ماجرای محمد بن عبدالله و سوده بنت زمعه
تبهای اولیه
ماجرای محمد بن عبدالله و سوده بنت زمعه
[=times new roman, times, serif]یکی از زنان محمد بن عبدالله، پیامبرِ مسلمانان، سوده (دختر زمعه بن قیس) نام دارد. بنا بر روایاتی، او دومین زنی بهشمار میآید که محمد او را اندکی پس از مرگِ خدیجه به خانه آورد. سوده پیش از ازدواج با محمد، همسر پسر عمویش، السکران بن عمرو بود. او همراه با شوهرش السکران در مکه مسلمان شد، و بعدها، در هجرتِ دوم، (برای رهایی از آزار و شکنجهی مشرکان مکه) به حبشه گریخت. طبق تاریخ طبری، السکران، در حبشه مسیحی شد و بعدها وفات یافت. (جلد ۹، ص ۱۲۸) [/][=times new roman, times, serif]در کتابِ بانوان عالمه و آثار آنها (نویسنده: معاونت پژوهش مرکز حوزههاى علمیه خواهران)، در معرفی خانم سوده، چنین میخوانیم: [/]
[=times new roman, times, serif]سوده، (محدث، متوفى قرن ۱ هجری) دختر زمعة بن قیس، مادرش شموس دختر قیس است. شیخ طوسى در رجالش و ابن عبد البر، ابن منده، ابو نعیم، ابن اثیر و دیگران وى را از اصحاب و راویان رسول الله (صلى الله علیه و آله) شمردهاند. علامه مامقانى دربارهاش مىگوید: «انى اعتبرها من الحسان و اعتمد على روایتها،» [که یعنی]: من او را از احسان مىشمارم و بر روایتش اعتماد دارم. سوده پنج حدیث از رسول خدا (صلى الله علیه و آله) روایت کرده که یکى از آنها را صحیحین ذکر نمودهاند. [/]
[=times new roman, times, serif]سوده چون اسلام آورد و با رسول الله (صلى الله علیه و آله) بیعت کرد، شوهرش سکران بن عمر نیز که پسر عمویش بود، مسلمان شد و این دو با هم به حبشه مهاجرت کردند. پس از رحلت خدیجه (علیها السلام) و فوت سکران و قبل از ازدواج پیامبر (صلى الله علیه و آله) با عایشه، حضرت با وى ازدواج کرد ولى فرزندى به دنیا نیاورد. از ابن عباس روایت شده که سوده مىترسید رسول خدا (صلى الله علیه و آله) او را طلاق دهد، از این رو عرض کرد: «مرا طلاق ندهید و نوبت مرا براى عایشه قرار دهید، مىخواهم روز قیامت در زمره همسرانتان محشور شوم،» و رسول خدا (صلى الله علیه و آله) چنین کرد. این آیه شریفه درباره او نازل شد: «و ان امرأة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا ...» [النساء ۱۲۸][/]
[=times new roman, times, serif]سوده داراى اخلاقى ستوده بود، عایشه از وى تعریف کرده و گفته است: «کسى نزد من محبوبتر از سوده نبود.» [/]
[=times new roman, times, serif]ابن سیرین در روایتى مىگوید: «رسول خدا (صلى الله علیه و آله) براى حجة الوداع همه همسران خویش را برد، و بعد از پیامبر (صلى الله علیه و آله) زنان آن حضرت حج به جاى آوردند، اما سوده به حج نرفت و مىگفت: «حج من این است که از خانه بیرون نروم.» این خصلت سوده بیانگر نهایت اطاعت و عفت اوست. (صفحهی ۱) [/]
[=times new roman, times, serif]محمد ظاهرا در حالی با سوده ازدواج نمود که قبیلهی قریش او را طرد نموده بود و در آن سالها ازدواج کردن با فرزندان عبدالمطلب و بنیهاشم بر ضدِ مفاد عهدنامهای بود که منجر به شعب ابیطالب شد. در واقع، محمد در آن اوضاع ناچار به تن دادن به چنین ازدواجی بود و تقریبا چاره و امکان دیگری برای ازدواج نداشت. (البته، هرچند عایشه در عقد محمد بود، اما هنوز حتی به ۹ سالگی هم نرسیده بود و به کار همسری محمد نمیآمد.) [/][=times new roman, times, serif]با این وجود، میتوان سوده را شریک غم و دردِ آن روزهای محمد که سختترین دوران از زندگانی او بهشمار میآید، دانست؛ بهویژه که پیشتر نیز هر دوی آنها تجربیاتِ دردناکِ مشترکی را سپری نموده بودند. به احتمال زیاد، سوده تسلیدهنده و قوتِقلبی بزرگ برای محمد در آن شرایط سخت و بحرانی، میتوانست باشد. [/]
