دوست، یعنى محب، یک دل، یـک رنـگ، خـیرخواه، یار، رفیق، مانوس، آشن، هم دل، مقابل دشـمـن، آن که نیک اندیشد و نیک خواهد، مقابل دشمن که بداندیشد و بـد خـواهـد.
ظـاهرا در اصل (دوس) بوده که به معناى چسبیده و پـیـوستن به چیزى است و به مرور ایام از معناى اصلى مهجور گشته و به معناى ماخوذ شهرت گرفته است.
دوستى، یعنى یارى، رفاقت، محبت و عشق، نزدیکى، هم دلى و هم دمى بین دو نفر بدون وجود رابطه خویشاوندى سببى یا نسبى.
دوسـتى حالت و صفت، و عمل دوست، محبت، یگانگى، صداقت و مودت و خـیـرخـواهـى، رفـاقت و یارى و مهر، خلاف خصومت و مقابل دشمنى و عداوت و بغض است. (1)
ببينيد بزرگوار
هريك از معاني بالا را مي توان در مورد دوستي كه انتخاب مي كنيد بسنجيد و به دنبال اين معاني باشيد در دوستي كه انتخاب مي كنيد
البته مي توان از احاديث و روايات ائمه هم دراين مورد كمك گرفت
شرايطي كه ايشان براي دوست و دوست يابي اورده اند بي نظير است
دوست واقعی کسی است که از همه چیز زندگیش به خاطر دوستش بگذره.اگه کسی چنین دوستی داشته باشه غمی نداره. البته باید این نکته رو در نظر داشته باشیم که همیشه و در همه حال بهترین دوست فقط و فقط خداست.
سلام به همه دوستان:Gol:
سلام مخصوص به همه روزه داران:Gol::Gol:
و یه سلام مخصوص تر به همه روزه داران اسک دینی:Gol::Gol::Gol:
نماز و روزه های همگی قبول باشه و ما رو هم از دعاتون بی بهره نذارید
به نظر من دوست واقعی دوستی که وقتی که میبینه دوستش یه مشکل واسش پیش اومده ولش نکنه و همراهیش کنه تا مشکلش حل شه
به نظر من دوست واقعی رو فقط میشه تو موقعیت های بد شناخت چون همیشه ،همه تو شادی ها ادمو همراهی میکنن ولی به جای سختش که میرسه تک و توک هستن که میمونن که اونان که واقعا واقعین:Labkhand:
فردی است که با او جرات دارید خودتان باشید. می تواند مشکلات خود را با او درمیان بگذارید بدون اینکه از مسخره شدن هراس داشته باشید. کسی است که خود واقعی شما را ببیند و به ظاهر شما توجه ندارد. وقتی درکنارش هستید احساس نگرانی نمی کنید و آرامش درقلبتان موج می زند. هرچه به فکرتان خطور می کند می توانید به راحتی با او در میان بگذارید. کسی که محدودیت های وجودتان را که دیگران در مورد آن دچار سو تفاهم می شوند درک کند.
درکنار او بتوانید آزادانه نفس بکشید و حرف دلتان را به راحتی به او بزنید زیرا گفتارتان دراقیانوس سفید و ژرف صداقت و وفاداری او حل می شود. می توانید با او گریه کنید، بخندید و دعا کنید. او درکتان میکند و درهمه حال به شما عشق می ورزد. دوست واقعی فردی است که درکنارش می توانید جرئت نشان دادن هویت واقعی تان را به خود بدهید!
