رقص در نمازم بواسطه ياران امام زمان است!!
تبهای اولیه
جرياني را که مطالعه خواهيد کرد درارتباط با زني است که در يکي از منطقههاي جنوب تهران زندگي ميکند، طبقه اول منزل خود را به مرکزي براي برگزاري جلسات بانوان تبديل کرده و در اين بين ادعاي ارتباط با حضرت وليعصر را مطرح کرده است.
اين شخص بدعتها و اعمال عجيبي در هنگام اقامه نماز انجام ميدهد، در يكي ازاين عملها وي در مراسم شبهاي چهارشنبه و در حين اقامه نماز امام زمان به هنگام قرائت آيه اياک نعبد و اياک نستعين از آيات سوره حمد، به حالت سماع ميچرخد و اين حرکت را تا قرايت صد باره اين آيه، تکرار ميکند.
اين زن همچنين در ادعايي عجيب تر مدعي است که ماموران فرستاده امام زمان، او را در هنگام قرائت اين آيه ميچرخانند.
*همچنين فردي به نام «ف.م» که در يکي از روستاهاي اطراف تهران سکونت دارد، مدعي شده با ائمه اطهار ملاقات کرده است و در پي اين ادعا گروهي از مردان و زنان را که حرفهاي وي را پذيرفتهاند، دور خود جمع کرده است.
*يکي از اين افراد که به تازگي طي درگيري هايي د تهران دستگير شد فردي است که خود را مرتبط با امام زمان معرفي مي کرد ،يكي از شگردهاي جذب شاگردان اين فرد، اين است كه بانوان مذهبي را نشان كرده و با دريافت مشخصاتشان طالع آنان را ديده! و برايشان به نام هر يك از چهارده معصوم ستاره و نوري را در نظر گرفته و دستورهايي را بنا بر آن ارايه ميكند. اين دستور در ايام و مناسبتهاي مذهبي داراي رنگ و بوي بيشتري بوده و شاگردان در شبانهروز ساعتها بايد به عبادت بپردازند. در يكي از نمازها كه به نام «قائم آل محمد» شهرت دارد، توصيه شده شاگردان پس از نماز، سر بر سجده گذارده و پس از اذكار «يا الله»، «يا كريم» و «يا رب»، 351 مرتبه ذكر «الهي بحق سيد» را بيان كنند!
ادعاهاي زنجيره اي مدعيان امامت و ارتباط با غيب، جواني بيست و دو ساله در يکي از روستاهاي کرمانشاه مدعي شفابخشي بيماران و ارتباط با امام زمان شد.
به دنبال انتشار خبري مبني بر ظهور يک جوان شفابخش و مرتبط با امام زمان در روستاي «خانجمال» کرمانشاه، دسته هاي گوناگون مردم از روستاها و شهرستان هاي اطراف و حتي خارج از استان به ديدار اين جوان رفتند.
هجوم مردم به اين روستا به حدي زياد بود که نيروهاي امنيتي و انتظامي را وارد ماجرا کرد.
*نيروهاي امنيتي عراق يک گروه مسلح را که با عناويني چون مهدي جديد و گروه احمد بن حسن که مدعي ظهور حضرت مهدي در عاشوراي امسال هستند، دستگير کردند.
روزنامه الصباح چاپ بغداد در شماره روز دوشنبه خود نوشت: از اين گروه به عنوان گروه احمد بن حسن يا گروه مهدي جديد ياد ميشود. اين روزنامه به نقل از اسعد سلطان ابوکلل استاندار نجف نوشت: نيروهاي امنيتي در آستانه ماه محرم با دستگيري سرکردگان اين گروه، يک توطيه بزرگ را خنثي و سلاحهاي آنان نيز ضبط شد.))
به انبوه اخبار در اين زمينه، صدها تارنما و پايگاه و کانون و مرکز عاشقان و منتظران را در هر گوشه و کنار اضافه کنيد تا ژرفاي سيه روزي ما بيشتر ديده شود.
