جمع بندی فرشتگان عظیم الجثه

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فرشتگان عظیم الجثه

سلام و درودایا بجز این سخن از امام علی در نهج البلاغهگروهى از آنان (آن قدر عظیم و بزرگند که) پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردنهایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه‏ هاى جهان بیرون رفته و شانه‏هاى آنها براى حفظ پایه‏هاى عرش خدا آماده و متناسب است»احادیث دیگری نیز وجود دارد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مجید

h4mid;810868 نوشت:
سلام و درودایا بجز این سخن از امام علی در نهج البلاغهگروهى از آنان (آن قدر عظیم و بزرگند که) پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردنهایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه‏ هاى جهان بیرون رفته و شانه‏هاى آنها براى حفظ پایه‏هاى عرش خدا آماده و متناسب است»احادیث دیگری نیز وجود دارد؟

با صلوات بر محمد و آل محمد
و سلام و عرض ادب و قبولی طاعات
پرسش گر گرامی جمله ای که فرمودید در خطبه 1 و خطبه 91 نهج البلاغه آمده است، و بدیهی است که این تعبیرات، اشارات و کنایاتی است نسبت به این گروه از فرشتگان بلند پایه و والا مقام که ما تنها شبحی از آن را درک می کنیم؛ چرا که اطلاع زیادی از آفرینش آن ها نداریم و این علم مخصوص معصومین (ع) می باشد و در این زمینه امام سجاد (ع) در دعای سوم آورده است:«(3) وَ كانَ مِنْ دُعائِهِ عليه ‏السلام فى الصَّلوةِ عَلى‏ حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ كُلِّ مَلَكٍ مقرّبٍ‏؛ دعای آن حضرت در طلب رحمت بر حاملان عرش و تمام فرشتگان مقرب.»
و در کتاب بحار الانوار (ط - بيروت)، ج‏56، باب 23 حقيقة الملائكة و صفاتهم و شئونهم و أطوارهم، ص 144» که ترجمه هم شده است آمده است.

h4mid;810868 نوشت:
سلام و درودایا بجز این سخن از امام علی در نهج البلاغهگروهى از آنان (آن قدر عظیم و بزرگند که) پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردنهایشان از آسمان بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه‏ هاى جهان بیرون رفته و شانه‏هاى آنها براى حفظ پایه‏هاى عرش خدا آماده و متناسب است»احادیث دیگری نیز وجود دارد؟

با سلام.

به نظر برسه فرشتگان در بعدی برتر و غیر از جهان مادی باشند،مانند بهشت که عرض اسمانها وزمین است ولی جهان و جهنم در بهشت نیست، چون بهشت در بعد و مرتبه وجودی، غیر از جهان مادیست،نتیجتا برخوردی نیز با هم ندارند........عوالم وجود بر اساس نظام مربوطه در ابعاد مختلف هستند..

h4mid;810868 نوشت:
فرشتگان عظیم الجثه

مجید;811186 نوشت:
این تعبیرات، اشارات و کنایاتی است نسبت به این گروه از فرشتگان بلند پایه و والا مقام که ما تنها شبحی از آن را درک می کنیم

سلام
استاد "مجید" ، آیا ممکن است واژهء فرشته که در کلام معصومین(ع) می آمده ، لزوماً به معنای فرشته ای که ما در ذهن داریم نباشد؟
یعنی موجود زنده ای مثل حضرت جبرئیل یا حضرت میکائیل نباشد

بلکه منظور ایشان عوامل طبیعی باشد مثل کوه ها ، اتمسفر و.......
که بصورت کنایی به آنها فرشتگاه الهی گفته باشند

