از آيات و روايات ثابت است كه ملائك خصوصيات مادّه عنصري را ندارند، تأنيث وتذكير از خصوصيات مادّه است لذا ملائك مونث و مذكر ندارند ...
پاسخ را خدمتتان عرض كرديم اگر حضرتعالي پاسخ بهتري داريم استفاده مي كنيم.
خوب وقتی قرار است حکم محرم نامحرم در ان دنیا که فقط پای روح مجرد در میان است پیاده شود
لابد ملک مجازات کننده زنها با مردها فرق دارد
و
همینطور ملک پاداش دهنده مردها با زن ها
خوب چطور تصویب شد که ملک که مجرد است جنسیت مذکر و مونث ندارد!!!
با سلام مجدد خدمت دوست عزيز
در آيات متعددى از قرآن مىخوانيم كه مشركان عرب، فرشتگان را، دختران خدا مىپنداشتند، يا بدون ذكر انتساب به خداوند آنها را از جنس زن مىدانستند، در سوره زخرف آيه 19 مىخوانيم وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً:" فرشتگان را كه بندگان خدا هستند زن مىپنداشتند" و در سوره اسراء آيه 40 مىفرمايد أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً:" آيا خداوند به شما پسرانى داده و از فرشتگان، دخترانى انتخاب كرده است".
اين تفكر يك خرافه و پندار غلط قديمى است كه حتى در ادبيات زبانهاى مختلف نيز وجود دارد، از جمله اينكه هنگامى كه يك زن خوب را مىخواهند توصيف كنند فرشتهاش مىگويند، و عكسهايى كه از فرشتگان مىاندازند غالبا به صورت زن است در حالى كه فرشتگان اصولا جسم مادى ندارند كه مرد و زن و مذكر و مؤنث داشته باشند.
ایا علماتا پیش از این در این باره صحبت نکرده اند؟؟؟(محال است)
خوب وقتی قرار است حکم محرم نامحرم در ان دنیا که فقط پای روح مجرد در میان است پیاده شود
لابد ملک مجازات کننده زنها با مردها فرق دارد
و
همینطور ملک پاداش دهنده مردها با زن ها
برادر محترم زن و مرد بودن، نر و مادگی، و جنسیت مربوط به بعد مادی موجودات است و با توجه به اینکه روح از نوع ماده نیست؛ لذا این تقسیمات در روح جریان ندارد، و تفاوت میان زن و مرد در جسم است. روح، زن و مرد ندارد و همه کمالات بشرى نیز مربوط به روح او است نه جسمش.[ رائتی، محسن، تفسیر نور، ج 9، ص 365، مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383 ش.]
مولانا نیز در این رابطه میگوید:
لیک از تأنیث، جان را باک نیست
روح را با مرد و زن اشراک نیست
[مولوی رومی، مولانا جلال الدین محمد، مثنوى معنوى، دفتر اول، ص 89، بیت 1975.]
همان طور كه قبل از آفرینش، جنسیت معنایی نداشت و جنسیت تنها بعد از آفرینش شکل گرفت، بعد از مرگ نيز جنسيت به معني مادّي آن در آخرت وجود ندارد؛ صحنه هاي قيامت ظهور جوهره روح انسان است، اين فضا به گونه اي است كه اصلا زن و مرد معني ندارد مثل اينكه فضاي تعقّل فضايي بيرون از احكام زن ومرد است لذا در آن فضا زن و مرد مفهومي ندارد.
جوهره روح انسان در قيامت قدرت نمايي مي كند بدون تلبس به لباس مرد و زن، فضاي روح بيرون ازاحكام زن و مرد است لذا جنسيت مطرح نيست .
بنابراين اينكه فرموديد «قرار است در آن دنيا حكم محرم و نامحرم پياده شود لابد ملک مجازات کننده زنها با مردها فرق دارد» سخن درستي نيست، چرا كه نه فرشته جنسيت دارد و نه روح، فضاي تجرّد خالي از احكام مادي است.
با سلام مجدد خدمت دوست عزيز
در آيات متعددى از قرآن مىخوانيم كه مشركان عرب، فرشتگان را، دختران خدا مىپنداشتند، يا بدون ذكر انتساب به خداوند آنها را از جنس زن مىدانستند، در سوره زخرف آيه 19 مىخوانيم وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً:" فرشتگان را كه بندگان خدا هستند زن مىپنداشتند" و در سوره اسراء آيه 40 مىفرمايد أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً:" آيا خداوند به شما پسرانى داده و از فرشتگان، دخترانى انتخاب كرده است".
اين تفكر يك خرافه و پندار غلط قديمى است كه حتى در ادبيات زبانهاى مختلف نيز وجود دارد، از جمله اينكه هنگامى كه يك زن خوب را مىخواهند توصيف كنند فرشتهاش مىگويند، و عكسهايى كه از فرشتگان مىاندازند غالبا به صورت زن است در حالى كه فرشتگان اصولا جسم مادى ندارند كه مرد و زن و مذكر و مؤنث داشته باشند.