دارم مي انديشم که تا کي اين بازي و حکايت ادامه خواهد داشت؟ کي از خواب بيدار خواهيم شد و کمر به علم و دانش و کار و تلاش خواهيم بست؟ تا کي براي گريز ار تلاش و دانش اندوزي و کسب مهارت هاي علمي و تجربه هاي کاري، براي درمان دردهاي انبار شده و بي درمان و فريب ديگران به شعبده و سحر و جادو و جنبل روي خواهيم اورد. تا کي زمام کار و امر بهداشت و رفاه مردم در دست جادوگر و مارگير و رمال و دعانويس و کف بين و درويش خواهد بود؟ بياييد گزارش زير را با هم بخوانيم. گويي هزار سال هم کافي نيست تا ما بازهم و بازهم گواه و شاهد اين بازي شوم و جهالت بار باشيم.
***
اينک نگاهي بيندازيم به اين ماجرا که دکترشفيع جوادي همانگونه که نادرميرزا نوشته، در کتاب «تبريز و پيرامون» نقل کرده است:
((به سال 1265 هجري قمري،قصابي در ميدان «صاحبالامر» ميخواست گاوي ذبح کند. گاو از زير دست وي در رفت و به مسجد قايم گريخت. قصاب ريسماني برد و در گردن گاو انداخت تا بيرون بکشد. گاو زور داد، قصاب به زمين خورد و در حال قالب تهي کرد. در اين وقت بانگ صلوات مردم بلند شد و اين امر معجزهاي تلقي شد.
پس آن چنان که افتد و داني،بازار تا يک ماه چراغاني گرديد. تبريز شهر «صاحبالزمان» بهشمار آمد و مردم خود را از پرداخت ماليات و توجه به حکم حاکم معاف دانستند. گاو را به منزل مجتهد جامعالشرايط وقت،آقا ميرفتاح، بردند و ترمهاي رويش کشيدند. مردم دسته دسته با نذر و نياز به زيارت آن رفته و به شرف سم بوسياش نايل آمدند و ترمه آن حيوان به تبرک همي ربودند. در عرض يک ماه مويي از گاو به جا نماند و همه به تبرک رفت.
[=Century Gothic]لسان الملک سپهر در باره ي اين بخش ماجرا مي نويسد: مير فتاح مجتهد تبريزي عامل اصلي « فتنه تبريز و غوغاي عامه » بود و شورش بظاهر مذهبي ، که در بوسيدن « سم گاو مقدس » بر ديگران پيشي گرفته بود . عوام مردم را واداشت تا در شهرهاي آذربايجان بر سر کوچه و بازار از معجزات حضرت گاو داستان ها بسازند و نعره زنند که شهر تبريز مقدس و از ماليات ديوان و حکم معاف است . حتي چهره گاو را نقاشان زبر دست ترسيم کردند و به زائرين بقعه مبارکه فروختند و مردم نادان در خانه هاي خود شمايل گاو صاحب الزمان را آويختند . متوليان حضرت گاو از سر ناداني به جاي کاه و يونجه به او نقل و نبات دادند و بعد از چندي گاو مقدس بيمار و بمرد . مردم با حزن و اندوه فراوان در حاليکه بر سينه خود مي کوفتند تشييع جنازه مفصلي از آن « بزرگ مقام » کردند و در مکاني به خاک سپردند که هنوز به آرامگاه گاو صاحب الزمان براي اهل منبر معروف است .*
کور و لنگ، غرفهها و شاهنشينهاي مسجد را پر کرده بودند. هر روز معجزه و آوازي تازه بر سر زبانها افتاد. بزرگان، پرده و فرش و ظرف به مسجد ميفرستادند. کنسول انگليس هم چهلچراغ فرستاد که هماکنون زير گنبد مسجد آويزان است.
حاج ميرزا باقر، امام جمعه تبريز، که با کنسولگري انگليس رابطه مستقيم داشت، فتوا داد که هر کس در جوار آن مسجد بهخصوص باده بنوشد يا قمار کند واجب القتل خواهد بود و چون رسما شهر تبريز محل ظهور «امام زمان» اعلام شده بود، پس بنا به روايات و احاديث معتبر، مردم از پرداخت ماليات به دولت و اجراي قوانين وضع شدهي حکومتي معاف بودند.
