غم و بلا نردبان رسيدن به خدا
تبهای اولیه
درد و غم درونی، آثار و فایدههایی دارد که از آن جمله، بیداری است.
شهید چمران، آن بیداردل صحنههای نبرد درون و بیرون میگوید: درد، دل آدمی را بیدار میسازد، روح را صفا میدهد، خودخواهی را نابود میکند، و فراموشی را از بین میبرد و انسان را متوجه وجود خویش میکند.
انسان گاه خودش را فراموش میکند که بدن دارد؛ فراموش میکند که چقدر ضعیف است؛ فراموش میکند که مسافر الی الله است، که باید کجا برود. درد، انسان را متوجه خویش میسازد، اینکه چه بکند و به کجا برود و به هشدار قرآن توجه کند که: «انسان اگر خودش را بینیاز دید، دچار سرکشی و غرور میشود.» (علق: 6) یا در جای دیگری از قرآن آمده است: «بعضی از بندگان وقتی به نعمت میرسند، فراموش میکنند و هرگاه به رنج و گرفتاری دچار میشوند، به سوی ما میآیند.» بنابراین، حکمت رنج و مصیبت این است که به خود بیایند.
امام باقر علیهالسلام در روایتی میفرماید: هرگاه خدای تبارک و تعالی، بندهای را دوست بدارد، او را در بلا غوطه ور میسازد و باران بلا را بر سر او میریزد.
چون به درگاه خدا دعا کند، فرماید لبیک بنده من! اگر خواسته تو را به زودی دهم، توانایم، ولی اگر برایت ذخیره کنم، برای تو بهتر است.در قرآن آمده است: ای انسان! همانا رنج و مشقت تو در راه خداست تا اینکه عاقبت به ملاقات و حضور پروردگارت برسی. (انشقاق: 6) علامه بزرگوار طباطبایی درباره این آیه میفرماید: این کدح، خود کاویدن است، کوشش توأم با جوشش است. هر چه انسان جوشش داشته باشد، به کوشش او اضافه میشود و هرچه کوشش کند، به جوشش میرسد. یک عده هستند که کوشش بیجوشش دارند، اینها فایده ندارد. لازمه بیداری، پاکی فطرت از زنگارها و زدودن غبار غفلت و دنیازدگی است. چیزی که درون انسان را پاک و مصفا میکند، وجود درد و غم است. بر این اساس، شهید چمران میگوید: خدایا، تو را شکر میکنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم و به ارزش کیمیایی درد پی ببرم و ناخالصیهای وجودم را در آتش درد دردمندان بسوزانم و هواهای نفسانی خود را زیر کوه غم و درد بکوبم و هنگام راه رفتن روی زمین و نفس کشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم و موجودیت وجود خود را احساس کنم و او را به حرکت وادارم. گاهی انسان هر چه میکوشد، به حزن درونی و معنوی نمیرسد که در این حال، همدردی با دیگران کارساز است. در روایتی از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آمده است:
«ما جوهر شیعیان را در بلا تعیین میکنیم.» و باز میفرماید:
«نردبانی که انسان را به سوی خدا بالا میبرد، همین نردبان بلاست.»
شهید چمران هم در مضمونی بسیار زیبا، اشاره میکند انسانی که سختی ندیده است و بار مشکلات را در زندگی بر دوش نمیکشد، طبیعی است که اجر او بسیار کم است و کسانی که درد و رنج بسیاری را تحمل میکنند، به همان میزان مزد میبرند.
http://armandaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=115&pageno=11
[="Tahoma"][="Black"] با تشکر و سپاس اگر به دلیل ندونم کاری های خودمون دچار غم و درد و ناراحتی بشیم اونوقت چطور؟ از بزرگان میخوام جواب بدن
سلام ! موضوع به جایی رو انتخاب کردین بهتون تبریک میگم:Kaf:
من اعتقاد دارم به این حرف و تجربه کردم و هنوز هم در معرض امتحان هستم ولی ایکاش خدا هم ظرفیت بنده هاشو میدید!! یه موقع هایی آدم کم میاره و جا میزنه ! خسته میشه ... ولی باز وقتی به آخرش فکر میکنم انرژی میگیرم ! من میگم . دعا همیشه اینه که بلا میدی صبر و ظرفیتش رو هم بده...
اي كاش نداره كه.من فكر مي كنم اگه يه دردي سراغ ما مياد خداوند ميدونه كه ما تواناييشو داريم تا اونو تحمل كنيم.
يكي درد و يكي درمان پسندد يكي وصل و يكي هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
خدايا توفيق داشتن صبر رو به ما مرحمت كن.آمين
[="Times New Roman"] اگر به دلیل ندونم کاری های خودمون دچار غم و درد و ناراحتی بشیم اونوقت چطور؟
سلام عليكم جميعا
خب اين درد هم براي اين است كه آن ندانم كاري به معرفت تبديل شود.
البته دردها نيز يك ظاهر دارند يك باطن منظور اين نقل مطلب باطني آن است.
و همچنين درد ها براي مردم متفاوت است يكي درد دنيا را دارد و يكي عقبي را
ولي در هر حال دواي درد آنها يك است
كه مومن دواي دردش را ميداند ولي كسي كه مومن نيست خير فكر ميكند واي دردش هماني است كه خودش فكر ميكند.
درد كسي كه طالب مال بي حساب دنيا است دوايش توجه به عقبي است و نه كسب مال بي حساب دنيا
چنانكه وقتي هرچه بيشتر ثروتمند ميشود طمعش كور نميشود و خواسته هاي جديد برايش از زمين سر در مي آورد
ولي چون متوجه عقبي شد شاكر و غني ميشود. قناعت ميكند بخاطر اينكه نفسش ولع دنيا را ندارد و به ساده ترين ها راضي و شاكر و آرام است.
پس هم دردها ظاهر دارند و هم باطن
و هم دو نوعند . درد مومن و درد انسان دنيا خواه و دنيا بين
ياحق
به نظر ميرسد دردها نردبان ترقي انسان در دائره وجودند
كانه انسانيت با درد عجين است انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه
ظرفيت وجودي انسان با دردها رو به فزوني ميگيره همچنانكه امير سخن آقا علي بن ابيطالب روحي فداه ميفرمايد ان هذه القلوب اوعيه فخيرها اوعاها
و چه زيبا فرمود علامة الحق حسن زاده آملي سلمه الله
الهی، خوشدلم كه از درد مینالم، كه هر دردی را درمانی نهادهای.
