جمع بندی دشمن شناسی اسلامی
تبهای اولیه
سلام ... امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ... چند وقت پیش داشتم یکی از سخنرانی های آیت الله خامنه ای رو در درون تلویزیون میدیدم که برام سوالی پیش اومد بنابراین تصمیم گرفتم بدین وسیله ازتون سوالی رو بپرسم امیدوارم که در مورد این مساله بتونین بهم کمک کنین ... ایشون در درون صحبتهاشون داشتند در مورد دشمن شناسی صحبت میکردند ... و ایشون عنوان میکردند { اگر ما داریم در مورد دشمن صحبت میکنیم این توهم توطئه نیست ... و ایشون تاکید زیادی کردند که وقتی توطئه رو میبینند خوب باید توطئه رو عنوان کنند } در درون ادامه صحبتهاشون ایشون مثالی رو زدند ... مثالی از یک دانشمند !!! گویا یکی از دانشگاههای ایران یک دانشمندی رو به ایران دعوت میکنند ... این داشنمند پیشترفتهای بسیار زیادی از ایران رو میبینه و در مورد اون پیشترفتها گزارشهایی رو ایجاد میکنه ... مصاحبه هایی رو انجام میده و مطالبی رو در درون ژورنالیسم های علمی پخش میکنند ... همچنین ایشون وقتی داشتند در مورد پیشترفت علمی ایران تحقیق میکردند ... گویا مسیرشون از میدان انقلاب میگذشته و تابلوهایی که مقالات ISI تحویل میدن رو میبینند و از اونها عکس میگیرن ... و در درون گزارششون از همصحبتی با دلالی صحبت میکنه که با پرداخت 5 میلیون تومن مقاله ISI تحویل میده و ... خوب ببینید ... من نمیدونم چرا ایشون این مساله رو به چشم دشمنی دیدند ... و این رو مثالی از دشمن شناسی عنوان کردند که اینها دشمن هستند و باید مراقب دشمنان باشیم و ... خوب مگه یک ناظر بی طرف چجوری برخورد میکنه ... خوبی ها و رشد و پیشترفتها رو عنوان میکنه و آفت ها و مشگلات رو هم بولد میکنه ... اصلا فرض میکنیم که ایشون در مورد رشد و پیشترفتهای ایران هیچ صحبتی نمیکرد و تنها عکس مذکور رو پخش میکردند ... من باز هم این مساله رو دشمنی نمیبینیم ... من روزانه هزاران مدل از اینگونه رفتارها رو دارم میبینم . چه در درون محیط کارم . چه در درون فامیل . چه درون همسایه ها و ... بارها شده که حرفهای من رو به مدلی دیگر زده اند بارها شده که فرزنده خودشون رو در درون جمع بالا بردن و من رو پائین آوردند بارها شده که جنس نامرغوب به من دادند و ... ولی این ها موجب نشده که من به چشم دشمن به اونها نگاه کنم . اگر بخوام به این چشم به مردم نگاه کنم که عمه و خاله و دائی و داداش و مدیر و ... همه و همه دشمن من هستند . میخواستم در صورت امکان کمی در مورد دشمن شناسی توضیح بدین و اینکه چطور مثلا این دانشمند میتونه نمونه ای از یک دشمن باشه ... متشکرم . http://tnews.ir/news/cb6172587830.html http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=34703
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام
بنده هم برای شما آرزوی سلامتی و توفیق دارم.
میخواستم در صورت امکان کمی در مورد دشمن شناسی توضیح بدین و اینکه چطور مثلا این دانشمند میتونه نمونه ای از یک دشمن باشه ...متشکرم .
برای پاسخ به سوال شما توجه به دو نکته لازم و ضروری است:
نکته اول: تقدم دشمن شناسی بر تحلیل رفتارها
برای شناخت دوست و دشمن نیز دو راه وجود دارد:
اول اینکه از بالا به پایین سیر کنیم، یعنی اول دوست یا دشمن بودن را تشخیص بدهیم وبعد رفتارها را تحلیل کنیم.
دوم اینکه اول رفتارها را ببینیم و تشخیص بدهیم کدام دوستانه است و کدام از روی دشمنی.
