فَبَشِّرْ عِبَادِ(*)الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ
تبهای اولیه
سلام
آیه کامل این است
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ(الزمر/17)
و کساني که از عبادت طاغوت پرهيز کردند و به سوي خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست؛ پس بندگان مرا بشارت ده!
الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ(الزمر/18)
همان کساني که سخنان را ميشنوند و از نيکوترين آنها پيروي ميکنند؛ آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرده، و آنها خردمندانند.:Gol:
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان خوبم
در تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی میفرمایند:
در اينكه منظور از" قول" در جمله" يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ" (سخنان را مىشنوند) چيست مفسران تفسيرهاى گوناگونى دارند:
بعضى آن را به" قرآن" تفسير كردهاند، و آنچه در آن از طاعات و مباحات است، و پيروى از احسن را به معنى پيروى از طاعات مىدانند.
بعضى ديگر آن را به مطلق اوامر الهى تفسير كردهاند خواه در قرآن باشد يا غير قرآن.
ولى هيچگونه دليلى بر اين تفسيرهاى محدود در دست نيست، بلكه ظاهر آيه هر گونه قول و سخن را شامل مىشود، بندگان با ايمان خداوند از ميان تمام سخنان آن را برمىگزينند كه" احسن" است، و از آن تبعيت مىكنند، و در عمل خويش به كار مىبندند.
جالب اينكه قرآن در آيه فوق صاحبان" هدايت الهى" را منحصر در اين قوم شمرده، همانگونه كه خردمندان را منحصر به اين گروه دانسته است، اشاره به اينكه اين گروه مشمول هدايت ظاهر و باطنند، هدايت ظاهر از طريق عقل و خرد، و هدايت باطن از طريق نور الهى و امداد غيبى، و اين دو افتخار بزرگ بر اين حقيقتجويان آزادانديش است.
تفسير نمونه، ج19، ص: 413
و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می فرماید:
و مراد از"قول" به شهادت اينكه دنبالش مساله" اتباع" آمده، آن قولى است كه ارتباط و مساسى با عمل داشته باشد، پس بهترين قول آن قولى است كه آدمى را بهتر به حق برساند، و براى انسان خيرخواهانهتر باشد. و انسان فطرتا اين طور است كه حسن و جمال را دوست مىدارد و به سويش مجذوب مىشود، و معلوم است كه هر چه آن حسن بيشتر باشد اين جذبه شديدتر است.
و اگر زشت و زيبا، هر دو را ببيند، به سوى زيبا متمايل مىشود، و اگر زيبا و زيباتر را ببيند به سوى زيباتر مىگرايد. و اما اگر به سوى زيباتر نرود، و باز به همان زيبا سرگرم شود معلوم مىشود كه سرگرمىاش به زيبا به خاطر زيبايى آن نبوده، چون اگر براى زيبايى آن بود با بيشتر شدن زيبايى، بايد بيشتر مجذوب شود، و زيبا را رها كرده به طرف زيباتر متمايل شود.
پس اينكه آيه شريفه بندگان خدا را توصيف فرموده به اينكه" پيرو بهترين قولند" معنايش اين است كه مطبوع و مفطور بر طلب حقند و به فطرت خود رشد و رسيدن به واقع را طالبند. پس هر جا امرشان دائر شود بين حق و باطل، بين رشد و گمراهى، البته حق و رشد را متابعت مىكنند و باطل و گمراهى را رها مىنمايند. و هر جا امرشان داير شود بين" حق" و" احق"- حقتر- و رشد و رشد بيشتر،البته حقتر و رشد بيشتر را انتخاب مىكنند.
پس حق و رشد، مطلوب بندگان خداست، و به همين جهت هر چه بشنوند به آن گوش مىدهند و اين طور نيست كه متابعت هواى نفس كنند و هر سخنى را به صرف شنيدن بدون تفكر و تدبر رد كنند.
ترجمه الميزان، ج17، ص: 380