الهی، دندان دادی، نان دادی؛ جان دادی، جانان بده!
الهی، همه از تو دوا خواهند،و حسن از تو درد.
[="Arial Black"][="Blue"]اگر به دلیل ندونم کاری های خودمون دچار غم و درد و ناراحتی بشیم اونوقت چطور؟
با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستان خوبم
از مطالب بسیار خوبی که سرکار محترم سادات در این موضوع ارائه فرمودند از ایشان کمال تشکر وقدردانی را دارم. همچنان که ایشان فرمودند درد منشا تمامی خیرات و برکات نازل بر انسان است.
در نامه ها بر نامه های استاد علامه حسن زاده آملی میخوانیم:
انکه درد دارد دوا مىجويد، مرد است و خداخدا مىگويد. هركه درد دارد روزها كوكو مىكند و شبها هوهو. گاهى در نماز و نياز است و گاهى در سوز و گداز. بيا سوتهدلان گرد هم آييم و با هم بناليم كه در اين درگاه جز آه و ناله سودى ندهد، و در بازار سوختگان جز دلشكسته هيچ كالايى ارج و ارزش ندارد.
در كوى ما شكستهدلى مىخرند و بس
بازار خودفروشى از آن سوى ديگر است
چه اینکه در الهی نامه اش میگوید:
الهى آنكه درد دارد آه و ناله دارد، شيرينتر اين كه سفير صادقت فرمود: انّ آه اسم من اسماء الله تعالى فاذا قال المريض آه فقد استغاث باللّه، حسن از ملت ابراهيم أوّاه است آه آه
الهى همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد
الهى خوشدلم كه از درد مينالم كه هر دردى را درمانى نهادهاى.
الهى در راهم و همراه درد و آهم، آهم ده و راهم ده.
الهی آن را كه درد نيست، مرد نيست
به قول عارف بزرگوار و دانشمند نامدار اسلامى سنائى غزنوى:
هر خَسى از رنگ گفتارى بدين ره كى رسد
درد بايد مرد سوز و مرد بايد گامزن
حال سوال اینجاست که اگر به تعبیر جناب سرکار محترم مهر آوا اگر به دلیل ندانم کاری های خودمان دچار غم و درد و ناراحتی شویم چطور؟ آیا باز هم خیرات و برکات ناشی از درد به ما خواهد رسید؟
در جواب گوئیم که اگر منشا ندانم کاریها و اشتباهات ما جهل بوده باشد و ما از عاقبت شوم کارهای زشت خود بی اطلاع باشیم و در جهل و بی اطلاعیمان نیز تقصیری نداشته و صرفا به جهت عدم آگاهی و نه به جهت سهل انگاری و بی توجهی، در بلایا و گرفتاریهای دنیوی مبتلا شویم این چنین دردی نیز برایمان برکاتی خواهد داشت اما اگر منشا درد نه صرفا عدم آگاهی بلکه سهل انگاری و بی توجهی و کم اهمیتی به موازین و معیارهای عقلی و شرعی بوده باشد در این صورت بلایا و دردهای ناشی از اشتباهاتمان مکافات اعمالمان بوده و نباید بواسطه آن درهای دنیوی راحتی و آسایش اخروی را انتظار داشته باشیم.
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی
یکی از احادیث بسیار زیبا که حکمت ابتلائات را بیان می کند،حدیثی است که امام خمینی رحمة الله علیه در کتاب شریف چهل حدیث بیان کرده اند.
این حدیث حقیقتا آبی است بر روی آتش غم دل مبتلایان و دلسوختگان،تقدیم حضورتان:
بسندنا المتصل الى سلطان المحمدثين يعقوب الكلينى رضوان الله عليه ، عن على بن ابـراهـيـم ، عـن اءبـيـه ، عـن ابـن مـحـبـوب ، عـن سـمـاعـة عـن اءبى عبدالله ، عليه السلام ، قـال ان فـى كـتاب على ، عليه السلام : اءن اءشد الناس بلاء النبيون ، ثم الوصيون ، ثم الامثل فالامثل . و انما يبتلى المؤ من على قدر اءعماله الحسنة ، فمن صح دينه و حسن عمله ، اشتد بلاؤ ه . و ذلك اءن الله تعالى لم يجعل الدنيا ثوابا لمؤ من و لا عقوبة لكافر. و من سخف دينه و ضعف عقله قل بلاؤ ه . و ان البلاء اءسرع الى المؤ من التقى من المطر الى قرار الارض .(421)
ترجمه :
سماعه از حضرت صادق ، عليه السلام ، حديث كند كه گفت همانا در كتاب على ، عليه السلام ، است اينكه همانا سخت ترين مردم از حيث بلا پيغمبران اند، پس جانشينان آنها، پس نـيكوتر پس نيكوتر. و همانا چنين است كه مبتلا مى شود مؤمن به اندازه كارهاى نيكويش ، پـس كـسـى كه درست باشد دين او و نيكو باشد كار او، سخت گردد بلاى او. و اين براى آن اسـت كـه خـداى تـعـالى قرار نداده است دنيا را ثواب از براى مؤمنى و نه سزا براى كـافـرى . و كـسـى كـه تنگ است دينش و ضعيف است عقلش ، كم باشد بلايش . و همانا بلا تندتر است به سوى مؤمن پرهيزگار از باران به سوى آرامگاه زمين .
[/]
پـس كـسـى كه درست باشد دين او و نيكو باشد كار او، سخت گردد بلاى او. و اين براى آن اسـت كـه خـداى تـعـالى قرار نداده است دنيا را ثواب از براى مؤمنى و نه سزا براى كـافـرى .
سلام بزرگوار
من نمیتونم این رو درک کنم! آخه چرا باید بلا برای نیکو کاران باشد در این دنیا؟؟؟
حال اگر بلایا او را از حق تعالی دور کند چه؟
[spoiler] کمی نگران کننده است یعنی هرچه به خدا نزدیکتر شویم باید انتظار بلا و گرفتاری داشته باشیم؟؟؟[/spoiler]
میشه لطفا بگید بلا یعنی چی؟
یعنی همین مشکلات رایج زندگی؟ هر چیزی که ما به وسیله اش امتحان بشیم؟ یا تعریف خاصی داره؟
سلام
میشه لطفا بگید بلا یعنی چی؟
یعنی همین مشکلات رایج زندگی؟ هر چیزی که ما به وسیله اش امتحان بشیم؟ یا تعریف خاصی داره؟
با سلام.
