جمع بندی سیر معصومین به سوی کمال یا کمال مطلق بودن معصومین؟!آیا معصومین هم سالک الی الله هستند؟
تبهای اولیه
[="Indigo"]با عرض سلام
من درباره 14 معصوم سوالاتی دارم که با این سوال موضوع را شروع می کنم
ائمه معصومین دارای کمالاتی هستند آیا این کمالاتشان چون خداوند مطلق است یا این کمالات نسبی است؟
اگر مطلق است آیا از ابتدا اینگونه بودند و یا به این کمال مطلق سیر داشته اند و آیا امکان جمع چندین کمال مطلق در عالم هست.
اگر کمالشان نسبی است شروع حرکتشان به سوی کمال از چه حدی از کمال بوده؟آیا از صفر بوده؟ آیا اکنون هم به سوی کمال سیر دارند؟
با تشکر[/]
ائمه معصومین دارای کمالاتی هستند آیا این کمالاتشان چون خداوند مطلق است یا این کمالات نسبی است؟
باسلام
کمالاتی که چهارده معصومین دارند نسبت به سایر انسانهای دیگر، از درجه بیشتری برخوردار است، اما هم در میان خودشان کمالاتشان دارای درجات متفاوتی است و هم نسبت به خداوند، آنان نیز دارای کمال نسبی هستند و چون ممکن الوجود هستند در هر زمان و به واسطه اعمالی که انجام داده اند و صدقات جاریه ای که داشته اند، دائما در حال افزایش کمال هستند. هرچند کمال ایشان هیچ گاه به کمال مطلق نخواهد رسید و تنها خداوند است که کمال مطلق دارد.
اگر مطلق است آیا از ابتدا اینگونه بودند و یا به این کمال مطلق سیر داشته اند و آیا امکان جمع چندین کمال مطلق در عالم هست.
کامل مطلق ویژگی خداوند متعال است و هیچ موجود دیگری توانایی رسیدن به این مرتبه را ندارد. زیرا موجودی کمال مطلق هست که هیچگونه محدودیت و نقصی در او راه نداشته باشد و معلوم است که غیر از خداوند متعال تمام موجودات دارای نقص هستند و محدودیت دارند.
اگر کمالشان نسبی است شروع حرکتشان به سوی کمال از چه حدی از کمال بوده؟آیا از صفر بوده؟ آیا اکنون هم به سوی کمال سیر دارند؟
همانطور که گفته شد، کمال ایشان نسبی است و هر آن در حال افزایش درجه است. اما اینکه از ابتدا در چه حدی از درجه کمال بوده اند، برای ما قابل فهم نیست و نمیتوان گفت که آیا از صفر شروع کرده اند یا از ابتدا دارای درجاتی از کمال بوده اند. این بحث مرتبط است به این مسئله که آیا عباداتی که ارواح ایشان قبل از خلقت تمام انسانها و قبل از انتقال به این بدن مادی و جسمانی، کمالی برای ایشان ایجاد میکرده است یا نه.
اما کمال ایشان هم اکنون نیز در حال افزایش یافتن است. دلیل آن نیز این است که کمال انسان و هر موجود مختاری بر اساس اعمال نیکی است که مستقیم یا غیر مستقیم انجام میدهد. اعمال مستقیم، کارهایی است که شخص در حال حیات انجام میدهد و اعمال غیر مستقیم نیز کارهایی است که شخص انجام میدهد و بعد از اومنشأ خیرات میشود همانند علم و دانش الهی که در میان مردم منتشر میکند یا کتاب مفیدی که می نگارد و... بنابراین ائمه و معصومین علیهم السلام که به نشر عقائد و احکام الهی میان مردم مبادرت ورزیدند و تمام هدایتی که بندگان در حال حاضر دارند و اعمالی که انجام میدهند بر اساس دانشی است که آنان در اختیار مردم قرار دادند، ثواب برای ایشان نگاشته میشود و درجه ایشان افزوده می گردد. از سوی دیگر، اعمالی که توسط دیگران انجام میشود و ثواب آن به ایشان هدیه داده میشود نیز موجب افزایش درجه ایشان میگردد.
