جمع بندی ساده زیستی
تبهای اولیه
به نام خدا
با سلام
می خواستم بپرسم از تعاریف ساده زیستی های زیر کدام درست است و چرا؟
لطفا با مثالی از حکومت مولا اثبات کنید
1-نداشتن چیز های نا لازم در زندگی مثل:رینگ اسپورت لوستر و...
2-زندگی کرد مانند یک شخص عادی در جامعه
3-زندگی کردن در سطح پایین ترین فرد جامعه
به نام خدابا سلام
می خواستم بپرسم از تعاریف ساده زیستی های زیر کدام درست است و چرا؟
لطفا با مثالی از حکومت مولا اثبات کنید1-نداشتن چیز های نا لازم در زندگی مثل:رینگ اسپورت لوستر و...
2-زندگی کرد مانند یک شخص عادی در جامعه
3-زندگی کردن در سطح پایین ترین فرد جامعه
باسلام و عرض ادب و تشکر از سوال زیبا و کاربردیِ شما
در نظر بعضی از، ساده زیستی به این است که دنیا داشته باشی ولی دل نبندی؛ یعنی اگر خانه ات بزرگ است، اگر مبلمان لوکس داری، اگر ماشینت مدل بالاست و غیره، مهم این است که برایت مهم نباشد و دلبسته ی آنها نشوی؛ اگر اینها از بین رفت، خیلی ناراحت نشوی، اگر کسی نعمتی به تو داد، خیلی شاد نشوی.
اینان برای ادعای خود از این آیه ی قرآن کمک می گیرند: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ » (حدید، 23) آنچه از تو فوت می شود ناراحت نشوی و آنچه بدست می آوری تورا مسرور نسازد.
اما به نظر بنده این تعریف ساده زیستی نیست، بلکه این تعریف زهد و دل نسبتن به دنیاست. ساده زیستی با زهد فرق می کند. ممکن است کسی ساده زیست باشد، اما وابسته ی بدنیا باشد، دلش به همان پیکان مدل 57 وابسته است و نمی تواند آن را از دست بدهد.
ساده زیستی یعنی اکتفا به حداقل ها و نفی آن نیازهایی که طبیعی و ضروری نیست و در طول زندگی به وسیله خود انسان یا عوامل تاریخی و اجتماعی بر او تحمیل می شود؛ مثلا ولیمه دادن در مراسم عروسی از نیازهای طبیعی است که دین اسلام هم به آن سفارش کرده است؛ ولی خیلی از مسائل جانبی این مراسم این گونه نیست؛ مثل قسم و عهد بستن بر این که مجلس حتما در فلان باغ و فلان تالار لوکس بالای شهر برگزار شود و مبلغ گزافی صرف اسراف و تبذیر در رنگ خورشت ها و تنوع میوه ها گردد. نذر گل زدن به اتومبیل منعقد شود و از سرو صدا و ایجاد مزاحمت های نیمه شب حاجت گرفته شود... این ها اعمالی است که بیشتر از چشم و همچشمی ها، رقابت ها، ترس از حرف های بی مورد مردم، اسراف ها و تبذیرها سرچشمه می گیرد نه نیازهای طبیعی.
ساده زیستی یعنی بسندگی به حداقل(مراسم ولیمه ساده و آبرومند) و نفی آن نیازهای کاذب و پوشالی که طبیعی و ضروری نیستند.
البته مصادیق این حداقل ها با توجه به شأن و مقام افراد و عرف جامعه ها متغیر است.
امیرالمومنین علیه السلام که دل به دنیا نبسته بود، و می توانست همه چیز داشته باشد ولی بازهم دل نبندد، اما ایشان به این اکتفا نمی کردند و گویا فقط اهل زهد نبودند، بلکه اهل ساده زیستی هم بوده اند، زیرا که ایشان در نهج البلاغه می فرمایند:
آگاه باش! هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مىكند، و از نور دانشش روشنى مىگيرد، آگاه باش! امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد. پس سوگند به خدا! من از دنياى شما طلا و نقرهاى نيندوخته، و از غنيمتهاى آن چيزى ذخيره نكردهام، بر دو جامه كهنهام جامهاى نيفزودم، و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است!.(نهج البلاغه دشتی، ص 553)
باتشکر از راهنماییتون ولی ...
