:
[1] . سوره حدید، آیه 25.
[2] . نساء، 29.
[3] . همان، 161.
[4] . نهج البلاغه، خطبه 175.
[5] . محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج 2، ص 480
[6] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 6، ص 29.
[7] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 22، ص 351.
[8] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 224.