عقاید من( غلامعلی نوری) [مهدویت...]

تب‌های اولیه

129 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و وقت بخیر خدمت همه دوستان گرامی

جناب اقای غلامعلی نوری

راستش وقتی چندین ادعا یا بهتر بگم چند پرسش همزمان مطرح میشه؛ خب هر کسی میاد به یکیش جواب میده یا یکیشو مورد بررسی قرار میده بعد هم میشه همین اش و همین کاسه که می بینید.

اگه از ادامه این بحث خسته شدید که هیچ؛ خسته نباشید.

ولی اگر همچنان مایلید مباحثتان پیگیری و ادامه یابد بهتر است از اینجا به بعد ادعا ها یا سوالاتتون رو یکی یکی طرح کنید. تا هم زیاد حرف تو حرف نیاد و هم رفقا بدونن چکار باید کنن.

ممنون

سلام طه خوش آمدی

وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ(ق/38)

یک سوال من اینه چه لزومی داره آنطور که شما می گویید خداوند یک انسان را حتی تا صد هزار سال زنده نگه داره تا اینکه ظهور کنه

به نظر من اصلا لازم نیست اینطور باشه که خدا به اصطلاح نور را هفت بار دور سر زمین بچرخونه و بعد بگذاره توزمین ( همان لقمه هفت بار دور سر چرخوندن منظورمه)

خدا اگر قدرت داره که داره می تواند انسانی در آخر الزمان خلق کنه که هم ان کارها ی مهدی را انجام بده

اصلا به من بگید فلسفه ی طول عمر امام ازمنه *از نظر شما چیه ؟؟؟

خدا از این 7 میلیارد نفر روی کره ی زمین آدم قحطیه که یکی رو به عنوان امام زمان که مقتضیات وشرایط رو می دونه انتخاب نمی کنه ومی ره سراغ 1200 سال قبل و دوران عصر حجر واز انباری تاریک تاریخ دست یک نفرو می گیره و می آره !!!
آیا دست خدا رو بسته می دونین وفکر می کنین که اون دیگه قادر نیست انسان اصلح ومصلح بسازه
یک بارشانسی !!ساخته و دیگه فوت وفن انسان اصلح سازی از یادش رفته ودیگه نمی تونه بسازه بناچار فکر می کنین باید بره از انبار فرسوده ی 1200 سال قبل یکنفر رو با شمشیر پوسیده ای پیداکنه
شما دست خدا را بسته می دانیداما من به نو آفرینی انسانی دیگر معتقدم چرا که به کل یوم هو فی شان اعتقاد دارم
شاید شما فکر می کنین خلاقیت خدا مُرده؟؟؟ چونکه دیگه نمی تونه انسان کاملی را بعد از صدر اسلام خلق
کنه !!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

توضیح *
امام زمان با توضیحات قبلی که گفتم درست نیست امام زمان شما شیعه یان امام ازمنه است نه امام زمان اگر فکر می کردند

جناب نوری هنوز به این نقد بنده مبنی بر عدم انسجام موضع خودتون در باب حدیث شیعه و همینطور ناسازگاری اون با نگاه شیعی پاسخ ندادید:

جناب نوری شما نمی تونید مطلبی رو بپذیرید ولی لوازم اون رو نپذیرید، طرد لوازم یه مطلب مستلزم طرد اون مطلبه، علی رغم مطالبی که در طول سوال و جوابهای حقیر آوردین و برخلاف اونا، برداشت من از مطالب شما اینه که شما نه تنها به هیچ عنوان برداشت درستی از جایگاه حدیث در منظومه ی معارف دینی ندارین بلکه اصلا اعتقادی به حدیث شیعه ندارین، چیزی که بدون اون این بحث ما کاملا عقیمه. در نگاه شیعی اِخبار معصوم(ع) (که بری از اشتباه و گناه به معنای کلامی اونه) درباره ی مهدی(عج) بواسطه ی این حجم از احادیث متواتر و معتبر یقینا علم آوره...

همونطور که گفتم کار از ریشه خرابه، بدون پذیرش مبانی کلی تر شیعه این بحث عقیمه...

پست های قبلی منو خوب بخون تا متوجه بشی که چقدر اصرار داشته ام که ایشون را ببینم ؟ ولی واقعی

نه مثل شما ها با خیالات و بافته های ذهنی !

لازم نیست خدا بشری را تا حتی صد هزار سال !!!! زنده نگه داره تا بعد بیاد !

عزیزان من شما مثل اینکه معنی امام زمان را هنوز بعد از قرنها نمی دونید

انسانی با تعریف امام زمان امام یک برهه ی زمانی محدوده نه امام تمام زمانها
او امام زمانه نه امام ازمنه

متاسفانه شماها دست خدا رو بسته میدونید که فکر می کنین خدا از این 7 میلیارد نفر روی کره ی زمین آدم قحطیه که یکی رو به عنوان امام زمان که مقتضیات وشرایط رو می دونه انتخاب نمی کنه ومی ره سراغ 1200 سال قبل و دوران عصر حجر واز انباری تاریک تاریخ دست یک نفرو می گیره و می آره !!!
شما دست خدا رو بسته می دونین وفکر می کنین که اون دیگه قادر نیست انسان اصلح ومصلح بسازه
یک بارشانسی !!ساخته و دیگه فوت وفن انسان اصلح سازی از یادش رفته ودیگه نمی تونه بسازه بناچار فکر می کنین باید بره از انبار فرسوده ی 1200 سال قبل یکنفر رو با شمشیر پوسیده ای پیداکنه
این شمایید که دست خدا را بسته می دانید یا من که به کل یوم هو فی شان اعتقاد دارم
شاید شما فکر می کنین خلاقیت خدا مُرده؟؟؟ چونکه دیگه نمی تونه انسان کاملی را بعد از صدر اسلام خلق
کنه !!!

شما هیچ وقت نمی تونین منو متقاعدکنین چون نمی توانید دلیل عقلی و خدایی برای تصورات خودتون ارائه بدین با حرف خالی و حلوا حلوا که دهن کسی شیرین نمی شه
ااما در آینده ای نزدیک وقتی تار وپود مذهب از هم پاشید اون وقت متوجه حرفای من می شید من ازقبل هم گفته ام برای آینده کار می کنم والان هیچ انتظار پذیرشی افکارم رو ندارم فقط بیان می کنم

رحمت للعالمین وصاحب علم کتاب فوت کرده و نبوت هم ختم شده اما شما طبق رفتار معروفتون
مرزها را قاطی می کنین گویی اعتقاد ندارین که نبوت به پیامبر ختم شده است ودیگر معجزه ای ووحی نخواهد بود
اما شما هنوز اوصاف واعجاز پیامبران را و خاتم نبیین را دوباره بر قامت مهدی دوخته اید گویی آیات قرآ ن را در ختم نبوت و اعجاز قبول ندارید
مگر در خطبه ی 235 نخوانده اید که بعد از فوت پیامبر وحی و اخبار آسمانی قطع شد دیگر کسی غیب نمی داند دیگر کسی به دنیا رجعت نمی کند


جناب نوری نقد جناب کاوه هنوز بی پاسخه:


http://www.askdin.com/showpost.php?p=32315&postcount=75

بسته بودن دست خدا و مطالب شبیه این که آوردین چه ربطی به عقیده ی شیعه داره؟
افعال حق تعالی از روی حکمت و رحمته و در باب مهدی(عج) حق تعالی چنین اراده کرده و ما هم بواسطه ی نص متقن از این اراده ی حکیمانه مطلع شدیم، عقاید ما در باب مهدی(عج) ریشه در نص داره، اگه واقعا دنبال حقیقتین نگاه خودتون نسبت به قرآن و حدیث رو اصلاح کنین و از آیات و روایات در این رابطه بیشتر سراغ بگیرین...
امام زمان(عج) امام همه ی ازمنه نیست، بلکه دوران امامت ایشون هم یه بازه ی زمانی محدوده...
اما راجع به مطلبی که در باب دین و مذهب آوردین، در این معنایی که شما دین و مذهب رو بکار می برین، دین همواره در قالب یه مذهب نمود پیدا می کنه و تلقی شما هم خودش یه مذهبه...
بنا به عقیده ی شیعه امام بطور کلی همه ی شئونات نبی اکرم(ص) به جز وحی و لوازم خاص اون رو داره، از جمله رحمت للعالمینه و صاحب علم کتاب و علم لدنی و صاحب کرامته...

جناب نوری هنوز به این نقد بنده مبنی بر عدم انسجام موضع خودتون در باب حدیث شیعه و همینطور ناسازگاری اون با نگاه شیعی پاسخ ندادید:


همونطور که گفتم کار از ریشه خرابه، بدون پذیرش مبانی کلی شیعه این بحث عقیمه...

بله کاملا درسته

این از ضعف های بزرگ شیعه است که اگر حدیث رو ازش بگیری دیگه نمی تونه از خودش دفاع کنه

و راهی برای اثبات عقایدش نداره

ممنون که بالاخره به نتیجه رسیدیم !!!

در ضمن جناب کاوه دوست بسیار عزیز اینجانب اگر سوالی داشتند خودشان می پرسند

پس در جوابگویی آماده ام !

اگر هم سوالی نداشتند خودشان مختارند

در هر حال از ایشان این مرد بزرگ ودور اندیش تشکر می کنم

جناب نوری همچنان که برای اثبات یه ایده باید استدلال کرد برای نفی اون هم باید استدلال کرد، دقت کنید که شما نمی گید من نمی دونم مهدی(عج) هست یا نه، بلکه می گید مهدی(عج) نیست، تا اینجا ما دلیل معقولی برای این مطلب از شما ندیدیم، اگه هم بخواید در این مساله لاادری باشید و از طرف دیگه از اون دسته لاادری هایی نباشین که بدلیل تنبلی و لجباری و عدم توانایی ذهنی لازم و ... لاادری هستن، باید در حد توان هم دلایل شیعه رو رد کنین و هم دلایل منکرین رو و با دقت عدم کفایت استدلالهای هر دو دسته رو نشون بدین...
یکی از نقاط ثقل استدلال شما "نامتعارف" بودن بعضی وجوه بحث مهدویته، مثلا مساله ی طول عمر حضرت(عج) و دور از انظار بودن ایشون، یعنی اگه مطالب شما رو بتکونیم آخرش این میشه که چون این مساله نامتعارفه پس نادرسته، مغالطی بودن این استدلال روشنه...
در مطلب قبلی هم اشاره کردم که به عقیده ی شیعه امام بطور کلی همه ی شئونات نبی اکرم(ص) به جز وحی و لوازم خاص اون رو داره، از جمله صاحب علم و قدرت خاصیه و صاحب کرامته، در بحث از "نامتعارف بودن" این امور(نامتعارف بودن از نظر ما)، وقتی به طریق موجه و یقینی از طریق نص به مطلبی رسیدیم، دیگه جایی برای این بحث نامتعارف بودن باقی نمی مونه، دقت کنین در اینجا مراد از امر نامتعارف اون چیزیه که از نظر عقلی ممکنه ولی از نظر تجربه ی معمول ما نامتعارفه...
در این پست http://www.askdin.com/showpost.php?p=32315&postcount=75 به وجوهی از مساله ی طول عمر حضرت(عج) پرداخته شده، در باب دور از انظار بودن حضرت هم دو بحث رو میشه طرح کرد، یکی اینکه حضرت دیده بشه ولی شناخته نشه و دیگری اینکه حضرت دیده نشه، این شقوق مانعه الجمع نیستن، یعنی در مورد حضرت میشه هر دو رو مطرح کرد، چنین چیزی از خیلی کوچکتر از امام هم برمی یاد، چه برسه به امام...

بله کاملا درسته

این از ضعف های بزرگ شیعه است که اگر حدیث رو ازش بگیری دیگه نمی تونه از خودش دفاع کنه

و راهی برای اثبات عقایدش نداره

ممنون که بالاخره به نتیجه رسیدیم !!!

در ضمن جناب کاوه دوست بسیار عزیز اینجانب اگر سوالی داشتند خودشان می پرسند

پس در جوابگویی آماده ام !

اگر هم سوالی نداشتند خودشان مختارند

در هر حال از ایشان این مرد بزرگ ودور اندیش تشکر می کنم



هر مطلبی متد بررسی خاص خودش رو می طلبه، این طبیعت مطلبه که چنین متدی می طلبه، متدی که به نوبه ی خودش کاملا موجه و معقوله، همونطور که گفتم شما نه تنها درک درستی از جایگاه قرآن و حدیث در منظومه ی معارف دینی ندارین بلکه اصلا اعتقادی به حدیث شیعه ندارین، اشکال از شماست نه شیعه...
این مطلب دوم هم بهانه ی خوبی برای فرار از پاسخ نیست...