البته مصادیق این حداقل ها با توجه به شأن و مقام افراد و عرف جامعه ها متغیر است.
راجع به این موضوع شبه زیاد است
شان چه کسی از امام و رهبر جامعه بالاتر است ؟
پس چرا امام علی (ع) آنطور زندگی میکردند؟
اگر اکتفا به حداقل ها است پس چرا امام در بعضی مواقع زیر حداقل ها بودند؟ مثال دادن 3 شبانه روز افطار به فقیر؟
شان چه کسی از امام و رهبر جامعه بالاتر است ؟
پس چرا امام علی (ع) آنطور زندگی میکردند؟
اگر اکتفا به حداقل ها است پس چرا امام در بعضی مواقع زیر حداقل ها بودند؟ مثال دادن 3 شبانه روز افطار به فقیر؟
باسلام
ساده زیستی امری پسندیده و خوب است اما برای اهل حکومت واجب.
از این رو امیرالمومنین این هه به مالک اشتر و سایر متولیان امر حکومتشان، امر به ساده زیستی و الگو بودن برای آنها می نمودند.
البته این را هم باید در نظر داشت که ساده زیستی در زمان امیرالمومنین با ساده زیستی در این زمان بسیار متفاوت است و شرایط فرق کرده، اگر اون موقع ساده زیستی به این بوده که نان خشک خورد شود یا یک لباس را به نوبت، دو نفر بپوشند الان اوضاع به گونه ای دیگر است و امکانات اولیه برای خیلی ها فراهم است و ساده زیستی به این نیست که نان خشک خورده شود.
به علاوه این که خود امیرالمومنین فرمودند:
آگاه باش! هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مىكند، و از نور دانشش روشنى مىگيرد، آگاه باش! امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد
وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد.(نهج البلاغه، ص 417)
با سلام و سپاس
بگذارید مشکلم رو طور دیگه ای بیان کنم
اگر اکتفا به حداقل ها ساده زیستی باشد در این صورت :
ما باید اگر ماشین لازم داریم و با پراید کارمان حل میشود پژو نخریم درست است؟
اگر زندگی مانند قشر فقیر جامعه (پایین ترین مردم جامعه ) باشد :
در این صورت اگر ماشین لازم داریم نباید بخریم و مانند قشر مستضعف با تاکسی این ور و انور برویم؟
لطفا با مثال از ائمه اطهار توجیه کنید (بخصوص امیر المومنین)
اگر اکتفا به حداقل ها ساده زیستی باشد در این صورت :
ما باید اگر ماشین لازم داریم و با پراید کارمان حل میشود پژو نخریم درست است؟
باسلام. بله. اگر خرید پراید کاری عقلایی باشد و نیازمان با آن حل می شود، ضرورتی نیست که ماشین بالاتر بخریم.
اگر زندگی مانند قشر فقیر جامعه (پایین ترین مردم جامعه ) باشد :
در این صورت اگر ماشین لازم داریم نباید بخریم و مانند قشر مستضعف با تاکسی این ور و انور برویم؟
چه بسا گاهی اینگونه باشد به شرط این که به دیگر امور زندگیمان لطمه نزند. در مورد ساده زیستی، رعایت شرایط، شئون زندگانی، و خیلی از مسائل دیگر دخیل هستند. همه ی انسانها داری یک شرایط نیستند و همه را نمی توان مثل هم نگاه کرد. مثلا همین امیرالمومنین که از همه ساده تر بودند و مثل پایین ترین افراد جامعه زندگی می کردند و غذا می خوردند و لباس می پوشیدند، بعضی از کارهایشان با افراد مستضعف جامعه فرق داشت و این بخاطر شرایط ویژه ای بود که ایشان داشتند.
