ریحانه دختر زید قرظی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ریحانه دختر زید قرظی

با سلام:Gol:

لطفا درباره ی ازدواج پیامبر اکرم (ص) با ریحانه دختر زید قرظی بنویسید.

با سلام
ریحانة از زنان یهودی بنی نضیر بود که پیشتر با مردی به نام «حَکَم» از بزرگان و اشراف قوم بنی قریظه ازدواج کرده بود.
در جریان جنگ بنی قریظه، پس از غزوه خندق اسیر شد و پیامبر او را به عنوان سهم خویش از غنایم جنگی برگزید. آنگاه با وی ازدواج کرد. به گفته مورخان، بر اثر شدت غیرت زنانگی که از خود نشان می داد، پیامبر یک بار او را همچون حفصه طلاق داده، سپس با پشیمانی وی، رجوع کرد.
ریحانه در سال ششم هجری با پیامبر ازدواج کرد و چهار سال در عقد زناشویی حضرت بود، ولی پس از حجة الوداع وقتی پیامبر به مدینه برگشت، او را در بستر بیماری یافت و پس از چند روز به دیار باقی شتافت و در بقیع، به خاک سپرده شد.
نکات اساسی ازدواج با ریحانه

1. زنی بیوه از اشراف یهودی بنی نضیر.
2. اسیر جنگی که به دست پیامبر آزاد شد و با او ازدواج کرد.

ممنونم از پاسخ سریع شما:Gol:
فقط میخواستم بدونم اسنادی که ویکی پدیا برای ازدواج ریحانه دختر زید قرظی ارائه داده در کتاب شیعان هم معتبره؟

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%DB%8C%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D8%B2%DB%8C%D8%AF_%D9%82%D8%B1%D8%B8%DB%8C

مثلا این نکته ای که شما به ان اشاره کردین: [=century gothic]

نقل قول:
اسیر جنگی که به دست پیامبر آزاد شد و با او ازدواج کرد.
سندش در کتای شیعه است؟
متاسفانه سایت های ضد اسلام بسیاری درباره ی این ازدواج حرف های زشتی میزنند
اگه میشه پاسخ به این شبهات هم بدهید

با سلام

یکی دیگر از مواردی که اسلامستیزان پیرامون ازدواجهای پیامبر مطرح می کنند، ازدواج ایشان با ريحانة بنت زيد بن عمرو بن خنافة بن سمعون بن زيد من بني النضيراست

ریحانه از زنانی بود که در غزوۀ بنی قریظه اسیر شد و از آنجا که اسیر در آن زمان برده می شد، او نیز کنیز شد، و جزء کنیزان پیامبر قرار گرفت.
اسلامستیزان در مورد او می گویند: «او شب روز قتل همسرش به حرمسرای محمّد رفت و دق مرگ شد»!!


برای نشان دادن دروغ بودن این سخن بی سند که مستشرقین مطرح می کنند کافی است که متن یکی از کهنترین سندهای تاریخی، طبقات ابن سعد، جلد هشتم، صفحه 132 و 133 را بخوانیم:


«رسول خدا(ص) ریحانه دختر زید بن عمرو بن حنافة را آزاد فرمود. او را همسری بود که ریحانه را گرامی می داشت و به او محبت می ورزید، ریحانه که زیبا بود می گفت: "پس از او شوهر نخواهم کرد" خود ریحانه می گوید: "...چون رسول خدا از غنایم حق برگزیدن چیزی را داشتند دستور دادند از میان اسیران مرا کنار نهادند و خداوند برای من ارادۀ خیر فرمود و پیامبر مرا به خانۀ ام منذر دختر قیس فرستاد، چند روزی آنجا بودم... آن حضرت نزد من آمدند و من از ایشان سخت آزرم کردم، مرا فراخواندند و برابر خود نشاندند و فرمودند اگر خدا و رسولش را برگزینی رسول خدا تو را برای خود بر می گزیند گفتم آری که خدا و رسولش را بر می گزینم، همینکه مسلمان شدم مرا آزاد کرد و به همسری خویش برگزید"... ریحانه تا بازگشت پیامبر از حجة الوداع در محضر ایشان بود و در آن هنگام درگذشت... ازدواج ایشان در محرم سال ششم هجرت بود...»

پس اوّلاً ریحانه از اینکه سهم پیامبر شده است، دق مرگ نشده است بلکه آنرا برای خود "خیر" دانسته است و البته از سال ششم هجرت تا سال آخر حیات پیامبر هم زنده بوده است و ثانیاً او در شب روزی که همسرش کشته شد به عقد پیامبر در نیامد، بلکه تا زمان اوّلین برخوردش با پیامبر چند روزی را در خانۀ ام منذر ماند و نظر به اینکه ماجرای بنی قریظه طبق تمام تواریخ در سال پنجم هجری رخ داد، و ازدواج در ابتدای سال ششم بود، به احتمال زیاد ایام عده نیز حفظ شده است.
ضمن اینکه به گزارش مغازی واقدی، صفحه 394، او در خانۀ ام منذر ماند تا یک حیض از او گذشت و این نشان می دهد که بین اسیر شدن او تا زمانی که به عقد پیامبر در آمد زمان زیادی وجود داشته است.



