مادرم یا همسرم؛ کدامیک؟
تبهای اولیه
سلام و عرض ادب خدمت مشاورین سایت
بنده یه مشکل بسیار بزرگ دارم دیگه نمیدونم چیکار کنم
مادر من یک بار زندگی منو از هم پاشوند توی دوره نامزدی از بس بد اخلاقی کرد مجبور به جداشدن شدیم
بعد از 4 سال به اصرار خودش دوباره ازدواج کردم الان 2 هفته نشده زندگی رو برام زهر مار کرده توی مراسم دعوا راه انداخت الکی و غیر مستقیم بهم میگه باید طلاقش بدی
من به این سن رسیدم از حرفش در نیومدم و یک بار زندگیمو بخاطرش خراب کردم امشب یکم باهاش بحثم شده الان نشسته نفرین میکنه ایا باید مادر رو انتخاب کنم یا همسر رو ؟
دیگه نمیدونم چیکار کنم
هزار بار با حرف خواستم مشکل رو حل کنم اما اصلا بعد عقد از این رو به اون رو شده تا قبل عقد هر کاری میکرد پیش خودم میگفتم خدارو شکر دیگه مثل قبل نمیشه اما....
هر سری حرف از ازدواج میامد بدنم میلرزید اما دوباره خامی کردم و ازدواج کردم و زندگیم دوباره زهرمار شده
خلاصه دو هفته نشده ما غقد کردیم حرف از طلاق و جدا شدن توی خانواده همسرم هست
لفا منو راهنمایی کنید
[quote=saeed20;780978]سلام و عرض ادب خدمت مشاورین سایت
بنده یه مشکل بسیار بزرگ دارم دیگه نمیدونم چیکار کنم
مادر من یک بار زندگی منو از هم پاشوند توی دوره نامزدی از بس بد اخلاقی کرد مجبور به جداشدن شدیم
بعد از 4 سال به اصرار خودش دوباره ازدواج کردم الان 2 هفته نشده زندگی رو برام زهر مار کرده توی مراسم دعوا راه انداخت الکی و غیر مستقیم بهم میگه باید طلاقش بدی
من به این سن رسیدم از حرفش در نیومدم و یک بار زندگیمو بخاطرش خراب کردم امشب یکم باهاش بحثم شده الان نشسته نفرین میکنه ایا باید مادر رو انتخاب کنم یا همسر رو ؟
دیگه نمیدونم چیکار کنم
هزار بار با حرف خواستم مشکل رو حل کنم اما اصلا بعد عقد از این رو به اون رو شده تا قبل عقد هر کاری میکرد پیش خودم میگفتم خدارو شکر دیگه مثل قبل نمیشه اما....
هر سری حرف از ازدواج میامد بدنم میلرزید اما دوباره خامی کردم و ازدواج کردم و زندگیم دوباره زهرمار شده
خلاصه دو هفته نشده ما غقد کردیم حرف از طلاق و جدا شدن توی خانواده همسرم هست
لفا منو راهنمایی کنید[/quote
با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر عزیز امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض میکنم راهگشا باشد
- ما باید در ارتباط با مادر و همسرمون هردو را انتخاب نماییم ولی به این صورت که نسبت به همسرمون عاشقانه برخورد نماییم و نسبت به مادرمون کاملا با ادب و احترام برخورد نماییم.
- در مورد دخالتهای مادر دقت نماییم که به هیچ عنوان اجازه دخالت را به مادرتون ندهید و البته این کار باید با رعایت احترام باشد در صورت ناحق بون مادر به نفرین های او توجه نکنید.
- حرفهای مادر را کامل بشنوید و با ایشان در ابتدا همدلی نمایید و سپس پس از فروکش یافتن احساسات مادر ،با ایشان به صورت منطقی با ایشان صحبت نمایید.
- سعی نمایید با اقتدار برخورد نمایید یعنی همان حرف خود را زدن ولی با رعایت ادب و مهربانی و صمیمیت و راضی به غیر حرف خود نشدن (البته دقت نمایید که در صورتی که حرف شما حق می باشد و حق با شماست.)
