دلایل تشیع بر معنای امامت در خطبه غدیر
تبهای اولیه
دلایل تشیع بر معنای امامت در خطبه غدیر
دلايل و قرائني كه بر صحّت ديدگاه شيعه گواهي ميدهد، عبارت است:
ـ معناي ولايت: لغت شناسان و كتابهاي برجسته و ممتاز لغت، كلمه ولايت را به معناي سرپرستي، عهدهداري امور، سلطه، استيلا،رهبري و زمامداري معنا كردهاند.
در اين جا معناي اين كلمه را با برخي از مشتقاتش فقط از كتابهاي لغت اهل سنت برايتان نقل ميكنيم:
در اين جا معناي اين كلمه را با برخي از مشتقاتش فقط از كتابهاي لغت اهل سنت برايتان نقل ميكنيم:
- راغب اصفهاني مينويسد: «وِلايت؛ يعني، ياري كردن. و وَلايت؛ يعني، زمامداري و سرپرستي امور و گفته شده است
كه ولايت و ولايت ماننددِلالت و دَلالت است و حقيقت آن «سرپرستي» است. ولي و مولي نيز در همين معنا به كار ميرود»، (المفردات الراغب، ص 570).
- ابن اثير مينويسد: «وليّ؛ يعني، ياور... و هر كس امري را بر عهده گيرد، «مولي و وليّ آن است».
- ابن اثير مينويسد: «وليّ؛ يعني، ياور... و هر كس امري را بر عهده گيرد، «مولي و وليّ آن است».
سپس خودش ميگويد: «و از همين قبيل است حديث «من كنت مولاه فعلي مولاه»...
و سخن عمر كه به علي(ع) گفت: «تو مولاي هر مؤمني شدي»؛ يعني، «ولي مؤمنان گشتي»، (النهاية، لابن اثير، ج 5، ص 227).
و سخن عمر كه به علي(ع) گفت: «تو مولاي هر مؤمني شدي»؛ يعني، «ولي مؤمنان گشتي»، (النهاية، لابن اثير، ج 5، ص 227).
- صاحب صحاح اللغة مينويسد: «... هر كس سرپرستي امور كسي را به عهده گيرد ولي او است»، (الصحاح في لغة العرب، ج 6، ص2528).
- صاحب مقاييس مينويسد: «.. هر كس زمام امر ديگري را به عهده گيرد «وليّ او است»، (معجم مقاييس اللغة، ج 6، ص ص 141).
اكنون با اين گفتههاي مصرّح ارباب لغت، چگونه ميتوان «من كنت مولاه فعلي مولاه» را به «دوستي» صرف معنا كرد و سرپرستي اجتماعي وزمامداري را از آن جدا ساخت؟!
مگر نه اين است كه «ابن اثير» لغت شناس معروف عرب و سني، خودش تصريح ميكند كه كلمه «مولي» درروايت «من كنت مولاه فعليّ مولاه» از زبان پيامبر(ص) و در گفتار عمر در همين معنا به كار رفته است؟
بقیه در پست بعدی
ـ خطاب تند و قاطع الهي: آيا اگر حادثه غدير صرفا براي اعلام دوستي حضرت علي(ع) بود، آن قدر اهميت داشت كه خداوند به پيامبرش وحي كند،
كه اگر آن را ابلاغ نكني، رسالت الهي را انجام ندادهاي؟
خداوند ميفرمايد: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لن تفعل فما بلغت رسالته واللّه يعصمك من الناس ان اللّه لايهدي القوم الكافرين»، (مائده، آيه 70).
كه اگر آن را ابلاغ نكني، رسالت الهي را انجام ندادهاي؟
خداوند ميفرمايد: «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لن تفعل فما بلغت رسالته واللّه يعصمك من الناس ان اللّه لايهدي القوم الكافرين»، (مائده، آيه 70).
آيا اين اخطار شديد اللحن به خوبي نشان نميدهد كه مسأله بالاتر از اين حرفها است؟
البته محبت اميرالمؤمنين(ع) جايگاه بسيار بلندي دارد و يكي از نشانههاي ايمان است؛
ليكن بحث در اين است كه اين خطبه بنا به دلايل ذكر شده، قطعا منحصر به «ولايت محبت» نيست.
