جمع بندی دعا برای افزایش روزی نوعی دنیا طلبی نیست؟!
تبهای اولیه
دعا برای افزایش روزی نوعی دنیا طلبی نیست؟!
سلام آیا دعا برای افزایش رزق و روزی دعای مناسبی است؟؟؟
از آنجایی که نقل شده افزایش پیدا کردن رزق و روزی ممکنه سبب غرور و غفلت آدمی بشه. یا نفس آدمی به سرمستی یا گناه گرایش پیدا کنه
آیا زیاد دعا کردن برای وسعت و زیادی رزق و روزی پسندیده است یا خیر؟
موضوعات مشابه:
سوالات من said in دعا برای افزایش روزی نوعی دنیا طلبی نیست؟!
سلام آیا دعا برای افزایش رزق و روزی دعای مناسبی است؟؟؟ از آنجایی که نقل شده افزایش پیدا کردن رزق و روزی ممکنه سبب غرور و غفلت آدمی بشه. یا نفس آدمی به سرمستی یا گناه گرایش پیدا کنه آیا زیاد دعا کردن برای وسعت و زیادی رزق و روزی پسندیده است یا خیر؟باسمه تعالی با عرض سلام و خسته نباشید افزایش رزق و روی، و به طور کلی دنیا و مظاهر آن مذموم نیست، زیرا خداوند در قرآن کریم، به کرّات به مظاهر دنیا قسم یاد می کند، حتی دوست داشتن دنیا و مظاهر آن نیز مذموم نیست. طبیعی است که انسان فرزند، پدر و مادر و خانه و ... را دوست داشته باشد، بلکه آنچه که مذمت شده هدف واقع شدن دنیاست، به نحوی که برای به دست آوردن دنیا، حق و ناحق شود، نزول و رشوه و اختلاس و ... و در یک کلمه خدا فراموش شود. به عنوان مثال: ورزش کردن برای یک دانش آموز، ناپسند نیست. حتی دوست داشتن ورزش هم مذموم نیست. زمانی ورزش ناپسند خوهد بود که تمام فکر و ذهن آن محصل را درگیر کندبه نحوی که از درس خواندن غافل شود. «چیست دنیا از خدا غافل شدن نی قماش و نقره و فرزند و زن مال را کز بحر دین باشی حمول نعم مال صالح خواند آن رسول آب در کشتی هلاک کشتی است آب در بیرون کشتی پشتی است چون که مال و ملک را از دل براند زان سلیمان خویش جز مسکین خواند».(1) پس نوع نگاه انسان به دنیا موضوعیت دارد. گاهی اوقات همین لباس خشن و غذای اندک و گوشه نشینی هم حجاب انسان می گردد، و باعث فراموشی خدا و آخرت و ایجاد حالت عجب و ریا و... می گردد. گاهی هم داشتم مال فراوان، چون هدف نیست و وسیله است برای رسیدن به کارهای اخرتی، هیچ مانعیتی ایجاد نمی کند. آن دنيايى بد و مذموم است كه هدف و غايت انسان قرار گيرد و انسان به آن «نگاه استقلالى» داشته باشد؛ اما دنيايى كه در جهت كسب آخرت و مقامات معنوى مورد استفاده واقع شود و با«نگاه ابزارى» به آن، وسيلهاى براى رسيدن به قرب الى الله قرار گيرد نه تنها مذموم نيست كه توصيه هم مىشود. حضرت امیر (علیه السلام) می فرمایند: « مَنْ اَبْصَرَ بِها بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَيْها اَعْمَتْه (2) كسى كه (به ديده عبرت) به آن نگريست دنيا او را آگاه كرد، و كسى كه به سوى (زينتهاى آن) خيره شد دنيا او را نابينا گردانيد. اگر با ديده عبرت بين به دنيا نگاه كرديم، دنيا پندها ودرسهاى فراوانى به ما خواهد داد، اما اگر در خود آن خيره شديم و غرق در لذتها و شهوات آن گشتيم ما را كور خواهد كرد. عينك براى آن است كه انسان بهتر ببيند. راه بهتر ديدن با عينك هم آن است كه از پشت شيشههاى آن به اشيا و دنياى اطرافمان نگاه كنيم. اگر كسى به جاى نگاه از پشت عينك، به خود عينك و شيشههاى آن خيره شود چه خواهد شد؟ آيا چيزى و كسى و جايى را خواهد ديد؟ هرگز. بر همین اساس است که در اسلام سفارش به کار و فعالیت های اقتصادی شده است تا جامعه اسلامی، یک جامعه توانمد، مستقل، پویا و توانگر باشد. البته دستورات اسلامی را باید به نحو جمعی ملاحظه نمود، اسلام عزیز همان طوری که به تلاش اقتصادی و دعا برای افزایش رزق و روزی توصیه می نماید، در عین حال تاکیدات فراوانی نیز نسبت به انفاق، باقیات الصالحات، رسیدگی به حال محرومان و نیازمندان، خدمت به خلق و... دارد. تا نشان دهد که انباشت مال و سرمایه موضوعیت ندارد، بلکه باید تلاش شود تا از این ابزار، آخرت خود را آباد نماییم. یا اگر بحث قناعت را مطرح می نماید، روشن باشد که این امر مربوط به قناعت در مصرف است نه قناعت در تولید. بنابراین افزایش رزق و روزی و دعای برای به دست آوردن آن، به خودى خود بد نيست، آنچه این امور را بد جلوه می دهد، استفاده ناصحيح برای به دست آوردن دنیا می باشد. پی نوشت: 1. مولوی. 2.شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، هجرت، قم، 1414ق،ص106.