یونس ابن یعقوب از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که :
" [در خصوص مومنان]هر بدنی که چهل روز آسیبی به آن وارد نشود، ملعون است و دور از رحمت خداوند. گفتم: واقعاً ملعون است!؟ فرمود: بله. گفتم: واقعاً!؟ باز فرمود: بله.
پس چون امام(ع) سنگینی مطلب برای من را مشاهده کرد، فرمود: ای یونس! از جمله ی بلا و آسیب به بدن، همین[="darkred"] خراش پوست و ضربه خوردن و لغزیدن و یک سختی و خطا کردن و پاره شدن بند کفش و چشم درد و مانند اینها است [نه لزوماً مصیبت های بزرگ].[/]
مومن نزد خداوند با فضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهانِ او را پاک ننماید؛ ولو به یک غم پنهان در دل , که او نفهمد این غم از کجا حاصل شده است.
به خدا قسم، وقتی یکی از شما سکه های درهم را در کف دست وزن می کند و متوجه نقصان آن شده و غصه دار می شود، سپس دوباره وزن می کند و متوجه می شود که وزنش درست بوده، همین غصه ی کوتاه و گذرا، موجب آمرزش برخی از گناهان اوست."
الوسائل : 11 / 518 ج 7 والبحار : 76 / 354 ج 21 عن کنز الکراجکی : ص 63 بإسناده عن یونس بن یعقوب
سلام بزرگوار
من نمیتونم این رو درک کنم! آخه چرا باید بلا برای نیکو کاران باشد در این دنیا؟؟؟
حال اگر بلایا او را از حق تعالی دور کند چه؟
[spoiler] کمی نگران کننده است یعنی هرچه به خدا نزدیکتر شویم باید انتظار بلا و گرفتاری داشته باشیم؟؟؟[/spoiler]
با سلام.
حضرت علي(ع) فرمودهاند كه « اگر فردي مومن راستيني است، بلايي كه بر سرش ميآيد براي امتحان وي است، اگر پيامبر يا وصي وي است اين بلا باعث ارتقاء درجهاش ميشود و اگر ظالم باشد باعث توبيخ وي و كفاره گناهانش ميشود.»
حالا چرا هر چه به خدا نزدیکتر شویم بلا بیشتر می شود:
1. افرادی که به خدا نزدیک تر و دارای ایمان بیشتری هستند، رنج و سختی آنان بیشتر است و این به خاطر آن است که این جهان، [="red"]جهان عمل و تکلیف [/]است و [="red"]آخرت، جهان حساب و جزای اعمال[/] است. افرادی که دارای ایمان هستند، تلاش بسیاری در راه خدا انجام میدهند و بسیاری از رنج و سختی آنان رنجهایی است که با انجام اعمال نیک، در راه عبودیت و بندگی خدا آنها را متحمل میشوند.
2. یکی از مقامات افراد برجسته و اولیای خدا، صبر و پایداری در مقابل مصائب و [="red"]خشنود بودن به قضای اله[/]ی است. این خود موجب اعتلای درجه آنان است، ولی متقابلاً افرادی که مؤمن نیستند ممکن است که دنیا با راحتی و آسایش ظاهری زندگی کنند، اما از فیض و صبر و رضای به قضای خدا محروم باشند.
3. براساس آنچه از احادیث استفاده میشود، خداوند [="red"]گاهی مؤمنان را در دنیا به بلاها و رنجها مبتلا میکند تا این گرفتاریها کفاره گناهان آنان شود[/] و در روز قیامت دیگر چیزی که به خاطر آن عقوبت و کیفر شوند در کار نباشد و آنان را از نعمت خود برخوردار سازد، ولی افرادی که کافر و مشرک هستند چنانچه برخی کارهای نیک داشته باشند، پاداش آنان را در همین جهان به آنان میدهد؛ [="red"]در نتیجه، در آن جهان با دست خالی حاضر خواهند شد.
[/]
4. آنچه در پریش آمده قاعده کلی نیست. در قرآن میخوانیم: «ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لایرجون؛ اگر شما(مؤمنان) رنج میکشید، کافران نیز همان گونه که شما رنج میکشید، رنج میکشند، و حال آن که شما امیدی به خدا دارید که آنان ندارند».(1)
5. آنچه در این مسأله مهم است، جهان بینی دینی است که اساس پریش را جواب میدهد. جهان بینی دینی دنیا و رنجهایش را بد نمیداند، بلکه به عکس رنجها را عاملی برای تحّرک بشمار میآورد؛ زیرا رنجها وابستگی انسان را به دنیا کم میکنند و او را به راه میاندازند.[="red"] این ذات دنیاست که با تغییر احوال و فصول و مرگ حتمی، به انسان آگاهی میدهد که اینجا جای ماندن و قرار نیست.[/]
بنابراین برخورداریها و بلاها، معیار سعادت نیستند و از همین جاست که نقش بلاها در سیر و سلوک معنوی و شکوفایی قابلیتهای درونی مؤمن آنقدر اهمیت پیدا میکند که در حدیث آمده است:«البلاء للولاء؛(2)کسانی که ایمان بیشتری دارند، رنجشان بیشتر است».
فراموش نکنیم دنیا دار مکافات نیز هست و در بسیاری و در بسیاری از موارد انسان نتیجه حرکتهای خلاف نظام خود را میبیند، چه مؤمن باشد و چه کافر.
مومن نزد خداوند با فضیلت تر و گرامی تر از آن است که بگذارد چهل روز بر او بگذرد و گناهانِ او را پاک ننماید
[=Times New Roman]سرکار سادات بسیار ممنون:Gol:
منظور از این «مؤمن» ، مؤمن در معنای عام هست یا مؤمنین واقعی؟
سرکار سادات بسیار ممنون:gol:
منظور از این «مؤمن» ، مؤمن در معنای عام هست یا مؤمنین واقعی؟
با سلام. اینجا منظور مومنین واقعی است. زیرا مومن كسي است كه ايمان به خدا دارد و از عذاب خدا در روز جزا هم هراس دارد اما گاه گاهي چشمش به دنيا و مال دنياست و در حقيقت يك چشمش به دنياو يك چشمش به آخرت است ...