بله علما بحث هاي زيادي در اين رابطه داشته اند ...
میشود ما را در جریان بحث علما قرار دهید؟؟؟
.........
اگر روح زن و مرد ندارد و ان را میخواهید به کل مجردات تعمیم دهید
نمیتوانید از این نکته بگذرید که در عالمی همچون خواب که روح را میبینیم با حفظ جنسیتش ان را میبینیم.
با سلام مجدد خدمت دوست عزيز
در آيات متعددى از قرآن مىخوانيم كه مشركان عرب، فرشتگان را، دختران خدا مىپنداشتند، يا بدون ذكر انتساب به خداوند آنها را از جنس زن مىدانستند، در سوره زخرف آيه 19 مىخوانيم وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً:" فرشتگان را كه بندگان خدا هستند زن مىپنداشتند" و در سوره اسراء آيه 40 مىفرمايد أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً:" آيا خداوند به شما پسرانى داده و از فرشتگان، دخترانى انتخاب كرده است".
اين تفكر يك خرافه و پندار غلط قديمى است كه حتى در ادبيات زبانهاى مختلف نيز وجود دارد، از جمله اينكه هنگامى كه يك زن خوب را مىخواهند توصيف كنند فرشتهاش مىگويند، و عكسهايى كه از فرشتگان مىاندازند غالبا به صورت زن است در حالى كه فرشتگان اصولا جسم مادى ندارند كه مرد و زن و مذكر و مؤنث داشته باشند.
بله علما بحث هاي زيادي در اين رابطه داشته اند ...
[FONT=Arial Narrow]در قران اشاره شده که کافران بی دلیل و از سر گمان جنسیت مونث را به ملایک اختصاص میدادند .و از روی نقطه علمی صحبت نکرده اند.
اینجا قصد داریم از روی نقطه علمی صحبت کنیم.
کمااینکه حدیث هم یک نقطه علمی محسوب میشود.
ایا حدیث یا روایتی در باب جنسیت ملایک نداریم؟؟؟اگر داریم که اینجا مطرح کنید.
پرسش: دلایل عقلی که نشانگر جنسیت جبرییل باشد چیست؟؟؟
پاسخ:
از آنجا که وجود فرشتگان از امور غيبيه است لذا پي بردن به چگونگي احوال و اوصاف آنها جز از راه ادله نقليه ممکن نيست.
اما باید اعتراف نمود که هر چند در روایات به صورت سربسته و کلی مطالبی در مورد مشخصات ملائکه امده است اما ماهیت آنها و جزئیات آنها بر عقول ما پوشیده است. لذاجنسيت ملائك به بالعموم و جنسيت جناب جبرائيل (عليه السلام) بالخصوص براي عقل پوشيده و پنهان است.
در برخی روایات بیان شده که منشاء پیدایش فرشتگان نور است(1) همانگونه که منشاء پیدایش جنّها آتش و مادّه ی اوّلیّه ی بشر خاک می باشد. امّا مقصود از نور در این آیات چیست؟ آیا مراد همین نور مادّی است که در مقابل مادّه ی فیزیکی قرار گرفته و انرژی نامیده می شود یا حقیقت غیر مادّی و مجرّدی است که به اعتباری آن را نور نامیده اند.
ملائک، به یقین از نور دنیوی آفریده نشده اند؛ چرا که نور دنیوی از نظر فلسفی موجودی مادّی است و هر چیزی که از موجود مادّی آفریده شود مادّی خواهد بود در حالی که طبق براهین عقلی ملائک مادّی نیستند. بنا بر این نوری که آنها از آن خلق شده اند نور مثالی و عقلی است لذا ملائک نیز مثالی و عقلی بوده و مجرّد هستند و جنسیّت در موجودات مجرد مطرح نیست.
مذكر و مؤنث بودن در حوزه مادي بودن موجودات مطرح است؛ از آنجا كه ملائكه موجودات مجرد هستند، مذكر و مؤنث بودن مطرح نمي باشد (2)
موجوات مجرد هستند بدين معني كه از قيد ماده و خصوصيات ماده رها هستند
توضيح مختصر مفهوم واژه « مجرد»
واژه مجرد اسم مفعول از « تجزید» وبه معنای « برهنه شده» است و این معنی را به ذهن می آورد که چیزی دارای لباس یا پوسته ای بوده که از آن کنده شده و برهنه گردیده است . ولی در اصطلاح فلاسفه به معنای مقابل « مادی» به کار می رود و منظور این است که موجودی دارای ویژگی های امورد مادی نباشد و اصلا غایتی به سابقه ماده و برهنه شدن از آن یا هر چیز دیگری در کار نیست و در واقع به معنای « غیر مادی» است. (3)
ملائکه موجوداتى هستند که منزه از ماده جسمانى اند، چون ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغییر است، و نیز کمال در ماده، تدریجى است، از مبدأ سیر و حرکت مى کند تا به تدریج به غایت کمال برسد، و چه بسا در بین راه به موانع و آفاتى برخورد کند و قبل از رسیدن به حد کمالش از بین برود، ولى ملائکه این طور نیستند.
