دمیده شدن روح در بدن؟
تبهای اولیه
در مراحل خلقت یک انسان ایا روح از قبل وجود دارد و در کالبد فرد قرار میگیره یا این که روح به وجود می اید و در کالبد شخص قرار میگره؟
اگر روح از قبل وجود داره و در کالبد فرد قرار میگره در این صورت خدا به روح امر میکنه که در چه کالبدی و در چه شرایط مکانی و زمانی قرار بگیره؟
برای مثال وقتی کسی از قصد بچه دار نمی شود ممکن است روح شخصی که قرار بود در این کالبد قرار بگیره در کالبد فرد دیگری که به دنیا می اید قرار گیرد؟
اگر در اینده به وسیله علم بتوانیم انسانی را شبیه سازی کنیم ممکن است انسان ازمایشگاهی هم دارای روح باشد با این تفاوت که مراحل طبیعی جای خود را با شرایط ازمایشگاهی عوض کند؟
اگر روح حیوانی داریم و در قران نیز امده زمانی که وحوش محشور می شوند این گوسفندانی که شبیه سازی میکنند نیز دارای روح هستند و فقط مراحل طبیعی جای خود را با ازمایشگاهی عوض کرده؟
بعضی ها به حیوانات به نوعی از روبات ها نگاه میکنند ایا این طرز تفکر درست است؟
بعضی ها هم پا را فراتر می گذارند و انسان را نوعی ربات میدانند که با الگوریتم های هوشمند طراحی شده در این مورد چه نظری میتوان داد؟
در مراحل خلقت یک انسان ایا روح از قبل وجود دارد و در کالبد فرد قرار میگیره یا این که روح به وجود می اید و در کالبد شخص قرار میگره؟
اگر روح از قبل وجود داره و در کالبد فرد قرار میگره در این صورت خدا به روح امر میکنه که در چه کالبدی و در چه شرایط مکانی و زمانی قرار بگیره؟
برای مثال وقتی کسی از قصد بچه دار نمی شود ممکن است روح شخصی که قرار بود در این کالبد قرار بگیره در کالبد فرد دیگری که به دنیا می اید قرار گیرد؟
اگر در اینده به وسیله علم بتوانیم انسانی را شبیه سازی کنیم ممکن است انسان ازمایشگاهی هم دارای روح باشد با این تفاوت که مراحل طبیعی جای خود را با شرایط ازمایشگاهی عوض کند؟
اگر روح حیوانی داریم و در قران نیز امده زمانی که وحوش محشور می شوند این گوسفندانی که شبیه سازی میکنند نیز دارای روح هستند و فقط مراحل طبیعی جای خود را با ازمایشگاهی عوض کرده؟
بعضی ها به حیوانات به نوعی از روبات ها نگاه میکنند ایا این طرز تفکر درست است؟
بعضی ها هم پا را فراتر می گذارند و انسان را نوعی ربات میدانند که با الگوریتم های هوشمند طراحی شده در این مورد چه نظری میتوان داد؟
با سلام
با دقت در مباحثی که در ادامه تقدیمتان می شود عموم سؤالاتی که طرح نموده اید روشن می گردد:
آیات قرآن کریم که درباره روح انسان سخن می گوید دو گروه است:
گروه اول: بعضی از آیات، نشانگر آن است که روح قبلاً بوده و سپس به بدن تعلّق گرفته است نظیر آیاتی که در نحوه پیدایش آدم ابوالبشر "سلام اللّه علیه" آمده است، قرآن می فرماید:
"انّی خالق بشراً من طین فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین"(1)؛ من آفریننده بشری از گل هستم، پس وقتی او را آراستم و از روحم در او دمیدم پس سجده کنان برای او به خاک بیفتید.
ظاهر آیه این است که روح قبلاً وجود داشته، و بعد از این که بدن به نصاب خود رسیده، روح به بدن تعلق گرفته است. و روایاتی که احیاناً در این زمینه آمده است، این بخش از آیات را تایید می کند مثل: «خلق اللّه ارواح قبل الاجساد بالفی عام»(2)؛ خداوند، جانها را دو هزار سال قبل از تن ها آفرید.