جناب نوری همچنان که برای اثبات یه ایده باید استدلال کرد برای نفی اون هم باید استدلال کرد، دقت کنید که شما نمی گید من نمی دونم مهدی(عج) هست یا نه، بلکه می گید مهدی(عج) نیست، تا اینجا ما دلیل معقولی برای این مطلب از شما ندیدیم، اگه هم بخواید در این مساله لاادری باشید و از طرف دیگه از اون دسته لاادری هایی نباشین که بدلیل تنبلی و لجباری و عدم توانایی ذهنی لازم و ... لاادری هستن، باید در حد توان هم دلایل شیعه رو رد کنین و هم دلایل منکرین رو و با دقت عدم کفایت استدلالهای هر دو دسته رو نشون بدین...
یکی از نقاط ثقل استدلال شما "نامتعارف" بودن بعضی وجوه بحث مهدویته، مثلا مساله ی طول عمر حضرت(عج) و دور از انظار بودن ایشون، یعنی اگه مطالب شما رو بتکونیم آخرش این میشه که چون این مساله نامتعارفه پس نادرسته، مغالطی بودن این استدلال روشنه...
در مطلب قبلی هم اشاره کردم که به عقیده ی شیعه امام بطور کلی همه ی شئونات نبی اکرم(ص) به جز وحی و لوازم خاص اون رو داره، از جمله صاحب علم و قدرت خاصیه و صاحب کرامته، در بحث از "نامتعارف بودن" این امور(نامتعارف بودن از نظر ما)، وقتی به طریق موجه و یقینی از طریق نص به مطلبی رسیدیم، دیگه جایی برای این بحث نامتعارف بودن باقی نمی مونه، دقت کنین در اینجا مراد از امر نامتعارف اون چیزیه که از نظر عقلی ممکنه ولی از نظر تجربه ی معمول ما نامتعارفه...
در این پست http://www.askdin.com/showpost.php?p=32315&postcount=75 به وجوهی از مساله ی طول عمر حضرت(عج) پرداخته شده، در باب دور از انظار بودن حضرت هم دو بحث رو میشه طرح کرد، یکی اینکه حضرت دیده بشه ولی شناخته نشه و دیگری اینکه حضرت دیده نشه، این شقوق مانعه الجمع نیستن، یعنی در مورد حضرت میشه هر دو رو مطرح کرد، چنین چیزی از غیر امام هم برمی یاد، چه برسه به امام...

استدلالات من در نفی ایشان

1 -ایشان گفته می شود که هم هدایت یافته است و هم هدایت کننده

خوب اگر این درست باشد باید خود را برای هدایت کردن مردم بنمایاند و حجت را برآنان تمام نماید

امام باید برای هدایت در اَمام مردم و وپیشا پیش آنها

قرار بگیرد تا اسوه قرار گیرد نه اینکه غایب شودو ازدید مردم پنهان باشد

همانطور که از پیش گفتم بحث مهدی بحث نجات دهنده و هدایت کننده ی تمام انسانها است بحث

قایم موشک بازی بچه ها که نیست که آی مردم من قایم میشم منو پیدا کنید!!!!

اگر مهدی شما هدایت کننده ا ی و از آیات خداوند است پس طبق قرآن آیات خداوند بینات هستند

باید روشن و آشکار باشند نه مبهم و مخفی و سر پوشیده که این همه برای انسانها بحث انگیز و گمرا

کننده شود

به آیات ذیل توجه کن که در آن هم روشن وآشکار گفته شده و هم علم در آنها بکار رفته است

وَآتَينَاهُمْ بَينَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيا بَينَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يقْضِي بَينَهُمْ يوْمَ الْقِيامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(الجاثية/17)

و دلايل روشني در امر [دين] به آنان عطا کرديم و جز بعد از آنکه علم برايشان [حاصل] آمد [آن هم] از روي

رشک و رقابت ميان خودشان دستخوش اختلاف نشدند قطعا پروردگارت روز قيامت ميانشان در باره آنچه در

آن اختلاف مي‏کردند داوري خواهد کرد

همانطوریکه می بینید آیات باید آشکار وروشن باشد که باعث آمدن علم و یقین شود تا حجت تمام شود

نه مخفی نمایی و پنهانکاری در آنها راه یابد

جناب سید ضیاء

مردم در برابر آیات آشکار و روشن هم جبهه می گیرند دیگر چه رسد به پنهانکاری ها و مخفی بازیها !!!

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيهِمْ آياتُنَا بَينَاتٍ مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ(الجاثية/25)

و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود دليلشان همواره جز اين نيست که مي گويند اگر راست مي‏گوييد

پدران ما را [حاضر] آوريد

اینگونه که شما در باره ی مهدی عقیده دارید نه علم و یقینی در دلها پیدا می شود و نه نتیجه ای دارد و

نه اتمام حجتی را ایجاب می کند !

2- این امام زمان شما جا و مکان معلومی ندارد که جوینده ی تشنه به آستان آن برسد غیر از اینکه توصیه

می کنید که تا چهل شب در دیدارش تمرکز کن تا او را ببینی !!! که بطلان این ادعا را هم از نظر علم

روانشناسی در پست های قبل تحت عنوان شرطی شدن آورده ام

3- طبق نظر شما او انسان زاده شده ی پوست و استخوانی است و ساختار مادی بدنی اش قابل دیدن

پس برای اینکه باور کنیم که هست باید او را ببینیم و به یکدیگر نشان دهیم

واین در خواست نا معقولی هم که نیست که بگوییم آقا من می خواهم امام زمانم را بشناسم

پس بیاید و علم و عمل و صورت وسیرت خود را نشان دهد تا که شناخته شود و حجت ما شود


بسم الله الرحمن الرحیم

دوست گرامی جناب غلامعلی نوری

من در فضایی کاملا علمی به مباحثه با شما خواهم پرداخت. باشد که انشاءالله به دنبال این مباحثه و کمک شما زوایای جدیدی از دانش پش روی بنده باز شود.

استدلالات من در نفی ایشان

1 -ایشان گفته می شود که هم هدایت یافته است و هم هدایت کننده

خوب اگر این درست باشد باید خود را برای هدایت کردن مردم بنمایاند و حجت را برآنان تمام نماید

امام باید برای هدایت در اَمام مردم و وپیشا پیش آنها

قرار بگیرد تا اسوه قرار گیرد نه اینکه غایب شودو ازدید مردم پنهان باشد

همانطور که از پیش گفتم بحث مهدی بحث نجات دهنده و هدایت کننده ی تمام انسانها است بحث

قایم موشک بازی بچه ها که نیست که آی مردم من قایم میشم منو پیدا کنید!!!!

اگر مهدی شما هدایت کننده ا ی و از آیات خداوند است پس طبق قرآن آیات خداوند بینات هستند

باید روشن و آشکار باشند نه مبهم و مخفی و سر پوشیده که این همه برای انسانها بحث انگیز و گمرا

کننده شود

به آیات ذیل توجه کن که در آن هم روشن وآشکار گفته شده و هم علم در آنها بکار رفته است

وَآتَينَاهُمْ بَينَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيا بَينَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يقْضِي بَينَهُمْ يوْمَ الْقِيامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(الجاثية/17)

و دلايل روشني در امر [دين] به آنان عطا کرديم و جز بعد از آنکه علم برايشان [حاصل] آمد [آن هم] از روي

رشک و رقابت ميان خودشان دستخوش اختلاف نشدند قطعا پروردگارت روز قيامت ميانشان در باره آنچه در

آن اختلاف مي‏کردند داوري خواهد کرد

همانطوریکه می بینید آیات باید آشکار وروشن باشد که باعث آمدن علم و یقین شود تا حجت تمام شود

نه مخفی نمایی و پنهانکاری در آنها راه یابد

جناب سید ضیاء

مردم در برابر آیات آشکار و روشن هم جبهه می گیرند دیگر چه رسد به پنهانکاری ها و مخفی بازیها !!!

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيهِمْ آياتُنَا بَينَاتٍ مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ(الجاثية/25)

و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود دليلشان همواره جز اين نيست که مي گويند اگر راست مي‏گوييد

پدران ما را [حاضر] آوريد

اینگونه که شما در باره ی مهدی عقیده دارید نه علم و یقینی در دلها پیدا می شود و نه نتیجه ای دارد و

نه اتمام حجتی را ایجاب می کند !

2- این امام زمان شما جا و مکان معلومی ندارد که جوینده ی تشنه به آستان آن برسد غیر از اینکه توصیه

می کنید که تا چهل شب در دیدارش تمرکز کن تا او را ببینی !!! که بطلان این ادعا را هم از نظر علم

روانشناسی در پست های قبل تحت عنوان شرطی شدن آورده ام

3- طبق نظر شما او انسان زاده شده ی پوست و استخوانی است و ساختار مادی بدنی اش قابل دیدن

پس برای اینکه باور کنیم که هست باید او را ببینیم و به یکدیگر نشان دهیم

واین در خواست نا معقولی هم که نیست که بگوییم آقا من می خواهم امام زمانم را بشناسم

پس بیاید و علم و عمل و صورت وسیرت خود را نشان دهد تا که شناخته شود و حجت ما شود

جناب نوری این مطالبی که آوردید برای مقصود شما(یعنی انکار حضرت) کفایت نمی کنه، هدایت گر بودن حضرت مستلزم ظاهر بودن حضرت(به این معنای خاص) نیست، تنها یکی از اقسام هدایت، هدایت ظاهری مختص زمان ظهوره، و هدایت محدود به اینچنین هدایت ظاهری نیست...
شما از کجای این آیه ی سوره ی جاثیه(و دلايل روشني در امر [دين] به آنان عطا کرديم و جز بعد از آنکه علم برايشان [حاصل] آمد [آن هم] از روي رشک و رقابت ميان خودشان دستخوش اختلاف نشدند قطعا پروردگارت روز قيامت ميانشان در باره آنچه در آن اختلاف مي‏کردند داوري خواهد کرد)، استنباط کردین که امام همواره باید
(به این معنای مورد نظر ما) ظاهر باشه؟ این آیه فقط داره می گه ما به این افراد دلایل آشکار دادیم...
گذشته از اینکه اگه شما اندک سراغی از این حجم احادیث معتبر در باب مهدی(عج) می گرفتین هرگز چنین حرفی نمی زدین، و تمام مشکل شما هم همینه...
اما در باب مطلبی که راجع به تشرف محضر حضرت آوردین، اولا در خیلی از اوقات تشرف محضر حضرت مسبوق به این سابقه ها نبوده، در ثانی شما از کجا و بر چه اساسی ثابت کردین که افرادی که چنین کردن و بعد هم شرف تشرف یافتن، لزوما متوهم بودن؟ آیا از صرف اینکه در علم روانشناسی مواردی گزارش شده که افرادی از جمله بدلیل تلقین فراوان چنین شدن، بدست می یاد که تمام افرادی که چنین کردن ضرورتا دچار توهم شدن؟، ثالثا به فرض که مساله از این قراره، آیا این دلیل نفی حضرته؟ شما حداکثر باید بگید این دلیل بر اثبات کفایت نمی کنه، اما اینکه دلیل بر نفی نمیشه...
اما نکته ی مهم اینکه شما از این مطلب غافلین که بر اکثر این تشرفات آثار عینی مترتبه، مثلا اخبار صحیح از چیزی که شخص هیچ اطلاعی از اون نداره، یا تصرفاتی خاص در زمان تشرف مثلا شفا دادن یا چیزای دیگه شبیه این و... ، آیا بر توهم، که قائم به ما و طفیل ماست، این آثار عینی مترتب میشه؟...
اما راجع به دور از انظار بودن حضرت، قبلا هم گفتم که در مورد حضرت میشه دو بحث رو مطرح کرد، یکی اینکه حضرت دیده بشه ولی شناخته نشه و دیگه اینکه حضرت دیده نشه، و اینها هم مانعه الجمع نیستن، همونطور هم که قبلا گفتم چنین چیزی از خیلی کوچکتر از حضرت هم بر می یاد چه برسه به خاتم ولایت محمدی(عج)...
انشاالله در ادامه در باب بعضی وجوه مساله ی مهدویت (مثل نقش امام و جایگاه اون در عالم هستی و حکمت غیبت و ...) بطور فشرده مطالبی رو می یارم...


گذشته از اینکه اگه شما اندک سراغی از این حجم احادیث معتبر در باب مهدی(عج) می گرفتین هرگز چنین حرفی نمی زدین، و تمام مشکل شما هم همینه...
اما در باب مطلبی که راجع به تشرف محضر حضرت آوردین، اولا در خیلی از اوقات تشرف محضر حضرت مسبوق به این سابقه ها نبوده، در ثانی شما از کجا و بر چه اساسی ثابت کردین که افرادی که چنین کردن و بعد هم شرف تشرف یافتن، لزوما متوهم بودن؟ آیا از صرف اینکه در علم روانشناسی مواردی گزارش شده که افرادی از جمله بدلیل تلقین فراوان چنین شدن، بدست می یاد که تمام افرادی که چنین کردن ضرورتا دچار توهم شدن؟، ثالثا به فرض که مساله از این قراره، آیا این دلیل نفی حضرته؟ شما حداکثر باید بگید این دلیل بر اثبات کفایت نمی کنه، اما اینکه دلیل بر نفی نمیشه...
اما نکته ی مهم اینکه شما از این مطلب غافلین که بر اکثر این تشرفات آثار عینی مترتبه، مثلا اخبار صحیح از چیزی که شخص هیچ اطلاعی از اون نداره، یا تصرفاتی خاص در زمان تشرف مثلا شفا دادن یا چیزای دیگه شبیه این و... ، آیا بر توهم، که قائم به ما و طفیل ماست، این آثار عینی مترتب میشه؟...
اما راجع به دور از انظار بودن حضرت، قبلا هم گفتم که در مورد حضرت میشه دو بحث رو مطرح کرد، یکی اینکه حضرت دیده بشه ولی شناخته نشه و دیگه اینکه حضرت دیده نشه، و اینها هم مانعه الجمع نیستن، همونطور هم که قبلا گفتم چنین چیزی از خیلی کوچکتر از حضرت هم بر می یاد چه برسه به خاتم ولایت محمدی(عج)...