[=times new roman, times, serif]آنطور که از روایات برمیآید، سودة زنی بامحبت و سادهدل بود، و برای محمد در زندگیاش ارزش بسیار والایی قائل بود. البته، ظاهرا این محبت چندان دوطرفه نبود. در واقع، آنطور که از روایات برمیآید، و توسطِ جمعی از بزرگترین مورخین و مفسرین اسلام نیز تایید شده است، سودة وقتی پیر شد، احساس کرد که محمد دیگر او را نمیخواهد و ترسید مبادا شوهرش او را طلاق دهد. برای همین، پیشنهاد داد تا نوبتش به عایشه اختصاص داده شود. محمد نیز با قبول بیچونوچرای پیشنهادِ سودة، مهر تاییدی بر این گمان سودة زد. [/]
[=times new roman, times, serif]أبو داود الطیالسی گفت: سلیمان بن معاذ، از مساک بن حرب، از عکرمة روایت کرده، که ابن عباس گفت: سودة ترسید رسول الله (صلى الله علیه وسلم) طلاقش دهد. پس، به او گفت: «ای رسول الله، من را طلاق نده و [در عوض] نوبت من را برای عایشة قرار بده.» پس، او [رسول الله] چنین کرد، و این آیه نازل شد: «وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا.» [النساء ۱۲۸]
[/]
[=times new roman, times, serif]عایشه روایت کرده است:[/]
[=times new roman, times, serif]هرگاه رسول الله میخواست به سفر برود، قرعه میانداخت تا مشخص شود کدامیک از زنانش او را همراهی میکند. او برای هرکدام از زنانش یک روز و یک شب قرار داده بود. اما، سوده بنت زمعة نوبت خودش را به عایشه بخشید تا (با این کارش) موجب خشنودی رسول الله شود. (صحیح البخاری، جلد ۳، کتاب ۴۷، شمارهی ۷۶۶) [/]
[=times new roman, times, serif]عایشه روایت کرده است:[/]
[=times new roman, times, serif]هرگز هیچ زنی را به اندازه سوده بنت زمعه نسبت به خودم بامحبتتر ندیدهام. ای کاش من هم مانند او بخشنده و بامحبت بودم. سودة وقتی پیر شده بود، نوبتِ خودش را به عایشه بخشید. او [به رسول الله] گفت: «من نوبت خودم با تو را به عایشه واگذار میکنم.» پس، رسول الله از آن پس برای عایشه دو نوبت اختصاص داد، یکی نوبت خودش و دیگری نوبت سودة. (صحیح مسلم، کتاب ۸، شمارهی ۳۴۵۱) [/][=times new roman, times, serif][=times new roman, times, serif]محمدحسین هیکل، زندگینامهنگار بهنام مسلمان، در کتابِ حیات محمد، دراینباره چنین مینویسد:
[=times new roman, times, serif]
[=times new roman, times, serif]یک روز، وقتی محمد پیش عایشه بود، سایر زنانش زینب دختر جحش را، به نمایندگی خود، به داخل فرستادند تا به نام آنها محمد را به بیانصافی و بیعدالتی با آنها متهم کند و به عرض او برساند که با تمایلش به عایشه، قول او را که برای هرکدام از زنانش یک روز و یک شب اختصاص دهد، زیر پا گذاشته است. از طرف دیگر، سوده که فهمید پیامبر دیگر به جمال او اعتنا نمیکند، و دیگر به خشنود کردن او مشتاق نیست، نوبت خودش را به عایشه بخشید. [/]
[/]عالم بزرگِ اسلام، ابن العربی، نیز در این رابطه چنین نوشته است:[/]
... وقتی سودة بنت زمعة پیر شد، رسول الله میخواست طلاقش دهد. او اما، میخواست در زمره زنان پیغمبر باقی بماند، پس گفت: «من را نگه دار، و [در عوض] روز من متعلق به عایشه خواهد بود.» و او چنان کرد. ... ابن ابی مالکه بیان داشت که این آیه در مورد عایشه نازل گردید. و این آیه پاسخیست به آن سبکسران جاهلی که میگویند وقتی مردی از جوانی زنی بهره برد و او پیر شد، نمیتواند او را جایگزین کند. پس، خداوند را سپاس باد که چنین بار سنگینی را برداشت و راهِ فراری از چنین وضع دشواری مهیا نمود.