در همین رابطه به این روایتی که نگاه امیرالمومنین (علیه السلام ) را به دنیا نشان می دهد توجه بفرمایید:
«وَ قَالَ (علیه السلام) -وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا-: أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا [الْمُنْخَدِعُ] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا، أَ [تَفْتَتِنُ] تَغْتَرُّ [بِهَا] بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا؟ أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ؟ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ؟ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى؟ كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ؟ تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ، لَا يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ، لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ، وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ. إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ؛ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ؛ فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا، فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ، رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً؛ فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا [فَذَكَّرُوا] فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا. (1)
امام علیه السلام شنيد مردى در محضرش نكوهش دنيا مىكند (در حالى كه از غافلان بود) به او فرمود : اى كسى كه نكوهش دنيا مىكنى (و دنيا را به خدعه و نيرنگ و فريبندگى متهم مىسازى) تو خودت تن به غرور دنيا دادهاى و به باطلهاى آن فريفته شدهاى (عيب از توست نه از دنيا) تو خود فريفته دنيا شدهاى سپس دنيا را مذمت مىكنى (و گناه را به گردن آن مىافكنى؟) تو ادعا مىكنى كه دنيا بر تو جرمى روا داشته يا دنيا چنين ادعايى بر تو دارد؟ چه زمانى دنيا تو را به خود مشغول ساخت، يا كى تو را فريب داد؟ آيا به محلى كه پدرانت به خاك افتادند و پوسيدند تو را فريب داده؟ يا به خوابگاه مادرانت در زير خاك؟ چهقدر با دست خود به بيماران پرداختى و چهقدر آنها را پرستارى كردى؟ درخواست شفا براى آنها مىكردى و از طبيبان، راه درمان آنها را مىخواستى، در آن روزهايى كه داروىِ تو به حال آنها سودى نداشت و گريه تو فايدهاى نمىبخشيد، و دلسوزى آميخته با ترس تو براى هيچ يك از آنها سودى نداشت و كوششها و كمكهايت براى آنها نتيجهاى نمىداد و با نيرويت دفاعى از آنها نكردى (و سرانجام با همه اين تلاش و كوششها مرگ گريبانشان را گرفت و به همه چيز پايان داد). دنيا با اين نمونهها (كه براى تو گفتم) وضع تو را نيز مجسم ساخته و با قربانگاههاى او (براى ديگران)، قربانگاه تو را!