جناب سید

اولا اگر شما نوشته های قبلی مرا می خواندین به هیچ وجه منکر موعود نیستم

چرا که همه ی ادیان ومکاتب به نوعی به آن اشاره کرده اند و اینجانب هم خود واقعا به این نتیجه

رسیده ام که موعود می آید

اما همانطوریکه پیشاپیش گفته ام پذیرش اعتقادات و اوصاف شیعه در این مورد برایم غیر ممکن

است نه آمدن خودموعود

امیدورام با تکرار این موضوع برای چندمین بار دیگر مرا به بی اعتقادی به مصلح آخر الزمان متهم نکنید

اوصاف موعود هر چه باشد غیر از اوصاف شیعه ی دوازده امامی و موعودات مشابه الوصف

دیگر مذاهب است

موعود به نظر اینجانب فردی است که ممکن است هنوز متولد نشده باشد یا اینکه اگر قرار باشد به اراده

ی خدا در عصر ما ظهور کند در همین دوره ی معاصر ما بدنیا آمده و مثلا 40- 30 ساله است

نه 1200 ساله

در ضمن این موعود تعریفی اینجانب هیچ امتیازی مثل معصومیت و ولایت تکوینی و غیره و ذالک که شما

برای موعود خود پنداشته اید ندارد برتری او در برابر دیگر مردم نسبی است نه مطلق و بیحد وحساب

موعود تعریف من ازدواج کرده یا می کند ممکن است بچه داشته یا نداشته باشد در بازارها راه می

رود غذا می خورد و همه ی مردم او را می بینند و محدودیت خاصی در مشاهده ی او برای هیچ کسی

وجو ندارد ولی بعد از آغاز ماموریت الهی اش مردم متوجه می شوند که همان فردی که می دیدند او

مصلح موعود بوده است و خیلی افسوس می خورند و شگفتزده می شوند که چرا وی را از قبل نشناخته

بودند

موعود من برخلاف موعود شما عین الله و سمع الله نیست علم غیب ندارد و فرشته ها بر او نازل نمی

شوند

موعود من بیمار می شود ودر صورت نیاز به پزشک مراجعه می کند و در مقابل بیماری و سلامت

هیچ امتیاز خارق العاده ای نسبت به بقیه ندارد

از دسترنج وعرق جبین و همت خود نان می خورد اینطور نیست که صبحانه ونها ر وشامش را

فرشته ها از اعلی علیین بهشت برین بیاورند

موعود من اشتباه و گناه غیر مُصر می کند اما نسبت به بقیه ی مردم به مراتب کمتر

موعود من در گهواره سخن نگفته و در یک روزگی به اندازه ی یک سالگی دیگر کودکان نیست

خلاصه ی کلام اینکه موعود من بشری ضعیف و مردنی ومعمول العمر مثل بقیه مردم است

تنها تفاوتش این است که نسبت به بقیه شایسته تر و علم و عملش به هم نزدیکتر است

دروغ ریا کاری و مصلحت وفرصت طلبی وعوام فریبی را به خود راه نداه است همین

اما موعود شما چی؟؟؟؟

برتوسن لگام گسیخته ی خیال و اوهام سوار شده و هرچه محال عقل وعلم است بر قامت او دوخته

اید

تولد آنچنان عمر اینچنین ، علم غیب به حدی که مطالب موبایل تمام مردم را مرور می کند سایه ندارد

قدرت وی در حدی است که با دست درختان بزرگ سر سبز را از بیخ بر می کند

هیکلش اسراییلی است وچشم خدا و گوش خداست و غیره و ذلک

راستی یادم رفت بگویم سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است پس موعودی با این چنین اوصاف پر شاخ و برگی

نشانه ی نیامدن !!!!

پس شما منتظر موعود خود و من هم منتظر موعود خود ببینیم کدامشان می آیند

جناب سید

اولا اگر شما نوشته های قبلی مرا می خواندین به هیچ وجه منکر موعود نیستم

چرا که همه ی ادیان ومکاتب به نوعی به آن اشاره کرده اند و اینجانب هم خود واقعا به این نتیجه

رسیده ام که موعود می آید

اما همانطوریکه پیشاپیش گفته ام پذیرش اعتقادات و اوصاف شیعه در این مورد برایم غیر ممکن

است نه آمدن خودموعود

امیدورام با تکرار این موضوع برای چندمین بار دیگر مرا به بی اعتقادی به مصلح آخر الزمان متهم نکنید

اوصاف موعود هر چه باشد غیر از اوصاف شیعه ی دوازده امامی و موعودات مشابه الوصف

دیگر مذاهب است

موعود به نظر اینجانب فردی است که ممکن است هنوز متولد نشده باشد یا اینکه اگر قرار باشد به اراده

ی خدا در عصر ما ظهور کند در همین دوره ی معاصر ما بدنیا آمده و مثلا 40- 30 ساله است

نه 1200 ساله

در ضمن این موعود تعریفی اینجانب هیچ امتیازی مثل معصومیت و ولایت تکوینی و غیره و ذالک که شما

برای موعود خود پنداشته اید ندارد برتری او در برابر دیگر مردم نسبی است نه مطلق و بیحد وحساب

موعود تعریف من ازدواج کرده یا می کند ممکن است بچه داشته یا نداشته باشد در بازارها راه می

رود غذا می خورد و همه ی مردم او را می بینند و محدودیت خاصی در مشاهده ی او برای هیچ کسی

وجو ندارد ولی بعد از آغاز ماموریت الهی اش مردم متوجه می شوند که همان فردی که می دیدند او

مصلح موعود بوده است و خیلی افسوس می خورند و شگفتزده می شوند که چرا وی را از قبل نشناخته

بودند

موعود من برخلاف موعود شما عین الله و سمع الله نیست علم غیب ندارد و فرشته ها بر او نازل نمی

شوند

موعود من بیمار می شود ودر صورت نیاز به پزشک مراجعه می کند و در مقابل بیماری و سلامت

هیچ امتیاز خارق العاده ای نسبت به بقیه ندارد

از دسترنج وعرق جبین و همت خود نان می خورد اینطور نیست که صبحانه ونها ر وشامش را

فرشته ها از اعلی علیین بهشت برین بیاورند

موعود من اشتباه و گناه غیر مُصر می کند اما نسبت به بقیه ی مردم به مراتب کمتر

موعود من در گهواره سخن نگفته و در یک روزگی به اندازه ی یک سالگی دیگر کودکان نیست

خلاصه ی کلام اینکه موعود من بشری ضعیف و مردنی ومعمول العمر مثل بقیه مردم است

تنها تفاوتش این است که نسبت به بقیه شایسته تر و علم و عملش به هم نزدیکتر است

دروغ ریا کاری و مصلحت وفرصت طلبی وعوام فریبی را به خود راه نداه است همین

اما موعود شما چی؟؟؟؟

برتوسن لگام گسیخته ی خیال و اوهام سوار شده و هرچه محال عقل وعلم است بر قامت او دوخته

اید

تولد آنچنان عمر اینچنین ، علم غیب به حدی که مطالب موبایل تمام مردم را مرور می کند سایه ندارد

قدرت وی در حدی است که با دست درختان بزرگ سر سبز را از بیخ بر می کند

هیکلش اسراییلی است وچشم خدا و گوش خداست و غیره و ذلک

راستی یادم رفت بگویم سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است پس موعودی با این چنین اوصاف پر شاخ و برگی

نشانه ی نیامدن !!!!

پس شما منتظر موعود خود و من هم منتظر موعود خود ببینیم کدامشان می آیند



جناب نوری چرا مطالب رو کامل نقل قول نمی کنید؟
وقتی من به اختصار می گم شما منکر مهدی(عج) هستین، مرادم مهدی شیعه است، اما شما قرار بود بطور دقیق و مستند دلایلتون برای انکار مهدی(عج ) رو بیارید، و شما این مطالب رو آوردین:

استدلالات من در نفی ایشان

1 -ایشان گفته می شود که هم هدایت یافته است و هم هدایت کننده

خوب اگر این درست باشد باید خود را برای هدایت کردن مردم بنمایاند و حجت را برآنان تمام نماید

امام باید برای هدایت در اَمام مردم و وپیشا پیش آنها

قرار بگیرد تا اسوه قرار گیرد نه اینکه غایب شودو ازدید مردم پنهان باشد

همانطور که از پیش گفتم بحث مهدی بحث نجات دهنده و هدایت کننده ی تمام انسانها است بحث

قایم موشک بازی بچه ها که نیست که آی مردم من قایم میشم منو پیدا کنید!!!!

اگر مهدی شما هدایت کننده ا ی و از آیات خداوند است پس طبق قرآن آیات خداوند بینات هستند

باید روشن و آشکار باشند نه مبهم و مخفی و سر پوشیده که این همه برای انسانها بحث انگیز و گمرا

کننده شود

به آیات ذیل توجه کن که در آن هم روشن وآشکار گفته شده و هم علم در آنها بکار رفته است

وَآتَينَاهُمْ بَينَاتٍ مِنَ الْأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيا بَينَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يقْضِي بَينَهُمْ يوْمَ الْقِيامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يخْتَلِفُونَ(الجاثية/17)

و دلايل روشني در امر [دين] به آنان عطا کرديم و جز بعد از آنکه علم برايشان [حاصل] آمد [آن هم] از روي

رشک و رقابت ميان خودشان دستخوش اختلاف نشدند قطعا پروردگارت روز قيامت ميانشان در باره آنچه در

آن اختلاف مي‏کردند داوري خواهد کرد

همانطوریکه می بینید آیات باید آشکار وروشن باشد که باعث آمدن علم و یقین شود تا حجت تمام شود

نه مخفی نمایی و پنهانکاری در آنها راه یابد

جناب سید ضیاء

مردم در برابر آیات آشکار و روشن هم جبهه می گیرند دیگر چه رسد به پنهانکاری ها و مخفی بازیها !!!

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيهِمْ آياتُنَا بَينَاتٍ مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ(الجاثية/25)

و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود دليلشان همواره جز اين نيست که مي گويند اگر راست مي‏گوييد

پدران ما را [حاضر] آوريد

اینگونه که شما در باره ی مهدی عقیده دارید نه علم و یقینی در دلها پیدا می شود و نه نتیجه ای دارد و

نه اتمام حجتی را ایجاب می کند !

2- این امام زمان شما جا و مکان معلومی ندارد که جوینده ی تشنه به آستان آن برسد غیر از اینکه توصیه

می کنید که تا چهل شب در دیدارش تمرکز کن تا او را ببینی !!! که بطلان این ادعا را هم از نظر علم

روانشناسی در پست های قبل تحت عنوان شرطی شدن آورده ام

3- طبق نظر شما او انسان زاده شده ی پوست و استخوانی است و ساختار مادی بدنی اش قابل دیدن

پس برای اینکه باور کنیم که هست باید او را ببینیم و به یکدیگر نشان دهیم

واین در خواست نا معقولی هم که نیست که بگوییم آقا من می خواهم امام زمانم را بشناسم

پس بیاید و علم و عمل و صورت وسیرت خود را نشان دهد تا که شناخته شود و حجت ما شود


و بنده هم تمام دلایل شما رو نقد کردم و نشون دادم که هیچ کدوم وافی به مقصود نیست، گذشته از اینکه علاوه بر نقد دلایل شما، و اضافه بر روش استدلال از طریق حدیث که قبل از این محور صحبتم بود، در اینجا باب استدلال از طریق تشرفات رو هم باز کردم، و عینی بودن تشرفاتی که آثار عینی بر اونا مترتبه رو هم نشون دادم:

جناب نوری این مطالبی که آوردید برای مقصود شما(یعنی انکار حضرت) کفایت نمی کنه، هدایت گر بودن حضرت مستلزم ظاهر بودن حضرت(به این معنای خاص) نیست، تنها یکی از اقسام هدایت، هدایت ظاهری مختص زمان ظهوره، و هدایت محدود به اینچنین هدایت ظاهری نیست...
شما از کجای این آیه ی سوره ی جاثیه(و دلايل روشني در امر [دين] به آنان عطا کرديم و جز بعد از آنکه علم برايشان [حاصل] آمد [آن هم] از روي رشک و رقابت ميان خودشان دستخوش اختلاف نشدند قطعا پروردگارت روز قيامت ميانشان در باره آنچه در آن اختلاف مي‏کردند داوري خواهد کرد)، استنباط کردین که امام همواره باید
(به این معنای مورد نظر ما) ظاهر باشه؟ این آیه فقط داره می گه ما به این افراد دلایل آشکار دادیم...
گذشته از اینکه اگه شما اندک سراغی از این حجم احادیث معتبر در باب مهدی(عج) می گرفتین هرگز چنین حرفی نمی زدین، و تمام مشکل شما هم همینه...
اما در باب مطلبی که راجع به تشرف محضر حضرت آوردین، اولا در خیلی از اوقات تشرف محضر حضرت مسبوق به این سابقه ها نبوده، در ثانی شما از کجا و بر چه اساسی ثابت کردین که افرادی که چنین کردن و بعد هم شرف تشرف یافتن، لزوما متوهم بودن؟ آیا از صرف اینکه در علم روانشناسی مواردی گزارش شده که افرادی از جمله بدلیل تلقین فراوان چنین شدن، بدست می یاد که تمام افرادی که چنین کردن ضرورتا دچار توهم شدن؟، ثالثا به فرض که مساله از این قراره، آیا این دلیل نفی حضرته؟ شما حداکثر باید بگید این دلیل بر اثبات کفایت نمی کنه، اما اینکه دلیل بر نفی نمیشه...
اما نکته ی مهم اینکه شما از این مطلب غافلین که بر اکثر این تشرفات آثار عینی مترتبه، مثلا اخبار صحیح از چیزی که شخص هیچ اطلاعی از اون نداره، یا تصرفاتی خاص در زمان تشرف مثلا شفا دادن یا چیزای دیگه شبیه این و... ، آیا بر توهم، که قائم به ما و طفیل ماست، این آثار عینی مترتب میشه؟...
اما راجع به دور از انظار بودن حضرت، قبلا هم گفتم که در مورد حضرت میشه دو بحث رو مطرح کرد، یکی اینکه حضرت دیده بشه ولی شناخته نشه و دیگه اینکه حضرت دیده نشه، و اینها هم مانعه الجمع نیستن، همونطور هم که قبلا گفتم چنین چیزی از خیلی کوچکتر از حضرت هم بر می یاد چه برسه به خاتم ولایت محمدی(عج)...
انشاالله در ادامه در باب بعضی وجوه مساله ی مهدویت (مثل نقش امام و جایگاه اون در عالم هستی و حکمت غیبت و ...) بطور فشرده مطالبی رو می یارم...