دوست انست که بگیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی:Gol: و البته به نظر من دوست خوب کسی است که به گفته اسلام آیینه من باسه و عیبهامو بهم گوش زد کنه تا بتونم با راهنماییاش به درجه تعالی برسم که خدا برای اون منو افریده
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغهء دیروز بود و هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ گفت: عزیز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی. من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم. گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟ گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود. گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟ گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست، از این راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهی رسید. گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی آخر تو بندهء من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی. گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟ گفت: اول بار که گفتی "خدا" آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من اگر می دانستم تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار می کنی همان بار اول شفایت می دادم. گفتم: مهربانترین خدا ! دوست دارمت ... گفت: عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت دوست واقعی کیه؟؟؟
[FONT=b nazanin]گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغهء دیروز بود و هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟ [FONT=b nazanin]گفت[FONT=b nazanin][FONT=calibri]: [FONT=b nazanin]عزیز تر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی. من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم[FONT=b nazanin][FONT=calibri].
[FONT=b nazanin]
[FONT=b nazanin]گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟ [FONT=b nazanin]گفت[FONT=b nazanin][FONT=calibri]: [FONT=b nazanin]عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود[FONT=b nazanin][FONT=calibri].
[FONT=b nazanin]
[FONT=b nazanin]گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟ [FONT=b nazanin]گفت[FONT=b nazanin][FONT=calibri]: [FONT=b nazanin]بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست، از این راه نرو که به ناکجا آباد هم نخواهی رسید[FONT=b nazanin][FONT=calibri].
[FONT=b nazanin]
[FONT=b nazanin]گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟ [FONT=b nazanin]گفت[FONT=b nazanin][FONT=calibri]: [FONT=b nazanin]روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی آخر تو بندهء من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی[FONT=b nazanin][FONT=calibri].
[FONT=b nazanin]گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟ [FONT=b nazanin]گفت[FONT=b nazanin][FONT=calibri]: [FONT=b nazanin]اول بار که گفتی "خدا" آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من اگر می دانستم تو بعد از علاج درد هم بر خدا گفتن اصرار می کنی همان بار اول شفایت می دادم[FONT=b nazanin][FONT=calibri].
[FONT=b nazanin] [FONT=b nazanin]گفتم: مهربانترین خدا ! دوست دارمت[FONT=b nazanin][FONT=calibri] ...
[FONT=b nazanin] [FONT=b nazanin]گفت: عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت
جناب طاهر مگه ميشه دوستي به ادم بد اخلاقي كنه ، بي معرفتي كنه ،بي انصافي كنه؟؟
اسم همچين كسي را ميشه گذاشت دوست؟؟!!
يا حق
علیکم سلام به نظر من دوستی فراز و نشیبهای داره یه روزی خوب و یک روزی بد آره اسمشو میشه گذاشت دوست چون روزی که مثلا من بی انصافی کردم اون تنهام نگذاشته و در کل گفتم واقعیت را قبول کنیم اون چیزی که هست ولی باشیم و دوستی را ترک نکنیم حفظ دوستی به نظرم مهمه اما اگر هر دو طرف به واقعی بودنش یقین داشته باشند در غیر اینصورت شخصی که یقین داره و طرفش نداره ، خیلی عذاب میکشه وقتی کسی را قبول میکنی وقت به کسی دست رفاقت میدی با دل وقتی طرفتو شناختی وقتی باهاش راحت بودیو باهات راحت بود وقتی موقع دل تنگیت بعد از خدا باهاش دردودل کردی یه پناهگاه برای گریه هات بود یه کسی که وقتی از چیزی خوشحال بودی بخوای باهاش قسمت کنی وقتی قبولت کنه و پات بایسته و تنهات نذاره وقتی دلت میگه بهش دوست اون واقعا دوسته هیچ وقت بهش نگو نداریش کلمه تو که میگی ندارمت ،دوستی نیستی که بخوام باهات درد ودل کنم این میتونه دلی را از جا بکنه در کل باید بگم همیشه خوشی نیست اتفاقا تو سختی ست که میشه دوست را شناخت اما خدایش وقتی مطمین شدیم انکارش نکنیم یا علی....