دنيا سراى صدق و راستى است براى آن كس كه به راستى با آن رفتار كند، و جايگاه عافيت است براى كسى كه از آن چيزى بفهمد، و سراى بىنيازى است براى آن كس كه از آن توشه برگيرد، و محلّ موعظه و اندرز است براى كسى كه از آن اندرز گيرد. دنيا مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار، و محل نزول وحى الهى، و تجارت خانه اولياى الهى است. آنها در دنيا رحمت خدا را به دست آورده و بهشت را از آن بهره گرفتند. با اين حال (كه براى تو شرح دادم) چه كسى دنيا را نكوهش مىكند؟ دنيا جدايى خود را اعلام داشته و فراق خويش را با صداى بلند خبر داده و از مرگ خود و اهلش همه را با خبر ساخته است. دنيا بانمونهاى از بلاهايش بلاهاى آخرت را به آنها نشان داده و با صحنههايى از سرور و خوشحالىاش به سرور آخرت متوجه ساخته است (در حالى كه همه مىدانند نه بلاى آخرت قابل مقايسه با بلاى دنيا و نه سرور آخرت شايسته مقايسه با سرور دنياست). گاه مىبينند هنگام عصر در عافيتاند و صبحگاهان در مصيبت (و به اين ترتيب) گاه تشويق مىكند و گاه مىترساند و گاه انسان را به خوف مىافكند وبرحذر مىدارد با اين اوصاف، گروهى آن را در «روز پشيمانى» (روز قيامت) نكوهش مىكنند و گروه ديگرى در آن روز آن را مدح و ستايش مىنمايند؛ همان گروهى كه دنيا به آنها تذكر داد و متذكر شدند و براى آنها (با زبان حال) سخن گفت و تصديقش كردند و به آنان اندرز داد و اندرزش را پذيرا شدند.
شیخ «عطار» آن بیان شریف را به زیبایی تبدیل به نظم نموده است:
آن یکی در پیش شیر دادگر/ ذم دنیا کرد بسیاری مگر
حیدرش گفتا که دنیا نیست بد/ بد توئی زیرا که دوری از خرد
هست دنیا بر مثال کشتزار/ هم شب و هم روز باید کشت و کار
زانکه عز و دولت دین سر بسر/ جمله از دنیاتوان برد ای پسر
تخم امروزینه فردا بر دهد/ ور نکاری ای دریغا بر دهد
گر ز دنیا دین نخواهی برد تو/ ندگی نادیده خواهی مرد تو
دایما در غصه خواهی ماند باز/ کار سخت و مرد سست و ره دراز
پس نکوتر جای تو دنیای تست/ زانکه دنیا توشهٔ عقبای تست
تو بدنیا در مشو مشغول خویش/ لیک در وی کار عقبی گیر پیش
چون چنین کردی ترا دنیا نکوست/ پس برای دین تو دنیا دار دوست
هیچ بیکاری نه بیند روی او /کار کن تا ره دهندت سوی او»
پی نوشت:
1.شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، هجرت، قم، 1414ق،ص492.
ممنونم از پاسخ خوبتان
حالا که بحث به اینجا کشید. بزارید اینو مطرح کنم
ما یک روایتی دارم که میگه ان الله جمیل و یحب الجمال
این روایت رو میشه به صفات دیگه خدا هم ربطش داد؟
مثلا: ان الله غنی یحب الغنی (= ثروتمندی)
ان الله قوی یحب القوه (= قدرت بدنی) / السلام (=سلامتی) و الی آخر...
یعنی اگر روایت اصلی رو بسط بدیم میشه گفت خدا توانگری و توانگران رو دوست داره؟
یا اینکه نه این بسط دادن اشتباست؟
سوالات من said in ممنونم از پاسخ خوبتان
ممنونم از پاسخ خوبتان حالا که بحث به اینجا کشید. بزارید اینو مطرح کنم ما یک روایتی دارم که میگه ان الله جمیل و یحب الجمال این روایت رو میشه به صفات دیگه خدا هم ربطش داد؟ مثلا: ان الله غنی یحب الغنی (= ثروتمندی) ان الله قوی یحب القوه (= قدرت بدنی) / السلام (=سلامتی) و الی آخر... یعنی اگر روایت اصلی رو بسط بدیم میشه گفت خدا توانگری و توانگران رو دوست داره؟ یا اینکه نه این بسط دادن اشتباست؟باسمه تعالی سلام علیکم با توجه به خروج سوال مطرح شده از موضوع تاپیک، لطف بفرمایید این سوال را در تاپیکی مجزا مطرح بفرمایید، تا به آن پاسخ داده شود. موفق باشید.