ما کمال ایشان هم اکنون نیز در حال افزایش یافتن است. دلیل آن نیز این است که کمال انسان و هر موجود مختاری بر اساس اعمال نیکی است که مستقیم یا غیر مستقیم انجام میدهد
سلام
پس از پاسخ شما که ائمه کمال نسبی دارند می توان چنین نتیجه گرفت نسبت دادن سخنانی به ائمه مانند انسان کامل و از اینطور صفات غلط است
چون اگر کامل باشند سیر به سوی کمال معنا ندارد پس ائمه طبق نتیجه سخنان شما انسان ناقص هستند و نه انسان کامل چون که انسان ناقص سیر به کمال دارد و نه انسلان کامل!
سوال دیگری هم دارم
از لحاظ صفات چه تفاوتی بین خدا و ائمه وجود دارد؟!
آیا جمله لَا فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُك صحیح است؟!
با تشکر از پاسخگویی
[="Tahoma"]
ائمه معصومین دارای کمالاتی هستند آیا این کمالاتشان چون خداوند مطلق است یا این کمالات نسبی است؟
سلام
طبق این بیان نورانی :
لا فرق بینک و بینهم الا انهم عبادک و خلقک
تفاوت حضرات با ذات الهی ممکن بودن ایشان است یعنی غیر مستقل اند وگرنه تمام کمالات در ایشان به نحو ظهور و تجلی وجود دارد
اگر مطلق است آیا از ابتدا اینگونه بودند و یا به این کمال مطلق سیر داشته اند و آیا امکان جمع چندین کمال مطلق در عالم هست.
از همان بدو تولد کاملند و استکمال ندارند بلکه کارشان تکمیل است لذا تفاوتشان هم در امر تکمیل است که به حسب شرایط متفاوت است
البته بین خودحضرات تفاوت مراتبی هست همچنانکه در بیانات خود حضرات منعکس شده است
چند کمال مطلق مستقل ممکن نیست اما چند کمال مطلق غیر مستقل در طول و عرض هم امکانپذیر است
اگر کمالشان نسبی است شروع حرکتشان به سوی کمال از چه حدی از کمال بوده؟آیا از صفر بوده؟ آیا اکنون هم به سوی کمال سیر دارند؟
حضرات کامل بوده اند از بدو تولد و استکمال نداشته اند اما تکمیل داشته اند لذا اگر میزان توفیق در تکمیل را معیار این مقام بدانیم تفاوت مراتبی از این جهت بینشان هست صلوات الله علیهم اجمعین
والله الموفق
[="Indigo"]استکمال ندارند بلکه کارشان تکمیل است
سلام و تشکر از پاسخگویی
این جمله را اگر ممکن است کمی بیشتر توضیح دهید[/]
[="Tahoma"]
سلام و تشکر از پاسخگویی
این جمله را اگر ممکن است کمی بیشتر توضیح دهید
سلام
استکمال یعنی کسب کمال
تکمیل یعنی کامل کردن دیگران
یعنی اینکه معصومین علیهم السلام کامل بوده اند و کسب کمالی نداشته اند چون تحصیل حاصل است
اما تکمیل دیگران داشته اند و این برنامه ای است که سراسر زندگی ایشان را شامل میشود
البته داریم انبیاء علیهم السلام اغلب بعد چهل سالگی به نبوت رسیده اند که موهم کسب کمال است اما ظاهرا این هم استکمال نبوده بلکه تحقق شرایط بروز تکمیل بوده است
اما این مساله در ائمه شیعه ع نبوده است چون اغلب پیش از این سن به امامت رسیده اند
والله الموفق
بالاخره من متوجه نشدم کدام نظر صحیح است؟! حضرات کامل بوده اند از بدو تولد و استکمال نداشته اند اما تکمیل داشته اند
دلایل هر یک از این دو نظر چیست؟!
