جمع بندی رابطه ی میان نسخ و سنت الهی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه ی میان نسخ و سنت الهی

در آیه 106سوره بقره تعبیر"نسخ"آمده است، آیا با سنت الهی منافات ندارد؟

برچسب: 

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد هدی

[TD][/TD]

باسلام و عرض ادب

سه دسته موجودات در عالم خلقت وجود دارند:
يك دسته ثابت هستند و مقام و موقعيت ثابتي دارند مانند فرشتگان .
دسته دوم موجودات متغير مثل نباتات .
دسته سوم موجوداتي هستند كه بخشي از وجود آنها ثابت و بخشي متغير است مانند انسان. يعني هم جنبه ي ثبات دارند و هم تغيير.

روح و فطرت آنها غير قابل تغيير است اما وجهه اي از وجود آنها كه به طبيعت باز مي گردد متغير است. دين نيز شامل بخش هايي ثابت و بخشهاي متغييري است كه با توجه به زمان و عصري كه بشردر آن زندگي مي كند تغيير مي يابد. اين مجموعه يعني رعايت فطرت ثابت و طبيعت متغيير، يك سنت الهي است كه قابل تغيير و تبديل نمي باشد. آنچه از تغيير اديان و ارسال رسل و يا حتي نسخ در تشريع ديده مي شود، مربوط به همين بخش متغيير كه به طبيعت بشر بازگشت مي كند، است اما در هيچ بر هه اي اين سنت، كه مجموعه ي دين شامل، بخشي ثابت و بخشي متغيير باشد تغيير نمي كند و این مجموعه، سنت الهي است.

استاد جوادي آملي در پاسخ به همين سوال كه اگر كلمات الهي تغيير و تبديلي ندارند پس نسخ چيست مي فرمايند:

"هر فرشته هر چه دارد همان است بخشيها جزء متغيّرات محض‌اند نظير صحنهٴ جماد, نظير صحنهٴ نبات و مانند آ‌ن, بخشي از مُلك و ملكوت طرفي بستند يعني هم جنبهٴ ثبات دارند هم جنبهٴ متغيّر يك روح و فطرتي دارند كه ﴿لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾(1) يك ارتباط تنگاتنگي هم با جهان طبيعت و ماده دارند كه فرمود: ﴿إِنِّي خَالِقٌ بَشَراً مِن طِينٍ ٭ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي﴾(2) آنچه كه به فطرت برمي‌گردد ثابت است و ﴿لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾ آنچه به طبيعت برمي‌گردد سيّار است و متغيّر شريعت و دين براي تأمين اين دو جنبه است؛ دين، ثابت است براي اينكه مربوط به آن اصول اوّليه فطرت است؛ منهاج و شريعت متغيّر است براي اينكه انسان در عصرو...كه زندگي مي‌كند با شرايط خاص روبه‌ روست اينكه فرمود: ﴿لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً﴾(3)از اين جهت است از آن طرف هم كه ﴿إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ﴾(4) آن طرف است. يك سلسله اصول كلي، خطوط كلي فقه، خطوط كلي اخلاق، خطوط كلي حقوق، خطوط كلي عقايد اينها ثابت است. يك سلسله امور تدويني است كه قبلاً به كدام طرف نماز مي‌خوانديد الآن به كدام طرف نماز بخوانيد اينها برابر متغيّرات و زمان و زمين انجام مي‌گيرد اين مجموعه يعني رعايت كردن فطرت ثابت و ملاحظه كردن طبيعت متغيّر اين مجموعه كه دينِ ثابت و شريعت و منهاج متغيّر دارد اين جزء سنّت الهي است اين تغييرپذير نيست چون اين‌چنين است پس نسخ حتمي است، بدا حتمي است براي اينكه اگر بشر نظير فرشته‌ها بودند ﴿وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ﴾(5)بود نسخ و بدايي در كار نبود اين مجموعه كه يك بخش‌اش ثابت است دين ثابت مي‌طلبد، يك بخش‌اش متغيّر است منهاج و شريعت متغيّر مي‌طلبد اين مجموعه مي‌شود سنّت الهي. نسخ در اين مجموعه است كه به شريعت و منهاج برمي‌گردد، بدا در اين مجموعه است كه شبيه به آن اصول متغيّر است اين مجموعه مي‌شود سنّت الهي ﴿فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً﴾(6) نسخ بايد باشد اين‌چنين نيست كه بي‌نسخ در عالَم حركت بشود كرد، بدا حتماً بايد باشد، تبديل حتماً بايد باشد اين را نمي‌گويند تبديل كلمات. خود نسخ جزء سنّت است اين مجموعه مي‌شود كلمة الله؛ اين مجموعه تغييرپذير نيست. اگر نسخ برداشته بشود مي‌شود تبديل كلمات الله، چگونه نسخ برداشته بشود؟"(7)

1. روم/30
2. ص/71و72
3. مائده/48
4. آل عمران/19
5. صافات/164
6. فاطر/43
7. ر.ك:بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، تفسيرسوره مباركه كهف، جلسه 29