Reza-D;811290 نوشت:
سلام
استاد "مجید" ، آیا ممکن است واژهء فرشته که در کلام معصومین(ع) می آمده ، لزوماً به معنای فرشته ای که ما در ذهن داریم نباشد؟
یعنی موجود زنده ای مثل حضرت جبرئیل یا حضرت میکائیل نباشد.
بلکه منظور ایشان عوامل طبیعی باشد مثل کوه ها ، اتمسفر و.......
که بصورت کنایی به آنها فرشتگاه الهی گفته باشند

با صلوات برمحمد و آل محمد
سلام علیکم
پرسشگر گرامی سوالی که مطرح فرمودید باید کسی پاسخ گوید که بر تاویل کلمات معصومین(ع) آگاه باشد و ما در این ماه مبارک از خداوند خواستار آنیم.
اما برای روشن شدن مطلب بخشی از تفسیر آیات 7و 8 سوره نمل را خدمت شما ارسال می نمایم:
« إِذْ قالَ مُوسى‏ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ ناراً سَآتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ به خاطر بياور هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت:" من آتشى از دور ديدم! همين جا توقف كنيد، من به زودى خبرى براى شما مى‌‏آورم و يا شعله‌‏اى از آتش، تا گرم شويد.»
و اين در همين شبى بود كه موسى با همسرش دختر شعيب در طريق مصر در بيابانى تاريك و ظلمانى گرفتار آمد، راه را گم كرد، و باد و طوفان وزيدن گرفت، و در همين حال درد وضع حمل به همسرش دست داد، موسى احساس نياز شديدى به افروختن آتش و استفاده از گرماى آن مى‌‏كرد، ولى در آن بيابان چيزى پيدا نبود.
همين كه شعله آتشى را از دور ديد خوشحال شد، و آن را دليل بر وجود انسان يا انسان‌هايى گرفت، و گفت مى‌‏روم، يا براى شما خبرى مى‏‌آورم و يا شعله آتشى كه با آن گرم شويد.
موسى خانواده‏‌اش را در هم‌آنجا گذاشت و از آن سو كه آتش ديده بود حركت كرد" هنگامى كه نزد آتش رسيد، ندايى برخاست كه مبارك‌باد آن كس كه در آتش است، و كسى كه در اطراف آن است، و منزه است خداوندى كه پروردگار عالميان است" (فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ).
در اينكه منظور از" كسى كه در آتش است" و" كسى كه در اطراف آن" كيست؟
مفسران احتمالات گوناگونى بيان كرده‏‌اند، آنچه نزديك‌تر به نظر مى‌‏رسد اين است كه منظور از كسى كه در آتش است موسى(ع) بوده كه به آن شعله آتش كه از ميان درخت سبز نمايان شده بوده، آن قدر نزديك گرديده كه گويى در درون آن قرار داشت، و منظور از كسى كه اطراف آن قرار دارد فرشتگان مقرب پروردگار است كه در آن لحظه خاص، آن سرزمين مقدس را احاطه كرده بودند.
و يا اينكه به عكس منظور از كسانى كه در آتشند فرشتگان الهى مى‌‏باشند و كسى كه در گرد آن قرار دارد موسى (ع).
به هر حال در پاره‏‌اى از روايات آمده است كه وقتى موسى (ع) به نزديكى آتش رسيد ايستاد و خوب دقت كرد، ديد از درون شاخه سبزى شعله آتش مى‏‌درخشد شعله لحظه به لحظه پرفروغ‌تر و درخت سبزتر و زيباتر مى‌‏گردد، نه حرارت آتش درخت را مى‌‏سوزاند، و نه رطوبت درخت شعله آتش را خاموش مى‏‌كند! تعجب كرد، با شاخه كوچكى كه در دست داشت، خم شد تا كمى از آن بگيرد، آتش به سوى او آمد، او وحشت كرد و عقب رفت، گاه او به سوى آتش مى‌‏آمد و گاه آتش به سوى او، كه ناگهان ندايى برخاست و بشارت وحى به او داده شد.
منظور اين است آن قدر موسى(ع) به آتش نزديك شد كه با جمله" مَنْ فِي النَّارِ" تناسب پيدا كرد.
تفسير سومى كه براى اين جمله گفته‏‌اند اين است كه منظور از" مَنْ فِي النَّارِ" نور خدا است كه در شعله آتش خودنمايى مى‌‏كرد، و منظور از" من حولها" موسى است كه نزديكى آن قرار داشت، ولى در هر صورت براى اين‌كه توهمى در مورد" جسميت" خداوند در اينجا پيدا نشود، در آخر آيه جمله" سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" آمده كه منزه بودن خدا را از هر گونه عيب و نقص و جسميت و عوارض جسم، روشن مى‌‏سازد.
بار ديگر ندايى برخاست و موسى را مخاطب ساخته گفت:" اى موسى من خداوند عزيز و حكيمم" (يا مُوسى‏ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ).
اين جمله براى اين بود كه هر گونه شك و ترديد از موسى، بر طرف شود، و بداند كه اين خداوند عالميان است كه با او سخن مى‌‏گويد نه شعله آتش يا درخت.،
خداوندى كه" شكست ناپذير" و" صاحب حكمت و تدبير" است.( با تصرف اندک، تفسير نمونه، ج‏15، ص40)