البته محبت اميرالمؤمنين(ع) جايگاه بسيار بلندي دارد و يكي از نشانههاي ايمان است؛
ليكن بحث در اين است كه اين خطبه بنا به دلايل ذكر شده، قطعا منحصر به «ولايت محبت» نيست.
ـ دلداري خدايي: در آيه ياد شده، خداوند پيامبر را دلداري داده، ميفرمايد: در راستاي اجراي اين مأموريت، خداوند تو را در مقابل توطئههاي مردم محافظت ميكند «واللّه يعصمك من الناس».
آيا اين مسأله نشان نميدهد كه اين مأموريت، مسأله مهمي بوده است كه پيامبر(ص) بيم آن داشته كه برخي بر اثر هواهاي نفساني به مقابله برخاسته و توطئه كنند؟
آيا فقط با اعلام دوستي حضرت علي(ع) جاي چنين خوفي بود؟
آيا فقط با اعلام دوستي حضرت علي(ع) جاي چنين خوفي بود؟
ـ گزينش مكان: آيا اين كه پيامبر(ص) جحفه را - كه مكان جدا شدن و انشعاب مسافران است - انتخاب كردند،
تا همگي قبل از انشعاب در سخنراني آن حضرت حضور داشته باشند و نيز اين كه پيامبر(ص) دستور دادند
كساني كه از آن مكان گذشته بودند برگردند، و صبر نمودند تاكساني هم كه عقب مانده بودند، از راه برسند و... نشانه چيست؟
اين كه دستور دادند كه شاهدان به غايبان اطلاع دهند و اين «نبأ عظيم» را به گوش همگان برسانند، دلالت بر اين ندارد كه مسأله، براي امت اسلامي فوقالعاده مهم و حياتي است؟
تا همگي قبل از انشعاب در سخنراني آن حضرت حضور داشته باشند و نيز اين كه پيامبر(ص) دستور دادند
كساني كه از آن مكان گذشته بودند برگردند، و صبر نمودند تاكساني هم كه عقب مانده بودند، از راه برسند و... نشانه چيست؟
اين كه دستور دادند كه شاهدان به غايبان اطلاع دهند و اين «نبأ عظيم» را به گوش همگان برسانند، دلالت بر اين ندارد كه مسأله، براي امت اسلامي فوقالعاده مهم و حياتي است؟
آيا عاقلانه است كه پيشواي بزرگ مسلمانان در آخرين سخنراني براي جمعيت باشكوه حجگزاران و در آن گرماي سوزان، مسافران خسته و كوفته را گرد آورد
و با اين تأكيدات، با آنان سخن بگويد و تنها مقصودش اين باشد كه بگويد: «علي را دوست داشته باشيد»؟!
و با اين تأكيدات، با آنان سخن بگويد و تنها مقصودش اين باشد كه بگويد: «علي را دوست داشته باشيد»؟!
بقیه در پست بعدی
ـ نزول آيه اكمال: اين كه پس از اجراي اين مأموريت، آيه نازل شد كه: «اليوم اكملت لكم دينكم و رضيت لكم الاسلام دينا»،(مائده،آيه 3).
آيا دلالت بر اين ندارد كه مسأله بالاتر از صرف محبت بوده و آيا فقط با دوستي حضرت علي(ع) - نه رهبري و پيشوايي آن حضرت -دين كامل شد و خداوند اسلام را پسنديد؟
اگر مسأله فقط دوستي و مودّت بود، كه در اين رابطه قبلاً آيهاي نازل شده و از اين جهت نقصي در دين نبود؛
زيرا آيه « قل لا اسألكم عليه اجرا الا المودة في القربي»، (شوري، آيه 23) قبلاً نازل گشته بود. پس نتيجه ميگيريم كه آيه اكمال، پيام ديگري را در بر دارد.