به نظر من دوستی فراز و نشیبهای داره یه روزی خوب و یک روزی بد آره اسمشو میشه گذاشت دوست چون روزی که مثلا من بی انصافی کردم اون تنهام نگذاشته و در کل گفتم واقعیت را قبول کنیم اون چیزی که هست ولی باشیم و دوستی را ترک نکنیم حفظ دوستی به نظرم مهمه اما اگر هر دو طرف به واقعی بودنش یقین داشته باشند در غیر اینصورت شخصی که یقین داره و طرفش نداره ، خیلی عذاب میکشه وقتی کسی را قبول میکنی وقت به کسی دست رفاقت میدی با دل وقتی طرفتو شناختی وقتی باهاش راحت بودیو باهات راحت بود وقتی موقع دل تنگیت بعد از خدا باهاش دردودل کردی یه پناهگاه برای گریه هات بود یه کسی که وقتی از چیزی خوشحال بودی بخوای باهاش قسمت کنی وقتی قبولت کنه و پات بایسته و تنهات نذاره وقتی دلت میگه بهش دوست اون واقعا دوسته هیچ وقت بهش نگو نداریش کلمه تو که میگی ندارمت ،دوستی نیستی که بخوام باهات درد ودل کنم این میتونه دلی را از جا بکنه در کل باید بگم همیشه خوشی نیست اتفاقا تو سختی ست که میشه دوست را شناخت اما خدایش وقتی مطمین شدیم انکارش نکنیم
یا علی....
ممنونم آیا خودتونم برای دوستانتون همین گونه اید؟؟؟
نه جمله کاملا درسته با این مفهوم: دوست واقعی اونی هست که عیب هاتو بگه حتی اگه بدون با وجود این حرفا تو رو به گریه میندازه (یعنی صلاحتو و عاقبت بخیریت رو میخواد)
و دشمن کسی هست که ببینه عیب داری و هیچی که نگه هیچ بلکه تو رو تایید کنه و تو به این واسطه خوشحال بشی و بخندی!!!
سلام علیکم بنده متوجه اصل سوال شما نشدم کدام قسمت صحبت من مورد سوال شماست اگر تمام نوشته سوال است بله به حرفی که میزنم اعتقاد دارم و پای کسی که بهش گفتم دوست واقعی می مونم حتی اگر بدونم به نفعم نیست اما این به این معنی نیست هر چیزی را بی چون و چرا بپذیرم بلکه دوستی را که به عنوان دوست واقعی پذیرفتم با یک سری معیارها پذیرفتم و اگر آن شخص از چار چوب معیاری من خارج شود و به هیچ عنوان نتوانم ایشان را به راه قبلیشان برگردانم مطمینا از ایشان دوری خواهم کرد شاید این دوری من باعث برگشت شود و اگر باز هم نشد من به چیزی بالاتر از دوست اعتقاد دارم و دوست با معیار آن بالاتر برایم تعریف می شود پس دوستی را قطع میکنم پس دوستی بدون مرز اصلا بی معنی ست و باید با معیارهای خدایی تعریف شود و در چارچوب حدود الهی در آن معرفت داشت یاعلی..
به حرفی که میزنم اعتقاد دارم و پای کسی که بهش گفتم دوست واقعی می مونم حتی اگر بدونم به نفعم نیست
من به چیزی بالاتر از دوست اعتقاد دارم و دوست با معیار آن بالاتر برایم تعریف می شود پس دوستی را قطع میکنم پس دوستی بدون مرز اصلا بی معنی ست و باید با معیارهای خدایی تعریف شود و در چارچوب حدود الهی در آن معرفت داشت
این جواب از من نیست از جناب error هست (باتشکر از ایشون ان شا الله که سلامت باشند): در جواب دوست واقعي كيست : دوست واقعي را از چند راه ميشود شناخت 1 در هنگام نماز 2 در هنگام مسافرت 3 در هنگام مشكلات سخت بقول اون شاعر دوست آن باشد كه گيرد دست دوست در پريشان حالي و درماندگي اما در هنگام نماز از امام زين العابدين ع روايت هست كه فرمودند دوستان واقعي خود را در هنگام نماز مورد امتحان قرار دهيد مخصوصا دوستاني كه يكدل و يك زبان در هنگام نماز از همديگه ياد آوري ميكنن. دوست واقعي در اين دنياي وحشي بسيار اندك هست دوست واقعي اون كسي هست كه تو رو به خاطر تو بخواد نه بخاطر خودش دوست واقعي اونيه كه وقتي به او نگاه ميكني تو رو به ياد مسائل معنوي بندازه دوست واقعي اونيه كه اگه تو يه قدم طرفش برداشتي او ده قدم بطرفت بياد .......