اما در این پست جدید، شما نه تنها از دلایلتون دفاع نکردین که رفتین یه ادعای تازه رو بدون هیچ پشتوانه و دلیلی آوردین، شبیه جاهای دیگه، گذشته از اینکه هنوز هیچ دلیل معقولی برای انکار مهدی(عج)(مهدی شیعه) ارائه ندادید...
بحث مهدویت خودش متوقف بر یه سری باورهای دیگه است، از توحید و نبوت و ... که بگذریم، باید ابتدا از بحث امامت عامه و یه سری مباحث امامت خاصه گذشته باشیم، در بحث با شما در باب مهدی(عج)، که هیچ اعتقادی به بعضی از این مقدمات ندارین، باید از اون امور متقدم شروع کرد، وگرنه این بحث راه به جایی نمی بره، بنابراین معقول تر اینه که بعد از اینکه این بحث کمی سامان گرفت در تاپیکهای جداگانه ای اون امور متقدم محل اختلاف، مورد بحث قرار بگیره، حداقل اونهایی که اولویت بیشتری دارن...

جناب نوری مشکل شما اینه که درک درستی از نقش و جایگاه امام و انسان کامل در عالم هستی ندارین، اگر چه ظاهر نبودن امام یه حرمانه، ولی در عصر غیبت کبرا بخش زیادی از همون شئونات خاص زمان ظهور بر دوش نائبان عام حضرته. اما شان ویژه ی امام شئون خاص زمان ظهور نیست، بلکه ظهور خاص و اتم حق تعالی در امام و وساطت فیض این خاتم نگین آفرینش در رحمت عام و خاص حق تعالی است، که پرداختن به این رحمت های عام و خاص خودش بحث مفصلیه. در نگاه شیعی اگه دو نفر در زمین باشن یکی حجت خواهد بود و زمین از حجت خالی نمی مونه، چه ظاهر باشه و چه در پرده ی غیبت، ظاهر نبودن امام لطمه ای به این نقش ویژه ی امام نمی زنه، تشبیه خورشید پشت ابر که در برخی روایات اومده از جهات زیادی روشنگره. شریعت بدون انسان کامل مرده است و الان تمام شرایع بجز تشیع به همین دلیل مرده اند...

اما در باب حکمت غیبت، باید توجه کنید که غیبت سری از اسرار الهیه، و ما به کنه این سر راهی نداریم، اما به نحو پیشینی (به یه معنای خاص از پیشینی) بنا به حکمت مطلق حق تعالی می دونیم که چنین چیزی حکمیانه ترین بوده، و از طریق اخبار معصوم(ع) از طریق این حجم از احادیث معتبر از این اراده ی حکیمانه مطلع شدیم. همونطور که گفتم ما به کنه این حکمت دسترسی نداریم اما با استفاده از نص و با فهم ناچیز خودمون سعی می کنیم به این حکمت نزدیک بشیم. من به بعضی از این حکمت های قابل دسترس بطور فشرده و فهرست وار اشاره می کنم. یکی از شئون حضرت مهدی(عج) برقراری حکومت جهانی عدله، اما این محقق نمیشه مگر بسترهای حداقلی برای این کار فراهم بشه، روشنه که اگه حضرت بدون چنین پیش شرطهایی خروج کنه این قیام شکست می خوره و عقیم می مونه، و این نقض غرضه و دور از حکمته، مثلا تا زمانی که حضرت نیروی کافی برای تحقق این آرمان نداشته باشه، خطر جانی قطعی ایشون رو تهدید کنه و یا حضرت مجبور به تسلیم در برابر طاغوت بشه و مسائلی شبیه این، روشنه که خروج حکیمانه نیست. در غیبت حضرت آزمایش بزرگ الهیه، و سره از ناسره تشخیص داده میشه، مسلما افرادی که از این آزمایش سخت موفق بیرون بیان جایگاه والایی دارن، که در احادیث هم به شان والای این افراد تصریح شده. در طول تاریخ، انبیا و امامان چقدر که از دست منکرین آزار ندیدن، که در اکثر این موارد این منکرین اکثریت اون قوم رو تشکیل می دادن، درغیبت حضرت تادیب انسانها و بخصوص اهل اسلامه، تا قدر انسان کامل رو بدونن و بطلان و ناکارآمدی مکاتب باطل رو هم عمیقا درک کنن...
حکمت کارهای خضر(ع)(شکستن کشتی و کشتن پسر و به پا داشتن دیوار) تا زمان جدایی بر موسی(ع) مکشوف نشد، انشاالله در زمان ظهور حکمت های بیشتری از این سر الهی ظهور پیدا می کنه...

جناب نوری مشکل شما اینه که درک درستی از نقش و جایگاه امام و انسان کامل در عالم هستی ندارین، اگر چه ظاهر نبودن امام یه حرمانه، ولی در عصر غیبت کبرا بخش زیادی از همون شئونات خاص زمان ظهور بر دوش نائبان عام حضرته. اما شان ویژه ی امام شئون خاص زمان ظهور نیست، بلکه ظهور خاص و اتم حق تعالی در امام و وساطت فیض این خاتم نگین آفرینش در رحمت عام و خاص حق تعالی است، که پرداختن به این رحمت های عام و خاص خودش بحث مفصلیه. در نگاه شیعی اگه دو نفر در زمین باشن یکی حجت خواهد بود و زمین از حجت خالی نمی مونه، چه ظاهر باشه و چه در پرده ی غیبت، ظاهر نبودن امام لطمه ای به این نقش ویژه ی امام نمی زنه، تشبیه خورشید پشت ابر که در برخی روایات اومده از جهات زیادی روشنگره. شریعت بدون انسان کامل مرده است و الان تمام شرایع بجز تشیع به همین دلیل مرده اند...

جناب سید

مگر امام غیر از بشری مردنی و معمولی مثل بقیه است این چه پرو بال و شاخ وبرگی است که شما و

پیشینیانتان برای او ساخته و پنداشته اید در حالی که هیچ دلیل خدایی و قرآنی قاطعی در اوصاف او

ندارید فقط پیرو حدسیات و گمانهای خوش خط وخال شده اید

إِنْ هِي إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ

وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى(النجم/23)

[اين ] جز نامهايي بيش نيستند که شما و پدرانتان نامگذاري کرده‏ايد [و] خدا بر

[حقانيت] آنها هيچ دليلي نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پيروي

نمي‏کنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است

قبلا گفته ام توسن خیالبافی که لگام ندارد فیوز ندارد می توان در عالم خیال فردی را تصور کرد که با یک

دست تریلر 40 تنی را با یک انگشت بلند کرد می توان انسانی را تصور کرد که زندگی زمینی اش چند

میلییون سال طول بکشد می توان فردی را در ذهن نقاشی کرد که با یک فوت دشمنان را از زمین به

کره ی ماه پرتاب کند و هزاران جوک و خیالپردازی دیگر

نه من ونه هیچ کس دیگری هم نمی تواند جلوی خیالپردازی خیال سالاران را بگیرد اما دلسوزانه واز سر ترحم

می گویم بیایید یک کم هم فکر کنید ببینید این اوهام و اضغاث احلام چند سال نوری از واقعیات ملموس

زندگی ما دور هستند چقدر ما را از واقعیت های روزمره دور کرده است

چرا یک کم واقع بینانه تفکر نمی کنید که این اوصاف عریض و طویل غیر ممکن ،ساخته اذهان خودتان است

و هیچ مدرک وسند عقلی و علمی در اثبات آن وجود ندارد

وخود فریبی بزرگترین خودکشی است

مگر این امام موعود چکار قرار است انجام دهد که این همه اوصاف افسانه ای برای او بافته اید

مگر غیر از این است که برای هدایت بشر می آید مگر هدایت کردن بشر چیزی غیر از عقل و قلم ودرایت

می خواهد

مگر خداوند در اولین کلام وحی اش به محمد بدون هیچ شان نزول و زمینه ای از چه سخن گفته ؟؟؟؟

از جنگ و خون ریزی وکشتن و نابود کردن و غیره وذالک یا از خواندن و خلقت کردن و علم و قلم ؟؟؟

خواندن ، اعتقاد به پروردگار ، علم ،تفکردر آفرینش ،آموختن و هدایت با قلم وکتاب و مانند اینها

پس اسباب هدایت انسانها همین چند قلم است

همین ها برای انجام ماموریت الهی پیامبر و غیر پیامبر کفایت می کند

چقدر شما جاهای دور و دراز خیالی می روید چقدر ؟؟؟

بیش از هزار سال است که آرزو ی آمدن آقا ، با مرگ منتظران صد ها میلیون مرتبه است که به گور رفته ؟؟؟

و باز تمام این خیالات و آرزوها بگور خواهند رفت و دم آخر زندگی چقدر پشیمانی که حیف آقا باز

نیامد و ما هم رفتیم !!!

چرا دست بر نمی دارید چرا تفکر نمی کنید ؟؟؟

شما هیچ مسئولیتی در قبال کسی که نمی شناسید و او را ندیده اید و هنوز نیامده!!! ندارید

اگر آمد آنوقت مسولیت پیدا کنید کم خود را فریب دهید

مگر شما هر روز روزنامه ها را نمی خوانید در جای جای این کشور چطور یک عده با ترفند اینکه ما با امام

زمان در ارتباط هستیم میلیون ها تومان اخاذی به جیب خود می ریزند

این عقیده سالهاست که شیاد پرور است وخواهد بود

اعتقاد به وجود موعودی باتعریف شیعه فقط برای شیادان و عوام فریبان خوب و نان آور بوده است نه برای

مردم صادق و ساده ومستضعف

پس مثل اینکه دیگر وقت آن رسیده است که نظریه ی جدیدخود را در مورد امام زمان ارائه کنم تا

خردمندان بداننداصل ما جرا و تاویل حرفهای بزرگان دین چیست ؟؟

پس هر وقت خود را آماده یافتید بگویید تا بگویم

جناب سید

مگر امام غیر از بشری مردنی و معمولی مثل بقیه است این چه پرو بال و شاخ وبرگی است که شما و

پیشینیانتان برای او ساخته و پنداشته اید در حالی که هیچ دلیل خدایی و قرآنی قاطعی در اوصاف او

ندارید فقط پیرو حدسیات و گمانهای خوش خط وخال شده اید

إِنْ هِي إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ

وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى(النجم/23)

[اين ] جز نامهايي بيش نيستند که شما و پدرانتان نامگذاري کرده‏ايد [و] خدا بر

[حقانيت] آنها هيچ دليلي نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پيروي

نمي‏کنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است

قبلا گفته ام توسن خیالبافی که لگام ندارد فیوز ندارد می توان در عالم خیال فردی را تصور کرد که با یک

دست تریلر 40 تنی را با یک انگشت بلند کرد می توان انسانی را تصور کرد که زندگی زمینی اش چند

میلییون سال طول بکشد می توان فردی را در ذهن نقاشی کرد که با یک فوت دشمنان را از زمین به

کره ی ماه پرتاب کند و هزاران جوک و خیالپردازی دیگر

نه من ونه هیچ کس دیگری هم نمی تواند جلوی خیالپردازی خیال سالاران را بگیرد اما دلسوزانه واز سر ترحم

می گویم بیایید یک کم هم فکر کنید ببینید این اوهام و اضغاث احلام چند سال نوری از واقعیات ملموس

زندگی ما دور هستند چقدر ما را از واقعیت های روزمره دور کرده است

چرا یک کم واقع بینانه تفکر نمی کنید که این اوصاف عریض و طویل غیر ممکن ،ساخته اذهان خودتان است

و هیچ مدرک وسند عقلی و علمی در اثبات آن وجود ندارد

وخود فریبی بزرگترین خودکشی است

مگر این امام موعود چکار قرار است انجام دهد که این همه اوصاف افسانه ای برای او بافته اید

مگر غیر از این است که برای هدایت بشر می آید مگر هدایت کردن بشر چیزی غیر از عقل و قلم ودرایت

می خواهد

مگر خداوند در اولین کلام وحی اش به محمد بدون هیچ شان نزول و زمینه ای از چه سخن گفته ؟؟؟؟

از جنگ و خون ریزی وکشتن و نابود کردن و غیره وذالک یا از خواندن و خلقت کردن و علم و قلم ؟؟؟

خواندن ، اعتقاد به پروردگار ، علم ،تفکردر آفرینش ،آموختن و هدایت با قلم وکتاب و مانند اینها

پس اسباب هدایت انسانها همین چند قلم است

همین ها برای انجام ماموریت الهی پیامبر و غیر پیامبر کفایت می کند

چقدر شما جاهای دور و دراز خیالی می روید چقدر ؟؟؟

بیش از هزار سال است که آرزو ی آمدن آقا ، با مرگ منتظران صد ها میلیون مرتبه است که به گور رفته ؟؟؟

و باز تمام این خیالات و آرزوها بگور خواهند رفت و دم آخر زندگی چقدر پشیمانی که حیف آقا باز

نیامد و ما هم رفتیم !!!

