ردیه: تحریف قران در احادیث شیعه
تبهای اولیه
سلام علیکم و عرض ادب !
این تاپیک حقیر سوالی ندارم و مزاحم اساتید نمی خواهم بشوم ولذا می خواهم که آن را باز کنید تا مطالب را ارائه بدهم !!
از مسائلی که به ما شیعه اتهام می زنند این است که شما معتقد به تحریف قران هستیم چونکه در احادیثتان امده است
ما می خواهیم سخنان ان ها را در این تاپیک نقد کنیم
ان شاء الله !!
در ابتدا جواب های کلی به روایات ::
تصحیح روایت توسط ایت الله خوئی ره :
وما رواه الشيخ الجليل سعيد بن هبة الله "القطب الراوندي" بسنده [HL]الصحيح[/HL] إلى الصادق (عليه السلام):
"إذا ورد عليكم حديثان مختلفان فاعرضوهما على كتاب الله، فما وافق كتاب الله فخذوه، وما خالف كتاب الله فردوه...
الوسائل: 27 / 118، باب 9، رقم الحديث:
33362http://www.al-khoei.us/books/?id=6519
ما رواه الشيخ الصدوق محمد بن علي بن الحسين بسنده [HL]الصحيح[/HL] عن الصادق (عليه السلام(:الوقوف عند الشبهة خير من الاقتحام في الهلكة، إن على كل حق حقيقة،وعلى كل صواب نورا، فما وافق كتاب الله فخذوه، وما خالف كتاب الله فدعوالوسائل: 27 / 119، باب 9، رقم الحديث:
33368.http://www.al-khoei.us/books/?id=6519
[INDENT]فلذا روایت صحیح صحیح است و نزدیک چه بسا به متواتر است تا مستفیض !!!
[/INDENT]
جواب دوم کلی::
عموم روايات ادعايي تحريف، يا فاقد اتصال سند است يا از راوياني نقل شده است كه به كذب و جعل اشتهار دارند و شماري نيز از منابع فاقد اعتبار نقل شده است
نزاهت قران از تحریف ص 142
محدث معاصر، نوري، در كتاب خود فصل الخطاب در جمعآوري رواياتي كه به استناد آنها مدعي كاستي قرآن شده، كوشش بسيار نموده و روايات مسند را با روايات مرسل به هم آميخته است. به گمان خود با اين كار تعداد اسناد را افزايش داده است؛ با آنكه يك محقق به يقين ميداند كه اين مراسيل از آن مسانيد گرفته شده است... بيشتر اين روايات، اخباري است كه اسناد آنها به افرادي اندك منتهي ميشود؛ آن هم يا كساني كه علماي رجال، هر يك از آنان را ضعيفالحديث و فاسد المذهب و روايات آنان را نامقبول ميدانند يا كساني هستند كه به جعل و كذب متهماند و من روا نميدانم حتي يك حديث را از چنين كساني در تفسير نقل كنم يا كسانياند كه به فرقه واقفيه و دشمني با امام رضا(عليهالسلام) مشهورند يا كساني هستند كه به فساد روايت و غلوّ گويي معروفاند
(آلاءالرحمن، ج1، ص27 ـ 25.)
.. بسياري از روايات، داراي ضعف سندياند و شماري از آنها از كتاب اَحمد بن محمد سيّاري نقل شدهاند كه علماء رجال بر فساد مذهب و باور او نسبت به تناسخ، اتفاق نظر دارند و نيز شماري از اين روايات از علي بن اَحمد كوفي نقل شدهاند كه علماء رجال ميگويند او كذّاب و فاسد المذهب است
(البيان، ص226.)
جواب سوم کلی ::
1-علامه سید شرف الدین::
الشيخ علي الكوراني العاملي - تدوين القرآن - رقم الصفحة : ( 43 )
الشيخ جواد البلاغي - آلاء الرحمن في تفسير القرآن - الجزء : ( 1 ) - رقم الصفحة : ( 26 )
- شيخ علي بن عبد العالي الكركي : المتوفي سنة 938 هـ صنف في نفي النقيصة رسالة مستقلة جاء فيها إن ما دل على الروايات من النقيصة لابد من تأويلها أو طرحها فأن الحدث إذا جاء على خلاف الدليل من الكتاب والسنة المتواترة والإجماع ولم يمكن تأويله ولا حمله على بعض الوجوه وجب طرحه
14-محسن امین
عبارت خط کشیده حاکی از ان می کند
15-شیخ مکارم شیرازی
المشهور بین اوساط جل علماء المسلمین شیعه وسنه
16 - شیخ صدوق::
18-شیخ مظفر::
21-ابوالقاسم دیجابی
می گوید :به تحقیق جمع کردم کلمه ی علمای مان را خصوصا محققین از انها بر عدم نقض و زیادت در انجواب پنجم کلی به روایات ::
آیاتی که دلالت بر عدم تحریف قرآن می کند
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ [١٥:٩]
همانا ما قرآن را نازل کردیم، و یقیناً ما نگهبان آن [از تحریف و زوال] هستیم.
﴿٩﴾ سوره حجر
ایه 50
﴿٢١﴾ حشر 21
وایات بسیار دیگر
5-تفسیر این ایه با ایه دیگر :::
بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ [١٦:٤٤]
[همه پیامبران را] با دلایل روشن و کتاب های آسمانی [فرستادیم] ، و قرآن را [هم] به سوی تو نازل کردیم به خاطر اینکه برای مردم آنچه را که برای [هدایتشان] به سویشان نازل شده بیان کنی و برای اینکه [در پیامبری تو و آنچه را به حق نازل شده] بیندیشند.
