درخواست مرگ از خداوند حتی با داشتن نعمت های فراوان
تبهای اولیه
درخواست مرگ از خداوند حتی با داشتن نعمت های فراوان
با سلام و عرض خسته نباشید
آیا درخواست مرگ زودرس از خداوند حتی اگر در نعمت های کامل باشیم جایز است ؟
مثلا فرد به دلیل خسته شدن از جهنم دنیوی و اینکه آخرت رهایی انسان از همه رنج هاست درخواست مرگ زودرس می کند
آیا این نوع درخواست از خداوند نوعی کفر نعمت محسوب می شود ؟
و آیا اینکه در سن پیری درخواست مرگ کنیم باز هم کفر نعمت کرده ایم ؟
و اینکه چرا بعضی از مراجع با وجود عمر 100 ساله باز هم دعای مرگ را نمی کنند ؟! تا از شر رنج و بدبختی و عذاب این دنیا راحت شوند ؟؟
با تشکر فراوان
برچسب:
پرسش:
آیا درخواست مرگ زودرس از خداوند چه در حالی که در فشار مشکلات دنیا هستیم و چه آنگاه که در ناز و نعمت به سر میبریم جایز است و کفر نعمت محسوب نمیشود؟
پاسخ:
در حدیثی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله درخواست مرگ مورد نهی واقع شده است:
دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) عَلَى رَجُلٍ يَعُودُهُ وَ هُوَ شَاكٍ فَتَمَنَّى الْمَوْتَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ، فَإِنَّكَ إِنْ تَكُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً إِلَى إِحْسَانِكَ، وَ إِنْ تَكُ مُسِيئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ، فَلَا تَمَنَّوُا الْمَوْتَ.[1]
رسول خدا صلی الله علیه و آله به مردی که زبان به شکوه گشوده و درخواست مرگش را میکرد برخورد کرد سپس به او فرمود: درخواست مرگت را نکن چون اگر آدم خوبی باشی، با زیادی عمر، بر خوبیهایت میافزایی و اگر آدم بدکاری باشی، با زیاد شدن عمر فرصت جبران خواهی یافت.
اگر چه نظر فوق از این زاویه قابل خدشه و تخطئه نیست ولی میتوان از زاویه دیگر نیز به این موضوع نگاه کرد و بر اساس آن بر این باور بود که درخواست مرگ مطلقا مذموم نیست.
همانطور که ملاحظه کردید رسول خدا صلی الله علیه و آله علت درخواست نکردن مرگ را به مزرعه آخرت بودن دنیا مرتبط ساختند ولی هیچ منافاتی ندارد با این که شخص تمام استفادهاش را از دنیا به نفع آخرتش برده باشد و چون منتظر لقاء خداوند و آزاد شدن از قفس تن و دنیا است درخواست مرگ کند.
چنین انسانی دنیا برایش تنگ گشته، هر لحظه منتظر خروج از آن است. مانند کسی که چمدان مسافرت را بسته و آماده رحیل است.
غالبا چنین کسانی چون لمعاتی از معارف آنسویی و ملکوتی را چشیده اند جانشان در کالبد خاکیشان آرام و قرار ندارد.
در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم:
«لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي فَضْلِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- مَا مَدُّوا أَعْيُنَهُمْ إِلى مَا مَتَّعَ اللَّهُ بِهِ الْأَعْدَاءَ مِنْ زَهْرَةِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ نَعِيمِهَا، وَ كَانَتْ دُنْيَاهُمْ أَقَلَّ عِنْدَهُمْ مِمَّا يَطَؤُونَهُ بِأَرْجُلِهِمْ، وَ ... ».[2]
ترجمه: «اگر مردم آنچه را که در فضلیت معرفت الله است میدانستند چشمشان را به حیات و نعمتهای دنیا که هدف اصلی دستیابی دشمنان است نمیانداختند و دنیا برای آنان از آنچه که با پایشان لگدکوبش میکنند پستتر میبود ...».
چنین کسی حال طبیعیاش، اشتیاق به هجرت از دنیاست.