(ابی بکر بن عبدالله، احکام القرآن، ذیل سورهی النساء آیهی ۱۲۸)
[/][=times new roman, times, serif]در اینجا اما جای دارد تا خاطرنشان شود که چنین رفتاری با سودة که از محمد سر زده است، نهتنها تعارضی با قرآن ندارد، بلکه در آیهی ۱۲۸ سورهی النساء، به آن توصیه نیز شده است. این آیه، طبق ترجمهی آیتالله مکارم شیرازی، به قرار زیر است:[/]
[=times new roman, times, serif]و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراضِ شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند [و زن یا مرد، از پارهاى از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نماید.] و صلح، بهتر است؛ ... [/]
[=times new roman, times, serif]طبری در تفسیرش، ذیل این آیه، چنین مینویسد:[/]
[=Times New Roman]عمرو بن علی و زید بن[=times new roman, times, serif] أخرم گفتند: ... سلیمان بن معاذ، از مساک بن حرب، از عکرمة روایت کرده، که ابن عباس گفت: سودة ترسید که توسط رسول الله طلاق داده شود، پس او گفت: «من را طلاق نده، و [در عوض] نوبتی برای من قرار نده.» او چنین کرد، و این آیه نازل شد: «و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراضِ شوهرش، بیم داشته باشد، ...»[/][/]
[=Times New Roman][=times new roman, times, serif]محمد بن حسین گفت: این آیه در رابطه با رسول الله، و سوده بنت زمعة که پیر شده بود و رسول الله میخواست طلاقش دهد، نازل گردید. رسول الله سودة را نگهداشت، اما روزش را برای عایشه قرار داد. (تفسیر جامع البیان فی تفسیر القرآن، ت ۳۱۰ هـ)[/][/]
[=times new roman, times, serif]ابن کثیر، در تفسیرش، ذیل این آیه، در این رابطه چنین نوشته است:[/]
«و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراضِ شوهرش، بیم داشته باشد، ...»
خدای تعالی چنین دربارهی زن و شوهر ما را خبر داده و برای ما تشریع نموده است که گاهی مرد از زن خود دلزده میشود، گاهی بین آنها همدلی پیش میآید و گاهی مرد از زن خود متارکه میکند. در صورتِ اول، اگر زن ببیند که شوهرش دارد از او فاصله میگیرد یا او را ترک میکند، او اجازه دارد که از تمام حقوقش یا بخشی از آنها، چون نفقة یا تهیه لباس یا مسکن و الی آخر، صرفِ نظر نماید. ...
«... اگر چه مردم بخل مىورزند.»
این به آن معناست که [زن و شوهر] با یکدیگر مصالحه کنند، حتی اگر ناچار باشند از برخی حقوق خود بگذرند، [چراکه] این کار از متارکه بهتر است.
أبو داود الطیالسی از ابن عباس نقل نموده که گفت: سودة ترسید رسول الله طلاقش دهد. پس، به او گفت: «ای رسول الله، من را طلاق نده و [در عوض] نوبت من را برای عایشة قرار بده.» پس، او [رسول الله] چنین کرد، و این آیه نازل شد: «و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراضِ شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم صلح کنند.» الترمذی این حدیث را نقل نموده و آن را "حسن غریب" خوانده است. در دو صحیح از قول عایشه آمده که سوده بنت زمعة نوبت خودش را به عایشه بخشید و رسول الله در نوبتِ سودة نیز پیش عایشه میرفت. البخاری نیز مشابه این روایت را از عایشه نقل نموده است. در البخاری، همچنین آمده که عایشه به این آیه اشاره نموده و آن را چنین تفسیر کرده است: مردی زنی سالخورده داشت و میخواست طلاقش دهد. پس، زن به او گفت این کار را نکن و من از حقوقم صرفِ نظر میکنم. و این آیه نازل شد.