﴿٤٤﴾ سوره نحل
یک سوال دقیقا الان ما اگر ذکر را به معنی پیامبر ترجمه کنیم یعنی اینکه ما نازل کردیم به سوی تو خودت را تا خودت را تبیین کنی برای مردم
کجا معنی لغوا و عقلی می دهد
6- حفظ پیامبر ص معنی ندارد :
وقتی می گوید ما تو را حفظ می کنیم این حفظ کردن دلیل و تخصیصی نزده است بر ان یعنی جمله عام است ومطلق مگر اینکه شما یک اسثتنایی بیاورید از قران کریم خود خداوند در مورد پیامبر ص می فرمایند
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ [٣٩:٣٠]
بی تردید تو می میری و قطعاً آنان هم می میرند.
﴿٣٠﴾ سوره زمر
چگونه پیامبر را حفظ می کند با اینکه خود خداوند می گوید تو می میری یعنی عدم حفظ بودن{از دیدگاه ظاهر بین ان اشخاص}
به ظاهر ایه نگاه کنیم یک سری نکات می دانیم::
نگاه کنید ما مثلا می گیم طلا و نقره یعنی چی یعنی اینکه این دو چیز یک سنخیتی دارند که کنار هم اومدند نمی گیم شکر و طلا چون سنخیتی دیده نمیشه خوب ایه بالا چه سنخیتی دیده می شه؟؟؟ یک مرد چشم چران و دانستن در سینه های پنهان کجاش سنخیت داره
- الإمام الصادق ( عليه السلام ) - لما سئل عن قوله تعالى : * ( يعلم خائنة الأعين ) * - : ألم تر - إلى الرجل ينظر إلى الشئ وكأنه لا ينظر إليه ! فذلك خائنة الأعين
يك شخصي پرسید از امام صادق که چشم خانن می داند یعنی چی ؟؟؟فرمودند: اون چشمی است که نگاه می کند مثل اینکه نگاه نمی کند
معانی الاخبار ص 147
حالا من یک مثال می زنم ::چشمی که اشکارا داره چشم چرانی می کنه ایا مصداق این ایه نمی تونه باشه؟؟یعنی کسی که مثلا برفرض سر چهار راه بشینه چشم چرانی کنه؟؟
این بلکه یکی از مصادیقش اینه !!
نمونه اي دیکر که به شدت بیان مصداق را تعیین می کند
بیان مصداق نمونه ای دیگر از بیان مصداق ایه اخر سوره تکاثر
منظور از نعیم چیست؟؟
وَأخرج عبد الله بن أَحْمد فِي زَوَائِد الزّهْد وَابْن أبي حَاتِم وَابْن مرْدَوَيْه عَن ابْن مَسْعُود عَن النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم فِي قَوْله: {ثمَّ لتسألن يَوْمئِذٍ عَن النَّعيم} قَالَ: الْأَمْن وَالصِّحَّة
وَأخرج هناد وَعبد بن حميد وَابْن جرير وَابْن الْمُنْذر وَابْن مرْدَوَيْه وَالْبَيْهَقِيّ فِي شعب الْإِيمَان عَن ابْن مَسْعُود فِي الْآيَة قَالَ النَّعيم:الْأَمْن وَالصِّحَّة
اینا نشون می دهد که نعیم امن و صحت است
وَأخرج ابْن أبي شيبَة وهناد وَأحمد وَابْن جرير وَابْن مرْدَوَيْه وَالْبَيْهَقِيّ فِي شعب الإِيمان عَن مَحْمُود بن لبيد قَالَ: لما أنزلت {أَلْهَاكُم التكاثر} فَقَرَأَ حَتَّى بلغ ثمَّ {لتسألن يَوْمئِذٍ عَن النَّعيم} قَالُوا يَا رَسُول الله: عَن أَي نعيم نسْأَل وَإِنَّمَا هما الأسودان المَاء وَالتَّمْر وسيوفنا على رقابنا والعدوّ حَاضر فَعَن أَي نعيم نسْأَل قَالَ: أما إِن ذَلِك سَيكون
وَأخرج أَحْمد فِي زَوَائِد الزّهْد وَعبد بن حميد وَالتِّرْمِذِيّ وَابْن جرير وَابْن حبَان وَابْن مرْدَوَيْه وَالْبَيْهَقِيّ فِي شعب الْإِيمَان عَن أبي هُرَيْرَة قَالَ: قَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم:
إِن أول مَا يسْأَل العَبْد عَنهُ يَوْم الْقِيَامَة من النَّعيم أَن يُقَال لَهُ: ألم نصح لَك جسمك ونروك من المَاء الْبَارِد
وَأخرج ابْن جرير عَن ثَابت الْبنانِيّ عَن النَّبِي صلى الله عَلَيْهِ وَسلم قَالَ: النَّعيم المسؤول عَنهُ يَوْم الْقِيَامَة كسرة تقوته وَمَاء يرويهِ وثوب يواريه
وَأخرج أَحْمد وَالنَّسَائِيّ وَابْن جرير وَابْن الْمُنْذر وَابْن مرْدَوَيْه وَالْبَيْهَقِيّ فِي شعب الإِيمان عَن جَابر بن عبد الله قَالَ: جَاءَنَا رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم وَأَبُو بكر وَعمر فأطعمناهم رطبا وسقيناهم مَاء فَقَالَ رَسُول الله صلى الله عَلَيْهِ وَسلم: هَذَا النَّعيم الَّذِي تسْأَلُون عَنهُ
چند تنی داشتند خرما و اب می خورند یعنی ابوبکر و عمر پیامبر گفت این نعمتی است که می پرسند می شود از شما
وَأخرج الْبَيْهَقِيّ فِي شعب الإِيمان عَن عَليّ بن أبي طَالب {ثمَّ لتسألن يَوْمئِذٍ عَن النَّعيم} قَالَ: النَّعيم الْعَافِيَة
النعیم یعنی عافیت
وَأخرج عبد بن حميد وَابْن الْمُنْذر وَابْن أبي حَاتِم وَابْن مرْدَوَيْه عَن عَليّ بن أبي طَالب أَنه سُئِلَ عَن قَوْله: {ثمَّ لتسألن يَوْمئِذٍ عَن النَّعيم} قَالَ: عَن أكل خبز الْبر وَشرب مَاء الْفُرَات مبرداً وَكَانَ لَهُ منزل يسكنهُ فَذَاك من النَّعيم الَّذِي يسْأَل عَنهُ