- سعی نمایید که خود با مادرتون صحبت نمایید و یا از فردی را که روی ایشان تاثیر گذار می باشد بخواهید که با مادرتون صحبت کند. و او را از عواقب سخت دخالت ها بترسانند و مسیر درست را به او بشناسانند.
- رفتارهای خود را بررسی نمایید ممکن است که پس از عقد توجه شما به مادرتون کم شده است و همین بی توجهی سبب حساسیت مادر شده است.
- علت رفتارهای مادر را یافته و سعی نمایید آنها را برطرف نمایید برخی مواقع یک خطای شناختی(فکر اشتباه) است و که موجب ناراحتی می شود.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
سلام ممنون از شما
2-ایا در این صورت عاق والدین و یا نفرین مادر تاثیر دارد ؟ اگر دیدم قانع نمیشود حق ترک کردن را دارم ؟ پدر بنده فوت شده (از بچگی پدر رو از دست دادم و حرفش اینه که من زندگیمو به پاتون گذاشم هر چی من میخوام باید بشه منم به فکر روزهای قبل و سختی هایی که مدار کشده بخاطرم تا الان رو حرفش حرف نزدم و خدا شاهده ازدواج قبلیمو هم سر این موضع خراب کردم اما دیگه اینم خراب کنم ....یعنی خراب شده الان 80درصد نزدیک به جدایی هستیم سر دو راهی موندم این ور نگاه میکنم مادرم جلومه اون زحمتهایی که کشه اون ور رو نگاه میکنم همسرم جلومه ابروی یک دختر معصوم عذابهایی که داره میکشه )
3-همین کارو کردم الان هر کسی رو واسطه میکنم میگه هرچی از دهنش در اومده بهم گفته در حالی که منبدترین حرفم این بود که داری ناحق برخورد میکنی این شده هرچی از دهنم در اومده
5-الان من شدم دیوه هفت خان رستم تا الان هرکی رو هم واسطه کردم نتیجه نداشت خواهر برادر همسایه وقتی باهاش حرف میزنن انگار بمب میشه و میترکه
6-والا چون میترسیم کلا بدون اجازش هیچ کاری نکردم حتی از ترسم نرفتم پیش نامزدم بشینم که حسودی مادریش گل کنه
7-علتش فقط دنبال بهونه هست یعنی بهانه هایی که میاره خیلی خنده داره انگار اینکه بری از سوپری ماست بخری بعد باهاش دعوا کنی که چرا ماست سفیده
برترین ها: معمولا چه قبل از ازدواج، چه بعد از ازدواج حضور والدين و همياري و كمكشان ميتواند مفيد و موثر باشد و ما اين امر را كتمان نميكنيم و چه بسا ابتداي زندگي زناشويي هم كمكهاي مالي آنها و هم راهنماييهايشان و هم دلگرمي آنها كمك فراواني به زوجها كند و مسيري را براي آنها مهيا كند تا آجرهاي زندگي آنها تا به آخر درست و صاف روي هم چيده شود و بالا رود اما والدين همانقدر كه ميتوانند تاثيرگذاري مثبت داشتهباشند، ميتوانند تاثيرگذاري منفي هم داشته باشند. همچنين بعد از ازدواج نيز گاهي دخالتهاي والدين ميتواند آسيب زننده باشد، بسيار پيش ميآيد كه اختلافهاي زوجها توسط خودشان يا به دليل مسائل خودشان بهوجود نيامده است بلكه بهدليل حرفهاي ديگران، سوءتفاهمهاي پيشآمده يا دخالتها، اختلاف بهوجود ميآيد.اين روزها زياد ديدهميشود كه خانوادهها بهدليل رعايت نكردن بعضي از مسائل، روي زندگي زوج تاثير منفي ميگذارند.