گروه دوم: آیاتی که نشانگر این معناست که روح از همین نشئه طبیعت و بدن پیدا شده و بر می خیزد، یعنی همین موجود مادی که ادوار و اطواری را پشت سرگذاشت، به مرحله روح می رسد. این طایفه از آیات، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء بودن روح را تایید می کند.
مثلاً در سوره مؤمنون می فرماید: ما بشر اوّلیه را از گل خلق کردیم، نسل او را از آب آفریدیم، آنگاه نطفه را به صورت علقه در آورده، علقه درآورده، علقه را مضغه ساخته، مضغه را به صورت استخوان در آورده و لباسی از گوشت به پیکر این استخوان پوشانده و او را به آفرینش دیگر پدید آوردیم.
«فکسونا العظام لحماً ثمّ انشاناه خلقاً اخر فتبارک اللّه احسن الخالقین»(3)
یعنی همان موجود را ما به چیز دیگری تبدیل کردیم. از این که فرمود "ثمّ انشاناه خلقاً آخر" معلوم می شود خلق آخر (خلق روح) از سنخ گذشته ها و از سنخ تحولات مادی و تطورات ماده نیست، و گرنه نمی فرمود «خلق دیگر» به بیان دیگر اگر یک امر مادی و قابل تشریح و تبیین و در دسترس علوم تجربی قرار می گرفت، دیگر نمی فرمود "ثم انشاناه خلقاً آخر".
پس آیه مبارکه سوره مؤمنون نشان می دهد که روح از نشئه طبیعت برخاسته زیرا خدا فرمود: من همین انسان را و همین جنین را به خلق دیگر در آورده صورت دیگری به او دادم.
در سوره مبارکه آل عمران هم مشابه این تعبیر آمده است. با این تفاوت که تعبیر سوره مؤمنون به حسب ظاهر مربوط به نسل آدم است ولی آیه سوره مبارکه آل عمران مشابه همین تعبیر را در مورد خود آدم آورده است. یعنی آدم و فرزندانش در این جهت یکسانند که ابتدائاً مراحل بدنسازی آنها به کمال می رسد، بعد مرحله تبدیل به روحانیت فرا می رسد، قرآن می فرماید:
"انّ مثل عیسی عند اللّه کمثل آدم خلقه من تراب ثمّ قال له کن فیکون"(4)
افراطی ها و تفریطی ها درباره مسیح سلام اللّه علیه دو نظر متضاد داشتند، واین آیه، هم می تواند جواب افراطی ها باشد و هم جواب تفریطی ها، گرچه شأن نزولش در پاسخ افراطی ها است، آنها که قائل به الوهیت یا تثلیث یا ابن اللّهی مسیح شده اند، خدا آنها را با جدال احسن مجاب می کند، و می فرماید: شما که از قدرت خدا در جریان آفرینش آدم با خبرید! کاری که خدا درباره آدم انجام داده درباره عیسی نکرده است. چون عیسی مادر داشت ولی آدم سلام اللّه علیه سخن به گزاف نگفته و نمی گویید ابن اللّه است، امّا درباره مسیح چنین گزافه سخن می گویید؟
در این آیه برای خلقت آدم دو مرحله ذکر شده است: مرحله خلقت او از خاک و مرحله ای که از آن تعبیر به «کن، فیکون» می شود. آن مرحله ای که به خاک بر می گردد ممکن است، زماندار باشد دراز مدّت یا کوتاه مدّت امّا پس از تحوّل و تطوّر به مقام روحانیت ومرحله تجرّد، دیگر زمان در آن نقشی ندارد، و از این مرحله به «کن، فیکون» یاد می کنند، یعنی در هنگام افاضه و اضافه اشراقی روح، تعبیر «کن، فیکون» است.(5)
علاوه بر مطالبی که در بالا ذکر شد؛ قرآن کریم در سوره سجده به خلقت انسان اشاره نموده، می فرماید: "الَّذِی أَحْسنَ کلَّ شیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانسنِ مِن طِینٍ* ثُمَّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سلَلَةٍ مِّن مَّاءٍ مَّهِینٍ* ثُمَّ سوَّاتُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَ جَعَلَ لَکُمُ السمْعَ وَ الأَبْصرَ وَ الأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَّا تَشکُرُونَ(6)؛ او همان کسی است که هر چه را آفرید نیکو آفرید؛ و آفرینش انسان را از گِل آغاز کرد؛ سپس نسل او را از عصارهای از آب ناچیز و بیقدر آفرید. سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید؛ و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد؛ امّا کمتر شکر نعمتهای او را بجا میآورید!"
