راهنمایی برای ازدواج( جواب دلم و شرمم رو چی بدم)
تبهای اولیه
به نام خدا
سلام دوستان
من دلم می خواد ازدواج کنم و موردی هم پیش اومده که خودش و خانوادش خوب هستند ...اما هرچی با خودم فکر می کنم می بینم نمی تونم اونو به عنوان شریک زندگی قبول کنم....
نمی دونم چی کار کنم ؟ از طرفی می ترسم باهاش ازدواج کنم چون انگیزه ای ندارم از طرفی فشارهای روانی بیرونی منو به سمت ازدواج هل می دن؟ می ترسم اگه جواب رد بدم دیگه مورد بهتری برام پیش نیاد؟
یه مشکل دیگه هم این که به شدت از مراحل ازدواج اعم از عروسی و عقد و ... خجالت می کشم...در حد مرگ
خواهش می کنم اگه تجربه ای , چیزی داشتید دریغ نفرمایید.
کارشناس بحث : حامی
سؤال:
کسی به خواستگاری بنده آمده و من علاقهای به او ندارم؛ ولی به خاطر فشار و نگاه دیگران، تصمیم به ازدواج با او داردم. چه باید بکنم؟
پاسخ:
اگر تناسب ها را یکی یکی سنجیدید و ملاک ها را عقلا تطبیق دادید و همخوانی داشتید باید بروید اتاق رئیس. رئیس قلب تان است اگر امضا نکرد فایده نداردو سلام و صلوات دیگران شما را به حرکت در نیاورید خیلیها هستند که ازدواج کردند تا مهر به دلشان بیافتد نیفتاد. بچهدار شدند تا مهر همسر به دلشان بیافتند نیافتاد. محکم کاری کردند یه بچه دیگه آوردند باز هم نیافتد چیزی که آخر بهش رسیدند قوز بالای قوز بود.
مهلت بخواهید
از دل و قلب تان مهلت بخواهید زود رد نکنید و تا مهر نیامده قبول هم نکنید.
انها صادقانه جلو آمده اند حق شان این نیست که الکی و زورکی جواب دهید و بعد در زندگی بهانهگیر شوید.
مدتی صبر کنید. نماز و توسل و تضرع به خدا داشته باشید. نذر و نیاز کنید.
بعد از مدتی باز هم با خانواده و افرادبا تجربه مشورت کنید و با طرف مقابل یکی دو جلسه صحبت کنید. زود رد کردن کاری ندارد؛ ولی از کجا معلوم که همین را خدا نفرستاده باشد. بنابراین باید دقت کنید و حساب شده جلو بروید.
ترس عایق بینش
گاهی اضطرابها عایق است یعنی طرف مقابل خوب است و مشکلی ندارد؛ ولی به دلیل هیجان منفی یا بیماری یا بحرانهای زندگی چشمان تان واقع بین نیستند. باید مدتی صبر کنید وقت بخواهید که فکر کنید بگویید الان شرایطم مناسب نیست نمیتوانم پاسخ بدهم به مثلا یکی دو ماه وقت بدهید و ...
به موقعیت های زیر فکر کنید:
1. رفتهاید خونه خاله خودتان. حسابی گرسنه هستید. خاله از شما میپرسد ناهار خورده اید می گویید از روی شرم میگویید بله. تا شب باید گرسنگی بکشید.
2. همسایه ابزار یا کتاب مورد نیاز شما را برای یک ماه میخواهد و شما از خجالت نمی توانید بگویید که خودم نیاز دارم. چه میشود؟ یک ماه زجر و ناراحتی.
3. تصور کنید رفته اید بازار از رنگ لباسی خوشتان نمیآید و لباس گل و گشاد یا تنگ را فروشنده با چرب زبانی به شما میفروشد و شما نمیگویید که این را دوت ندارید یا اندازهام نیست و تناسب ندارد. در این موقع چه میکنید؟
4. فکر کنید رفتید دانشگاه به شما خوابگاهی دادهاند و اتاقی. باید در اتاق با فردی که اخلاق، شخصیت و نگرشتان به زندگی نمیخواند به مدت پنج سال هماتاق شوید. شرم می کنید بروید و با مسئولان بگویید من این اتاق را نمیخواهم یا شرم میکنید از آنها بخواهید با هم دوست تان هم اتاق تان کند حال چه میکنید؟ خوب 5 سال زجر و رنج کشیدن و خود خوری و ملامت خود.