(تفسیر تفسیر القرآن الکریم، ت ۷۷۴ هـ)
[=times new roman, times, serif]قرطبی نیز در تفسیرش، ذیل این آیه، چنین نوشته است:[/]
در این آیه، چهار مسئله وجود دارد: اولی - ... این آیه به سبب سودة بنت زمعة نازل شد. الترمذی، از قول ابن عباس، روایت کرده است: سودة ترسید که رسول الله طلاقش دهد، پس او گفت: «من را طلاق نده و مرا نگهدار، و من روزم را به تو و عایشه میبخشم.» او چنین کرد و این آیه نازل شد. ... و گفت که این حدیث خوب و غریب است. (تفسیر الجامع لاحکام القرآن، ت ۶۷۱ هـ)
[=times new roman, times, serif]البته، قرطبی سبب نزول دیگری را نیز برای این آیه ذکر نموده است (در موردِ رافع بن خَدیج). با این وجود، او ابتدا، به ماجرای سودة بنت زمعة و مصالحهاش با محمد اشاره نموده است.[/]
امام رازی در تفسیرش، ذیل این آیه، چنین مینویسد:
مفسرین، دربارهی سبب نزول این آیه، چند وجه را ذکر نمودهاند: اولی آن است که سعید بن جبیر، به نقل از ابن عباس، روایت کرد که این آیه در موردِ ابن أبی السائب نازل شد. او زنی داشت که از او بچههایی داشت و آن زن پیر شد. پس، او خواست تا طلاقش دهد، اما زن گفت: «من را طلاق نده، و بگذار از فرزندانم مراقبت کنم و [در عوض] شبهای کمی را در ماه برای من اختصاص بده.» شوهر گفت: «اگر چنین است، برای من هم بهتر است.» دومی آن است که پیغمبر میخواست سودة بنت زمعة را طلاق دهد، اما او التماس کرد تا او را نگه دارد و در عوض روزش را به عایشه ببخشد. پس او [پیغمبر] پذیرفت و طلاقش نداد. سوم از عایشه نقل شده است که در مورد مردیست که زنی دارد، اما میخواهد بجای او زن دیگری به خانه آورد، پس زن میگوید: «من را نگهدار و با کس دیگری ازدواج کن، و تو از تامین ساختن من و گذراندن شبهایت با من، آزاد هستی.» (تفسیر مفاتیح الغیب، التفسیر الکبیر، ت ۶۰۶ هـ)
[=times new roman, times, serif]طنطاوی، در تفسیر الوسیط فی تفسیر القرآن الکریم، ذیل این آیه چنین نوشته است:[/]
[=Times New Roman]و مفسران دربارهی سبب نزول این آیه، روایاتی ذکر نمودهاند. از الترمذی و حسنه، به نقل از ابن عباس، منقول است که گفتند: سوده بنت زمعة، یکی از زنان پیامبر ([=times new roman, times, serif]صلى الله علیه وسلم[/])، ترسید که رسول الله طلاقش دهد، پس گفت: «ای رسول الله، من را طلاق نده، و روزم را برای عایشه قرار بده.» او چنان کرد و این آیه نازل شد.[/]
از الشافعی، به نقل از سعید بن المسیب، منقول است که گفتند: دختر محمد بن مسلمة همسر رافع بن خدیج بود و گمان کرد که او میخواهد طلاقش دهد، پس گفت: «من را طلاق نده و سهم من را هرطور که خواستی تقسیم کن.» پس، آن دو چنین مطالحه کردند و این آیه نازل شد.
و از عائشة روایت شده که گفت: [این آیه] دربارهی زنی نازل شد که همسر مردی است و مرد میخواهد او را با دیگر عوض کند، پس به او میگوید: «من را نگاه دار، و زن دیگری بگیر و تو [در عوض، دیگر] نسبت به نفقة و قسمتِ من مسوول نیستی.»