در اين مطلب به مسئله دخالت والدين از 2 جنبه نگاه كردهايم، در بخش اول گفتوگو، تاثير اين دخالت در قبل از ازدواج را بررسي كردهايم و در بخش دوم به بعد از ازدواج پرداختهايم تا همه بتوانند از آن استفاده كنند، در اينجا هم نكاتي براي پدر و مادرها گفته شدهاست هم براي فرزندان. البته بيان اين نكته ضروري است كه در اينجا قصد ما يادآوري نكاتي به خانوادهها در مورد راههاي صحيح با هم بودن است تا به همراه هم لذت بيشتري ببرند و به هر صورت ما يكبار كه بيشتر زندگي نميكنيم پس بهتر است از روابطمان لذت بيشتري ببريم.
=================================================
دخالت نكنيد، حساسيت بيش از حد به خرج ندهيد
شايد دخالت نكردن والدين و حتي كمك به فرزند براي اينكه خودش تصميم بگيرد موجب اعتماد به نفس و مسئوليتپذيري بيشتر اوشود و حتي ديده شده در چنين خانوادههايي بچهها بيشتر به حرف پدر و مادر گوش ميدهند و پدر و مادر بايد نظر خود را بگويند ولي تصميمگيري را بهعهده خود فرزند بگذارند. بچهها به حرف پدر و مادرهايي بيشتر گوش ميدهند كه فضا را براي تصميمگيري باز ميگذارند و دخالت نميكنند و به حريم شخصي فرزندشان احترام ميگذارند. اگر بهعنوان پدر و مادر بخواهيد در مقوله ازدواج فرزندتان بيش از حد سختگيري كنيد و دخالت كنيد احتمال اينكه فرزند شما مقاومت كند يا افسرده شود يا اينكه بعدها اشتباهات زندگي خود را از چشم شما ببيند و مسئوليتپذير نباشد زياد است. پدر و مادرها بهدليل احساسات زيادي كه به فرزندشان دارند، نگرانند و همين نگراني و ترس موجب دخالت كردن آنها ميشود. شايد از نظر خودشان اينها دخالت نباشد ولي ميتواند مشكل ايجاد كند.
-----------------------------------------------------
اگر فرزندتان اشتباه كند چي؟
اگر پدر و مادر به دلايل خاص خود اعتقاد دارند كه فرزندشان اشتباه ميكند، بايد نظر خود را با دلايل صريح به او اعلام كنند اگر فرزند قبول نكرد بايد به او گفت: «اگر حرفهاي من را قبول نداري مسئوليت تمام تصميمها بر عهده خودت است» و ريز به ريز برايش بشماريد كه مسئوليت چه موارد و چه موقعيتهايي را بايد بپذيرد و حل آنها را بر عهده بگيرد. جالب است بدانيد يك زمانهايي وقتي بچهها چنين حرفي را ميشنوند خودشان دوباره درباره همه چيز بهتر فكر ميكنند و اينكه چرا چنين حرفي را از والدين شنيدهاند (البته اگر درگير هيجانات نباشند.) پدر و مادر بايد سعي كنند بدون غرض صحبت كنند تا فرزندان بهتر به حرفهاي آنها گوش دهند.
===========================================
اگر تصميم فرزندتان را نميپسنديد
وقتي پدر و مادر با تصميم فرزند موافق نيستند 2 راه دارند يكي اينكه در مقابل او بايستند كه در اين حالت ممكن است فرزند كوتاه نيايد و در نتيجه رابطه والدين و فرزند به هم خواهد ريخت و از طرف ديگر، ممكن است فرزند به دليل احترام يا... كوتاه بيايد، خب والد
------------------------------------------------
پدر و مادر، مالك بچهها نيستند
بهطور طبيعي هنگام ازدواج فرزندان، پدر و مادرها احساس ميكنند كه بعد از سالها زحمت قرار است نتيجه زحماتشان را ببينند و به همين دليل با حساسيت ويژهاي به اين موضوع نگاه ميكنند و ميخواهند در همه مسائل حضور داشته باشند. چه در مرحله انتخاب، چه در تمام گفتوگوها و البته تا حد زيادي ميتوان به والدين حق داد كه بخواهند كاملا در ازدواج فرزندشان نقش پررنگ داشته باشند ولي مسئله اصلي و مشكل از جايي شروع ميشود كه والدين نسبت به فرزندشان و تصميمات او احساس مالكيت پيدا ميكنند و احساس ميكنند تصميم فرزندشان بايد حتما تحت نظر آنها باشد يا حتي گمان ميكنند خودشان بايد براي فرزندشان تصميم بگيرند و به جاي او فكر كنند. در صورتي كه واقعيت اين است كه پدر و مادر هيچگاه مالك فرزندانشان نيستند بلكه بچهها هديهاي هستند تا از پدر و مادر فضايي بسازند كه موجود ديگري از آنها حيات بگيرد و در كنار آنها زندگي كند. بايد اين تعاريف را تغيير داد كه والدين چون فرزندشان را به دنيا آوردهاند و برايش زحمت كشيدهاند مالك او هستند. پدر و مادرها نقش يك راهنما و هميار و كمككننده را براي فرزندانشان دارند و نبايد از حد نقششان تجاوز كنند.