می گوید از حضرت علی ع سوال شد از این ایه حضرت فرمودند از خوردن نان و نوشیدن و کسی که منزلی دارد که سکونت دارد پس از این نعمت هایی است که سوال می شود از اول
تفسیر در منثور ج5ص 611-619
قال الرضا عليه السلام : ولقد حدثني أبي عن أبيه أبي عبد الله الصادق عليه السلام أن أقوالكم هذه ذكرت عنده في قول الله تعالى : ( ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم ) فغضب عليه السلام وقال : إن الله عز وجل لا يسأل عباده عما تفضل عليهم به ولا يمن بذلك عليهم والامتنان بالانعام مستقبح من المخلوقين فكيف يضاف إلى الخالق عز وجل ما لا يرضي المخلوق به ؟ ! ولكن النعيم حبنا أهل البيت وموالاتنا يسأل الله عباده عنه بعد التوحيد والنبوة لأن العبد إذا وفا بذلك أداه إلى نعيم الجنة الذي لا يزول
عيون اخبار الرضا ج1ص 137
نعیم حب ما اهل بیت است
من صحيفة الرضا ( عليه السلام ) ، عنه ، عن آبائه ، عن علي بن أبي طالب عليهم السلام قال في قول الله تبارك وتعالى : " ثم لتسألن يومئذ عن النعيم " ( 1 ) قال : الرطب والماء البارد .
مکارم الاخلاق ص 157
خرما و آب سرد
الصادق ( ع ) في قوله تعالى : ( ثم لتسألن يومئذ عن النعيم ) أي عن ولايتنا ،
مناقب ال ابی طالب ج3ص404
نعیم ولایت ما است
* ( ثم لتسألن يومئذ عن النعيم ) * ( 7 ) .
- الإمام الصادق ( عليه السلام ) - في قوله تعالى : * ( لتسألن يومئذ عن النعيم ) * - : تسأل هذه الأمة عما أنعم الله عليهم برسول الله ( صلى الله عليه وآله ) ثم بأهل بيته ( عليهم السلام ) ( 8 ) .
- عنه ( عليه السلام ) - أيضا - : نحن من النعيم ( 9 )
- عنه ( عليه السلام ) - أيضا - : إن الله أكرم من أن يسأل مؤمنا عن أكله وشربه ( 10 ) .
7 ) التكاثر : 8 . ( 8 ) البحار : 7 / 272 / 39 . ( 9 ) نور الثقلين : 5 / 665 / 28 . ( 10 ) المحاسن : 2 / 163 / 1446 .
میررزا محمد تقی اصفهانی می گوید :
فإن قلت : قد ورد في بعض الروايات تفسير النعيم بالأمن والصحة والرطب والماء البارد فكيف التوفيق ؟
قلت : لا تنافي بين هذه الروايات ، لأنهم ( عليهم السلام ) قد ذكروا في كل حديث بعض مصاديق النعيم ، وذلك لا يدل على حصر النعيم فيما ذكر بخصوصه ، وهذا كان في إثبات المطلوب .
مکیال المکارم ج1 ص 246
پس اگر گفته شود :وارد شده است در بعضی از روایات تفسیر نعیم به امت و صحت و رطب و اب سرد پس چه طوری است ؟؟؟
می گوید :منافاتی نیست بین روایات برای ایکنه انها ائمه ع ذکر کردند در هر حدیث بعضی از مصادیق نعمت را و این دلالت نمی کند بر حصر و انحصار نعمت به ذکر یک چیز خصوصی
نتیجه:::پس از قول علماء و سخنان ائمه فهمیده می شود برخی مسائل تعیین مصداق است ذکر هم چین حالتی دارد که با ایات دیگر دانسته می شود قران است ولکن ائمه و پیامبر ع هم هستند منافاتی بین اینها دیده نمی شود
تعیین مصداق را ما از اهل بیت نشان دادیم که متفاوت است در یک ایه فقط و فقط در یک ایه
منابع
بهره گیری از کتاب نزاهت قران از تحریف نویسنده علامه جوادی املی حفظه الله
بهره گیری از سخنان استاد فاطمی نیا حفظه الله
آیات دیگر که دلالت بر عدم تحریف می کند
اول :
قُرآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿زمر/28﴾
قرآنى عربى بىهيچ كژى باشد كه آنان راه تقوا پويند (28)
دوم:
سوره قیامت آیات 16-19
چهارم ::
ایه اطفای نور الهی
يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ [٩:٣٢]
همواره می خواهند نور خدا را با سخنان باطل [و تبلیغاتِ بی پایه] خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز اینکه نور خود را کامل کند، نمی خواهد، هر چند کافران خوش نداشته باشند.
﴿٣٢﴾ سوره توبه
خداوند قران کریم را نور معرفی می کند :
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ ۚ قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّهِ[HL] نُورٌ[/HL] وَكِتَابٌ مُّبِينٌ [٥:١٥]
ای اهل کتاب! یقیناً پیامبر ما به سوی شما آمد که بسیاری از آنچه را که شما از کتاب [تورات و انجیل درباره نشانه های او و قرآن] همواره پنهان می داشتید برای شما بیان می کند، و از بسیاری [از پنهان کاری های ناروای شما هم] درمی گذرد. بی تردید از سوی خدا برای شما نور و کتابی روشنگر آمده است.
