در کدام حدیث گفته شده باید به فتوا عمل کرد؟
تبهای اولیه
در کدام روایت یا حدیث گفته شده باید به فتوا عمل بشه؟ یا مردم باید به فتوای علما عمل کنند؟سلام علیکم تعریف فتوی: فتوی در اصطلاح فقهی، به قوانین و نیز وظایف عملی مکلف گفته می شود که مجتهد و فقیه پس از بررسی نظرات و ادله مختلف فقهی درباره مسائل مختلف بیان می کند. ادله مختلف می تواند آیات، روایات، بررسی های تاریخی، ادله و بررسی های سایر فقها و ... باشد. انواع فتوی: فتوی (یا فتوا) را می توان به دو نوع تقسیم کرد: 1- فتاوایی که موضوع و حکم آن مستقیما در آیات و روایات آمده است. این دسته از فتاوا، حکم موضوعاتی را بیان می کند که آیات یا روایات درباره حکم یا موضوع، به صراحت یا اشاره بیانی داشته اند. 2- فتاوایی که موضوعات آن جدید است و موضوع و حکم آن مستقیما در آیات و روایات نیامده است و فقها در فرآیند اجتهاد، حکم آن را با توجه به ادله معتبر دینی و بر اساس آیات و روایات، استنباط و استخراج می کنند. مثال واضح این دست از فتاوا، موضوعات جدیدی است که در زمان معصومین –علیهم السلام- سابقه نداشته است و اصطلاحا بدان مسائل مستحدثه گفته می شود. یکی از مستندات وجوب عمل به این دسته از فتاوا، توقیع [نامه] امام زمان[1] است. پی نوشت: [1] وسائل الشیعه، ج 27 ص 140 ح 9.
توقیع امام زمان (عجل الله تعالی فرجه):
ائمه توقیعات (نامه ها و پاسخ به سوالات و استفتائات) مختلقی داشته اند که معمولا به خط خود ایشان بوده است. از جمله معروف ترین توقیعات ائمه (علیهم السلام) توقیع امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) است که در پاسخ به سوال یکی از بزرگان شیعه و به خط خود ایشان صادر شده و در آن به شیعه دستور داده اند: "وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ [علیهم]"، و اما در حوادث واقعه –حوادث و مسائل جدیدی که با ان مواجه می شود، باید به روات احادیث ما رجوع کنید زیرا آنها حجت من بر شمایند و من هم حجت خدا بر آنها هستم.[1]
پی نوشت:
[1]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق. ج 27، ص 140، ح 33424- 9، به نقل از "إِكْمَالِ الدِّينِ وَ إِتْمَامِ النِّعْمَةِ": «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِيَّ أَنْ يُوصِلَ لِي كِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِيهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْكَلَتْ عَلَيَّ فَوَرَدَ التَّوْقِيعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ ع- أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَكَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَكَ إِلَى أَنْ قَالَ وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِي وَ كِتَابُهُ كِتَابِي»، و فی اکمال "و انا حجه الله علیهم"
"وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ [علیهم]"، و اما در حوادث واقعه –حوادث و مسائل جدیدی که با ان مواجه می شود، باید به روات احادیث ما رجوع کنیدروات احادیث چه کسانی هستند؟ "روات حدیث"، در لغت به معنی ناقل و روایت کننده هر گفتار و بیانی است اما در اصطلاح و در بیانات معصومین (علیهم السلام) به ناقل هر گفتاری راوی حدیث گفته نمی شود، بلکه منظور از حدیث، تنها چیزی است که از معصومین (علیهم السلام) صادر شده باشد و منظور از راوی و مراجعه به روات (راویان)، هر کسی نیست که روایت و حدیثی از ائمه نقل کند، بلکه راوی حدیث بودن شان خاصی بود و به کسانی گفته می شد که در حوزه دینی تحت تعلیم اساتید با تقوا و مورد اعتماد آموزش دیده و با اجازه آنان، روایات و احکام آنها را برای مردم بیان می کردند و می توانستند احکام جدید را از آیات و روایات به دست آورند. این معنی از راوی مد نظر ائمه –علیهم السلام- به خوبی از روایت "عمر بن حنظله" که بدلیل مقبولیت روایت، نزد علما به "مقبوله عمر بن حنظله" معروف است، فهمیده می شود: " قَالَ يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ[1]" ... کسی از شما که حدیث ما را روایت می کند و در حلال و حرام ما نظر می کند و احکام ما را می شناسد ... . پی نوشت: [1]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. ج 1 ص 67 ح 10.