چرا دست بر نمی دارید چرا تفکر نمی کنید ؟؟؟

شما هیچ مسئولیتی در قبال کسی که نمی شناسید و او را ندیده اید و هنوز نیامده!!! ندارید

اگر آمد آنوقت مسولیت پیدا کنید کم خود را فریب دهید

مگر شما هر روز روزنامه ها را نمی خوانید در جای جای این کشور چطور یک عده با ترفند اینکه ما با امام

زمان در ارتباط هستیم میلیون ها تومان اخاذی به جیب خود می ریزند

این عقیده سالهاست که شیاد پرور است وخواهد بود

اعتقاد به وجود موعودی باتعریف شیعه فقط برای شیادان و عوام فریبان خوب و نان آور بوده است نه برای

مردم صادق و ساده ومستضعف

پس مثل اینکه دیگر وقت آن رسیده است که نظریه ی جدیدخود را در مورد امام زمان ارائه کنم تا

خردمندان بداننداصل ما جرا و تاویل حرفهای بزرگان دین چیست ؟؟

پس هر وقت خود را آماده یافتید بگویید تا بگویم



بله این مطالب و مطالب قبلی، از شما که از معارف حدیثی(و بواسطه ی محرومیت از معارف حدیثی در تفسیر و تاویل قرآن کریم، از فهم عمیق قرآن کریم) و همینطور حکمت های اهل عرفان محروم هستین و از طرف دیگه هر چی رو که از نظر فهم و تجربه ی عوام صرفا "نامتعارف و نامعمول" باشه، انکار می کنین، دور از انتظار نیست. جالبه بدونید این تلقی از انسان کامل نه فقط در تشیع بلکه در بین عرفای غیرشیعی هم یه اصله. اینها خیالات و اوهام نیست، بلکه حقائقیه که بطور کامل ریشه در نص متقن داره...
شما
بر توسن بی لگام خیال سوار شدین که نه دلایل ما مبتنی بر نص و تشرفات رو به نحو معقول نقد کردین و نه دلیل معقولی بر انکار مهدی(عج) آوردین و نه برای ادعاهای دیگه تون دلیل معقولی آوردین. شما گرفتار [...] هستین که میگین:

هر چه که خدا گفته من انجام داده ام و هر چه من می گویم خدا انجام می دهد
چرا که این بیان نوعی بیان از آن بیان است که گفت سلونی قبل ان تفقدونی واز آن بیان که گفت انا الحق و از آن بیان که گفت ليس في جبتي سوي الله این گفته های من دقیقا بیان همان گفته ها ست ولی به نوع دیگرمن همانانم و آنان هم من
من گفته ام و می گویم من در مجموع عالمترین فردزمان خود در تمام علوم سودمند بشری هستم
شما علمتان محدود وتنگ است اگر قدرت علمی مرا در تمام دانشهای بشری نمی بینید گناه من چیست ؟؟؟
من چون کوهی سر افرازم از دور حقیر به نظر می رسد اما چون به آن نزدیک شدی ودردامنه ی آن قرار گرفتی آن وقت است که پی به حقارت خویش می بری شما از من دورید و من هم فقط به مقتضای مطالب سایت تاپیک میزنم و پست می نویسم
انصاف وعدل را فراموش نکنید و فقط کف نبینید بلکه آب حیات را در زیر آن مشاهده کنید

تازه اینها از بین این حجم [...] شما مشت نمونه ی خرواره!
ظاهرا ادامه ی این بحث بیشتر تکرار مکرره، و بدلیل نوع بحث شما و اختلاف در بعضی مبانی کلی تر کم مایه شده، بهتره در تاپیک های جداگانه این مبانی کلی تر محل اختلاف رو به بحث بذارید، اگر چه در اون بحث ها هم از شما انتظار یه رویه منطقی و معقول رو نداریم...

جناب سید
مگر امام غیر از بشری مردنی و معمولی مثل بقیه است این چه پرو بال و شاخ وبرگی است که شما و

پیشینیانتان برای او ساخته و پنداشته اید در حالی که هیچ دلیل خدایی و قرآنی قاطعی در اوصاف او

ندارید فقط پیرو حدسیات و گمانهای خوش خط وخال شده اید

إِنْ هِي إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ

وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى(النجم/23)

[اين ] جز نامهايي بيش نيستند که شما و پدرانتان نامگذاري کرده‏ايد
[و] خدا بر
[حقانيت] آنها هيچ دليلي نفرستاده است
[آنان] جز گمان و آنچه را که دلخواهشان است پيروي
نمي‏کنند با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است

قبلا گفته ام توسن خیالبافی که لگام ندارد فیوز ندارد می توان در عالم خیال فردی را تصور کرد که با یک

دست تریلر 40 تنی را با یک انگشت بلند کرد می توان انسانی را تصور کرد که زندگی زمینی اش چند

میلییون سال طول بکشد می توان فردی را در ذهن نقاشی کرد که با یک فوت دشمنان را از زمین به

کره ی ماه پرتاب کند و هزاران جوک و خیالپردازی دیگر

نه من ونه هیچ کس دیگری هم نمی تواند جلوی خیالپردازی
خیال سالاران را بگیرد اما دلسوزانه واز سر ترحم
می گویم بیایید یک کم هم فکر کنید ببینید این اوهام و اضغاث احلام چند سال نوری از واقعیات ملموس

زندگی ما دور هستند چقدر ما را از واقعیت های روزمره دور کرده است

چرا یک کم واقع بینانه تفکر نمی کنید که این اوصاف عریض و طویل غیر ممکن ،ساخته اذهان خودتان است

و هیچ مدرک وسند عقلی و علمی در اثبات آن وجود ندارد

وخود فریبی بزرگترین خودکشی است

مگر این امام موعود چکار قرار است انجام دهد که این همه اوصاف افسانه ای برای او بافته اید

مگر غیر از این است که برای هدایت بشر می آید مگر هدایت کردن بشر چیزی غیر از عقل و قلم ودرایت

می خواهد

مگر خداوند در اولین کلام وحی اش به محمد بدون هیچ شان نزول و زمینه ای از چه سخن گفته ؟؟؟؟

از جنگ و خون ریزی وکشتن و نابود کردن و غیره وذالک یا از خواندن و خلقت کردن و علم و قلم ؟؟؟

خواندن ، اعتقاد به پروردگار ، علم ،تفکردر آفرینش ،آموختن و هدایت با قلم وکتاب و مانند اینها

پس اسباب هدایت انسانها همین چند قلم است

همین ها برای انجام ماموریت الهی پیامبر و غیر پیامبر کفایت می کند

چقدر شما جاهای دور و دراز خیالی می روید چقدر ؟؟؟

بیش از هزار سال است که آرزو ی آمدن آقا ، با مرگ منتظران صد ها میلیون مرتبه است که به گور رفته ؟؟؟

و باز تمام این خیالات و آرزوها بگور خواهند رفت و دم آخر زندگی چقدر پشیمانی که حیف آقا باز

نیامد و ما هم رفتیم !!!

چرا دست بر نمی دارید چرا تفکر نمی کنید ؟؟؟

شما هیچ مسئولیتی در قبال کسی که نمی شناسید و او را ندیده اید و هنوز نیامده!!! ندارید

اگر آمد آنوقت مسولیت پیدا کنید کم خود را فریب دهید

مگر شما هر روز روزنامه ها را نمی خوانید در جای جای این کشور چطور یک عده با ترفند اینکه ما با امام

زمان در ارتباط هستیم میلیون ها تومان اخاذی به جیب خود می ریزند

این عقیده سالهاست که شیاد پرور است وخواهد بود

اعتقاد به وجود موعودی باتعریف شیعه فقط برای شیادان و عوام فریبان خوب و نان آور بوده است نه برای

مردم صادق و ساده ومستضعف

پس مثل اینکه دیگر وقت آن رسیده است که نظریه ی جدیدخود را در مورد امام زمان ارائه کنم تا

خردمندان بداننداصل ما جرا و تاویل حرفهای بزرگان دین چیست ؟؟

پس هر وقت خود را آماده یافتید بگویید تا بگویم


با سلام و تشکر از جناب سید ضیاء و دیگر دوستان که بحث را تا بدین جا پیش آورده اند اما مطالبی را در نظر دارم که بعون الله باختصار تقدیم می کنم:

- اصولاً دلیل تأخیر بنده در ورود به این مقوله بدلیل شناختی بوده که از آقای نوری در طول این مدت یافته بودم، بی شک بر همگان روشن است که بحث بر سر هر موضوعی حتی اگر از بدیهیات و ثوابت باشد با فردی که عقاید خود را بدون هیچ ملاک و مبنائی و تنها به اتکاء ساخته ها و بافته های ذهنی اش رهبری و هدایت و بیان می کند عاری از فایده و نتیجه است.

افرادی که استنادات دینی (آیه و حدیث) را در صورتیکه به کار تفسیر به رأی شان و مقصود و هدف شان بیاید در بحث بکار می برند و در صورتی که به ضررشان باشد و یا بر همان اسناد یا دیگر اسناد، تفاسیر جامع و دقیقی از سوی مفسران دینی (شیعه و سنی) شده باشد به آشکارا رد نموده و معمولاً با ادبیاتی اینچنینی می گویند:

در جائیکه خدا به ما عقل و ببینش عطا کرده چه نیازی به قرآن و حدیث است من به بینش و عقاید خودم متکی ام و هر آنچه خویش بفهمم بدان عمل می کنم و این در حالی است که بزرگترین مفسران اسلامی در غوامض آیات، چنین ادعائی نمی کنند و از گذشته تا حال، در فهم آیات الهی به قول رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) روی آورده اند.

یا اگر با صریح آیات و دلایل متقن نقلی روبرو شوند و راه فراری نداشته باشند می گویند، من خودم صاحب فهم و اندیشه ام و برداشتی متفاوت از نگاه شما دارم ...

و در برابر استدلالات استوار عقلانی و ملاک مند که ریشه در تأیید کلام اهل بیت (ع) با نگاه به مستندات قرآنی دارد می گویند: اگر از قرآن مدرک صریح و سند قاطعی دارید (که به عیان اسم آورده باشد) بفرمایید تا بپذیریم، بر کسی پوشیده نیست که این اتکاء صرف آنها به قرآن، فراتر از جهالت اهل صفین است که فریب فتنۀ عمروعاص را خورده و قرآن ناطق و امام زمانشان مفسر حقیقی قرآن را رها کرده و به کاغذ پاره هائی بنام قرآن های بر نیزه شده روی آوردند.

اینان خود برای مخالفت با حقایق دین و حقیقت مذهب حقۀ اهل بیت که تنها راه نجات و مصداق حقیقی عمل و پیروی از دین است، همان قرآن های عمروعاصی را به اراده خویش بر نیزه نموده و فریاد "واقرآنا واقرآنا" سر می دهند، همان شبهه کوری و بی بصیرتی جاهلان گذشته که در امروزی ها هم رسوخ کرده در قرآن بدنبال اسم ائمه (ع) و حضرت حجت (عج) بعنوان منجی بشریت و ... می گردند. زهی اندیشه باطل و بسی جمود و تاریکی ...

- معمولاً در گفته ها و نوشته هاشان با یکسری کلی گوئی های تکراری و بی سر و ته سعی در مغالطه دارند غافل از اینکه مغالطه گوئی های پی در پی به اسم عقائد من و ... که عموماً معلوم است از چه منشأ و منبعی نشأت می گیرد گام به گام آنها را بیشتر در نظر عیان مفتضح می کند و بنائی به حسب ظاهر زیبا را می ماند که بر زمینی نرم و غیر استوار و در مسیر طوفان های فصلی می سازند. که البته اینگونه بناها به نسیمی که هر صبح صادق می وزد فرو می ریزد و بی نیاز از طوفان است.