مثلا افراد مستضعف جامعه، باغ و ملک نداشتند، پس آیا این بدین معناست که حضرت هم نداشته باشد؟! در حالیکه داشتند. یا مثلا حضرت، غلام و کنیز داشتند که خدمتشان می کردند، در حالیکه افراد فقیر چنین امکاناتی نداشتند. پس باید شرایط و موقعیتها را هم لحاظ کرد.
نمی توان به همه این حکم را کرد که با تاکسی جابه جا شوید. می توان ماشین داشت و در خدمت دیگران هم بود و ساده زیست هم باشیم.
البته ساده زیستی وظیفه همه نیست، بلکه زهد وظیفه همه است. ساده زیستی بیشتر در مورد دولتمردان سفارش شده است تا زیر دستان خود را بهتر درک کنند و در خدمت آنها باشند و الا این حکم را برای همه جامعه نمی توان سفارش نمود.
با تشکر از زحمات شما
یه سوال دیگه هم داشتم
سوالم را بایک مثال می پرسم فرض کنید من یک موبایل دارم که می دونم تا چند ماه اینده اگر نگه دارم قیمتش افت می کند
حال می خواهم 4 سوال را بپرسم:
می توانم بروم یک موبایل دیگر بخرم؟
باید همین را داشته باشم در صورتی که نیاز من را برطرف می کند ؟
در صورتی که با پول فروش همان موبایل بخواهم یک موبایل دیگر بخرم مشکل دارد؟(از نظر ساده زیستی)
اصلا ساده زیستی به ضرر رسیدن کاری دارد؟
ممنون
سوالم را بایک مثال می پرسم فرض کنید من یک موبایل دارم که می دونم تا چند ماه اینده اگر نگه دارم قیمتش افت می کند
حال می خواهم 4 سوال را بپرسم:
می توانم بروم یک موبایل دیگر بخرم؟
باید همین را داشته باشم در صورتی که نیاز من را برطرف می کند ؟
در صورتی که با پول فروش همان موبایل بخواهم یک موبایل دیگر بخرم مشکل دارد؟(از نظر ساده زیستی)
اصلا ساده زیستی به ضرر رسیدن کاری دارد؟
باسلام
ساده زیستی، خیلی به نیات افراد و شرایط اجتماعی آنها بستگی دارد، نمی توان حکم کلی برای همه ی افراد کرد.
نیازهای افراد مختلف با هم فرق می کند. ساده زیستی به نیازها هم مرتبط است. مثلا یک انسانی که خیلی با مردم ارتباط ندارد و سرش در کار خودش می باشد شاید داشتن یک موبایل معمولی هم برای او نیاز نباشد، پس داشتن موبایل برای او تجمل می شود. و ممکن است شخصی با روابط عمومیِ بالا و فعالیت اجتماعی بسیار، باید موبایلی داشته باشد که بتوان بعضی از نرم افزارها روی آن نصب شود تا بتواند با مردم تعامل داشته باشد و خدمت رسانی کند و تجمل برای این شخص چنین است که به قدرِِ نیاز خود اکتفا نکند و دنبال تنوع و عوض کردنِ گوشی باشد.
من آیت الله می شناسم به جای اینکه کلی کاغذ و کتاب باخودش این ور اون ور ببره یه تبلت تو جیبش داره. هم سیم کارت می خوره هم رو منبر به جای نگاه کردن به یادداشت ها ازش استفاده می کنه.وقتی جوون ها دیدند از به روز بودن و استفاده بهینه از وقت و امکانات هم کلی تعریف کردند.
آدم هم داریم چهار کلمه بارش نیست موبایل و لپ تاپش روی هم اندازه ماشین من میارزه! آخر استفاده ای هم که می کنه دیدن عکس و فیلمه.
البته ساده زیستی وظیفه همه نیست، بلکه زهد وظیفه همه است. ساده زیستی بیشتر در مورد دولتمردان سفارش شده است تا زیر دستان خود را بهتر درک کنند و در خدمت آنها باشند و الا این حکم را برای همه جامعه نمی توان سفارش نمود.
حضرت امام خمینی(ره): یکی از امور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند.آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی می کردند، آنهائی که منشاء آثار بزرگی بودند، در زندگی ساده زندگی کردند.......
منبع: 4 . صحیفهی نورـ ج 19 ص 157 تا 158 ـ ناشر : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی / 1369.
????????????????????????????
نقل قول نوشته اصلی توسط بصیر نمایش پست ها
البته ساده زیستی وظیفه همه نیست، بلکه زهد وظیفه همه است. ساده زیستی بیشتر در مورد دولتمردان سفارش شده است تا زیر دستان خود را بهتر درک کنند و در خدمت آنها باشند و الا این حکم را برای همه جامعه نمی توان سفارش نمود.
حضرت امام خمینی(ره): یکی از امور مهم هم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند.آن چیزی که روحانیت را پیش برده تا حالا و حفظ کرده است، این است که ساده زندگی می کردند، آنهائی که منشاء آثار بزرگی بودند، در زندگی ساده زندگی کردند.......
منبع: 4 . صحیفهی نورـ ج 19 ص 157 تا 158 ـ ناشر : سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی / 1369.????????????????????????????
باسلام
منظور از این جمله که ساده زیستی وظیفه همه نیست، منظور وظیفه شرعی و واجب بودنِ آن است که اگر ترک شود گناهی برای صاحبِ آن نوشته می شود.
و همانطور که ذکر شد، ساده زیستی برای همه مردم لازم نیست از جمله اقشاری که ساده زیستی برای آنها واجب است، قشر روحانیت است، همانطور که امام هم بدان اشاره نمودند، پس منافاتی بین کلام ما با کلام امام خمینی وجود نخواهد داشت. روحانیت جزء اقشاری هستند که الگوبوده و به حکومت انتصاباتی دارند.
ساده زیستی امری پسندیده و خوب است اما برای اهل حکومت واجب.
سلام.
یعنی کسی که تاکنون در رفاه زندگی می کرده و از انواع نعمت ها برخوردار بوده است وقتی به وزارت رسید واجب است اکثر این نعمت ها را رها کند و به حداقل مورد نیاز اکتفا نماید؟ به مدیر کلی چطور؟
با تشکر.
یعنی کسی که تاکنون در رفاه زندگی می کرده و از انواع نعمت ها برخوردار بوده است وقتی به وزارت رسید واجب است اکثر این نعمت ها را رها کند و به حداقل مورد نیاز اکتفا نماید؟ به مدیر کلی چطور؟
باسلام و احترام
ساده زیستی برای همه ی اهل حکومت، امری است لازم، و افرادی که در رأس نظام هستند می بایست ساده زیستی را، سرلوحه ی زندگی خود قرار بدهند. همانطور که عرض شد، ساده زیستی در افراد مختلف، متفاوت است و بستگی به شرایط افراد دارد. در هر صورت اگر کسی تا قبل از وزارت در رفاه نسبی به سر می برده، بعد از این که به مقامات حکومتی رسید، باید در شرکت مراسم های خاص و افراطی و تجمالاتی، بیشتر جانب احتیاط را رعایت کند و با هر گروه و قشری رفت و آمد نداشته باشد.
چقد سخت شد
یه حدیث داشتیم واسه دوران دبیرستان دقیق یادم نیست گفته بود
هر که میخواد یار امام زمان باشد ساده زیست باشد لباس های فاخر نپوشد بر مرکب های گران سوار نشود و ...
خوب این دقیقا چه معنی میده؟
به قول دوستمون ساده یعنی اگه تلویزیون 21 داریم نریم ال سی دی بخریم یا که کل وسایل خونه رو جدید کنیم؟
سوال:
ساده زیستی چگونه است؟
نداشتن چیز های نا لازم در زندگی مثل:رینگ اسپورت لوستر و...
زندگی کرد مانند یک شخص عادی در جامعه
زندگی کردن در سطح پایین ترین فرد جامعه
جواب:
باسلام و عرض ادب و تشکر از سوال زیبا و کاربردیِ شما
در نظر بعضی از، ساده زیستی به این است که دنیا داشته باشی ولی دل نبندی؛ یعنی اگر خانه ات بزرگ است، اگر مبلمان لوکس داری، اگر ماشینت مدل بالاست و غیره، مهم این است که برایت مهم نباشد و دلبسته ی آنها نشوی؛ اگر اینها از بین رفت، خیلی ناراحت نشوی، اگر کسی نعمتی به تو داد، خیلی شاد نشوی.
اینان برای ادعای خود از این آیه ی قرآن کمک می گیرند: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ » (1) آنچه از تو فوت می شود ناراحت نشوی و آنچه بدست می آوری تورا مسرور نسازد.
اما به نظر بنده این تعریف ساده زیستی نیست، بلکه این تعریف زهد و دل نسبتن به دنیاست. ساده زیستی با زهد فرق می کند. ممکن است کسی ساده زیست باشد، اما وابسته ی بدنیا باشد، دلش به همان پیکان مدل 57 وابسته است و نمی تواند آن را از دست بدهد.
ساده زیستی یعنی اکتفا به حداقل ها و نفی آن نیازهایی که طبیعی و ضروری نیست و در طول زندگی به وسیله خود انسان یا عوامل تاریخی و اجتماعی بر او تحمیل می شود؛ مثلا ولیمه دادن در مراسم عروسی از نیازهای طبیعی است که دین اسلام هم به آن سفارش کرده است؛ ولی خیلی از مسائل جانبی این مراسم این گونه نیست؛ مثل قسم و عهد بستن بر این که مجلس حتما در فلان باغ و فلان تالار لوکس بالای شهر برگزار شود و مبلغ گزافی صرف اسراف و تبذیر در رنگ خورشت ها و تنوع میوه ها گردد. نذر گل زدن به اتومبیل منعقد شود و از سرو صدا و ایجاد مزاحمت های نیمه شب حاجت گرفته شود... این ها اعمالی است که بیشتر از چشم و همچشمی ها، رقابت ها، ترس از حرف های بی مورد مردم، اسراف ها و تبذیرها سرچشمه می گیرد نه نیازهای طبیعی.
ساده زیستی یعنی بسندگی به حداقل(مراسم ولیمه ساده و آبرومند) و نفی آن نیازهای کاذب و پوشالی که طبیعی و ضروری نیستند.
البته مصادیق این حداقل ها با توجه به شأن و مقام افراد و عرف جامعه ها متغیر است.
امیرالمومنین (علیه السلام) که دل به دنیا نبسته بود، و می توانست همه چیز داشته باشد ولی بازهم دل نبندد، اما ایشان به این اکتفا نمی کردند و گویا فقط اهل زهد نبودند، بلکه اهل ساده زیستی هم بوده اند، زیرا که ایشان در نهج البلاغه می فرمایند:
آگاه باش! هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مىكند، و از نور دانشش روشنى مىگيرد، آگاه باش! امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد. پس سوگند به خدا! من از دنياى شما طلا و نقره اى نيندوخته، و از غنيمت هاى آن چيزى ذخيره نكرده ام، بر دو جامه كهنه ام جامه اى نيفزودم، و از زمين دنيا حتى يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است!.(2)
اگر سوال شود که:شان چه کسی از امام و رهبر جامعه بالاتر است ؟
پس چرا امام علی (ع) آنطور زندگی میکردند؟
اگر اکتفا به حداقل ها است پس چرا امام در بعضی مواقع زیر حداقل ها بودند؟ مثال دادن 3 شبانه روز افطار به فقیر؟
در جواب میگوئیم:
ساده زیستی امری پسندیده و خوب است اما برای اهل حکومت واجب.
از این رو امیرالمومنین این همه به مالک اشتر و سایر متولیان امر حکومتشان، امر به ساده زیستی و الگو بودن برای آنها می نمودند.
البته این را هم باید در نظر داشت که ساده زیستی در زمان امیرالمومنین با ساده زیستی در این زمان بسیار متفاوت است و شرایط فرق کرده، اگر اون موقع ساده زیستی به این بوده که نان خشک خورد شود یا یک لباس را به نوبت، دو نفر بپوشند الان اوضاع به گونه ای دیگر است و امکانات اولیه برای خیلی ها فراهم است و ساده زیستی به این نیست که نان خشک خورده شود.
به علاوه این که خود امیرالمومنین فرمودند:
آگاه باش! هر پيروى را امامى است كه از او پيروى مىكند، و از نور دانشش روشنى مىگيرد، آگاه باش! امام شما از دنياى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايى چنين كارى را نداريد امّا با پرهيزكارى و تلاش فراوان و پاكدامنى و راستى، مرا يارى دهيد
وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِيءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد.(3)
اگر زندگی مانند قشر فقیر جامعه (پایین ترین مردم جامعه ) باشد :
در این صورت اگر ماشین لازم داریم نباید بخریم و مانند قشر مستضعف با تاکسی رفت وآمد کنیم؟
چه بسا گاهی اینگونه باشد به شرط این که به دیگر امور زندگیمان لطمه نزند. در مورد ساده زیستی، رعایت شرایط، شئون زندگانی، و خیلی از مسائل دیگر دخیل هستند. همه ی انسانها داری یک شرایط نیستند و همه را نمی توان مثل هم نگاه کرد. مثلا همین امیرالمومنین که از همه ساده تر بودند و مثل پایین ترین افراد جامعه زندگی می کردند و غذا می خوردند و لباس می پوشیدند، بعضی از کارهایشان با افراد مستضعف جامعه فرق داشت و این بخاطر شرایط ویژه ای بود که ایشان داشتند.
مثلا افراد مستضعف جامعه، باغ و ملک نداشتند، پس آیا این بدین معناست که حضرت علی (ع) هم نداشته باشد؟! در حالیکه داشتند. یا مثلا حضرت امیر (ع)، غلام و کنیز داشتند که خدمتشان می کردند، در حالی که افراد فقیر چنین امکاناتی نداشتند. پس باید شرایط و موقعیت ها را هم لحاظ کرد.
نمی توان به همه این حکم را کرد که با تاکسی جابه جا شوید. می توان ماشین داشت و در خدمت دیگران هم بود و ساده زیست هم باشیم.
البته ساده زیستی وظیفه همه نیست، بلکه زهد وظیفه همه است. ساده زیستی بیشتر در مورد دولتمردان سفارش شده است تا زیر دستان خود را بهتر درک کنند و در خدمت آنها باشند و الا این حکم را برای همه جامعه نمی توان سفارش نمود.
ساده زیستی برای همه ی اهل حکومت، امری لازم است، و افرادی که در رأس نظام هستند می بایست ساده زیستی را، سرلوحه ی زندگی خود قرار بدهند. همانطور که عرض شد، ساده زیستی در افراد مختلف، متفاوت است و بستگی به شرایط افراد دارد. در هر صورت اگر کسی تا قبل از وزارت در رفاه نسبی به سر می برده، بعد از این که به مقامات حکومتی رسید، باید در شرکت مراسم های خاص و افراطی و تجمالاتی، بیشتر جانب احتیاط را رعایت کند و با هر گروه و قشری رفت و آمد نداشته باشد.
منابع:
1.(حدید، 23)
2.(نهج البلاغه دشتی، ص 553)
3.(نهج البلاغه، ص 417)