روشن است که راه حل منطقی گزینه اول است، چون اولا تشخیص دوستانه یا دشمنانه بودن بسیاری از رفتارها ممکن نیست، چون منوط به آگاهی از نیت است، مثل پدر ومادری که بچه را کتک می زنند با کتکی که بچه از همکلاسی اش می خورد خب این دو ظاهرا یکی است اما یکی دوستانه است و یکی از سر دشمنی! یا بیان عیبها که هم می تواند از روی خیرخواهی باشد و هم از روی تحقیر و استهزاء؛ و ثانیا ممکن است دشمن در قالب دوست با انسان رفتار کند، یعنی اصلا رفتار می تواند کاملا دوستانه باشد اما در قالب یک استراتژی دشمنانه.
پس قطعا ابتدا باید دوست و دشمن را شناخت و سپس رفتارها را تحلیل کرد، وقتی دشمن را شناختی به خوبی می توانی رفتارهای او را تحلیل کنی.
این که مقام معظم رهبری مثلا در مذاکرات هسته ای از قبل می فرمودند: آنها به وعده های خود عمل نمی کنند، یا فرمودند: آنها به بهانه های دیگر مثل حقوق بشر شما را تحریم می کنند و مانند آن، به خاطر شناخت پیشینی دشمن است؛ در مقابلِ برخی که تأکید داشتند که این بدبینی است، این تفاوت نگرش ها به خاطر تفاوت در شناخت دشمن است، برخی هنوز دشمنی غرب با نظام جمهوری اسلامی را باور نکرده اند، و لذا خوب نمی توانند قضایا را تحلیل کنند. میگویند توهم توطئه!
بنابراین این رفتار که کسی با گرفتن عکس و گزارش آمار فروش پایان نامه در ایران سخن گفته باشد یک رفتار میانه ای است که هم میتواند دوستانه باشد و هم دشمنانه؛ باید دید از سوی چه کسی و چه جریانی و با چه نیتی انجام می گیرد، دشمن هرگز نقد سازنده نخواهد داشت، وقتی دشمنی کسی را باور کردی می دانی که نقد او نقد نیست، یا به نیت تخریب است، یا به نیت سیاه نمایی و ناامید کردن از پیشرفت؛ وقتی دشمن را شناختی باور می کنی که فیلمی از سینمای تو جایزه اسکار خواهد گرفت که در راستای نگاه ایشان، و بزرگ نمایی مشکلات مملکتت باشد، دیگر هرگز انتظار نداری که به فیلم هایی که نقاط قوت سرزمینت را به تصویر کشیده اند جایزه داده شود، و یا در مجامع بین المللی تجلیل و تحسین شوند، وقتی دشمن را شناختی باور می کنی که کسی از جانب ایشان مورد تحسین قرار خواهد گرفت که اهداف ایشان را بیشتر از سایرین دنبال کرده، و پیاده کند.
اینها همه نتایجی است که از آن مقدمه اول یعنی دشمن شناسی به دست می آید و اصلا نوع نگرش انسان را نسبت به رفتارها کاملا عوض می کند.
اما ما در مورد عمه و خاله و دایی و اینها چنین مقدمه ای نداریم، یعنی ابتدا باید دشمنی آنها را اثبات کنیم و بعد رفتارهای ایشان را حمل بر دشمنی کنیم، در مورد غرب این دشمنی اثبات شده است که در نکته دوم اشاره خواهم کرد.
نکته دوم: راه شناخت دشمن
اما در خصوص شناخت دشمن به نظرم دو راه روشن می توان ارائه داد
اول: سابقه دشمن
اگرچه تشخیص دشمن امروزه به خاطر آمیختن حق و باطل کمی دشوار شده است اما باید به سابقه او نگاه کرد، دشمنی که در طول تاریخ در حق ردم ایران ظلم کرده یک دفعه نمیتواند خوب شده باشد و سیاست هایش تغییر کرده باشد، از کودتای 28 مرداد تا جنگ تحمیلی که دنیای غرب حتی حاضر نشد عراق را به عنوان متجاوز معرفی کند، علاوه بر حمایت های سیاسی وبین المللی از عراق، و اعطاء تسلیحات نظامی به عراق مانند بمب های شیمیایی آلمانی وتسلیحات آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی و...؛ زدن هواپیمای مسافربری و اعطاء مدال به کاپتان آن چه معنایی دارد؟ چرا کسی از ایران که 575 مرتبه مورد حمله شیمیایی قرار گرفت حمایت نکرد؟ چه کسی این بمب ها را به صدام داده بود؟
عقل با تحلیل این سوابق می فهمد دشمن ما تغییری نکرده، فقط در آن زمان که گمان می کردند می توانند از طریق نظامی ایران را از پا درآورند روی خشن خود را نشان دادند اما وقتی دیدند نمیشود روی این پنجه چدنی، یک دستگش مخملین کشیده و این بار به عنوان دوست ظاهر شدند.
