جمع بندی علت حمله مغول ها به حکومت بنی عباس
تبهای اولیه
سلام خدمت کارشناس محترم
سوالی از شما دارم اینکه عده ای از علمای اهل سنت حمله مغولها به حکومت بنی عباس را متوجه خواجه نصیرالدین طوسی میدانند میخوام بدونم ایا واقعا خواجه نصیر در نابودی بنی عباس به دست مغولان نقش داشت و نقش او چه اندازه بوده؟
از پاسخگویی شما متشکرم
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"]![]() | |
کارشناس بحث: استاد مقداد | |
[TD][/TD] | |
پرسش:
عده ای از علمای اهل سنت حمله مغولها به حکومت بنی عباس را متوجه خواجه نصیرالدین طوسی میدانند.آیا واقعا خواجه نصیر در نابودی بنی عباس به دست مغولان نقش داشت و نقش او چه اندازه بوده؟
پاسخ:
برخي از متعصبان براي بدنام كردن شيعه خواجه نصيرالدين طوسي را در سقوط خلافت بغداد دخيل ميدانندبه نظر می رسد این گونه داوری ها به دور از حقیقت و بر پایه تحقیق و جست و جوی دقیق و درست نیست.
این دسته معتقدند که پدید آورنده حادثه خونین بغداد، خواجه نصیر است. به عنوان مثال باید به کلمات ابنتیمیه و شاگرد او یعنی ابنقیم اشاره کرد. ابنقیم در اینباره مینویسد: «هنگامیکه فرصت برای ملحد (خواجه نصیر) پیش آمد، مسلمانان را از دم تیغ شمشیر گذراند و خلیفه را به قتل رساند.»(1)
در مقابل این دیدگاهها، کتب تاریخی دیدگاه دیگری را تقویت میکنند. منابع دست اولی همچون طبقات ناصری نگاشته جوزجانی،(2) تاریخ مختصر دول نوشته ابنالعبری(3) و الحوادث الجامعه ابن الفوطی(4) که همه در نزدیکترین تاریخ به فتح بغداد به رشته تحریر در آمدهاند، اصلا اشارهای به همدستی خواجه با مغولان نداشتهاند و همین در نقد سخنان سردمداران تفکر وهابیت کفایت میکند. به عنوان نمونه نویسنده کتاب طبقات ناصری که منظر ستایشگرانه به المعتصم خلیفه وقت بغداد داشته، کلامی از پیوند حادثه بغداد با خواجه ننوشته است.(5)
حق مطلب اين است كه هر دولتي در هر زمان با پيدايي علل داخلي و خارجي از ميان ميرود و سقوط خلافت خاندان بنيعباس نيز تابع همين اصل كلي است. علل خارجي سقوط خلافت عباسي اين بود كه مغولان قوت گرفتند و به كشورگشايي پرداختند و ازاينرو در پي فتح بغداد بودند.
علت داخلي فتح بغداد هم ضعف حكومت عباسي بود. بنابراين سستي عزم و ضعف اراده خليفه و ظلم و جور پسرش و نفاق اميران و سران لشكر چنين پيآمدي داشت.(6)
يكي از علل حمله مغول به بغداد نفوذ عيسويان در لشكر مغول است. دولتهاي مسيحي پس از شكستشان در برابر «صلاحالدين ايوبي» در جنگهاي صليبي با قوم وحشي مغول طرح دوستي ريختند و درصدد برآمدند با كمك آنها شكست خود را جبران كنند و انتقام خود را از مسلمانان بگيرند. ازاينرو ميتوان گفت زن هلاكو كه مسيحي بود و سفارش برادرش به فتح بغداد و وجود سردار مسيحي در سپاه مغول عوامل مؤثر در فتح بغداد بودهاند.
مسيحيان در حقيقت براي منحرف كردن فكر مسلمانان پاي خواجه نصير بزرگترين دانشمند عهد تاريك مغول و يگانه پناهگاه مسلمانان آن روز را به اين واقعه مهم تاريخي كشيدند و بدين شيوه ميان شيعه و سني اختلاف انداختند يا بر اختلافشان افزودند و از اين ماجرا سود بردند.(7)
پینوشت:
1. ابنقیم، محمد بن ابیبکر، اغاثه اللهفان من مصاید الشیطان، به کوشش گیلانی، قاهره، 1961، ج 2، ص 263.
2. جوزجانی، منهاج سراج، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی قندهاری، کابل، 1342 ،ص 43
3.ابنالعبری، ابوالفرج، مختصر الدول، بیروت، 1985 م، ص 286.
4. ابن الفوطی، عبدالرزاق، الحوادث الجامعه و التجارب النافعه فی الماه السابعه، بغداد، 1939 م، ص 327 و 343 و 350 و 375 و 380.
5. جوزجانی، منهاج سراج، طبقات ناصری، به کوشش عبدالحی قندهاری، کابل، 1342 – 43..
6. محمد بن علي بن طباطبا ،الفخري في الآداب السلطانية و الدول الاسلاميه، دار صادر،ص236.
7. علی دوانی،مفاخر اسلام،بنياد فرهنگی امام رضا (علیه السلام)، ج4، ص107.