اما مومن واقعي كسي است كه تمام چشمش را به سوي دنيا بسته و فقط خدا و قيامت و روز حساب را ميبيند و اگر دنيايي هم ميخواهد فقط بخاطر خدا ميخواهد و [="red"]تسليم مطلق[/] در برابر امر خدا و رسولش هستند چون اين دنيا را سراي جاودان نميدانند ...
با سلام خدمت همه دوستان
با تشکر از بحث ایجاد شده ...
بلا به جز مسائل بیرونی از جمله فقر یا بیماری شامل گرفتاری های روحی هم میشه...
بعضی وقتا قبض یا گرفتگی یا حالت رنج درونی نیز بلایی محسوب میشه ...
بعضی وقتا دنیای مومن به راه هست اما از درون دچار مصیبت های شدید میشه...
یا سید الشهدا.
[="Tahoma"][="Navy"]بسمه تعالی
چند نکته خدمت گرامیان تقدیم می کنم:
1-اینکه در روایات اینهمه توصیه به یاد مرگ شده است،دلیلش اینست که ما به خاطر أنس با دنیا ،دید و نگرش دنیائیمان بر نگرش أخروی غلبه کرده است.در حالی که می بایست برعکس باشد،یعنی ترسیم الهی از یک مومن چنین است که آخرت در نظر او چنان عظمت دارد که بر فعالیت های دنیوی او نیز تأثیر گذاشته و او را محتاط و شخصی صاحب مراعات کرده است.کریمه(و الدار الأخرة لهی الحیوان)که می فرماید حیات واقعی مربوط به آخرت است و به تعبیری دنیا، مجازی است برای رسیدن به آن حقیقت،موید همین مطلب است.
2-بلا در نظام عالم حقیقتی است که ظاهرش در دنیا و برای دید و نگرش دنیایی،تلخ است.در حالی که همین حقیقت بلا، در عوالم دیگر و نشئه های دیگر مانند برزخ و قیامت،خیر محض و رحمت رحیمیه پروردگار است که کمترین کارش خروج و قطع تعلق از دنیاست، ولو مدتش به خاطر ضعف ما و غفلتهای ما کم باشد.
روایاتی مانند کلام امام موسی کاظم علیه السلام که می فرمایند:(مضمون کلام)هیچ بلائی نیست مگر آنکه خیری او را احاطه کرده است.
موید این معناست که خیر، باطن آن ظاهر تلخ است،چه اینکه حضرت نفرمودند بلا همراه خیر است و یا خیر بخشی از بلاست، بلکه فرمودند خیر او را احاطه کرده است.پس خیر اعظم از بلاست، و البته برای کسی که در متن بلاست،درک خیر بودن بلا، نیازمند آن دید آخرتی است که عرض شد.
3-نگرش توحیدی که مکرراً خدمت عزیزان مطرح شده است چنین اقتضا می کند که مومن به خود بگوید مگر خدا عادل نیست؟مگر حکیم نیست؟پس ظلم و کاری خلاف حکمت انجام نمی دهد.
لذا نباید به خداوند به هیچ نوع تفکر و ذهنیتی سوء ظن برد که اگر کسی چنین باشد،باید خود را آماده عواقب آن نیز بکند(الظانين بالله ظن السوء عليهم دائرة السوء وغضب الله عليهم ولعنهم وأعد لهم جهنم وساءت مصيرا)
[/]
البته یه نکته دیگه هم در کنار فرمایش استاد این هست که شیطون خیل وقت ها پا گذاشتن تو راه خدا رو با این نکته که اگر خدا خواستی بلا سراغت میاد سد میکنه...
باید توجه داشت که خدا بلا رو به اندازه توان نازل میکنه و اینجور نیست که تا انسان وارد راه خدا شد همه ی دنیاش رو از دست بده...
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش
وقتی غم و اندوه گریبانمان را گرفت، وقتی ناامیدی از هر سو به ما هجوم آورد و وقتی کارد به استخوانمان رسید، چه کنیم؟ چگونه به درگاه خدا دعا کنیم تا زنگار از دلمان بزداید؟ امام علیبن موسیالرضا(ع) برای این درد نسخهای نافع دارد.
وبگاه بنیاد بینالمللی امام رضا(ع)
شاید بسیاری از افراد ندانند که چطور و چگونه باید دعا کرده و خواسته خود را از خداوند متعال طلب کنند. امام علیبن موسی الرضا(ع) این موضوع را با دعاهای نورانی خود به ما میآموزد.
آن حضرت در یکی از دعاهای خود چگونگی درخواست برای برطرف شدن غم و اندوه را آموزش میدهند. ایشان میفرمایند:
هر که غم و اندوهی دارد[ دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت یک بار سوره حمد و 13 بار سوره قدر را بخواند و هنگامی که از نماز فارغ شد، به سجده برود و بگوید:
«اللّهم یا فارج الهمّ و کاشف الغمّ، و مجیب دعوة المضطرّین، و رحمان الدّنیا، و رحیم الاخرة، صلّ علی محمد و آل محمد، و ارحمنی رحمة تُطفِیءُ بها عنّی غضبک و سخطک، و تُغنینی بها عمّن سِواک» (خداوندا! ای گشاینده و زداینده [ابرهای] حزن و اندوه و ای برطرف کننده غم و ای اجابتکننده دعای انسانهای مضطر و بیچاره و ای بخشاینده در دنیا، و بسیار مهربان در آخرت، بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست، و بر من رحم کن، رحمتی که به وسیله آن خشم و نارضایتیات نسبت به من را خاموش سازی و مرا از غیر خودت بینیاز کنی)
سپس گونه راست خود را به زمین چسببانده و بگوید:
«یا مُذلّ کل جبّار عنید، و یا معزّ کلّ ذلیل، قد وحقّک بلغ المجهود منّی فی امر "کذا"، ففرّج عنّی.» (ای ذلیلکننده هر متکبر سرکش و ای عزیزکننده هر خوار و ذلیلی، قسم به حق خودت که حقیقتاً درباره "فلان کار" سختی و مشقّتم به نهایت شدت رسیده [کارد به استخوانم رسیده]، پس گشایشت را نصیبم فرما!)