- از آنجا از خویش می بافند و حرف هایشان ملاک مند و مبنائی نیست در گفته ها و عقایدشان معمولاً گرفتار تناقض گوئی های آشکار و مفتضحی می شوند که البته برخی از این تناقضات (آقای نوری) به همت دوستان در برخی پست ها و تایپیک ها بیان شده البته لزومی نیست که به آنها اشاره شود تنها در همین تایپیک موارد بسیاری از تناقض گوئی ها به عینه با کمی دقت قابل مشاهده است.

ادامه دارد ...:Gol:

با سلام مجدد

... ادامه پست قبلی


اینگونه افراد که در پست قبلی اشارت کردیم ...


- در موضوعاتی نظیر امامت و مهدویت تنها و تنها بدلیل جمود و عناد و کوری، با وجود این همه اسناد و مدارک متقن و روایات متواتر از قول شیعه و سنی در باب خلفای 12 گانه بعد از رسول اکرم (ص) و نام های بیان شده آنها و تطبیق این 12 خلیفه از همه جهات بر امامان شیعه اثنی عشری و در باب ولادت حضرت مهدی (عج) بعنوان امام دوازدهم و منجی بشریت و در باب راز و فلسفۀ غیبت امام عصر (عج) و علائم و عوامل ظهور و دیگر مباحث مهدویت، باز هم ساز مخالف می زنند و برای اثبات سخن خویش حاضرند به روایات جعلی تکیه کنند اما تن به حقیقت ندهند و زیر بار پذیرش مکتب اهل بیت نروند. زیرا بدیهی است تن دادن تنها و تنها به همین حدیث خلفای 12 گانه مورد نظر اهل بیت (ع) و مذهب تشیع به معنای فرو ریختن تمام مبانی و ملاکات و نظریات و اندیشه های صاحبان مذاهب اهل سنت است.

متأسفانه معمولاً در این مقولات تاریخ تکرار می شود و امثال سامری ها از غیبت امام زمان و واسطۀ فیض الهی بهره ها می گیرند، خصوصاً که بنا به مصالح الهی، امر غیبت طولانی شود. وقتی می بینیم در قضیۀ موسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) علیرغم اینکه برادرش هارون را به جانشینی خویش بعنوان حجت بر حق بر گزیده وقتی غیبت موسی (ع) از 30 روز به 40 روز افزون می شود سامری از همین فاصله اندک سوء استفاده می کند و به گمراهی مردم می پردازد و متأسفانه موفق هم می شود و غالب مردم را جز اندکی گوساله پرست می کند.

آیا قرآن این داستان را برای سرگرمی ما بیان می کند یا برای پند و اندرزگیری که ای مؤمنان ممکن است از سر امتحان تاریخ برای شما هم تکرار شود، کما اینکه به نقل تاریخ و برای آمادگی مردم برای نزدیک شدن به عصر غیبت، این امر در زمان حیات امام رضا (ع) نیز تکرار شد و امام رضا (ع) تا اواخر عمر شریفشان صاحب اولاد نمی شدند و این مسأله با روایت مشهور و متواتر خلفای 12 گانه (امامان اهل بیت) سازگاری نداشت، در این میان خناسان و وسوسه گران و وارثان سامری ها بیکار ننشستند و با وسوسه در ایمان بسیاری اختلال انداخته و موجب گمراهی ایشان شدند.

آیا عصر غیبت، چه دوران غیبت صغری و چه غیبت کبری خالی از وسواسان و خناسان و سامریان است؟ بدیهی است که همچون همیشه تاریخ بلکه با ابزار و امکاناتی گسترده تر و با شبهاتی عمیق تر به جان اعتقادات مردم اعم از خواص و عوام می افتند تا با کمرنگ کردن اعتقاد به حضرت مهدی (عج) و مباحث مربوط به ظهور و انتظار، اسباب گمراهی شان از مسیر امامت و ولایت اهل بیت (ع) را فراهم کنند. بدون شک در این دوران طولانی غیبت، جمعیت سامریان با هیمنه و کبکبه و دبدبۀ بیشتری به خناسی و وسواسی مشغولند پس بر جوانان شیعه اثنی عشری بیش از این دشمن شناسی ضروری است و بر اندیشمندان تکلیف دو چندان ...

آیا شما مشی و روش جناب نوری را در بحث مهدویت و امامت و در همۀ عقاید ناب دینی، متفاوت با این گروه سامری مسلک می دانید؟؟؟

جناب نوری در جائی بدون اعتنا به این همه اسناد و مدارک متواتر اعم از عقلی و نقلی در تولد حضرت مهدی (عج) که "در جای خود بسیار بحث شده" در مخالفت با طرفداران اندیشۀ مهدویت می گوید: که شما با توهمات و ساخته های ذهنتان شخصی را بعنوان مهدی و منجی به مردم معرفی کرده اید و مردم را در انتظار بیهوده گذاشته اید. و در بعضی اقاویل شان با سخنانی آشکار در رد مهدویت سخن می رانند و با مسألۀ مهدویت، علناً مخالفت می کنند، در حالیکه در جائی دیگر گرفتار تناقض می شوند و می گوید: البته من با موعود و منجی مخالفتی ندارم و در این معنا و مفهوم سازی، راهی جز پناه بردن به توهمات و بافته های ذهنی شان ندارند و بدون هیچ مدرک و سندی، موعود و منجی ساختۀ ذهن خودشان (که البته همان نظر مشهور علمای اهل سنت) است "شخصی معرفی می کنند که هنوز بدنیا نیامده و یا اگر بدنیا آمده 30-40 سالشان است" را به عنوان عقاید خودشان بازگوئی می کنند.

شاید هم این مسأله در ادامه پروسه عقاید جناب نوری است؟؟؟

راستی آقای نوری نفرمودید: شما الآن چند سالتان است؟؟؟؟؟ 30 سال - 40 سال و یا ...

بگذریم بحث طولانی شد بامید ظهور حضرت حجت (ع) و نجات امت از گمراهی جهل و جمود و ریشه کنی سامریان زمان ...

موفق باشید ...:Gol:

..یا ستار..

با سلام..

ضمن عرض تبریک بابت اعیاد بزرگ و عزیز شعبانیه و با عرض پوزش از اساتید و دوستان عزیز..:Kaf::Sham:

من قصد سخنرانی ندارم ؛ولی یک نکته اینجا نهفته است؛وان اینکه برخی از اشخاص هنوز معنای ظهور و حیثیات ان را نمی دانند انوقت انتظار را بر لفظ کلی؛ بر همه مصادیق ان منطبق می کنند..

ببینید انتظار دو صورت دارد یکی انتظار شخص و یافردی است و دیگری انتظار جمعی است که مربوط به برپایی حکومت و احکام ان می شود؛انچه از بیان ایات و روایات بر می اید ؛خود انتظار بالاتر از ظهور است ؛این مطلب ان چیزی را رقم می زند که برخی از اشخاص هنوز ان را تفهم نکرده اند؛خود انتظار به نفسه اصلا بی معنی می باشد ؛مگر اینکه تعلقی داشته باشد و یا اویخته به چیزی گردد ..

بنده متاسفانه فعلا وقت باز نمودن بحث را ندارم ؛ولی ان شالله در فرصتی مقتضی انرا بازگو خواهم نمود..

این مطلب که خود انتظار از لحاظ مرتبه بسیار بالاتر از ظهور است نکاتی دارد که برخی از اشخاص هنوز چونین مطلبی را به صورت درست متوجه نشده اند ؛به همین سبب انتظار را ظاهرا امری مبهم و بی معنا می دانند...

------------------------------------------



- از آنجا از خویش می بافند و حرف هایشان ملاک مند و مبنائی نیست در گفته ها و عقایدشان معمولاً گرفتار تناقض گوئی های آشکار و مفتضحی می شوند که البته برخی از این تناقضات (آقای نوری) به همت دوستان در برخی پست ها و تایپیک ها بیان شده البته لزومی نیست که به آنها اشاره شود تنها در همین تایپیک موارد بسیاری از تناقض گوئی ها به عینه با کمی دقت قابل مشاهده است.

ادامه دارد ...:Gol:

جناب صدیق باز معرکه گرفتی

باز معلومه چی داری پخش می کنی ؟؟؟

بجای تهمت ادعای بی پایه ی خودت را ثابت کن !:Ealam:

کدام تناقض گویی ؟؟ یک نمونه بیار تا خواننده متوجه شود که این ادعای شما درست است

جناب صدیق باز معرکه گرفتی

باز معلومه چی داری پخش می کنی ؟؟؟

بجای تهمت ادعای بی پایه ی خودت را ثابت کن !:Ealam:

کدام تناقض گویی ؟؟ یک نمونه بیار تا خواننده متوجه شود که این ادعای شما درست است

با سلام
جناب نوری انگار زود فراموش میکنید!!
در کدام از این تاپیکها شما تناقض نداشتید و جواب دوستان را با یک استدلال درست دادید!!؟؟و بقیه!..!!..؟؟
شرمنده فقط یه
چند تایی را میزارم که خواننده گان گرامی خود قضاوت کنند!!
یا حق

http://www.askdin.com/showthread.php?t=5257

http://www.askdin.com/showthread.php?t=5298

http://www.askdin.com/showthread.php?t=5244

http://www.askdin.com/showthread.php?t=4115&page=2

http://www.askdin.com/showthread.php?t=5232

http://www.askdin.com/showthread.php?t=5459
...!..!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!..!!???

با سلام
جناب نوری
یادم افتاد به یکی از استادها که میگفت اینقدرها بی سواد نیستم که به هر سوالی جواب بدهم !!
از اینرو دیدم که این مطلب بسیار ارزشمند است!!
گفتم بگذارم !تا استفاده کنید!!!


سوره توبه آيه 33
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
خداوند رسولش را براي هدايت و دين حق ارسال نمود تا اين‌كه دين اسلام را بر تمام اديان آسماني غلبه بدهد؛ ولو اين‌كه مشركين خوش نداشته باشند.
جمله:
لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ
يعني دين اسلام بر تمام اديان غالب خواهد آمد و مسأله‌اي است كه در اين آيه آمده و مفسران نامي اهل سنت، مثل آقاي قرطبي، فخر رازي، أبو حيان، ثعلبي و ... اتفاق نظر دارند كه اين آيه مربوط به آقا امام زمان، حضرت مهدي (عليه السلام) است.

و قال السبكي ذلك عند خروج المهدي. لا يبقي أحد إلا دخل الإسلام.

غلبه اسلام بر ساير اديان و به اهتزاز درآمدن پرچم اسلام و فرو ريختن ساير پرچم‌ها در زمان خروج و قيام حضرت مهدي (عليه السلام) اتفاق خواهد افتاد. هيچ فردي در كره زمين نمي‌ماند، جز اين‌كه بعد از قيام آقا امام زمان (عليه السلام) داخل دين اسلام مي‌شود.
تفسير امام قرطبي، ج8، ص121 ـ تفسير فخر رازي، ج16، ص40 ـ تفسير بحر المحيط، ج5، ص34 ـ تفسير زاد المسير لإبن جوزي، ج3، ص290 ـ تفسير الثعلبي، ج 5، ص35 ـ مجمع البيان للطبرسي، ج5، ص35


[FONT=Century Gothic]جناب نوری
تأليفاتي[FONT=Century Gothic] كه شيعه و سني درباره امام زمان (عليه السلام) داشته‌اند،
تاكنون 1145 كتاب در مورد قبل از ولادت حضرت مهدي (عليه السلام) تا سال 1384 نوشته شده:Sham:
و احاديثي كه در اين كتب آمده، 1941 روايت است از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله) در منابع اهل سنت و از ائمه (عليهم السلام) در منابع شيعه، روايت آمده است.:Sham:


1. مثلاً 91 روايت داريم كه مضمونش اين است:
الأئمة إثنا عشر، أولهم علي و آخرهم المهدي.
امامان 12 نفر هستند كه اول آنها علي و آخر آنها مهدي است.
البته روايت:
خلفائي إثنا عشر.
هم در كتاب صحيح مسلم و هم در كتاب صحيح بخاري آمده است. اگر فرصتي شد درباره اين روايت بحث خواهيم كرد كه پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمود:
خلفاي من 12 نفر هستند.
ولي اسامي اينها فقط در برخي از كتب اهل سنت، مثل مناقب خوارزمي، مقتل الحسين، فرائد السمطين، ينابيع المودة و ... آمده است.

2. 94 روايت داريم كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرموده‌اند:
ائمه 12 نفرند و آخرين آنها مهدي است.
منتخب الأثر، حضرت آيت الله صافي،‌ ص99 و ص105

3. 107 روايت داريم كه آمده است:
ائمه 12 نفرند و نهمين فرزند امام حسين (عليه السلام)، مهدي و قائم آل محمد است.
منتخب الأثر، ص124.

4. 50 روايت داريم كه أسماء ائمه (عليهم السلام) در آنها آمده است. در منابع شيعه و سني. به ويژه در حديث لوح كه فرمود:
اولين خليفه من علي، بعد از او امام حسن (عليه السلام)، بعد از امام حسين (عليه السلام)، امام زين العابدين (عليه السلام)، امام باقر (عليه السلام)، امام صادق (عليه السلام) و ... تا آقا ولي عصر (عليه السلام).
مجموع اين رواياتي كه عرض كردم، 342 روايت است كه مضمونش اين است:
ائمه بعد از من 12 نفرند و آخرين آنها مهدي است.

5. 148 روايت داريم كه مضمونش اين است:
إن المهدي، التاسع من ولد الحسين.
مهدي، نهمين فرزند حسين است.