اما سابقه رفتار و سیاست های ایشان نشان میدهد اینها چطور انسان های خونخواری هستند که فقط دستشان از ما کوتاه شده است.
البته امروز هم می توان گاهی مچشان را گرفت، حمایت های علنی از گروه های تروریستی مثل گروهک ریگی، و یا ترور دانشمندان هسته ای ما نشان می دهد که دشمنی آنها سر جایش است، فقط استراتژی آنها عوض شده.
دوم: مواضع دوگانه و رفتارهای تبعیض آمیز
همانطور که گذشت امروزه دشمنان با نقاب دوستی و حق طلبی وارد شده اند، اما چیزی که آنها را رسوا می سازد این است که گاهی مجبور می شوند در برخی مواضع حقیقت درون خویش را آشکار کنند تا منافعشان از دست نرود، یعنی مجبور به اتخذ مواضع دو گانه می شوند.
مثلا از حقوق زن در ایران دم می زنند اما عربستان را به ریاست پنل حقوق زنان بر می گزینند> فقط همین، شما را به خدا در همین یک موضع تفکر کنید، فقط همین یک موضع نشان از خبث درونی آنها دارد، که ایران را به خاطر تبعیض حقوق زنان در مجامع بین المللی تحریم می کنند اما عربستان که زنان حق رانندگی ندارند را به ریاست پنل حقوق زنان بر می گزینند. این با هیچ مکتب و هیچ منطقی جور در نمی آید.
یا در خصوص کشته شدن انسان ها، اگر یک نفر در اروپا کشته شود رسانه هایشان غوغا به پا می کنند اما اگر صدها مسلمان در میانمار زنده زنده سوزانده شوند از آنها صدایی در نمی آید.
17000 نفر توسط منافقین کشته میشوند اما آنها اسم چنین گروهکی را از لیست گروهک های تروریستی خارج می کنند، حالا شما فرض کنید این گروه ده نفر را در آلمان یا انگلیس کشته بودند آیا اسمشان از لیست گروهک های تروریستی خارج میشد؟
شما را به خدا تصور کنید این 7000 نفر شهیدی که در حادثه منا کشته شدند اگر در ایران اتفاق می افتاد چه میشد؟ در تایپ رقم اشتباه نکردم، هفت هزار نفر در عربستان کشته شدند، واقعا چند ثانیه فکر کنید اگر در ایران نه 7000 نفر، و نه 700 نفر، فقط 70 نفر کشته میشدند!
اگر همین ده مرزبان ما که چند روز پیش در کمال مظلومیت به شهادت رسیدند، مرزبانان آمریکایی یا فرانسوی یا انگلیسی بودند که در مرزهایشان کشته شده بودند الان جهان در چه وضعی بود؟
این مواضع دوگانه نشان می دهد دشمنی غرب با ایران به قوت خودش باقیست لذا هر نوع رفتاری از سوی چنین دشمنی باید به درستی تحلیل شود، و از نگاه خوش بینانه به آن پرهیز شود.
سلام و درود
به سخنان رهبر که دقت کنید در بعضی جلسات و دیدارها متوجه دشمن میشید .
مثلا اونایی که میگن سایه جنگ رو از کشور برداشتن.
یا اونایی که رهبر گفت اگه می خوان از استکبار بترسن از جانب خودشون بترسن نه از طرف مردم.
خب معلومه که روحانی جون و حامیانش منظور هست دیگه .
این هم یه نوع دشمن شناسی هست.
جمع بندی
پرسش:
آیت الله خامنه ای در یکی از سخنرانی هایشان در مورد دشمن شناسی مثالی از یک دانشمند را مطرح کردند که به دعوت دانشگاه ها به ایران آمده و سپس در گزارششون پس از سفر به آمار بالای خرید و فروش پایان نامه و مقالات اشاره می کند.
چرا رهبری این گزارش ها را به چشم دشمنی می بینند؟ اگر بخواهیم به انتقادات دیگران با این چشم نگاه کنیم همه اقوام و آشنایان دشمن ما خواهند بود! لطفا در این مورد توضیح بدهید.