از مجموع آیات یاد شده، چنین استفاده میشود که آفرینش آدم به صورت یک خلقت مستقل، از خاک و گل به وجود آمده است. در ادامه به آفرینش نسل انسان و چگونگی تولد فرزندان آدم در مراحل بعد اشاره کرده میگوید: سپس خداوند نسل او را از عصارهای از آب ناچیز و بی قدر قرار داد (ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهین). جعل در اینجا به معنی آفرینش، و نسل به معنی فرزندان و نوهها در تمام مراحل است. سلاله در اصل به معنای عصاره و فشرده خالص هر چیز است و منظور از آن در اینجا نطفه آدمی است که در حقیقت عصاره کل وجود او میباشد، و مبدأ حیات و منشأ تولد فرزند و ادامه نسل است.
آیه بعد اشاره است به مراحل پیچیده تکامل انسان در عالم رحم، و همچنین مراحلی که آدم به هنگام آفرینش از خاک طی نمود، میفرماید: سپس اندام انسان را موزون ساخت (ثم سواه). و از روح خویش در او دمید! (و نفخ فیه من روحه). و برای شما گوش و چشمان و دلها قرار داد (و جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة). اما کمتر شکر نعمتهای او را بجا میآورید (قلیلا ما تشکرون). سواه از ماده تسویه به معنی تکمیل کردن است ، و این اشاره به مجموع مراحلی است که انسان از هنگامی که به صورت نطفه است تا مرحلهای که تمام اعضای بدن او آشکار میگردد طی میکند و همچنین مراحلی را که آدم بعد از آفرینش از خاک تا به هنگام نفخ روح پیمود. تعبیر به نفخ (دمیدن) کنایهای است برای حلول روح در بدن آدمی گوئی تشبیه به هوا و تنفس شده است، هر چند نه این است و نه آن.
و اگر گفته شود نطفه انسان از آغاز که در رحم قرار میگیرد، قبل از آن یک موجود زنده است بنابر این نفخ روح چه معنایی دارد؟
در پاسخ میگوئیم: در آغاز که نطفه منعقد میشود تنها دارای یکنوع حیات نباتی است، یعنی فقط تغذیه و رشد و نمو دارد، ولی از حس و حرکت که نشانه حیات حیوانی است و همچنین قوه ادراکات که نشانه حیات انسانی است در آن خبری نیست. اما تکامل نطفه در رحم به مرحلهای میرسد که شروع به حرکت میکند و تدریجا قوای دیگر انسانی در آن زنده میشود، و این همان مرحلهای است که قرآن از آن تعبیر به نفخ روح میکند. اضافه روح به خدا به اصطلاح اضافه تشریفی است، یعنی یک روح گرانقدر و پر شرافت که سزاوار است روح خدا نامیده شود در انسان دمیده شد، و بیانگر این واقعیت است که انسان گر چه از نظر بُعد مادی از خاک تیره و یا آب بی مقداری است، ولی از نظر بُعد معنوی و روحانی حامل روح الهی است.(7)
موفق باشید ...:Gol:
پاورقی_____________________________________
1 . ص ، 72 - 71
2 . بحارالانوار ، ج 61 ، ص 132
3 . مؤمنون ، 14
4 . آل عمران ، 59.
5. برگرفته از کتاب: زن در آیینه جلال و جمال، آیة الله جوادی آملی، صص 81 – 86، با کمی تغییر و حذف.
6. سجده، آیات 7 – 9.
7. بنقل از پایگاه حوزه نت، بحثی پیرامون دیدگاه قرآن در مورد ابعاد وجودی انسان، با کمی تغییر و حذف.