نظر اول:
تفاوت حضرات با ذات الهی ممکن بودن ایشان است یعنی غیر مستقل اند وگرنه تمام کمالات در ایشان به نحو ظهور و تجلی وجود دارد
نظر دوم:
اما کمال ایشان هم اکنون نیز در حال افزایش یافتن است. دلیل آن نیز این است که کمال انسان و هر موجود مختاری بر اساس اعمال نیکی است که مستقیم یا غیر مستقیم انجام میدهد.
بالاخره کمالشان در حال افزایش است(طبق نظر دوم) یا کسب کمالی نداشته اند چون تحصیل حاصل است(طبق نظر اول)؟!!
سوال:
سیر معصومین به سوی کمال یا کمال مطلق بودن معصومین؟!آیا معصومین هم سالک الی الله هستند؟
پاسخ:
در مورد عنوان سوال تون سوالات زیر مطرح میشوند
- کمالات معصومین، همانند خداوند مطلق است یا نسبی؟
- اگر کمالات ایشان مطلق است، آیا از ابتدا اینگونه بوده یا به این کمال مطلق رسیده اند؟
- آیا جمع چندین کمال مطلق در عالم امکان دارد؟
- اگر کمالاتشان نسبی است، ابتدای کمالشان در چه حدی بوده است، آیا از صفر درجه کمال شروع کرده اند؟
- آیا هم اکنون نیز کمال ایشان در حال ارتقا است؟
در پاسخ به سوالات فوق میتوان گفت:
كمال حالت شىء كامل است و به چيزى اطلاق مىشود كه ذات و صفات نوع یک موجود را کامل میکند.[1]
آنچه موجب كمال ذاتى نوع میشود، كمال اول ناميده مىشود زيرا مقدم بر نوع است. آنچه موجب كمال صفات نوع گردد كمال ثانى ناميده مىشود كه شامل اعراضى است كه شىء بعد از تقوم خود بدانها موصوف مىشود، مثل علم و فضايل ديگر.[2]
خلاصه كمال، چيزى است كه وجود شىء توسط آن تمام مىشود و طبيعت شىء توسط آن تحقق مىيابد و مترادف وجود است. كمال مطلق به معنى وجود مطلق است و اگر شىء تمام كمالات خود را از دست بدهد در اعماق عدم فرو خواهد رفت.[3] کمال هر چيزى نیز عبارت است از آنچه حتما با موجود همراه است و ان چیزهایی که به عنوان شایستگی ها و صفات یک موجود محسوب میشود.[4]
كمال از امور نسبی و اضافی است به این معنا که هر یک مرتبه آن نسبت به مراتب دیگر، سنجیده میشودو شدت و ضعف آن دیده میشود و به تنهایی نمیتوان درجه آنرا دید؛ زيرا موجودات در هر مرتبه ای از مراتب وجودی که قرار دارند، فعليتى دارند كه نسبت به مرتبه پائین تری كه فاقد آن فعليت است كاملتر است و نسبت به مرتبه بالاتر از خودش، ناقص تر است.[5]
در این میان، کمال در برخی موجودات ذاتی است و همیشه همراه با اوست و در برخی عرضی و از اول همراه با او نبوده است و به همین جهت در حال ارتقا است. چون کمال با نقص سازگار نیست، کامل ترین موجود، موجودی است که هیچ گونه نقصی در آن راه نداشته باشد و آن موجود تنها خداوند متعال است که هم ذاتش هیچ نقصی ندارد و هم صفات جمال وجلالش دارای عالی ترین مراتب است و هیچ محدودیت و نقصی ندارد.
کامل مطلق ویژگی خداوند متعال است و هیچ موجود دیگری توانایی رسیدن به این مرتبه را ندارد. زیرا موجودی کمال مطلق هست که هیچگونه محدودیت و نقصی در او راه نداشته باشد و معلوم است که غیر از خداوند متعال تمام موجودات دارای نقص هستند و محدودیت دارند. مابقی موجودات از کمال نسبی برخوردارند و کمال مطلق ندارند.