ـ چرا پيامبر(ص) در آن حادثه، به مسائل اعتقادي استشهاد نموده و در كنار آنها مسأله ولايت را مطرح كردند؟
ـ چرا پيامبر(ص) در آن حادثه، به مسائل اعتقادي استشهاد نموده و در كنار آنها مسأله ولايت را مطرح كردند؟
ـ چرا پيامبر(ص) عترت را در كنار قرآن و به عنوان «ثقل اصغر» ذكر نمودند؟
ـ چرا پيامبر(ص)فرمودند: قرآن و عترت از يكديگر جدا نميشوند و فرمودند: امت بايد به هر دو چنگ زند؟
آيا صرف دوست داشتن قرآن كافي است يا بايد از آن پيروي كرد و آن را امام و پيشواي خود دانست؟
وحدت سياق نشان ميدهد كه در مورد اهل بيت(ع)، نيز بايد همينگونه رفتاركرد و آنان را سرمشق، الگو و پيشواي عملي خود قرار داد.
ـ چرا پيامبر(ص) به مسأله ايفاي رسالت و سپس به «اولويت» خود بر مؤمنين انگشت ميگذارد و بلافاصله مسأله ولايت را طرح ميكند؟
ـ چرا پيامبر(ص) مسأله ولايت را سه يا چهار بار تكرار ميكند؟ اين همه تأكيد براي چيست؟
بقیه در پست بعدی
ـ چرا پيامبر(ص) بعد از اين حادثه فرمودند: «اللّه اكبر» بر اكمال دين و اتمام نعمت و خشنودي خدا به رسالت من و ولايت علي «بعد ازمن»؟
نكته مهم در اينجا اين است كه اگر مقصود از «ولايت» محبت باشد ديگر قيد «بعد از من»، زايد است؛
زيرا محبت حضرت علي(ع) مقيدبه زمان پس از مرگ پيامبر(ص) نيست و بسيار مسخره است
نكته مهم در اينجا اين است كه اگر مقصود از «ولايت» محبت باشد ديگر قيد «بعد از من»، زايد است؛
زيرا محبت حضرت علي(ع) مقيدبه زمان پس از مرگ پيامبر(ص) نيست و بسيار مسخره است
اگر منظور پيامبر(ص) را اين بگيريم كه بعد از رحلت من، علي را دوست بداريد؟
زيرا محبت علي(ع) با حيات پيامبر(ص) قابل جمع است و اين رهبري امام علي(ع) است كه پس از پيامبر(ص) مورد نظر ميباشد؛ زيرا دريك زمان وجود دو پيشوا در عرض هم ممكن نيست.
زيرا محبت علي(ع) با حيات پيامبر(ص) قابل جمع است و اين رهبري امام علي(ع) است كه پس از پيامبر(ص) مورد نظر ميباشد؛ زيرا دريك زمان وجود دو پيشوا در عرض هم ممكن نيست.
ـ چرا بعد از اين ماجرا، مردم با حضرت علي(ع) بيعت كردند؟ مگر دوستي بيعت دارد؟
بيعت در لغت به معناي التزام به فرمانبرداري و تبعيت است و حتي ابوبكر و عمر نيز با آن حضرت بيعت كرده و هر يك گفتند: «بخّ بخّ لك يا علي، اصبحت مولاي و مولي كل مؤمن».
بيعت در لغت به معناي التزام به فرمانبرداري و تبعيت است و حتي ابوبكر و عمر نيز با آن حضرت بيعت كرده و هر يك گفتند: «بخّ بخّ لك يا علي، اصبحت مولاي و مولي كل مؤمن».
- نكته ديگر آن كه همه حاضران در آن جلسه از خطابه پيامبر(ص) مسأله «امامت و پيشوايي حضرت علي(ع)» را فهميدند
و بلافاصله «حسان بن ثابت انصاري» از پيامبر(ص) اجازه گرفت و اشعاري زيبا سرود كه در يكي از ابيات آن از زبان پيامبر(ص) چنين ميگويد:
و بلافاصله «حسان بن ثابت انصاري» از پيامبر(ص) اجازه گرفت و اشعاري زيبا سرود كه در يكي از ابيات آن از زبان پيامبر(ص) چنين ميگويد:
... قم يا علي فانّني
رضيتك من بعدي اماما و هاديا
يعني: اي علي! برخيز، خرسندم كه تو امام و هادي بعد از من ميباشي.
رضيتك من بعدي اماما و هاديا
يعني: اي علي! برخيز، خرسندم كه تو امام و هادي بعد از من ميباشي.