سپس گونه چپ خویش را به زمین چسبانده و مانند همان عبارت را بگوید، آنگاه پیشانی را به زمین بچسباند و مانند آن عبارت را بگوید، که در این صورت خداوند سبحان غم و اندوه او را بزداید و حاجتش را برآورد.
برای شنیدن این دعا با صدای «سید ابراهیم هاشمورزی» از لینک زیر اقدام کنید:
این دعای زیبا را از اینجا دانلود کنید.
حق یارتان :Gol:
این دعا ها براى رفع هرگونه غم و اندوه است که منابع مختلف نقل می شود:
یا فارِجَ الْهَمِّ، وَ کاشِفَ الْغَمِّ، یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ وَ رَحیمَهُما،
اى گشاینده اندوه و از بین برنده غم، اى بخشنده و مهربان در دنیا و آخرت،
صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَ افْرُجْ هَمّى، وَ اکْشِفْ غَمّى، یا واحِدُ یَا
بر محمد و آل محمد درود فرست و غم و اندوه مرا از بین ببر، اى یگانه،
اَحَدُ یا صَمَدُ، یا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ،اِعْصِمْنى
اى یکتا، اى بى نیاز، اى کسى که نزاد و زاده نشد و براى او هیچ گاه شبیه و مانندى نبود. مرا از انجام گناه نگه دار
وَطَهِّرْنى،وَاذْهَبْ بِبَلِیَّتِى، «اَللهُ لاَ إِلَـهَ إلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ،لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ
و مرا پاک کن و گرفتارى ها را از من دور ساز هیچ معبودى نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است. هیچگاه خواب سبک
وَلاَ نَوْمٌ، لَّهُ مَا فِی السَّموتِ وَ مَا فِی الاَْرْضِ، مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ
و سنگینى او را فرا نمى گیرد; آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آن اوست. کیست که در نزد او، جز به فرمان او
إِلاَّ بِإِذْنِهِ،یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ، وَمَا خَلْفَهُمْ، وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَىء مِّنْ
شفاعت کند؟! آنچه را در پیش روى آنها ]بندگان [و پشت سرشان است مى داند; و کسى از علم او آگاه نمى گردد;
عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَآءَ، وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّموتِ وَ الاَْرْضَ، وَ لاَیَـُودُهُ حِفْظُهُمَا
جز به مقدارى که او بخواهد. تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را در برگرفته; و نگاهدارى آن دو، او را خسته نمى کند.
وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ، لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ، قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ، فَمَن
بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست. در قبول دین اکراهى نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده. بنابراین، کسى که
یَکْفُرْ بِالطَّغُوتِ وَ یُؤْمِن بِاللهِ، فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لاَانفِصَامَ
به طاغوت ]بت و شیطان، و هر طغیانگر [کافر شود و به خداى ایمان آورد، به دستگیره محکمى چنگ زده است، که گسستن براى آن
لَهَا، وَاللهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ، اَللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ، یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمتِ إِلَى
نیست. و خداوند، شنوا و داناست. خداوند، ولىّ و سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند; آنها را از ظلمت ها، به سوى
النُّورِ، وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّـغُوتُ، یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى
نور بیرون مى برد. (امّا) کسانى که کافر شدند، اولیاى آنها طاغوتها هستند; که آنها را از نور، به سوى
الظُّلُمتِ، أُوْلَـئِکَ أَصْحبُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَـالِدُونَ» * «بِسْمِ اللّهِ
ظلمتها بیرون مى برند; آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند. * بنام خداوند
الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ،مِن شَِرِّ مَا خَلَقَ، وَمِن شَرِّ غَاسِق
بخشنده بخشایشگر، بگو: پناه مى برم به پروردگار سپیده صبح، از شرّ تمام آنچه آفریده است; و از شرّ هر موجود شرور
إِذَا وَقَبَ، وَمِن شَرِّ النَّفَّـثَـتِ فِى الْعُقَدِ، وَمِن شَرِّ حَاسِد إِذَا حَسَدَ» *
هنگامى که شبانه وارد مى شود; و از شرّ آنها که با افسون در گره ها مى دمند; و از شرّ هر حسودى هنگامى که حسد مىورزد!
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِکِ النَّاسِ، إِلَهِ
بنام خداوند بخشنده مهربان، بگو: پناه مى برم به پروردگار مردم، به مالک و حاکم مردم، به (خدا و) معبود
النَّاسِ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ، اَلَّذِى یُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ الَّناسِ،
مردم، از شرّ وسوسه گر پنهانکار، که در درون سینه انسانها وسوسه مى کند،
مِن الْجِنَّةِ وَ الَّناسِ» * «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَدٌ،
خواه از جنّ باشد یا از انسان! به نام خداوند بخشنده مهربان، بگو: خداوند، یکتا و یگانه است;
اللَّهُ الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُـواً أَحَدٌ» اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ
خداوندى است که همه نیازمندان قصد او مى کنند; (هرگز) نزاد، و زاده نشد; و براى او هیچ گاه شبیه و مانندى نبوده است! خدایا به تو عرض نیاز مى کنم،
سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ، وَ کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ، سُؤالَ مَنْ لا
نیاز کسى که نیازمندیش شدت یافته و نیرویش ضعیف شده و گناهانش فراوان گردیده، نیاز کسى که
یَجِدَ لِفاقَتِهِ مُغیثاً، وَ لا لِضَعْفِهِ مُقَوِّیاً، وَ لا لِذَنْبِهِ غافراً غَیْرَکَ،یا
براى بیچارگى اش فریادرس و براى ناتوانى اش نیرودهنده و براى گناهش بخشنده اى، جز تو ندارد. اى
ذَالْجَلالِ وَ الاِْکْرامِ،اَسْئَلُکَ عَمَلا تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ، وَ یَقیناً تَنْفَعُ بِهِ
صاحب شکوه و بزرگى، از تو (توفیق انجام) عملى را مى طلبم که هر کس آن را انجام دهد وى را دوست دارى و یقینى مى طلبم که هر کس
مَنِ اسْتَیْقَنَ بِهِ حَقَّ الْیَقینِ فى نَفاذِاَمْرِکَ،اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ
به حق الیقین از آن رسد، در انجام فرمانت، از آن سود برد. خدایا بر محمد و آل
مُحَمَّد، وَ اقْبِضْ عَلَى الصِّدْقِ نَفْسى، وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْیا حاجَتى، وَاجْعَلْ
محمد درود فرست و مرا در حالت صدق و راستى بمیران و نیازم را از دنیاقطع فرما و میل مرا
فیما عِنْدَکَ رَغْبَتى، شَوْقاً اِلى لِقائِکَ، وَ هَبْ لى صِدْقَ التَّوَکُّلِ عَلَیْکَ،
به سبب شوق به لقایت، فقط در آنچه نزد توست قرار ده. و توکل راستین به خودت را به من ببخش.