﴿١٥﴾ مائده
اگر این دو ایه را کنار یکدیگر بگذارید کاشف به عمل می اید که خداوند قران را مصون از تحریف نگه می دارد
پیامبر ص در مورد نور بودن قران می گوید:
رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) : إن هذا القرآن حبل الله والنور المبين
قطعا این قران حبل الله است و نور مبین است
الترغيب والترهيب : 2 / 354 / 25
توصیه ائمه به قران خواندن و ثواب قرار دادن برای ان سوره ها و ایات!!
چگونه ممکن است قرانی که از خداوند نباشد ثواب محسوب شود برای انسان چگونه ائمه اطهار ع توصیه به قران خواند می کنند ؟؟؟
اگر تحریف شده است قران یعنی اینکه قران نیست اگر قران تحریف شده بود یعنی مطالب از خداوند نبود ایا این با سخن ائمه مخالفت نمی کند ؟؟
احادیث در این باب بسیار بسیار فراوان است
شیخ صدوق رحمت الله علیه در کتاب ثواب الاعمال از ص 99 تا ص 129 تمام مطالب در مورد ثواب سوره ها ایه ها وقرانی بودن اورده است
و لذا کسی منکر قضیه نیست به عنوان نمونه چند نقل می اوریم از سایت های فارسی زبان::
در باب فضیلت سوره های قرآن هم در روایات برای هر سوره ای فضیلتی ذکر شده مثلاً درباره ی سوره ی حمد (فاتحه الکتاب) از رسول اکرم (ص) نقل شده است که حضرت فرمودند: "ر کس سوره فاتحه الکتاب را بخواند به او آن چنان پاداشی می دهند که گویی دو ثلث قرآن را خوانده و بر هر مؤمن صدقه داده است."[2]
در روایت دیگری وارد شده که:" هر کس این سوره(حمد) رابخواند هر چه از خدا بخواهد به او می دهد." یا سوره ی حمد را شفای برای هر درد و بیماری معرفی کرده اند. به هر حال روایات بسیاری در اهمیت این سوره وارد شده است و قرائت آن ثواب بسیار زیادی دارد.
درباره ی سوره ی توحید هم فضائل زیادی ذکر شده از جمله اینکه سوره توحید را ثلث قرآن می دانند و در تشییع جنازه خواننده سوره ی توحید هفتاد هزار ملک می آیند پیامبر اعظم (ص) فرمودند کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد خواندن سوره ی توحید بعد از هر نماز ترک نکند چرا که هر کس آن را بخواند خداوند خیر و دنیا آخرت را برای او جمع می کند و خودش و والدین او و فرزندان اون را می آمرزد.[3] "
درباره ی سوره ی بقره از پیامبر اعظم (ص) سؤال شد که کدام سوره افضل سوره ها می باشد حضرت فرمودند:" سوره بقره و در آن آیة الکرسی."
ثواب آیة الکرسی آنقدر زیاد است که شیعه و سنی نقل کرده اند که پیامبر (ص) فرمودند: هر گاه مؤمنی آیة الکرسی بخواند و ثواب آن را به اهل قبور اهدا کند خداوند به ازاء هر حرفی برای او فرشته ای قرار می دهد که تا روز قیامت برای او تسبیح کنند.
و درباره ی فضیلت سوره ی آل عمران وارد شده که هر کس این سوره را بخواند هر آیه ای از آن امانی است برای گذشتن از پل دوزخ."[4] و درباره ی سوره ی نساء وارد شده، هر کس سوره ی نساء را روز جمعه بخواند از فشار قبر ایمن خواهد بود[5] و درباره ی سوره ی مائده آمده است که هر کس آن را هر پنجشنبه بخواند ایمانش آلوده نمی شود و برای خدا شریک قرار نمی دهد.
همچنین در روایتی از پیامبر (ص) نقل شده که به یکی از یارانش فرمود: می خواهی دو سوره به دو تعلیم کنم که برترین سوره های قرآن هستند؟ عرض کرد: آری ای رسول خدا حضرت معوذتین (سوره ی فلق و سوره ی ناس) را به او تعلیم کردند. سپس آن دو را در نماز صبح قرائت نمودند و فرمودند هر گاه بر می خیزی و می خوابی این دو سوره را بخوان[6].
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1021
فضیلت شخص تلاوت کننده قران ::
http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/porsemanbooks/Books/4/4.htm
مطلب در این باب بسیار فراوان است
وقول الإمام الصادق عليه السلام : " . . . وعليكم بتلاوة القرآن ، فإن درجات الجنة على عدد آيات القرآن ، فإذا كان يوم القيامة يقال لقارئ القرآن إقرأ وارق ، فكلما قرأ آية رقى درجة . . .
الامالی ص 359
وقول الإمام الصادق عليه السلام : " الواجب على كل مؤمن إذا كان لنا شيعة أن يقرأ ليلة الجمعة بالجمعة وسبح اسم ربك الأعلى . . . فإذا فعل ذلك فإنما يعمل بعمل رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ، وكان جزاؤه وثوابه على الله الجنة "
واجب است بر هرمومنی هنگامی که از شیعه ما باشد که قرائت کند شب جمعه به سوره جمع و سبح اسم ربک الاعلی
ثواب الاعمال ص 118
ما فقط قطره ای رو ذکر کردیم به کتاب ثواب الاعمال رجوع شود
جواب هشتم کلی به روایات ::
الامالی ص 545
قابل تامل::
چگونه است امام صادق ع می گوید وحی خداست !!!چطور ممکنه قران تحریف شده بگوید هیچ باطلی به سویش نمی اید و نازل شده از خداوند ؟؟
امام رضا ع و نفی تحریف::
قابل تامل::
چگونه ممکن است کتاب تحریف شده کلام خداوند باشد؟؟
امیر المومنین ع و نفی تحریف:::
جواب به تک تک روایات
1- دعای صنمی قریش::
السادس : " التحريف بالنقيصة ، بمعنى أن المصحف الذي بأيدينا لا يشتمل على جميع القرآن الذي نزل من السماء ، فقد ضاع بعضه على الناس " . والتحريف بهذا المعنى هو الذي وقع فيه الخلاف فأثبته قوم ونفاه آخرون .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
‹ پاورقى ص 197 › ( 1 ) انظر التعليقة رقم ( 6 ) تقديم دار التقريب لهذا البحث في قسم التعليقات . ‹ پاورقى ص 198 › ( 1 ) الوافي آخر كتاب الصلاة ص 274 . ‹ پاورقى ص 199 › ( 1 ) في موضع نزول القرآن على سبعة أحرف ص 196 من هذا الكتاب . ‹ پاورقى ص 200 › ( 1 ) الوافي ج 5 ص 274 ، وعلم اليقين ص 130 .