[=times new roman, times, serif]سیوطی نیز، در تفسیر الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، و همچنین الالوسی، در تفسیر روح المعانی، ذیل این آیه، به ماجرای سودة، و مصالحهاش با محمد، اشاره نمودهاند. [/]
[=times new roman, times, serif]از میان تفاسیر شیعه نیز، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:[/]
شان نزول: دختر محمد بن سلمة همسر رافع بن خدیج بود، و پیر شده بود، و نزدِ او [رافع] زن جوانی بود. پس او را طلاق داد و پیش از آنکه عدهی او سرآید، به وی گفت: «اگر بخواهی بسوی من بازگرد، [اما] باید زن دیگرم را بر خود مقدم بدانی. اگرهم بخواهی، من ترکت میکنم.» زن گفت: «باشد، بازمیگردم و زن جوانت را بر خود مقدم میدارم.» پس، بازگشت. و این همان صلحی بود که خدای تعالی برای ما بیان داشت و در مورد آن این آیه را نازل نمود. و نقل شده است: سودة بنت زمعة ترسید که رسول الله طلاقش دهد، پس گفت: «من را طلاق نده و من را در میان زنانت نگاه دار و [در عوض] سهمی برای من در نظر نگیر و روزم را برای عایشه قرار ده.» (تفسیر مجمع البیان فی تفسیر القرآن/ الطبرسی (ت 548 هـ))
[=times new roman, times, serif]و دربارهی این جمله، علی علیه السلام، و عمر و ابن عباس، و سعد بن جبیر و عائشه و عبیدة السلمانی، و ابراهیم و الحکم و قتادة، و مجاهد و عامر الشعبی و السدی، و ابن یزد، گفتند که ابن عباس گفت: سودة بنت زمعة ترسید که رسول الله [=times new roman, times, serif](صلى الله علیه وسلم)[/] طلاقش دهد، پس گفت: «من را طلاق نده و مرا در میان زنانت نگاه دار، و [در عوض] از قسمت من صرف نظر کن.» پس نازل شد: «و اگر زنى، از طغیان و سرکشى یا اعراضِ شوهرش، بیم داشته باشد، ...» و سعید بن المسیب، به نقل از سلیمان بن یسار، گفت: رافع بن خدیج زنی داشت که پیر شده بود.[=times new roman, times, serif] أبو جعفر (ع) گفت که او دختر محمد بن مسلمة بود ... (تفسیر التبیان الجامع لعلوم القرآن/ الطوسی (ت 460 هـ)) [/][/]
[=times new roman, times, serif]ابوالفتوح رازی، در روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (ج ۶، ص ۱۳۲)، ملا فتحالله کاشانی، در منهج الصادقین (ج ۳، ص ۱۲۷)، مقدس اردبیلی، در زیده البیان فی احکام القرآن (ص ۴۶۰)، شبیانی، در نهج البین عن کشف معنانی القرآن (ج ۲، ص ۱۷۷)، کاشفی سبزواری، در مواهب علیه (ص ۲۰۹)،امیرابوالفتح جرجانی، در آیات الاحکام (ج ۲، ص ۳۵۱)، و حائری تهرانی، در مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر (ج ۳، ص ۱۹۴)، نیز ذیل این آیه، به موردِ سودة و ماجرای مصالحهاش با محمد، اشاره نمودهاند.[/]
[=times new roman, times, serif]میبینیم که در تمام برگرفتههای بالا که از مهمترین منابع تحقیقاتِ اسلامی محسوب میگردند، حتی آنانی که سببِ نزول دیگری را نیز در کنار ماجرای سودة بنت زمعة، برای آیهی ۱۲۸ سورهی النساء ذکر نمودهاند، باز این رفتار محمد با سودة را - بهعنوان رخدادی تاریخی - موردِ تایید قرار دادهاند. حقیقت هم آن است که ماجرای سودة بنت زمعة، و مصالحهاش با محمد، نقطهی مشترکی است که بین تفاسیر این منابع در این رابطه دیده میشود. [/][=times new roman, times, serif]با این وجود، حتی اگرهم خانم سودة را سببِ نزول این آیه ندانیم، بازهم باید توجه داشته باشیم که محتوای این آیه و سببهای نزول دیگری که برای آن ذکر شدهاند، تاییدی بر پسندیده بودن چنین رفتاری از جانبِ شوهر با زنش، از دیدگاه محمد و قرآن، میباشند. [/][=times new roman, times, serif]حجتالاسلام قرائتی، در تفسیر نور، ذیل این آیه، حدیثی را از امام صادق نقل نموده که مطلب را بهزیبایی بیان نموده است:[/]