6. 99 روايت داريم كه پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمود:
مهدي، ششمين فرزند امام صادق (عليه السلام) است.

7. 98 روايت داريم كه آمده است:
مهدي، پنجمين فرزند امام كاظم (عليه السلام) است.

8. 95 روايت داريم كه آمده است:
مهدي، چهارمين فرزند امام رضا (عليه السلام) است.

9. 90 روايت داريم كه آمده است:
مهدي، سومين فرزند امام جواد (عليه السلام) است.

10. 90 روايت داريم كه آمده است:
مهدي، دومين فرزند امام هادي (عليه السلام) است.

11. 146 روايت داريم كه آمده است:
مهدي، فرزند امام عسكري (عليه السلام) است.

12. 136 روايت داريم كه آمده است:
دوازدهمين امام و خاتم ائمه، حضرت مهدي (عليه السلام) است.

مجموع اين رواياتي كه عرض كردم، 902 روايت است.:Sham:
يعني 902 روايت داريم كه در اين روايات اشاره شده كه آقا حضرت مهدي (عليه السلام)، فرزند امام عسكري (عليه السلام)، فرزند امام هادي (عليه السلام) و ... است.
:Sham:
بعضي از افرادي كه خداوند قلب آنها را كور گردانيده و نمي‌توانند حقايق را ببيند، مي‌آيند شروع مي‌كنند به أراجيف بافتن , اگر خودشان سواد ندارند، به كتاب‌هايي كه در اين زمينه نوشته شده، از كتاب كافي گرفته تا بحار الأنوار، به ويژه كتاب منتخب الأثر كه مجموع اين روايات را جمع كرده مراجعه كنند.

13. جالب اين است كه ما 91 روايت داريم كه آمده است:
إن له غيبة طويلة إلي أن يأذن الله تعالي بالخروج.

14. 313 روايت داريم كه:
امام زمان (عليه السلام) داراي عمر طولاني است.
منتخب الأثر، ص349

15. 14 روايت داريم كه آمده است:
ولادت امام زمان (عليه السلام) مخفي است.

16. 118 روايت داريم درباره كساني كه در زمان آ‌قا امام عسكري (عليه السلام)، حضرت مهدي (عليه السلام) را ديده‌اند، در زمان غيبت صغري ديده‌اند و معجزات و كراماتي از امام زمان (عليه السلام) مشاهده كرده‌اند.
اينها يك آمار اجمالي بود از رواياتي كه پيرامون حضرت ولي عصر (ارواحنا له الفداء) نقل شده است.

اگر ما بخواهيم براي هر كدام از اينها يك نمونه ذكر كنيم، مثنوي هفتاد من كاغذ شود. از اين 1941 روايت اگر هزار روايتش ضعيف باشد، حتي 1500 روايتش ضعيف باشد، آيا 400 روايت صحيح و درست و معتبر داريم يا نه؟

[FONT=century gothic]جناب نوری!....
در كدام يك از موضوعات اسلامي ـ از توحيد گرفته تا معاد ـ اين‌همه انبوه روايات سراغ داريد؟
كسي كه اين روايات را ببيند و يك‌سري مطالب نادرست و بي‌اساس را در ميان مردم منتشر كند،
مثل كسي است كه حداقل در روز روشن آفتاب را مي‌بيند و با دلائل واهي و أراجيف مي‌خواهد ثابت كند آفتابي وجود ندارد.

ادامه دارد!!!....

[FONT=Century Gothic]

FONT=Tahoma]در كدام يك از موضوعات اسلامي ـ از توحيد گرفته تا معاد ـ اين‌همه انبوه روايات سراغ داريد؟
كسي كه اين روايات را ببيند و يك‌سري مطالب نادرست و بي‌اساس را در ميان مردم منتشر كند،
مثل كسي است كه حداقل در روز روشن آفتاب را مي‌بيند و با دلائل واهي و أراجيف مي‌خواهد ثابت كند آفتابي وجود ندارد.

ادامه دارد!!!....

[FONT=Courier New]اولا

اتفاقا این همه حجم روایات و کتابها در مورد این موضوع

نشانگر تشکیک و اثبات نشدن آن است

چونکه اگر امری مسلم قطعی و بدون شک بود لازم نمی کرد این همه قلم فرسایی های

زاید الوصف در اثبات آن بیاید

اگر این امر مانند آفتاب بودپس چرا کسی در اثبات اینکه خورشید نور دارد ننوشته است ؟؟

می دانید چرا چونکه که این نیازی به اثبات ندارد و معلوم است !

معاد وتوحید هم با عقل جور می آید ونیاز به قلم فرسایی زاید ندارد

پس بدانید حتما خرده ریگی وگیری در این امر وجود داشته و دارد که اینقدر بعضی ها

می خواهند اثباتش کنند

دوم

شما چرا زبان فارسی نمی دانید یا خودتان را به نادانی می زنید من برای بار هزارم

میگم که موعود را قبول دارم اما نه با تعریف شیعه چون تعریف شیعه مخالف قرآن است

شیعه می گوید این آقا 1200 سال است که زنده است وموقع ظهور به شکل جوانی 40 ساله

ظهور می کند که اینقدر زیباست و آنقدر زور بازو دارد واین همه علم وهوش دارد وچه وچه......

من فقط یک آیه ی قرآنی در رد این ادعای بی اساس شما می آورم و باقی تکرار مکررات است

وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يعْقِلُونَ(يس/68)

و هر که را عمر دراز دهيم او را [از نظر] خلقت فروکاسته [و شکسته] گردانيم آيا نمي‏انديشند؟؟؟؟؟؟؟

این آیه بطلانی آشکار بر ادعای شماست

به فرض محال که این آقا توانسته باشد 1200 سال عمر کرده باشد طبق این آیه که استثناء بردار

هم نیست امام زمان شما پیری .......... چه رسد به اینکه جوانی زیبا وزورمند و دانشمند و رهبر جهان شود !!!!!!!

اگر واقعا اینطور است که شما می گویید این آیه یک استثنایی وتبصره ای در دنبال می آورد و مثلا میگفت

وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ الا ما شاء الله

یعنی اضافه می کرد مگر برای کسی که خدا بخواهد

بخدا قسم اگر چنین استثایی در دنباله ی آیه وجود داشت من حرف شما و دلایل تان را

بی چون چرا می پذیرفتم

اما بجای آن استثناء ببینید خدا ی عزیز چه قرار داده است؟؟ او گفته

افلاتعقلون ؟؟؟؟؟

چرا عقلتان را بکار نمی اندازید ؟؟؟؟؟؟

پس احادیث وروایاتی که مخالف قرآن است پشیزی نمی ارزد

یک پیشنهاد

همین الان افرادی در سراسر دنیا هستند که سالها سختی و زحمت می کشند

و تمرین می کنند وعرق می ریزند تا بلکه اسمشان به نوعی در کتاب رسمی ،

معتبر و بین المللی رکود های گینس (Guinness World Records) ثبت شود

.................

[FONT=Courier New]
دوم

شما چرا زبان فارسی نمی دانید یا خودتان را به نادانی می زنید من برای بار هزارم

میگم که موعود را قبول دارم اما نه با تعریف شیعه چون تعریف شیعه مخالف قرآن است

شیعه می گوید این آقا 1200 سال است که زنده است وموقع ظهور به شکل جوانی 40 ساله

ظهور می کند که اینقدر زیباست و آنقدر زور بازو دارد واین همه علم وهوش دارد وچه وچه......

من فقط یک آیه ی قرآنی در رد این ادعای بی اساس شما می آورم و باقی تکرار مکررات است

وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يعْقِلُونَ(يس/68)

و هر که را عمر دراز دهيم او را [از نظر] خلقت فروکاسته [و شکسته] گردانيم آيا نمي‏انديشند؟؟؟؟؟؟؟

این آیه بطلانی آشکار بر ادعای شماست

به فرض محال که این آقا توانسته باشد 1200 سال عمر کرده باشد طبق این آیه که استثناء بردار

هم نیست امام زمان شما پیری ................... چه رسد به اینکه جوانی زیبا وزورمند و دانشمند و رهبر جهان شود !!!!!!!

اگر واقعا اینطور است که شما می گویید این آیه یک استثنایی وتبصره ای در دنبال می آورد و مثلا میگفت

وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ الا ما شاء الله

یعنی اضافه می کرد مگر برای کسی که خدا بخواهد

بخدا قسم اگر چنین استثایی در دنباله ی آیه وجود داشت من حرف شما و دلایل تان را

بی چون چرا می پذیرفتم


جناب نوری !!دقت نکردید به جمله که از یک استاد نقل کرده بودم !!!
انسان ذاتا از ندانستهای خود شرم دارد!!؟ شما را نمیدانم!!!

وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ" كلمه" نعمره" از مصدر" تعمير" است كه به معناى طولانى كردن عمر است (تعبير خانه را هم از اين رو تعمير گفته‏اند كه باعث طول عمر آن است).

و كلمه" ننكسه" از مصدر" تنكيس" است كه به معناى برگرداندن چيزى است به صورتى كه بالايش پايين قرار گيرد و نيرويش مبدل به ضعف گردد، و زيادتش رو به نقصان گذارد.

و انسان در روزگار پيرى همين طور مى‏شود: قوتش مبدل به ضعف، و علمش مبدل به جهل، و ياد و هوشش مبدل به فراموشى مى‏گردد.
اين آيه شريفه مى‏خواهد براى امكان مضمون دو آيه قبل (كه مساله مسخ و كور كردن را خاطرنشان مى‏ساخت) استشهاد كند و بفرمايد آن خدايى كه خلقت انسان را در روزگار پيرى‏اش تغيير مى‏دهد، و هر چه داده مى‏گيرد، قادر است بر اينكه چشم كفار را از آنها بگيرد و ايشان را در همان جايى كه هستند مسخ كند.

و در اين جمله كه فرمود:" أَ فَلا يَعْقِلُونَ" كفار را به خاطر نداشتن تعقل توبيخ مى‏كند و نيز تحريك مى‏كند به اينكه به تدبر در اين امور بپردازند، و از آن عبرت گيرند

[FONT=Century Gothic]اینجا را دقت کنید آقای نوری!!!!:Ealam:

1- عمر به دست خداست. (نعمّره)
2- سنّت خداوند بر آن است كه پيرى همراه با شكستگى باشد. (نعمّره ننكّسه)

3- آثار عمر طولانى به دست خداست.
آن جا كه خداوند اراده كند، افرادى مثل نوح و مهدى (عليهما السلام) عمر طولانى مى‏كنند. (ننكّسه) :Sham:
4- انسان هم بايد به فكر از دست رفتن نعمت‏ها باشد.
(طمسنا، مسخنا) و هم به فكر ضعيف شدن آنها. (ننكّسه فى الخلق أفلا يعقلون)

..
.

[/quote]

اتفاقا این همه حجم روایات و کتابها در مورد این موضوع نشانگر تشکیک و اثبات نشدن آن است چونکه اگر امری مسلم قطعی و بدون شک بود لازم نمی کرد این همه قلم فرسایی های زاید الوصف در اثبات آن بیاید اگر این امر مانند آفتاب بودپس چرا کسی در اثبات اینکه خورشید نور دارد ننوشته است ؟؟ می دانید چرا چونکه که این نیازی به اثبات ندارد و معلوم است ! معاد وتوحید هم با عقل جور می آید ونیاز به قلم فرسایی زاید ندارد پس بدانید حتما خرده ریگی وگیری در این امر وجود داشته و دارد که اینقدر بعضی ها می خواهند اثباتش کنند

جناب نوري
شما بهتر مي دانيد حجم زيادي از آيات كريمه قرآن در باره معاد است كه به گفته شما مطابق عقل است و نيازي به قلم فرسايي ندارد پس چرا خداوند اين همه آيه دباره اين موضوع نازل فرموده آيا جز به خاطر اهميت فوق العاده اين موضوع است پس كثرت گزارش درباره يك واقعه دليل بر تشكيك و نفي آن نيست.

از طرفي خود شما در تايپيكهاي قبلي با استفاده از آيات قرآن خلاف اين مساله را بيان كرده ايد كه مردم هر امر روشن و واضحي را نمي پذيرند و گاه امر آشكاري را انكار مي كنند و دليلهاي واهي بر رد آن مي آورند و گفته ايد مردم در برابر آیات آشکار و روشن هم جبهه می گیرند ...

وَإِذَا تُتْلَى عَلَيهِمْ آياتُنَا بَينَاتٍ مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ(الجاثية/25)
و چون آيات و ادله روشن ما بر آنان خوانده شود(وبا دليل عقل ، معاد و قيامت بر آنها محقق گردد) ديگر حجت و عذري نداشته جز اين که گفتند اگر راست مي‏گوييد پدران ما را زنده كنيد.
بله اين همه روايت و دليل حيات امام زمان عليه السلام را ( كه مخالف قرآن و عقل هم نيست) اثبات مي كند اما عده اي كه گويا عهد كرده اند حقايق را نپذيرند آنرا انكار مي كنند و كثرت روايات در اين زمينه را دليل بر رد دآن مي آورند.

