شناخت شناسی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شناخت شناسی

سلام. عذر می خوام بنده چند سوالی در خصوص شناخت شناسی داشتم خوشحال میشم کسی اگر فلسفه می داند پاسخ بنده را بدهد,
1- چرا جمع نقیضین محال است؟
2-وسیله ی شناخت انسان در مورد هستی چیست؟

کارشناس بحث :‌صالح

با سلام به شما دوست عزیز

roammer;287692 نوشت:
1- چرا جمع نقیضین محال است؟

شما بدیهی ترین سؤال درباره تمام قضایای مورد اتفاق بشر را پرسیده اید زیرا با اندک توجهی به معنای نقیضین، محال بودن اجتماع آنها ثابت می شود، نقیض هستی، نیستی است، و نقبض نیستی، هستی است، مثلا یا عدد دو زوج هست یا زوج نیست،‌ امکان ندارد عدد دو هم زوج باشد هم زوج نباشد.

شهید مطهری:
از نظر قدما اصل تناقض «امّ القضايا» است يعنى نه تنها مسائل منطقى، بلكه قضاياى تمام علوم و تمام قضايايى كه انسان آنها را استعمال مى‏كند- و لو در عرفيّات- مبتنى بر اين اصل است. اين اصل زيربناى همه انديشه‏ هاى انسان است، اگر خراب شود همه انديشه‏ها ويران مى‏گردد.(1)

دامنه وضوح و بدیهی بودن این اصل آنچنان است که شامل پاسخ به سؤال شما نیز می شود، زیرا اجتماع نقیضین یا محال هست یا محال نیست، نمی شود هم محال باشد و هم محال نباشد، پس با دقت در پاسخ همین سؤال دلیل محال بودن اجتماع نقیضین روشن می شود.

موازی این اصل، اصل "ارتفاع نقیضین محال است" نیز جزء قضایای بدیهی است، یعنی با اندک توجهی محال بودن آن مشخص است، عدد دو محال است نه زوج باشد و نه زوج نباشد، بالاخره عدد دو یا زوج هست یا زوج نیست، الآن نه شب باشد و نه شب نباشد، بالاخره هم اکنون یا شب هست یا شب نیست، نمی شود هیچکدامش نباشد، محال است ارتفاع آن دو.

ــــــــــــــ
1. مجموعه آثار ج 5 ص 80.

roammer;287692 نوشت:
2-وسیله ی شناخت انسان در مورد هستی چیست؟

به نظر می رسد عامل شناخت غیر از وسیله شناخت باشد، وسیله شناخت یعنی ابزاری حسی که همان حواس پنجگانه باشد، اما عامل اصلی درک ما از هستی همان نیری عقل است.

توضیح بیشتر:
ابزار حسی به نیروی شناخت ما، مواد خامِ تجزیه تحلیل را ارائه می کند، آنگاه قضاوت می کنیم فلان چیز هست یا نیست، کم و کیف آن چگونه است و... به عبارتی دیگر ذهن با نفوذ به ماوراء آن اشیاه حس شده، یک حرکت عمقی کرده و درباره آنها به قضاوت هستی یا نیستی می رسد، در واقع مشهودات و محسوسات را پلی برای تعقل و ریشه یابی منطقی آن قرار می دهد.

مثلا وقتی می گوئیم فلانی زنده است،‌ که گزارشات حسی ما از حرکات او ما را به این نتیجه فلسفی می رساند که او حیات دارد،‌ یعنی عقل از علائم حسی او چنین برداشت و قضاوتی می نماید.

حال که اصل شناخت درباره مسائل مادی به تعقل است مسائل غیر مادی به طریق اولی از طریق تعقل صورت می پذیرد، شهید مطهری در این باره می گوید:
يك پيامبر، يك موحّد، ابراهيم وار سراسر كائنات را جلوه گاه ديد خويش قرار مى‏دهد و در همه نشانه «مربوبيّت» و «مقهوريّت» و «مستقل نبودن» و «قائم بالغير بودن» مى‏بيند. ابراهيم نخست علائم و نشانه‏ هاى مربوبيّت و مقهوريّت را در خويشتن مشاهده كرد و در پى «ربّ» خويش برآمد؛ ستاره، سپس ماه، آنگاه خورشيد جلب نظرش نمود؛ امّا طولى نكشيد كه با مشاهده علائم و نشانه‏ هاى تغيير، حركت و مسخّر بودن در همه آنها ديده‏ اش از روى همه آنها لغزيد و با نفوذى عمقى در ماوراء جهان تغيير و حركت، جهان ثابت و كامل و محيط و بى‏ تغيير را كشف كرد كه:
انّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ و الْأَرْضَ حَنيفاً وَ ما انَا مِنَ الْمُشْرِكينَ، من روى خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم‏(1)

خلاصه اینکه اصل شناخت به عقل آدمی است همان عاملی که انسان را از حیوان متمایز می سازد.

موفق باشید.
ـــــــــــ
1. انعام/72. مجموعه آثار استاد شهید مطهری ج 3 ص 50.

موضوع قفل شده است