ناگفته نماند، تنها راه رسیدن به معرفت خداوند، مردن و رفتن از این دنیا نیست بلکه عدهای در همین دنیا به این مقام نائل میشوند ولی غالب انسانها پس از مرگ با حقایق الهی مواجه میشوند. از این رو، طبیعی است کسی که گوشهای از ارزش چنین حقایقی را درک کرده باشد، در پوست خود نمیگنجد و هر لحظه منتظر رخت برکندن از این دنیاست.
بنابراین، آن بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله در ابتدای پاسخ هیچ منافاتی با این پاسخ ندارد زیرا در اینگونه پاسخها، سطح مخاطبین را نیز باید در نظر گرفت. این چنین نیست اگر رسول خدا جملهای را فرمودند، برای همه انسانها در درجات مختلف و سطوح معرفتی متفاوت یکسان باشد.
چه بسا بتوان گفت کلام پیامبر صلی الله علیه و آله ناظر به افرادی است که در اثر بیصبری، تاب مقاومت در برابر امتحانات الهی را نداشته، برای فرار از مصائب و شدائد، آرزوی مرگ را میکنند در حالی که از این نکته غافلاند که دنیا با همه ابتلائات و مصائبش در مقایسه با مصائب و مشکلات عوالم دیگر ذرهای ناچیز است.
تعجیل در مرگ برای کسی که اگر از این دنیا به در رود تازه اول گرفتاریهایش است، به هیچ وجه حکیمانه نخواهد بود چنین کسی بایستی ماندن حداکثریاش در این دنیا را از خدا طلب کند تا از چاله به چاه نیفتد و به قول مولوی:
کی بود او را در این خوف و حزن/ آرزوی از قفس بیرون شدن
او همی خواهد کز این ناخوش حصص / صد قفس باشد به گرد این قفس[3]
آن مرغی که در قفس در ناخوشی و اندوه به سر میبرد و در اطرافش گربه حلقه زده در کمین است چنین پرندهای کجا آرزوی بیرون شدن از قفس خواهد داشت اتفاقا او آرزو می کند که در این حصار ناخوش، صد قفس دیگر به دور قفس او اضافه شود!
اما گاهی اوقات، نه فرار از مشکلات بلکه اشتیاق به تجلیات رحمانی عدهای را در اندیشه مرگ زودرس ميافکند. در شرح احوالات برخی از معصومین علیهمالسلام داریم که از خداوند مرگ خود را درخواست میکردند (عجل وفاتی سریعا)[4] اما نباید این عجل وفاتی را با عجل وفاتی عموم مردم به یک معنا دید.
اما کسی که به لحاظ معرفتی با چشم خود به مجاز بودن این جهان پی برده و به دنبال حقیقت است، دم به دم منتظر لحظه عبور از این عالم مجاز است تا کام خود را از شراب حقیقت سیراب کند و به قول مولوی:
آرزوی گل بود گل خواره را / گلشکر نگوارد آن بیچاره را.[5]
شرح: شرح گلخوار همواره آرزوی گل دارد و گل شکر به ذائقه او خوشایند نیست!
نتیجه
اگر چه آرزوی مرگ به جهت فرار از مشکلات دنیا و عدم تحمل ابتلائات و امتحانات الهی مذموم است اما نمیتوان آرزوی مرگ با انگیزههای دیگر را نیز به این حکم ملحق ساخت. به تعبیر دیگر آرزوی مرگ برای همه انسانها در همه سطوح معرفتی ناپسند نیست؛ بلکه برای عدهای در وادی عشقبازی با معبود ازلی، زیبا و نیکوست.
.
منابع
[1]. طوسی، محمد بن الحسن، تصحیح موسسه البعثة، قم: دار الثقافه، ۱۴۱۴ق، ص ۳۸۵.
[2]. کلینی، کافی، تصحیح علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دارالکتب الاسلامیة، ۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج۸، ص ۲۴۷.
[3]. مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص ۵۱۵.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳، چ دوم، ج۴۳، ص ۱۷۷.
[5]. مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص ۴۸۵.