صحابه چند بار بر جان پیامبر توطئه کردند؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صحابه چند بار بر جان پیامبر توطئه کردند؟

صحابه چند بار بر جان پیامبر توطئه کردند؟ لطفا با سند قدیمی و ترجیحا از اهل سنت باشد.

با سلام
این لینک در همین مورد میباشد و خواندن ان خالی از لطف نیست!

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?id=1257&bank=question&startrec=1

خیلی ممنون
اما فقط توطئه قتل پیامبر پس از تبوک را داشت. بقیه توطئه ها را کجا می توان یافت؟ آیا توطئه دیگری نبوده؟

با سلام

اربد بن قيس، از تيره بنى عامر است1
[FONT=Century Gothic]برخى مفسّران، شأن نزول آيات 8 تا 14 رعد(13)را درباره اقدام وى با همراهى عامر بن طفيل مبنى بر ترور پيامبر(صلى الله عليه وآله)و نابودى‌اش به‌وسيله صاعقه دانسته‌اند.2 سوره اخلاص(112) را نيز در پاسخ وى و ديگر مشركان برشمرده‌اند كه به وصف نادرست پروردگار مى‌پرداختند3

1 سيره‌ابن‌هشام، ج‌4، ص‌568.
2 جامع‌البيان، مج‌8‌، ج‌13، ص‌166; مجمع‌البيان، ج‌5‌ـ‌6‌، ص‌435.
3 . مجمع‌البيان، ج‌9‌ـ‌10، ص‌859‌.

[FONT=&quot]ترورهای پیامبر بوسیله بعضی از صحابه

[FONT=&quot]1- عقبه بعد از تبوک
[FONT=&quot]2- در جاده های کوهستانی بین مکه و مدینه پس از غدیر :[FONT=&quot]رسول خدا در باقيمانده از روز غدير حركت كرد و در آن شب هم به حركت خويش ادامه داد تا به عقبه نزديك شدند. در آنجا اين افراد در دو طرف تنگه پنهان شدند. آن‏ها ظرف‏هاى بزرگى با خود داشتند كه در آن‏ها سنگريزه ريخته بودند و مى‏ خواستند كه با غلطاندن آن‏ها، شتران رم كنند و رسول خدا به ته دره پرت شود.
[FONT=&quot]حذيفه مى ‏گويد: رسول خدا، من و عمار را فراخواند. عمار از عقب ناقه را مى‏راند و من در جلو افسار شتر را در دست داشتم تا اين كه به قله گردنه رسيديم. آن شب خيلى تاريك بود. ناگهان عده‏اى از عقب به ما حمله كردند و ظرف بزرگى را به طرف شتر غلطاندند. ناقه بسيار ترسيد و نزديك بود كه رم كند و رسول خدا را پرت كند؛ اما آن حضرت فرياد زد: آرام باش و در جاى بايست كه خطرى تو را تهديد نمى‏كند ... به دنبال آن عده‏اى پيش آمدند تا شتر را پرت كنند، اما من و عمار پيش رفتيم و با شمشير با آن‏ها درگير شديم ... آن‏ها مدتى تلاش كردند و چون نااميد شدند، پا به فرار گذاشتند.
[FONT=&quot]پس به رسول خدا عرض كردم: آيا عده‏اى را نمى‏ فرستى كه سرهاى آن را بياورند؟ فرمود: خداوند به من دستور داده است كه آن‏ها را به خودشان واگذارم و دوست ندارم كه مردم بگويند: او عده‏اى از قوم خود و اصحاب خود را بر دين خود دعوت كرد و آن‏گاه كه دعوت او را اجابت كردند، آن‏ها را كشت!
[FONT=&quot]اى حذيفه، آن‏ها را واگذار كه خداوند در كمين آن‏هاست. او كمى به آن‏ها مهلت مى‏دهد و سپس آن‏ها را به عذاب دردناكى گرفتار مى‏كند. تعداد اين افراد چهارده نفر بود كه نه نفر از قريش و از جمله معاوية بن ابى سفيان و عمرو بن عاص بودند و پنج نفر از غير قريش بودند كه عبارت بودند از: ابو موسى اشعرى، ابو هريره دوسى، ابو طلحه انصارى، اوس بن حدثان بصرى و مغيرة بن شعبه ثقفى. سپس سالم، آزاد شده ابو حذيفه كه غلام زنى از انصار بود و بغض و كينه شديدى نسبت به على عليه السّلام داشت به آن‏ها پيوست و معلوم شد كه او هم در توطئه شركت داشته است.
[FONT=&quot]ابن يمانى مى‏گويد: سپس از تنگه پايين آمديم در حالى كه فجر طلوع كرده بود. پس رسول خدا از ناقه فرود آمد و وضو گرفت و منتظر ماند تا اصحابش از گردنه پايين آمدند و دور آن حضرت جمع شدند و من اين افراد را ديدم كه در ميان مردم هستند و پشت رسول خدا نماز خواندند.
[FONT=&quot]آن‏گاه رسول خدا از منزلگاه عقبه حركت كرد تا در منزلگاه بعدى فرود آمد. هنگامى كه مى‏خواست از آن منزل حركت كند، همين عده را ديد. از آن‏ها پرسيد: امروز در چه موضوعى با هم نجوا مى ‏كرديد؟
[FONT=&quot]گفتند: اى رسول خدا، ما اصلا با هم جمع نشده‏ايم تا با هم نجوا كنيم.
[FONT=&quot]رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله نگاهى سرزنش‏آميز به آن‏ها انداخت و فرمود:
[FONT=&quot] «أانتم اعلم ام الله و من أظلم ممن كتم شهادة عنده من الله و ما الله بغافل عما تعملون»؛ آيا شما آگاه‏تر هستيد يا خداوند؟ و چه كسى ستمكارتر است از آن كسى كه شهادتش را پنهان مى‏كند و خداوند از آنچه انجام مى‏ دهد غافل نيست.[FONT=&quot][1]
[FONT=&quot][1][FONT=&quot] - کشف الیقین ص 137 از علامه حلی؛ سيد بن طاووس، اليقين، به صورت مسند؛ كشف اليقين، ص 137 از علامه حلى به طريق ارشاد القلوب، ديلمى، ج 3، ص 330- 333 بدون اسناد و از او در بحار الانوار، ج 28، ص 97- 102، [FONT=&quot] تاريخ تحقيقى اسلام ،ج‏4،ص: 519

موضوع قفل شده است