اگر در اینده به وسیله علم بتوانیم انسانی را شبیه سازی کنیم ممکن است انسان ازمایشگاهی هم دارای روح باشد با این تفاوت که مراحل طبیعی جای خود را با شرایط ازمایشگاهی عوض کند؟
اگر روح حیوانی داریم و در قران نیز امده زمانی که وحوش محشور می شوند این گوسفندانی که شبیه سازی میکنند نیز دارای روح هستند و فقط مراحل طبیعی جای خود را با ازمایشگاهی عوض کرده؟
بعضی ها به حیوانات به نوعی از روبات ها نگاه میکنند ایا این طرز تفکر درست است؟
بعضی ها هم پا را فراتر می گذارند و انسان را نوعی ربات میدانند که با الگوریتم های هوشمند طراحی شده در این مورد چه نظری میتوان داد؟
با تشکر از پاسخ به قسمت اول لطفا نظر خود را در مورد قسمت دوم نیز بنویسید
با تشکر از پاسخ به قسمت اول لطفا نظر خود را در مورد قسمت دوم نیز بنویسید
سلام دوست عزیز انسانهای ازملیشگاهی سلولهایشان از موجود زنده می باشد که ان دارای روح می باشد هر کی تونست روح خلق کنه اون وقت هر چی گفت درسته
با تشکر از پاسخ به قسمت اول لطفا نظر خود را در مورد قسمت دوم نیز بنویسید
نقل:
نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : kiuhnmgtrdcv
اگر در اینده به وسیله علم بتوانیم انسانی را شبیه سازی کنیم ممکن است انسان ازمایشگاهی هم دارای روح باشد با این تفاوت که مراحل طبیعی جای خود را با شرایط ازمایشگاهی عوض کند؟
اگر روح حیوانی داریم و در قران نیز امده زمانی که وحوش محشور می شوند این گوسفندانی که شبیه سازی میکنند نیز دارای روح هستند و فقط مراحل طبیعی جای خود را با ازمایشگاهی عوض کرده؟
بعضی ها به حیوانات به نوعی از روبات ها نگاه میکنند ایا این طرز تفکر درست است؟
بعضی ها هم پا را فراتر می گذارند و انسان را نوعی ربات میدانند که با الگوریتم های هوشمند طراحی شده در این مورد چه نظری میتوان داد؟
با سلام:Gol:
اگر دقت کرده باشید در بخش اول هم اشاره کردیم که "آن مرحله ای که به طبیعت و خاک بر می گردد ممکن است، زماندار باشد (دراز مدّت یا کوتاه مدّت) ..." و اضافه کنم که ممکن است مرحله شکل گیری جسم، با دخالت انسان با شیوه های مختلف، نظیر آزمایشگاهی و غیرو... تحقق پیدا کند. مهم مرحلۀ دوم آن یعنی انتقال روح به بدن و جسم است که از قدرت و توان بشر خارج است. و گفتیم که در مرحلۀ دوم:
"پس از تحوّل و تطوّر، به مقام روحانیت ومرحله تجرّد، دیگر زمان در آن نقشی ندارد، و از این مرحله به «کن، فیکون» یاد می کنند، یعنی در هنگام افاضه و اضافه اشراقی روح، تعبیر «کن، فیکون» است." که این مقام و مرحله و قدرت بر تجلی «کن، فیکون» از شئون خدای تعالی است.
پس اگر در آینده انسانی هم شبیه سازی شود، مرحلۀ اولیۀ آن که مربوط به جسم است شبیه سازی می شود اما چنانکه گفتیم، روح امری افاضاتی و اضافۀ اشراقی است که دیگر زمان در آن نقشی ندارد و مربوط به مقام «کن، فیکون» است که از شئون خداوندی است.
اما در پاسخ به این سؤال که: آیا حیوانات روح دارند؟ گفتنی است:
آری، حیوانات هم روح دارند منتهی یک روح حیوانی.
و در باره اینکه آیا آنان تکلیف دارند یا نه، بین علماء اختلاف وجود دارد. عده ای می گویند: در میان موجودات عالم، تنها انسان و جن است که تکلیف دارند، ولی سایر حیوانات و ملائکه ها تکلیفی ندارند و از آنها بازخواست نمی شود.