اینکه در روایات، سخن از صورت و شکل و هیأتهاى جسمانى ملائکه رفته از باب تمثل است، و خواسته اند بفرمایند: فلان فرشته طورى است که اگر اوصافش با طرحى نشان داده شود، به این شکل درمى آید، و به همین جهت انبیا و امامان، فرشتگان را به آن صورت که براى آنان مجسم شدند، توصیف کرده اند و گرنه ملائکه به صورت و شکل درنمى آیند.
از روايات فهميده مى شود كه بارها جبرئيل به شكل جوانى به اسم «دحيه كلبى» در مى آمده و او يكى از زيباترين جوان هاى آن زمان بوده است. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ أَبَاذَرٍ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ وَ مَعَهُ جَبْرَئِيلُ عليه السلام فِي صُورَةِ دِحْيَة الْكَلْبِيِّ...» (4)
فرشتگان مى توانند تمثل پيدا كنند، چنان كه در قرآن مجيد مى خوانيم: فرشتگانى به صورت ميهمان بر حضرت ابراهيم عليه السلام وارد شدند و بشارت فرزنددار شدن حضرت ابراهيم را دادند و از سوى ديگر، خبر عذاب قوم لوط را آوردند؛ در حالى كه به دليل فرشته بودن، از خوردن غذايى كه براى آنها آماده شده بود، خوددارى كردند!
منتهي بايد توجه بفرماييد فرشتگان فقط متمثل مي شوند نه اينكه به شكل انسان در آيند «معنای تمثل ملک اين است که ملک در ظرف ادراک بيننده به صورت خاصي (انسان ـ شکل زيبا يا زشت) در می آيد در حالی که بيرون از ظرف ادراک او واقعيت و خارجيت ديگري دارد و آن عبارت از صورت ملکی است».(5).
حال این پرسش مطرح می شود که اگر فرشتگان مادی نیستند و از امور غیبی اند پس چگونه طبق آیه قرآن مردان قوم لوط نیت گناه با آنان را داشتند؟ این آیه صریحا بیانگر این است که فرشتگان غیبی و صرفا ممثل در خیال نبی نیست بلکه کاملا حضور فیزیکی داشته اند؟
در پاسخ به این پرسش عرض می شود: اگر قوم لوط نيّت بد نسبت به انها داشته اند بدين جهت بود كه آن ها هم اين فرشتگان را مي ديدند(در حقيقت فرشته ها براي آن ها هم متمثل شده بودند) همچنانكه براي ابراهيم عليه السلام نيز متمثل شده بودند.
حضور فيزيكي داشتن ملائك با مجرد بودن آن ها منافات دارد، تمثل فرشته به صورت انسان، معنایش این است که فرشته در ظرف ادراک آن کسى که وى را مىبیند، به صورت انسان درآید، در حالى که بیرون از ظرف ادراک او، واقعیت و خارجیت دیگرى دارد، و آن عبارت است از صورتى ملکى. به خلاف تشکل و تصور، که اگر ملک به صورت انسان، متصور و به شکل او متشکل شود، و به عبارتی دیگر حضور فيزيكی داشته باشد، انسانى واقعى مىشود هم در ظرف ادراک بیننده ، و هم در خارج آن ظرف، و چنین ملکى هم در ذهن ملک است، و هم در خارج، و این ممکن نیست.
علامه طباطبایی رحمه الله علیه در این رابطه می فرمایند:
«فرشتگان مي توانند متمثل شوند نه اينكه به شكل انسان در آيند «معنای تمثل ملک اين است که ملک در ظرف ادراک بيننده به صورت خاصي (انسان ـ شکل زيبا يا زشت) در می آيد در حالی که بيرون از ظرف ادراک او واقعيت و خارجيت ديگري دارد و آن عبارت از صورت ملکی است».(6).
از آیات قرآنی بدست می آید که فرشتگان مادی اند و باحواس ظاهری قابل مشاهده اند...نه وجود مجرد که نیاز به طهارت خیال برای همگان باشد!