[=times new roman, times, serif]امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه فرمود: این آیه مربوط به کسى است که از همسرش لذّتى نمىبرد و بناى طلاقش را دارد، زن مىگوید: «مرا طلاق نده، اگر خواستى همسر دیگرى بگیری و مرا هم داشته باش.» (نحل، ۱۲۳) [/]
[=times new roman, times, serif]در هر صورت، میبینیم که این واقعه نهتنها موردِ تایید مهمترین منابع اسلامی قرار گرفته است، بلکه توسط قرآن نیز (بهصورتِ مستقیم یا غیرمستقیم) پشتیبانی میگردد.[/]
آنچه اما، در این رابطه سوالبرانگیز مینماید آن است که مگر جناب محمد، جز جذبههای نفسانی و جسمانی، هیچچیز دلنشین و زیبایی در همسرانش نمیدیده تا مشتاق باشد دستکم یک روز را بهخاطر آن با زنانش همنشین شود؟ اگر میدیده، چرا با سوده چنین رفتاری داشته است؟ از محمد چه کم میشد که حالا یک روز در هفته را هم در کنار سوده میماند و دل همسرش را شاد نگه میداشت؟! (البته، ما فرض را بر این گرفتهایم که همنشینی با همسر تنها به سِکس با او خلاصه نمیشود.) اگرهم پاسخ داده شود که این خواستِ خودِ سوده بود، باز باید پرسید که مگر سوده از همنشینی با محمد کراهت داشته است؟! آیا این خواست سوده دلیلی غیر از این میتوانست داشته باشد که او احساس کرده بود که محمد روزْ-به-روز از وجودِ سودة در میان زنانش آزردهتر و دلچرکینتر میشده است؟
===================================
لطفا اين مطلبو حذف نكنيد :Sokhan:! چون قبلا گذاشتم نميدونم چرا حذف شد :Gig::Labkhand:!!!( حالا خودمو نحذفين !!!:Nishkhand:)
با سلام به sosme گرامی تنها بنده به گوشه ای از نظریه پردازیهای اشتباه شما که در این متن امده اشاره می نمایم تا بدانید که تاریخ را انگونه که بوده باید بپذیریم نه انگونه که اکنون می خواهیم بسازیم
اینکه فرموده اید :[=tahoma][=times new roman, times, serif]محمد ظاهرا در حالی با سوده ازدواج نمود که قبیلهی قریش او را طرد نموده بود و در آن سالها ازدواج کردن با فرزندان عبدالمطلب و بنیهاشم بر ضدِ مفاد عهدنامهای بود که منجر به شعب ابیطالب شد. در واقع، محمد در آن اوضاع ناچار به تن دادن به چنین ازدواجی بود و تقریبا چاره و امکان دیگری برای ازدواج نداشت.
جواب :این گمانه زنی ناشی از ضعف اطلاعات تاریخی شما است دوست عزیز همانگونه که می دانید تا زمانی که خدیجه زنده بود پیامبر همسری نگزید و خدیجه نیز بعد از لغو پیمان محاصره بنی هاشم توسط سران قریش از دنیا رفت لذا هنگام ازدواج پیامبر و سوده ان حضرت در تحریم نبوده که ناچار باشد با سوده ازدواج نماید بلکه بر اساس وظیفه انسانی خویش با بیوه زنی مسلمان که رنج هجرت را کشیده بود ازدواج کرد همانگونه که در ازدواج با زنانی چون حفصه (که کسی حاظر به ازدواج با وی نبود)که همسرش را در احد از دست داده بود از باب وظیفه انسانی این ازدواج را انجام داد و در ضمن در همان دوره محاصره نیز مسلمانان که تعداد انان قابل ملاحظه بود اماده بودند که با دل و جان دخترانشان را به عقد پیامبر در اورند
علاوه بر اینها شما که ادعا نموده اید پیامبر می خواست او را به واسطه پیری طلاق دهد چرا با بیوه زنان دیگری چون حفصه و ام سلمه و ام حبیبه و زینب بنت جحش و ... که از نظر سن و سال نیز بسیاری از انان هم دوره سوده بودند دوباره ازدواج نمود انهم در مدینه و در اوج اقتدارش که علاوه بر دختران مسلمان دختران و زنانی که در زمره اسیران بودند برای پیامبر مهیا بود
بقیه جواب برای بعد الان کار دیگری دارم ....