اَسْئَلُکَ مِنْ خَیْرِ کِتاب قَدْ خَلا،وَاَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ کِتاب قَدْ خَلا، اَسْئَلُکَ
خدایا از تو، خوبى هاى نامه عملم را مى طلبم و از بدى هاى آن به تو پناه مى برم. از تو مى طلبم
خَوْفَ الْعابِدینَ لَکَ، وَ عِبادَةَ الْخاشِعینَ لَکَ، وَ یَقینَ الْمُتَوَکِّلینَ عَلَیْکَ،
خوف بندگانى که تو را عبادت مى کنند و عبادت کسانى که در محضر تو خاشعند و یقین آنان که بر تو توکل مى کنند
وَتَوَکُّلَ الْمُؤْمِنینَ عَلَیْکَ، اَللّهُمَّ اجْعَلْ رَغْبَتى فى مَسْئَلَتى مِثْلَ رَغْبَةِ
و توکل کسانى که بر تو ایمان دارند. خدایا میل و رغبتم را در خواسته ام، همانند رغبت
اَوْلِیآئِکَ فی مَسائِلِهِمْ، وَ رَهْبَتی مِثْلَ رَهْبَةِ اَوْلِیائِکَ، وَاسْتَعْمِلْنى فى
اولیایت در خواسته هایشان و ترسم را چونان ترس اولیایت قرار ده و مرا در مسیر
مَرْضاتِکَ عَمَلا لااَتْرُکُ مَعَهُ شَیْئاً مِنْ دینِکَ مَخافَةَ اَحَد مِنْ خَلْقِکَ،اَللّهُمَّ
خشنودیت چنان به کار وادار، که هرگز از ترس احدى از بندگانت دینت را رها نسازم. خدایا
هذِهِ حاجَتى فَاَعْظِمْ فیها رَغْبَتى، وَ اَظْهِرْ فیها عُذْرى، وَلَقِّنى فیها
این حاجت من است، رغبت مرا براى رسیدن به آن زیاد گردان (و در صورت عدم انجام آن) عذرم را آشکار گردان و حجت و دلیلم را در آن به من
حُجَّتى، وَ عافِ فیها جَسَدى، اَللّهُمَّ مَنْ اَصْبَحَ لَهُ ثِقَةٌ اَوْ رَجاءٌ غَیْرُکَ،
این حاجت من است، رغبت مرا براى رسیدن به آن اگر کسى اعتماد و امیدى جز تو داشته باشد،
فَقَدْ اَصْبَحْتُ وَ اَنْتَ ثِقَتى وَ رَجائى فِى الاُْمُورِ کُلِّها، فَاقْضِ لی بِخَیْرِها
به یقین من روزگارم را با اعتماد و امیدم در همه کارها به تو مى گذرانم. پس تو نیز عاقبت خیر براى من
عاقِبَةً، وَ نَجِّنى مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ،
مقرّر فرما و مرا از فتنه هاى گمراه کننده نجات ده، به لطف و رحمتت اى مهربان ترین مهربانان
وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد رَسُولِ اللهِ الْمُصْطَفى،وَعَلى آلِهِ الطّاهِرینَ.(1)
و درود خدا بر سرور ما محمد فرستادهو برگزیده خدا و بر خاندان پاکش باد.
1. صحیفه سجادیه، دعاى 54.
امام امیرمؤمنان(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده است که هر غمدیده و محزون و گرفتار و خائفى این دعا را بخواند، خداوند براى او گشایشى فراهم سازد:
یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ، وَ یا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ، وَیا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ،
اى تکیه گاه کسى که تکیه گاه ندارد اى ذخیره کسى که ذخیره ندارد و اى پشتیبان کسى که پشتیبان ندارد
وَیا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ، وَیا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ، وَیا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ
و اى پناه کسى که پناهى ندارد و اى دادرس کسى که دادرس ندارد و اى گنج آن کس که گنجى ندارد
لَهُ، وَیا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ، یا کَریمَ الْعَفْوِ، یا حَسَنَ التَّجاوُزِ، یا عَوْنَ
و اى عزت آن کس که عزتى ندارد اى بزرگوار گذشت اى نیکو در گذر اى یار
الضُّعَفآءِ، یا کَنْزَ الْفُقَرآءِ، یا عَظیمَ الرَّجآءِ، یا مُنْقِذَ الْغَرْقى، یا مُنْجِىَ
ناتوانان اى گنج بى نوایان اى بزرگ امید من اى نجات دهنده غریقان اى رهاننده
الْهَلْکى، یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ، یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ، اَنْتَ الَّذى سَجَدَ لَکَ
هلاک شدگان اى احسان کننده اى نیکوکار اى نعمت بخش اى زیاده بخش تویى که سجده (وخضوع) کرد برایت
سَوادُ اللَّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ، وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ، وَحَفیفُ الشَّجَرِ
سیاهى شب و روشنى روز و تابش ماه و پرتو خورشید و صداى درخت
وَدَوِىُّ الْمآءِ، یا اَللهُ یا اَللهُ یا اَللهُ، لا اِلـهَ إلاَّ اَنْتَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ، یا
و صداى مخصوص آب اى خدا اى خدا اى خدا معبودى نیست جز تو خداى یگانه اى که شریکى برایت نیست
رَبّاهُ یا اَللهُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بِنا ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَنَجِّنا
پروردگارا اى خدا درود فرست بر محمّد وآل محمّد و انجام ده درباره ما آنچه را تو شایسته آنى و ما را با عفو خود
مِنَ النّارِ بِعَفْوِکَ، وَاَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ، وَ زَوِّجْنا مِنَ الْحُورِ الْعِینِ
از آتش نجات ده و به رحمت خویش ما را داخل بهشت گردان و با جود خود ما را به حورالعین تزویج فرما
بِجُودِکَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ، یا اَرْحَمَ
و بر محمّد و آل محمّد درود فرست و درباره ما آنچه تو شایسته آنى انجام ده اى مهربان ترین
الرّاحِمینَ، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.