:Kaf::Kaf::Kaf:
ویرایش توسط صدیق : 3 ساعت پیش در ساعت ۰۷:۲۴ بعد از ظهر دلیل: توهین به مقدسات شیعه و قطب عالم امکان
:Gig::Gig::Gig::Gig::Gig:

شماها که اینقدر خصمانه علیه من و خالصانه از آقا دفاع می کنید

چرا آنجناب خودش وجود مرا که برای وجود او مضر است از میان برنمی دارد

که هم شما وهم او از شر من راحت شوید

مگر نمی گویید قطب عالم امکان است پس حداقل این قطب باید این قدرت را داشته

باشد که دفع شر کند پس دعا کنید که بلایی به سر من بیاورد تا شرم از سر او

وشما کم شود

:k:

[size=14]

[FONT=courier new]

شیعه می گوید این آقا 1200 سال است که زنده است وموقع ظهور به شکل جوانی 40 ساله

ظهور می کند که اینقدر زیباست و آنقدر زور بازو دارد واین همه علم وهوش دارد وچه وچه......

با سلام
جناب نوری باید خدمتتان بگویم که تنها شیعه نیست که به امام مهدی (ع) اعتقاد دارد!!
!البته منظورم عقیده شما اصلا نیست!!
حالا مشکل شما با حقانیت شیعه از کجا سر چشمه میگیرد !نمیدانم!!
چون میبینم که هرچه دوستان دلیل قانع کننده میاورند بیشتر ناراحت میشوید!!
:Sham:
علمای اهل سنت و وهابیت هم در مورد [FONT=century gothic]امام مهدی ع اتفاق نظر[FONT=Century Gothic]های دارند و نتوانستند کتمان کنند!!!!:Ealam:
این عجیب که شما با اینکه در سایتهای ضد شیعه مطلب میگذرد و آنها را تشویق میکنید!! !علمای آنها را قبول ندارید!؟

وقتی شبهه ضد شیعه طرح کنند !!قبول دارید!! اما این گفتاری که از آنها نقل میشود همراه با سند !! را قبول ندارید!؟واقعا عجیب است!!:Labkhand:

البته این را متذکر بشوم شیعه که اصلا فرضیه شما را به حساب نمیاورد !

دیدم بارها تکرار کردید اعتقاد خود را!!لازم نیست که پا فشاری کنید !دوستان اینجا آگاه هستند!!
[FONT=Century Gothic]درست جواب شما را میدهنداما مطلب کلیست و جواب به وهابیون و اهل سنت هم میباشد!!؟:Sham:
[FONT=Century Gothic]جناب نوری !!

يكي از احاديثي كه به حق غير قابل انكار است، حديث ثقلين است.:Sham:

برزگان اهل سنت اعتراف به صحت حديث ثقلين كرده و حتي بعضاً معتقد به تواتر حديث ثقلين هستند.

جناب احمد بن حنبل و ديگران اين حديث را آورده‌اند كه پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمود:
اني تارك فيكم الثقلين، كتاب الله و عترتي و إنهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض.
من دو چيز گران‌بهاء در ميان شما مي‌گذارم و مي‌ورم: كتاب خدا و عترتم. اين دو از هم جدا نمي‌شوند تا در حوض كوثر به من متصل شوند.

[FONT=Century Gothic]جالب اين است كه آقاي إبن كثير دمشقي سلفي ـ متوفاي 774 هجري و شاگرد ذهبي كه وهابيون سخنان او را تالي تلو سخن خدا مي‌دانند و بر خودشان اجازه مناقشه در سخنان إبن كثير را نمي‌دهند ـ در تفسيرش مي‌گويد:
در روايت صحيح ثابت شده است كه پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) در خطبه روز غدير فرمودند:

و قد ثبت في الصحيح أن رسول الله صلي الله عليه و سلم قال في خطبته بغدير خم: «إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي و إنهما لم يفترقا حتي يردا علي الحوض».

تفسير إبن كثير، ج4، ص122


آقاي حاكم نيشابوري ـ متوفاي 404 هجري ـ مي‌گويد:

هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين.

المستدرك، ج3، ص109 و 148

و همچنين جناب هيثمي در مجمع الزوائد مي‌گويد:
رواه احمد و اسناده جيد.

اين روايت را احمد در مسندش ‌آورده و سندش خوبي دارد.

مجمع الزوائد للهيثمي، ج9، ص163

اين روايت از نظر سند هيچ مشكلي ندارد.

اين تعبير كه مي‌فرمايد:
لم يفترقا حتي يردا علي الحوض.

كتاب و عترت از هم ديگر جدا نمي‌شوند.

[FONT=Century Gothic]ما از آقايان اهل سنت [FONT=Century Gothic]و امثال جناب نوری !! سؤال مي‌كنيم كه اگر شما منكر وجود مقدس حضرت مهدي (عليه السلام) هستيد،
نسبت به اين روايت نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) چه توجيهي داريد؟

يعني هر كجا قرآن هست، عترت در كنار او است.:Sham:
انكار وجود آقا ولي عصر (عليه السلام)، در حقيقت ـ نستجير بالله ـ نسبت كذب به وجود آقا نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) است.:Sham:

جالب اين است كه از شخصيت‌هاي برجسته اهل سنت، جناب سمهودي در كتاب جواهر العقدين، صفحه 244 اين تعبير را دارد:
إنَّ ذلك يُفهم وجود من يكون أهلاً للتمسك من أهل البيت و العترة الطاهرة في كلِّ زمان وجدوا فيه إلي قيام الساعة حتَّي يتوجَّه الحثُّ المذكور إلي التمسك به، كما أنَّ الكتاب العزيز كذلك و لهذا كانوا كما سيأتي أمانًا لأهل الأرض، فإذا ذهبوا ذهب أهل الأرض.

از حديث ثقلين ما مي‌فهميم كه براي تمسك به اهل بيت و عترت طاهر در هر زماني تا قيام قيامت، يك نفر بايد باشد تا عبارت نبي مكرم كه فرمودند: اگر به آنها تمسك كنيد، گمراه نخواهيد شد، بايد يك نفر از اهل بيت تا قيامت باشد براي تمسك به اهل بيت، در كنار تمسك به قرآن.

حاكم نيشابوري در المستدرك علي الصحيحين، جلد 2، صفحه 448 از نبي مكرم (صلي الله عليه و آله) نقل مي‌كند:
النجوم أمان لأهل السماء، فإذ أذهبت أتاها ما يوعدون و أنا أمان لأصحابي ما كنت، فإذا ذهبت أتاهم ما يوعدون و أهل بيتي أمان لأمتي، فإذا ذهب أهل بيتي أتاهم ما يوعدون.

صحيح الاسناد و لم يخرجاه.

نكته ديگر اين‌كه إبن حجر هيثمي مكي در كتاب الصواعق المحرقة ـ كه در رد شيعه نوشته است ـ مي‌گويد:
و في أحاديث الحث علي التمسك بأهل البيت إشارةٌ إلي عدم انقطاع متأهل منهم للتمسك به إلي يوم القيامة، كما أنَّ الكتاب العزيز كذلك و لهذا كانوا أماناً لأهل الأرض كما يأتي و يشهد لذلك الخبر السابق: في كل خلَف من أمتي عدول من أهل بيتي.

اين رواياتي كه ما را به تمسك به اهل بيت ملزم مي‌كند، اشاره دارد كه هيچ موقع فردي از اهل بيت كه شايستگي براي تمسك دارد تا قيامت از روي زمين برداشته نخواهند شد؛ همان‌طوري كه قرآن تا قيام قيامت هست. اهل بيت پيامبر مايه امنيت اهل زمين از بلا هستند.

الصواعق المحرقة، ج2،‌ ص442

و همچنين جناب آقاي مناوي ـ از شخصيت‌هاي پر آوازه اهل سنت ـ در كتاب فيض القدير، جلد 2، صفحه 20 همين تعبيري را كه جناب سمهودي و إبن حجر هيثمي دارد، آورده است.

پس بنابراين حديث ثقلين كه مي‌گويد:
شما اگر به اهل بيت و قرآن تمسك كنيد، گمراه نمي‌شويد و آن‌ دو از هم جدا نمي‌شوند تا قيام قيامت.
:Sham:
[FONT=Century Gothic]نشان مي‌دهد كه يك نفر از اهل بيت (عليهم السلام) همواره بايد باشد تا به او تمسك شود و امروز آن شخص، جز آقا ولي عصر (ارواحنا له الفداء) كس ديگري نيست.:Sham:

ادامه دارد !!...
.

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علی المهدی الذی وعد الله عز و جل به الاُمَم

سلام به خدمت همه دوستان علی الخصوص دوست گرامی غلامعلی نوری

یه چند وقتی بود اینجا نیومده بودم دلم واست تنگ شده بود نوری جون !

به هر ترتیب !

اعتقاد به مهدی چند وجه داره :

1 . اعتقاد به موعود :
این یکی از مهم ترین وجوهات این قضیه است ، چرا که صحبت از یک اصل کلی و غیر قابل انکار داره ، که فکر میکنم نه تنها دوستان ما بلکه همه روی اون اتفاق نظر دارن !

2 . اعتقاد به اینکه موعود از اهل بیت پیامبر صلوات الله علیه و آله است :
( یه نکته اینکه صحبت ها رو بصورت فیلتری طرح میکنم و فعلاً از آوردن سند خودداری میکنم تا زمانش برسه )
این نکته هم از موارد مورد اتفاق شیعه و سنی است !

3 . این که این موعود امام و خلیفة الله خواهد شد :
این مطلب هم از موارد مشترک اعتقادی مسلمانان است !

نتیجه یک :
موعودی ظهور خواهد نمود که از اهل بیت پیامبر صلوات الله علیه و آله بوده و خلافت را در زمین به عهده میگیرد ! ( عین خلافتی که پیامبر صلوات الله علیه و آله داشتند به جز جاینشینی در نبوت تشریعی )

از اینجا تفکیک عقاید شروع میشه اما شدت و ضعفش متغییره :

4 . به نظر همه علمای شیعه و عده کثیری از علمای اهل سنت ( گفتم که به جاش سند هم میاریم ) این مهدی از فرزندان فاطمه سلام الله علیها است و از نسل فرزند او یعنی حسین علیه السلام خواهد بود و باز به اعتقاد بسیاری از علمای اهل سنت او فرزند امام حسن عسکری است !

نتیجه 2 : میبینیم که حتی بسیاری از علمای اهل سنت با این که در اصل مسئله امامت با شیعه اتفاق نظر ندارند مهدی را فرزند امام حسن عسکری دانسته و برای او عمری شبیه عمر نوح علیه السلام قائلند (تذکر مهم : این عقیده - عمر طولانی مهدی - تنها مخصوص شیعه نیست )

5 . این مهدی همان خلیفه دوازدهم خداوند بعد از پیامبر صلوات الله علیه و آله است و او همان حجت زنده خداست و مأمور است در غیبت ( با در نظر گرفتن مفهوم درست غیبت ) بماند تا زمانی که وقت ظهور فرا رسد

این عقیده اختصاصاً به شیعه تعلق داره !

ببین غلامعلی جان اینکه در مورد مهدی علیه السلام زیاد قلم فرسایی شده بخاطر داشتن وجوهات زیاد و ابعاد زیاد این موضوعه ، نه تشکیک در اون !
این موضوع کاملاً عقلانیه هرچه حیطه مطالب در یک علوم گسترده تر باشه مطمئناً تألیفات در اون هم گسترده تره !

چرا ما هم نفی نمیکنیم که بر سر قضیه موعود اختلاف است ( در جزئیات ) اما مرکز ثقل این اختلافات بیشتر از آنکه متوجه طول عمر او باشد متوجه امامت حال حاضر اوست و ما میبینیم با اینکه خیلی از صاحبان شهرت در مذاهب بر سر امامت او ( در حال حاضر ) با یکدیگر مخالف هستند اما در بحث طول عمر او اتفاق نظر دارن !

ببین !

گاهی اوقات بد استدلال میکنی !
میگی چرا اگه مهدی قطب عالم امکانه تو رو ال و بل نمی کنه !

یه سوال من از شما دارم غلامعلی جان :
چرا خدا منکران خودش رو از روی زمین بر نمیداره ، مگه نه اینگه خداوند فرمانروای عالم امکانه ؟؟
مگه نه اینکه خدا بر هر کاری تواناست ؟؟
اینکه خدا منکران خودش رو بصورت واضح و آشکار برای فهم دیگران عذاب نمیکنه ( سنت غالب خداوند این است وگرنه در مواردی بعد از اتمام حجت عذاب هم نموده ، اما غالباً خداوند بشر را فقط و فقط برای اینکه او را نفی میکنند عذاب نمی کند ) دلیل بر عدم قدرت خداوند و ضعف او در فرمانروایی نیست ، چرا که خود فرموده :

فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيدًا(الطارق/17)

سنت خداوند در مهلت دادن به بندگانه و تمام این صحبت ها همه و همه مایه آزمایش بشره !
پس خواهش میکنم اینطوری استدلال نکن چون امکان داره محکومت کنن که آدم غیر منطقی هستی و حال آنکه اینگونه نیست !

نهایتاً اینه که باز هم میگم مشکل شما و دوستانتان در امامت مهدی است و نه در قائمیت او !
نمیگم در جزئیات قائمیت اختلاف ندارید ، بلکه میخوام بگم تا زمانی که امامت حل نشه قائمیت حل شدنی نیست !
اگر میخواید به نتیجه برسید !

تا بعد

موضوع قفل شده است