پاسخ:
برای پاسخ به سوال شما توجه به دو نکته لازم و ضروری است:
نکته اول: تقدم دشمن شناسی بر تحلیل رفتارها
برای شناخت دوست و دشمن دو روش وجود دارد:
اول اینکه از بالا به پایین سیر کنیم، یعنی اول دوست یا دشمن بودن را تشخیص بدهیم وبعد رفتارها را تحلیل کنیم.
دوم اینکه اول رفتارها را ببینیم و تشخیص بدهیم کدام دوستانه است و کدام از روی دشمنی.
روشن است که راه حل منطقی گزینه اول است، چون اولا تشخیص دوستانه یا دشمنانه بودن بسیاری از رفتارها ممکن نیست، چون منوط به آگاهی از نیت است، مثل پدر ومادری که بچه را کتک می زنند با کتکی که بچه از همکلاسی اش می خورد خب این دو ظاهرا یکی است اما یکی دوستانه است و یکی از سر دشمنی! یا بیان عیبها که هم می تواند از روی خیرخواهی باشد و هم از روی تحقیر و استهزاء؛ و ثانیا ممکن است دشمن در قالب دوست با انسان رفتار کند، یعنی اصلا رفتار می تواند کاملا دوستانه باشد اما در قالب یک استراتژی دشمنانه.
پس قطعا ابتدا باید دوست و دشمن را شناخت و سپس رفتارها را تحلیل کرد، وقتی دشمن را شناختی به خوبی می توانی رفتارهای او را تحلیل کنی.
این که مقام معظم رهبری مثلا در مذاکرات هسته ای از قبل می فرمودند: آنها به وعده های خود عمل نمی کنند، یا فرمودند: آنها به بهانه های دیگر مثل حقوق بشر شما را تحریم می کنند و مانند آن، به خاطر شناخت پیشینی دشمن است؛ در مقابلِ برخی که تأکید داشتند که این بدبینی است، این تفاوت نگرش ها به خاطر تفاوت در شناخت دشمن است، برخی هنوز دشمنی غرب با نظام جمهوری اسلامی را باور نکرده اند، و لذا خوب نمی توانند قضایا را تحلیل کنند. میگویند توهم توطئه!
بنابراین این رفتار که کسی با گرفتن عکس و گزارش آمار فروش پایان نامه در ایران سخن گفته باشد یک رفتار میانه ای است که هم میتواند دوستانه باشد و هم دشمنانه؛ باید دید از سوی چه کسی و چه جریانی و با چه نیتی انجام می گیرد، دشمن هرگز نقد سازنده نخواهد داشت، وقتی دشمنی کسی را باور کردی می دانی که نقد او نقد نیست، یا به نیت تخریب است، یا به نیت سیاه نمایی و ناامید کردن از پیشرفت؛ وقتی دشمن را شناختی باور می کنی که فیلمی از سینمای تو جایزه اسکار خواهد گرفت که در راستای نگاه ایشان، و بزرگ نمایی مشکلات کشورت باشد، دیگر هرگز انتظار نداری که به فیلم هایی که نقاط قوت سرزمینت را به تصویر کشیده اند جایزه داده شود، و یا در مجامع بین المللی تجلیل و تحسین شوند، وقتی دشمن را شناختی باور می کنی که کسی از جانب ایشان مورد تحسین قرار خواهد گرفت که اهداف ایشان را بیشتر از سایرین دنبال کرده، و پیاده کند.
اینها همه نتایجی است که از آن مقدمه اول یعنی دشمن شناسی به دست می آید و اصلا نوع نگرش انسان را نسبت به رفتارها کاملا عوض می کند.
به همین خاطر مقام معظم رهبری قبل از انتقاد از عملکرد آن دانشمند به هدف آن اشاره می کنند:
«اگر نتوانستند (حرکت علمی ما را) متوقّفش کنند یا منحرفش کنند، سعی میکنند بدنامش کنند، آلوده کنند»(1)
اما ما در مورد اقوام و آشنایان چنین مقدمه ای نداریم، یعنی ابتدا باید دشمنی آنها را اثبات کنیم و بعد رفتارهای ایشان را حمل بر دشمنی کنیم، در مورد غرب این دشمنی اثبات شده است که در نکته دوم اشاره خواهم کرد.