مهربانان به یقین تو بر انجام هر کارى توانایى!
پس از خواندن دعا، حاجت خود را از خدا طلب کن که ان شاءاللّه به اجابت مى رسد.(1)
1. بلدالامین، صفحه 332.
براى گشایش در کارها و رفع گرفتارى و غم، خواندن این ذکر و مواظبت بر آن، که امام جواد(علیه السلام) آن را تعلیم فرمود، نافع است:
یَا مَنْ یَکْفى مِنْ کُلِّ شَىْء، وَلا یَکْفى مِنْهُ شَىْءٌ، اِکْفِنى ما اَهَمَّنى.(1)
اى که کفایت کند از هر چیز و کفایت نکند از او چیزى، کفایت کن آنچه مرا به اندیشه فرو برده است.
1. عدّة الدّاعى، صفحه 278 و بحارالانوار، جلد 92، صفحه 208، حدیث 39.
از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) روایت شده است که هر کس را مشکلى، یا اندوهى، یا بلا و شدّتى پیش آید، بگوید:
اَللهُ رَبّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً، تَوَکَّلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى لایَمُوتُ.(1)
خدا پروردگار من است که شریک نسازم به او چیزى را توکل کنم بر زنده اى که هرگز نمیرد.
1. عدّة الداعى، صفحه 276 و بحارالانوار، جلد 92، صفحه 208، حدیث 39.
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که چون برادران یوسف آن حضرت را به چاه افکندند، جبرئیل نزد او آمد و گفت: در این جا چه مى کنى؟ یوسف گفت: برادرانم مرا در این چاه افکندند و رفتند. جبرئیل گفت: آیا دوست دارى از این جا بیرون آیى؟ گفت: این وابسته به مشیّت خداوند است; اگر خواست مرا بیرون مى آورد. جبرئیل گفت: خداوند مى فرماید: این دعا را بخوان تا تو را رهایى بخشم; بگو:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاَنَّ لَکَ الْحَمْدَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ الْمَنّانُ بَدیعُ السَّمواتِ
خدایا از تو خواهم که تو راست ستایش و معبودى جز تو نیست که بسى منّت گذار و پدیدآرنده آسمانها
وَالاَْرْضِ، ذُوالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ اَنْ
و زمین و صاحب جلالت و بزرگوارى هستى که درود فرستى بر محمّد و آل محمّد و قرار دهى
تَجْعَلَ لى مِمّا اَ نَا فیهِ فَرَجَاً وَ مَخْرَجَاً.(1)
براى من در آنچه در آن هستم گشایش و فرجى.
در نتیجه کاروانى آمد و آن گونه که قرآن نقل کرده، او را از چاه نجات داده و با خود به مصر بردند.
1. کافى، جلد 2، صفحه 556، حدیث 4.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: امام على بن الحسین(علیهما السلام) مى فرمود: هرگاه این دعا را بخوانم، باکى ندارم اگر جنّ و انس براى ضرر زدن به من جمع شوند. (کارى نخواهند کرد):
بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، وَ مِنَ اللهِ وَ اِلَى اللهِ، وَ فى سَبیلِ اللهِ، وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ،
بنام خدا و بذات خدا و از جانب خدا و بسوى خدا و در راه خدا و بر کیش رسول خدا
صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، اَللّهُمَّ اِلَیْکَ اَسْلَمْتُ نَفْسى، وَ اِلَیْکَ وَجَّهْتُ وَجْهى،
درود خدا بر او و آلش باد خدایا به تو تسلیم کردم خودم را و بسویت توجه دادم رویم را
وَ اِلَیْکَ اَلْجَاْتُ ظَهْرى، وَ اِلَیْکَ فَوَّضْتُ اَمْرى، اَللّهُمَّ احْفَظْنى بِحِفْظِ
و به تو پشت خود را گرم کردم و به تو واگذاردم کارم را خدایا حفظ کن مرا به حفاظت
الاْیمانِ مِنْ بَیْنِ یَدَىَّ، وَ مِنْ خَلْفى وَعَنْ یَمینى وَ عَنْ شِمالى، وَ مِنْ
ایمان از پیش رویم و از پشت سرم و از راست و از چپم و از
فَوْقى وَ مِنْ تَحْتى وَ مِنْ قِبَلى، وَادْفَعْ عَنّى بِحَوْلِکَ وَقُوَّتِکَ، فَاِنَّهُ لا حَوْلَ
بالاى سر و زیر پایم و آنچه در پیش دارم و رفع کن از من به جنبش و نیروى خودت که جنبش
وَلاقُوَّةَ اِلاَّ بِکَ.(1)
و نیرویى نیست جز به تو.
1. همان مدرک، صفحه 559، حدیث 10.
در حدیثى از امام زین العابدین(علیه السلام) مى خوانیم که به فرزندش فرمود: هرگاه مصیبتى به یکى از شما برسد، یا مشکلى پیش آید، وضوى کامل بگیرد و دو رکعت یا چهار رکعت (به دو سلام) نماز بگذارد و در پایان نماز بگوید:
یا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوى، وَ یا سامِعَ کُلِّ نَجْوى، وَ یا شاهِدَ کُلِّ مَلاَ،
اى موضع هر شکایت و اى شنواى هر راز و اى حاضر هر انجمن
وَعالِمَ کُلِّ خَفِیَّة، وَ یا دافِعَ ما یَشآءُ مِنْ بَلِیَّة، یا خَلیلَ اِبْراهیمَ، وَ یا نَجِىَّ
و داناى هر پنهان و اى جلوگیر هرچه بخواهد از بلاها اى خلیل ابراهیم و اى انتخاب کننده
مُوسى، وَ یا مُصْطَفِىَ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، اَدْعُوکَ دُعآءَ مَنِ
موسى و اى برگزیننده محمّد صلى الله علیه و آله بخوانمت خواندن کسى که
اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ، وَ قَلَّتْ حیلَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوَّتُهُ، دُعآءَ الْغَریبِ الْغَریقِ،
به سختى نیازمند شده و چاره اش کم و نیرویش سست گشته خواندن دور از وطن غریق
اَلْمُضْطَرِّ الَّذى لایَجِدُ لِکَشْفِ ما هُوَ فیهِ اِلاَّ اَنْتَ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
درمانده اى که نیابد براى برطرف شدن گرفتاریش جز تو اى مهربانترین مهربانان.