----------------------------------------------
به والدينتان زمان بدهيد
وقتي والدين شما بيش از اندازه در تصميم ازدواجتان دخالت ميكنند، شما بايد چه كنيد؟ اول از همه يادتان باشد كه به هرحال براي ازدواج همراهي و حضور والدين شما مهم است و نبايد خيلي زود همه چيز را خراب كنيد، شما بايد ياد بگيريد هم بتوانيد حرف خودتان را بزنيد و هم احترام والدينتان را نگه داريد اما اينكه چگونه حرفتان را بزنيد بسيار مهم است. براي مثال وقتي كه شما با همه وجود باور داريد كه كار درستي انجام ميدهيد و مشورت هم كردهايد، بايد به پدر و مادرتان فرصت دهيد تا ببينند كه شما چقدر روي تصميمتان فكر كردهايد و درست عمل ميكنيد. گاهي پدر و مادرها به دلايل مختلف مخالفت ميكنند در اين مواقع بايد به آنها زمان دهيد تا متوجه شوند، آن چيزي كه فكر ميكنند درست نيست. بايد ياد بگيريد پخته عمل كنيد ونه به صورت هيجاني و شما نشان دهيد چرا انتخابتان درست است و اين را در عمل حتما ثابت كنيد.
--------------------------------------------
پدر و مادرها نبايد انتخاب كنند
پدر و مادرها وقتي قبل از ازدواج ميگويند: «تو بايد با شخص مورد نظر من ازدواج كني» يا «تو نبايد با فرد مورد نظرت به فلان دلايل ازدواج كني و من او را دوست ندارم» و... موجب بهوجود آمدن كدورت ميشوند و خواهناخواه از فرزندشان فاصله ميگيرند. شايد اينجا اين سوال پيش بياد كه پدر و مادرها تا كجا ميتوانند براي ازدواج فرزندشان نظر دهند؟ والدين نبايد بهگونهاي رفتار كنند كه فرزندشان احساس كند كه از خودش هيچ نظري ندارد. بايد به جرات گفت در اين موضوع، نظر نهايي را بايد خود فرزند بدهد چون يك عمر زندگي را با يك مسئوليت بزرگ پيش رو دارد و كسي تا آخر اين مسئوليت را به دوش ميكشد كه خودش از اول انتخاب كردهباشد. در واقع بهترين حالت اين است، والدين نظر خودشان موافق يا مخالف اعلام كنند ولي در نهايت تصميمگيري را بهعهده فرزندشان بگذارند. پدر و مادر بايد به جاي دخالت كردن، به فرزندشان اين فضا را بدهند كه خودش فكر كند و تنها به اعلام نظر قناعت كنند.
با سلام
ببین بزرگوار ،رو حرفات محکم بمون ،اگه باز مادرت نظرش برنگشت وهمین رفتار رو انجام داد ..یه مدت الکی وبه عمد
طرف همسرت باش و کاملا طرف مادرت رو زمین بنداز به اصطلاح یه مدت مادرت رو با این رفتار تنبیه کن تا حساب کار
دستش بیاد ومتوجه رفتار اشتباهش بشه .ولی بعد از اینکه متوجه شد دیگه هیچ وقت
مادرت رو از خودت دور نکن ودلش رو نرنجون.فقط یه مدت نقشت رو خوب بازی کن