سلام اگه دوستي دارين كه حرفاش به شما قوت قلب ميده حرفي نمي زنه كه شمارو از راه حق دور كنه شما با ديدنش احساس شادي دروني مي كنيد هميشه در خوشحالي شما بي اندازه خوشحال ودر غم شما غمگين. بدونين اين بهترين نوع دوست واقعي و جز عاليترين نعمت هاي خداست شما هم بايد در همه ي اين كارا پيش قدم باشيد.
خوش به حال اونايي كه گشتن و پيدا كردن. من كه 4-5 سال فكر ميكردم يه دوست واقعي دارم. از همه چيزم مايه گذاشتم براش ولي وقتي بعد از چند سال حالا بهش نياز دارم چشمش را روي همه ي اون خوبي ها ميبنده و شونه خالي ميكنه. حيف اون همه خوبـــــــــــي افسوس يا حق
ولي وقتي بعد از چند سال حالا بهش نياز دارم چشمش را روي همه ي اون خوبي ها ميبنده و شونه خالي ميكنه.
حيف اون همه خوبـــــــــــي
افسوس
يا حق
سلام علیکم واقعا خوش به حال اونایی که پیدا کردن خوب شاید دلیلی برای شانه خالی کردن داشتن شاید خواسته شما اشتباه بوده حالا با فرض اینکه اون شخص دوست خوبی نبوده شما خوبی های خودتون را بی ارزش نکنید انشاالله شما پاداش خوبی هاتونا می برید ایشونم اگر شما خواسته معقولی داشتید و انجام ندادند یه روزی پشیمون میشند اما شما قبول نکنید چون در روز سختی تنهاتون گذاشته ولی دعاش کنید تا خدا بتونه بهش بصیرت بده و آگاهی چون حتما آدم نا آگاهی بوده که با خوبی های شما بازم نمکدون شکسته یا علی...
واقعا خوش به حال اونایی که پیدا کردن خوب شاید دلیلی برای شانه خالی کردن داشتن شاید خواسته شما اشتباه بوده حالا با فرض اینکه اون شخص دوست خوبی نبوده شما خوبی های خودتون را بی ارزش نکنید انشاالله شما پاداش خوبی هاتونا می برید ایشونم اگر شما خواسته معقولی داشتید و انجام ندادند یه روزی پشیمون میشند اما شما قبول نکنید چون در روز سختی تنهاتون گذاشته ولی دعاش کنید تا خدا بتونه بهش بصیرت بده و آگاهی چون حتما آدم نا آگاهی بوده که با خوبی های شما بازم نمکدون شکسته
یا علی...