سوال:
لطفا احادیثی که فرشتگان وویژگی های آنان را بیان میکنندذکر کنید
2- آیا ممکن است واژهء فرشته در کلام معصومین(ع)،به معنای فرشته ای که ما در ذهن داریم نباشد؟
بلکه منظور ایشان عوامل طبیعی باشد مثل کوه ها ، اتمسفر و.......که بصورت کنایی به آنها فرشتگاه الهی گفته باشند؟

پاسخ:
1- پرسش‌گر گرامی در مورد سؤال شما موارد دیگری در خطبه 1 و خطبه 91 نهج البلاغه آمده است، و بدیهی است که این تعبیرات، اشارات و کنایاتی است نسبت به این گروه از فرشتگان بلند پایه و والا مقام که ما تنها شبحی از آن را درک می‌کنیم؛ چرا که اطلاع زیادی از آفرینش آنها نداریم و این علم مخصوص معصومین (علیهم السلام) می‌باشد
و در این زمینه امام سجاد (علیه السلام) در دعای سوم آورده است:« وَ كانَ مِنْ دُعائِهِ عليه ‏السلام فى الصَّلوةِ عَلى‏ حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ كُلِّ مَلَكٍ مقرّبٍ‏(1)؛ دعای آن حضرت در طلب رحمت بر حاملان عرش و تمام فرشتگان مقرب.»
و در کتاب بحار الانوار بابی تحت عنوان: «حقيقة الملائكة و صفاتهم و شئونهم و أطوارهم»(2) که ترجمه هم شده است آمده است.

- در پاسخ به سوال دوم شما که مطرح فرمودید باید کسی پاسخ گوید که بر تأویل کلمات معصومین (علیهم السلام) آگاه باشد و ما آن را از خداوند خواستاریم.
اما برای روشن شدن مطلب فوق بخشی از تفسیر آیات 7و 8 سوره نمل را خدمت شما ارسال می‌نمایم:
«إِذْ قالَ مُوسى‏ لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ ناراً سَآتِيكُمْ مِنْها بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ؛ به خاطر بياور هنگامى را كه موسى به خانواده خود گفت:
" من آتشى از دور ديدم! همين جا توقف كنيد، من به زودى خبرى براى شما مى‌‏آورم و يا شعله‌‏اى از آتش، تا گرم شويد.»
و اين در همان شبى بود كه موسى با همسرش دختر شعيب در طريق مصر در بيابانى تاريك و ظلمانى گرفتار آمد، راه را گم كرد، و باد و طوفان وزيدن گرفت، و در همين حال درد وضع حمل به همسرش دست داد، موسى احساس نياز شديدى به افروختن آتش و استفاده از گرماى آن مى‌‏كرد، ولى در آن بيابان چيزى پيدا نبود.