تجرد ملائکه در قرآن
نزول بر قلب پیامبر(ص)
«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ »
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ» و قوله تعالى: ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما يَرى»
روشن است که منظور از قلب، قلب گوشتی و صنوبری درون سینه نیست، بلکه نفس انسان مراد است، و نزول بر نفس ممکن نیست مگر اینکه نازل شونده نیز مجرد باشد. (7)
علامه طباطبایی(ره) در باب دلیل عقلی تجرد ملائکه میفرماید:
ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است، و نيز كمال در ماده، تدريجى است، از مبدأ سير و حركت مىكند تا به تدريج به غايت كمال برسد، و چه بسا در بين راه به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولى ملائكه طبق آیات و روایات اين طور نيستند. (8)
به نقل از تفسیر قمى، امام صادق (ع) فرمود: «ملائکه آب و طعام نمىخورند، و ازدواج ندارند، و تنها با نسیم عرش، زندهاند، و براى خداى عز و جل فرشتگانى است که تا روز قیامت یکسره در رکوعاند، و براى او فرشتگانى دیگر است که تا روز قیامت یکسره در سجدهاند» آيا موجود مادّي مي تواند چنين اوصافي داشته باشد؟
صدرالمتألهين مي گويد: بايد بداني كه آفرينش فرشتگان، غير از آفرينش انسان است؛ زيرا آنها وجود بسيط و مجرد دارند، بي آنكه تركيب يافته از عقل و شهوت باشند (9)
اما اینکه فلاسفه میگویند برای دیدن فرشتگان باید طهارت در قوه خیال و وهم داشت..یعنی چه؟ در این رابطه عرض می شود: در اينكه ملائك موجودات مجردي هستند بين بزرگان اختلافي نيست و در اين مسئله اتفاق نظر وجود دارد اما دیدن فرشتگان به دو صورت ممكن پذير است:
1. یا باید انسان از مرتبه ملک وماده فاصله گرفته، بدون اتکا به واسطه های مادی فرشتگان را ادراک کند؛ در این حالت هرچند در ظاهر فرد موفق به دیدن فرشته شده، اما در واقع با روح وجان خود او را ادراک ورویت کرده، از این حالت به کنار رفتن پرده ها تعبیر می شود .برای انبیا واولیا و یا برخی ازبندگان خاص خدا در مراتب مختلف حاصل می شود؛ یعنی برای برخی در حالت خلسه و مکاشفه و برای برخی در حال بیداری رخ می دهد.
البته ممکن است برای برخی در شرائط خاص هم این امر امکان پذبر شود چنان که در مورد محتضر و کسی که در حال انتقال از این عالم به جهان آخرت است نقل شده است.
2.و یا اینکه فرشته از حال تجرد محض خارج شده ،به نوعی شکل مادی به خود بگیرد که ازاین امر به "تمثل" ومانند آن یاد می شود که موارد متعددی از این نوع تمثلات در قرآن ذکر شده؛ البته در حقیقت وچگونگی ارتباط فرشتگان با انسان ها و اصل تمثل اختلافات بسیار جدی بین فلاسفه و سایر علما وجود دارد اما مسلم است دیدن ملائکه توسط انسان های کامل و مومنی مانند حضرت مریم سلام الله علیها ویا همسر حضرت ابراهیم «ساره» ( هود آیه70) نقل شده و به علاوه حتی دیدن فرشتگان از جانب افراد گنهکار ومستحق عذاب مانند قوم حضرت لوط (هود آیه 82) در قرآن به صراحت ذکر شده است. ولی باید توجه داشت که این گونه دیدن ها کمال برای آنها محسوب نمی شود. زیرا این فرشتگان مامور عذاب قوم لوط بودند و دیدن ملک عذاب کمالی نیست.
اما در هر حال چنان که ذکر شد این رویت با تغییر در یکی از دو طرف بیننده و دیده شونده یا هردو امکان پذیر است (10)
آیا می توان در جواب پرسش گفت که: « وقتی قرار است حکم محرم نامحرم در ان دنیا که فقط پای روح مجرد در میان است پیاده شود لابد ملک مجازات کننده زنها با مردها فرق دارد و همینطور ملک پاداش دهنده مردها با زن ها»؟
در پاسخ به این پرسش هم عرض می شود: زن و مرد بودن، نر و مادگی، و جنسیت مربوط به بعد مادی موجودات است و با توجه به اینکه روح از نوع ماده نیست؛ لذا این تقسیمات در روح جریان ندارد، و تفاوت میان زن و مرد در جسم است. روح، زن و مرد ندارد و همه کمالات بشرى نیز مربوط به روح او است نه جسمش. (11)
مولانا نیز در این رابطه میگوید:
لیک از تأنیث، جان را باک نیست************* روح را با مرد و زن اشراک نیست
(12)
همان طور كه قبل از آفرینش، جنسیت معنایی نداشت و جنسیت تنها بعد از آفرینش شکل گرفت، بعد از مرگ نيز جنسيت به معني مادّي آن در آخرت وجود ندارد؛ صحنه هاي قيامت ظهور جوهره روح انسان است، اين فضا به گونه اي است كه اصلا زن و مرد معني ندارد مثل اينكه فضاي تعقّل فضايي بيرون از احكام زن ومرد است لذا در آن فضا زن و مرد مفهومي ندارد.
جوهره روح انسان در قيامت قدرت نمايي مي كند بدون تلبس به لباس مرد و زن، فضاي روح بيرون ازاحكام زن و مرد است لذا جنسيت مطرح نيست.