جمع بندی

پرسش: در آیه 106سوره بقره تعبیر"نسخ"آمده است، آیا با سنت الهی منافات ندارد؟

پاسخ: سه دسته موجودات در عالم خلقت وجود دارند: يك دسته ثابت هستند و مقام و موقعيت ثابتي دارند مانند فرشتگان. دسته دوم موجودات متغير مثل نباتات. دسته سوم موجوداتي هستند كه بخشي از وجود آنها ثابت و بخشي متغير است مانند انسان. يعني هم جنبه ي ثبات دارند و هم تغيير. روح و فطرت آنها غير قابل تغيير است اما وجهه اي از وجود آنها كه به طبيعت باز مي گردد متغير است. دين نيز شامل بخش هاي ثابت و بخشهاي متغييري است كه با توجه به زمان و عصري كه بشردر آن زندگي مي كند تغيير مي يابد. اين مجموعه يعني رعايت فطرت ثابت و طبيعت متغيير، يك سنت الهي است كه قابل تغيير و تبديل نمي باشد. آنچه از تغيير اديان و ارسال رسل و يا حتي نسخ در تشريع ديده مي شود، مربوط به همين بخش متغيير كه به طبيعت بشر بازگشت مي كند، است اما در هيچ بر هه اي اين سنت، كه مجموعه ي دين شامل، بخشي ثابت و بخشي متغيير باشد تغيير نمي كند و این مجموعه، سنت الهي است. استاد جوادي آملي در پاسخ به همين سوال كه اگر كلمات الهي تغيير و تبديلي ندارند پس نسخ چيست مي فرمايند: «هر فرشته هر چه دارد همان است. بخشيها(بخشی از مخلوقات) جزء متغيّرات محض‌اند، نظير صحنهٴ جماد، نظير صحنهٴ نبات و مانند آ‌ن؛ بخشي از مُلك و ملكوت طرفي بستند؛ يعني هم جنبهٴ ثبات دارند هم جنبهٴ متغيّر. يك روح و فطرتي دارند كه ﴿لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ﴾(1) يك ارتباط تنگاتنگي هم با جهان طبيعت و ماده دارند كه فرمود: «إِنِّي خَالِقٌ بَشَراً مِن طِينٍ ٭ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُوحِي»(2) آنچه كه به فطرت برمي‌گردد ثابت است و «لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ» آنچه به طبيعت برمي‌گردد، سيّار است و متغيّر. شريعت و دين براي تأمين اين دو جنبه است؛ دين، ثابت است براي اينكه مربوط به آن اصول اوّليه فطرت است؛ منهاج و شريعت متغيّر است براي اينكه انسان در عصرو...كه زندگي مي‌كند با شرايط خاص روبه‌ روست. اينكه فرمود: «لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً»(3)از اين جهت است. از آن طرف هم كه «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ»(4) آن طرف است. يك سلسله اصول كلي، خطوط كلي فقه، خطوط كلي اخلاق، خطوط كلي حقوق، خطوط كلي عقايد اينها ثابت است. يك سلسله امور تدويني است كه قبلاً به كدام طرف نماز مي‌خوانديد، الآن به كدام طرف نماز بخوانيد، اينها برابر متغيّرات و زمان و زمين انجام مي‌گيرد. اين مجموعه، يعني رعايت كردن فطرت ثابت و ملاحظه كردن طبيعت متغيّر، اين مجموعه كه دينِ ثابت و شريعت و منهاج متغيّر دارد، اين جزء سنّت الهي است. اين تغييرپذير نيست. چون اين‌چنين است پس نسخ، حتمي است، بدا حتمي است. براي اينكه اگر بشر نظير فرشته‌ها بودند «وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ»(5)بود، نسخ و بدايي در كار نبود. اين مجموعه كه يك بخش‌اش ثابت است، دين ثابت مي‌طلبد، يك بخش‌اش متغيّر است، منهاج و شريعت متغيّر مي‌طلبد. اين مجموعه مي‌شود سنّت الهي. نسخ در اين مجموعه است كه به شريعت و منهاج برمي‌گردد، بدا در اين مجموعه است كه شبيه به آن اصول متغيّر است. اين مجموعه مي‌شود سنّت الهي «فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً»(6) نسخ بايد باشد . اين‌چنين نيست كه بي‌نسخ در عالَم حركت بشود كرد، بدا حتماً بايد باشد، تبديل حتماً بايد باشد اين را نمي‌گويند تبديل كلمات. خود نسخ جزء سنّت است. اين مجموعه مي‌شود كلمة الله؛ اين مجموعه تغييرپذير نيست. اگر نسخ برداشته بشود مي‌شود تبديل كلمات الله، چگونه نسخ برداشته بشود؟"(7)

پی نوشت ها

1. روم/30

2. ص/71و72

3. مائده/48

4. آل عمران/19

5. صافات/164

6. فاطر/43

7. ر.ك:بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء ، تفسيرسوره مباركه كهف، جلسه 29

موضوع قفل شده است