همين كه شعله آتشى را از دور ديد خوشحال شد، و آن را دليل بر وجود انسان يا انسان‌هايى گرفت، و گفت مى‌‏روم، يا براى شما خبرى مى‏‌آورم و يا شعله آتشى كه با آن گرم شويد.
موسى خانواده‏‌اش را در هم‌آنجا گذاشت و از آن سو كه آتش ديده بود حركت كرد" هنگامى كه نزد آتش رسيد، ندايى برخاست كه مبارك‌باد آن كس كه در آتش است، و كسى كه در اطراف آن است، و منزه است خداوندى كه پروردگار عالميان است" (فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ).

در اينكه منظور از" كسى كه در آتش است" و" كسى كه در اطراف آن" كيست؟

مفسران احتمالات گوناگونى بيان كرده‏‌اند، آنچه نزديك‌تر به نظر مى‌‏رسد اين است كه منظور از كسى كه در آتش است موسى(علیه السلام) بوده كه به آن شعله آتش كه از ميان درخت سبز نمايان شده بوده، آن قدر نزديك گرديده كه گويى در درون آن قرار داشت، و منظور از كسى كه اطراف آن قرار دارد فرشتگان مقرب پروردگار است كه در آن لحظه خاص، آن سرزمين مقدس را احاطه كرده بودند.
و يا اينكه به عكس منظور از كسانى كه در آتشند فرشتگان الهى مى‌‏باشند و كسى كه در گرد آن قرار دارد موسى (علیه السلام).
به هر حال در پاره‏‌اى از روايات آمده است كه وقتى موسى (علیه السلام) به نزديكى آتش رسيد ايستاد و خوب دقت كرد، ديد از درون شاخه سبزى شعله آتش مى‏‌درخشد شعله لحظه به لحظه پرفروغ‌تر و درخت سبزتر و زيباتر مى‌‏گردد، نه حرارت آتش درخت را مى‌‏سوزاند، و نه رطوبت درخت شعله آتش را خاموش مى‏‌كند! تعجب كرد، با شاخه كوچكى كه در دست داشت، خم شد تا كمى از آن بگيرد، آتش به سوى او آمد، او وحشت كرد و عقب رفت، گاه او به سوى آتش مى‌‏آمد و گاه آتش به سوى او، كه ناگهان ندايى برخاست و بشارت وحى به او داده شد.

منظور اين است آن قدر موسى(علیه السلام) به آتش نزديك شد كه با جمله «مَنْ فِي النَّارِ» تناسب پيدا كرد.
تفسير سومى كه براى اين جمله گفته‏‌اند اين است كه منظور از «مَنْ فِي النَّارِ» نور خدا است كه در شعله آتش خودنمايى مى‌‏كرد، و منظور از «من حولها» موسى است كه نزديكى آن قرار داشت، ولى در هر صورت براى اين‌كه توهمى در مورد" جسميت" خداوند در اينجا پيدا نشود، در آخر آيه جمله «سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» آمده كه منزه بودن خدا را از هر گونه عيب و نقص و جسميت و عوارض جسم، روشن مى‌‏سازد.
بار ديگر ندايى برخاست و موسى را مخاطب ساخته گفت:" اى موسى من خداوند عزيز و حكيمم «يا مُوسى‏ إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ».
اين جمله براى اين بود كه هر گونه شك و ترديد از موسى، بر طرف شود، و بداند كه اين خداوند عالميان است كه با او سخن مى‌‏گويد نه شعله آتش يا درخت.،
خداوندى كه" شكست ناپذير" و" صاحب حكمت و تدبير" است.(3)

منابع:
1. صحیفه سجادیه، دعای 3.
2. بحار الانوار (ط - بيروت)، ج‏56، باب 23، ص 144.
3. با تصرف اندک، تفسير نمونه، ج‏15، ص40.

موضوع قفل شده است