2-روایت هیچ کس جزء اوصیاء ظاهر و باطن ان را نمی داند:
می گویند: این حدیث ضعیف السند است
أما محمد بن سنان فقد مرَّ بيان حاله، وأما المنخَّل فهو المنخل بن جميل الأسدي، وهو ضعيف جداً.
اما محمد بن سنان پس شرح حالش گذشت
{اقول{عمار شیعه }:ایشون فرمودند ::
وأما محمد بن سنان فالمشهور أيضا أنه ضعيف . قال المامقاني بعد أن ذكر أنه اختلف فيه على قولين : أحدهما : أنه ضعيف ، وهو المشهور بين الفقهاء وعلماء الرجال . ثم نقل تضعيفه عن الشيخ الطوسي في رجاله وفهرسته ، والنجاشي وابن عقدة أبي العباس أحمد بن محمد بن سعيد وابن الغضائري والمفيد الذي قال فيه : محمد بن سنان وهو مطعون فيه ، لا تختلف العصابة في تهمته وضعفه ، ومن كان هذا سبيله لا يعتمد عليه في الدين ( 1 ) .
و اما محمد بن سنان پس مشعور است که ضعیف است مامقانی بعد از اختلافات در مورد او دو قول را می گوید اولی: همان او ضعیف است و مشهور است بین فقهاء و علما رجال سپس نقل می کند تضعیفش را از شیخ طوسی در رجال و فهرست و نجاشی و ابن عقده وابن غضائری و ابی العباس احمد بن حمد بن سعید ...
تنقيح المقال ج3 ص 124}}
المنخل پس المنحل بن جمیل الاسدی است پس او ضعیف است جدا
قال فيه النجاشي: ضعيف فاسد الرواية(1) .
نجاشی می گوید ضعیف فاسد الروایت است
وقال ابن الغضائري: ضعيف، في مذهبه غلو(2) .
ابن غضائری: ضعیف است در مذهبش غلو است
وقال العلاّمة: كان كوفياً ضعيفاً، وفي مذهبه غلو وارتفاع. قال محمد بن مسعود: سألت علي بن الحسين عن المنخل بن جميل، فقال : هو
لا شيء، متَّهم(3) .
علامه می گوید: ضعیف است در مذهبش اهل غلو است . محمد بن مسعود می گوید از علی بن حسین از منخل بن جمیل پرسیدم گفت او متهم است
وقال المامقاني: كأن الكل متفقون على ضعفه(4) .
مامقانی می گوید مثل اینکه همه متفق هستند بر ضعیف است
(2) راجع تنقيح المقال 3/247.
(3) رجال العلامة، ص261.
(4) تنقيح المقال 3/247.
سلام وتشکر
اولا که قران مجید در لوح محفوظ ودر کتاب مکنون در سینه علم داده شدگانست وغیر قابل تحریف وتغییر وتبدیل .
ثانیا : موضوع تحریف قران را باید اصحاب واهل سنت چاره کنند که متواتر در صحاحشان آورده اند نه شیعه حتی امام حسین ع برای دفاع از قران واسلام شهید شد.
هر وقت توانستند علت قتل عثمان را که پسر ابوبکر هنگام قتلش گفت : ای یهودی کتاب خدا را تغییر دادی وتبدیل کردی : اسناده صحیح :وهو يقول: بدلت كتاب الله وغيرته يا نعثل !!!!! برای ما بگویند ....
محمد بن ابي بکر وارد کاخ عثمان شد و فکر ميکرد که عثمان کشته شده است وقتيکه ديد عثمان نشسته است گفت : چرا اطراف نعثل بيکار ايستاده ايد ؟ پس ريش او را گرفت و عثمان را با ريشش تا دم درب قصر کشاند و ميگفت اي عثمان کتاب خدا را تغيير دادي و تحريف کردي ، عثمان گفت من نعثل نيستم من اميرالمؤمنينم ، پدرت اگر بود اينگونه ريش من را نميگرفت محمد بن ابي بکر گفت : روز قيامت اگر بگوئيم خدايا ما بزرگانمان را اطاعت کرديم آنها ما را گمراه کردند از ما قبول نميکنند .رواه ابن عساکر وابن شبه و ابن قتیبه و....
و هرگاه توانستند علت قتل ابن مسعود رض بدست عثمان که بنص بخاری ومسلم اعلم اصحاب به قران بود را در جریان تحریق مصاحف که گفت : مصاحفتان را پنهان و زنجیر کنید از دست عثمان : توجیه کنند آنگاه به شیعه گیر دهند !
حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ حَفْصٍ حَدَّثَنَا أَبِي حَدَّثَنَا الْأَعْمَشُ حَدَّثَنَا شَقِيقُ بْنُ سَلَمَةَ قَالَ خَطَبَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ فَقَالَ
وَاللَّهِ لَقَدْ أَخَذْتُ مِنْ فِي رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِضْعًا وَسَبْعِينَ سُورَةً وَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمَ أَصْحَابُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنِّي مِنْ أَعْلَمِهِمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَمَا أَنَا بِخَيْرِهِمْ قَالَ شَقِيقٌ فَجَلَسْتُ فِي الْحِلَقِ أَسْمَعُ مَا يَقُولُونَ فَمَا سَمِعْتُ رَادًّا يَقُولُ غَيْرَ ذَلِكَ .بخاری
وفي مسلم أن ابن مسعود رد نصيحة من نصحه بالقراءة على قراءة زيد قائلا : " على قراءة من تأمروني أن أقرأ ؟! فلقد قرأت على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بضعاً وسبعين سورة ، ولقد عَلِم أصحاب رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أنيّ أعلمهم بكتاب الله ولو أعلم أن أحداً أعلم مني لرحلت إليه ، قال شقيق : فجلست في حَلَق أصحاب محمد صلى الله عليه وآله وسلم فما سمعت أحدا يردُّ ذلك عليه ولا يعيبه
حدثنا عبد الله قال حدثنا عبد الله بن محمد بن النعمان قال : حدثنا سعيد بن سليمان قال : حدثنا أبو شهاب ، عن الأعمش ، عن أبي وائل قال : خطبنا ابن مسعود على المنبر فقال : « ومن يغلل يأت بما غل يوم القيامة (1) غلوا مصاحفكم (زنجير ومخفی کنيد)، وكيف تأمروني أن أقرأ على قراءة زيد بن ثابت ، وقد قرأت من في رسول الله صلى الله عليه وسلم بضعا وسبعين سورة ، وأن زيد بن ثابت ليأتي مع الغلمان له ذؤابتان (2) ، والله ما أنزل من القرآن إلا وأنا أعلم في أي شيء نزل ، ما أحد أعلم بكتاب الله مني ، وما أنا بخيركم ، ولو أعلم مكانا تبلغه الإبل أعلم بكتاب الله مني لأتيته » قال أبو وائل : فلما نزل عن المنبر جلست في الحلق فما أحد ينكر ما قال حدثنا عبد الله قال حدثنا محمد بن يحيى قال : حدثنا أحمد بن يونس ، وسعيد بن سليمان قالا : حدثنا أبو شهاب بهذا حدثنا عبد الله قال حدثنا أحمد بن منصور بن سيار قال : حدثنا أحمد بن عبد الله بن يونس قال : حدثنا أبو شهاب بهذا .كتاب المصاحف
أبو بكر بن أبي داود السجستاني عبد الله بن بن سليمان بن الأشعث
سنة الولادة 230هـ/ سنة الوفاة 310هـ
همه بدبختی و تفرقه بین مسلمین از همان سقیفه ودستور عمر مبنی بر تجرید قران و حسبنا کتاب الله : جردوا القرآن : صححه الذهبی والالبانی .
علت قتل عثمان از زبان پسر ابوبکر وصحابه ، تحریق وتبدیل وتغییر دادن قرآن رسول ص :
حدثنا علي بن محمد، عن يزيد بن عياض، عن الوليد ابن سعيد، عن عروة بن الزبير قال: قدم المصريون فلقوا عثمان
رضي الله عنه فقال: ما الذي تنقمون ؟ قالوا: تمزيق المصاحف
[h=4]ابن شبة مورخ ثقه سنی در تاريخ المدينة ج 3 ص 1136 :
[/h]
تفصیل بحث تحریف از صحاح سنت در :
[QUOTE]
[/QUOTE]
فایده این سخن:: روایاتی که قبلا بیان شد که در اصول کافی امده است هم به این دلیل رد می شوند!!!
ابتدا سند روایت::
1 - محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن محبوب ، عن عمرو بن أبي المقدام عن جابر قال : سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول : ما ادعى أحد من الناس أنه جمع القرآن كله كما أنزل إلا كذاب ، وما جمعه وحفظه كما نزله الله تعالى إلا علي بن أبي طالب عليه السلام والأئمة من بعده عليهم السلام
کشف الحقائق ص 52
( 1 ) راجع تنقيح المقال 2 / 324 ، رجال العلامة ، ص 241 . ( 2 ) رجال العلامة ، ص 120 ، 241 . ( 3 ) راجع تنقيح المقال 2 / 324
بحث قرآن امير المؤمنين ايشان طبق وصيت نبي مکرم قرآني نوشت بر ترتيب نزول قرآن نه بر ترتيب آنچه را که قرائت ميشود، اولين سوره که نازل شده است بر نبي مکرم، سوره:
اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ
سوره علق، آيه1
آخرين سوره، سوره نصر است.
شما ببينيد سوره حمد تقريبا سي و چهارمين سوره قرآن است که بر پيغمبر نازل شده و در اول قرآن آمده است، خيلي از آياتي که در مدينه نازل شده است اينها در سور مکي قرار گرفته است و بر عکس چون قرآن، قرآن هدايت است بايد به تناسب موضوع و با در نظر گرفتن جنبه تأثير گذاري از نظر روان شناسي و جامعه شناسي، نبي مکرم به اين شکل ترتيب داده است.
قطعا ترتيبش هم به امر الهي بوده، تمام کارهاي پيغمبر طبق وحي بوده است، بنا شد اميرالمؤمنين يک قرآني را طبق آياتي که نازل شده و سوري که نازل شده تنظيم نمايد ايشان اين قرآن را آورد خليفه دوم به ايشان گفت ما به اين قرآن نياز نداريم.
قرآني که پيش ما هست کفايت ميکند، امير المومنين برگشت خانه و گفت ديگر اين قرآن را شما نخواهيد ديد اين را هم عزيزان شيعه گفتند و هم عزيزان اهل سنت آوردند.
حالا آن قرآني که در نزد ائمه و معصومين است از نظر تعداد آيات با اين قرآن حتي يک حرف و يک آيه تفاوت ندارد، ولي آن بر طبق نزول است و اين قرآني که در دست ما است بر طبق ترتيبي که پيغمبر اکرم دستور داده است.
