عبرت های عاشورا
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
اين، يك عبرت عجيب در تاريخ است: آنجا كه بزرگان مىترسند، آنجا كه دشمن چهره بسيار خشنى را از خود نشان مىدهد، آنجا كه همه احساس مىكنند اگر وارد ميدان شوند ميدان غريبانهاى آنها را در خود خواهد گرفت؛ آنجاست كه جوهرها و باطن افراد شناخته مىشود. در تمام دنياى اسلامى آن روز - كه دنياى بزرگى بود و كشورهاى اسلامى زيادى كه امروز مستقل و جدا هستند، آن روز يك كشور بودند - با جمعيت بسيار زياد، كسى كه اين تصميم، عزم و جرأت را داشت كه در مقابل دشمن بايستد، حسينبنعلى عليهالسّلام بود. بديهى بود كه وقتى مثل امام حسينى حركت و قيام كند، عدّهاى از مردم هم دور او را خواهند گرفت و گرفتند. اگر چه آنها هم، وقتى معلوم شد كه كار چقدر سخت است و چقدر شدت عمل وجود دارد، يكىيكى از دور آن حضرت پراكنده شدند، و از هزار و اندى آدمى كه با امام حسين عليهالسّلام، از مكه به راه افتاده، يا در بين راه به حضرت پيوسته بودند، در شب عاشورا تعدا اندكى ماندند كه با مجموع آنچه كه روز عاشورا خودشان را به حضرت رساندند، هفتاد و دو نفر شدند!
اين، مظلوميت است. اين مظلوميت، به معناى كوچكى و ذلّت نيست. امام حسين عليه السّلام، عظيمترين مبارز و مجاهد تاريخ اسلام است؛ چون او در چنين ميدانى ايستاد و نترسيد و مجاهدت كرد. اما اين انسان بزرگ، به قدر عظمتش، مظلوميت دارد. همانقدر كه بزرگ است، همان قدر هم مظلوم است؛ و با غربت هم به شهادت رسيد. فرق است بين آن سرباز فداكار و انسان پرشورى كه به ميدان نبرد مىرود؛ مردم به نام او شعار مىدهند و از او تمجيد مىكنند؛ ميدان اطراف او را انسانهاى پرشورى مثل خود او گرفتهاند؛ مىداند كه اگر مجروح يا شهيد شود، مردم با او چگونه با شور برخورد خواهند كرد، و آن انسانى كه در چنان غربتى، در چنان ظلمتى، تنها، بدون ياور، بدون هيچگونه اميد كمكى از طرف مردم، با وسعت تبليغات دشمن، مىايستد و مبارزه مىكند و تن به قضاى الهى مىسپارد و آماده كشته شدن در راه خدا مىشود. عظمت شهداى كربلا به اين است! يعنى براى احساس تكليف، كه همان جهاد در راه خدا و دين بود، از عظمت دشمن نترسيدند؛ از تنهايى خود، احساس وحشت نكردند؛ كم بودن عدّه خود را مجوزّى براى گريختن از مقابل دشمن قرار ندادند. اين است كه يك آدم را، يك رهبر را، يك ملت را عظمت مىبخشد: نترسيدن از عظمت پوشالى دشمن.