بالاخره اميرکبير نيرويي از تهران فرستاد که حاج ميرزا باقر امام جمعه، و ميرزا علي شيخالاسلام و پسرش ميرزا ابولقاسم، که هر سه از ملايان بانفوذ بودند دستگير و تبعيد کنند و با وجود مقاومت آنها و حمايت عوام اين مقصود حاصل و غايله تمام شد.
چون روشن شد که اين فتنهها نتيجهي تحريک و دخالت مستقيم استيونس، کنسول انگليس در تبريز بوده، اميرکبير نامهاي به سفارت انگليس در تهران ميفرستد که بخشي از آن چنين است:
((. . . بعد از اينکه مردم اجامر و اوباش تبريز به جهت شرارتهاي خودشان در امور مملکتي و اتلاف ماليات ديواني از براي خود مامن و بستي قرار گذاشته و خودسريها کنند، عاليجاه مشاراليه به جهت تقويت آنها و استحکام خيالاتشان چهلچراغي به مسجد صاحبالزمان فرستاد و بر آنجا توقف کرده، زياده از حد باعث جرأت عوام و اشرار گشته و پاي جسارت را بيشتر گذاشتهاند تا از اين خيالات خدا داند چه حادثات بروز و ظهور کند.))
آيا به راستي امروزه نيز که اين بازي ها تمام نشده و دامنه هم يافته، چه حادثات در اين سرزمين بلازده بروز و ظهور خواهد کرد؟ [=Century Gothic]
پايان
پي نوشت: ميرفتاح مجتهد البته رسوايي هاي بسيار بار آورده است. از جمله کارهاي اين مجتهد وطن فروش: بعد از اعلان جنگ و اعلان فتواي جهاد عليه کفار روس وسيله مجتهدين نجف و ايران با سرکردگي سيد محمد مجاهد، در روز سي و يک اکتبر 1828 يعني پانرده روز پس از استخاره هاي روحانيون و دربار مفلوک فتحعلي شاهي، ژنرال پاسکويچ وارد تبريز شد و مردم شهر تبريز طبق گزارش مؤلف فارسنامه ناصري در پشت پرچمي که مير فتاح مجتهد تبريزي بدست گرفته بود به استقبال لشکر روس رفتند و بخاطر ورود ژنرال پاسکويچ شادي و راه را براي او گلباران و حتي گاو در جلوي پاي او قرباني کردند!
در اين هنگام عباس ميرزا در شهر خوي بود. مير فتاح مجتهد تبريزي پنهاني با فرماندهان روسي بناي مراوده گذاشته و مردم را عليه عباس ميرزا مي شورانيد. دسيسه هاي مير فتاح مجتهد به گوش مادر فتحعليشاه که در تبريز اقامت داشت رسيد و صلاح در اين ديد که مير فتاح را در خانه خود ضيافت نموده و بيست هزار تومان به او رشوه دهد تا بلکه دست از فتنه و دسيسه و کاري هاي خائنانه بردارد. مير فتاح مجتهد بيست هزار تومان را گرفت اما هم چنين بناي مراوده با ژنرالهاي روسي را گذاشت و پنهاني به آنها «عرايض» مي نوشت که «در تبريز چندان جمعيتي ( سرباز) نيست و اهل تبريز خواهان شما مي باشند و اگر شما هزار نفر صالدات (سالدات ، سرباز) را در قلعه عباس آباد بگذاريد و با سه هزار نفر ديگر از راه مرند متوجه تبريز شويد، به محض اين که اهل تبريز مستحضر از آمدن شما شوند، غوغا و شورش کرده لشکريان و مستحفظان ايران را مسلوب الاختيار کرده شهر تبريز را به تصرف دولت روس مي دهند»
جرياني را که مطالعه خواهيد کرد درارتباط با زني است که در يکي از منطقههاي جنوب تهران زندگي ميکند، طبقه اول منزل خود را به مرکزي براي برگزاري جلسات بانوان تبديل کرده و در اين بين ادعاي ارتباط با حضرت وليعصر را مطرح کرده است. اين شخص بدعتها و اعمال عجيبي در هنگام اقامه نماز انجام ميدهد، در يكي ازاين عملها وي در مراسم شبهاي چهارشنبه و در حين اقامه نماز امام زمان به هنگام قرائت آيه اياک نعبد و اياک نستعين از آيات سوره حمد، به حالت سماع ميچرخد و اين حرکت را تا قرايت صد باره اين آيه، تکرار ميکند. اين زن همچنين در ادعايي عجيب تر مدعي است که ماموران فرستاده امام زمان، او را در هنگام قرائت اين آيه ميچرخانند. *همچنين فردي به نام «ف.