5. تصور کنید به اصرار خانواده شغل یا رشته دانشگاهی مورد علاقه آنها را انتخاب میکنید در حالی که خودتان اصلا نه علاقه دارید نه استعداد در آن زمینه حال چه میکنید.
6. فکر کنید باکسی میخواهید ازدواج کنید که با هم تناسب ندارید و عمری باید در کنار هم با اختلاف سلیقهها درگیر شوید و زبان هم را نفهمید خوب الان چه میکنید؟ وقتی در شغل و رشته خسته بشویم میگوییم منزل محل آرامش است و به خانه باز میگردیم؛ ولی اگر همسرمان را نخواهیم یا با هم تناسب نداشته باشیم منزل جهنم سوزان است.
در موارد بالا شرم یک معلولیت اجتماعی ـ روانی است.
کسی که نمیخواهد جسارت کند و شرم ناپسند را این جا کنار بگذارد یک عمر باید تلخی بکشد. عاقل کارش برعکس این مورد است به عنوان نمونه یک واکسن دردآور را میزند تا عمری راحت باشد.
به هر روشی شده نباید ضرر کنید میتوانید از افرادی که سخنگوی شما هستند کمک بگیرید.
اضطراب
اگر برای ازدواج تشویش زیادی دارید و نمیتوانید به همین دلیل با طرف مقابل صحبت کنید پیشنهاد میکنم از متخصص اعصاب روان کمک بگیرید تا دارویی برای تسکین در این موقعیت ها به شما بدهد.
ذکر خدا و قرآن و آیت الکرسی ورد زبانتان باشد چون رفیق بیکلک خومان (خدا) گفته به ما آرامش میدهد.
ازدواج درمانی
اگر اضطرابی هستید یا وسواس دارید در رفتارها یا افکارتان مرتکب اشتباه نشوید و ازدواج را به عنوان داروی درمان کننده در نظر نگیرید که وضع تان بدتر اندر بدتر خواهد شد. ابتدا درمان بعد ازدواج.
در پناه حق، مسیر درست را انتخاب کنید.
سلام
این تاپیک را به دقت بخوانید.
بحث راه صاف کن ها را هم دقت کنید اگر خودتان شرم می کنید به هرحال باید مانع ضرر شود به هر طریقی شده بهترین آنها راه صاف کن است
http://www.askdin.com/thread21020-3.html
با سلام و تشکر از فرمایشات حامی
به نظر بنده بهترین راه اینه که ملاک های خودتون رو مرور کنید و با طرفتون مطابقت بدید و عقلانی تصمیم بگیرید و با احساستون تایید کنید.
من یکدفعه با احساساتم تصمیم گرفتم و بابت اون بهای سنگینی رو پرداخت کردم. دفعه بعد با عقلم تصمیم گرفتم و با احساسم تایید کردم و شکر خدا الان از زندگیم راضیم.
خداوند متعال عقل رو داده برای اینکه با حساب و کتاب تصمیم بگیریم و احساس رو هم داده تا پایبند به تصمیم عقلمون باشیم.
بعد از اینکه تصمیم نهایی تون رو گرفتین، به پروردگار آفریننده عقل و احساس توکل کنید تا در عمل پشتیبانتون باشه.
موفق و پیروز باشید.
سلام من هم یه سوال دارم: جایگاه سلامت جسمی فرد برای ازدواج کجاست؟ اگر به همین دلیل از ازدواج با طرف منصرف بشیم دچار گناه شدیم؟
سلام
سئوال خوبی است از همکار محترم مدیر خواهش کردم جداگانه بیاورند
که ان شالله جداگانه به آن بپردازیم
سلام سئوال خوبی است از همکار محترم مدیر خواهش کردم جداگانه بیاورند که ان شالله جداگانه به آن بپردازیم
سلام
من منتظر پاسختون هستم............
به نام علی اعلی
سلام :Gol:
سلام
من منتظر پاسختون هستم............
بفرمایید این هم پاسخ جناب حامی در مورد سوال شما:
http://www.askdin.com/thread24979.html
پیروز و موفق باشید
یا علی