بنابراين اينكه فرموديد «قرار است در آن دنيا حكم محرم و نامحرم پياده شود لابد ملک مجازات کننده زنها با مردها فرق دارد» سخن درستي نيست، چرا كه نه فرشته جنسيت دارد و نه روح، فضاي تجرّد خالي از احكام مادي است.
................................................................................
1. از امام صادق(ع) حكایت شده: «خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد.» (بحارالانوار، جلد 56، ص 191)
2. الميزان، ج17، ص 9 و 10
3. آیت الله مصباح یزدی، آموزش فلسفه ، چاپ نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپخانه سپهر ، سال 1378 چاپ اول ج 2 ص 132
4. الكافى، ج 2، ص 587
5. ر.ک: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج17، ص 13
6. ر.ک: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج17، ص 13
7. الرسالئل التوحیدیه، علامه طباطبایی، ص141
8. المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص13
9. صدرالمتألهين، 1981م، ج7، ص130
10. محمد تقی مصباح، معارف قرآن نشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، قم 1380 ش، ص283 ونیز : الهی قمشه ی حکمت الهی نشر انتشارات اسلامی قم 1363 ش ، ج1، ص293
11. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 9، ص 365، مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383 ش
12. مولوی رومی، مولانا جلال الدین محمد، مثنوى معنوى، دفتر اول، ص 89، بیت 1975
پاسخ را خدمتتان عرض كرديم اگر حضرتعالي پاسخ بهتري داريم استفاده مي كنيم.
خوب وقتی قرار است حکم محرم نامحرم در ان دنیا که فقط پای روح مجرد در میان است پیاده شود
لابد ملک مجازات کننده زنها با مردها فرق دارد
و
همینطور ملک پاداش دهنده مردها با زن ها
با سلام مجدد خدمت دوست عزيز
در آيات متعددى از قرآن مىخوانيم كه مشركان عرب، فرشتگان را، دختران خدا مىپنداشتند، يا بدون ذكر انتساب به خداوند آنها را از جنس زن مىدانستند، در سوره زخرف آيه 19 مىخوانيم وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً:" فرشتگان را كه بندگان خدا هستند زن مىپنداشتند" و در سوره اسراء آيه 40 مىفرمايد أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً:" آيا خداوند به شما پسرانى داده و از فرشتگان، دخترانى انتخاب كرده است".
اين تفكر يك خرافه و پندار غلط قديمى است كه حتى در ادبيات زبانهاى مختلف نيز وجود دارد، از جمله اينكه هنگامى كه يك زن خوب را مىخواهند توصيف كنند فرشتهاش مىگويند، و عكسهايى كه از فرشتگان مىاندازند غالبا به صورت زن است در حالى كه فرشتگان اصولا جسم مادى ندارند كه مرد و زن و مذكر و مؤنث داشته باشند.
بله علما بحث هاي زيادي در اين رابطه داشته اند ...
برادر محترم زن و مرد بودن، نر و مادگی، و جنسیت مربوط به بعد مادی موجودات است و با توجه به اینکه روح از نوع ماده نیست؛ لذا این تقسیمات در روح جریان ندارد، و تفاوت میان زن و مرد در جسم است. روح، زن و مرد ندارد و همه کمالات بشرى نیز مربوط به روح او است نه جسمش.[ رائتی، محسن، تفسیر نور، ج 9، ص 365، مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383 ش.]
مولانا نیز در این رابطه میگوید:
لیک از تأنیث، جان را باک نیست
روح را با مرد و زن اشراک نیست
[مولوی رومی، مولانا جلال الدین محمد، مثنوى معنوى، دفتر اول، ص 89، بیت 1975.]
همان طور كه قبل از آفرینش، جنسیت معنایی نداشت و جنسیت تنها بعد از آفرینش شکل گرفت، بعد از مرگ نيز جنسيت به معني مادّي آن در آخرت وجود ندارد؛ صحنه هاي قيامت ظهور جوهره روح انسان است، اين فضا به گونه اي است كه اصلا زن و مرد معني ندارد مثل اينكه فضاي تعقّل فضايي بيرون از احكام زن ومرد است لذا در آن فضا زن و مرد مفهومي ندارد.
جوهره روح انسان در قيامت قدرت نمايي مي كند بدون تلبس به لباس مرد و زن، فضاي روح بيرون ازاحكام زن و مرد است لذا جنسيت مطرح نيست .
بنابراين اينكه فرموديد «قرار است در آن دنيا حكم محرم و نامحرم پياده شود لابد ملک مجازات کننده زنها با مردها فرق دارد» سخن درستي نيست، چرا كه نه فرشته جنسيت دارد و نه روح، فضاي تجرّد خالي از احكام مادي است.
بله علما بحث هاي زيادي در اين رابطه داشته اند ...
میشود ما را در جریان بحث علما قرار دهید؟؟؟
.........
اگر روح زن و مرد ندارد و ان را میخواهید به کل مجردات تعمیم دهید
نمیتوانید از این نکته بگذرید که در عالمی همچون خواب که روح را میبینیم با حفظ جنسیتش ان را میبینیم.