م» که در يکي از روستاهاي اطراف تهران سکونت دارد، مدعي شده با ائمه اطهار ملاقات کرده است و در پي اين ادعا گروهي از مردان و زنان را که حرفهاي وي را پذيرفتهاند، دور خود جمع کرده است. *يکي از اين افراد که به تازگي طي درگيري هايي د تهران دستگير شد فردي است که خود را مرتبط با امام زمان معرفي مي کرد ،يكي از شگردهاي جذب شاگردان اين فرد، اين است كه بانوان مذهبي را نشان كرده و با دريافت مشخصاتشان طالع آنان را ديده! و برايشان به نام هر يك از چهارده معصوم ستاره و نوري را در نظر گرفته و دستورهايي را بنا بر آن ارايه ميكند. اين دستور در ايام و مناسبتهاي مذهبي داراي رنگ و بوي بيشتري بوده و شاگردان در شبانهروز ساعتها بايد به عبادت بپردازند. در يكي از نمازها كه به نام «قائم آل محمد» شهرت دارد، توصيه شده شاگردان پس از نماز، سر بر سجده گذارده و پس از اذكار «يا الله»، «يا كريم» و «يا رب»، 351 مرتبه ذكر «الهي بحق سيد» را بيان كنند! ادعاهاي زنجيره اي مدعيان امامت و ارتباط با غيب، جواني بيست و دو ساله در يکي از روستاهاي کرمانشاه مدعي شفابخشي بيماران و ارتباط با امام زمان شد. به دنبال انتشار خبري مبني بر ظهور يک جوان شفابخش و مرتبط با امام زمان در روستاي «خانجمال» کرمانشاه، دسته هاي گوناگون مردم از روستاها و شهرستان هاي اطراف و حتي خارج از استان به ديدار اين جوان رفتند. هجوم مردم به اين روستا به حدي زياد بود که نيروهاي امنيتي و انتظامي را وارد ماجرا کرد. *نيروهاي امنيتي عراق يک گروه مسلح را که با عناويني چون مهدي جديد و گروه احمد بن حسن که مدعي ظهور حضرت مهدي در عاشوراي امسال هستند، دستگير کردند. روزنامه الصباح چاپ بغداد در شماره روز دوشنبه خود نوشت: از اين گروه به عنوان گروه احمد بن حسن يا گروه مهدي جديد ياد ميشود. اين روزنامه به نقل از اسعد سلطان ابوکلل استاندار نجف نوشت: نيروهاي امنيتي در آستانه ماه محرم با دستگيري سرکردگان اين گروه، يک توطيه بزرگ را خنثي و سلاحهاي آنان نيز ضبط شد.)) به انبوه اخبار در اين زمينه، صدها تارنما و پايگاه و کانون و مرکز عاشقان و منتظران را در هر گوشه و کنار اضافه کنيد تا ژرفاي سيه روزي ما بيشتر ديده شود. دارم مي انديشم که تا کي اين بازي و حکايت ادامه خواهد داشت؟ کي از خواب بيدار خواهيم شد و کمر به علم و دانش و کار و تلاش خواهيم بست؟ تا کي براي گريز ار تلاش و دانش اندوزي و کسب مهارت هاي علمي و تجربه هاي کاري، براي درمان دردهاي انبار شده و بي درمان و فريب ديگران به شعبده و سحر و جادو و جنبل روي خواهيم اورد. تا کي زمام کار و امر بهداشت و رفاه مردم در دست جادوگر و مارگير و رمال و دعانويس و کف بين و درويش خواهد بود؟ بياييد گزارش زير را با هم بخوانيم. گويي هزار سال هم کافي نيست تا ما بازهم و بازهم گواه و شاهد اين بازي شوم و جهالت بار باشيم.
با سلام
و تشكر از رضا عزيز
در اين تايپك مدعيان دروغين با انواع و اقسام حيله ها با اعتقادات مردم بازي مي كنند كه مطالعه ان سودمند خواهد بود