[/QUOTE]
سلامم من كي گفتم از ايشون چيزي خواستم ؟!!؟؟:Gig: بي خيال :Sham: ولي مطمئنا دعاش نميكنم.:ok: يا حق
سلام:Gol: من هم یه دوست مثل دوست ستایش جان داشتم.بعد از 12سال دوستی آخرش هم متوجه نشدم چرا باهام دوست بود:Ghamgin: بحث خواسته نیست جناب طاهر.بعضی ها دوست میشن صرفا بخاطر اینکه به نفع خودشون ازت استفاده کنن.همین دوست من روز تولدم فهمیدم مریض بوده،قرار بود برای تولدم جشن بگیریم ولی چون دوستم بیمارستان بود من خیلی ناراحت بودم.شاید باورتون نشه حتی حاضر نشد به ملاقاتش برم چون بعد از این همه سال منو امین خودش نمی دونست........... ستایش جان دوست خوب هست.من گشتم پیدا کردم من حالا 2تا دوست صمیمی و خوب دارم که به اندازه دنیا دوستشون دارم:hamdel::hamdel:
[quote=ستايش;105737] سلامم من كي گفتم از ايشون چيزي خواستم ؟!!؟؟:gig: بي خيال :sham: ولي مطمئنا دعاش نميكنم.:ok: يا حق [/quote] علیکم سلام شما فرمودید شانه خالی کردن پس مسلما یا درخواستی داشتید یا انتظار کاری دعا کردن یا نکردن به خود شما بستگی داره ولی شما باز هم به نیکی های خودتون هر چند اگر حضوری و در دید ایشون نیست ادامه بدید یا علی...
هیچ کدام از دو نفر متوجه آن نخواهند شد. شدت وابستگی هم به قدری بالاست که بعضاً با عشق اشتباه گرفته میشود.
اساساً هیچ دوستی را نمیتوان بدون هدف و انگیزه دانست. ممکن است انگیزه برای فردی که از بیرون ناظر این رابطه است مشخص نباشد و یا این گونه به نظر برسد که یک زوج بدون هیچ گونه تفکری اقدام به برقراری یک رابطه کردهاند، ولی در واقع این طور نیست و تحت هیچ شرایطی نمیتوان از واژه بی هدف استفاده کرد. اطمینان داشته باشید که چیزی درون دختر یا پسر وجود داشته که وی را به طرف دوستی با جنس متفاوت سوق داده است و این همان انگیزه دوستی است.
انواع دوستی ها
برای دوستیها چند فرض وجود دارد. یک فرض این است که افراد با آدمهایی که از نظر شخصیتی در تضاد با آنها هستند، رابطه پیدا میکنند و با آنها طرح دوستی میریزند. شعاری که برای این گروه به کار میرود، این است که «ضدها همدیگر را جذب میکنند ».
گروه دومی وجود دارند که با افراد مشابه با خودشان دوست میشوند. به قول معروف «کبوتر با کبوتر، باز با باز ». گروه دیگری هم هستند که بر اساس صلاحیتها و تواناییهای افراد و با توجه به آینده نگری برای خودشان دوست انتخاب میکنند. البته دسته بندیهای دیگری هم وجود دارد. به طور مثال، مجاورت دو فرد، آشنایی میآورد، آشنایی جذابیت میآورد و به واسطه همین دو نفر با هم طرح دوستی میریزند.
دو نفری که فقط همدیگر را به عنوان دوست انتخاب میکنند و به قول خودشان »just friend« هستند، هیچ رابطه خاص و بسیار صمیمانهای با هم نخواهند داشت و صرفاً به صورت گروهی و جمعی اوقات فراغتشان را با هم میگذرانند و هدفی برای عمیق شدن رابطه وجود ندارد، اما از این نکته غافل اند که همین مجاورت و آشنایی خود به خود جذابیت ایجاد میکند؛ حتی اگر در مرحله اول این دو مطابق میل هم نباشند
یه حدیث زیبا از رسول گرامی اسلام در همین زمینه تقدیمتون کنم: "دوست شایسته (خوب) مانند عطرفروشی است که اگر عطرش را به تو ندهد، ولی باز بوی عطرش به تو خواهد رسید"
با سلام امام على (عليه السلام): خير اخوانك من دعاك الى صدق المقال بصدق مقاله و ندبك الى اءفضل الاعمال بحسن اءعماله ؛ بهترين برادرانت (دوستت )، كسى است كه با راستگويى اش تو را به راستگويى بخواند و با اعمال نيك خود، تو را به بهترين اعمال برانگيزد.