بله علما بحث هاي زيادي در اين رابطه داشته اند ...
[FONT=Arial Narrow]در قران اشاره شده که کافران بی دلیل و از سر گمان جنسیت مونث را به ملایک اختصاص میدادند .و از روی نقطه علمی صحبت نکرده اند.
اینجا قصد داریم از روی نقطه علمی صحبت کنیم.
کمااینکه حدیث هم یک نقطه علمی محسوب میشود.
ایا حدیث یا روایتی در باب جنسیت ملایک نداریم؟؟؟اگر داریم که اینجا مطرح کنید.
جمع بندی 1
موضوع: دلایل عقلی برای جنسیت جبرییل
پرسش:
دلایل عقلی که نشانگر جنسیت جبرییل باشد چیست؟؟؟
پاسخ:
از آنجا که وجود فرشتگان از امور غيبيه است لذا پي بردن به چگونگي احوال و اوصاف آنها جز از راه ادله نقليه ممکن نيست.
اما باید اعتراف نمود که هر چند در روایات به صورت سربسته و کلی مطالبی در مورد مشخصات ملائکه امده است اما ماهیت آنها و جزئیات آنها بر عقول ما پوشیده است. لذاجنسيت ملائك به بالعموم و جنسيت جناب جبرائيل (عليه السلام) بالخصوص براي عقل پوشيده و پنهان است.
در برخی روایات بیان شده که منشاء پیدایش فرشتگان نور است(1) همانگونه که منشاء پیدایش جنّها آتش و مادّه ی اوّلیّه ی بشر خاک می باشد. امّا مقصود از نور در این آیات چیست؟ آیا مراد همین نور مادّی است که در مقابل مادّه ی فیزیکی قرار گرفته و انرژی نامیده می شود یا حقیقت غیر مادّی و مجرّدی است که به اعتباری آن را نور نامیده اند.
ملائک، به یقین از نور دنیوی آفریده نشده اند؛ چرا که نور دنیوی از نظر فلسفی موجودی مادّی است و هر چیزی که از موجود مادّی آفریده شود مادّی خواهد بود در حالی که طبق براهین عقلی ملائک مادّی نیستند. بنا بر این نوری که آنها از آن خلق شده اند نور مثالی و عقلی است لذا ملائک نیز مثالی و عقلی بوده و مجرّد هستند و جنسیّت در موجودات مجرد مطرح نیست.
مذكر و مؤنث بودن در حوزه مادي بودن موجودات مطرح است؛ از آنجا كه ملائكه موجودات مجرد هستند، مذكر و مؤنث بودن مطرح نمي باشد (2)
موجوات مجرد هستند بدين معني كه از قيد ماده و خصوصيات ماده رها هستند
توضيح مختصر مفهوم واژه « مجرد»
واژه مجرد اسم مفعول از « تجزید» وبه معنای « برهنه شده» است و این معنی را به ذهن می آورد که چیزی دارای لباس یا پوسته ای بوده که از آن کنده شده و برهنه گردیده است . ولی در اصطلاح فلاسفه به معنای مقابل « مادی» به کار می رود و منظور این است که موجودی دارای ویژگی های امورد مادی نباشد و اصلا غایتی به سابقه ماده و برهنه شدن از آن یا هر چیز دیگری در کار نیست و در واقع به معنای « غیر مادی» است. (3)
ملائکه موجوداتى هستند که منزه از ماده جسمانى اند، چون ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغییر است، و نیز کمال در ماده، تدریجى است، از مبدأ سیر و حرکت مى کند تا به تدریج به غایت کمال برسد، و چه بسا در بین راه به موانع و آفاتى برخورد کند و قبل از رسیدن به حد کمالش از بین برود، ولى ملائکه این طور نیستند.
اینکه در روایات، سخن از صورت و شکل و هیأتهاى جسمانى ملائکه رفته از باب تمثل است، و خواسته اند بفرمایند: فلان فرشته طورى است که اگر اوصافش با طرحى نشان داده شود، به این شکل درمى آید، و به همین جهت انبیا و امامان، فرشتگان را به آن صورت که براى آنان مجسم شدند، توصیف کرده اند و گرنه ملائکه به صورت و شکل درنمى آیند.
از روايات فهميده مى شود كه بارها جبرئيل به شكل جوانى به اسم «دحيه كلبى» در مى آمده و او يكى از زيباترين جوان هاى آن زمان بوده است. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ إِنَّ أَبَاذَرٍ أَتَى رَسُولَ اللَّهِ وَ مَعَهُ جَبْرَئِيلُ عليه السلام فِي صُورَةِ دِحْيَة الْكَلْبِيِّ...» (4)
فرشتگان مى توانند تمثل پيدا كنند، چنان كه در قرآن مجيد مى خوانيم: فرشتگانى به صورت ميهمان بر حضرت ابراهيم عليه السلام وارد شدند و بشارت فرزنددار شدن حضرت ابراهيم را دادند و از سوى ديگر، خبر عذاب قوم لوط را آوردند؛ در حالى كه به دليل فرشته بودن، از خوردن غذايى كه براى آنها آماده شده بود، خوددارى كردند!