جمع بندی
پرسش:
از آنجایی که نقل شده افزایش پیدا کردن رزق و روزی ممکنه سبب غرور و غفلت آدمی شود. یا نفس آدمی به سرمستی یا گناه گرایش پیدا کند، آیا زیاد دعا کردن برای وسعت و زیادی رزق و روزی پسندیده است یا خیر؟
پاسخ:
افزایش رزق و روزی، و به طور کلی دنیا و مظاهر آن مذموم نیست، زیرا خداوند در قرآن کریم، به کرّات به مظاهر دنیا قسم یاد می کند، حتی دوست داشتن دنیا و مظاهر آن نیز مذموم نیست. طبیعی است که انسان فرزند، پدر و مادر و خانه و ... را دوست داشته باشد، بلکه آنچه که مذمت شده هدف واقع شدن دنیاست، به نحوی که برای به دست آوردن دنیا، حق و ناحق شود، نزول و رشوه و اختلاس و ... و در یک کلمه خدا فراموش شود.
به عنوان مثال:
ورزش کردن برای یک دانش آموز، ناپسند نیست. حتی دوست داشتن ورزش هم مذموم نیست. زمانی ورزش ناپسند خواهد بود که تمام فکر و ذهن آن محصل را درگیر کند به نحوی که از درس خواندن غافل شود.
«چیست دنیا از خدا غافل شدن
نی قماش و نقره و فرزند و زن
مال را کز بحر دین باشی حمول
نعم مال صالح خواند آن رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است
آب در بیرون کشتی پشتی است
چون که مال و ملک را از دل براند
زان سلیمان خویش جز مسکین خواند».(1)
پس نوع نگاه انسان به دنیا موضوعیت دارد. گاهی اوقات همین لباس خشن و غذای اندک و گوشه نشینی هم حجاب انسان می گردد، و باعث فراموشی خدا و آخرت و ایجاد حالت عجب و ریا و... می گردد. گاهی هم داشتن مال فراوان، چون هدف نیست و وسیله است برای رسیدن به کارهای آخرتی، هیچ مانعیتی ایجاد نمی کند.
آن دنيايى بد و مذموم است كه هدف و غايت انسان قرار گيرد و انسان به آن «نگاه استقلالى» داشته باشد؛ اما دنيايى كه در جهت كسب آخرت و مقامات معنوى مورد استفاده واقع شود و با«نگاه ابزارى» به آن، وسيلهاى براى رسيدن به قرب الى الله قرار گيرد نه تنها مذموم نيست كه توصيه هم مىشود.
حضرت امیر (علیه السلام) می فرمایند: «مَنْ اَبْصَرَ بِها بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَيْها اَعْمَتْه (2) كسى كه (به ديده عبرت) به آن نگريست دنيا او را آگاه كرد، و كسى كه به سوى (زينتهاى آن) خيره شد دنيا او را نابينا گردانيد.»
اگر با ديده عبرت بين به دنيا نگاه كرديم، دنيا پندها و درسهاى فراوانى به ما خواهد داد، اما اگر در خود آن خيره شديم و غرق در لذتها و شهوات آن گشتيم ما را كور خواهد كرد.
عينك براى آن است كه انسان بهتر ببيند. راه بهتر ديدن با عينك هم آن است كه از پشت شيشههاى آن به اشيا و دنياى اطرافمان نگاه كنيم. اگر كسى به جاى نگاه از پشت عينك، به خود عينك و شيشههاى آن خيره شود چه خواهد شد؟ آيا چيزى و كسى و جايى را خواهد ديد؟ هرگز.
بر همین اساس است که در اسلام سفارش به کار و فعالیت های اقتصادی شده است تا جامعه اسلامی، یک جامعه توانمند، مستقل، پویا و توانگر باشد.
البته دستورات اسلامی را باید به نحو جمعی ملاحظه نمود، اسلام عزیز همان طوری که به تلاش اقتصادی و دعا برای افزایش رزق و روزی توصیه می نماید، در عین حال تاکیدات فراوانی نیز نسبت به انفاق، باقیات الصالحات، رسیدگی به حال محرومان و نیازمندان، خدمت به خلق و... دارد. تا نشان دهد که انباشت مال و سرمایه موضوعیت ندارد، بلکه باید تلاش شود تا از این ابزار، آخرت خود را آباد نماییم.
یا اگر بحث قناعت را مطرح می نماید، روشن باشد که این امر مربوط به قناعت در مصرف است نه قناعت در تولید.
بنابراین افزایش رزق و روزی و دعای برای به دست آوردن آن، به خودى خود بد نيست، آنچه این امور را بد جلوه می دهد، استفاده ناصحيح برای به دست آوردن دنیا می باشد.
پی نوشتها:
1. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول.
2.شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، هجرت، قم، 1414ق،ص106.