[/][/]
با سلام در ادمه نقد نوشتار شما اشکالاتی سندی و محتوایی زیر وجود دارد
1-در روایت ابن عباس تنها به این اشاره شده که پیامبر می خواست سوده را طلاق دهد و ابن عباس علت این طلاق را پیری ندانسته توجه شما را به روایت ابن عباس جلب می کنم
ابن عباس قال: خشيت سودة أن يطلقها رسول الله صلّى الله عليه و سلم، فقالت: لا تطلقني و أمسكنى، و اجعل يومى لعائشة. ففعل، فنزلت: (فلا جناح عليهما أن يصالحا بينهما صلحا 4: 128؟، وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ 4: 128). فما اصطلحا عليه من شيء فهو جائز. (اسدالغابه 6/158)
2- روایتی که علت طلاق سوده را پیری وی دانسته از عایشه نقل شده که علاوه بر اشکال سندی ان که عایشه راوی ان هووی سوده است و رقابتهای زنانه میان وی و سوده اعتبار این حدیث را زیر سوال می برد (با توجه به اینکه عایشه بر علیه دیگر زنان پیامبر نیز احادیثی جعل می نمود کما اینکه در روایتی می گوید سوده حسود بود که برای اطلاع بیشتر به کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام نوشته علامه عسکری مراجعه نمایید )اشکالهای ذیل نیز بر ان از جهت محتوا وارد است . الف)در اینکه عایشه ابتدا با پیامبر عقد نمود یا سوده اختلاف است که عده ای از صحابه نگاران عایشه را زن دوم پیامبر دانسته اند که اگر این را بپذیریم قطعا حدیث عایشه جعلی است چون پیامبر بعد از عایشه جوان با سوده ازدواج نموده است و همه این استلالات شما بر اساس روایتی باطل بوده (الاستیعاب ، 4/1867) . ب)داستان طلاق در حوادث سال هشتم هجرت ذکر شده(انساب الاشراف،1/470) که در ان زمان پیامبر هشت همسر به غیر از عایشه داشت و در مدتی که بعد از عروسی با عایشه گذشته بود( لااقل 6 سال ) چرا ایشان به فکر طلاق سوده نیفتاده بود در حالی که در این مدت نیز بنا بر گفتار عایشه پیر زن بوده . ج) زمان مرگ سوده را مورخان سال 54 ذکر کرده اند یعنی 56 سال بعد از ازدواج با پیامبر ؛ چون مدت عمر وی ذکر نشده و در جایی هم از عمر طولانی وی سخنی به میان نیامده لاجرم باید عمر وی را هنگام وفات 70 تا 80 سال دانست که در این صورت در هنگام ازدواج با پیامبر نهایت 30 ساله بوده است لذا چگونه این استدلال را بپذیریم که وی پیر زن بوده است
در نهایت اینکه اگر کسی سیره پیامبر در ازدواجهایشان را بنگرد خواهد دانست که هیچگاه ایشان شهوت پرست نبوده و انگاه که در اوج شباب خویش می زیست تا سن 50 سالگی تنها با خدیجه که سالها از ایشان مسن تر بود زندگی نموده و بعد از ایشان نیز تمام همسران ان حضرت به استثنای عایشه بیوه بوده اند و باعایشه نیز در پی اصرار پدرش ازدواج نمودند البته در مورد علت ازدواجهای پیامبر در انجمن تاریخ پاسخهایی نوشته شده که با مراجعه به ان می توانید از اطلاعات کاملتری بهره ببرید
البته در روایات اینکه پیامبر به دلایلی که ذکر نشده تصمیم به طلاق سوده و حفصه داشته اند موجود است اما هیچ کدام دلالتی بر ادعای شما ندارد
جدا از تمام این مباحث ایا این گفتار شما با روایاتی که از پیامبر نقل شده و تواتر معنایی دارند که به همسر احترام بگذارید و منفور ترین حلال نزد خدا طلاق است و سیره پیامبر که هرگز هیچ یک از همسرانش را با وجود خطاهایی که از انان سر زده و در قران بدان اشاره شده طلاق نداده اند .ایا ان بزرگوار که حتی نسبت به دشمنانی چون ابوسفیان انقدر مروت داشت هنگامی که دختر وی بیوه شد و خواستگاری نداشت وی را به همسری خویش دراورد و از این کرامت ان حضرت حتی ابو سفیان شرمنده شد و به بزرگواری ان حضرت اعتراف نمود
دوست عزیز بهتر است هر گاه خواستید درباره شخصیتی مطلبی بنگارید در باره گفتار و رفتار او بیشتر مطالعه نمایید و صرفا به یک روایت که صحت محتوا و سند ان یقینی نیست تکیه ننمایید
والسلام علی من اتبع الهدی