منبع :
http://www.velayattv.com/fa/page.php?bank=archive&id=1634
غیر از اینکه بگیم اینا یا تفسیرند یا تاویل اینا رو کنار بذاریم ::
علامه بلاغی از شیخ بهایی نقل می کند در کتاب آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن ج1 ص 26می گوید ::وما اشتهر بين الناس من إسقاط إسم امير المومنين عليه السلام منه في بعض المواضع مثل قوله تعالي يا أيها الرسول بلغ ما أنزل اليك في علي وغير ذلك فهو غير معتبر عند العلماء
معني آنچه مشهور است بین مردم از اسقاط اسم امیر مومنان ع در برخی موارد مثل قول پروردگار که می گوید :ای پیامبر ابلاغ انچه نازل شده است به سوی تو در مورد علی و غیر از اين پس این غیر معتبر است نزد علماء
لذا روایت غیر معتبر است نزد علماء پس ساقط و مردود
نتیجه:::این گونه روایات مردود هستند با چه رویی این احادیث رو ذکر می کنید ؟؟
وعن علي بن سالم عن أبيه قال : " سألت الصادق جعفر بن محمد عليهما السلام فقلت له : يا ابن رسول الله ما تقول في القرآن ؟ فقال : هو كلام الله ، وقول الله ، وكتاب الله ، ووحي الله وتنزيله ، وهو الكتاب العزيز الذي " لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه ، تنزيل من حكيم حميد
علی بن سالم از پدرش که گفت پرسیدم از امام صادق ع که یابن رسول الله در مورد قران چه می گویید ؟؟حضرت فرمودند:ان کلام خداست و قول خداست و کتاب خداست و وحی خداست ان کتبی است که هیچ باطلی از پیش رو و پشت سرش به سویش نمی آید، نازل شده از سوی حکیم و ستوده است.
الامالی ص 545
قابل تامل::
چگونه است امام صادق ع می گوید وحی خداست !!!چطور ممکنه قران تحریف شده بگوید هیچ باطلی به سویش نمی اید و نازل شده از خداوند ؟؟
نتیجه از بحث دلالی این شد ::که اولا منظور تحریف معنوی بوده است نه لفظی !!!به خاطر قرینه بودن مصحف فاطمه س!!و روایت بالا
گذشتن از این همه حرف سند رو نگاهی بندازیم ::
18 - عدة من أصحابنا ، عن سهل بن زياد ، عن محمد بن سليمان ، عن أبيه ، عن أبي بصير
سهل بن زیاد مختلف فیه است !!!چگونه ما دینمان را از کسانی بگیریم که معلوم نیست حرفش درست است یا درست نیست
أما سهل بن زياد فذهب المشهور إلى أنه ضعيف . قال المامقاني قدس سره : إن علماء الرجال قد اختلفوا في الرجل على قولين : أحدهما : أنه ضعيف ، وهو خيرة النجاشي وابن الغضائري والشيخ في الفهرست ، والعلامة في الخلاصة وجملة من كتبه الفقهية كالمنتهى والمختلف وغيرهما ، وابن داود في رجاله ، والمحقق في الشرائع ومواضع من نكت النهاية والمعتبر ، والآبي في محكي كشف الرموز ، والسيوري في التنقيح ، والشهيد الثاني والشيخ البهائي وصاحب المدارك والمولى الصالح المازندراني والمحقق الأردبيلي والسبزواري وغيرهم ، بل هو المشهور بين الفقهاء وأصحاب الحديث وعلماء الرجال
کشف الحقائق ص 35
سهل بن زیاد پس مشهور این است که ضعیف است مامقانی می گوید : علما رجال اختلاف کرده اند در این مرد دو قول وجود دارد یکی از انها اینکه ضعیف است که چنین علمایی فرمودند::
النجاشي وابن الغضائري والشيخ في الفهرست ، والعلامة في الخلاصة وجملة من كتبه الفقهية كالمنتهى والمختلف وغيرهما ، وابن داود في رجاله ، والمحقق في الشرائع ومواضع من نكت النهاية والمعتبر ، والآبي في محكي كشف الرموز ، والسيوري في التنقيح ، والشهيد الثاني والشيخ البهائي وصاحب المدارك والمولى الصالح المازندراني والمحقق الأردبيلي والسبزواري وغيرهم ، بل هو المشهور بين الفقهاء وأصحاب الحديث وعلماء الرجال
تنقيح المقال 2 / 75 .
نه خودتان بفرمایید چگونه می شود به چنین شخصی اعتماد کرد
[ 65 ] - 11 - سهل بن زياد ، أبو سعيد ، الآدمي ، الرازي . كان ضعيفا جدا ، فاسد الرواية والدين .