منتهي بايد توجه بفرماييد فرشتگان فقط متمثل مي شوند نه اينكه به شكل انسان در آيند «معنای تمثل ملک اين است که ملک در ظرف ادراک بيننده به صورت خاصي (انسان ـ شکل زيبا يا زشت) در می آيد در حالی که بيرون از ظرف ادراک او واقعيت و خارجيت ديگري دارد و آن عبارت از صورت ملکی است».(5).
جمع بندی 2
حال این پرسش مطرح می شود که اگر فرشتگان مادی نیستند و از امور غیبی اند پس چگونه طبق آیه قرآن مردان قوم لوط نیت گناه با آنان را داشتند؟ این آیه صریحا بیانگر این است که فرشتگان غیبی و صرفا ممثل در خیال نبی نیست بلکه کاملا حضور فیزیکی داشته اند؟
در پاسخ به این پرسش عرض می شود: اگر قوم لوط نيّت بد نسبت به انها داشته اند بدين جهت بود كه آن ها هم اين فرشتگان را مي ديدند(در حقيقت فرشته ها براي آن ها هم متمثل شده بودند) همچنانكه براي ابراهيم عليه السلام نيز متمثل شده بودند.
حضور فيزيكي داشتن ملائك با مجرد بودن آن ها منافات دارد، تمثل فرشته به صورت انسان، معنایش این است که فرشته در ظرف ادراک آن کسى که وى را مىبیند، به صورت انسان درآید، در حالى که بیرون از ظرف ادراک او، واقعیت و خارجیت دیگرى دارد، و آن عبارت است از صورتى ملکى. به خلاف تشکل و تصور، که اگر ملک به صورت انسان، متصور و به شکل او متشکل شود، و به عبارتی دیگر حضور فيزيكی داشته باشد، انسانى واقعى مىشود هم در ظرف ادراک بیننده ، و هم در خارج آن ظرف، و چنین ملکى هم در ذهن ملک است، و هم در خارج، و این ممکن نیست.
علامه طباطبایی رحمه الله علیه در این رابطه می فرمایند:
«فرشتگان مي توانند متمثل شوند نه اينكه به شكل انسان در آيند «معنای تمثل ملک اين است که ملک در ظرف ادراک بيننده به صورت خاصي (انسان ـ شکل زيبا يا زشت) در می آيد در حالی که بيرون از ظرف ادراک او واقعيت و خارجيت ديگري دارد و آن عبارت از صورت ملکی است».(6).
از آیات قرآنی بدست می آید که فرشتگان مادی اند و باحواس ظاهری قابل مشاهده اند...نه وجود مجرد که نیاز به طهارت خیال برای همگان باشد!
تجرد ملائکه در قرآن
نزول بر قلب پیامبر(ص)
«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ »
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ» و قوله تعالى: ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما يَرى»
روشن است که منظور از قلب، قلب گوشتی و صنوبری درون سینه نیست، بلکه نفس انسان مراد است، و نزول بر نفس ممکن نیست مگر اینکه نازل شونده نیز مجرد باشد. (7)
علامه طباطبایی(ره) در باب دلیل عقلی تجرد ملائکه میفرماید:
ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغيير است، و نيز كمال در ماده، تدريجى است، از مبدأ سير و حركت مىكند تا به تدريج به غايت كمال برسد، و چه بسا در بين راه به موانع و آفاتى برخورد كند و قبل از رسيدن به حد كمالش از بين برود، ولى ملائكه طبق آیات و روایات اين طور نيستند. (8)
به نقل از تفسیر قمى، امام صادق (ع) فرمود: «ملائکه آب و طعام نمىخورند، و ازدواج ندارند، و تنها با نسیم عرش، زندهاند، و براى خداى عز و جل فرشتگانى است که تا روز قیامت یکسره در رکوعاند، و براى او فرشتگانى دیگر است که تا روز قیامت یکسره در سجدهاند» آيا موجود مادّي مي تواند چنين اوصافي داشته باشد؟
صدرالمتألهين مي گويد: بايد بداني كه آفرينش فرشتگان، غير از آفرينش انسان است؛ زيرا آنها وجود بسيط و مجرد دارند، بي آنكه تركيب يافته از عقل و شهوت باشند (9)
جمع بندی 3
اما اینکه فلاسفه میگویند برای دیدن فرشتگان باید طهارت در قوه خیال و وهم داشت..یعنی چه؟ در این رابطه عرض می شود: در اينكه ملائك موجودات مجردي هستند بين بزرگان اختلافي نيست و در اين مسئله اتفاق نظر وجود دارد اما دیدن فرشتگان به دو صورت ممكن پذير است:
1. یا باید انسان از مرتبه ملک وماده فاصله گرفته، بدون اتکا به واسطه های مادی فرشتگان را ادراک کند؛ در این حالت هرچند در ظاهر فرد موفق به دیدن فرشته شده، اما در واقع با روح وجان خود او را ادراک ورویت کرده، از این حالت به کنار رفتن پرده ها تعبیر می شود .برای انبیا واولیا و یا برخی ازبندگان خاص خدا در مراتب مختلف حاصل می شود؛ یعنی برای برخی در حالت خلسه و مکاشفه و برای برخی در حال بیداری رخ می دهد.