حتی از این بالاتر ابن سعد، در طبقات، جلد هشتم، صفحه 133 می گوید:
«...ریحانه نسبت به رفتار پیامبر با همسرانش سخت رشک می برد، پیامبر او را طلاق داد و این کار بر او بسیار دشوار آمد و بدون اینکه از جای خود برود، بسیار می گریست، رسول خدا در همان حال پیش او رفت و به او رجوع فرمود...»

اینجا آشکار می گردد که ریحانه نه تنها از ازدواج با پیامبر رنجیده نبوده است، بلکه وقتی بخاطر سوءرفتارش توسّط پیامبر طلاق داده می شود(که این باید از دیدگاه اسلامستیزان آزاد شدن او از دست پیامبر باشد!) به گریه می افتد، و این نشان می دهد که او به پیامبر میل فراوان داشته است و ازدواجش با پیامبر با تمایل خود او بوده است.


همچنین تواریخ بیان می کنند که پیامبر وقتی ریحانه کنیز ایشان شد، از ایشان خواستند مسلمان شود تا او را آزاد گردانیده، به عقد خویش در آورند
(طبقات ابن سعد، ج8، ص133؛ سیره ابن هشام، ص382)
و این امر نشان می دهد که پیامبر از سر شهوت به او نمی نگریستند که اگر چنین بود وقتی او کنیز ملکی حضرت محمّد(ص) امکان نزدیکی با او وجود داشت.



لازم به ذکر است که اسناد بر سر اینکه او به عقد پیامبر در آمد یا فقط کنیز ملکی بود، اختلاف دارند، ولی همه قبول دارند که پیامبر به ریحانه پیشنهاد دادند که آزاد شود و به ازدواج ایشان در بیاید، ولی اسنادی که می گویند او کنیز ملکی باقی ماند، می گویند که او از پیامبر خواست که همچنان کنیز پیامبر باقی بماند و گفت:«ای رسول خدا برای من و شما راحتتر است که در ملک شما باشم.»
(مغازی واقدی، ص394)
پس اینجا می بینیم که او خودش نخواسته است که آزاد شود و خواسته کنیز پیامبر باقی بماند، در حالی که پیامبر امکان آزاد شدن را برای او باقی گذاشته است.

با این حساب از دو حال خارج نیست: یا باید بگوییم که ریحانه از اینکه کنیز باشد راضی بوده است که خب جای اعتراضی برای مخالفین اسلام نیست، و یا باید بگوییم از کنیز بودن ناراضی بوده است که لذا باید روایاتی که مربوط به ازدواج او با پیامبر و عشق او به آن حضرت را نشان می دهد، را بپذیریم.

همسر دیگر پیامبر که حضرت او را طلاق داد: ريحانة بنت زيد

بن عمرو بن خنافة بن سمعون بن زيد من بني النضيراست

و كانت متزوجة رجلا من بني قريظة يقال له الحكم فنسبها بعض الرواة إلى بني قريظة لذلك.

كانت ريحانة بنت زيد بن عمرو بن خنافة من بني النضير متزوجة رجلا منهم يقال له الحكم. فلما وقع السبي على بني قريظة سباها رسول الله. ص. فأعتقها و تزوجها و ماتت عنده.

فلما سبيت بنو قريظة عرض السبي على رسول الله فكنت فيمن عرض عليه فأمر بي فعزلت. و كان يكون له صفي من كل غنيمة. فلما عزلت خار الله لي فأرسل بي إلى منزل أم المنذر بنت قيس‏ ثم دخل علي رسول الله فتحييت منه حياء فدعاني فأجلسني بين يديه [فقال: إن اخترت الله و رسوله اختارك رسول الله لنفسه‏].

فقلت: إني أختار الله و رسوله. فلما أسلمت أعتقني رسول الله و تزوجني و أصدقني اثنتي عشرة أوقية و نشا كما كان يصدق نساءه. و أعرس بي في بيت أم المنذر. و كان يقسم لي كما كان يقسم لنسائه. و ضرب على الحجاب. و كان رسول الله معجبا بها.

و كانت لا تسأله إلا أعطاها ذلك. و لقد قيل لها: لو كنت سألت رسول الله بني قريظة لأعتقهم. و كانت تقول: لم يخل بي حتى فرق السبي. و لقد كان يخلو بها و يستكثر منها. فلم تزل عنده حتى ماتت مرجعة من حجة الوداع فدفنها بالبقيع. و كان تزويجه إياها في المحرم سنة ست من الهجرة.

فغارت عليه غيرة شديدة فطلقها تطليقة و هي في موضعها لم تبرح فشق عليها و أكثرت البكاء.

فدخل عليها رسول الله. ص. و هي على تلك الحال فراجعها. فكانت عنده حتى ماتت عنده قبل أن توفي ص.
إمتاع الأسماع (1/ 249)، و الإصابة (8/ 87)، و الأعلام (3/ 38).

الطبقات الكبرى ،ج‏8،ص:103

موضوع قفل شده است