هر کسى این دعا را بخواند، خداوند مشکل او را برطرف مى کند(1) (ان شاءاللّه).
1. کافى، جلد 2، صفحه 560، حدیث 15.
روایت شده است که براى رفع غم و اندوه (وحلّ مشکلات) به سجده مى روى وصد مرتبه مى گویى:
یا حَىُّ یا قَیُّومُ، یا لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، بِرَحْمَتِکَ اَسْتَغیثُ، فَاکْفِنى ما
اى زنده اى پاینده اى که معبودى جز تو نیست به رحمت تو پناه برم پس کفایت کن آنچه برایم
اَهَمَّنى، وَ لا تَکِلْنى اِلى نَفْسى.(1)
اهمیّت دارد و وامگذارم به خودم.
1. همان مدرک، صفحه 562، حدیث 20.
امروز داشتم به این موضوع فکر می کردم که آیا خداوند عادل است یا خیر؟ نمی تونم به عدالتش شک کنم اما .... . خداوند دردها رو به طور مساوی بین آدم ها تقسیم نکرده و شاید نباید اینطور هم می بود(چون ظرفیت آدمهایکی نیست!)اما نمی تونم باور کنم که هر که در این جام مقرب تر است جام بلا.... . چرا بعضی آدمها همیشه گرفتارندو برخی کمتر و بعضی ها گرفتاری خاصی ندارند. شاید بحث کفاره گناهان باشه. اما ظرفیت آدمها!اگر آدم نه مومن باشه و نه کافر یعنی دچار گرفتاری بشه اما اون اعتقاد رو نداشته باشه که باید دعا کنه اونوقت چی میشه؟ تبدیل به یه آدم افسرده میشه. شاید هم بحث در مورد گرفتاری ها اصلا به خدا مربوط نباشه و مباحث روانشناسی پیش بیاد. مثلا کسی که چند وقت گرفتاری و سختی می کشه از نظر روحی و روانی دچار حالتی میشه که دیگه نمی تونه نسبت به زندگی خوشبین باشه و طبیعتا مدام گرفتاری براش پیش بیاد (قانون جذب و انتظار). اما برخی اوقات هم آدم خودش نقشی در گرفتاریش نداره و دیگران باعث مثلا آزار و اذیت روحی اون میشن و مسیر زندگی فرد کاملا عوض و گاهی به شدت اوضاع خراب میشه. آیا خداوند برای رنج دیدن آدم اون شخص رو مامور می کنه؟ بنظر نمیاد خداوند هم بلا و هم ظرفیت رو به آدم ها میده اگر اینطوره پس چرا مشکلات کمر آدمی رو خم می کنه؟
[="indigo"]ادم های بزرگ درد دیگران را دارند
ادم های متوسط درد خودشان را دارند
ادم های کوچک بی دردند[/]
امروز داشتم به این موضوع فکر می کردم که آیا خداوند عادل است یا خیر؟ نمی تونم به عدالتش شک کنم اما .... . خداوند دردها رو به طور مساوی بین آدم ها تقسیم نکرده و شاید نباید اینطور هم می بود(چون ظرفیت آدمهایکی نیست!)اما نمی تونم باور کنم که هر که در این جام مقرب تر است جام بلا.... . چرا بعضی آدمها همیشه گرفتارندو برخی کمتر و بعضی ها گرفتاری خاصی ندارند. شاید بحث کفاره گناهان باشه. اما ظرفیت آدمها!اگر آدم نه مومن باشه و نه کافر یعنی دچار گرفتاری بشه اما اون اعتقاد رو نداشته باشه که باید دعا کنه اونوقت چی میشه؟ تبدیل به یه آدم افسرده میشه. شاید هم بحث در مورد گرفتاری ها اصلا به خدا مربوط نباشه و مباحث روانشناسی پیش بیاد. مثلا کسی که چند وقت گرفتاری و سختی می کشه از نظر روحی و روانی دچار حالتی میشه که دیگه نمی تونه نسبت به زندگی خوشبین باشه و طبیعتا مدام گرفتاری براش پیش بیاد (قانون جذب و انتظار). اما برخی اوقات هم آدم خودش نقشی در گرفتاریش نداره و دیگران باعث مثلا آزار و اذیت روحی اون میشن و مسیر زندگی فرد کاملا عوض و گاهی به شدت اوضاع خراب میشه. آیا خداوند برای رنج دیدن آدم اون شخص رو مامور می کنه؟ بنظر نمیاد خداوند هم بلا و هم ظرفیت رو به آدم ها میده اگر اینطوره پس چرا مشکلات کمر آدمی رو خم می کنه؟
متن پر احساس و قشنگی بود ... خدا کنه زودتر مشکلاتت حل بشه ... منم خیلی وقته تو این دور باطل افتادم ... شاید بهتر باشه آدم بهش فکر نکنه و زندگیش رو بکنه ....
ایشاااله هر چی میخوای خدا زودتر بهت بده ... راستی یکی از دوستان میگفت ... زیارت امام رضا رد خور نداره ... داشت از زیارت برمیگشت ... تو مسیر برگشت مشگلش حل شد ...
متن پر احساس و قشنگی بود ... خدا کنه زودتر مشکلاتت حل بشه ... منم خیلی وقته تو این دور باطل افتادم ... شاید بهتر باشه آدم بهش فکر نکنه و زندگیش رو بکنه ....ایشاااله هر چی میخوای خدا زودتر بهت بده ... راستی یکی از دوستان میگفت ... زیارت امام رضا رد خور نداره ... داشت از زیارت برمیگشت ... تو مسیر برگشت مشگلش حل شد ...
من به امام رضا (ع) ارادتمندم تصمیم دارم برم اما فعلا نشده امیدوارم بشه. ممنون از لطف شما. امیدوارم شما هم موفق باشید. اگه کسی می تونه با سند سوالم رو جواب بده.