كمال انسان از نظر دینی عبارت است از اینکه حق و امورخیر را بشناسد تا به آنها عمل کند. بهترین معارف هم عبارت است از شناخت خداوند متعال و والاترین طاعات، اعتراف به این است که هر خیری از ناحیه خداوند و به کمک او بوجود آمده است.
این کمال از چهار راه به دست می آید و در چهار چیز است. گفتار نيك، افعال نيك، و اخلاق نيك و معارف که خود معارف عبارت است از شناخت و معرفت نسبت به چهار چيز: معرفت دنيا، معرفت آخرت، معرفت خود و معرفت پروردگار.[6]
تمام موجودات عالم به سوی کمال در حال حرکتند و منتهای و غایت تمام حرکات، کامل مطلق است. همانطور که قرآن کریم بیان میکند «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه». [7]يكي از ويژگي هاي سلوك إلي الله اين است كه هدف و مقصد نهاييِ آن، خداي نامتناهي است و بنابراين، راه به سوي او نيز نامحدود خواهد بود و انسان در هر راهي گام بردارد به خدا ميرسد.[8]
بر اساس این آیه شریفه تمام موجودات عالم امکان و تمامی مخلوقات، در حال سیر به سوی کامل مطلق و به عبارت دیگر در حال کمال هستند. تنها انسان کامل است که به ملاقات خداوند نائل میشود و مظهر اسمای الهی میشود و خلیفه خداوند در روی زمین میشود و مابقی آنان گرچه به سمت خداوند در حرکتند اما در این مسیر به کمال نهایی خود دست نمی یابند.[9] مابقی گرچه به لقای مهر و رحمت او میرسند ولی به کمال نهایی نمیرسند و برخی دیگر نیز به لقای قهر و غضب او.[10]برخی از این گروه آخر، تمامی کمالات وجودی خود را از دست میدهند و حتی انسان بدون صفات کمالی نیز دیگر نیستند بلکه به مرتبه حیوانی رسیده اند.
قرآن کریم در توصیف این افراد میفرماید: « وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»[11]
[/HR][1] . شرح صدرا بر هدايه اثير الدين ص 3
[2] . درة التاج بخش سوم ص 91
[3] . فرهنگ فلسفى، ص: 537
[4] . مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج 1؛ تلويحات، ص 91
[5] . فرهنگ معارف اسلامى، ج3، ص: 1610
[6] . فرهنگ معارف اسلامی، ج3 ص 1610
[7] . انشقاق، 6
[8] . تفسیر تسنیم، ج1 ص 464
[9] . تسنیم، ج3 ص 206
[10] . ادب فنای مقربان، ج3 ص 92
[11] . اعراف، 179
سوال:
معصومین در سیر کمالی از مرتبه صفر شروع کرده اند یا از ابتدا دارای درجاتی از کمال بوده اند؟
پاسخ:
کمالات انسانهای کامل نیز با یکدیگر متفاوت است و به یک اندازه نیست. ایشان گرچه نسبت به سایر مخلوقات بیشتر است، اما کمالات ایشان نسبت به یکدیگر، از درجات متفاوتی برخوردار است. هرچند ما به جزئیات ان آگاه نیستیم.
اما اینکه ایشان در این سیر کمالی از مرتبه صفر شروع کرده اند یا از ابتدا دارای درجاتی از کمال بوده اند، گفته شد که این بحث از نظر فلسفی و دینی متفاوت است. علت آن نیز اختلاف تفسیر کمال دینی و فلسفی است. از نظر فلسفی کمال مربوط به وجود است و برخی کمالات، کمالات اولیه است که ذاتی یک شیء است و بر این اساس هیچ موجودی خالی از کمال اولیه نیست هرچند ممکن است از کمالات ثانویه برخوردار نباشد یا درجه آن متفاوت باشد. اما از نظر دینی،
کمال عبارت است از شناخت حق و عمل بر اساس آن. و این کمال، از طریق چهار امر بدست می آید. گفتار نيك، افعال نيك، و اخلاق نيك و معارف که خود معارف عبارت است از شناخت و معرفت نسبت به چهار چيز: معرفت دنيا، معرفت آخرت، معرفت خود و معرفت پروردگار.[1] بر اساس این اصطلاح، موجودات عالم متفاوت میشوند. برخی از ابتدا صفر بوده اند و با این چهار امر به کمال میرسند و درمورد برخی دیگر که همان انسانهای کامل و معصومین هستند،
شاید بتوان گفت زمانی که در این دنیا پای گذاردند دارای درجاتی از کمال بوده اند. علت آن نیز این است که بر اساس روایات بسیار، ارواح ایشان سالیان درازی قبل از خلقت بدنشان در محضر خداوند بوده و به عبادت او مشغول بوده اند. « كُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمُ بَيْنَ الْمَاءِ وَ الطِّينِ وَ إِنْ كَانَ آدَمُ أَوَّلَ الْخَلْقِ فَقَدْ صَارَ مُحَمَّدٌ قَبْلَهُ »[2]هرچند شاید این کمال، ذاتی آنها بوده باشد و به همان صورت خلق شده باشند و شاید هم آن اعمال ایشان اختیاری بوده و به اختیار خودشان عبادت خداوند را انجام میدادند. به هر حال ابتدای کمال ایشان و درجه آن واینکه از ابتدا در چه حدی از درجه کمال بوده اند، برای ما قابل فهم نیست و نمیتوان گفت که آیا از صفر شروع کرده اند یا از ابتدا دارای درجاتی از کمال بوده اند.
این بحث مرتبط است به این مسئله که آیا عباداتی که ارواح ایشان قبل از خلقت تمام انسانها و قبل از انتقال به این بدن مادی و جسمانی، کمالی برای ایشان ایجاد میکرده است یا نه.
اما کمال ایشان هم اکنون نیز در حال افزایش یافتن است. دلیل آن نیز این است که کمال انسان و هر موجود مختاری بر اساس اعمال نیکی است که مستقیم یا غیر مستقیم انجام میدهد. اعمال مستقیم، کارهایی است که شخص در حال حیات انجام میدهد و اعمال غیر مستقیم نیز کارهایی است که شخص انجام میدهد و بعد از اومنشأ خیرات میشود همانند علم و دانش الهی که در میان مردم منتشر میکند یا کتاب مفیدی که می نگارد و...
بنابراین ائمه و معصومین علیهم السلام که به نشر عقائد و احکام الهی میان مردم مبادرت ورزیدند و تمام هدایتی که بندگان در حال حاضر دارند و اعمالی که انجام میدهند بر اساس دانشی است که آنان در اختیار مردم قرار دادند، ثواب برای ایشان نگاشته میشود و درجه ایشان افزوده می گردد. از سوی دیگر، اعمالی که توسط دیگران انجام میشود و ثواب آن به ایشان هدیه داده میشود نیز موجب افزایش درجه ایشان میگردد. همانطور که در ادعیه چنین دعاهایی نیز به وفور وجود دارد. مثلا در صلوات هر روز برای رسول الله صلی الله علیه و اله از خداوند میخواهیم:
«اللهم أعط محمدا من البهاء و النضرة و السرور و الكرامة و الغبطة و الوسيلة و المنزلة و المقام و الشرف و الرفعة و الشفاعة عندك يوم القيامة أفضل ما تعطي أحدا من خلقك و أعط محمدا و آله فوق ما تعطي الخلائق من الخير أضعافا كثيرة لا يحصيها»[3]
[/HR][1] . فرهنگ معارف اسلامی، ج3 ص 1610
[2] . بحارا لانوار، ج16، ص 92
[3] . المقنعة،330