نکته دوم: راه شناخت دشمن
اما در خصوص شناخت دشمن بنده به دو روش اشاره می کنم:
اول: سابقه دشمن
اگرچه تشخیص دشمن امروزه به خاطر آمیختن حق و باطل کمی دشوار شده است اما باید به سابقه او نگاه کرد، دشمنی که در طول تاریخ در حق ردم ایران ظلم کرده یک دفعه نمیتواند خوب شده باشد و سیاست هایش تغییر کرده باشد، از کودتای 28 مرداد تا جنگ تحمیلی که دنیای غرب حتی حاضر نشد عراق را به عنوان متجاوز معرفی کند، علاوه بر حمایت های سیاسی وبین المللی از عراق، و اعطاء تسلیحات نظامی به عراق مانند بمب های شیمیایی آلمانی وتسلیحات آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی و...؛ زدن هواپیمای مسافربری و اعطاء مدال به کاپتان آن چه معنایی دارد؟ چرا کسی از ایران که 575 مرتبه مورد حمله شیمیایی قرار گرفت حمایت نکرد؟ چه کسی این بمب ها را به صدام داده بود؟
عقل با تحلیل این سوابق می فهمد دشمن ما تغییری نکرده، فقط در آن زمان که گمان می کردند می توانند از طریق نظامی ایران را از پا درآورند روی خشن خود را نشان دادند اما وقتی دیدند نمیشود روی این پنجه چدنی، یک دستگش مخملین کشیده و این بار به عنوان دوست ظاهر شدند.
اما سابقه رفتار و سیاست های ایشان نشان میدهد اینها چطور انسان های خونخواری هستند که فقط دستشان از ما کوتاه شده است.
البته امروز هم می توان گاهی مچشان را گرفت، حمایت های علنی از گروه های تروریستی مثل گروهک ریگی، و یا ترور دانشمندان هسته ای ما نشان می دهد که دشمنی آنها سر جایش است، فقط استراتژی آنها عوض شده.
دوم: مواضع دوگانه و رفتارهای تبعیض آمیز
همانطور که گذشت امروزه دشمنان با نقاب دوستی و حق طلبی وارد شده اند، اما چیزی که آنها را رسوا می سازد این است که گاهی مجبور می شوند در برخی مواضع حقیقت درون خویش را آشکار کنند تا منافعشان از دست نرود، یعنی مجبور به اتخذ مواضع دو گانه می شوند.
مثلا از حقوق زن در ایران دم می زنند اما عربستان را به ریاست پنل حقوق زنان بر می گزینند> فقط همین، شما را به خدا در همین یک موضع تفکر کنید، فقط همین یک موضع نشان از خبث درونی آنها دارد، که ایران را به خاطر تبعیض حقوق زنان در مجامع بین المللی تحریم می کنند اما عربستان که زنان حق رانندگی ندارند را به ریاست پنل حقوق زنان بر می گزینند. این با هیچ مکتب و هیچ منطقی جور در نمی آید.
یا در خصوص کشته شدن انسان ها، اگر یک نفر در اروپا کشته شود رسانه هایشان غوغا به پا می کنند اما اگر صدها مسلمان در میانمار زنده زنده سوزانده شوند از آنها صدایی در نمی آید.
17000 نفر توسط منافقین کشته میشوند اما آنها اسم چنین گروهکی را از لیست گروهک های تروریستی خارج می کنند، حالا شما فرض کنید این گروه ده نفر را در آلمان یا انگلیس کشته بودند آیا اسمشان از لیست گروهک های تروریستی خارج میشد؟
شما را به خدا تصور کنید این 7000 نفر شهیدی که در حادثه منا کشته شدند اگر در ایران اتفاق می افتاد چه میشد؟ در تایپ رقم اشتباه نکردم، هفت هزار نفر در عربستان کشته شدند، واقعا چند ثانیه فکر کنید اگر در ایران نه 7000 نفر، و نه 700 نفر، فقط 70 نفر کشته میشدند!
اگر همین ده مرزبان ما که چند روز پیش در کمال مظلومیت به شهادت رسیدند، مرزبانان آمریکایی یا فرانسوی یا انگلیسی بودند که در مرزهایشان کشته شده بودند الان جهان در چه وضعی بود؟
این مواضع دوگانه نشان می دهد دشمنی غرب با ایران به قوت خودش باقیست لذا هر نوع رفتاری از سوی چنین دشمنی باید به درستی تحلیل شود، و از نگاه خوش بینانه به آن پرهیز شود.
پی نوشت:
1. بیانات در دیدار نخبگان علمی جوان، 1395/7/28.