سيدالشهدا عليهالصّلاةوالسّلام، مىدانست كه بعد از شهادت او، دشمن تمام فضاى جامعه و دنياى آن روز را از تبليغات بر ضدّ او پر خواهد كرد. امام حسين عليه السّلام، كسى نبود كه زمان و دشمن را نشناسد. مى دانست دشمن چه خباثتهايى خواهد كرد. درعين حال، اين ايمان و اميد را داشت كه همين حركت مظلومانه و غريبانه او، بالأخره دشمن را هم در كوتاه مدّت و هم در بلند مدّت شكست خواهد داد. و همينطور هم شد. خطاست اگر كسى خيال كند كه امام حسين عليه السّلام، شكست خورد. كشته شدن، شكست خوردن نيست. در جبهه جنگ آن كس كه كشته مىشود شكست نخورده است. آن كس كه به هدف خود نمىرسد، شكست خورده است. هدف دشمنان امام حسين عليه السّلام، اين بود كه اسلام و يادگارهاى نبوّت را از زمين براندازند. اينها شكست خوردند. چون اينطور نشد. هدف امام حسين عليهالسّلام اين بود كه در برنامه يكپارچه دشمنان اسلام، كه همهجا را به رنگ دلخواه خودشان در آورده بودند يا قصد داشتند درآوردند، رخنه ايجاد شود؛ اسلام و نداى مظلوميت و حقانيّت آن در همه جا سر داده شود و بالأخره دشمن اسلام، مغلوب شود. و اين، شد. هم در كوتاه مدّت امام حسين عليهالسّلام پيروز شد و هم در بلند مدّت. در كوتاه مدّت به اين ترتيب كه، خودِ اين قيام و شهادت مظلومانه و اسارت خاندان آن بزرگوار، نظام حكومت بنىاميّه را متزلزل كرد. بعد از همين حادثه بود كه در دنياى اسلام - در مدينه و در مكه - پىدرپى حوادثى پيش آمد و بالأخره منجر به نابودى سلسله آل ابىسفيان شد. به فاصله سه، چهار سال، سلسله آل ابىسفيان به كلّى برافتاد و از بين رفت. چه كسى خيال مىكرد اين دشمنى كه امام حسين عليه السّلام را مظلومانه در كربلا به شهادت رسانده بود، آنطور مغلوب انعكاس فرياد آن امام شود؛ آن هم در سه يا چهار سال؟! در دراز مدّت هم امام حسين عليهالسّلام پيروز شد. شما به تاريخ اسلام نگاه كنيد و ببينيد چقدر دين در دنيا رشد كرد! چقدر اسلام ريشهدار شد! چگونه ملتهاى اسلامى پديدار شدند و رشد كردند! علوم اسلامى پيشرفت كرد، فقه اسلامى پيشرفت كرد و بالأخره بعد از گذشت قرنها، امروز، پرچم اسلام بر فراز بلندترين بامهاى دنيا، در اهتزاز است. آيا يزيد و خانواده يزيد به اينكه اسلام اينطور، روزبهروز رشد كند راضى بودند؟ آنها مىخواستند ريشه اسلام را بكَنند؛ مىخواستند از قرآن و پيغمبر اسلام، اسمى باقى نگذارند. اما مىبينيم كه درست به عكس شد. پس، آن مبارز و مجاهد فىسبيلاللَّه كه آنطور مظلومانه در مقابل دنيا ايستاد و خونش ريخته شد و خاندانش به اسارت رفتند، از همه جهت، بر دشمن خود پيروز شد. اين، براى ملتها يك درس است. لذاست كه از رهبران بزرگ دنياى معاصر - حتى آنهايى كه مسلمان هم نيستند - نقل مىكنند كه گفتهاند: «ما راه مبارزه را، از حسينبنعلى عليه السّلام ياد گرفتيم.» انقلاب خودِ ما هم يكى از همين مثالهاست. مردم ما هم از حسينبنعلى عليه السّلام ياد گرفتند. فهميدند كه كشته شدن، دليل مغلوب شدن نيست. فهميدند كه در مقابل دشمنِ علىالظّاهر مسلّط، عقب نشينى كردن، موجب بدبختى و روسياهى است. دشمن هر چه با عظمت باشد، اگر جناح مؤمن و فئه مؤمنه، باتوكّل به خدا در مقابل او مجاهدت كند ، بالأخره شكست با دشمن و پيروزى با فئه مؤمنه است. اين راملت ما هم فهميدند.
__________________________________________________
در ديدار قشرهاي مختلف مردم به مناسبت فرارسيدن ماه محرم 10/4/1371