داستان هایی از زبان خدا
تبهای اولیه
با سلام و عرض ادب خدمت اساتید گرامی سایت
سوالی داشتم پیرامون مطالب و داستان هایی که منصوب به خدا میشن معمولا
این داستان ها هییییچ نقطه بدی ندارند و دقیقا حاوی مطالبی مفید هستند و قصد سازنده مطلب خیر است
از این دست مطالب نیز زیاد در محیط های مجازی دست به دست می شوند
و یا برخی درد دل هایی که در سایت ها و وبلاگ ها از طرف خداوند با بندگان یا بالعکس صورت می گیرد
جدیدا شنیده ام این حکایات و داستان ها حرام هستند و دروغ بستن به خداوند محسوب می شوند و در صورتی که فرد روزه باشد ، روزه اش باطل و کفاره بر او واجب می شود
آیا این امر صحت دارد ؟
آیا در نوع داستان تفاوت می کند ؟
با تشکر فراوان
[="Tahoma"][="Black"] سوالی داشتم پیرامون مطالب و داستان هایی که منصوب به خدا میشن معمولا جدیدا شنیده ام این حکایات و داستان ها حرام هستند و دروغ بستن به خداوند محسوب می شوند و در صورتی که فرد روزه باشد ، روزه اش باطل و کفاره بر او واجب می شود با تشکر فراوانبا سلام و عرض ادب خدمت اساتید گرامی سایت
این داستان ها هییییچ نقطه بدی ندارند و دقیقا حاوی مطالبی مفید هستند و قصد سازنده مطلب خیر است
از این دست مطالب نیز زیاد در محیط های مجازی دست به دست می شوند
و یا برخی درد دل هایی که در سایت ها و وبلاگ ها از طرف خداوند با بندگان یا بالعکس صورت می گیرد
آیا این امر صحت دارد ؟
آیا در نوع داستان تفاوت می کند ؟
با عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما
موارد مختلف است و نمی توان حکم کلی داد اما اگر در موردی قرائنی وجود داشته باشد که نشان دهنده ساختگی بودن داستان یا مطلب باشد ، دروغ بستن محسوب نشده و احکام آن را ندارد.
در پناه حضرت حق باشید
پی نوشت:
استفتاء از دفتر مراجع عظام در قم[/]
سلام بر شما
بله مانند اين داستان كه مشكلي ندارد و قرائن مشخص است (هرچند نسخه اصلي داستان اشاره به تثليث دارد كه با كمي تغيير اصلاح شده است)
گفتگو با خدا
گفتگو با خدا
Interview with god
گفتگو با خدا
I dreamed I had an Interview with god
خواب ديدم در خواب با خدا گفتگويي داشتم
So you would like to Interview me God asked
خدا گفت : پس ميخواهي با من گفتگو کني؟
If you have the time I said
گفتم: اگر وقت داشته باشيد
God smiled
خدا لبخند زد
My time is eternity
وقت من ابدي است
What questions do you have in mind for me
چه سوالاتي در ذهن داري که ميخواهي بپرسي؟
What surprises you most about humankind
چه چيز بيش از همه شما را در مورد انسان متعجب مي کند؟
Go answered …
خدا پاسخ داد …
That they get bored with childhood
اين که آنها از بودن در دوران کودکي ملول ميشوند
They rush to grow up and then long to be children again
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکي را ميخورند
That they lose their health to make money
اين که سلامتي شان را صرف به دست آوردن پول ميکنند
And then lose their money to restore their health
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتي ميکنند
By thinking anxiously about the future That
اين که با نگراني نسبت به آينده فکر ميکنند
They forget the present
زمان حال فراموش شان ميشود
Such that they live in neither the present nor the future
آنچنان که ديگر نه در آينده زندگي ميکنند و نه در حال
That they live as if they will never die
اين که چنان زندگي ميکنند که گويي هرگز نخواهند مرد
And die as if they had never lived
و آنچنان ميميرند که گويي هرگز زنده نبودهاند
God’s hand took mine and we were silent for a while
خداوند دستهاي مرا در دست گرفت و مدتي هر دو ساکت مانديم
And then I asked …
بعد پرسيدم …
As the creator of people what are some of life’s lessons you want them to learn
به عنوان خالق انسانها، ميخواهيد آنها چه درسهايي اززندگي را ياد بگيرند؟
God replied with a smile
خدا دوباره با لبخند پاسخ داد
To learn they cannot make anyone love them
ياد بگيرند که نميتوان ديگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد
What they can do is let themselves be loved
امّا ميتوان محبوب ديگران شد
learn that it is not good to compare themselves to others
ياد بگيرند که خوب نيست خود را با ديگران مقايسه کنند
To learn that a rich person is not one who has the most
ياد بگيرند که ثروتمند کسي نيست که دارايي بيشتري دارد
But is one who needs the least
بلکه کسي است که نياز کم تري دارد
To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love
ياد بگيرن که ظرف چند ثانيه مي توانيم زخمي عميق در دل کساني که دوست شان داريم ايجاد کنيم
And it takes many years to heal them
وسالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التيام يابد
To learn to forgive by practicing forgiveness
با بخشيدن، بخشش ياد بگيرند
To learn that there are persons who love them dearly
ياد بگيرند کساني هستند که آنها را عميقاً دوست دارند
But simply do not know how to express or show their feelings
امّا بلد نيستند احساس شان را ابراز کنند يا نشان دهند
To learn that two people can look at the same thing and see it differently
ياد بگيرن که ميشود دو نفر به يک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببينند
To learn that it is not always enough that they are forgiven by others
ياد بگيرن که هميشه کافي نيست ديگران آنها را ببخشند
They must forgive themselves
بلکه خودشان هم بايد خود را ببخشند
And to learn that I am here
و ياد بگيرن که من اينجا هستم
Always
هميشه
بسیار عالی
ممنون از اساتید بزرگوار
دوستان صلواتی هم برای آمرزش اموات اساتید سایت نثار کنید
خدا اجرشون بده
{عذرخواهی بابت تشکر در پست جداگانه}:Gol: