سلسله شبهات:اسلام با مردها مهربون تره!!!
تبهای اولیه
سلسله شبهات وارده بر دین اسلام
سلاممم بر همه عزیزان اسک دین،قصد من از مطرح کردن این تاپیک ها پاسخگویی به شبهاتیست که از جانب فرقه ها و ادیان مختلف(مسیحیت بهاییت و وهابیت،شیطان پرستی و یهود)درباره دین اسلام مطرح میشه
فقط پیشاپیش من این تذکر رو بگم قصد من از مطرح کردن این شبهات قابل دسترس بودن این سوالات برای جوان هایی است که متاسفانه به علت فعالیت رو به رشد فرقه های کاذب،با این شبهات دست و پنجه میزنن و ان شاء الله به پاسخ مناسبی برسند.
و صرفا به کار بردن افعال شخصی و مفرد برای همذات پنداری با مبلغین این فرقه ها و نزدیکی با افراد فریب خورده و افرادی است که این شبهات رو باور دارند در حالیکه من خودم شیعه دوازده امامی هستم و تا عمر دارم به این نعمتی که خداوند به من بخشیده افتخار میکنم و این خصلت ما شیعه هاست که شبهات رو سرکوب نمیکنیم بلکه به دنبال پاسخی منطقی براشون هستیم.
سلسله شبهات:اسلام با مردها مهربون تره!!!
و این هم شبهاتی که باعث سوء استفاده تمام فرقه ها از خانم ها شده و درواقع با مطرح کردن این شبهات قصد جذب خانمها رو به فرقه ها و ادیان خودشون دارند
اسلام با مردها مهربون تره
چونکه آقایون میتوند چهارتا زن با هم بگیرنند و تازه کلی زن صیغه ای اما خانم ها نمیتونند؟!!
خانم ها کلی باید تمام بدبختی های دوران بارداری و شیر دهی و.. رو بکشه آخرشم بعد از هفت سال در صورت طلاق بچه مال مرد میشه؟!!
چرا شهادت دو زن برابر یک مرده؟؟یعنی ما هیچ مرد احساساتی یا یک زن قوی النفس نداریم؟
چرا مردها موقع نماز خوندن باید جلوتر از خانم ها بایستند؟؟
چرا نمیگیم آقایون باید حجاب داشته باشند؟(من خانمهایی رو میشناسم که با دیدن هیکل بعضی از آقایون غش و ضعف میرن)
چرا خدا انقد زنها رو ضعیف آفریده تا مردها احساس تسلط بکنند؟؟
چرا خدا فقط مردها رو آدم حساب میکنه و در قران نام خودش رو با ضمیر مذکر میاورد و در اکثر موقع مخاطبش آقایون هستند حتی در جاهایی که مسئله مربوط به خانمهاست مثل آیه های طلاق؟؟و فقط در آیاتی بسیار محدود مخاطب مستقیما خانمها هستند
حتی در آیه های حجاب خداوند به پیامبر خود میفرمایند بگو به زنانت(قل للمومنات)باز هم خانمها مخاطب غیر مستقیم هستند و..
چونکه آقایون میتوند چهارتا زن با هم بگیرنند و تازه کلی زن صیغه ای اما خانم ها نمیتونند؟!! خانم ها کلی باید تمام بدبختی های دوران بارداری و شیر دهی و.. رو بکشه آخرشم بعد از هفت سال در صورت طلاق بچه مال مرد میشه؟!! چرا شهادت دو زن برابر یک مرده؟؟یعنی ما هیچ مرد احساساتی یا یک زن قوی النفس نداریم؟ چرا مردها موقع نماز خوندن باید جلوتر از خانم ها بایستند؟؟ چرا نمیگیم آقایون باید حجاب داشته باشند؟(من خانمهایی رو میشناسم که با دیدن هیکل بعضی از آقایون غش و ضعف میرن) چرا خدا انقد زنها رو ضعیف آفریده تا مردها احساس تسلط بکنند؟؟ چرا خدا فقط مردها رو آدم حساب میکنه و در قران نام خودش رو با ضمیر مذکر میاورد و در اکثر موقع مخاطبش آقایون هستند حتی در جاهایی که مسئله مربوط به خانمهاست مثل آیه های طلاق؟؟و فقط در آیاتی بسیار محدود مخاطب مستقیما خانمها هستند حتی در آیه های حجاب خداوند به پیامبر خود میفرمایند بگو به زنانت(قل للمومنات)باز هم خانمها مخاطب غیر مستقیم هستند و..
سلام
احکام اسلام در مورد زن متناسب با توانایی ها و ویژگیهای روحی و جسمی اوست و مراعات این ویژگیهاست که زندگی را به معنای واقعی جایگاه رشد و تکامل انسانی می کند .
اسلام به زن مانند گوهری نگاه کرده است که باید اصالت و پاکیش حفظ شود تا در دامان عفت او انسانهای بزرگی متولد شوند . آیا غیر از این است که مردان بزرگ از زنان پاک متولد شدند ؟ و آیا این جز به معاف ساختن زن از امور سخت و مشقت آور امکان پذیر است آیا می توان به حضور بی حساب زن در عرصه پر آسیب اجتماع حکم کرد و از آنسو منتظر تولد انسانهای بزرگ از دامان زنان پاک بود ؟
اسلام از دادن کارهای سخت به زنان منع می کند و دلیل آن را لطافت وجودی او می داند . قدر چنین احکامی را زنانی می دانند که بار کمرشکن تامین خانواده را بر دوش می کشند .
بعضی احکام اسلام در مورد زنان بخاطر لطافت و تاثیر پذیری روحی زن است از قبیل لزوم شهادت دو زن ( که البته شهادت دادن یک مسوولیت سنگین است که برداشته شدنش از دوش زن بکلی هم قابل قبول است )
بعضی احکام ( مساله ارث و دیه ) بخاطر معافیت زن از مسوولیتهای اقتصادی در خانواده است .
حجاب هم اختصاص به زنان ندارد اما به دلیل اینکه مردان بطور فطری به جنبه های فیزیکی گرایش دارند در خصوص زنان دقت عمل بیشتری صورت گرفته تا از آسیب به او جلوگیری شود لذا وجود چند زن متاثر از جنبه های ظاهری مردان دلیل بر نفی حکم مبتنی برفطرت نمی شود
و اما فی الجمله در عالم بعضی امور بر بعضی تقدم و برتری دارند و این کاملا حکیمانه است مثلا والدین بر فرزندان تقدم احترام دارند و این به معنای بی عدالتی نیست و حقیقت امر اینستکه خلقت زن از مرد بوده است لذا این مرجعیت خلقت مرد باعث تقدم اوست که نشانه کمال و برتری است و البته خداوند نه مرد است و نه زن اما با توجه به کمال برتر مرد ضمیر مذکر در مورد او استعمال می شود .
خلاصه اینکه نباید تحت تاثیر شعارهای بی اساس غربیها قرار بگیریم آنها خود در این مساله به بن بست رسیده اند و پوچی شعارهایشان روشن شده است و آزموده را آزمودن خطاست
موفق باشید
التماس میکنم هرجا بحثی درباره زن ایجاد میشه،مطالب تکراریتون رو نذارین:god::Nashnidan:
اسلام با مردها مهربون تره!!!
عنوان بحث با سولایی که توش اومده همخونی نداره فقط دوسه تاش
مهربونی ربطی به شهادت دادن نداره،غلط میگم؟
اگه میخواین به موردایی که با مرد مهربونتر رفتار میشه بربخورین،تو بحث زیر وارد شین:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=91&page=6
التماس نکن . شما کاره ای نیستید که به من امر و نهی کنی . اگه سواد داری جواب بده
تو حرف من توهین بود؟
خداحافظ
اسلام با مردها مهربون تره
چونکه آقایون میتوند چهارتا زن با هم بگیرنند و تازه کلی زن صیغه ای اما خانم ها نمیتونند؟!!
خانم ها کلی باید تمام بدبختی های دوران بارداری و شیر دهی و.. رو بکشه آخرشم بعد از هفت سال در صورت طلاق بچه مال مرد میشه؟!!
چرا شهادت دو زن برابر یک مرده؟؟یعنی ما هیچ مرد احساساتی یا یک زن قوی النفس نداریم؟
چرا مردها موقع نماز خوندن باید جلوتر از خانم ها بایستند؟؟
چرا نمیگیم آقایون باید حجاب داشته باشند؟(من خانمهایی رو میشناسم که با دیدن هیکل بعضی از آقایون غش و ضعف میرن)
چرا خدا انقد زنها رو ضعیف آفریده تا مردها احساس تسلط بکنند؟؟
چرا خدا فقط مردها رو آدم حساب میکنه و در قران نام خودش رو با ضمیر مذکر میاورد و در اکثر موقع مخاطبش آقایون هستند حتی در جاهایی که مسئله مربوط به خانمهاست مثل آیه های طلاق؟؟و فقط در آیاتی بسیار محدود مخاطب مستقیما خانمها هستند
حتی در آیه های حجاب خداوند به پیامبر خود میفرمایند بگو به زنانت(قل للمومنات)باز هم خانمها مخاطب غیر مستقیم هستند و..
ای کاش گل گیسو شبهاتشو یکی یکی می نوشت تا بشه بحث کرد اچون در این صورت دوستان یا مطلب در باره تمام شبهات می نویسند که مطلبشان یقینا بسیار طولانی شده و رغبتی برای مطالعه آن نیست یا به برخی از شبهات جواب داده و به برخی دیگر جواب نداده که شبهات بی پاسخ در خانه ذهن لانه می کنند و بدون جواب می مانند (میخواهیم دوستان رو آگاه کنیم اما با ذکر شبهات متعدد در یک تاپیک در ذهن دوستان کلی شبهه کاشته ایم) :deldari:
پیشنهاد:
تنها سر یکی از شبهات مذکور بحث شود تا هم بحث منحرف نشود هم بحثمان جذاب و شیرین شود:Kaf:
:moj:
سلاممممممم بر همه
ای کاش گل گیسو شبهاتشو یکی یکی می نوشت تا بشه بحث کرد
بله این هم پیشنهاد خیلی خوبیه باشه خب چطوره ازین سوال شروع کنیم
خانم ها کلی باید تمام بدبختی های دوران بارداری و شیر دهی و.. رو بکشه آخرشم بعد از هفت سال در صورت طلاق بچه مال مرد میشه؟!!
خانم ها کلی باید تمام بدبختی های دوران بارداری و شیر دهی و.. رو بکشه آخرشم بعد از هفت سال در صورت طلاق بچه مال مرد میشه؟!!
پسر بعداز چهارسال
خانم ها کلی باید تمام بدبختی های دوران بارداری و شیر دهی و.. رو بکشه آخرشم بعد از هفت سال در صورت طلاق بچه مال مرد میشه؟!!
سلام
در مورد حضانت بچه چیزی که من می دانم اینه که اگر مردی صلاحیت نداشته باشد بچه به مادرش سپرده می شود
در مورد شیر دادن می توانید ندهید می رویم دایه می گیریم
یا اگر نتونستیم شیر بها بدهیم خودتون دلتون میاد بچه را در اغوش نگیرید؟؟؟:Gol:
سلاممممممم بر همه
در مورد حضانت بچه چیزی که من می دانم اینه که اگر مردی صلاحیت نداشته باشد بچه به مادرش سپرده می شود
بله درسته اما اولویت اول با مرد هستش و صرفا برای اینکه خرج بچه رو متحمل میشه اما از نظر عواطف و محبت نمیتونه به پای مادر برسهچیزی که خود شما هم بهش اشاره کردید
خودتون دلتون میاد بچه را در اغوش نگیرید؟؟؟
میتونست ی جور دیگه و بهتری باشه
مثلا بچه پیش مادر بمونه و خرجشو پدر بده اینجوری صدمه و لطمه کمتری وارد میشد
اما در دین و قانون ما اینجوری نیس چرااا؟؟؟؟
سلام:Gol:
مشکل رو باید ریشه ای حل کرد :Cheshmak:
شما گفته بودین اسلام با مردها مهربون تره در حالی که این موضوع در ادیان دیگه بسیار پررنگ تر از اسلام هست زمانی که مریم به عنوان یک زن می خواست وارد معبد بشه برخورد کاهنان با او چگونه بود ؟:Gig:
بر اساس آيه 282 سوره مبارکه بقرة، شهادت دو زن برابر با شهادت يک مرد است.
براى بشر دو نظام وجود دارد: نظام تکوین و تشریع.
نظام تکوینى، یعنى قوانین، وظایف و مسئوولیت هایى که از سوى خلقت بر آدمى فرمانروایى می کند و ربطى به حوزه اختیارى بشر ندارد. در این حوزه براى هر یک از دو جنس نرینه و مادینه وظیفه خاص و هماهنگ با امکاناتى که دارند، در نظر گرفته شده است، به گونهاى که انکار آن از هیچ فردى پذیرفتنى نیست.
نظام تشریع، یعنى قوانینى که به حوزه فعالیتهاى اختیارى بشر مربوط است. این نظام اگر برگرفته، منطبق و هماهنگ با نظام تکوینى نباشد، فاقد ارزش است. ارزش و توانمندى نظام تشریع به میزان انطباق آن با ظرفیتهاى وجودى موجود در نظام تکوینى است.حال می گوییم: در نظام تکوین بین زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد، از جمله این که زن ومرد از جهت اعضا وجوارح با هم متفاوتند وهمچنین از جهت احساسات وعواطف وتمایلات.
با توجه به اینكه اصولًا حكمت آفرینش چنان بوده است كه بعد احساسى و عاطفى را در زن شدیدتر از مرد قرار داده و در نتیجه او را تائثیرپذیر ساخته است، لازم مىآید كه از جهت احتیاط در حفظ حقوق مردم، شهادت دو زن مساوى شهادت یك مرد قرار گیرد، زیرا از یك سو چه بسا زن در تحمل شهادت، یعنى احساس و ادراك موضوع شهادت، در نتیجه فشار عاطفى و احساسى دچار خطا در حسن و ادراك شده و واقعه را آن گونه كه هست احساس و ادراك نكند و شاید اینكه خداوند فرموده: «ان تضل احداهما فتذكر احداهما الاخرى» اشاره به همین نكته باشد كه در صورت خطاى یكى از آنها، دیگرى او را متوجه سازد.اسلام به عنوان يك مكتب حقوقي واقع بين به اين حقيقت توجه كرده و از آن جهت كه اين احتمال - احتمال خطاي در اداي شهادت - نسبت به زنان بيش ازمردان است شهادت دو زن را برابر با شهادت يك مرد دانسته است .
اسلام تکلیف را برای اشخاص بر مبنای توانایی ، علم و دسترسی ها معین فرموده است.
خداوندى که انسان را آفرید و به همه اسرار نهفته درون آگاه است، فرموده: در امورى که مربوط به حقوق مردم است (حق الناس نه حق الله) به شهادت زنان ارزش و اعتبار داده بشود، لیکن به جهت محکم کارى دو شاهد زن در امورى که یک شاهد مرد لازم است، یا چهار شاهد زن در امورى که دو شاهد مرد لازم است، با شرایطى ارزش و اعتیار دارد. این عین عدل و منطبق با نظام تکوین است
.اصولا شهادت ( حق ) نیست، تا آن جا که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد محسوب شده است او را محروم ازحق تلقی کنیم بلکه شهادت ( تکلیف ) است . بنابراین در مواردی که شهادت زن مسموع نیست ، او (معاف) از تکلیف است و در نتیجه وظیفه اش نسبت به مرد سبک تر است.
نظام تکوینى، یعنى قوانین، وظایف و مسئوولیت هایى که از سوى خلقت بر آدمى فرمانروایى می کند و ربطى به حوزه اختیارى بشر ندارد.
سلام
جدا دیدن امور اختیاری از حوزه تکوین صحیح نیست بلکه حوزه تکوین شامل امور اختیاری و غیر اختیاری است اما تشریع صرفا مرتبط با حوزه امور اختیاری است . این بیان برای تصحیح این کلام شما که فرمودید :
نظام تشریع، یعنى قوانینى که به حوزه فعالیتهاى اختیارى بشر مربوط است. این نظام اگر برگرفته، منطبق و هماهنگ با نظام تکوینى نباشد، فاقد ارزش است
لازم است .
موفق باشید
سلام
جدا دیدن امور اختیاری از حوزه تکوین صحیح نیست بلکه حوزه تکوین شامل امور اختیاری و غیر اختیاری است اما تشریع صرفا مرتبط با حوزه امور اختیاری است . این بیان برای تصحیح این کلام شما که فرمودید :لازم است .
موفق باشید
تعلق امر، در نظام تشريع فعل اختياري انسان است ولي در نظام تکوين متعلق امر، اشياء هستند و اختيار انسان نقشي در تحقق آن ندارد؛خود اختيار نيز يکي از اشياء تکوینی است و رابطه اين دو نظام با همديگر آن است که انسان با عمل به نظام تشريع با نظام تکوين هماهنگ مي شود پس مراد از عالم تکوين، فعل خداست. « بَديعُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْرًا فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»؛(بقره/117)
البته بعضی از چیزها می تواند در نظام تکوین تاثیر گذار باشد.علامه طباطبایی در تفسیر المیزان چنین می فرمایند:اعمال انسان در نظام تكوين تأثيرگذار است; و اين سنتى الهى است كه بر نظام هستى حاكم است; اين همانندسنت ابتلا، سنت آزمايش و امتحان، سنت مكر و سنت استدراج و امهال و سنت سير تكاملى هستى و غايتمندى است كه بر نظام هستى جارى و سارى است.
سلاممممم بر عزیزان اسک دین
خب مبحث ی کم سنگین شد من تقاضا دارم که مبحث رو سنگینش نکنیم و خیلی ساده به جواب دادن بپردازیم
لطفا بحث حقوقی نشه بهتره
اما من معتقدم بیشتر نابرابری ها در حوزه حقوق صورت میگیره و دلیل قانع کننده ای هم براش نیس مثل مبحث دیات که
اگر یک انگشت مرد یا زن بریده بشه توسط شخص دیگری،ده شتر باید به عنوان دیه پرداخت بشه
اگه دو انگشت مرد یا زن بریده بشه باید بیست شتر پرداخت بشه
اما اگر سه انشگت مرد بریده شود باید سی شتر پرداخت بشه
و اگر سه انگشت زن بریده بشه باید پانزده شتر؟؟؟؟!!!!
و به همین ترتیب بر تعداد شتر های مرد افزوده میشه اما اگه ده تا انگشت زن بریده بشه همون پانزده تا میمونه
چرااااااا؟؟؟؟؟:Gig::Gig:
رجوع شود به کتاب دیات
حالا اگه کسی دوران شیر دادن به بچش (وقتی طلاق گرفت) هم خرج خودش هم خرج بچشو بگیره،میتونه در ازای شیر دادن به بچه پول (غیر از خرج دوتاشون) بگیره؟ یا همینکه خرج خودشو میگیره کافیه؟
سلامممم بر منتقد عزیز
اگر زنی از همسرش جدا بشه در موقع شیر دادن به بچه فقط میتونه خرج بچه و شیر دادن خودش به بچه رو بگیره و و نمیتونه در ازای شیر دادن به بچه غیر از خرج دوتاشونو بگیره و همینکه خرج خودش و بچه رو بگیره کافیه
رجوع شود به قانون مدنی امور خانواده ماده اش هم موقع امتحانا میگم الان حفظ نیستم:khandeh!:
اگر زنی از همسرش جدا بشه
سلام
هیج مردی از زنش جدا نمیشه ! وقت به خاطر اینکه زن لیاقت اون مرد را نداشته باشه
سلام
چرا این بحث رو دیگه ادامه ندادین؟
سوال آخر گل گیسو ذهن منم مشغول کرده
یعنی کسی جوابی نداره ؟
[نقل قول:
با توجه به اینكه اصولًا حكمت آفرینش چنان بوده است كه بعد احساسى و عاطفى را در زن شدیدتر از مرد قرار داده و در نتیجه او را تائثیرپذیر ساخته است، لازم مىآید كه از جهت احتیاط در حفظ حقوق مردم، شهادت دو زن مساوى شهادت یك مرد قرار گیرد، زیرا از یك سو چه بسا زن در تحمل شهادت، یعنى احساس و ادراك موضوع شهادت، در نتیجه فشار عاطفى و احساسى دچار خطا در حسن و ادراك شده و واقعه را آن گونه كه هست احساس و ادراك نكند و شاید اینكه خداوند فرموده: «ان تضل احداهما فتذكر احداهما الاخرى» اشاره به همین نكته باشد كه در صورت خطاى یكى از آنها، دیگرى او را متوجه سازد.اسلام به عنوان يك مكتب حقوقي واقع بين به اين حقيقت توجه كرده و از آن جهت كه اين احتمال - احتمال خطاي در اداي شهادت - نسبت به زنان بيش ازمردان است شهادت دو زن را برابر با شهادت يك مرد دانسته است .
خداوندى که انسان را آفرید و به همه اسرار نهفته درون آگاه است، فرموده: در امورى که مربوط به حقوق مردم است (حق الناس نه حق الله) به شهادت زنان ارزش و اعتبار داده بشود، لیکن به جهت محکم کارى دو شاهد زن در امورى که یک شاهد مرد لازم است، یا چهار شاهد زن در امورى که دو شاهد مرد لازم است، با شرایطى ارزش و اعتیار دارد. این عین عدل و منطبق با نظام تکوین است
.اصولا شهادت ( حق ) نیست، تا آن جا که شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد محسوب شده است او را محروم ازحق تلقی کنیم بلکه شهادت ( تکلیف ) است . بنابراین در مواردی که شهادت زن مسموع نیست ، او (معاف) از تکلیف است و در نتیجه وظیفه اش نسبت به مرد سبک تر است.
اینکه زنان بالطبع عاطفی هستند درش شکی نیست اما در مسئله شهادت صدق دادن همانطور که گفتید ما با نوعی تکلیف مواجهیم که طبق آیات قرآن هرانسانی اعم از زن و مرد به آن مکلف است و بیش از آنکه جنبه عقلانیت صرف داشته باشد با ایمان انسان و وجدان بیدار او یا بهتر بگویم عقل معاد او سروکار دارد که اینها نیز جزء همان کمالات انسانی است که زن و مرد ندارد . آیا منطقی است درباره دو انسانی که هردو از یک سرشت آفریده شده اند و در پیشگاه خدا به یک اندازه مسئول اعمالشان هستند و باید پاسخگوی شهادت خود باشند چنین باشد که قانونگذاراسلامی گواهی یکی را هرچند راست بگوید و متقی باشد صرفا بخاطرزن بودنش نپذیرد و آنوقت گواهی مرد راهرچند که شخص با ایمانی نبوده و شاید بنا به ملاحظاتی دروغ هم بگوید تنها بواسطه اینکه مرد است قبول نماید؟ این بدان معنی خواهد بود که در این خصوص انسانیت ,ایمان و تقوی افراد تحت الشعاع جنسیتشان قرارمیگیرد!
مگر آنکه قضیه را از این جهت بررسی کنیم که فرض شود دلیل این امر مخاطراتی که ممکن است بواسطه شهادت در دادگاه برای یک زن تنها ایجاد شود, تقریبا شبیه به آنچه که درمورد قضاوت بانوان مطرح است یعنی در جایکه نیاز به قضاوت باشد به
جهت مخاطرات احتمالی بر آنان واجب نیست این مسئولیت را بر عهده بگیرند , نه اینکه چون عاطفی یا احساساتی هستند توانایی و یا حق قضاوت ندارند. با اینکه اینجا بحث قضاوت مطرح نبوده اما چون اشاره شد به بخشی از سخنان زیر استناد مینمایم چون به نظرم یکی دیگر از اشکالاتی که به اسلام میگیرند همین بحث قضاوت است.( گل گیسو جان قضاوتو از قلم انداختی!) (،استاد جوادی عاملی روایتی را که برای نفی قضاوت زن، بدان استدلال میشود مورد بحث قرار داده میگوید: نکتة اساسی مربوط به متن حدیث، این است که برخی احکام مندرج در آنغیر الزامی است پس نمیتواند قضاوت زن را منع یا تحریم کرده باشد. مطلب دیگر این است که در حدیث مزبور، تکلیف شاق قضأ از زن برداشته شده نه آن که او را از قضاوت محروم نموده باشد.پذیرفتن مسئوولیت سختِ قضأ نیز بر مرد واجد شرائط، واجب است (گاهی عینی و گاهی کفایی) لیکن بر زن واجب نیست و آنچه از حدیث، استظهار میشود تنها سلب تکلیف قضاوت است نه نفی حق قضاوت. زیرا در حدیث مزبور آمده است: «لیس علی المرأة جمعة... ولا تولی القضأ...»، معنای عبارت مزبور این است که بر زن، شرکت در نماز جمعه و نیز پذیرش سِمَت قضأ، واجب نیست و در حدیث نیامده که: «لیس للمرأة جمعة... ولا تولی القضأِ» تا از آن سلب حق قضاوت استفاده شود. غرض، سلب تکلیف از زن برای سهولت کار زن است نه سلب حق، و بین این دو فرق عمیقی است.) با توجه به این حدیث این دو عمل یعنی شرکت در نماز جمعه و شرکت در امر قضاوت هردو در یک حد هستند یعنی تنها بر زن واجب نیستند نه ممنوع.... با این حال زنان براحتی در نمازهای جمعه و جماعت شرکت میکنند اما در مورد قضاوت سالهاست که از آن منع میشده اند ...البته من این پست را در جای دیگری نیز نوشتم ولی ظاهرا جوابی برایش نیست....