البته ممکن است برای برخی در شرائط خاص هم این امر امکان پذبر شود چنان که در مورد محتضر و کسی که در حال انتقال از این عالم به جهان آخرت است نقل شده است.
2.و یا اینکه فرشته از حال تجرد محض خارج شده ،به نوعی شکل مادی به خود بگیرد که ازاین امر به "تمثل" ومانند آن یاد می شود که موارد متعددی از این نوع تمثلات در قرآن ذکر شده؛ البته در حقیقت وچگونگی ارتباط فرشتگان با انسان ها و اصل تمثل اختلافات بسیار جدی بین فلاسفه و سایر علما وجود دارد اما مسلم است دیدن ملائکه توسط انسان های کامل و مومنی مانند حضرت مریم سلام الله علیها ویا همسر حضرت ابراهیم «ساره» ( هود آیه70) نقل شده و به علاوه حتی دیدن فرشتگان از جانب افراد گنهکار ومستحق عذاب مانند قوم حضرت لوط (هود آیه 82) در قرآن به صراحت ذکر شده است. ولی باید توجه داشت که این گونه دیدن ها کمال برای آنها محسوب نمی شود. زیرا این فرشتگان مامور عذاب قوم لوط بودند و دیدن ملک عذاب کمالی نیست.
اما در هر حال چنان که ذکر شد این رویت با تغییر در یکی از دو طرف بیننده و دیده شونده یا هردو امکان پذیر است (10)
آیا می توان در جواب پرسش گفت که: « وقتی قرار است حکم محرم نامحرم در ان دنیا که فقط پای روح مجرد در میان است پیاده شود لابد ملک مجازات کننده زنها با مردها فرق دارد و همینطور ملک پاداش دهنده مردها با زن ها»؟
در پاسخ به این پرسش هم عرض می شود: زن و مرد بودن، نر و مادگی، و جنسیت مربوط به بعد مادی موجودات است و با توجه به اینکه روح از نوع ماده نیست؛ لذا این تقسیمات در روح جریان ندارد، و تفاوت میان زن و مرد در جسم است. روح، زن و مرد ندارد و همه کمالات بشرى نیز مربوط به روح او است نه جسمش. (11)
مولانا نیز در این رابطه میگوید:
لیک از تأنیث، جان را باک نیست************* روح را با مرد و زن اشراک نیست
(12)
همان طور كه قبل از آفرینش، جنسیت معنایی نداشت و جنسیت تنها بعد از آفرینش شکل گرفت، بعد از مرگ نيز جنسيت به معني مادّي آن در آخرت وجود ندارد؛ صحنه هاي قيامت ظهور جوهره روح انسان است، اين فضا به گونه اي است كه اصلا زن و مرد معني ندارد مثل اينكه فضاي تعقّل فضايي بيرون از احكام زن ومرد است لذا در آن فضا زن و مرد مفهومي ندارد.
جوهره روح انسان در قيامت قدرت نمايي مي كند بدون تلبس به لباس مرد و زن، فضاي روح بيرون ازاحكام زن و مرد است لذا جنسيت مطرح نيست.
بنابراين اينكه فرموديد «قرار است در آن دنيا حكم محرم و نامحرم پياده شود لابد ملک مجازات کننده زنها با مردها فرق دارد» سخن درستي نيست، چرا كه نه فرشته جنسيت دارد و نه روح، فضاي تجرّد خالي از احكام مادي است.
................................................................................
1. از امام صادق(ع) حكایت شده: «خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد.» (بحارالانوار، جلد 56، ص 191)
2. الميزان، ج17، ص 9 و 10
3. آیت الله مصباح یزدی، آموزش فلسفه ، چاپ نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، چاپخانه سپهر ، سال 1378 چاپ اول ج 2 ص 132
4. الكافى، ج 2، ص 587
5. ر.ک: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج17، ص 13
6. ر.ک: طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ج17، ص 13
7. الرسالئل التوحیدیه، علامه طباطبایی، ص141
8. المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص13
9. صدرالمتألهين، 1981م، ج7، ص130
10. محمد تقی مصباح، معارف قرآن نشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، قم 1380 ش، ص283 ونیز : الهی قمشه ی حکمت الهی نشر انتشارات اسلامی قم 1363 ش ، ج1، ص293
11. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 9، ص 365، مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383 ش
12. مولوی رومی، مولانا جلال الدین محمد، مثنوى معنوى، دفتر اول، ص 89، بیت 1975