رجال ابن غضائری ص 66-65
ضعیف فاسد روایت و دین
به نظر خودتان ایا این درست است از اشخاصی نقل می کند که دین فاسدی دارند ؟؟؟و اینکه مختلف فیه است
نتیجه::روایت از لحاظ سندی و دلالی دارای اشکالات فراوان است و لذا روایت مردود است
11-سوره احزاب اندازه ی سوره بقره
پس قاعده از خود ائمه به ما رسیده است !!! این روایت هم در کتب اهل سنت عینا امده است ::
عن أبي بن كعب أنه سأل عن سورة الأحزاب قال فقال نعدها ثلاثا وسبعين آية فقال أبي فواللذي أنزل الكتاب على محمد صلى الله عليه وسلم إن كانت لتوازي سورة البقرة أو هي أطول من سورة البقرة وإن كان فيها لآية الرجم قال قلت وما آية الرجم يا أبا المنذر قال الشيخ والشيخة فارجموهما البتة
الراوي: زر المحدث: ابن جرير الطبري - المصدر: مسند عمر - الصفحة أو الرقم: 2/873
قال لي أبي بن كعب كم تعدون سورة الأحزاب ؟ قلت : إما ثلاثا وسبعين آية أو أربعا وسبعين آية قال : إن كانت لتقارن سورة البقرة أو لهي أطول منها وإن كان فيها لآية الرجم قلت : أبا المنذر وما آية الرجم قال : إذا زنى الشيخ والشيخة فارجموهما البتة نكالا من الله والله عزيز حكيم
الراوي: زر بن حبيش المحدث: ابن حزم - المصدر: المحلى - الصفحة أو الرقم: 11/235
و لذا الان باید چه کنیم وظیفه ی ما چی هست ؟؟ باید روایت رو ترک کنیم درست است دیگر ؟؟
نتیجه::روایت مردود اعلام شد
ا
ز امام رضا ع هم همین سخن رسیده است به ما :: 34 - وعنه عن محمد بن موسى بن المتوكل ، عن السعد آبادي ، عن أحمد ابن أبي عبد الله ، عن أبيه ، عن محمد بن عبد الله قال : قلت للرضا عليه السلام : كيف نصنع بالخبرين المختلفين ؟ فقال : إذا ورد عليكم خبران مختلفان فانظروا إلى ما يخالف منهما العامة فخذوه ، وانظروا إلى ما يوافق أخبارهم فدعوه .
اگر وارد شد بر شما دو خبر کخ مختلف بودند پس نگاه کنید به انچه خلاف عامه است ان را بگیرید و اگر موافق عامه بود ان اخبار را ترک کنید وسائل الشیعه ج18ص85-86
وفي الحديث ( خذ ما خالف العامة )
مجمع البحرین ج3ص254
بگیرید انچه که خلاف عامه است
نگاه کنید این عین عبارات خلفا و مخالفین است ::
2553 - حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، وَمُحَمَّدُ بْنُ الصَّبَّاحِ قَالَا: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ عُيَيْنَةَ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: لَقَدْ خَشِيتُ أَنْ يَطُولَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ حَتَّى يَقُولَ قَائِلٌ: مَا أَجِدُ الرَّجْمَ فِي كِتَابِ اللَّهِ، فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ، أَلَا وَإِنَّ الرَّجْمَ حَقٌّ، إِذَا أُحْصِنَ الرَّجُلُ وَقَامَتِ الْبَيِّنَةُ، أَوْ كَانَ حَمْلٌ أَوِ اعْتِرَافٌ، وَقَدْ قَرَأْتُهَا الشَّيْخُ وَالشَّيْخَةُ إِذَا زَنَيَا فَارْجُمُوهُمَا الْبَتَّةَ «رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ»
سنن ابن ماجه ج2 ص 853
در بسیاری از کتب انها امده است !!!
هم چنین این شبهه را استاد شعیب مفصلا جواب دادند
http://www.askdin.com/thread36184.html
وجود روایات فراوان دلیل بر متواتر بودن ان قضیه نمی شود http://www.aparat.com/v/vx0hr
گفتني است: گاهي روايات فراواني در كتابهاي بيشماري در عصر متأخر نشر يافته است كه در نگاه ابتدايي چنين توهم ميشود كه مضمون آنها متواتر است؛ در حالي كه شرط اصلي تواتر، همان حفظ وفور و تراكم در تمام طبقات و اعصار و نسلهاست، ولي اينگونه روايات فراوان از مجامع مياني نقل شده كه آنها از جوامع اوّلي آورده و آنها نيز از چهار كتاب معروف شيعه (كافي، من لا يحضره الفقيه، تهذيب و استبصار) گرد آوردهاند و آن چهار كتاب مشهور، تأليف سه محدّث بزرگوار است و گاهي آنچه در تهذيب و استبصار است، مطلبي است كه از كافي يا منلايحضره الفقيه مثلاً آورده شده است كه بازگشت سه محدث به دو يا يك محدّث خواهد بود و گاهي نيز هر سه بزرگوار با سندهاي ويژه، همگي از يك راوي معيّن نقل مينمايند؛ بنابراين تمام احاديثي كه در عصر اخير تواترنماست، با سير قهقرايي به استفاضه تبديل شده، تواتر آن فروكش ميكند و آنگاه به خبر واحد غير مستفيض منتهي ميشود كه بر فرض صحت سند و تماميّت دلالت، توان اثبات اين مطلب مهمّي را كه هم صبغه كلامي دارد و هم جنبه علوم قرآني نخواهد داشت.
نزاهت قران از تحریف ص 144
http://www.askdin.com/thread42846.html
به گونه ای شد که تمام سخنان اشخاص رو در مورد تحریف قران در احادیث شیعه و سخنان علمای شیعه بررسی و تک تکشان مورد نقد و خدشه قرار گرفت
[/HL]
در آخر برای سلامتی استاد فاطمی نیا حفظه الله 5 صلواتی عنایت کنید
http://www.askdin.com/thread36184.html
سلام
من پیش تر سوالی مطرح کردم.
به این کلماتی که در میان آیات افزوده می شود و یا حتی همین آیه ی رجم که گفته میشود ، توجه کنید و از خود بپرسید که
آیا این گونه آیات با سبک و آهنگ قرآن هماهنگی دارد ؟
اگر قرار باشد این کلمات را تفسیر یا تاویل ندانسته و عین آیات قرآن بدانیم به مشکل بر می خوریم. چون سبک و آهنگ آیات قرآن با این کلمات جور در نمی آید.
سلام
در شرح عده من اصحابنا کلینی که از احمد بن محمد بن خالد البرقی روایت میکنند اشخاصی از قبیل [FONT=Nassim]أحمد بن عبداللّه بن اُميّة وعليّ بن محمّد بن عبداللّه بن أُذَينة ذکر شدن که اگر ممکنه شرح حال این دو رو با ادرس کتاب ذکر کنید