اما گروهی دیگر این نظر را نمی پذیرند. تفسیر نمونه در ذیل آیه 38 از سوره انعام"وَ مَا مِن دَابَّةٍ فی الأَرْضِ وَ لا طئرٍ یَطِیرُ بجَنَاحَیْهِ إِلا أُمَمٌ أَمْثَالُکُم مَّا فَرَّطنَا فی الْکِتَبِ مِن شیْءٍ ثُمَّ إِلی رَبهِمْ یحْشرُونَ" می گوید:
در این آیه سخن از حشر و رستاخیز عمومی تمام موجودات زنده ، و تمام انواع حیوانات به میان آمده است .
شک نیست که نخستین شرط حساب و جزا مسئله عقل و شعور و بدنبال آن تکلیف و مسئولیت است، طرفداران این عقیده میگویند مدارکی در دست است که نشان میدهد حیوانات نیز به اندازه خود دارای درک و فهمند ، از جمله : زندگی بسیاری از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزی است که روشنگر سطح عالی فهم و شعور آنها است کیست که درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجیب آنها و نظام شگفتانگیز لانه و کندو ، سخنانی نشنیده باشد ، و بر درک و شعور تحسین آمیز آنها آفرین نگفته باشد ؟ گرچه بعضی میل دارند همه اینها را یک نوع الهام غریزی بدانند ، اما هیچ دلیلی بر این موضوع در دست نیست که اعمال آنها به صورت ناآگاه ( غریزه بدون عقل ) انجام میشود .
چه مانعی دارد که این اعمال همانطور که ظواهرشان نشان میدهد ناشی از عقل و درک باشد ؟ بسیار میشود که حیوانات بدون تجربه قبلی در برابر حوادث پیشبینی نشده دست به ابتکار میزنند ، مثلا گوسفندی که در عمرش گرگ را ندیده برای نخستین بار که آن را میبیند به خوبی خطرناک بودن این دشمن را تشخیص داده و به هر وسیله که بتواند برای دفاع از خود و نجات از خطر متوسل میشود .
علاقهای که بسیاری از حیوانات تدریجا به صاحب خود پیدا میکنند شاهد دیگری برای این موضوع است ، بسیاری از سگهای درنده و خطرناک نسبت به صاحبان خود و حتی فرزندان کوچک آنان مانند یک خدمتگزار مهربان رفتار میکنند .
داستانهای زیادی از وفای حیوانات و اینکه آنها چگونه خدمات انسانی را و در روایتی از طرق اهل تسنن از پیامبر نقل شده که در تفسیر این آیه فرموده اند: "الله یحشر هذه الامم یوم القیامة و یقتص من بعضها لبعض حتی یقتص للجماء من القرناء؛ خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت برمیانگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی میگیرد ، حتی قصاص حیوانی که شاخ نداشته و دیگری بیجهت باو شاخ زده است از او خواهد گرفت .
در آیه 5 سوره تکویر نیز می خوانیم "وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ" هنگامیکه وحوش محشور میشوند اگر معنی این آیه را حشر در قیامت بگیریم ( نه حشر و جمع بهنگام پایان این دنیا ) یکی دیگر از دلائل نقلی بحث فوق خواهد بود. (البته پیرامون این موضوع بحث بسیار است که فعلاً به همین اندازه بسنده می کنیم).
با توجه به مطالبی که از نگاه آیات و روایات ذکر شد، گواه بر آنست که نگاه گروهی که حیوان را نوعی روبات هوشمند ساخته می دانند مردود و باطل است و به همین موازات، به مراتب اولی این نظریه در بارۀ انسان، نه تنها به حکم نقل، بلکه به حکم عقل نیز مردود و بطلان آن آشکار است.
موفق باشید ...:Gol:
من تاجایی که از انسانهای ازمایشگاهی متوجه شدم این بود که با گرفتن سلول های بنیادین از فرد اولی می توانند فرد دومی را شبیه سازی کنند طوری که فرد دومی کاملا شبیه فرد اولی است
یعنی دو جسم کاملا شبیه به هم
با این حساب این دو انسان با این که دارای جسم کاملا مشابه هستند ولی روح های متفاوتی درون انهاست
نظر شما در مورد روح نباتی چیست؟ اصلا روح چه معنی می دهد؟ ایا روح حیوانات هم از عالم مجردات است ؟